بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رهبر انقلاب' به 'رهبر انقلاب') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = تربیت | | موضوع مرتبط = تربیت | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = تربیت | ||
| مداخل مرتبط = [[تربیت در | | مداخل مرتبط = [[تربیت در لغت]] - [[تربیت در قرآن]] - [[تربیت در معارف دعا و زیارات]] - [[تربیت در معارف و سیره نبوی]] - [[تربیت در معارف و سیره علوی]] - [[تربیت در معارف و سیره سجادی]] - [[تربیت در معارف و سیره فاطمی]] - [[تربیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[تربیت در فقه سیاسی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | |||
«[[تربیت]]»، رساندن [[انسان]] به کمال [[شایسته]] و به قدر [[استعداد]] و حصول [[فضایل اخلاقی]] و صفات عملی است. [[امام خمینی]] [[تربیت]] را شکوفا کردن [[فطرت]] و استعدادهای نهفته انسان و به فعلیت رساندن استعدادها و [[قوای روحی]] و [[روانی]] در مسیر [[رسیدن به کمال]] مطلق میداند، که امری تدریجی، متعالی و عمیق و با خاستگاه [[توحیدی]] است و همه [[ابعاد وجودی انسان]] را در بر میگیرد. و آغاز تربیت را از هنگام جنینی و حتی پیش از آن میشمارد. | |||
امام خمینی تربیت را دارای مبانی و اصولی چون؛ [[اختیار]]، [[خدامحوری]]، [[عقلانی]] و [[فطری]] میداند و تربیت را شامل دو بعد فردی و [[اجتماعی]] دانسته و برای آن اهدافی چون؛ رسیدن به فنا و بقای بالله، [[حقطلبی]]، [[اصلاح جامعه]] و استقلالطلبی برمیشمارد. | |||
امام خمینی [[تعلیم و تربیت]] را دو بال برای [[ترقی]] میداند و [[معتقد]] است [[تعلیم]] باید به همراه تربیت و [[تزکیه]] باشد. | |||
ایشان عوامل مؤثر بر تربیت را به درونی، بیرونی و بشری تقسیم میکند و برای تربیت ظاهری و [[باطنی]] انسان روشهایی قائل است. ایشان برای تربیت ظاهری روشهایی چون اظهار [[محبت]]، پدیدآوردن [[احساس نیاز]]، [[پند]] و [[اندرز]]؛ و برای تربیت باطنی و [[معنوی]] راههایی چون [[تهذیب نفس]] و تربیت قوای باطنی برمیشمارد. | |||
امام خمینی برای تربیت موانع درونی چون؛ [[غفلت]]، [[وسوسه]] و [[فراموشی]] [[آخرت]] و موانع بیرونی چون؛ [[خانواده]] ناسالم و [[دوستان بد]] برمیشمارد.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
== معناشناسی == | |||
[[دانشمندان]]، بسته به [[جهانبینی]] و نوع نگرش آنها به روش و [[هدف]] از تربیت و ویژگیهای مربی و متربی، تعریفهای بسیاری برای تربیت ارائه کردهاند. تربیت در نظر [[مقام معظم رهبری]]، یعنی [[شکوفایی استعدادها]] و به معنای شدن و به شکل خاصی درآمدن و یک [[هویت]] درست و مطلوب پیدا کردن است. این دیدگاه معنای وسیعی را دربر میگیرد که شامل بروز [[سلامت جسمی]]، [[فکری]]، [[علمی]]، [[اخلاقی]] و [[دینی]] است که قصد شده تا در [[مسیر کمال]]، [[رشد]] و نمو داده شود. یعنی [[اهداف تربیتی]] دارای گستردگی خاصی است که همه استعدادهای بشری از جمله [[تربیت اخلاقی]] و [[رشد معنوی]] و رشد علمی را شامل میشود و تربیت به معنای رشد و نمو و حرکت هر شیء به سمت هدف و غایتی است که آن شیء کمال خود را باز مییابد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مصاحبه با مجله آیندهسازان، ۲۱/۷/۱۳۶۵ مصاحبههای سال۶۵، ص۷۹.</ref>. | |||
تربیت [[انسان]] همانند تربیت یک نهال یا یک بوته گل است که رشد و نمو داده میشود تا برگ و بار پیدا کند و ضمن اینکه خود این نهال یا بوته، از لحاظ ظاهری و جسمی و [[زیبایی]]، شکل کامل خود را پیدا میکند، میوهاش هم باید میوه سالم و شیرین باشد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مصاحبه با مجله آیندهسازان، ۲۱/۷/۱۳۶۵ مصاحبههای سال۶۵، ص۷۹.</ref>. | |||
ایشان تربیت انسان را طوری میداند که اگر چیزی را فراگرفت و در اعماق جانش [[رسوخ]] داد، جزو [[طبیعت]] او میشود و مثل [[غرائز]] و خصوصیات طبیعی، در وجودش باقی میماند و تأثیر میگذارد. انسان یک حالت فراگیری و [[استعداد]] بینهایت برای رشد و نمو دارد. البته این استعداد در مورد [[جسم]] پایانی دارد، اما در مورد معلومات و [[روحیات]] و [[اخلاقیات]] بیپایان است و انسان نمیتواند آن را [[درک]] کند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مصاحبه با مجله آیندهسازان، ۲۱/۷/۱۳۶۵ مصاحبههای سال۶۵، ص۷۹.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۴۳۷.</ref> | |||
== معناشناسی == | |||
تربیت از ریشه «ربو» بهمعنای افزایش دادن و پروردن<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۸/۲۸۳</ref> یا «ربب» بهمعنای پرورش [[علمی]] و [[اخلاقی]]<ref>ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۲/۱۸۱؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۴۰۴</ref> است و بهمعنای عام آن بهفعلیت درآوردن استعدادهای درونی در اشیای دارای [[حیات]] است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۵۵۱</ref> در اصطلاح اخلاقی تربیت به معنای رساندن افراد [[انسانی]] به کمال شایسته و به قدر استعدادشان<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۴/۳۵۰</ref> و حصول فضایل اخلاقی و صفات عملی<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۲۶۲؛ صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۲۲۱–۲۲۲</ref> است. از دیدگاه برخی [[اندیشمندان]] [[غربی]] گروهی بر این عقیدهاند که [[تربیت]] تنها پرورش و انجام فعل بر اساس نیروی [[عقل]] و [[اراده]] است، نه بر اساس [[عادت]].<ref> مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۵۶۷</ref> [[امام خمینی]] [[تربیت]] را شکوفاکردن [[فطرت]] و استعدادهای نهفته [[انسان]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۳ و ۱۵۳</ref> و به فعلیت رساندن استعدادها و [[قوای روحی]] و [[روانی]] در مسیر [[رسیدن به کمال]] مطلق<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۷۶</ref> میداند. | |||
از الفاظ مرتبط با تربیت، [[تعلیم]]، [[تزکیه]] و [[تأدیب]] است. تربیت اعم از [[تعلیم]] است؛ زیرا تعلیم، تنها در مورد [[استعداد]] [[علمی]]، [[ذهنی]] و [[کسب معرفت]] [[انسان]] مطرح میشود<ref>قرشی، النظام التربوی فی الإسلام، ۴۲</ref>؛ اما تربیت افزون بر [[کسب علم]] و [[معرفت]]، به پرورش صفات فعلی نیز میپردازد.<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۲۶۲</ref> تزکیه بهمعنای رشدی است که همراه با خیر و [[برکت]] است و نوعی خاص از تربیت حاصل از عادت دادن اشخاص به [[اخلاق نیک]] و [[اعمال صالح]] است که [[انسانها]] با آن به کمال [[انسانیت]] خود میرسند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹/۲۶۵</ref> | |||
امام خمینی [[تزکیه نفس]] را [[اصلاح]] و [[تهذیب]] آن میداند<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۸۳</ref> که مقدم بر [[تعلیم و تربیت]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۵۵؛ ۹/۱–۴، ۱۳۴ و ۱۳/۵۰۴–۵۰۶</ref>، اما در اینجا کاربرد تربیت اعم از تهذیب و تزکیه نفس است. برخی بر این اعتقادند که تأدیب و [[ادب]] مربوط به صفات ظاهری است و بر اساس [[اقوام]] و [[مذاهب]] که دارای غرضها و هدفهای مختلفیاند، [[تغییر]] میکند؛ اما [[اخلاق]] مربوط به [[صفات]] [[باطنی]] و نفس است و تربیت، مقدمه رسیدن به این دو است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۶/۲۵۶–۲۵۷</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
== پیشینه == | |||
بحث از تربیت پیشینهای دیرینه دارد و در تمام [[سرزمینها]]، [[تمدنها]]، [[ادیان]] و آیینهای مختلف به آن توجه شده است. در [[هند]] و چین باستان آموزههای [[تربیتی]] وجود داشته است؛ مانند آموزههای [[کنفوسیوس]] که [[فیلسوف]] و [[معلم]] اخلاق معروفی در چین بوده<ref>کنفوسیوس، مکالمات، ۷۲–۷۳</ref> و آموزههای [[بودا]] که از [[راهبان]] [[هندی]] بود و این آموزهها در [[مدرسهها]] و مرکزهای گوناگونی [[آموزش]] داده میشد.<ref>مایر، تاریخ اندیشههای تربیتی، ۱/۷۰–۸۰ و ۹۰–۹۱</ref> در یونان باستان نیز جنبه ادبیِ [[تربیت]] بیش از جنبه مذهبی آن بود و به خواندن، [[نوشتن]]، حساب، [[شعر]]، [[علوم]]، [[فلسفه]] و [[اخلاق]] اهمیت داده میشد و فیلسوفانی چون سقراط، [[افلاطون]] و ارسطو به مسئله تربیت و [[تعلیم]] توجه ویژهای داشتند.<ref>مایر، تاریخ اندیشههای تربیتی، ۱/۱۲۶–۱۵۶</ref> در [[ایران]] باستان تربیت بر آرمانهای [[خداشناسی]] [[استوار]] بوده و [[هدف]] [[ایرانیان]] ایجاد خصلتهای [[اخلاقی]] و [[راستی]] بوده است؛ چنانکه در آن [[زمان]] برای مردان، [[شجاعت]] و برای [[زنان]]، [[متانت]] اهمیت داشت.<ref>مایر، تاریخ اندیشههای تربیتی، ۱/۱۱۶</ref> | |||
در [[ادیان آسمانی]] به تربیت و تعلیم توجه ویژه شده است. در [[دین زرتشت]]، [[تربیت]] افراد به [[افعال]] [[نیک]]، [[عشق]] به راستی و [[غلبه]] بر [[هوای نفس]] و [[شهوت]] و [[مبارزه]] با [[اهریمن]] از اهمیت فراوانی برخوردار است.<ref>یسنا، سرآغاز، ۱–۱۵</ref> | |||
در [[یهودیت]]، طبقهای به نام ربّانی و رِبّیّون وظیفهشان تربیت [[مردم]] و تعلیم [[تورات]] و انجام [[مراسم]] [[عبادات]] و [[مناسک]] مذهبی بوده است<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۵۳۹–۵۴۰</ref> و اساس آموزههای [[تربیتی]] [[مسیحیت]] بر اخلاق شخص و اهمیت فرد استوار است و [[اصلاح جامعه]] بر پایه [[اصلاح]] افراد آن است.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۵۳۹–۵۴۰</ref> | |||
[[قرآن کریم]] بر [[ربوبیت]] و تربیت [[حقتعالی]] در همه اشیا تأکید کرده {{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>«بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگردا» سوره انعام، آیه ۱۶۴.</ref> و در نخستین [[سوره]] [[قرآن]]، صفت «[[ربوبیّت]]» [[خداوند]] برای عالمیان بیان شده است.{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> | |||
در [[روایات]] نیز به تربیت نیکوی فرزند<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۳/۵۶۵</ref> و زمان آن<ref>کلینی، الکافی، ۶/۴۶–۴۷</ref> اشاره شده است. [[ظهور اسلام]] به همراه تربیت، [[تزکیه]] و [[تربیت پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} در مواجهه با [[مسلمانان]] بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۳۲۳</ref> [[امامان معصوم]]{{ع}} نیز در زمان [[حیات]] خود به تربیت [[شیعه]] و شاگردانی که [[معارف اسلامی]] را گسترش میدادند، پرداختند.<ref>سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۶/۶۹۳</ref> [[اندیشمندان]] بسیاری در [[اسلام]] به بحث از علوم تربیتی پرداختهاند و بیشتر، مباحث تربیتی را در کنار مباحث اخلاقی بحث شده است. [[فارابی]] در کتابهای خود آرای خود را در [[تعلیم و تربیت]] بیان و در آن بر اندیشههای افلاطون و ارسطو تکیه کرده است.<ref> دانشپژوه، مقدمه کتاب اخلاق محتشمی، ۲۵–۲۷؛ فروزانفر، شرح مثنوی شریف، ۳/۸۶۷</ref> وی همه چیز را در [[تربیت]] اکتسابی نمیداند، بلکه برای [[فطرت]] نقش مهمی قائل است.<ref>فارابی، آراء اهل المدینة الفاضله، ۱۱۴–۱۱۵</ref> [[ابنخلدون]] [[تعلیم و تربیت]] را از دیدگاه [[اجتماعی]] مطرح کرده و نقش [[علم]] و تربیت را در تشکیل [[تمدنها]] و [[تاریخ]] و حوادث بررسی کرده است.<ref>ابنخلدون، تاریخ، ۱/۵۴۲–۵۵۱</ref> در قرون بعد دیگر [[اندیشمندان اسلامی]] نیز به تناسب مباحث خود و در ضمن مباحث [[اخلاقی]] به بحث از تربیت پرداختهاند، مانند غزالی،<ref> غزالی، احیاء علوم الدین</ref> [[فیض کاشانی]]<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء</ref> [[ملامهدی نراقی]]،<ref> نراقی، مهدی، جامع السعادات</ref> [[ملااحمد نراقی]]،<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده</ref>[[شهید ثانی]]،<ref> شهید ثانی، منیة المرید</ref> [[سید قطب]]<ref>قطب، روش تربیتی در اسلام</ref> و [[مرتضی مطهری]]<ref> مطهری، مجموعه آثار، تعلیم و تربیت در اسلام</ref><ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۱/۵۲۱</ref> | |||
[[امام خمینی]] نیز در آثار خود بر حیطههای گوناگون تربیت مانند [[تربیت اخلاقی]]، [[تربیت عبادی]] و تربیت قوای [[باطنی]] [[انسان]] تأکید کرده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۰۲ و ۶/۲۰۳–۲۰۴، ۴۶۷</ref> تربیت اخلاقی در نگاه ایشان از اهمیت ویژهای برخوردار است.<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۱۱–۱۲ و ۲۳–۲۴</ref> ایشان بر اساس [[هستیشناسی]] و [[انسانشناسی]] خود که انسان را بزرگترین [[آیات]] و مظاهر [[اسما]] و [[صفات حق]] میداند<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۶۳۶</ref> که دارای ابعاد مختلف است،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۱۸</ref>[[تربیت]] انسان را به گونهای مطرح کرده است که بتواند همه [[ابعاد وجودی انسان]] را شامل شود. تربیت در دیدگاه ایشان امری متعالی و عمیق و با خاستگاه [[توحیدی]] است و کاملاً متمایز از [[مکتبهای مادی]] است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۱۴–۴۱۶</ref> ایشان در آثار خود علل، اهمیت، موانع، شرایط و [[اهداف تربیت]] را تحلیل و بررسی کرده است.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
== جایگاه تربیت == | |||
تربیت یکی از مسائل مهم در [[ادیان]]، [[مذاهب]] و [[ملل]] مختلف بهشمار میآید و [[اندیشمندان]] در آن دیدگاههای خود را بیان کردهاند و هر یک بر اساس نگرش و [[جهانبینی]] خود در ترسیم نظامی که فرد و [[جامعه]] در [[رسیدن به کمال]] و [[سعادت]] خود باید آن را رعایت کنند، کوشیدهاند.<ref> مطهری، مجموعه آثار، ۱۵/۵۰۴–۵۰۵</ref> یکی از [[وظایف انبیا]]{{ع}} [[تربیت الهی]] [[مردم]] بوده است و تأثیر آن در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] آنچنان مهم و حیاتی است که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] برای [[هدایت]] و [[سعادت بشر]] آن را اصلیترین [[هدف بعثت انبیا]]{{ع}} قرار داده است.<ref>جمعه، ۲؛ بقره، ۱۲۹؛ آل عمران، ۱۶۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۹/۲۶۴–۲۶۶؛ سبزواری، مواهب الرحمن، ۶/۴۲۲</ref> در [[روایات]] نیز [[تربیت]] و [[ادب]] صحیح، [[نیکوترین]] صفت [[انسان]] معرفی شده است.<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۲۴۷</ref> [[اندیشمندان اسلامی]] [[تربیت]] صحیح و اتصاف به [[اخلاق نیکو]] را از سرمایههای [[زندگی بشری]] در [[ترقی]] و کمال میدانند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۳/۷۶۱</ref> [[علمای اخلاق]] و [[عرفان]] [[علم]] [[تهذیب نفس]] و [[اخلاق]] را که [[تربیتی]] [[باطنی]] است، از شریفترین [[علوم]] دانستهاند.<ref>رازی، مرصاد العباد، ۱۷۳–۱۷۴؛ خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۶۹–۷۰؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۲</ref> | |||
از نظر [[امام خمینی]] تربیت در رأس امور است و از اهمیت زیادی برخوردار است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۶۷</ref> ایشان [[رشد]] و تعالی [[انسانی]] را با تربیت و [[تعلیم]] ممکن دانسته و [[معتقد]] است تنها از راه تربیت و تعلیم صحیح میتوان انسان را که در همه ابعاد نامتناهی است، هدایت کرد و به [[حیات انسانی]] رساند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۵۱۳–۵۱۵</ref> [[ضرورت تربیت]] انسان، از دیدگاه ایشان از ذات و [[فطرت]] کمالطلب انسان سرچشمه میگیرد. این دیدگاه ریشه در [[انسانشناسی]] ایشان دارد که انسان را موجودی میداند که در ذات و فطرت خود طالب [[کمال مطلق]] و سعادت است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۵۰۹</ref> از دیدگاه ایشان بهترین برنامههای تربیتی انسان در [[آیین مقدس اسلام]] طراحی شده است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۰۱</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
== [[حقیقت]] تربیت == | |||
[[اندیشمندان]] [[الهی]] و غیر الهی از دیدگاه مختلف تربیت را تعریف کردهاند و این تعریف بر اساس نگرش و [[جهانبینی]] افراد مختلف است. برخی از جهت فردی و گروهی و برخی از جنبه اجتماعی و [[فرهنگی]] به تعریف آن پرداختهاند. [[اندیشمندان]] [[الهی]] [[تربیت]] را از نگاه کلی رساندن افراد در [[جسم]] و [[روح]] به کمال [[شایسته]] خود<ref>آلوسی، روح المعانی، ۷/۱۷۲</ref> یا بقا و [[ثبات]] شیئی بر بالاترین، [[نیکوترین]] صفات و احوال خود<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲۷/۴۹۱</ref> یا ایجاد [[ملکات نفسانی]] موافق با [[علم]] و [[حکمت]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۴۵</ref> میدانند. | |||
اندیشمندان غیر الهی تربیت را جریانی میدانند که بهوسیله آن، افراد با قصد و [[اراده]]، رشدِ افراد دیگر را [[هدایت]] میکنند<ref> شریعتمداری، فلسفه تعلیم و تربیت، ۳۲</ref> تا افراد با محیط [[اجتماعی]] خود سازگار شوند و استعدادهای مختلف آنان موزون و هماهنگ با آن [[رشد]] کنند.<ref>ماهروزاده، فلسفه تربیتی کانت، ۴۹</ref> تفاوت دو دیدگاه، در نگاه آنان بهغایت و [[هدف]] از هستی و [[کمال انسانی]] در این عالم است؛ به اینکه کمال محدود به [[دنیا]] و بهره از آن است یا ماورای دنیا و اتصاف به [[صفات الهی]] را نیز شامل میشود. [[امام خمینی]] [[تربیت]] را هدایت افراد به طریق [[نجات]] و [[سعادت]] و ارائه راههای سعادت و [[انسانیت]] و بازداشتن از طریق [[شقاوت]] و [[گمراهی]] میداند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۵</ref> از دیدگاه ایشان تربیت صحیح [[تربیتی]] است که [[انسان]] را به [[صراط مستقیم]] هدایت کند و به [[توحید]] برساند. از این جهت همه [[انبیای الهی]]{{ع}} [[وظیفه]] تربیت [[انسانها]] را در این مسیر بر عهده داشتهاند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۴</ref> و کسانی که تربیت افراد را بر عهده دارند نیز لازم است در مسیر [[انبیا]]{{ع}} گام بردارند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۶۱</ref> | |||
از سوی دیگر، تربیت از دیدگاه اندیشمندان، امری تدریجی است و افراد بر اساس تواناییها و [[استعداد]] خود این مسیر را در طول [[زمان]] طی میکنند و همچنانکه رشد طبیعی [[بدن]] بهتدریج و با جذب غذاست، نفس و [[روح انسان]] نیز با [[تزکیه]] و [[تهذیب]] و [[تعلیم]] و [[ریاضت]]، بهتدریج [[صفات نیکو]] را کسب میکند و از [[صفات رذیله]] [[رهایی]] مییابد.<ref>زبیدی، اتحاف السادة، ۸/۶۳۹</ref> | |||
به [[اعتقاد]] امام خمینی نیز تربیت تدریجی است و به صورت دفعی حاصل نمیشود؛ زیرا [[انسان]] در [[عالم طبیعت]] قرار دارد که با تدریج و [[زمان]] همراه است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۴؛ صحیفه، ۱۰/۴۷۰</ref>؛ همانطور که [[انحراف]] یکباره واقع نمیشود، بلکه [[شیطان]] و [[نفس امّاره]] بهتدریج با وادار کردن به مکروهات، [[انسان]] را [[منحرف]] میکنند<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۵؛ صحیفه، ۱۸/۲۰۲</ref> و باید در این کار افراد را بهتدریج [[تربیت]] کرد،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۵۷</ref> در تربیت [[حقتعالی]] نیز تدریج وجود دارد و سالک در مبادی [[سلوک]] تحت تربیت تدریجی ربالعالمین است و چون از عالم طبیعت جدا شد و از آن روی گرداند، اسمای محیط مانند اسم [[رحمن]] و [[رحیم]]، [[تربیت]] او را بر عهده میگیرند و بر [[قلب]] او تجلی میکنند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۴</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
== مبانی و [[اصول تربیت]] == | |||
[[امام خمینی]] برای تربیت صحیح، اصول و مبانیای قائل است که این اصول و مبانی به منزله ابزاری هستند که با استفاده از آنها میتوان [[وظایف]] [[تربیتی]] را به صورت کامل تحقق بخشید. این اصول عبارتاند از: | |||
=== [[خدامحوری]] === | |||
به [[اعتقاد]] امام خمینی [[شناخت خدا]] و [[قرب]] به او پایه [[نظام]] [[تعلیم و تربیت]] [[دینی]] است؛ بر این اساس تربیت باید دارای جهت [[الهی]] باشد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۵۰</ref> و [[اسلام]] تربیتی را صحیح و کارساز میداند که منطبق بر اصول [[تربیت اسلامی]] و نشئتگرفته از [[تعالیم اسلامی]] باشد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۵</ref>؛ بنابراین تنها [[تربیت دینی]] که بر اساس [[معنویات]] و [[فضایل]] [[روحی]] بنا شده و نگاه عمیق و گستردهای به [[زندگی]] انسان دارد، میتواند سازنده و [[نجاتبخش]] انسان باشد؛ اما تربیت غیر دینی و مادی امروزی که نگاهش معطوف به زندگی ظاهری و مادی انسان است، نمیتواند تربیت درست و جامعی برای انسان باشد.<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۲۷۶</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== [[اختیار]] و [[تربیتپذیری]] انسان === | |||
اصل تربیت بر مبنای اختیار و تربیتپذیری انسان بنا شده است؛ اگرچه برخی [[اندیشمندان]] بر اساس اینکه انسان در [[اعمال]] خود محکوم [[غرایز]] یا مزاج خود است، هیچگونه [[تغییر]] و تحولی در [[انسان]] را نمیپذیرند<ref> شبّر، الاخلاق، ۱۳؛ فائضی، مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، ۱۲۳–۱۲۴</ref>؛ اما [[امام خمینی]] مانند بیشتر [[اندیشمندان]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۱۰؛ خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۶۵؛ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۳/۳۳۰</ref> [[انسان]] را موجودی قابل [[اصلاح]] و [[تربیت]] میداند و [[معتقد]] است انسان قابلیت تربیت را دارد و در صورتی که تحت [[نظارت]] و [[آموزش]] افراد [[آگاه]] و مهذب قرار گیرد، بیتردید راه [[صلاح]] و صواب را پیش خواهد گرفت و اگر به تربیت و پرورش [[روحی]] انسان توجه نشود، راه ناصواب و [[فساد]] را پیش خواهد گرفت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۳ و ۹۰؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۷۹؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۴</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== [[عقلانی]] و [[فطری]] === | |||
امام خمینی معتقد است تربیت در [[اسلام]] بر پایه [[فطرت]] و [[عقلانیت]] [[استوار]] است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۰ و ۱۲/۵۰۹</ref> فرق انسان با حیوانات در [[ادراکات]] و غایات آن است، ادراکات حیوانات محدود است؛ اما انسان، ادراکاتش و قابلیتش برای تربیت غیر متناهی است و این به واسطه [[قوه عاقله]] اوست که میتواند به مقامی [[برتر]] از [[ادراک انسان]] برسد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۸۵–۱۸۶</ref> همچنین تربیت شکوفا کردن [[فطرت آدمی]] است و [[انسانها]] بر اساس فطرت خود چیزی را بدون دلیل نمیپذیرند و از این جهت مربی باید این [[قدرت]] [[استدلال]] و [[تعقل]] را در افراد زنده کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۱۶</ref> ایشان بیان میکند انسان دارای [[فطرت توحیدی]] و کمالگراست<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۹۱؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۷ و ۱۸۱</ref> و [[گرایش]] به [[توحید]] و کمالِ مطلق از خصیصههای اساسی و ذاتی انسان است، و [[تربیتی]] کارآمد است که بر اساس گرایشهای اساسی و فطری انسان باشد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۵۰۴–۵۰۷</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
===[[اعتدال]] === | |||
یکی از [[اصول تربیت]]، اجتناب از افراط و تفریط و [[اختیار]] [[اعتدال]] در امور است و این مطابق [[عقل]] و [[حکمت]] است.<ref>ارسطو، علم الاخلاق، ۱/۲۶۴</ref> رعایت اعتدال در همه روشهای انتخابی در تربیت لازم است. برخی از [[آیات قرآن]]{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید ، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref> نیز دربارهٔ رعایت [[اعتدال]] در امور سخن گفتهاند.<ref>قطب، فی ظلال القرآن، ۵/۲۵۷۸؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۱/۶۱</ref> | |||
از دیدگاه [[اخلاقی]] آسیبهای اخلاقی و [[تربیتی]]، بیشتر به سبب نبود اعتدال در قوا ناشی میشود و [[مفاسد اخلاقی]] ناشی از افراط و تفریط در [[قوای نفس]] است<ref>خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۷۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۸۵</ref> و تعدیل [[قوای نفسانی]] [[غایت]] [[کمال انسانی]] و منتهای [[سیر]] کمالی است.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۸و۱۵۲</ref> از اینرو باید [[کوشش]] [[انسان]] در [[تربیت]]، صرف [[تعدیل غرایز]] و [[مبارزه]] با [[هوای نفس]] شود<ref>ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق، ۲۱۸–۲۱۹؛ شبّر، الاخلاق، ۱۱–۱۲</ref> و چنانکه [[امام خمینی]] نیز تأکید کرده، لازم است در [[تربیت نفس]]، با آن [[مدارا]] کرد و بیشتر از [[طاقت]] آن بر آن [[تحمیل]] نکرد؛ بهویژه برای [[جوانان]] این امر مهم است و [[سختگیری]] گاهی سبب میشود [[نفس]]، عنانگسیخته شود و دیگر راه [[نجات]] و [[رستگاری]] را رها کند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۵</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== تقدم [[اصلاح خود]] === | |||
امام خمینی همانند دیگر [[اندیشمندان]]<ref>غزالی، احیاء علومالدین، ۱/۶۶</ref> تأکید کرده است که مربی، نخست باید خود را [[اصلاح]] کند تا بتواند دیگران را اصلاح کند<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۶؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۷۹</ref>؛ زیرا اگر خودش تربیت نشود نمیتواند دیگران را تربیت کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۹۱</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
== گستره تربیت == | |||
تربیت دارای ابعاد مختلفی است و اندیشمندان از برخی ابعاد تربیت [[سخن]] گفتهاند؛ ازجمله [[ارسطو]] از [[تربیت فردی]]،<ref>ارسطو، علم الاخلاق، ۲/۳۶۶ و ۳۷۱</ref> [[فارابی]] از تربیت [[جامعه]]<ref>فارابی، فصول منتزعه، ۴۵–۴۶</ref> و [[مهدی نراقی]]<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۵۵</ref> و [[ابنطاووس]]<ref>ابنطاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ۱۰۵ و ۱۱۹</ref> از [[تربیت اخلاقی]] و [[تهذیب نفس]] بحث کردهاند. | |||
امام خمینی نیز تربیت را دارای اقسام و ابعاد مختلفی میداند و [[معتقد]] است [[اسلام]] در همه [[شئون]] فردی و [[اجتماعی]]، مادی و [[معنوی]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]]، نظامی و [[اقتصادی]] دستور تربیتی دارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۲–۴۰۳</ref> ایشان در آثار خود از برخی ابعاد تربیت بحث کرده است، ازجمله<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref>: | |||
=== تربیت فردی === | |||
[[امام خمینی]] [[سعادت انسان]] را وابسته به [[تربیت الهی]] و [[دینی]] میداند که بر پایه [[ایمان به خداوند]] و [[انبیای الهی]]{{ع}} [[استوار]] است. انبیای الهی{{ع}} [[وظیفه]] [[تربیت معنوی]] [[انسان]] را بر عهده دارند تا آنچه برای رسیدن به [[سعادت اخروی]] نیاز است، در قالب [[دستورها]] و نهیها به [[انسانها]] بیاموزند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۸۹–۱۹۰</ref> ایشان یکی از [[وظایف]] [[علمای اخلاق]] را [[تربیت]] افراد و [[اصلاح]] آنان میداند<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۱۲</ref> و [[معتقد]] است اصلاح افراد، [[اصلاح جامعه]] را به دنبال دارد <ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۹۲</ref>؛ زیرا عمل یک فرد در [[جامعه]] اثر دارد و جامعه همین اشخاصاند <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۰۱</ref> و گاهی اصلاحِ افراد تأثیرگذار در یک جامعه که [[مردم]] از آنان [[تبعیت]] میکنند، اصلاح یک [[امت]] را بهدنبال دارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۹۴</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== [[تربیت اجتماعی]] === | |||
[[امام خمینی]] یکی از وظایف [[پیامبران]]{{ع}} را تربیت جامعهای [[الهی]] و [[برقراری عدالت]] و [[قسط]] میداند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۱۳</ref> و معتقد است برخی [[احکام الهی]] نیز برای تربیت و اصلاح جامعه تدوین شدهاند؛ مانند حدود و [[قصاص]] تا جلوی [[فساد]] در جامعه گرفته شود و این [[احکام]] برای [[انتقامجویی]] تدوین نشدهاند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۱۳</ref> ایشان تربیت جامعه را مرتبط با [[صلاح]] [[حاکمان]] و بزرگان آن جامعه میداند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۸۵ و ۱۴/۳۹</ref> | |||
یکی از مصادیق تربیت اجتماعی، [[تربیت سیاسی]] و انقلابی است. امام خمینی [[اسلام]] را [[دین]] [[سیاست]] میداند که بر پایه [[معنویات]] استوار است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۰۰</ref> ایشان دیدگاه برخی دربارهٔ سیاست (سیاست ماکیاولی) که آن را نوعی [[خدعه]]، [[نیرنگ]]، [[دروغگویی]]، [[چپاول]] و [[تزویر]] میدانند، نمیپذیرد و معتقد است اسلام از جهت [[سیاسی]]، کشورها را در همه زمینهها بدون [[دروغ]]، نیرنگ و توطئههای [[فریبنده]] اداره و آنها را بهسوی [[حکومتی]] سالم [[هدایت]] میکند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳</ref> از اینرو بر [[مسلمانان]] لازم است از این احکام [[آگاهی]] داشته باشند تا در برابر [[رفتار]] و نیرنگهای کشورهای [[استعماری]] به [[انحراف]] کشیده نشوند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴</ref>؛ چنانکه یکی از [[اصول تربیتی]] [[اسلام]] [[مبارزه]] با [[ظالمان]] و سکوت نکردن در برابر آنان است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳۹۳؛ امام خمینی، جهاد اکبر، ۶۲</ref> به [[باور]] ایشان افراد [[جامعه]] که بر اساس [[احکام اسلام]] [[تربیت]] شده باشند، ممکن نیست زیر بار [[ظلم]] و [[وابستگی]] بروند؛ اما افرادی که [[تربیت]] [[درستی]] نداشته باشند، از قبول ظلم و [[وابستگی به بیگانگان]] ابایی ندارند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۶</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
== [[اهداف تربیت]] == | |||
[[اندیشمندان]] هر یک بر اساس [[جهانبینی]] و رویکرد خود اهدافی برای تربیت بیان کردهاند<ref>احمد عمر، منهج التربیة، ۱۹</ref> و دربارهٔ تربیت از جنبههای [[دینی]]، [[اجتماعی]]، [[اخلاقی]] و [[عاطفی]] بحث کردهاند.<ref>شرفی، تربیت اسلامی، ۴۵</ref> [[امام خمینی]] از آنجا که طبق گفته [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[انسان]] را نسخه کوچک عالم میداند که عصاره تمام [[عوالم]] [[غیب و شهود]] و دارای ابعاد مختلف وجودی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۱۸ و ۸/۶۲، ۲۵۴</ref>، [[معتقد]] است تربیت باید با توجه به دو بُعد [[الهی]] و مادی [[انسان]] پیریزی شود، چنانکه تربیت [[پیامبران]]{{ع}} اینگونه بوده است؛ در غیر این صورت [[آدمی]] تربیت درستی نخواهد داشت <ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۲۲</ref>؛ به همین جهت ایشان [[اهداف تربیتی]] را در حوزه فردی در یک تقسیمبندی کلی به دو بخش تقسیم میکند<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref>: | |||
=== اهداف اصلی === | |||
مهمترین مقصد تمام پیامبران{{ع}} [[معرفت]] و [[شناخت خداوند]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۶–۱۷</ref> و [[بندگی]] او<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۲۲</ref> است و مقدمه این معرفت، [[خودشناسی]] است. امام خمینی معتقد است [[مشکلات]] [[بشر]] ناشی از نشناختن خود و [[پروردگار]] است و همه پیامبران{{ع}} آمدهاند تا انسان خود و [[دنیا]] را بشناسد و به [[ارتباط]] خویش با [[حقتعالی]] پی ببرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰۸–۱۱۰</ref>. | |||
در [[حقیقت]] [[هدف]] در [[تربیت اسلامی]] پرورش یک انسان الهی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۳۶ و ۱۲/۴۲۱</ref> و مقصد [[قرآن]] و [[انبیا]]{{ع}} بهکمالرساندن انسان در تمام ابعاد وجودی است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۳۲</ref> ایشان هدف نهایی [[تربیت الهی]] را رسیدن به فنا و بقای بالله میداند که ریشه در [[فطرت انسانی]] دارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۸۶؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۳</ref>؛ زیرا انسان در هیچ مرحله و مرتبهای توقف ندارد و هر کس به [[فطرت]] خود مراجعه کند در مییابد که قلبش متوجه هر جمالی باشد، اگر بهتر از آن را بیابد به سوی آن متوجه میشود<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۷</ref> و [[قلب]] [[انسان]] در [[حقیقت]] متوجه کمال و [[جمال]] مطلق است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۸۲</ref>؛ بنابراین [[آدمی]] باید در [[سیر معنوی]] خود که مبدأ آن نفس و [[غایت]] آن [[ذات مقدس]] [[حقتعالی]] است، [[هدف]] نهایی را فنای در ذات [[حق]] قرار دهد <ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۹۰–۵۹۱</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== اهداف میانی === | |||
از نگاه [[امام خمینی]] برخی [[اهداف تربیتی]] که در مرتبه بعدی اهمیت قرار دارند و مربوط به [[تربیت]] فردیاند، این موارد میباشد: | |||
# [[حقطلبی]]: [[وظیفه]] تربیت ایجاد [[روحیه]] [[حقخواهی]] و روحیه مبارزهطلبی در انسان است.<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۶۲</ref> | |||
# [[اعتماد به نفس]]: [[معلم]] و مربی باید الهامبخش روحیه اعتماد به نفس در افراد تحت تربیت خود باشد؛ زیرا بر اساس مبانی [[اسلامی]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] از [[لشکریان شیطان]] است.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۳۹</ref> | |||
# [[استقلال فکری]] و [[روحی]]: [[تربیت اسلامی]] [[تربیتی]] است که افراد استقلال فکری داشته باشند و وابسته به [[بیگانه]] نباشند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۷۵</ref> [[وابستگی فکری]]، به [[وابستگی]] در [[اقتصاد]]، [[فرهنگ]] و [[امنیت]] منجر میشود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۳–۲۴</ref> همچنین از دیگر اهداف، ایجاد [[فضایل اخلاقی]] مانند [[عدل]] و [[انصاف]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۱–۳۳۲</ref> [[امانتداری]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۶۹</ref>[[کمک به مظلوم]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۷ و ۵/۱۴۳</ref> و [[عفت]] و [[پاکدامنی]]<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۲۷۷</ref> است.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== [[اهداف]] [[اجتماعی]] === | |||
از نگاه امام خمینی برخی از اهداف که مربوط به تربیت در حوزه اجتماعی عبارت است از: | |||
# [[اصلاح جامعه]]: تمام [[انبیا]]{{ع}} آمدهاند [[جامعه]] را [[اصلاح]] کنند؛ تا آنجا که [[جان]] خود را فدای جامعه میکردند تا جامعه اصلاح شود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۱۳</ref> و جامعه دارای [[روابط]] سالم اجتماعی گردد. از جمله آنها ایجاد [[روحیه برادری]] و [[تعاون]] است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۱۵ و ۸/۳۰</ref> | |||
# استقلال طلبی: هدف تربیت اسلامی ایجاد روحیه استقلال طلبی است، بدون اینکه افراد تکیه بر غرب و [[غربزدگی]] داشته باشند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۶ و ۱۴/۱۱۶</ref> | |||
# [[آگاهی]] [[سیاسی]]: همانطور که افراد باید [[تربیت علمی]] و [[دینی]] شوند، باید [[تربیت سیاسی]] هم بشوند و مسائل [[روز]] سیاسی را بدانند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۰۳</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
== رابطه [[تعلیم و تربیت]] == | |||
[[قرآن کریم]] در مواضعی که به [[تربیت]] در تمام ابعاد مادی و [[معنوی]] اشاره میکند، از تعبیر «[[ربّ]]» استفاده میکند و در مواضعی که از شکوفاکردن استعدادهای معنوی [[انسان]] [[سخن]] میگوید، از تعبیر «[[تزکیه]]» استفاده میکند.<ref>جوادی آملی، توحید در قرآن، ۴۵۸ و ۵۲۲</ref> [[تعلیم و تزکیه]] در [[آیات]] چندی در کنار هم ذکر شدهاند.<ref>بقره، ۱۲۹؛ آل عمران، ۱۶۴</ref> در روایاتْ [[طلب علم]]، [[فریضه]] و قوام [[ادب]] شمرده شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۰</ref> | |||
[[امام خمینی]] تعلیم و تربیت را دو بال برای [[ترقی]] میداند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۶۷–۲۶۸</ref> و [[معتقد]] است [[تعلیم]] باید به همراه تربیت و تزکیه باشد و نبود هر کدام سبب نقصان یا [[انحراف]] خواهد بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۱۰</ref>[[تعلیم]] نیز یکی از [[وظایف انبیا]]{{ع}} است؛ ولی تعلیم [[انبیا]]{{ع}} در راستای [[انسانسازی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۲۸</ref> و بیان [[حکمت]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۵۵</ref> است. ایشان معتقد است انسان دارای سه نشئه [[عقلی]]، برزخی و طبیعی است که تربیت هر یک از این مراتب [[انسانی]] به کمک [[یادگیری]] علومی واقع میشود و هر یک از این [[علوم]]، [[وظیفه]] تربیتِ جهاتی از انسان را بر عهده دارند؛ چنانکه [[علم]] به ذات و [[صفات]] [[حقتعالی]] و علم به [[فرشتگان]] و انبیا{{ع}} و مراتب وجود و [[قبض]] و بسط آن، به تربیت جهات [[روحانی]] مربوط است و علم بر تربیت [[قلب]] و [[ریاضت]] و علم به [[محاسن]] و مفاسدِ [[اخلاق]] مربوط به تربیت نشئه برزخی خیالی است و [[علمی]] که به تربیت ظاهر میپردازد؛ مانند [[علم فقه]]، علم [[معاشرت]]، [[تدبیر]] [[منزل]] و [[سیاست]] مُدن مربوط به نشئه ظاهری انسان است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۸۶–۳۸۷</ref> از دیدگاه ایشان توجه [[اسلام]] به [[علوم طبیعی]] با دیگر مکتبها متفاوت است؛ زیرا در [[اسلام]] [[کسب علم]] و مهار [[طبیعت]] برای رسیدن به [[انسانسازی]] و حرکت به سوی [[نور]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۳۱ و ۹/۲۸۸</ref>؛ اما [[مکتبهای مادی]] تنها توجهشان به [[عالم ماده]] است و [[مردم]] را از عالم [[معنویت]] [[منحرف]] میکنند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۸۸</ref>؛ بنابراین [[تعلیم]] در اسلام و نگاه به [[علوم]]، هدفدار است و [[هدف]] از آن، [[کسب معرفت]] و برای توجه به [[الوهیت]] است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۳۵</ref> | |||
[[امام خمینی]] با استناد به [[آیات قرآن کریم]] که در بیشتر موارد [[تزکیه]] را مقدم بر تعلیم ذکر کرده است،<ref>آل عمران، ۱۶۴؛ جمعه، ۲</ref> [[معتقد]] است تزکیه باید مقدم بر تعلیم باشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۳۴–۳۳۵</ref> اگر تعلیم[[حکمت]] و کتاب و علوم بدون تزکیه باشد، ممکن است نتیجهاش پدید آمدن عالمانی باشد که از [[معرفت]] درست تهیاند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۳–۴ و ۳۳۵</ref> به [[باور]] ایشان [[آموزش]] با تمام اهمیتی که دارد و یکی از دو رکن مورد تأکید اسلام برای [[تکامل]] و [[ترقی]] [[انسان]] به حساب میآید، در صورتی مفید و کارآمد خواهد بود که همراه با [[تربیت]] صحیح و [[اسلامی]] باشد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۹۷</ref> و بسیاری از آسیبها که بر [[بشر]] واقع شده است از [[گسترش علم]] بدون تربیت و [[تهذیب نفس]] است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۲۵</ref> ایشان معتقد است اگر ملتی از تربیت درست و [[صالح]] برخوردار باشند، اما از [[دانش]] مورد نیاز زندگیِ [[دنیایی]] بهرهای نداشته باشند، راهی به [[آرامش]] و [[سعادت]] دارند؛ ولی ملتی که از علوم و [[فنون]] بهرهمندند، اما از حیث [[روحی]] و [[اخلاقی]] فاسدند و تربیت درست ندارند، راهی به آرامش و سعادت ندارند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۹۹</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
== عوامل مؤثر بر تربیت == | |||
بسیاری از [[اندیشمندان]] علوم [[تربیتی]] برای [[تعلیم و تربیت]] عوامل متعددی ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود. این عوامل را میتوان به عوامل درونی و بیرونی تقسیم کرد. عوامل درونی، [[وراثت]]،<ref>شرفی، تربیت اسلامی، ۸۲–۸۳</ref> [[اراده]] و [[تفکر]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۷۲۳ و ۷۶۳–۷۶۵</ref> هستند و عوامل بیرونی شامل عوامل [[الهی]] و بشریاند؛ عوامل الهی مانند [[تربیت]] [[انبیای الهی]] و تربیت [[کتابهای آسمانی]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۳۵۸</ref> و عوامل بشری مانند [[مربیان]] و مراکز [[آموزشی]]،<ref>حسینی ادیانی، آشنایی با نظام تربیتی اسلام، ۹۷</ref> [[محیط اجتماع]] و [[خانواده]]،<ref>قائمی، خانواده و تربیت کودک، ۴۳–۴۴</ref> [[رسانههای گروهی]]<ref>شریعتمداری، جامعه و تعلیم و تربیت، ۴۳</ref> [[حکومت]] و [[سیاست]].<ref>حسینی ادیانی، آشنایی با نظام تربیتی اسلام، ۱۰۵</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== عوامل درونی و فردی === | |||
[[امام خمینی]] نیز به این عوامل در آثار خود اشاره کرده است: | |||
==== زمینه و [[استعداد]] ==== | |||
امام خمینی بر اساس برخی [[روایات]] که [[انسان]] [[مؤمن]] را نیازمند [[واعظ]] و تربیت کنندهای در درون خود میداند تا او را به [[امور خیر]] [[هدایت]] کند و از امور [[شرّ]] بازدارد،<ref>برقی، المحاسن، ۲/۶۰۴</ref> [[معتقد]] است ازجمله عوامل مؤثر بر پذیرش تربیت و [[اصلاح]] این است که افراد زمینه و استعداد [[تربیت]] [[نیکو]] را داشته باشند که این غالباً در افرادی است که در صلب [[پاک]] و [[خاندان]] نیکو پرورش یافتهاند و از غذاهای [[حلال]] و پاک بهره بردهاند. چنین افرادی دارای [[صفا]] و [[پاکی]] خواهند بود که تربیت [[روحانی]] و [[اخلاق پسندیده]] را بهتر و سریعتر میپذیرند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۳۴–۳۳۵</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
==== [[تقویت اراده]] و [[عزم]] ==== | |||
امام خمینی خاطرنشان کرده است که [[اراده]] نیرویی در انسان است که هر اندازه قویتر باشد، بر [[اختیار]] و [[تسلط]] انسان بر [[اعمال]] خود نیز افزوده میشود و انسان [[مهار نفس]] را از دست [[شیطان]] و [[نفس امّاره]] خارج میکند و [[قوای نفس]] از [[عصیان]]، [[سرکشی]] و انانیّت و خودسری اجتناب میکنند و [[تسلیم]] [[ملکوت]] و [[باطن]] [[قلب]] میشوند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۳ و ۳۵؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۵</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
==== [[عبرتپذیری]] ==== | |||
عبرت گرفتن از حوادث [[تاریخی]] ازجمله عوامل [[تربیتی]] است. امام خمینی [[تاریخ]] را [[معلم]] انسان میداند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۹۶؛ امام خمینی، صحیفه، ۷/۶۷، ۵۱۰؛ ۸/۳۴۸ و ۱۴/۴۹۱</ref> | |||
==== [[صبر]] در [[بلاها]] ==== | |||
از جمله عوامل سبب تربیت و [[ترقی]] نفس، چنانکه [[امام خمینی]] خاطرنشان کرده، [[صبر]] و [[تحمل]] [[گرفتاریها]] و مصیبتهایی است که [[خداوند]] برای [[بندگان]] مقدر میکند که این امور سبب [[تربیت]] و [[ریاضت]] نفس است. این گرفتاریها سبب میشود، [[روح]] افراد متوجه عالم دیگر شود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۹۷</ref> و بهتدریج نفس [[عادت]] کند و یک [[ملکه]] راسخه نوریهای از آن پیدا شود و شخص به [[مقامات]] عالی دست یابد<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۶۱–۲۶۲</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
==== [[سلامت جسم]] ==== | |||
از دیدگاه [[امام خمینی]] [[بدن]] سالم [[انسان]] را برای تربیت آمادهتر میکند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۶۱</ref> [[ورزش]] و تربیت بدن همچنانکه بدن را سالم میکند، [[عقل]] را نیز تقویت و سالم میسازد؛ البته این باید به همراه [[تهذیب نفس]] و تقویت [[قوای روحانی]] باشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۶۱ و ۵۴۱</ref> [[تربیت]] قوای ظاهری به [[تغذیه]] سالم و [[حلال]] است. از اینرو، تغذیه بدن در [[سعادت]] و [[شقاوت]] [[آدمی]] دخیل است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۱۸۷</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== عوامل بیرونی === | |||
این عوامل شامل عوامل [[الهی]] و بشری میشوند. | |||
==== عوامل الهی ==== | |||
ازجمله مهمترین عوامل [[تربیت الهی]] عبارتاند از: | |||
===== [[اراده]] و [[عنایت خداوند]] ===== | |||
امام خمینی با [[تبعیت از قرآن]] [[کریم]] که مبدأ تربیت عالمیان را خداوند معرفی کرده است،{{متن قرآن|قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«گفتند به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم،» سوره اعراف، آیه ۱۲۱.</ref>، {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> [[معتقد]] است [[حقتعالی]] [[انبیا]]{{ع}} و اولیای خود را تربیت خاص کرده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۲</ref> و در نخستین [[سوره]] نازلشده، [[آیه]] {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید» سوره علق، آیه ۱.</ref> به تربیت حقتعالی دربارهٔ [[رسول خدا]]{{صل}} اشاره میکند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۲</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
===== [[اسمای الهی]] ===== | |||
امام خمینی، مانند دیگر [[عارفان]]<ref>خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۴۲۳ و ۹۰۱؛ میرداماد، جذوات و مواقیت، ۹۱</ref> معتقد است تمام موجودات ظاهری و [[باطنی]] و تمام [[عوالم]] [[غیب و شهادت]] در تحت تربیت اسمای الهیاند، بلکه به ظهور [[اسماءالله]] ظاهرند و جمیع حرکات و سکنات آنان و تمام عوالم به قیومیّت [[اسمالله]] هستند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
===== [[قرآن کریم]] و [[دعاها]] ===== | |||
امام خمینی تأکید کرده است که قرآن کریم غنیترین کتاب [[تعلیم و تربیت]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۵</ref> و مربی [[نفوس]] و راهنمای [[سلوک]] [[انسان]] است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۴</ref> ایشان مقصد [[قرآن]] را [[تزکیه نفوس]]<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۱</ref> و قرآن را کتاب [[انسانسازی]] میداند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۲</ref> و [[دعاها]] را نیز یکی از منابع [[حقایق]] و [[معارف]] میشمارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۶؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۶۰</ref> که نقش انسانسازی و [[تربیتی]] دارند<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۶</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
===== [[پیامبران الهی]]{{ع}} ===== | |||
[[امام خمینی]] [[معتقد]] است [[حقتعالی]] [[پیامبران]]{{ع}} را برای [[تربیت بشر]] فرستاده است تا هرچه قابلیت در انسان هست، به فعلیت برسانند و او را [[تربیت الهی]] کنند<ref>امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۱۰؛ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۸۹–۱۹۰</ref> و انسان بدون [[تربیت]] پیامبران{{ع}}، به بدترین و [[پستترین]] موجودات تبدیل میشود؛ اما اگر در مسیر تربیت آنان قرار بگیرد، در [[مسیر کمال]] مطلق یعنی [[خداوند]] قرار خواهد گرفت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۵۴</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
===== [[عبادت]] ===== | |||
از نظر امام خمینی بهجای آوردن [[عبادات]] با [[آداب]] و شرایط آن سبب [[تربیت معنوی]] و [[باطنی]] انسان است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۷۶؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۱</ref>؛ چنانکه عبادات جمعی مانند [[اجتماع]] [[عبادی]] [[نماز جماعت]] و [[جمعه]] که در آنها مسائل [[مسلمانان]] و [[مواعظ]] و حقایق بهگوش افراد میرسد، نقش مهمی در تربیت افراد [[جامعه]] دارند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۵۲ و ۱۰/۱۶؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۲</ref>؛ همچنین مسجدها مرکز [[تعلیم و تربیت]] اسلامیاند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۵۰۰</ref> و مجالس عزای [[سیدالشهدا]]{{ع}} دارای اهمیت بسیاری هستند و نقش [[روشنگری]] [[افکار]] مسلمانان و تربیت [[فکری]] و [[اعتقادی]] را بر عهده دارند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۵۳ و ۱۵/۳۳۷</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
==== عوامل بشری ==== | |||
ازجمله مهمترین عوامل بشری عبارتاند از: | |||
=====[[خانواده]] ===== | |||
به [[باور]] امام خمینی خانواده پایه و اساس جامعه است. اگر [[خانواده]]، از نظر [[اخلاقی]] [[متزلزل]] شود، تمام جامعه متزلزل میشود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۸۵</ref>؛ چنانکه [[سعادت]] [[فرزندان]] و جامعه از دامان خانواده آغاز میشود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳</ref>. ایشان نقش مادر را در [[تربیت فرزندان]]، بیشتر و مؤثرتر از پدر میداند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۵</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
===== مراکز [[آموزشی]] ===== | |||
امام خمینی پس از خانواده، نقش [[مدرسهها]]، دانشگاهها، نهادهای [[آموزشی]]، به [[معلمان]] و [[استادان]] را در [[تربیت]] مهمترین عامل میداند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۷۷ و ۹/۱۳۷</ref> و [[معتقد]] است باید در مراکز آموزشی[[تربیت]] صحیح و [[تربیت اسلامی]] وجود داشته باشد تا افراد [[متعهد]] و غیر وابسته به [[بیگانگان]] بار بیایند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۳–۲۴۵</ref> ایشان [[صلاح]] و [[فساد]] [[کشور]] را مرتبط با صلاح و فساد مراکز آموزشی و [[تعلیم و تربیت]] میداند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۳۸</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
===== [[جامعه]] و [[فرهنگ]] ===== | |||
از نگاه [[امام خمینی]] محیط و جامعه از عوامل [[ترقی]] یا [[سقوط]] افراد است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۵۰۰</ref> و از اینرو ایشان بر سالمسازی محیط از عوامل مخرب تأکید میکند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۴</ref>؛ چنانکه فرهنگْ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای [[ملت]] است و خطر فرهنگ نادرست از [[سلاح]] [[جنگی]] بیشتر و مخربتر است. جوانانی که با فرهنگ [[ناصالح]] و فرهنگ [[استعماری]] تربیت میشوند، منشأ فساد و در [[خدمت]] [[استعمار]] خواهند بود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۰۶</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
===== [[رسانههای گروهی]] ===== | |||
[[رسانهها]]، چنانکه امام خمینی تأکید کرده است، [[مربیان]] جامعهاند که میتوانند جامعهای [[فاسد]] و ناسالم یا افرادی بیصلاحیت و وابسته تربیت کنند و نیز میتوانند جامعه و نسلی سالم و دارای [[استقلال فکری]] و ملی، متفکر و [[اندیشمند]] تربیت سازند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۵۸</ref>؛ برای نمونه صدا و [[سیما]] یک [[دانشگاه]] عمومی و یک دستگاه [[تربیتی]] است که میتوان از آن در راه صحیح و [[رشد]] و تعالی [[مردم]] بهره گرفت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۸–۳۹۹</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
===== [[حکومت]] ===== | |||
از دیگر عوامل مؤثر بر تربیت، حکومت و حاکماناند؛ از اینرو در روایتی از امیرالمؤمنین علی{{ع}} آمده است مردم به [[حاکمان]] خود شبیهتر از [[پدران]] خودند.<ref>ابنشعبه، تحف العقول، ۲۰۸</ref> از نگاه امام خمینی نیز اگر [[حکومت صالح]] باشد، مردم نیز بهدلیل اینکه متوجه و تابع آناند، [[صالح]] بار میآیند و نیز حاکمانی که در رأس امورند اگر [[انسانهای صالح]] و مهذب باشند، صلاح آنان به اطرافیان و به مردم سرایت میکند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۸۵</ref>؛ از اینرو کسی که مطابق [[دستورهای اسلام]] [[خودسازی]] نکرده و [[دستورهای اسلام]] را در خود اجرایی نکرده نباید متصدی [[حکومت اسلامی]] باشد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۸۴</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
== [[زمان]] [[تربیت]] == | |||
[[علمای اخلاق]] با استفاده از برخی [[روایات]]<ref>کراجکی، کنز الفوائد، ۱/۳۱۹؛ ابنحجر، فتح الباری، ۹/۷۴</ref> بر این باورند که زمان [[کودکی]] زمانی است که پذیرش تربیت و [[تعلیم]] بهتر صورت میگیرد و پذیرش و قابلیت در این سن بیشتر است<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۱۲۷</ref>؛ حتی [[امام خمینی]] آغاز تربیت را از هنگام جنینی و حتی پیش از آن میشمارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۱؛ ۳/۲۲۰ و ۴/۴۱۹</ref> ایشان [[معتقد]] است مقدمات تربیت [[انسان]] از زمان پیش از [[ازدواج]]، هنگام [[انتخاب همسر]]، آغاز میشود و [[اسلام]] برای آن برنامه دارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۲</ref>؛ همچنین چگونگی [[تغذیه]] مادر، [[لزوم]] استفاده از [[لقمه حلال]]، [[آداب]] حمل و شیردادن، وضعیت [[روحی]] و [[روانی]] مادر از حیث [[نشاط]] و [[پریشانی]] و [[تربیت فرزند]] از کودکی و زمان [[جوانی]] تا آخر [[عمر]] اموریاند که اسلام برای همه اینها برنامه [[تربیتی]] دارد و این یکی از ویژگیهای [[مکتب]] انبیاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۱ و ۴/۴۱۹؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۳۴</ref> | |||
ایشان تأکید کرده است که زمان کودکی، بهترین زمان برای تربیت است؛ زیرا [[قلب]] [[کودک]] مانند دفتری صاف، آماده نقشپذیری است و بهترین زمان برای پرورش روحی و روانی وی محسوب میشود و گاه صفات این دوره تا زمان [[پیری]] هم باقی میماند.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۵۴</ref> ایشان افزون بر تربیت [[آداب ظاهری]] بر تربیت [[باطنی]] و [[تهذیب]] باطنی و [[جهاد با نفس]] نیز تأکید میکند و معتقد است زمان جوانی بهترین وقت برای [[خودسازی]] و [[ریاضت]] و [[تهذیب نفس]] است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۵۷</ref> و این امر در سالهای سالمندی دشوار میشود<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۵۷–۵۸</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
== [[روشهای تربیتی]] == | |||
روش تربیت در [[ادیان الهی]] منطبق بر [[فطرت]] و [[سرشت انسان]] است.<ref>قطب، فی ظلال القرآن، ۲/۷۰۲</ref> [[قرآن کریم]] در تربیت و [[تزکیه]] [[انسانها]] روشهای مختلف و متنوعی بهکار گرفته است، گاهی از راه [[تشویق]] و [[پاداش]]، گاهی از راه [[ترساندن]] و [[مجازات]] {{متن قرآن|يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ}}<ref>«ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیامدند که آیات مرا برایتان میخواندند و به دیدار امروزتان شما را هشدار میدادند؟ میگویند: (چرا،) ما بر (زیان) خود گواهی میدهیم و زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ}}<ref>«آن از این روست که (سنّت) پروردگارت (این است که) نابود کننده شهرها به ستم- در حال بیخبری مردم آن (شهر) ها- نبوده است» سوره انعام، آیه ۱۳۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و برای هر یک بدانچه انجام دادهاند پایههایی است، و پروردگارت از آنچه انجام میدهند غافل نیست» سوره انعام، آیه ۱۳۲.</ref> <ref>زحیلی، تفسیر الوسیط، ۱/۶۱۰–۶۱۱</ref> و گاهی از راه [[موعظه]] و بیان قصه.<ref>ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۲۳/۱۳۷–۱۳۸</ref> [[علمای اخلاق]] و [[تربیت]] در میان [[روشهای تربیتی]]، روش کنایهای و تلویحی را در تربیت، مؤثرتر از تصریح، و روش [[مهربانی]] و [[عطوفت]] را مؤثرتر از [[سرزنش]] میدانند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۳/۱۲۲</ref> | |||
[[امام خمینی]] صرف مطالعه کتابهای [[اخلاقی]] و [[نوشتن]] آن را باعث تربیت [[انسان]] نمیداند و تأکید میکند [[طبیب]] [[روحانی]] باید کلامش دوا باشد، نه اینکه [[حکم]] نسخه را داشته باشد<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۳</ref>. ایشان بر اساس دیدگاه خود در [[انسانشناسی]] و از آنجا که برای انسان ابعاد مختلف وجودی قائل است، روشهای مختلفی را برای [[مربیان]] و تربیتشدگان ذکر کرده و [[معتقد]] است در مسیر تربیت نباید صرفاً به [[اعمال]] ظاهری مشغول و از [[آداب]] [[باطنی]] [[غافل]] بود، بلکه باید افزون بر [[آداب ظاهری]] به [[باطن]] و به بهره [[قلبی]] از اعمال توجه کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۷۵</ref> ایشان در تربیت ظاهری، برای مربیان روشها و اموری ذکر کرده که در تربیت مراعات آنها لازم است<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref>: | |||
=== اظهار [[محبت]] === | |||
از روشهایی که دارای تأثیر زیادی بر [[تربیت اخلاقی]] افراد و [[جامعه]] است، ابراز محبت است. اگر میان افراد در [[روابط فردی]] یا میان افراد جامعه رابطه برادرانه و محبتآمیز برقرار باشد، چنین جامعهای دارای روابطی سالم خواهد بود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۳۱</ref>؛ چنانکه روش محبت در [[خانواده]] تأثیر مهمی بر [[تربیت فرزند]] و رفع عقدههای [[روانی]] میگذارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳ و ۹/۲۹۳</ref>؛ همچنانکه [[حقتعالی]] که ربالعالمین است، تربیتش بدون [[عنایت]] و محبت به [[بندگان]] ممکن نیست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۱۸</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== پدیدآوردن [[احساس نیاز]] === | |||
یکی از روشهایی که امام خمینی در تربیت [[انسانها]]، به آن توجه داشته است، ایجاد نیاز در مخاطب است. این روش ازجمله روشهای عملی است که بر پایه انسانشناسی ایشان [[استوار]] است. روش ایشان توجهدادن و [[هدایت]] افراد و جامعه به نیازهای [[حقیقی]] خود است؛ چنانکه در [[تهذیب نفس]]، ایشان خواننده را متوجه [[لزوم]] تهذیب نفس و [[اصلاح]] [[باطن]] میکند؛ زیرا تا این نیاز در او به وجود نیاید، قدمی در جهت اصلاح برنمیدارد.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۶۸؛ امام خمینی، جهاد اکبر، ۲۵</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== [[پند]] و [[اندرز]] === | |||
[[امام خمینی]] با [[پیروی]] از [[قرآن کریم]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> روش پند و اندرز را که روش [[انبیا]]{{ع}} و [[امامان]]{{ع}} بوده است<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۲۶</ref> [[وظیفه عالمان]] و تحصیل کنندگان [[علم]] شمرده است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۴</ref> به [[باور]] ایشان یکی از روشها و اصولی که در [[اسلام]] به آن اهمیت زیادی داده است، [[امر به معروف و نهی از منکر]] است که برای [[اصلاح جامعه]] ارائه شده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۱۲ و ۲۶۸</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== [[الگوسازی]] در [[عمل]]=== | |||
در [[آموزههای اسلامی]] یکی از بهترین و کارآمدترین شیوهها برای اصلاح و [[تربیت فردی]] و [[اجتماعی]]، الگوسازی و روش عملی است. [[روایات اسلامی]] از [[مربیان]] میخواهد که تنها به سخن و [[ارشاد]] گفتاری بسنده نکنند و پیش از هر چیز با [[رفتار شایسته]] خود، دعوت کننده دیگران به سوی خیر و [[صلاح]] باشند.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۷۷–۷۸ و ۱۰۵؛ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، ن۴۵، ۴۴۱–۴۴۵</ref> امام خمینی نیز تأکید میکند [[رفتار]] مربی بیش از [[کلام]] او در افراد بهویژه در [[کودکان]] تأثیر میکند. [[کودک]] سعی میکند در رفتار خود از بزرگسالانی که با او در ارتباطاند [[تقلید]] کند. هرچه این [[ارتباط]] بیشتر باشد، این تأثیرپذیری بیشتر است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۸۳، ۵۰۴ و ۸/۹۰، ۳۶۲–۳۶۳</ref> همچنین [[تربیت]] عملی در [[خانواده]] در اصلاح فرزند مؤثرتر است و اگر پدر و مادر نیز به صفتی متصف نیستند، خود را با [[تکلف]] به آن [[عادت]] دهند تا موجب [[تربیت فرزند]] شوند.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۵۵</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== [[مداومت]] و تکرار === | |||
از آنجا که تربیت امری تدریجی است، لازم است استمرار داشته باشد تا بتواند بهخوبی مؤثر واقع شود و فرد را به کمال برساند<ref>عروسی، نتایج الافکار، ۴/۲۳۵</ref>؛ چنانکه امام خمینی یکی از رموز تکرار در [[قرآن]] را بُعد [[تربیتی]] آن شمرده و افزوده است که این تکرار برای [[رشد]] و [[انسانسازی]] است؛ از همینرو در [[تربیت]] [[انسان]] باید مطلبی را چندین بار و با چندین زبان و وضع تکرار کرد تا نتیجهبخش باشد و تکرار [[عبادات]] و کثرت [[اذکار]] نیز به همین جهت است که [[قلب]] از آن تأثیر بپذیرد و زبان قلب گشوده شود و قلب [[ذاکر]]، [[داعی]] و عبادتکننده شود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۹–۳۰؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۹۷–۳۹۸</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== بهرهبردن از روشهای گوناگون === | |||
کسی که [[وظیفه]] تربیت را بر عهده دارد؛ چنانکه [[امام خمینی]] یادآور شده لازم است، از روشهای مختلف و عبارتهای گوناگون در این راه استفاده کند؛ زیرا [[قلوب]] افراد مختلف و پراکندهاند. همچنانکه [[قرآن کریم]] در تربیت و [[انذار]] خود از روشهای مختلف، مانند حکایت، [[تاریخ]]، امثال، رموز و مانند آن استفاده کرده است. چنانکه بعضی از [[نفوس]] برای [[تعلیم و تربیت]] به [[صراحت لهجه]] و زبان ساده نیاز دارند و برای برخی این راه کافی نیست و برخی نفوس به [[قصص]] و حکایت علاقه ندارند و علاقهمند به اصل و لُبّ مطلباند و برخی نیز با انذار یا [[تبشیر]]، [[تربیت]] و رشد مییابند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۷</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
=== تربیت [[باطنی]] === | |||
امام خمینی راههایی نیز برای تربیت باطنی و [[معنوی]] بیان کرده است: | |||
==== [[تهذیب نفس]] ==== | |||
تهذیب نفس و [[جهاد]] با آن یکی از راههای [[تربیت نفس]] است. تهذیب نفس سبب میشود قلب [[نورانی]] شود و بهتدریج تجلیاتی بر قلب [[آدمی]] وارد شود<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۴۳</ref>؛ البته این [[جهاد با نفس]] به [[زحمت]] و [[ریاضت]] طولانی نیاز دارد تا [[صفات رذیله]] از [[انسان پاک]] شود.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۱۱</ref> در این راه [[مراقبه]] و [[محاسبه]] برای [[مجاهده]] نفس لازم است و از این جهت شخص باید حساب نفس خود را بکشد که با ولینعمت خود چگونه [[رفتار]] کرده است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۹</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
==== تربیت قوای باطنی ==== | |||
تربیت قوای باطنی به تربیت [[عقل]] و [[قلب]] است. مراد از [[تربیت]] [[عقل]]، ایجاد زمینههای لازم برای پرورش این [[قوه]] برای دستیابی به [[قرب الهی]] و [[شناخت خداوند]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۷۵</ref> و در [[قرآن]] بسیاری از [[آیات]] به [[تفکر]]، [[تدبر]] و [[تفقه]] توصیه کردهاند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۱ و ۲۰۴؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۸۷</ref> در تربیت قوای [[باطنی]]، شخص باید قوا و اعضای خود را در [[تصرف]] ربالعالمین قرار دهد تا بهتدریج قلب که [[سلطان]] این مملکت است تربیت و [[تسلیم]] [[حقتعالی]] شود و دیگر [[لشکریان]] و [[قوای نفس]] از قلب [[تبعیت]] کنند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۵</ref> در این مسیر شخص باید با [[تصفیه باطن]] از کدورات [[معنوی]] و باطنی به [[توحید فعلی]] توجه کند و قلب خود را متوجه این امر مهم [[الهی]] کند تا قلب به این [[حقیقت]] [[توحیدی]] [[تربیت]] شود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۵</ref>.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
== موانع تربیت == | |||
[[قرآن کریم]] به برخی صفات و ویژگیهای [[انسان]] که مانع قبول [[حق]] و تربیت و [[اصلاح]] او میشود، اشاره کرده است، مانند [[استکبار]]، {{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«و چون آیات ما بر او خوانده شود با گردنفرازی روی میگرداند گویی آن را نشنیده است، گویی گوشهایش سنگین است، او را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره لقمان، آیه ۷.</ref> [[تعصب]]، {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> رویگردانی از [[آیات الهی]] {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا}}<ref>«و ستمگرتر از آن کس که آیات پروردگارش را فرایاد او آورند اما از آنها روی گرداند و کارهایی را که کرده است به فراموشی سپارد کیست؟ ما بر دلهای آنان پردههایی افکندهایم تا آن (پیام آسمانی) را درنیابند و در گوشهاشان سنگینییی (نهادهایم)؛ و اگر آنها را به راهیابی فرا خوانی در آن صورت (نیز) هرگز، هیچگاه رهیاب نخواهند شد» سوره کهف، آیه ۵۷.</ref> و [[پیروی از هوای نفس]].{{متن قرآن|وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و اگر میخواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا میبردیم اما او به دنیا گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد؛ از این رو داستان او چون داستان سگ است که اگر به او بتازی لهله میزند و اگر او را وانهی (باز) لهله میزند؛ این داستان گروهی است که آیات ما را دروغ شمردند پس این داستان را باز گوی باشد که آنان بیندیشند» سوره اعراف، آیه ۱۷۶.</ref> | |||
[[امام خمینی]] در آثار خود به بعضی از موانع تربیت اشاره کرده است و آنها را میتوان به دو قسم موانع درونی و بیرونی تقسیم کرد که عمده موانع، درونیاند. ازجمله موانع درونیِ تربیت این موارد است: | |||
# [[غفلت]]<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۸۳</ref>؛ | |||
# [[وسوسه]] و تصرف [[شیطان]]<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۶۶</ref>؛ | |||
# [[فراموشی]] [[آخرت]]، [[امید]] به وسعت وقت و طولانی بودن [[آرزوها]]<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۷۴–۱۷۵؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۵۴</ref>؛ | |||
# [[عجب]] و [[خودپسندی]]<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۶۹</ref>؛ | |||
# تعصب<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۴۷</ref> | |||
# [[تحجر]] [[ذهنی]] و [[فکری]] و [[خودباختگی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۹۵–۹۷ و ۲۱/۲۷۸–۲۷۹</ref>؛ | |||
# [[انکار]] [[مقامات]] [[اولیای الهی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۵۵</ref>؛ | |||
# حجابهای [[تقلید]] و [[جهالت]] که مانع رسیدن به [[معارف الهی]] و [[رؤیت]] [[جمال]] حقتعالی است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۵۴</ref>؛ | |||
# تعلق قلب به [[دنیا]] که مانع اصلاح [[قلوب]] و [[سیر]] در مسیر [[سلوک]] برای [[انسان]] است و درِ همه [[سعادتها]] را بر روی انسان میبندد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۳</ref> | |||
# فوران [[قوه غضب]] که حال [[سفاهت]] و سبعیت است و موجب میشود [[پند]] و [[اندرز]] در انسان اثر نکند، بلکه بر [[آتش]] [[غضب]] او بیفزاید<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۳۷۱</ref>. | |||
[[امام خمینی]] ازجمله موانع بیرونی در [[تربیت]] را [[خانواده]] ناسالم،<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۵۵</ref> [[همنشینی]] با [[اهل معصیت]] و [[دوستان بد]]،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۷۶</ref> [[جامعه]] و [[فرهنگ]] [[فاسد]] و وابسته<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۰۶</ref> و [[معلم]] و استاد [[ناصالح]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۵۵</ref> میداند.<ref>[[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص ۳۰۱ – ۳۱۴.</ref> | |||
== ساحتهای تربیت == | == ساحتهای تربیت == | ||
[[انسان]] دارای ساختهای وجودی مختلفی است و به تناسب آنها تربیت نیز ساحتهای مختلفی پیدا میکند. [[امام]] در این زمینه به ساحتهایی اشاره میکنند که در کتب [[تربیتی]] موجود از بعضی از آنها یاد نشده است. | [[انسان]] دارای ساختهای وجودی مختلفی است و به تناسب آنها تربیت نیز ساحتهای مختلفی پیدا میکند. [[امام]] در این زمینه به ساحتهایی اشاره میکنند که در کتب [[تربیتی]] موجود از بعضی از آنها یاد نشده است. | ||
=== | === تربیت الهی === | ||
تربیت الهی تربیتی است که برنامه آن از سوی [[خداوند]] و توسط [[انبیاء]] به [[بشر]] [[ابلاغ]] شده است و محتوای آن [[وحی الهی]] است و اگر انسان مطابق آنچه از سوی خداوند و توسط انبیاء ابلاغ شده [[رشد]] یابد، تربیت الهی شده است<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۰۴.</ref>. در این ساحت انسان که ظرفیت بالقوه برای دستیابی به مراتب [[فوق طبیعی]] دارد به آن مراتب دست مییابد<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۶ – ۱۷۵.</ref>. | تربیت الهی تربیتی است که برنامه آن از سوی [[خداوند]] و توسط [[انبیاء]] به [[بشر]] [[ابلاغ]] شده است و محتوای آن [[وحی الهی]] است و اگر انسان مطابق آنچه از سوی خداوند و توسط انبیاء ابلاغ شده [[رشد]] یابد، تربیت الهی شده است<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۰۴.</ref>. در این ساحت انسان که ظرفیت بالقوه برای دستیابی به مراتب [[فوق طبیعی]] دارد به آن مراتب دست مییابد<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۶ – ۱۷۵.</ref>. | ||
امام گاهی از تربیت الهی به «تربیت [[الوهیت]]» یاد میکند و مراد از «تربیت الوهیت» این است که انسان موجودی [[الهی]] شود و خداوند را در هر حال [[احساس]] کند و به [[مقامات]] عالی [[معنوی]] برسد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۳۶.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۸۸.</ref> | امام گاهی از تربیت الهی به «تربیت [[الوهیت]]» یاد میکند و مراد از «تربیت الوهیت» این است که انسان موجودی [[الهی]] شود و خداوند را در هر حال [[احساس]] کند و به [[مقامات]] عالی [[معنوی]] برسد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۳۶.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۸۸.</ref> | ||
=== [[تربیت معنوی]] === | === [[تربیت معنوی]] === | ||
تربیت معنوی عبارت است از اینکه انسان به [[سعادت]] این [[دنیا]] اکتفا نکند؛ بلکه به گونهای [[رفتار]] نماید که [[سعادت اخروی]] را نیز تحصیل کند. تربیت معنوی، [[تربیت بشر]] به وحی الهی و به تربیت انبیاء است و تربیت به [[وحی]] و انبیاء این است که انسان در [[زندگی دنیوی]] برنامهای را [[اجرا]] کند و [[اعمال]] و رفتارهایی را انجام دهد که سعادت اخروی وی تأمین گردد<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۹۰ - ۱۸۹.</ref>. امام تربیت معنوی را در برابر [[تربیت اخلاقی]] بهکار میبرد و آن را مرتبه بالاتر از تربیت اخلاقی میداند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰.</ref>. از کلمات امام بهدست میآید که مراد ایشان از تربیت معنوی و [[روحی]] یک معناست و هر دو در مقابل تربیت [[علمی]] هستند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۸ - ۴۹۷ و ۵۰۱.</ref>. در این که آیا مراد [[حضرت]] امام از تربیت معنوی معنایی غیر از همان تربیت الهی است؟ به نظر میرسد این دو در واقع از نظر ایشان یکی باشند و فقط از نظر تعبیر و نیز نوع توضیحی که برای هریک به کار میبرند کمی متفاوت است. [[تربیت دینی]] میتواند معنایی اعم از این دو تعبیر داشته باشد و شامل این دو نیز بشود | تربیت معنوی عبارت است از اینکه انسان به [[سعادت]] این [[دنیا]] اکتفا نکند؛ بلکه به گونهای [[رفتار]] نماید که [[سعادت اخروی]] را نیز تحصیل کند. تربیت معنوی، [[تربیت بشر]] به وحی الهی و به تربیت انبیاء است و تربیت به [[وحی]] و انبیاء این است که انسان در [[زندگی دنیوی]] برنامهای را [[اجرا]] کند و [[اعمال]] و رفتارهایی را انجام دهد که سعادت اخروی وی تأمین گردد<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۹۰ - ۱۸۹.</ref>. امام تربیت معنوی را در برابر [[تربیت اخلاقی]] بهکار میبرد و آن را مرتبه بالاتر از تربیت اخلاقی میداند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰.</ref>. از کلمات امام بهدست میآید که مراد ایشان از تربیت معنوی و [[روحی]] یک معناست و هر دو در مقابل تربیت [[علمی]] هستند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۸ - ۴۹۷ و ۵۰۱.</ref>. در این که آیا مراد [[حضرت]] امام از تربیت معنوی معنایی غیر از همان تربیت الهی است؟ به نظر میرسد این دو در واقع از نظر ایشان یکی باشند و فقط از نظر تعبیر و نیز نوع توضیحی که برای هریک به کار میبرند کمی متفاوت است. [[تربیت دینی]] میتواند معنایی اعم از این دو تعبیر داشته باشد و شامل این دو نیز بشود<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۸۹.</ref>. | ||
=== [[تربیت دینی]] === | === [[تربیت دینی]] === | ||
تربیت دینی هرگاه به [[تنهایی]] به کار رود همان [[تربیت اسلامی]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۸۸.</ref> و شامل [[تربیت معنوی]]، [[روحی]] و [[اخلاقی]] نیز میشود. اما اگر در کنار [[تربیت اخلاقی]] بهکار رود شامل تربیت اخلاقی نمیشود و تنها شامل بُعد [[معنوی]] و روحی میشود<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۹۲.</ref>. در کلمات [[امام]] در صورت کاربرد اول در برابر [[تربیت]] غیر [[اسلامی]] به کار رود و در صورت دوم گاهی در برابر تربیت مادی<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۶۸.</ref> و گاهی در برابر تربیت [[فاسد]] و تربیت غیر صحیح بهکار میرود<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۸۲.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۸۹.</ref> | تربیت دینی هرگاه به [[تنهایی]] به کار رود همان [[تربیت اسلامی]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۸۸.</ref> و شامل [[تربیت معنوی]]، [[روحی]] و [[اخلاقی]] نیز میشود. اما اگر در کنار [[تربیت اخلاقی]] بهکار رود شامل تربیت اخلاقی نمیشود و تنها شامل بُعد [[معنوی]] و روحی میشود<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۹۲.</ref>. در کلمات [[امام]] در صورت کاربرد اول در برابر [[تربیت]] غیر [[اسلامی]] به کار رود و در صورت دوم گاهی در برابر تربیت مادی<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۶۸.</ref> و گاهی در برابر تربیت [[فاسد]] و تربیت غیر صحیح بهکار میرود<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۸۲.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۸۹.</ref> | ||
=== تربیت [[انسانی]] === | === تربیت [[انسانی]] === | ||
در کلمات امام گاهی تعبیر به «تربیت انسانی»<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۶.</ref> شده؛ اما منظور از آن همان تربیت اسلامی است<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۳.</ref> و گاهی هم از آن به «تربیت انسانی- اسلامی»<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۲.</ref> تعبیر کردهاند | در کلمات امام گاهی تعبیر به «تربیت انسانی»<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۶.</ref> شده؛ اما منظور از آن همان تربیت اسلامی است<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۳.</ref> و گاهی هم از آن به «تربیت انسانی- اسلامی»<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۲.</ref> تعبیر کردهاند<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref>. | ||
=== [[تربیت اخلاقی]]=== | === [[تربیت اخلاقی]]=== | ||
تربیت اخلاقی<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۸، ص۹۲؛ ج۱۰، ص۳۶؛ ج۱۶، ص۴۹۸.</ref> یکی از ساحتهای تربیت است که در مرتبه [[پایینتر]] از تربیت معنوی قرار دارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰.</ref> و مراد از آن همان [[تهذیب نفس]] و رعایت مسائل اخلاقی [[اسلام]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۷ و ۴۹۵؛ ج۱۳، ص۳.</ref> و [[حضرت]] امام گاهی از آن به «تربیت [[نفسانی]]» نیز تعبیر کردهاند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۷۶.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref> | تربیت اخلاقی<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۸، ص۹۲؛ ج۱۰، ص۳۶؛ ج۱۶، ص۴۹۸.</ref> یکی از ساحتهای تربیت است که در مرتبه [[پایینتر]] از تربیت معنوی قرار دارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰.</ref> و مراد از آن همان [[تهذیب نفس]] و رعایت مسائل اخلاقی [[اسلام]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۷ و ۴۹۵؛ ج۱۳، ص۳.</ref> و [[حضرت]] امام گاهی از آن به «تربیت [[نفسانی]]» نیز تعبیر کردهاند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۷۶.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref> | ||
=== [[تربیت اجتماعی]] === | === [[تربیت اجتماعی]] === | ||
در کلمات حضرت امام به واژه «تربیت اجتماعی» تصریح نشده است؛ اما در مواردی در کنار تصریح به ساحتهای تربیت معنوی و اخلاقی به محتوای تربیت اجتماعی اشاره کردهاند و مراد ایشان از آن تعامل و [[معاشرت]] صحیح و مطلوب [[انسان]] با دیگران است<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۱؛ ج۳، ص۲۲۰.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref> | در کلمات حضرت امام به واژه «تربیت اجتماعی» تصریح نشده است؛ اما در مواردی در کنار تصریح به ساحتهای تربیت معنوی و اخلاقی به محتوای تربیت اجتماعی اشاره کردهاند و مراد ایشان از آن تعامل و [[معاشرت]] صحیح و مطلوب [[انسان]] با دیگران است<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۱؛ ج۳، ص۲۲۰.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref> | ||
=== | === تربیت سیاسی === | ||
در کلمات امام به «تربیت سیاسی» تصریح<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.</ref> و بر اهمیت آن تأکید شده است و حتی برای [[کودکان]] در [[مدارس]] آن را مورد توجه قرار دادهاند. مراد ایشان از [[تربیت سیاسی]] آشنایی با مسائل [[سیاسی]] و [[حکومت]] و حضور در صحنههای سیاسی است. از نظر ایشان [[سیاست]] [[اسلامی]] عبارت است از [[مملکتداری]] به طرز صحیح و عاقلانه و موافق با ضوابط مورد [[تأیید]] [[اسلام]]<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref> | در کلمات امام به «تربیت سیاسی» تصریح<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.</ref> و بر اهمیت آن تأکید شده است و حتی برای [[کودکان]] در [[مدارس]] آن را مورد توجه قرار دادهاند. مراد ایشان از [[تربیت سیاسی]] آشنایی با مسائل [[سیاسی]] و [[حکومت]] و حضور در صحنههای سیاسی است. از نظر ایشان [[سیاست]] [[اسلامی]] عبارت است از [[مملکتداری]] به طرز صحیح و عاقلانه و موافق با ضوابط مورد [[تأیید]] [[اسلام]]<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref> | ||
=== [[تربیت عقلانی]] === | === [[تربیت عقلانی]] === | ||
تربیت عقلانی<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۴، ص۱۷۵.</ref> عبارت از به فعلیت رساندن [[قوه]] [[عقلی]] در [[انسان]] است<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۵.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۱.</ref> | تربیت عقلانی<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۴، ص۱۷۵.</ref> عبارت از به فعلیت رساندن [[قوه]] [[عقلی]] در [[انسان]] است<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۱.</ref> | ||
=== [[تربیت]] [[علمی]] === | === [[تربیت]] [[علمی]] === | ||
تربیت علمی یا [[تعلیم و تربیت]] علمی<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۴۹۶ - ۴۹۵.</ref> در برابر [[تربیت معنوی]] و [[اخلاقی]] است و مراد از آن [[آموزش]] و بالا بردن معلومات افراد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۵ - ۴۹۶.</ref> و تقویت جنبه بحث [[آزاد]] و [[نقد]] و بررسی در انسان است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۷.</ref> و گاهی حضرت امام از آن به «آموزش علمی»<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۵۰۰.</ref> تعبیر کردهاند | تربیت علمی یا [[تعلیم و تربیت]] علمی<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۴۹۶ - ۴۹۵.</ref> در برابر [[تربیت معنوی]] و [[اخلاقی]] است و مراد از آن [[آموزش]] و بالا بردن معلومات افراد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۵ - ۴۹۶.</ref> و تقویت جنبه بحث [[آزاد]] و [[نقد]] و بررسی در انسان است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۷.</ref> و گاهی حضرت امام از آن به «آموزش علمی»<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۵۰۰.</ref> تعبیر کردهاند<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۱.</ref>. | ||
=== تربیت مادی === | === تربیت مادی === | ||
تربیت مادی در [[سخنان امام]] دو کاربرد دارد که یکی جنبه منفی دارد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۶.</ref> و آن پرورشی است که نتیجهاش [[انحراف]] از مسیر درست اسلامی است و گاهی از آن به تربیت [[فاسد]]<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳۵.</ref>تربیت انگلی<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۶.</ref>، تربیت [[انحرافی]]<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۴.</ref>، تربیت [[شیطانی]]<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۴۹.</ref>، تربیت طاغوتی<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۳۷.</ref> یاد میشود. کاربرد دیگری که جنبه منفی ندارد مراد از آن جنبه آموزش استفاده صحیح از [[مادیات]] در [[دنیا]] است<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۶۸ - ۴۶۷.</ref> و گاهی از آن به تربیت جسمی<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۸۹.</ref>، تربیت طبیعی<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۱۲.</ref>، تربیت زمینی<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۴.</ref>، تربیت [[دنیایی]]<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۴.</ref>، تعبیر کردهاند | تربیت مادی در [[سخنان امام]] دو کاربرد دارد که یکی جنبه منفی دارد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۶.</ref> و آن پرورشی است که نتیجهاش [[انحراف]] از مسیر درست اسلامی است و گاهی از آن به تربیت [[فاسد]]<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳۵.</ref>تربیت انگلی<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۶.</ref>، تربیت [[انحرافی]]<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۴.</ref>، تربیت [[شیطانی]]<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۴۹.</ref>، تربیت طاغوتی<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۳۷.</ref> یاد میشود. کاربرد دیگری که جنبه منفی ندارد مراد از آن جنبه آموزش استفاده صحیح از [[مادیات]] در [[دنیا]] است<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۶۸ - ۴۶۷.</ref> و گاهی از آن به تربیت جسمی<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۸۹.</ref>، تربیت طبیعی<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۱۲.</ref>، تربیت زمینی<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۴.</ref>، تربیت [[دنیایی]]<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۴.</ref>، تعبیر کردهاند<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۱.</ref>. | ||
== مراحل تربیت == | == مراحل تربیت == | ||
حضرت امام به مراحل [[تربیت]] توجه ویژهای نشان داده است و به صورت مشخص آنها را بیان کرده است. از نظر ایشان امر تربیت از قبل از [[تولد]] آغاز و تا پس از [[مرگ]] ادامه دارد و در این فاصله به مراحل و دورههایی چون [[انتخاب همسر]]، انعقاد نطفه، بارداری، [[کودکی]]، [[نوجوانی]]، [[جوانی]]، [[پیری]] و [[کهنسالی]]، و دوره [[برزخ]] و پس از آن اشاره و تأکید میکند که در [[دین اسلام]] برای همه این دورهها [[احکام]] و دستورالعملهای ویژهای وجود دارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۴، ص۳۱؛ ج۶، ص۲۰۱؛ ج۷، ص۲۸۸، ۴۱۳؛ ج۹، ص۴۵۷.</ref>. در دوره انتخاب همسر تأکید میکند که باید هر یک از [[زن]] و شوهر که | حضرت امام به مراحل [[تربیت]] توجه ویژهای نشان داده است و به صورت مشخص آنها را بیان کرده است. از نظر ایشان امر تربیت از قبل از [[تولد]] آغاز و تا پس از [[مرگ]] ادامه دارد و در این فاصله به مراحل و دورههایی چون [[انتخاب همسر]]، انعقاد نطفه، بارداری، [[کودکی]]، [[نوجوانی]]، [[جوانی]]، [[پیری]] و [[کهنسالی]]، و دوره [[برزخ]] و پس از آن اشاره و تأکید میکند که در [[دین اسلام]] برای همه این دورهها [[احکام]] و دستورالعملهای ویژهای وجود دارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۴، ص۳۱؛ ج۶، ص۲۰۱؛ ج۷، ص۲۸۸، ۴۱۳؛ ج۹، ص۴۵۷.</ref>. در دوره انتخاب همسر تأکید میکند که باید هر یک از [[زن]] و شوهر که پدر و مادر [[آینده]] هستند شرایطی را داشته باشند. شوهر باید واجد شرایطی چون بداخلاق نبودن، [[فاسق]] نبودن و شرابخوار نبودن<ref>تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۳۸.</ref> باشد و مادر نیز از ویژگیهایی چون ولد [[زنا]] نبودن، [[عفیف]] بودن، [[عزیز]] بودن در میان [[خانواده]]، [[مهربان]] بودن<ref>تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۳۷.</ref> برخوردار باشد. در هنگام انعقاد نطفه نیز زن و شوهر باید نکاتی را رعایت و از برخی [[رفتارها]] [[پرهیز]] نمایند<ref>تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۳۹.</ref>. | ||
حضرت امام در مقطع بعد از تولد بر «[[مرحله کودکی]]» تأکید بیشتری دارند و معتقدند [[انسان]] از همان بدو کودکی باید تحت تربیت مربی قرار گیرد<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۵۳.</ref> و در هر زمانی موافق با شرایط و اقتضائات آن [[زمان]] تربیت شود<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۱۹۹.</ref>. نوزادان که به [[دنیا]] میآیند قابلیت کسب [[ملکات]] صالحه و [[رذیله]] را دارند و به تدریج این ملکات در آنان تحقق مییابد<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۹۹.</ref>. [[کودکان]] ظرفیت ویژهای برای پرورش صحیح دارند، آنان جدیدالعهد به [[ملکوت]] هستند و از کدورتها و آلودگیهای [[طبیعت]] به دورند<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۸۷.</ref>. از وقتی وارد محیط [[تعلیم]] میشوند [[نفوس]] [[ساده]]، [[بیآلایش]] داشته و آماده برای قبول هر [[تربیتی]] هستند<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۲.</ref>. آنان موجوداتی نورانیاند و میباید [[نورانیت]] آنها شکوفا گردد<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۴.</ref>. حضرت امام از [[تهذیب نفس]] نونهالان سخن به میان میآورد و بر نقش مشترک [[والدین]] و معلمان در مهذب ساختن [[کودکان]] تأکید کرده، توصیه میکند که والدین باید نونهالان مهذب تحویل معلمان دهند و معلمان آنان را بیشتر [[تهذیب]] نمایند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۱۶۲.</ref>. همچنین ایشان بر [[تربیت سیاسی]] کودکان در کنار [[تربیت]] [[علمی]] آنان تأکید و معلمان را به [[تعلیم]] مسائل [[سیاسی]] به کودکان [[ترغیب]] میکنند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.</ref>. | حضرت امام در مقطع بعد از تولد بر «[[مرحله کودکی]]» تأکید بیشتری دارند و معتقدند [[انسان]] از همان بدو کودکی باید تحت تربیت مربی قرار گیرد<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۵۳.</ref> و در هر زمانی موافق با شرایط و اقتضائات آن [[زمان]] تربیت شود<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۱۹۹.</ref>. نوزادان که به [[دنیا]] میآیند قابلیت کسب [[ملکات]] صالحه و [[رذیله]] را دارند و به تدریج این ملکات در آنان تحقق مییابد<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۹۹.</ref>. [[کودکان]] ظرفیت ویژهای برای پرورش صحیح دارند، آنان جدیدالعهد به [[ملکوت]] هستند و از کدورتها و آلودگیهای [[طبیعت]] به دورند<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۸۷.</ref>. از وقتی وارد محیط [[تعلیم]] میشوند [[نفوس]] [[ساده]]، [[بیآلایش]] داشته و آماده برای قبول هر [[تربیتی]] هستند<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۲.</ref>. آنان موجوداتی نورانیاند و میباید [[نورانیت]] آنها شکوفا گردد<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۴.</ref>. حضرت امام از [[تهذیب نفس]] نونهالان سخن به میان میآورد و بر نقش مشترک [[والدین]] و معلمان در مهذب ساختن [[کودکان]] تأکید کرده، توصیه میکند که والدین باید نونهالان مهذب تحویل معلمان دهند و معلمان آنان را بیشتر [[تهذیب]] نمایند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۱۶۲.</ref>. همچنین ایشان بر [[تربیت سیاسی]] کودکان در کنار [[تربیت]] [[علمی]] آنان تأکید و معلمان را به [[تعلیم]] مسائل [[سیاسی]] به کودکان [[ترغیب]] میکنند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.</ref>. از نظر حضرت امام دوره [[نوجوانی]] که دوره مدرسه به حساب میآید مهمتر از دوره [[دانشگاه]] است؛ چراکه [[رشد عقلی]] آنان در این دوره شکل میگیرد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۸۹.</ref>. | ||
از نظر حضرت امام دوره [[نوجوانی]] که دوره مدرسه به حساب میآید مهمتر از دوره [[دانشگاه]] است؛ چراکه [[رشد عقلی]] آنان در این دوره شکل میگیرد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۸۹.</ref>. | |||
[[دوره جوانی]] بسیار مورد توجه حضرت امام قرار گرفته و به ویژه بر تهذیب نفس در این دوره تأکید ورزیده و معتقدند دوره جوانی دوره تهذیب نفس است و اگر [[انسان]] در این دوره مهذب نشد، مهذب شدن در دوره [[پیری]] و [[کهنسالی]] بسیار مشکل است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۴۰.</ref>. وی برای روشنتر کردن این موضوع در کلمات متعدد به مقایسه دوره جوانی و پیری میپردازد و ویژگیهای انسان در این دوره را بر میشمارد. درباره ویژگیهای [[جوانی]] معتقدند: [[قوای فکری]] و [[روحی]]، [[قدرت]] بر [[عبادت]] و حال و [[آمادگی]] برای عبادت در جوانی قوت دارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۹.</ref>. [[جوانها]] به [[ملکوت]] نزدیکتر هستند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۹؛ ج۱۴، ص۱۵۳؛ ج۲۱، ص۴۵؛ آداب الصلوة، ص۳۵.</ref>. [[نفوس]] آنان صیقلی است و چندان [[آلودگی]] پیدا نکرده است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۹؛ ج۱۳، ص۵۰۸.</ref>. [[جوان]] [[روح]] انعطافپذیر و لطیفی دارد و ریشههای [[فساد]] در او [[ضعیف]] است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۲؛ ج۸، ص۳۰۰؛ ج۱۶، ص۲۲۲.</ref> و برای آنان [[توبه]] آسانتر و [[اصلاح]] نفس و تربیت [[باطن]] سریعتر است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۲.</ref>. ایشان در توصیف [[پیران]] و دوره پیری معتقداند: در این دوره انسان [[قادر]] به عبادت نیست، نمیتواند به [[راحتی]] تحصیل کند و مطالب علمی را [[درک]] کند و [[افکار]] [[قوی]] و مستقیمی ندارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.</ref>. در این دوره [[ضعف]] و نقاهت بر [[انسان]] [[غلبه]] میکند و مانع انجام فعالیت مؤثر در انسان میشود<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۰۰.</ref>. ریشههای [[اخلاق]] [[فاسد]] در انسان قویتر میشود. در این سن افراد از [[ملکوت]] [[اعلی]] دورتر و اذهانشان کدرتر<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۵۳.</ref>، [[هواهای نفسانی]] و [[جاهطلبی]] و [[مالدوستی]] و خود بزرگبینی افزونتر<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۲.</ref> و [[ارادهها]] ضعیفتر<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۴۰؛ ج۱۸، ص۱۴.</ref> و [[نسیان]] و [[فراموشی]] در آنان بیشتر میگردد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.</ref>؛ از این رو، حضرت امام [[جوانان]] را [[ترغیب]] میکنند که [[دوره جوانی]] را [[غنیمت]] بشمارند و برای جامعهشان مؤثر باشند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۴۲۴.</ref>، [[تهذیب نفس]] کنند<ref>صحیفه امام، ج۶ ص۲۸۶.</ref>، تمام قوای خود را صرف [[شهوات]] نکنند<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۲.</ref> و [[قدر نعمت]] [[جوانی]] را بدانند و آن را هدر ندهند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۷.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۲.</ref> | [[دوره جوانی]] بسیار مورد توجه حضرت امام قرار گرفته و به ویژه بر تهذیب نفس در این دوره تأکید ورزیده و معتقدند دوره جوانی دوره تهذیب نفس است و اگر [[انسان]] در این دوره مهذب نشد، مهذب شدن در دوره [[پیری]] و [[کهنسالی]] بسیار مشکل است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۴۰.</ref>. وی برای روشنتر کردن این موضوع در کلمات متعدد به مقایسه دوره جوانی و پیری میپردازد و ویژگیهای انسان در این دوره را بر میشمارد. درباره ویژگیهای [[جوانی]] معتقدند: [[قوای فکری]] و [[روحی]]، [[قدرت]] بر [[عبادت]] و حال و [[آمادگی]] برای عبادت در جوانی قوت دارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۹.</ref>. [[جوانها]] به [[ملکوت]] نزدیکتر هستند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۹؛ ج۱۴، ص۱۵۳؛ ج۲۱، ص۴۵؛ آداب الصلوة، ص۳۵.</ref>. [[نفوس]] آنان صیقلی است و چندان [[آلودگی]] پیدا نکرده است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۹؛ ج۱۳، ص۵۰۸.</ref>. [[جوان]] [[روح]] انعطافپذیر و لطیفی دارد و ریشههای [[فساد]] در او [[ضعیف]] است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۲؛ ج۸، ص۳۰۰؛ ج۱۶، ص۲۲۲.</ref> و برای آنان [[توبه]] آسانتر و [[اصلاح]] نفس و تربیت [[باطن]] سریعتر است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۲.</ref>. ایشان در توصیف [[پیران]] و دوره پیری معتقداند: در این دوره انسان [[قادر]] به عبادت نیست، نمیتواند به [[راحتی]] تحصیل کند و مطالب علمی را [[درک]] کند و [[افکار]] [[قوی]] و مستقیمی ندارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.</ref>. در این دوره [[ضعف]] و نقاهت بر [[انسان]] [[غلبه]] میکند و مانع انجام فعالیت مؤثر در انسان میشود<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۰۰.</ref>. ریشههای [[اخلاق]] [[فاسد]] در انسان قویتر میشود. در این سن افراد از [[ملکوت]] [[اعلی]] دورتر و اذهانشان کدرتر<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۵۳.</ref>، [[هواهای نفسانی]] و [[جاهطلبی]] و [[مالدوستی]] و خود بزرگبینی افزونتر<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۲.</ref> و [[ارادهها]] ضعیفتر<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۴۰؛ ج۱۸، ص۱۴.</ref> و [[نسیان]] و [[فراموشی]] در آنان بیشتر میگردد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.</ref>؛ از این رو، حضرت امام [[جوانان]] را [[ترغیب]] میکنند که [[دوره جوانی]] را [[غنیمت]] بشمارند و برای جامعهشان مؤثر باشند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۴۲۴.</ref>، [[تهذیب نفس]] کنند<ref>صحیفه امام، ج۶ ص۲۸۶.</ref>، تمام قوای خود را صرف [[شهوات]] نکنند<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۲.</ref> و [[قدر نعمت]] [[جوانی]] را بدانند و آن را هدر ندهند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۷.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۲.</ref> | ||
== عوامل [[تربیت]] == | == عوامل [[تربیت]] == | ||
خط ۵۳: | خط ۲۷۷: | ||
=== [[خداوند]] === | === [[خداوند]] === | ||
[[خداوند متعال]]، اولین [[معلم]] و مربی [[انسان]] است و او را از ظلمتها بیرون میبرد و به [[نور]] رهنمون میسازد<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۱.</ref>. در [[قرآن]] {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید» سوره علق، آیه ۱.</ref> آمده و نه {{عربی|اقْرَأْ بِاسْمِ اللَّهِ}} و یا {{عربی| اقْرَأْ بِاسْمِ الناس}} بلکه فرمود: {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ}} یعنی [[رب]] [[رسول]] و آنکه رسول را تربیت کرده است. خداوندی که مربی به تمام معنا در عالم [[طبیعت]] و عالم ماورای طبیعت است<ref>صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۲ – ۴۲۳.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۵.</ref> | [[خداوند متعال]]، اولین [[معلم]] و مربی [[انسان]] است و او را از ظلمتها بیرون میبرد و به [[نور]] رهنمون میسازد<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۱.</ref>. در [[قرآن]] {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید» سوره علق، آیه ۱.</ref> آمده و نه {{عربی|اقْرَأْ بِاسْمِ اللَّهِ}} و یا {{عربی| اقْرَأْ بِاسْمِ الناس}} بلکه فرمود: {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ}} یعنی [[رب]] [[رسول]] و آنکه رسول را تربیت کرده است. خداوندی که مربی به تمام معنا در عالم [[طبیعت]] و عالم ماورای طبیعت است<ref>صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۲ – ۴۲۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۵.</ref> | ||
=== [[انبیاء]] === | === [[انبیاء]] === | ||
انبیاء آمدهاند تا انسان را به همه ابعادش تربیت کنند. انبیاء هم جنبه [[دنیایی]] انسان را تربیت میکنند و هم جنبههای [[معنوی]] و [[اخروی]] وی را و این [[مسئولیت]] از غیر انبیاء برنمیآید<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۲ – ۳۱.</ref>؛ زیرا غیر انبیاء (علمای طبیعت) به هر مرتبهای که بر سند ادراکاتشان در حد خصوصیات طبیعت است و [[قادر]] به تربیت بعد مافوق طبیعی انسان نیستند و خداوند انبیاء را فرستاد تا قابلیت انسان برای دستیابی به مراتب فوق طبیعت را فعلیت بخشد و انسان را به [[تربیت الهی]] نائل گردانند<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۶ – ۱۷۵.</ref>. در [[حقیقت]] انبیاء آمدهاند تا بعد معنوی انسان را تربیت کنند و انسان [[تربیت معنوی]] شود<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۸۹.</ref>. خداوند متعال انبیاء را [[تعلیم و تربیت]] کرده و آنها را برای تربیت و [[تعلیم]] [[عامه]] [[مردم]] فرستاد<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۰۳.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۵.</ref> | انبیاء آمدهاند تا انسان را به همه ابعادش تربیت کنند. انبیاء هم جنبه [[دنیایی]] انسان را تربیت میکنند و هم جنبههای [[معنوی]] و [[اخروی]] وی را و این [[مسئولیت]] از غیر انبیاء برنمیآید<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۲ – ۳۱.</ref>؛ زیرا غیر انبیاء (علمای طبیعت) به هر مرتبهای که بر سند ادراکاتشان در حد خصوصیات طبیعت است و [[قادر]] به تربیت بعد مافوق طبیعی انسان نیستند و خداوند انبیاء را فرستاد تا قابلیت انسان برای دستیابی به مراتب فوق طبیعت را فعلیت بخشد و انسان را به [[تربیت الهی]] نائل گردانند<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۶ – ۱۷۵.</ref>. در [[حقیقت]] انبیاء آمدهاند تا بعد معنوی انسان را تربیت کنند و انسان [[تربیت معنوی]] شود<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۸۹.</ref>. خداوند متعال انبیاء را [[تعلیم و تربیت]] کرده و آنها را برای تربیت و [[تعلیم]] [[عامه]] [[مردم]] فرستاد<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۰۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۵.</ref> | ||
=== قرآن === | === قرآن === | ||
قرآن، کتاب [[انسانسازی]] است<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱ - ۲۴۰؛ ج۶، ص۲۸۷.</ref> و به همه مراتبی که برای انسان است نظر دارد<ref>صحیفه امام، ج۶۳، ص۲۱۸.</ref>. قرآن آمده است تا انسان را که بالقوه همه مراتب را دارد، انسان کند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۳۰.</ref>. انسان را به تمام ابعاد تربیت کند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۲.</ref>. قرآن کتاب [[طب]]، [[فقه]]، [[فلسفه]] یا [[علوم]] دیگر نیست بلکه کتاب آدمسازی است. حتی اگر از سایر علوم بحث کند نظر به جنبه [[الوهیت]] آن دارد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۳۸.</ref>. از طریق [[قرآن]] میتوان [[حرکت معنوی]] داشت و به [[تربیت]] [[انسانی]] رسید<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳۰.</ref>. قرآن غنیترین کتاب عالم در [[تعلیم و تربیت]]<ref>صحیفه امام، ج۱۵، ص۴۱۵.</ref>، و کتاب [[اصلاح جامعه]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۵، ص۵۰۴.</ref>. کتاب [[معرفت]] و [[نامه]] [[محبوب]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۱.</ref> و برای قرائت کننده آن آثار دلپذیری دارد و [[تدبر]] در آن [[انسان]] را به [[مقامات]] بالاتر و والاتر [[هدایت]] میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۶.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۶.</ref> | قرآن، کتاب [[انسانسازی]] است<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱ - ۲۴۰؛ ج۶، ص۲۸۷.</ref> و به همه مراتبی که برای انسان است نظر دارد<ref>صحیفه امام، ج۶۳، ص۲۱۸.</ref>. قرآن آمده است تا انسان را که بالقوه همه مراتب را دارد، انسان کند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۳۰.</ref>. انسان را به تمام ابعاد تربیت کند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۲.</ref>. قرآن کتاب [[طب]]، [[فقه]]، [[فلسفه]] یا [[علوم]] دیگر نیست بلکه کتاب آدمسازی است. حتی اگر از سایر علوم بحث کند نظر به جنبه [[الوهیت]] آن دارد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۳۸.</ref>. از طریق [[قرآن]] میتوان [[حرکت معنوی]] داشت و به [[تربیت]] [[انسانی]] رسید<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳۰.</ref>. قرآن غنیترین کتاب عالم در [[تعلیم و تربیت]]<ref>صحیفه امام، ج۱۵، ص۴۱۵.</ref>، و کتاب [[اصلاح جامعه]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۵، ص۵۰۴.</ref>. کتاب [[معرفت]] و [[نامه]] [[محبوب]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۱.</ref> و برای قرائت کننده آن آثار دلپذیری دارد و [[تدبر]] در آن [[انسان]] را به [[مقامات]] بالاتر و والاتر [[هدایت]] میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۶.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۶.</ref> | ||
=== [[ایام الله]] === | === [[ایام الله]] === | ||
ایام الله، انسانساز است و قضایایی که در ایام الله رخ داده است برای انسان آموزنده و بیدار کننده است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۸۵.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۶.</ref> | ایام الله، انسانساز است و قضایایی که در ایام الله رخ داده است برای انسان آموزنده و بیدار کننده است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۸۵.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۶.</ref> | ||
=== [[خانواده]] === | === [[خانواده]] === | ||
محیط [[خانه]] مبدأ اصلی و بالاترین محل [[تربیت کودک]] است و اگر [[کودک]] در این محیط خوب تربیت شود تا آخر به همین تربیت صحیح باقی میماند. از این رو، باید [[کوشش]] شود تا محیط خانه محیط سالم<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۳.</ref>، محبتآمیز و [[اسلامی]] باشد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۳.</ref>. [[پدران]] و [[مادران]] [[الگوی عملی]] [[فرزندان]] هستند<ref>آداب الصلوة، ص۱۵۵.</ref> و نسبت به [[تربیت فرزندان]] از همه مؤثرترند و از این رو باید بر رفت و آمدهای فرزندانشان [[مراقبت]] کنند، آنان را زیر نظر بگیرند و با اساتید و معلمانشان در تماس باشند و به کمک هم در تربیت فرزندانشان نقش ایفا کنند<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۵ – ۴.</ref>. | محیط [[خانه]] مبدأ اصلی و بالاترین محل [[تربیت کودک]] است و اگر [[کودک]] در این محیط خوب تربیت شود تا آخر به همین تربیت صحیح باقی میماند. از این رو، باید [[کوشش]] شود تا محیط خانه محیط سالم<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۳.</ref>، محبتآمیز و [[اسلامی]] باشد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۳.</ref>. [[پدران]] و [[مادران]] [[الگوی عملی]] [[فرزندان]] هستند<ref>آداب الصلوة، ص۱۵۵.</ref> و نسبت به [[تربیت فرزندان]] از همه مؤثرترند و از این رو باید بر رفت و آمدهای فرزندانشان [[مراقبت]] کنند، آنان را زیر نظر بگیرند و با اساتید و معلمانشان در تماس باشند و به کمک هم در تربیت فرزندانشان نقش ایفا کنند<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۵ – ۴.</ref>. | ||
پدر و مادر، الگوی فرزند در خوبی و [[بدی]] بوده و [[رفتار]] و گفتار آنان در مرئای فرزند است، اگر پدر و مادر [[فرد صالح]] باشند فرزندان نیز [[صالح]] میشوند و اگر آنان غیر صالح و [[دروغگو]] باشند فرزندان نیز غیر صالح و دروغگو میشوند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۸۶ - ۲۸۵.</ref>. [[اخلاق]] خوب پدر و مادر با یکدیگر و تفاهم آنها در کودک تأثیرگذار است، کودک وقتی دید پدر و مادر کارهای اسلامی میکنند با هم اخلاق خوبی دارند و با هم [[سازش]] و تفاهم دارند، خوب بار میآید<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۷.</ref> | |||
=== نقش ویژه مادر === | === نقش ویژه مادر === | ||
خط ۷۳: | خط ۲۹۸: | ||
بچه در دامن مادر که هست همه آرزوهایی که دارد در مادر خلاصه میشود و همه چیز را در مادر میبیند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۸۳.</ref>، آن چیزی که از مادر میشنود در قلبش ثابت میماند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۴۴.</ref>. آن چیزی بچه در [[کودکی]] از مادر میبیند و یا میشنود در قلبش نقش میبندد تا آخر همراهش هست<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۳۶.</ref>. | بچه در دامن مادر که هست همه آرزوهایی که دارد در مادر خلاصه میشود و همه چیز را در مادر میبیند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۸۳.</ref>، آن چیزی که از مادر میشنود در قلبش ثابت میماند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۴۴.</ref>. آن چیزی بچه در [[کودکی]] از مادر میبیند و یا میشنود در قلبش نقش میبندد تا آخر همراهش هست<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۳۶.</ref>. | ||
از ابعاد مهم تأثیرگذاری [[مادر]] در [[کودک]] تأمین نیازهای [[عاطفی]] او است. کودک نیاز به [[عاطفه]] [[مادری]] دارد و غیر مادر نمیتواند این نیاز مهم را تأمین کند. از این رو، جدایی کودک از مادر پیامدهای [[تربیتی]] منفی به دنبال دارد، حضرت امام در این زمینه [[معتقد]] است بچه لطیف و ظریف محتاج به [[محبت]] مادر است، اگر تحت [[تربیت]] مادر نباشد و به [[اجنبی]] سپرده شود و محبت مادر را نچشد [[عقده]] پیدا خواهد کرد و این عقدهها، منشأ همه [[مفاسد]] است؛ دزدیها، آدمکشیها و خیانتها از این عقدهها پیدا میشود<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۴۵؛ ج۹، ص۱۳۶ و ۲۹۳؛ ج۸، ص۹۱ و ۳۵۵.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۷.</ref> | |||
از ابعاد مهم تأثیرگذاری [[مادر]] در [[کودک]] تأمین نیازهای [[عاطفی]] او است. کودک نیاز به [[عاطفه]] [[مادری]] دارد و غیر مادر نمیتواند این نیاز مهم را تأمین کند. از این رو، جدایی کودک از مادر پیامدهای [[تربیتی]] منفی به دنبال دارد، حضرت امام در این زمینه [[معتقد]] است بچه لطیف و ظریف محتاج به [[محبت]] مادر است، اگر تحت [[تربیت]] مادر نباشد و به [[اجنبی]] سپرده شود و محبت مادر را نچشد [[عقده]] پیدا خواهد کرد و این عقدهها، منشأ همه [[مفاسد]] است؛ دزدیها، آدمکشیها و خیانتها از این عقدهها پیدا میشود<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۴۵؛ ج۹، ص۱۳۶ و ۲۹۳؛ ج۸، ص۹۱ و ۳۵۵.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۷.</ref> | |||
=== [[معلم]] === | === [[معلم]] === | ||
یکی از عوامل مهم تربیتی، معلم است<ref>الطلب و الاراده، ص۸۲.</ref>، معلمی [[مقام]] والایی است که بالاتر از آن نیست و [[خداوند متعال]] از آن [[تعظیم]] کرده است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۱۶۲.</ref>. [[شغل]] معلمی شریفترین شغلهاست؛ چراکه شغل [[انسانسازی]] است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۷؛ ج۸، ص۹۲.</ref>. نقش معلم در [[جامعه]] نقش [[انبیاء]] یعنی تربیت است<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۱.</ref>. [[وظیفه]] مهم [[تربیت کودکان]] و [[جوانها]] بر عهده معلمین است و [[نجات]] [[کشور]] در [[آینده]] در گرو تربیت صحیح این جوانهاست<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۴۰۱.</ref>. بنابراین کلید [[سعادت]] یک مملکت به دست معلم است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۴.</ref>. معلم نقش برجستهای در تربیت صحیح یا ناصحیح [[جوان]] دارد، معلم است که میتواند [[انسانها]] را مهذب و [[متعهد]] بار آورد و یا آنان را انگل و وابسته پرورش دهد. همه [[سعادتها]] و شقاوتها انگیزهاش از مدرسههاست و کلیدش دست معلمین است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۹.</ref>. کودکانی که در [[اختیار]] معلمین هستند لایق این هستند که یک [[انسان کامل]] و یا یک [[شیطان]] بشوند و در پرتو تربیت معلمین است که کودک میتواند ره به [[انسانیت]] ببرد یا ره به حیوانیت<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۸.</ref>. [[رسالت]] معلم در [[تربیت دینی]] این است که [[کودکان]] را از ابتدا خداخواه و متوجه به [[خداوند]] بار آورد، [[عبودیت]] و پیوند با [[خداوند]] را در آنان تزریق و [[تربیت الهی]] را در آنان ایجاد کند<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۰.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۹.</ref> | یکی از عوامل مهم تربیتی، معلم است<ref>الطلب و الاراده، ص۸۲.</ref>، معلمی [[مقام]] والایی است که بالاتر از آن نیست و [[خداوند متعال]] از آن [[تعظیم]] کرده است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۱۶۲.</ref>. [[شغل]] معلمی شریفترین شغلهاست؛ چراکه شغل [[انسانسازی]] است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۷؛ ج۸، ص۹۲.</ref>. نقش معلم در [[جامعه]] نقش [[انبیاء]] یعنی تربیت است<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۱.</ref>. [[وظیفه]] مهم [[تربیت کودکان]] و [[جوانها]] بر عهده معلمین است و [[نجات]] [[کشور]] در [[آینده]] در گرو تربیت صحیح این جوانهاست<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۴۰۱.</ref>. بنابراین کلید [[سعادت]] یک مملکت به دست معلم است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۴.</ref>. معلم نقش برجستهای در تربیت صحیح یا ناصحیح [[جوان]] دارد، معلم است که میتواند [[انسانها]] را مهذب و [[متعهد]] بار آورد و یا آنان را انگل و وابسته پرورش دهد. همه [[سعادتها]] و شقاوتها انگیزهاش از مدرسههاست و کلیدش دست معلمین است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۹.</ref>. کودکانی که در [[اختیار]] معلمین هستند لایق این هستند که یک [[انسان کامل]] و یا یک [[شیطان]] بشوند و در پرتو تربیت معلمین است که کودک میتواند ره به [[انسانیت]] ببرد یا ره به حیوانیت<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۸.</ref>. [[رسالت]] معلم در [[تربیت دینی]] این است که [[کودکان]] را از ابتدا خداخواه و متوجه به [[خداوند]] بار آورد، [[عبودیت]] و پیوند با [[خداوند]] را در آنان تزریق و [[تربیت الهی]] را در آنان ایجاد کند<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۰.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۹.</ref> | ||
=== [[دوستان]] و همنشینان === | === [[دوستان]] و همنشینان === | ||
[[دوست]] عامل تأثیرگذار [[تربیتی]] است<ref>الطلب و الاراده، ص۸۲.</ref> و تأثیر [[معاشرت]] با دوستان در [[صلاح]] یا [[فساد]] [[انسان]] اجتنابناپذیر است. مجالس [[گناه]] انسان را از [[یاد خدا]] [[غافل]] میکند و موجب سلب [[توفیق]] از انسان میگردد. [[امام]] به فرزندش [[سید]] احمد توصیه میکند که دوستان خود را از اشخاص [[وارسته]] و [[متعهد]] و متوجه به [[معنویات]] و کسانی که به حسب [[دنیا]] و زخارف آن [[گرایش]] ندارند و مجالشان [[آلوده]] به گناه نیست و از [[اخلاق کریمه]] برخوردارند، [[انتخاب]] کند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۲ - ۲۱۱.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۰.</ref> | [[دوست]] عامل تأثیرگذار [[تربیتی]] است<ref>الطلب و الاراده، ص۸۲.</ref> و تأثیر [[معاشرت]] با دوستان در [[صلاح]] یا [[فساد]] [[انسان]] اجتنابناپذیر است. مجالس [[گناه]] انسان را از [[یاد خدا]] [[غافل]] میکند و موجب سلب [[توفیق]] از انسان میگردد. [[امام]] به فرزندش [[سید]] احمد توصیه میکند که دوستان خود را از اشخاص [[وارسته]] و [[متعهد]] و متوجه به [[معنویات]] و کسانی که به حسب [[دنیا]] و زخارف آن [[گرایش]] ندارند و مجالشان [[آلوده]] به گناه نیست و از [[اخلاق کریمه]] برخوردارند، [[انتخاب]] کند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۲ - ۲۱۱.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۰.</ref> | ||
=== [[وراثت]] === | === [[وراثت]] === | ||
از جمله عوامل مهم و شناخته شده در [[تربیت]] وراثت است. در اینکه آیا وراثت صرفاً در حوزه صفات ظاهری و [[جسمانی]] است و یا فراتر از آن صفات [[باطنی]] و [[اخلاقی]] را نیز شامل میشود، میان صاحبنظران [[اختلاف]] دیدگاه وجود دارد. از نظر [[حضرت]] امام صفات و کرائم اخلاقی نیز به [[ارث]] برده میشود و از همین رو در هنگام [[ازدواج]] فرزندشان سید احمد با خانم طباطبایی، عروس خود را به برخورداری از کرائم اخلاقی موروثه از [[پدر]] و اجداد پدری و [[مادر]] و اجداد [[مادری]] ایشان، توصیف میکنند<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۴۹.</ref>. امام همچنین [[معتقد]] به وراثت [[روحانی]] یا باطنی هستند و مصداق این وراثت را وراثت [[علماء]] از [[انبیاء]] معرفی میکنند و [[حدیث شریف]] {{متن حدیث|الْعُلَمَاء وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ}} را دلیل واضح و صریح بر این وراثت میدانند<ref>شرح چهل حدیث، ص۴۲۱ – ۴۲۰.</ref>. امام نه تنها [[صفات اخلاقی]] بلکه به گونهای [[اعمال]] و [[رفتارها]] را نیز مشمول وراثت میداند و معتقد است چنانکه یکی از پدر و مادر، اخلاقش [[فاسد]] و اعمالش غیر [[انسانی]] باشد؛ این شرایط به واسطه وراثتی که هست در فرزند آنان نیز اثرگذار خواهد بود<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۰.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۰.</ref> | از جمله عوامل مهم و شناخته شده در [[تربیت]] وراثت است. در اینکه آیا وراثت صرفاً در حوزه صفات ظاهری و [[جسمانی]] است و یا فراتر از آن صفات [[باطنی]] و [[اخلاقی]] را نیز شامل میشود، میان صاحبنظران [[اختلاف]] دیدگاه وجود دارد. از نظر [[حضرت]] امام صفات و کرائم اخلاقی نیز به [[ارث]] برده میشود و از همین رو در هنگام [[ازدواج]] فرزندشان سید احمد با خانم طباطبایی، عروس خود را به برخورداری از کرائم اخلاقی موروثه از [[پدر]] و اجداد پدری و [[مادر]] و اجداد [[مادری]] ایشان، توصیف میکنند<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۴۹.</ref>. امام همچنین [[معتقد]] به وراثت [[روحانی]] یا باطنی هستند و مصداق این وراثت را وراثت [[علماء]] از [[انبیاء]] معرفی میکنند و [[حدیث شریف]] {{متن حدیث|الْعُلَمَاء وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ}} را دلیل واضح و صریح بر این وراثت میدانند<ref>شرح چهل حدیث، ص۴۲۱ – ۴۲۰.</ref>. امام نه تنها [[صفات اخلاقی]] بلکه به گونهای [[اعمال]] و [[رفتارها]] را نیز مشمول وراثت میداند و معتقد است چنانکه یکی از پدر و مادر، اخلاقش [[فاسد]] و اعمالش غیر [[انسانی]] باشد؛ این شرایط به واسطه وراثتی که هست در فرزند آنان نیز اثرگذار خواهد بود<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۰.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۰.</ref> | ||
=== | === معارف و [[علوم]] === | ||
مطالعه علوم مختلف و ممارست با کتب و آراء دخالت تمام و عظیمی در اختلاف [[ارواح]] دارد<ref>انوار الهدایة، ج۱، ص۸۴؛ الطلب و الاراده، ص۸۱ – ۸۰.</ref>. [[معارف الهی]] یکی از عوامل مؤثر در [[تربیت]] [[انسان]] است و [[فلسفه وجودی]] آنها تبدیل انسان ناقص به [[انسان کامل]] است<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | مطالعه علوم مختلف و ممارست با کتب و آراء دخالت تمام و عظیمی در اختلاف [[ارواح]] دارد<ref>انوار الهدایة، ج۱، ص۸۴؛ الطلب و الاراده، ص۸۱ – ۸۰.</ref>. [[معارف الهی]] یکی از عوامل مؤثر در [[تربیت]] [[انسان]] است و [[فلسفه وجودی]] آنها تبدیل انسان ناقص به [[انسان کامل]] است<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | ||
=== [[فرهنگ]] === | === [[فرهنگ]] === | ||
فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای یک [[ملت]] است و کسانی که با فرهنگ [[ناصالح]] تربیت شوند موجب [[فساد]] در [[آینده]] میشوند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۰۶.</ref>. [[امام]] از فرهنگ [[استعماری]] و غربی به فرهنگ [[انگلیسی]] یادی کند و [[معتقد]] است فرهنگ انگلیسی، جوانهای ما را انگل بار میآورد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۰۶.</ref> و به جای تربیت صحیح تربیت انگلیسی میکند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۶.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای یک [[ملت]] است و کسانی که با فرهنگ [[ناصالح]] تربیت شوند موجب [[فساد]] در [[آینده]] میشوند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۰۶.</ref>. [[امام]] از فرهنگ [[استعماری]] و غربی به فرهنگ [[انگلیسی]] یادی کند و [[معتقد]] است فرهنگ انگلیسی، جوانهای ما را انگل بار میآورد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۰۶.</ref> و به جای تربیت صحیح تربیت انگلیسی میکند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۶.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | ||
=== مدرسه === | === مدرسه === | ||
مدرسه عامل تربیت است و بر [[کودکان]] تأثیر تام دارد<ref>امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۵۶.</ref>. [[مدارس]] باید تربیتکننده باشند و خروجی آنها افرادی مستقل و غیر وابسته، متکی به نفس، معتقد به مبانی [[اخلاقی]] و [[اسلامی]] باشند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۴.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | مدرسه عامل تربیت است و بر [[کودکان]] تأثیر تام دارد<ref>امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۵۶.</ref>. [[مدارس]] باید تربیتکننده باشند و خروجی آنها افرادی مستقل و غیر وابسته، متکی به نفس، معتقد به مبانی [[اخلاقی]] و [[اسلامی]] باشند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۴.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | ||
=== | === دانشگاه === | ||
نقش دانشگاه در هر کشوری ساختن انسانهاست<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۹۳.</ref>. دانشگاه مرکز تربیت و ساختن انسان<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۱۷؛ ج۱۲، ص۲۸.</ref> و مبدأ همه تحولات و منشأ [[سعادت]] یا [[شقاوت]] یک [[جامعه]] است<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۴.</ref>. از دانشگاه [[سرنوشت]] یک ملت تعیین میشود، دانشگاه خوب یک ملت را [[سعادتمند]] میکند و دانشگاه بد و غیر اسلامی آن را به عقب میزند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۱.</ref>. از دانشگاهها باید انسانهایی مستقل، [[مقاوم]]، متکی به نفس، و معتقد به مبانی اخلاقی و اسلامی بیرون بیاید<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۴.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | نقش دانشگاه در هر کشوری ساختن انسانهاست<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۹۳.</ref>. دانشگاه مرکز تربیت و ساختن انسان<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۱۷؛ ج۱۲، ص۲۸.</ref> و مبدأ همه تحولات و منشأ [[سعادت]] یا [[شقاوت]] یک [[جامعه]] است<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۴.</ref>. از دانشگاه [[سرنوشت]] یک ملت تعیین میشود، دانشگاه خوب یک ملت را [[سعادتمند]] میکند و دانشگاه بد و غیر اسلامی آن را به عقب میزند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۱.</ref>. از دانشگاهها باید انسانهایی مستقل، [[مقاوم]]، متکی به نفس، و معتقد به مبانی اخلاقی و اسلامی بیرون بیاید<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۴.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | ||
=== [[رسانهها]] === | === [[رسانهها]] === | ||
امام از تلویزیون به دانشگاه عمومی و یک دستگاه [[تربیتی]] که باید تمام ملت را تربیت کند، یاد میکند و معتقد است تلویزیون باید دستگاهی باشد که بعد از چند سال [[مردم]] را [[آگاه]]، [[مبارز]]، متفکر، مستقل و آزادمنش بار آورد و از غربزدگی خارج و به [[استقلال]] برساند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۹.</ref>. رادیو و تلویزیون یک دستگاه [[آموزشی]] است<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۱۲.</ref>. به کمک رادیو و تلویزیون بهتر از هر چیز دیگر میتوان یک ملت را پرورش داد،؛ چراکه همه افراد اعم از باسواد و بیسواد، شهری و روستایی از این [[رسانه]] استفاده میکنند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۰۶ - ۲۰۵.</ref>. | امام از تلویزیون به دانشگاه عمومی و یک دستگاه [[تربیتی]] که باید تمام ملت را تربیت کند، یاد میکند و معتقد است تلویزیون باید دستگاهی باشد که بعد از چند سال [[مردم]] را [[آگاه]]، [[مبارز]]، متفکر، مستقل و آزادمنش بار آورد و از غربزدگی خارج و به [[استقلال]] برساند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۹.</ref>. رادیو و تلویزیون یک دستگاه [[آموزشی]] است<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۱۲.</ref>. به کمک رادیو و تلویزیون بهتر از هر چیز دیگر میتوان یک ملت را پرورش داد،؛ چراکه همه افراد اعم از باسواد و بیسواد، شهری و روستایی از این [[رسانه]] استفاده میکنند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۰۶ - ۲۰۵.</ref>. | ||
=== | [[امام]] از سینما نیز به عنوان یک دستگاه [[آموزشی]] یاد میکند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۱۲.</ref> و بیان میدارد اگر سینما به دست انسانهای صحیح بیفتد آموزنده خواهد بود<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۱.</ref>؛ صدا و [[سیما]] دستگاهی است که با [[صحت]] آن بسیاری از [[مردم]] در داخل و خارج صحیح شوند و با [[فساد]] آم، [[فاسد]] میشوند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۳۶۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۲.</ref> | ||
تغذیه عاملی است که بر [[انسان]] تأثیرگذار است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۵۵.</ref> و این تأثیر در نطفه آشکار میشود؛ زیرا غذاها از نظر [[لطافت]] و کیفی و نیز صفابخشی و کدورتبخشی متفاوتاند و این تفاوت در نطفه مشخص میگردد و زمینهساز [[سعادت]] یا [[شقاوت انسان]] میگردد<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۸۱ – ۸۰.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۳.</ref> | |||
=== تغذیه === | |||
تغذیه عاملی است که بر [[انسان]] تأثیرگذار است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۵۵.</ref> و این تأثیر در نطفه آشکار میشود؛ زیرا غذاها از نظر [[لطافت]] و کیفی و نیز صفابخشی و کدورتبخشی متفاوتاند و این تفاوت در نطفه مشخص میگردد و زمینهساز [[سعادت]] یا [[شقاوت انسان]] میگردد<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۸۱ – ۸۰.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۳.</ref> | |||
== موانع تربیت == | == موانع تربیت == | ||
برای [[تربیت]] موانعی وجود دارد که حرکت پیشرونده تربیت را کند و در مواردی متوقف میکند. در دیدگاه حضرت امام به موانع متعددی در زمینه [[تعلیم و تربیت]] اشاره شده است: | برای [[تربیت]] موانعی وجود دارد که حرکت پیشرونده تربیت را کند و در مواردی متوقف میکند. در دیدگاه حضرت امام به موانع متعددی در زمینه [[تعلیم و تربیت]] اشاره شده است: | ||
=== | === حب نفس، [[خودبینی]] و [[خودخواهی]] === | ||
حب نفس، رأس همه خطاها<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۱۹۴ و ۲۱۱ – ۲۱۰.</ref> و منشأ همه [[گرفتاریها]]<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۹ - ۸؛ ج۱۶، ص۴۵۸.</ref> و اساس همه [[فسادها]]، [[جنگها]]، [[ظلمها]]، تعدیها، تجاوزها<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۵۸.</ref>، عامل [[هلاکت]] [[انسان]] و سرچشمه [[مفاسد]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۶۷.</ref> است. خودبینی [[ارث]] [[شیطان]] و منشأ همه فسادهای فردی، [[حکومتی]]<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۳.</ref>، سرچشمه همه ظلمتها<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۰.</ref>، [[حجاب]] برای انسان<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۱۱.</ref> و اصل اصول [[فتنه]] است<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۵۵.</ref>. | حب نفس، رأس همه خطاها<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۱۹۴ و ۲۱۱ – ۲۱۰.</ref> و منشأ همه [[گرفتاریها]]<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۹ - ۸؛ ج۱۶، ص۴۵۸.</ref> و اساس همه [[فسادها]]، [[جنگها]]، [[ظلمها]]، تعدیها، تجاوزها<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۵۸.</ref>، عامل [[هلاکت]] [[انسان]] و سرچشمه [[مفاسد]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۶۷.</ref> است. خودبینی [[ارث]] [[شیطان]] و منشأ همه فسادهای فردی، [[حکومتی]]<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۳.</ref>، سرچشمه همه ظلمتها<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۰.</ref>، [[حجاب]] برای انسان<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۱۱.</ref> و اصل اصول [[فتنه]] است<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۵۵.</ref>. | ||
خودخواهی و منیت نوعی [[بیماری]]<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۷۲.</ref> و منشأ همه ظلمتها<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۰.</ref> و ارث شیطان<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۵۵.</ref> است. انانیت و منیت انسان عامل حجاب او است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰۹ - ۲۰۸.</ref> و اگر این انانیت و منیت از میان برداشته شود همه نگرانیهایش تمام میشود<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۱۱.</ref>. بنابراین، [[حب مذموم]] خود انسان است و همه مخالفتها با [[خدا]] و همه معصیتها و خیانتها و جنایتها از [[حب]] «خود» است که این حب منشأ [[حب دنیا]] و زخارف آن، [[مقام]] و [[جاه]] و [[مال]] آن است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref>. [[وابستگی]] به خود منشأ همه وابستگیهای انسان است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۳.</ref> | |||
خودخواهی و منیت نوعی [[بیماری]]<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۷۲.</ref> و منشأ همه ظلمتها<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۰.</ref> و ارث شیطان<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۵۵.</ref> است. انانیت و منیت انسان عامل حجاب او است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰۹ - ۲۰۸.</ref> و اگر این انانیت و منیت از میان برداشته شود همه نگرانیهایش تمام میشود<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۱۱.</ref>. بنابراین، [[حب مذموم]] خود انسان است و همه مخالفتها با [[خدا]] و همه معصیتها و خیانتها و جنایتها از [[حب]] «خود» است که این حب منشأ [[حب دنیا]] و زخارف آن، [[مقام]] و [[جاه]] و [[مال]] آن است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref>. [[وابستگی]] به خود منشأ همه وابستگیهای انسان است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۳.</ref> | |||
=== [[حب دنیا]] === | === [[حب دنیا]] === | ||
«حب دنیا» اساس [[شقاوتها]]، [[بدبختیها]]، [[هلاکتها]] و رأس همه خطاها است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۳.</ref>. باید از آن دوری کرد، حتی اگر حلالش باشد؛ زیرا به ناچار انسان را به دنبال [[حرام]] میکشاند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۵۲۰.</ref>. البته باید توجه داشت مراد از دنیای [[مذموم]] [[دنیایی]] است که در [[درون انسان]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref> و در [[حقیقت]] وابستگی و تعلق انسان به آن مذموم است<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۱.</ref>؛ زیرا دنیا به معنای عالم [[طبیعت]] و [[ملک]] نه تنها مورد [[نکوهش]] نیست بلکه [[مظهر]] [[حق]] و مقام [[ربوبیت]] او و مهبط [[ملائکه]] و جایگاه [[تربیت]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] {{عم}} است و [[حب]] آن اگر ناشی از حب به [[خداوند]] باشد مطلوب و موجب کمال اوست<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۴.</ref> | «حب دنیا» اساس [[شقاوتها]]، [[بدبختیها]]، [[هلاکتها]] و رأس همه خطاها است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۳.</ref>. باید از آن دوری کرد، حتی اگر حلالش باشد؛ زیرا به ناچار انسان را به دنبال [[حرام]] میکشاند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۵۲۰.</ref>. البته باید توجه داشت مراد از دنیای [[مذموم]] [[دنیایی]] است که در [[درون انسان]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref> و در [[حقیقت]] وابستگی و تعلق انسان به آن مذموم است<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۱.</ref>؛ زیرا دنیا به معنای عالم [[طبیعت]] و [[ملک]] نه تنها مورد [[نکوهش]] نیست بلکه [[مظهر]] [[حق]] و مقام [[ربوبیت]] او و مهبط [[ملائکه]] و جایگاه [[تربیت]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] {{عم}} است و [[حب]] آن اگر ناشی از حب به [[خداوند]] باشد مطلوب و موجب کمال اوست<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۴.</ref> | ||
=== | === نفس اماره === | ||
نفس اماره به عنوان عامل [[شیطان]]<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۶۴.</ref>[[انسان]] را به [[بدی]] فرا میخواند و او را به [[انکار]] [[مقامات معنوی]] و [[سلوک إلی الله]] و به تبع آن [[دشمنی]] و ضدیت با خداوند میکشاند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰۹.</ref>. نفس [[اماره]] انسان را مورد [[خدعه]] قرار میدهد و چه بسا به [[اسم خداوند]] و [[خدمت]] به [[خلق]] [[خدا]]، او را از خداوند باز دارد و به سوی خود و [[آمال]] خود سوق دهد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۱.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۴.</ref> | نفس اماره به عنوان عامل [[شیطان]]<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۶۴.</ref>[[انسان]] را به [[بدی]] فرا میخواند و او را به [[انکار]] [[مقامات معنوی]] و [[سلوک إلی الله]] و به تبع آن [[دشمنی]] و ضدیت با خداوند میکشاند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰۹.</ref>. نفس [[اماره]] انسان را مورد [[خدعه]] قرار میدهد و چه بسا به [[اسم خداوند]] و [[خدمت]] به [[خلق]] [[خدا]]، او را از خداوند باز دارد و به سوی خود و [[آمال]] خود سوق دهد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۱.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۴.</ref> | ||
=== شیطان === | === شیطان === | ||
شیطان از طرق زیادی انسان را [[مغرور]] میکند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۶۳؛ صحیفه امام، ج۱۸، ص۱۴۸.</ref>. [[وسوسه]]، [[شک و تردید]] را در [[قلب]] انسان میاندازد<ref>صحیفه امام، ص۳۹۹.</ref>، انسان را به [[یأس]] میکشاند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۸۱.</ref>، [[فریب]] میدهد و چه بسا به اسم خداوند و به اسم خدمت به خلق خدا، وی را از خدا باز داشته به سوی خواستههای خود سوق دهد، [[پیران]] را به بهانه پیر شدن و [[فرصت]] از دست رفتن و [[مأیوس]] کردن فریب میدهد و [[جوانان]] را با [[گناه]] کردن و [[اعتماد]] به فرصت کافی برای [[توبه]] داشتن و [[ارحم الراحمین]] بودن خداوند میفریبد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۱؛ ج۱۸، ص۱۴.</ref>. انسان را به انکار مقامات معنوی وامیدارد و [[روح]] [[شوق]] دستیابی به [[کمالات انسانی]] و مقامات معنوی را در او میمیراند<ref>شرح چهل حدیث، ص۵۰۷.</ref>. [[ایمان]] را از انسان میگیرد<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۳.</ref> و او را از [[فطرت توحیدی]] [[منحرف]] میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۵۳۱.</ref> و [[خودبینی]] را در انسان به [[ارث]] میگذارد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۳.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۵.</ref> | شیطان از طرق زیادی انسان را [[مغرور]] میکند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۶۳؛ صحیفه امام، ج۱۸، ص۱۴۸.</ref>. [[وسوسه]]، [[شک و تردید]] را در [[قلب]] انسان میاندازد<ref>صحیفه امام، ص۳۹۹.</ref>، انسان را به [[یأس]] میکشاند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۸۱.</ref>، [[فریب]] میدهد و چه بسا به اسم خداوند و به اسم خدمت به خلق خدا، وی را از خدا باز داشته به سوی خواستههای خود سوق دهد، [[پیران]] را به بهانه پیر شدن و [[فرصت]] از دست رفتن و [[مأیوس]] کردن فریب میدهد و [[جوانان]] را با [[گناه]] کردن و [[اعتماد]] به فرصت کافی برای [[توبه]] داشتن و [[ارحم الراحمین]] بودن خداوند میفریبد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۱؛ ج۱۸، ص۱۴.</ref>. انسان را به انکار مقامات معنوی وامیدارد و [[روح]] [[شوق]] دستیابی به [[کمالات انسانی]] و مقامات معنوی را در او میمیراند<ref>شرح چهل حدیث، ص۵۰۷.</ref>. [[ایمان]] را از انسان میگیرد<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۳.</ref> و او را از [[فطرت توحیدی]] [[منحرف]] میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۵۳۱.</ref> و [[خودبینی]] را در انسان به [[ارث]] میگذارد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۵.</ref> | ||
=== | === همنشینی با اهل معصیت === | ||
همنشینی با اهل معصیت و شرکت در مجالس آنها سبب میشود انسان تحت تأثیر منفی حالات و [[اعمال]] آنها قرار گیرد و همانند آنها گردد<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۷۶.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۵.</ref> | همنشینی با اهل معصیت و شرکت در مجالس آنها سبب میشود انسان تحت تأثیر منفی حالات و [[اعمال]] آنها قرار گیرد و همانند آنها گردد<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۷۶.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۵.</ref> | ||
=== [[طاغوت]] === | === [[طاغوت]] === | ||
[[حاکمیت رژیم طاغوت]] یکی از موانع بیرونی تربیت است که نمونهای از آن قبل از [[انقلاب اسلامی]] بر [[جامعه اسلامی]] ما [[حکومت]] میکرد. [[رژیم طاغوتی]]، جوانهای [[جامعه]] و بلکه همه [[ملت]] اعم از [[زن]] و مرد را به [[فساد]] و [[تباهی]] کشانید<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۶۸ و ۵۳۱.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۶.</ref> | [[حاکمیت رژیم طاغوت]] یکی از موانع بیرونی تربیت است که نمونهای از آن قبل از [[انقلاب اسلامی]] بر [[جامعه اسلامی]] ما [[حکومت]] میکرد. [[رژیم طاغوتی]]، جوانهای [[جامعه]] و بلکه همه [[ملت]] اعم از [[زن]] و مرد را به [[فساد]] و [[تباهی]] کشانید<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۶۸ و ۵۳۱.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۶.</ref> | ||
=== | === وابستگی فکری === | ||
وابستگی فکری سرآغاز وابستگی در عرصههای [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و وابستگی در همه چیز است؛ از این رو میبایست مغزهای [[جوانان]] را از وابستگی فکری [[پاک]] و مغز [[اسلامی]] [[انسانی]] را جایگزین آنها نمود<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۶.</ref> | وابستگی فکری سرآغاز وابستگی در عرصههای [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و وابستگی در همه چیز است؛ از این رو میبایست مغزهای [[جوانان]] را از وابستگی فکری [[پاک]] و مغز [[اسلامی]] [[انسانی]] را جایگزین آنها نمود<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۶.</ref> | ||
=== علم غیر الهی === | === علم غیر الهی === | ||
چنانچه علم غیر الهی و با [[انگیزه]] [[انحرافی]] حاصل گردد، نه تنها [[انسان]] را به [[سعادت]] رهنمون نمیسازد؛ بلکه خود، مانعی برای [[تربیت]] و [[هدایت]] انسان و دور کننده وی از [[صراط مستقیم]] است<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۲۸.</ref>. بلکه [[علم توحید]] و [[عرفان]] هم چنانچه برای انباشت اصطلاحات باشد و خودش موضوعیت یابد؛ سالک را از مقصد دور میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۴.</ref> و نه تنها از حجابهای او نمیکاهد که حجابهای کوچک او را به حجابهای بزرگتر تبدیل میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۵۰.</ref> و هرچه این [[علوم]] بیشتر شوند حجابها غلیظتر و افزونتر میگردد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۹.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۶.</ref> | چنانچه علم غیر الهی و با [[انگیزه]] [[انحرافی]] حاصل گردد، نه تنها [[انسان]] را به [[سعادت]] رهنمون نمیسازد؛ بلکه خود، مانعی برای [[تربیت]] و [[هدایت]] انسان و دور کننده وی از [[صراط مستقیم]] است<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۲۸.</ref>. بلکه [[علم توحید]] و [[عرفان]] هم چنانچه برای انباشت اصطلاحات باشد و خودش موضوعیت یابد؛ سالک را از مقصد دور میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۴.</ref> و نه تنها از حجابهای او نمیکاهد که حجابهای کوچک او را به حجابهای بزرگتر تبدیل میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۵۰.</ref> و هرچه این [[علوم]] بیشتر شوند حجابها غلیظتر و افزونتر میگردد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۹.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۶.</ref> | ||
== | == مبانی تربیت == | ||
منظور از مبانی، سلسله [[معارف]] نظری است که جنبههای مختلفی از یک موضوع [[انسانی]]، از جمله جنبههای وجودشناختی، [[انسانشناختی]] و [[معرفتشناختی]] را دربر دارند. این معارف، با بینشها و [[باورها]] و [[احکام]] ناظر به هست و نیستها سر و کار دارند. در یک تقسیمبندی مبانی بر چهار دسته اساسی تقسیم میشوند: ۱. مبانی [[هستیشناختی]] ۲. مبانی انسانشناختی ۳. مبانی معرفتشناختی ۴. مبانی ارزششناختی | منظور از مبانی، سلسله [[معارف]] نظری است که جنبههای مختلفی از یک موضوع [[انسانی]]، از جمله جنبههای وجودشناختی، [[انسانشناختی]] و [[معرفتشناختی]] را دربر دارند. این معارف، با بینشها و [[باورها]] و [[احکام]] ناظر به هست و نیستها سر و کار دارند. در یک تقسیمبندی مبانی بر چهار دسته اساسی تقسیم میشوند: ۱. مبانی [[هستیشناختی]] ۲. مبانی انسانشناختی ۳. مبانی معرفتشناختی ۴. مبانی ارزششناختی. این مبانی به موضوع [[فلسفه]]، [[مکتب]] و یا قلمرو خاصی اختصاص ندارند و هر مکتبی با توجه به نوع نگرش خود این مبانی را ترسیم میکند<ref>لطفی، مرتضی، پایاننامه، ص۴۷.</ref>. | ||
این مبانی به موضوع [[فلسفه]]، [[مکتب]] و یا قلمرو خاصی اختصاص ندارند و هر مکتبی با توجه به نوع نگرش خود این مبانی را ترسیم میکند<ref>لطفی، مرتضی، پایاننامه، ص۴۷.</ref>. | |||
===مبانی هستیشناختی=== | === مبانی هستیشناختی === | ||
[[هستیشناسی]] یا وجودشناسی (Ontology) شاخهای است از فلسفه که به مطالعه بودن، هستی با وجود میپردازد. [[دانش]] هستیشناسی در پی تشخیص و شرح ردههای بنیادین و [[ارتباطات]] آنها در هستی یا عالم وجود بر میآید، تا بدین وسیله به تعریف موجودات و انواع آنها در آن چارچوب [[قادر]] گردد. هستیشناسی (Ontology) مطالعه [[فلسفی]] [[سرشت]] بودن، وجود یا [[واقعیت]] به طورکلی و نیز مقولههای عمده بودن و [[روابط]] آنهاست. به صورت سنتی بخشی از شاخه عمده فلسفه متافیزیک به حساب میآید که با پرسشهای مربوط به چیستی موجودات، انواع، مقولهبندی، سلسه مراتب و زیرشاخهها، تفاوتها و شباهتهای موجودات سروکار دارد. [[تربیت اسلامی]] میکوشد که میان [[انسان]] و [[خدا]] رابطهای که به نام [[عبودیت]] میباشد و هستیشناسی از آن جهت در تربیت اسلامی اهمیت دارد که این رابطه را برای انسان معرفی میکند. [[مقام معظم رهبری]] هستی را دارای [[هدف]]، مبدأ، [[معاد]]، [[نظام]] اکمل و جلوه ظهور [[حقتعالی]] میداند. در نگاه [[توحیدی]] ایشان [[غایت]] القصوای هستی، [[یگانهپرستی]] و [[تسلیم]] در برابر [[ذات اقدس اله]] است. کسی که خود را [[بنده]] خدا میداند دیگر حاضر نمیشود [[بندگی]] و [[بردگی]] کس دیگری را بپذیرد؛ چراکه خواسته یا ناخواسته در دام [[شرک]] افتاده است؛ لذا انسان را ملزم به دانستن هستیشناسی [[تربیتی]] خود میداند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۰/۳/۱۳۶۹.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای | [[هستیشناسی]] یا وجودشناسی (Ontology) شاخهای است از فلسفه که به مطالعه بودن، هستی با وجود میپردازد. [[دانش]] هستیشناسی در پی تشخیص و شرح ردههای بنیادین و [[ارتباطات]] آنها در هستی یا عالم وجود بر میآید، تا بدین وسیله به تعریف موجودات و انواع آنها در آن چارچوب [[قادر]] گردد. هستیشناسی (Ontology) مطالعه [[فلسفی]] [[سرشت]] بودن، وجود یا [[واقعیت]] به طورکلی و نیز مقولههای عمده بودن و [[روابط]] آنهاست. به صورت سنتی بخشی از شاخه عمده فلسفه متافیزیک به حساب میآید که با پرسشهای مربوط به چیستی موجودات، انواع، مقولهبندی، سلسه مراتب و زیرشاخهها، تفاوتها و شباهتهای موجودات سروکار دارد. [[تربیت اسلامی]] میکوشد که میان [[انسان]] و [[خدا]] رابطهای که به نام [[عبودیت]] میباشد و هستیشناسی از آن جهت در تربیت اسلامی اهمیت دارد که این رابطه را برای انسان معرفی میکند. [[مقام معظم رهبری]] هستی را دارای [[هدف]]، مبدأ، [[معاد]]، [[نظام]] اکمل و جلوه ظهور [[حقتعالی]] میداند. در نگاه [[توحیدی]] ایشان [[غایت]] القصوای هستی، [[یگانهپرستی]] و [[تسلیم]] در برابر [[ذات اقدس اله]] است. کسی که خود را [[بنده]] خدا میداند دیگر حاضر نمیشود [[بندگی]] و [[بردگی]] کس دیگری را بپذیرد؛ چراکه خواسته یا ناخواسته در دام [[شرک]] افتاده است؛ لذا انسان را ملزم به دانستن هستیشناسی [[تربیتی]] خود میداند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۰/۳/۱۳۶۹.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۳۸.</ref> | ||
====[[وحدت]] [[جهان هستی]]==== | ==== [[وحدت]] [[جهان هستی]] ==== | ||
جهان هستی بهسان پیکره | جهان هستی بهسان پیکره واحدی است که تمامی عناصر و اجزاء آن با یکدیگر [[ارتباط]] ذاتی، ساختاری و وجودی دارند و [[هماهنگی]] و [[پیوستگی]] و [[همبستگی]] پدیدههای [[نظام هستی]] مجموعه واحدی را نشان میدهد که از یک ارگانیسم متقن، مستحکم، زنده، باشعور و هدفمند و نظاممند حکایت دارد. | ||
از نگاه [[مقام معظم رهبری]] تمامی پدیدههای [[جهان هستی]] به دلیل نیاز ذاتی و [[فقر وجودی]]، [[وابستگی]] تام به [[خداوند]] دارند و آغاز و فرجام و مبدأ و [[غایت]] و تمام [[هویت]] و [[حقیقت]] آنها وابسته به اوست و خداوند احاطه قیومیه بر همه پدیدهها و مصنوعات و [[مخلوقات]] دارد و همگی [[آیات]] او به شمار میآیند و به عبارت دیگر همه هستی با دو ویژگی ذاتی و ساختاری از اوئی و به سوی اوئی سامان یافته و سرشته شدهاند. | از نگاه [[مقام معظم رهبری]] تمامی پدیدههای [[جهان هستی]] به دلیل نیاز ذاتی و [[فقر وجودی]]، [[وابستگی]] تام به [[خداوند]] دارند و آغاز و فرجام و مبدأ و [[غایت]] و تمام [[هویت]] و [[حقیقت]] آنها وابسته به اوست و خداوند احاطه قیومیه بر همه پدیدهها و مصنوعات و [[مخلوقات]] دارد و همگی [[آیات]] او به شمار میآیند و به عبارت دیگر همه هستی با دو ویژگی ذاتی و ساختاری از اوئی و به سوی اوئی سامان یافته و سرشته شدهاند. | ||
====فقر وجودی موجودات==== | بیتردید [[تربیتی]] که بر مبنای [[وحدت]] جهان هستی سترگ شده باشد، زمینه تعالی و [[عروج]] [[انسان]] را از حضیض دنیای [[حس]] و ماده به عالم [[قدس]] و [[ملکوت]] فراهم میآورد؛ زیرا [[آیات شریفه]] [[جهانشناسی]] [[قرآن کریم]] علاوه بر اینکه انسان را با [[عظمت]] و بزرگی [[آفرینش]] آشنا میسازد و خداوند را بدو نشان میدهد، [[فطرت خداشناسی]] و [[خداجویی]] و [[خدایابی]] او را شکوفا میسازد و زمینه [[حقشناسی]] و سپاسگذاری او را فراهم میآورد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی، ۱۰/۹/۱۳۸۹.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۳۹.</ref> | ||
جهان هستی عین نیاز و تعلق و وابستگی به خداوند است و این [[فقر ذاتی]] و این نیاز، ساختاری و وجودی است و در هیچ [[زمان]] و مکانی و در هیچ شریطی گسسته نمیشود. حال با توجه به اینکه انسان خود نیازمند است و جهانی که در آن [[زندگی]] میکند نیازمند پدیدههایی که با آنها مواجه است، قطعاً باید این [[فقر]] گسترده انسان و [[جهان]] مبنای [[تربیت]] قرار گیرد و تمامی برنامههای تربیت و اهداف و اصول آن بر این پایه [[استوار]] باشند و [[مربیان]] و متربیان [[باور]] کنند که همه وجود از خداست و ماسویالله عدمهای هستینما هستند و همه برنامههای [[تربیتی]]، متربیان را در برابر [[آفریدگار هستی]] [[متواضع]] سازد. [[مقام معظم رهبری]] بر این [[باور]] است که وقتی [[انسان]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند، پیروزمند فرزانهای است» سوره فتح، آیه ۷.</ref> را باورکند و بدان [[معتقد]] شود در وجود انسان نیرو و قوتی [[الهی]] پدیدار میشود که جز به [[خدای متعال]] به هیچ مبدأی نگاه نخواهد کرد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی، ۱۰/۹/۱۳۸۹.</ref> و آن بدین جهت است که تمام موجودات [[آفریده]] شده در [[آسمان]] و [[زمین]] مخلوق و معلول [[خداوند]] هستند و هیچ معلولی نمیتواند موجودیت خود را در پیدایش و یا بقاء بدون [[خالق]] و علت خود ادامه دهد؛ لذا تمام موجودات از جمله انسان در اصل وجود خود [[فقر ذاتی]] دارند و این [[فقر]] را مادام که معلول هستند با خود یدک میکشند و از ناحیه علت خود احتیاج به [[فیض]] دارند. با توجه به اینکه انسان خود را نسبت به [[خداوند تبارک و تعالی]] [[فقیر]] محض میبیند و هیچ پناهگاهی به جز او در [[ذهن]] وی جایی ندارد، به او تکیه میکند و تنها [[امید]] خویش را به او معطوف میدارد | |||
==== فقر وجودی موجودات ==== | |||
جهان هستی عین نیاز و تعلق و وابستگی به خداوند است و این [[فقر ذاتی]] و این نیاز، ساختاری و وجودی است و در هیچ [[زمان]] و مکانی و در هیچ شریطی گسسته نمیشود. حال با توجه به اینکه انسان خود نیازمند است و جهانی که در آن [[زندگی]] میکند نیازمند پدیدههایی که با آنها مواجه است، قطعاً باید این [[فقر]] گسترده انسان و [[جهان]] مبنای [[تربیت]] قرار گیرد و تمامی برنامههای تربیت و اهداف و اصول آن بر این پایه [[استوار]] باشند و [[مربیان]] و متربیان [[باور]] کنند که همه وجود از خداست و ماسویالله عدمهای هستینما هستند و همه برنامههای [[تربیتی]]، متربیان را در برابر [[آفریدگار هستی]] [[متواضع]] سازد. [[مقام معظم رهبری]] بر این [[باور]] است که وقتی [[انسان]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند، پیروزمند فرزانهای است» سوره فتح، آیه ۷.</ref> را باورکند و بدان [[معتقد]] شود در وجود انسان نیرو و قوتی [[الهی]] پدیدار میشود که جز به [[خدای متعال]] به هیچ مبدأی نگاه نخواهد کرد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی، ۱۰/۹/۱۳۸۹.</ref> و آن بدین جهت است که تمام موجودات [[آفریده]] شده در [[آسمان]] و [[زمین]] مخلوق و معلول [[خداوند]] هستند و هیچ معلولی نمیتواند موجودیت خود را در پیدایش و یا بقاء بدون [[خالق]] و علت خود ادامه دهد؛ لذا تمام موجودات از جمله انسان در اصل وجود خود [[فقر ذاتی]] دارند و این [[فقر]] را مادام که معلول هستند با خود یدک میکشند و از ناحیه علت خود احتیاج به [[فیض]] دارند. با توجه به اینکه انسان خود را نسبت به [[خداوند تبارک و تعالی]] [[فقیر]] محض میبیند و هیچ پناهگاهی به جز او در [[ذهن]] وی جایی ندارد، به او تکیه میکند و تنها [[امید]] خویش را به او معطوف میدارد<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۰.</ref>. | |||
====[[هدایت]] تمام موجودات [[جهان هستی]]==== | ==== [[هدایت]] تمام موجودات [[جهان هستی]] ==== | ||
تمام موجودات جهان هستی از کوچکترین ذره تا بزرگترین کهکشان، و از موجود جامد و بیجان گرفته تا نباتات و حیوانات و انسان و... همه از [[هدایت الهی]] برخورداند، یعنی [[خداوند متعال]] به گونهای ساختار وجودی آنها را سامان داده که به صورت طبیعی، غریزی و [[فطری]] به سوی مقصد از پیش تعیین شده کشیده میشوند؛ زیرا خداوند [[فیاض]] [[علی الاطلاق]] است و هر یک از موجودات مورد [[عنایت]] و [[لطف]] ویژه او هستند و به هریک آنچه بایسته و [[شایسته]] آنها است داده شده است. | تمام موجودات جهان هستی از کوچکترین ذره تا بزرگترین کهکشان، و از موجود جامد و بیجان گرفته تا نباتات و حیوانات و انسان و... همه از [[هدایت الهی]] برخورداند، یعنی [[خداوند متعال]] به گونهای ساختار وجودی آنها را سامان داده که به صورت طبیعی، غریزی و [[فطری]] به سوی مقصد از پیش تعیین شده کشیده میشوند؛ زیرا خداوند [[فیاض]] [[علی الاطلاق]] است و هر یک از موجودات مورد [[عنایت]] و [[لطف]] ویژه او هستند و به هریک آنچه بایسته و [[شایسته]] آنها است داده شده است. | ||
از دیدگاه [[رهبر انقلاب]]، [[هدایت تکوینی]] از سنتهای تغییرناپذیر خداوند و از ویژگیهای [[جهان آفرینش]] میباشد و معنا و مفهوم [[هدایت تکوینی]] این است که [[خداوند متعال]] هر موجودی را با [[برنامهریزی]] و اندازهگیری و تقدیر خاص [[آفریده]]، و متناسب با او ویژگیهای ساختاری به او عطا کرده و شیوه بهرهگیری از توانمندیها را به او آموخته و مقصد هر موجودی را به [[درستی]] تعیین کرده و او را در مسیر خاص خویش [[هدایت]] کرده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، ۱۴/۳/۱۳۸۳.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای | از دیدگاه [[رهبر انقلاب]]، [[هدایت تکوینی]] از سنتهای تغییرناپذیر خداوند و از ویژگیهای [[جهان آفرینش]] میباشد و معنا و مفهوم [[هدایت تکوینی]] این است که [[خداوند متعال]] هر موجودی را با [[برنامهریزی]] و اندازهگیری و تقدیر خاص [[آفریده]]، و متناسب با او ویژگیهای ساختاری به او عطا کرده و شیوه بهرهگیری از توانمندیها را به او آموخته و مقصد هر موجودی را به [[درستی]] تعیین کرده و او را در مسیر خاص خویش [[هدایت]] کرده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، ۱۴/۳/۱۳۸۳.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۱.</ref> | ||
===مبانی [[انسانشناختی]]=== | === مبانی [[انسانشناختی]] === | ||
[[انسان]] در مجموعه عالم در نوع نگاه [[دینی]] [[اشرف]] از سایر موجودات است و جایگاه خاصی در [[تفکر]] [[اندیشمندان مسلمان]] از جمله [[مقام معظم رهبری]] دارد که در ذیل به نمونههایی از مبانی انسانشناختی از زاویه دید ایشان اشاره میگردد. | [[انسان]] در مجموعه عالم در نوع نگاه [[دینی]] [[اشرف]] از سایر موجودات است و جایگاه خاصی در [[تفکر]] [[اندیشمندان مسلمان]] از جمله [[مقام معظم رهبری]] دارد که در ذیل به نمونههایی از مبانی انسانشناختی از زاویه دید ایشان اشاره میگردد. | ||
====ترکیب انسان از دو ساحت [[جسمانی]] و [[روحانی]]==== | ==== ترکیب انسان از دو ساحت [[جسمانی]] و [[روحانی]] ==== | ||
[[رهبر معظم انقلاب]] همانند سایر متفکران [[مسلمان]]، [[اعتقاد]] به دو بعدی بودن وجود انسان دارد. [[خداوند]]، انسان را از ترکیب [[جسم]] و [[روح]] آفریده است. در [[اسلام]] مسأله جسم و روح توأماند و از هم قابل تفکیک نیستند و لذا انسان باید جسم و روح را با هم پرورش دهد. وی پرورش جسم را مقدمهای برای پرورش روح میداند و بیان میدارد که این مقدمه بودن به معنای تقدم زمانی نیست، بلکه [[تربیت جسمانی]] و [[معنوی]] هر دو با هم و در کنار هم و به موازات هم هستند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، مصاحبه با مجله ورزش، ۲۱/۵/۱۳۶۶.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای | [[رهبر معظم انقلاب]] همانند سایر متفکران [[مسلمان]]، [[اعتقاد]] به دو بعدی بودن وجود انسان دارد. [[خداوند]]، انسان را از ترکیب [[جسم]] و [[روح]] آفریده است. در [[اسلام]] مسأله جسم و روح توأماند و از هم قابل تفکیک نیستند و لذا انسان باید جسم و روح را با هم پرورش دهد. وی پرورش جسم را مقدمهای برای پرورش روح میداند و بیان میدارد که این مقدمه بودن به معنای تقدم زمانی نیست، بلکه [[تربیت جسمانی]] و [[معنوی]] هر دو با هم و در کنار هم و به موازات هم هستند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، مصاحبه با مجله ورزش، ۲۱/۵/۱۳۶۶.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۱.</ref> | ||
==== برخورداری انسان از فطرتی خداجو ==== | |||
از جمله ویژگیهای انسان، برخورداری از فطرتی [[پاک]] و [[الهی]] است. همه [[انسانها]] بر این [[فطرت]] [[خلق]] شدهاند؛ چنان که [[آیات قرآن کریم]] نیز اشاره به این مطلب دارد: (با توجه به بیپایه بودن [[شرک]]، حقگرایانه و بدون [[انحراف]] با همه وجودت به سوی این [[دین توحیدی]] روی آور، و پابرجا و ثابت بر [[سرشت]] [[خدا]] که [[مردم]] را بر آن سرشته است باش. برای [[آفرینش]] خدا هیچگونه [[تغییر]] و تبدیلی نیست؛ این است [[دین]] [[استوار]]؛ ولی بیشتر مردم [[معرفت]] به این [[حقیقت]] اصیل ندارند) {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} <ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. | |||
[[رهبر انقلاب]] که خود در مسیر [[آیات]] [[نورانی]] [[قرآن کریم]] حرکت میکند بر این [[باور]] است که در [[بینش]] [[اسلامی]] که اساس [[نظام]] [[تربیت]] ما بر آن [[استوار]] است [[انسان]] این طور معرفی شده که {{متن حدیث|كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۳.</ref> هر بنی [[آدمی]] بر اساس [[سرشت انسانی]]، موجود خوب و [[مطهر]] و پاکیزهای متولد شده که این سرشت انسانی همان [[فطرت]] [[انسانیت]]، فطرت [[صراط مستقیم]]، فطرت [[اسلام]]، و فطرت [[توحید]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، مصاحبه با مجله آیندهسازان، ۲۱/۷/۱۳۶۵.</ref>. | [[رهبر انقلاب]] که خود در مسیر [[آیات]] [[نورانی]] [[قرآن کریم]] حرکت میکند بر این [[باور]] است که در [[بینش]] [[اسلامی]] که اساس [[نظام]] [[تربیت]] ما بر آن [[استوار]] است [[انسان]] این طور معرفی شده که {{متن حدیث|كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۳.</ref> هر بنی [[آدمی]] بر اساس [[سرشت انسانی]]، موجود خوب و [[مطهر]] و پاکیزهای متولد شده که این سرشت انسانی همان [[فطرت]] [[انسانیت]]، فطرت [[صراط مستقیم]]، فطرت [[اسلام]]، و فطرت [[توحید]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، مصاحبه با مجله آیندهسازان، ۲۱/۷/۱۳۶۵.</ref>. | ||
کلمه فطرت از جمله مفاهیمی است که برای اولین بار [[قرآن]] آن را در مورد انسان به کار برده است. فطرت از ریشه «فَطَرَ» در لغت هم به معنای شکافتن است، و هم به معنای [[خلق]] و ایجاد و [[ابداع]] است. یعنی اختراع و آفرینشی که بدون سابقه و بدون [[الگوگیری]] از دیگری است. از آنجا که لغت فطرت در قرآن در مورد انسان و رابطه او با [[دین]] آمده است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>؛ در بیان این حقیقت است که انسان به گونهای خاص [[آفریده]] شده است و خلقتش ابداعی و اختراعی است و دارای ویژگیهای خاص در اصل [[خلقت]] است. مثلاً به نوعی از جیلیت و [[سرشت]] و [[طبیعت]] [[آفریده]] شده است که برای [[پذیرش دین]] [[آمادگی]] دارد و اگر به حال خود و به حال طبیعی رها شود، همان راه را [[انتخاب]] میکند، مگر آنکه عوامل خارجی و قسری او را از راهش [[منحرف]] کند. | کلمه فطرت از جمله مفاهیمی است که برای اولین بار [[قرآن]] آن را در مورد انسان به کار برده است. فطرت از ریشه «فَطَرَ» در لغت هم به معنای شکافتن است، و هم به معنای [[خلق]] و ایجاد و [[ابداع]] است. یعنی اختراع و آفرینشی که بدون سابقه و بدون [[الگوگیری]] از دیگری است. از آنجا که لغت فطرت در قرآن در مورد انسان و رابطه او با [[دین]] آمده است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>؛ در بیان این حقیقت است که انسان به گونهای خاص [[آفریده]] شده است و خلقتش ابداعی و اختراعی است و دارای ویژگیهای خاص در اصل [[خلقت]] است. مثلاً به نوعی از جیلیت و [[سرشت]] و [[طبیعت]] [[آفریده]] شده است که برای [[پذیرش دین]] [[آمادگی]] دارد و اگر به حال خود و به حال طبیعی رها شود، همان راه را [[انتخاب]] میکند، مگر آنکه عوامل خارجی و قسری او را از راهش [[منحرف]] کند. | ||
بنابراین [[فطرت]] به معنای سرشت خاص و [[آفرینش]] ویژه [[انسان]] است و [[امور فطری]]، یعنی آنچه که نوع خلقت و [[آفرینش انسان]] اقتضای آن را داشته و مشترک بین همه [[انسانها]] باشد. | بنابراین [[فطرت]] به معنای سرشت خاص و [[آفرینش]] ویژه [[انسان]] است و [[امور فطری]]، یعنی آنچه که نوع خلقت و [[آفرینش انسان]] اقتضای آن را داشته و مشترک بین همه [[انسانها]] باشد. | ||
حکماء و [[علماء]] و [[مفسرین]]، معانی مختلفی برای فطرت گفتهاند، اما شاید بهترین و [[جامعترین]] تعاریف این باشد که فطرت عبارت است از نوعی [[هدایت تکوینی]] انسان در دو حوزه [[شناخت]] و [[احساس]]. | حکماء و [[علماء]] و [[مفسرین]]، معانی مختلفی برای فطرت گفتهاند، اما شاید بهترین و [[جامعترین]] تعاریف این باشد که فطرت عبارت است از نوعی [[هدایت تکوینی]] انسان در دو حوزه [[شناخت]] و [[احساس]]. | ||
توضیح اینکه [[خداوند متعال]] نوع خلقت و [[سرشت آدمی]] را به گونهای آفریده که نسبت به برخی امور [[ادراک]] و [[بینش]] و [[آگاهی]] خاصی که غیر اکتسابی است، دارد و سپس به آنها میل و [[گرایش]] ویژهای در خود احساس میکند. مثلاً طبق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}} و برخی [[روایات شریفه]] به [[صراحت]] از وجود نوعی [[فطرت الهی]] در انسان خبر میدهد، یعنی انسان با نوعی از جبلت و سرشت و طبیعت آفریده شده که برای پذیرش دین آمادگی دارد و [[انبیاء]] در [[دعوت]] انسانها به [[توحید]] و [[پرستش]] [[خداوند]] با موجوداتی بیتفاوت رو به رو نبودهاند؛ بلکه در ذات و سرشت همه انسانها، یک نوع شناخت و بینش نسبت به [[خدا]] و پرستش آن و توحید بوده که یک [[تمایل]] و کشش خاص [[قلبی]] را به سوی خدا و توحید و [[دین]] به همراه داشته است. [[امام صادق]]{{ع}} در توضیح این جمله [[پیامبر]]{{صل}} که فرمود: {{متن حدیث|كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ}}؛ هر نوزادی بر فطرت توحید زاده میشود. فرمود: مقصود پیامبر{{صل}} آن است که هر نوزادی با این فطرت و آگاهی که خداوند [[خالق]] و آفریننده اوست متولد میشود<ref>http://www.andisheqom. com</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای | توضیح اینکه [[خداوند متعال]] نوع خلقت و [[سرشت آدمی]] را به گونهای آفریده که نسبت به برخی امور [[ادراک]] و [[بینش]] و [[آگاهی]] خاصی که غیر اکتسابی است، دارد و سپس به آنها میل و [[گرایش]] ویژهای در خود احساس میکند. مثلاً طبق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}} و برخی [[روایات شریفه]] به [[صراحت]] از وجود نوعی [[فطرت الهی]] در انسان خبر میدهد، یعنی انسان با نوعی از جبلت و سرشت و طبیعت آفریده شده که برای پذیرش دین آمادگی دارد و [[انبیاء]] در [[دعوت]] انسانها به [[توحید]] و [[پرستش]] [[خداوند]] با موجوداتی بیتفاوت رو به رو نبودهاند؛ بلکه در ذات و سرشت همه انسانها، یک نوع شناخت و بینش نسبت به [[خدا]] و پرستش آن و توحید بوده که یک [[تمایل]] و کشش خاص [[قلبی]] را به سوی خدا و توحید و [[دین]] به همراه داشته است. [[امام صادق]]{{ع}} در توضیح این جمله [[پیامبر]]{{صل}} که فرمود: {{متن حدیث|كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ}}؛ هر نوزادی بر فطرت توحید زاده میشود. فرمود: مقصود پیامبر{{صل}} آن است که هر نوزادی با این فطرت و آگاهی که خداوند [[خالق]] و آفریننده اوست متولد میشود<ref>http://www.andisheqom. com</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۲.</ref> | ||
====[[انسان]] موجودی مختار و انتخابگر==== | ==== [[انسان]] موجودی مختار و انتخابگر ==== | ||
یکی از مسائل مهم [[انسانشناسی]]، بحث [[اختیار انسان]] میباشد. [[اختیار]] به معنای [[تصمیمگیری]] پس از سنجش میباشد و از زیر بناهای اصلی [[انسانشناختی]] توجه به نقش چشمگیر «[[گزینش]] [[آزاد]]» در فرایند [[رشد]] و حرکت تکاملی انسان است. شکلگیری هرگونه رشد و مهارتی در انسان باید آزادانه و آگاهانه و از روی اختیار باشد. [[رهبر انقلاب]] [[خدای متعال]] را گستراننده سفره [[طبیعت]] برای افراد انسان میداند که [[خداوند]] این [[مائده]] طبیعی را بالفعل، آماده و به صورت رنگین در اختیار افراد [[بشر]] قرار داده است که از آن بهره ببرند؛ لکن یک حدود و ضوابط و قواعدی را بر این [[حاکم]] میداند؛ که انسان اختیار دارد از این سفره [[عظیم]] [[الهی]] به صورت درست یا نادرست استفاده کند و صورت درست آن این است که انسان این سفره طبیعی الهی، این [[موهبت الهی]] را آنچنانی که ضوابط و [[قواعد]] الهی دستور داده است، بر طبق او [[رفتار]] کند، از حدود و ضوابط تخطی نکند، در مناطق ممنوعه قدم نگذارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان، ۱۴۲۹ – ۳۰/ ۶/۱۳۸۷.</ref>. | یکی از مسائل مهم [[انسانشناسی]]، بحث [[اختیار انسان]] میباشد. [[اختیار]] به معنای [[تصمیمگیری]] پس از سنجش میباشد و از زیر بناهای اصلی [[انسانشناختی]] توجه به نقش چشمگیر «[[گزینش]] [[آزاد]]» در فرایند [[رشد]] و حرکت تکاملی انسان است. شکلگیری هرگونه رشد و مهارتی در انسان باید آزادانه و آگاهانه و از روی اختیار باشد. [[رهبر انقلاب]] [[خدای متعال]] را گستراننده سفره [[طبیعت]] برای افراد انسان میداند که [[خداوند]] این [[مائده]] طبیعی را بالفعل، آماده و به صورت رنگین در اختیار افراد [[بشر]] قرار داده است که از آن بهره ببرند؛ لکن یک حدود و ضوابط و قواعدی را بر این [[حاکم]] میداند؛ که انسان اختیار دارد از این سفره [[عظیم]] [[الهی]] به صورت درست یا نادرست استفاده کند و صورت درست آن این است که انسان این سفره طبیعی الهی، این [[موهبت الهی]] را آنچنانی که ضوابط و [[قواعد]] الهی دستور داده است، بر طبق او [[رفتار]] کند، از حدود و ضوابط تخطی نکند، در مناطق ممنوعه قدم نگذارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان، ۱۴۲۹ – ۳۰/ ۶/۱۳۸۷.</ref>. | ||
در [[قرآن کریم]] [[آیات]] فراوانی دلالت بر مختار بودن انسان دارد؛ مانند آیهای که خداوند میفرمایند: بگو [[حق]] ([[قرآن]]) از سوی خداوند تو است؛ پس هرکس میخواهد [[ایمان]] آورد و هرکس میخواهد [[کافر]] شود{{متن قرآن|وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا}} <ref>«و چرا هنگامی که به باغستان خویش درآمدی نگفتی: «ما شاء الله لا قوّة الّا باللّه» آنچه خداوند بخواهد (همان است) هیچ توانی جز از سوی خداوند نیست؛ اگر مرا در مال و فرزند کمتر از خود مییابی» سوره کهف، آیه ۳۹.</ref>. | |||
آیاتی که دلالت بر مورد [[امتحان]] و [[ابتلا]] قرار گرفتن انسان دارد گویای انتخابگری [[آدمی]] است؛ مانند آیهای که میفرماید: [[راستی]] که ما آنچه که بر روی [[زمین]] است را [[آرایش]] زمین قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک [[نیکوترین]] میباشند {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}} <ref>«ما هر چه را بر زمین است، (در کار) آرایش آن کردهایم تا آنان را بیازماییم که کدام نیکوکردارترند» سوره کهف، آیه ۷.</ref>. | |||
====وجود ویژگی [[ضعف]] در انسان==== | آیاتی که دربردارنده [[انذار]]، وعد، [[وعید]] و [[مدح]] و [[نکوهش]] هستند نیز تنها زمانی معنا خواهند داشت که [[انسان]] مختار باشد. [[رهبر انقلاب]] در اینباره [[اعتقاد]] بر این دارد که در وجود انسان سرچشمه همه [[شرارتها]] وجود دارد، که همان نفس ماست. از همه [[بتها]] خطرناکتر، [[بت]] نفس و [[خودخواهی]] انسان است و از طرفی سرچشمه همه [[خیرات]] و زیباییها و [[کمالات]] نیز همین نفس است. اگر انسان [[همت]] کند و [[انتخاب]] صحیح کند میتواند خود را از چنگال [[نفس اماره]] به [[سوء]] و [[شهوات نفسانی]] [[نجات]] دهد و سرچشمه همه خیرات را به روی خود باز کند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با گروهی از خانواده شهدا و جانبازان و اقشار مختلف مردم، ۱/۸/۱۳۷۰.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۴.</ref> | ||
==== وجود روحیه کمالجویی در [[فطرت انسان]] ==== | |||
[[حقیقت]] این است که [[زندگی]] انسان وقتی معنا پیدا میکند که در [[راه کمال]] صرف شود. کسی که [[هدف]] کمال را دنبال نکند و [[سرمایه]] [[ارزشمند]] [[حیات]] و [[عمر]] را در همین مدتی که در [[اختیار]] دارد صرف [[خوشگذرانی]] کند، زندگی را ضایع کرده است. رهبر انقلاب در اینباره نظر به این دارد که اساس [[اندیشه]] [[اسلامی]] در یک [[جامعه اسلامی]] برای انسان، کامل شدن وی میباشد. این، بزرگترین [[نعمت الهی]] برای انسان است که او را برای [[رسیدن به کمال]] آماده میکند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم بیعت گروه کثیری از بازاریان، اصناف و روستاییان کشور، سال ۱۳۶۸، ص۱۳۸.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۵.</ref> | |||
==== وجود [[عزم]] و [[اراده]] [[قوی]] در انسان ==== | |||
گرچه بعضی از مکاتب برای اراده و نقش آن در [[تربیت]] انسان، چندان اهمیتی قائل نیستند و نقش اصلی را به عامل [[وراثت]] و محیط میدهند، ولی [[رهبر انقلاب]] بر این [[باور]] است که نقش اصلی در [[تربیت]] به [[اراده]] و [[تصمیم]] خود [[انسان]] وابسته است و اگر [[ایمان]] به اراده [[انسانی]]، در کنار [[اعتقاد]] و ایمان و [[اطمینان]] به [[کمک الهی]] واقع شود بزرگترین [[مشکلات]] به آسانی حل میشود و در اینباره میفرمایند که من، به نقش انسان و اراده و [[قدرت]] انسانی، ایمان زیادی دارم<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم بیعت وزیر کشور و معاونان و استانداران، ۱۹/۳/۱۳۶۸.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۵.</ref> | |||
==== وجود ویژگی [[ضعف]] در انسان ==== | |||
[[مقام معظم رهبری]] نظر به این دارد که انسان در میان [[اعمال]] خود نباید تنها نقاط قوتش را ببیند، بلکه باید به دنبال جبران نقاط ضعف و خطاهایش هم باشد همانطور که [[خداوند]] یکی از ویژگیهای انسان را [[ضعیف]] بودن او میداند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای کادر مرکزی جنبش انقلابی حزبالله لبنان، ۱۲/۱۲/۱۳۷۰.</ref>. چنانکه میفرماید: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ}}<ref>«خداوند همان است که شما را ناتوان آفرید آنگاه از پس ناتوانی (در شما) توانی پدید آورد و آنگاه از پس توانمندی ناتوانی و پیری پدیدار کرد؛ هر چه بخواهد میآفریند و او دانای تواناست» سوره روم، آیه ۵۴.</ref>. | [[مقام معظم رهبری]] نظر به این دارد که انسان در میان [[اعمال]] خود نباید تنها نقاط قوتش را ببیند، بلکه باید به دنبال جبران نقاط ضعف و خطاهایش هم باشد همانطور که [[خداوند]] یکی از ویژگیهای انسان را [[ضعیف]] بودن او میداند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای کادر مرکزی جنبش انقلابی حزبالله لبنان، ۱۲/۱۲/۱۳۷۰.</ref>. چنانکه میفرماید: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ}}<ref>«خداوند همان است که شما را ناتوان آفرید آنگاه از پس ناتوانی (در شما) توانی پدید آورد و آنگاه از پس توانمندی ناتوانی و پیری پدیدار کرد؛ هر چه بخواهد میآفریند و او دانای تواناست» سوره روم، آیه ۵۴.</ref>. | ||
[[قرآن کریم]] [[بشر]] بودن انسان را مورد بررسی قرار داده است هم در حالاتی که [[اعتدال]] دارد و هم در حالاتی که گرفتار [[انحراف]] است. از این رو در بیانات خود هم به نقطه ضعف او میپردازد که از بشر بودن او ناشی میشوند و هم از قابلیت و [[استعداد]] انسان سخن به میان آورده است. از این رو [[آزادی]] [[انتخاب]] و [[آزمایش]] را برای گرد آوردن انگیزههای قدرت و عوامل، از او نمیگیرد. همان عواملی که برای [[بشریت]]، این امکان را فراهم میآورند که با بهرهبرداری از آن به سوی [[رشد]] و [[تکامل]] حرکت نماید؛ زیرا انسان همانگونه که قابلیت ضعیف شدن را دارد قابلیت [[قوی]] شدن را هم دارد. بلکه هر کدام برای خود عوامل مؤثر و محرکهای [[هدایت]] و [[گمراهی]] را دارد. از این رو تلاش مینماید که با تکیه بر نقاط قوت از جمله [[ایمان به خدا]] و نمایاندن سیمای [[نورانی]] از [[انسان]] قوی که بر ضعفهایش فائق آمده است، [[احساس]] [[ضرورت]] [[غلبه]] کردن بر نقاط [[ضعف]] را در او برانگیزد. این در برابر سیمای تاریک و سیاهی قرار دارد که در آن انسان در برابر [[تمایلات]] [[نفس اماره]]، دچار [[فروپاشی]] میشود. [[قرآن کریم]] با [[قوانین]] خود سعی کرده است که با بستن بعضی روزنهها از یک سو و گشودن بعضی روزنههای دیگر این [[تمایل]] را مورد درمان قرار دهد. [[قرآن]] میفرماید انسان در برابر [[امیال]] خود [[ضعیف]] [[آفریده]] شده است. از این رو او را در چنگال خواهشها و فشار [[شهوتها]] رها نمیکند بلکه در فرایند [[نظم]] دادن به نیاز و [[وظیفه]]، برای امیال و شهوتهای او چارچوب خاصی قرار میدهد {{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ * وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا * يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفً}} <ref>«خداوند میخواهد (احکام خود را) برای شما روشن گرداند و شما را به روشهای (نیکوی) پیشینیانتان، رهنمون گردد و توبه شما را بپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است * و خداوند میخواهد توبه شما را بپذیرد و آنان که از شهوتها پیروی دارند میخواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید * خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریدهاند» سوره نساء، آیه ۲۶-۲۸.</ref>. | |||
====تأثیرپذیری و تأثیرگذاری==== | به این ترتیب [[اسلام]] با [[واقعیت]] [[هماهنگی]] حاصل مینماید و به امیال و خواستههای ضعف موجود در انسان [[احترام]] میگذارد و از انسان نمیخواهد که این [[ضعفها]] را از بین ببرد و یا دچار [[جمود]] سازد بلکه این زمینه را برای انسان فراهم میسازد که به [[درستی]] با آن به تعامل بپردازد و [[روحیه]] [[تعادل]] را در خود بپروراند<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۶.</ref>. | ||
==== تأثیرپذیری و تأثیرگذاری ==== | |||
فرازهای مختلف زمانی و موقعیتهای مختلف مکانی، منشاء آثار متفاوتی میباشند. [[آدمی]] در بسیاری از وضعیتهای پیشآمده در عرصه مختلف [[زندگی]]، تأثیرگذار است و یا از آنها تأثیر میپذیرد. تأثیرپذیری [[انسان]] از شرایط به معنای [[اضطرار]] او در برابر آن نیست، بلکه این امکان نیز وجود دارد که در قبال فشار وارد شده، [[ایستادگی]] کند و رنگ نپذیرد و یا در حدی فراتر، بر شرایط [[اجتماعی]] تأثیر گذارد. | فرازهای مختلف زمانی و موقعیتهای مختلف مکانی، منشاء آثار متفاوتی میباشند. [[آدمی]] در بسیاری از وضعیتهای پیشآمده در عرصه مختلف [[زندگی]]، تأثیرگذار است و یا از آنها تأثیر میپذیرد. تأثیرپذیری [[انسان]] از شرایط به معنای [[اضطرار]] او در برابر آن نیست، بلکه این امکان نیز وجود دارد که در قبال فشار وارد شده، [[ایستادگی]] کند و رنگ نپذیرد و یا در حدی فراتر، بر شرایط [[اجتماعی]] تأثیر گذارد. | ||
یکی از رسالتهای [[انبیاء]] نیز این بوده است که زمینههای تغییرآفرینی را در افراد و در سطوح [[جامعه]] ایجاد نمایند؛ [[رهبر انقلاب]] نیز بدین [[باور]] است که دگرگونی هر پدیدهای در عالم، به دست انسان است و همه تحولها با [[اراده انسان]]، انجام میگیرد. انسان اگر بخواهد در وضعیت جامعه خود، [[کشور]] خود و زندگی خود، [[تحول]] ایجاد کند، باید این تحول را از خود آغاز کند. تحولی که مشتمل بر تحول [[اخلاقی]]، تحول درونی، رفتن به سوی [[صفا]] و [[انسانیت]]، [[عبودیت]] [[پروردگار]] و [[تسلیم]] در مقابل [[اراده خداوند]] عالم و آفریننده هستی میباشد، باید از خود آغاز کند که چنین تحولی [[سعادت]] [[انسانها]] را متضمن میشود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال نو، ۱/۱/۱۳۷۰.</ref>. | یکی از رسالتهای [[انبیاء]] نیز این بوده است که زمینههای تغییرآفرینی را در افراد و در سطوح [[جامعه]] ایجاد نمایند؛ [[رهبر انقلاب]] نیز بدین [[باور]] است که دگرگونی هر پدیدهای در عالم، به دست انسان است و همه تحولها با [[اراده انسان]]، انجام میگیرد. انسان اگر بخواهد در وضعیت جامعه خود، [[کشور]] خود و زندگی خود، [[تحول]] ایجاد کند، باید این تحول را از خود آغاز کند. تحولی که مشتمل بر تحول [[اخلاقی]]، تحول درونی، رفتن به سوی [[صفا]] و [[انسانیت]]، [[عبودیت]] [[پروردگار]] و [[تسلیم]] در مقابل [[اراده خداوند]] عالم و آفریننده هستی میباشد، باید از خود آغاز کند که چنین تحولی [[سعادت]] [[انسانها]] را متضمن میشود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال نو، ۱/۱/۱۳۷۰.</ref>. | ||
یکی از ویژگیهای انسان، [[تربیتپذیری]] اوست؛ چراکه انسان بر خلاف سایر موجودات به دلیل برخورداری از [[اراده]] و [[اختیار]]، توان آن را دارد که [[تربیت]] شود و در واقع اساس تربیت انبیاء تربیت انسان بوده است؛ پس باید این قابلیت در انسان وجود داشته باشد تا [[خداوند]]، انبیاء را برای پرورش او [[مبعوث]] نماید. یکی از اصولی که به [[تبعیت]] از انبیاء مورد توجه رهبر انقلاب بوده و از اهمیت فوقالعادهای برخورداراست، اصل تربیتپذیری انسان میباشد و ایشان این امر را هرگز مقولهای در عرض دیگر نیازهای انسان به شمار نمیآورد. ایشان [[اعتقاد]] دارد که [[نظام تربیتی اسلام]] بر حقایقی از این قبیل [[استوار]] است که [[انسان]] احتیاج مبرم به [[رشد]] و پرورش دارد و دوران رشد و پرورش را منحصر در یک دوره خاص از [[زندگی]] انسان نمیداند بلکه همه دوران زندگی را شامل رشد و [[تربیت]] میشمارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، مصاحبه با مجله آیندهسازان، ۲۱/۷/۱۳۶۵.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای | یکی از ویژگیهای انسان، [[تربیتپذیری]] اوست؛ چراکه انسان بر خلاف سایر موجودات به دلیل برخورداری از [[اراده]] و [[اختیار]]، توان آن را دارد که [[تربیت]] شود و در واقع اساس تربیت انبیاء تربیت انسان بوده است؛ پس باید این قابلیت در انسان وجود داشته باشد تا [[خداوند]]، انبیاء را برای پرورش او [[مبعوث]] نماید. یکی از اصولی که به [[تبعیت]] از انبیاء مورد توجه رهبر انقلاب بوده و از اهمیت فوقالعادهای برخورداراست، اصل تربیتپذیری انسان میباشد و ایشان این امر را هرگز مقولهای در عرض دیگر نیازهای انسان به شمار نمیآورد. ایشان [[اعتقاد]] دارد که [[نظام تربیتی اسلام]] بر حقایقی از این قبیل [[استوار]] است که [[انسان]] احتیاج مبرم به [[رشد]] و پرورش دارد و دوران رشد و پرورش را منحصر در یک دوره خاص از [[زندگی]] انسان نمیداند بلکه همه دوران زندگی را شامل رشد و [[تربیت]] میشمارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، مصاحبه با مجله آیندهسازان، ۲۱/۷/۱۳۶۵.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۷.</ref> | ||
====تأکید خاص بر [[تزکیه]]==== | ==== تأکید خاص بر [[تزکیه]] ==== | ||
در مرحله اول، [[انبیاء الهی]] برای تزکیه و [[خودسازی]] [[مبعوث]] شدهاند و در مرحله دوم امر به [[تعلیم]] دادن داشتهاند. آنها آمدهاند تا افراد را بسازند و تربیت کنند و بعد [[آموزش]] بدهند و اگر یک [[جامعه]] بخواهد رشد کند و [[اخلاق]] صحیح [[اسلامی]] را در خود به وجود آورد، محتاج تأکید خاص بر امر تزکیه است. [[رهبر انقلاب]] مراد در چند [[آیه قرآن]] که {{متن قرآن|يُزَكِّيهِم}} پس از {{متن قرآن|يُعَلِّمُهُم}} | در مرحله اول، [[انبیاء الهی]] برای تزکیه و [[خودسازی]] [[مبعوث]] شدهاند و در مرحله دوم امر به [[تعلیم]] دادن داشتهاند. آنها آمدهاند تا افراد را بسازند و تربیت کنند و بعد [[آموزش]] بدهند و اگر یک [[جامعه]] بخواهد رشد کند و [[اخلاق]] صحیح [[اسلامی]] را در خود به وجود آورد، محتاج تأکید خاص بر امر تزکیه است. [[رهبر انقلاب]] مراد در چند [[آیه قرآن]] که {{متن قرآن|يُزَكِّيهِم}} پس از {{متن قرآن|يُعَلِّمُهُم}} {{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}} <ref>«پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.</ref> یا قبل از آن {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref> «بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref> بیان شده است را [[پاک]] کردن و طاهر کردن و پیراسته کردن انسان میداند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در نماز جمعه تهران، سال ۱۳۶۸.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۸.</ref> | ||
====[[کرامت]] و [[عزت]] [[نفس انسانی]]==== | ==== [[کرامت]] و [[عزت]] [[نفس انسانی]] ==== | ||
[[خدای متعال]] به [[آدمیان]] نعمتهای ویژهای عطا فرموده که با داشتن این [[نعمتها]] از توان و ظرفیتهای چشمگیر و بالایی برخوردار شدهاند و به گونهای [[احساس]] [[کرامت]] و [[عزت]] در [[انسانها]] قرار داده است که باورشان شود که دستیازیدن به کارهای [[پست]] به منزله [[آلوده]] کردن گوهر [[انسانیت]] است و [[پیروی]] کردن از [[خواستههای نفسانی]] چیزی جز برده ساختن و [[زبون]] کردن [[عقل]] و [[روح]] [[ملکوتی]] و [[الهی]] در [[انسان]] نیست. [[آموزش و پرورش]] الهی با تکیه بر این اصل باید تأمین کننده کرامت و عزت فراگیران و بازکننده راه [[گزینش]] درست برای آنان باشد. بهکارگیری این اصل فراگیران را از به هدر رفتن، نادیده انگاشته شدن و به [[بیراهه]] افتادن بازمیدارد. این اصل فراگیران را از درون و [[مربیان]] را از بیرون برمیانگیزد که حرکتی پر شتابتر و در جهت [[هدف آفرینش]] داشته باشند. هیچ مکتبی به قدر [[اسلام]]، [[ارزش]] و [[کرامت انسان]] را والا نمیداند. از این رو [[رهبر انقلاب]] یکی از [[اصول اسلامی]] که همیشه در تعریف و معرفی [[تربیت]] اسلام مطرح شده است، اصل «[[تکریم]] انسان» میدانند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار گروهی از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا{{س}} و «روز زن»، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای | [[خدای متعال]] به [[آدمیان]] نعمتهای ویژهای عطا فرموده که با داشتن این [[نعمتها]] از توان و ظرفیتهای چشمگیر و بالایی برخوردار شدهاند و به گونهای [[احساس]] [[کرامت]] و [[عزت]] در [[انسانها]] قرار داده است که باورشان شود که دستیازیدن به کارهای [[پست]] به منزله [[آلوده]] کردن گوهر [[انسانیت]] است و [[پیروی]] کردن از [[خواستههای نفسانی]] چیزی جز برده ساختن و [[زبون]] کردن [[عقل]] و [[روح]] [[ملکوتی]] و [[الهی]] در [[انسان]] نیست. [[آموزش و پرورش]] الهی با تکیه بر این اصل باید تأمین کننده کرامت و عزت فراگیران و بازکننده راه [[گزینش]] درست برای آنان باشد. بهکارگیری این اصل فراگیران را از به هدر رفتن، نادیده انگاشته شدن و به [[بیراهه]] افتادن بازمیدارد. این اصل فراگیران را از درون و [[مربیان]] را از بیرون برمیانگیزد که حرکتی پر شتابتر و در جهت [[هدف آفرینش]] داشته باشند. هیچ مکتبی به قدر [[اسلام]]، [[ارزش]] و [[کرامت انسان]] را والا نمیداند. از این رو [[رهبر انقلاب]] یکی از [[اصول اسلامی]] که همیشه در تعریف و معرفی [[تربیت]] اسلام مطرح شده است، اصل «[[تکریم]] انسان» میدانند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار گروهی از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا{{س}} و «روز زن»، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۹.</ref> | ||
===مبانی [[معرفتشناختی]]=== | === مبانی [[معرفتشناختی]] === | ||
[[معرفت]] به معنای [[شناخت]] و [[آگاهی]] است. مباحث [[معرفتشناسی]]، به [[پرسش]] از نسبتِ معرفت و [[علم]] با معروف و معلوم و چگونگی حکایت علم از عالم خارج و همچنین به محدوده، [[میزان]] و توان [[دانش بشری]] و مسائلی از این قبیل میپردازد. این سلسله مباحث، از دیرباز در متن و یا حاشیه مباحث [[فلسفی]]، مطرح میشده است<ref>کانت، ایمانوئل، تمهیدات، ترجمه: غلامعلی حدادعادل، ۱۳۶۷، ص۱۷۵.</ref>. [[رهبر معظم انقلاب]] در پرتو مباحث معرفتشناسی [[اسلامی]] بر این [[باور]] است که [[ابزار معرفت]] و شناخت [[حس]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، سخنرانی در مراسم بیعت جهادگران جهاد سازندگی سراسر کشور، سال ۱۳۶۸.</ref>، [[وهم]] و [[خیال]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، سال ۱۳۸۲.</ref>، عقل و [[قلب]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با علما و روحانیون در آستانه ماه مبارک رمضان، سال ۱۳۷۶.</ref> و [[وحی]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم بیعت نمایندگان عشایر سراسر کشور، ۹/۴/۱۳۶۸.</ref> است | [[معرفت]] به معنای [[شناخت]] و [[آگاهی]] است. مباحث [[معرفتشناسی]]، به [[پرسش]] از نسبتِ معرفت و [[علم]] با معروف و معلوم و چگونگی حکایت علم از عالم خارج و همچنین به محدوده، [[میزان]] و توان [[دانش بشری]] و مسائلی از این قبیل میپردازد. این سلسله مباحث، از دیرباز در متن و یا حاشیه مباحث [[فلسفی]]، مطرح میشده است<ref>کانت، ایمانوئل، تمهیدات، ترجمه: غلامعلی حدادعادل، ۱۳۶۷، ص۱۷۵.</ref>. [[رهبر معظم انقلاب]] در پرتو مباحث معرفتشناسی [[اسلامی]] بر این [[باور]] است که [[ابزار معرفت]] و شناخت [[حس]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، سخنرانی در مراسم بیعت جهادگران جهاد سازندگی سراسر کشور، سال ۱۳۶۸.</ref>، [[وهم]] و [[خیال]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، سال ۱۳۸۲.</ref>، عقل و [[قلب]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با علما و روحانیون در آستانه ماه مبارک رمضان، سال ۱۳۷۶.</ref> و [[وحی]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم بیعت نمایندگان عشایر سراسر کشور، ۹/۴/۱۳۶۸.</ref> است<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۹.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100618.jpg|22px]] [[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|'''منظومه فکری امام خمینی''']] | # [[پرونده:1100618.jpg|22px]] [[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|'''منظومه فکری امام خمینی''']] | ||
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای | # [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱''']] | ||
# [[پرونده:IM009800.jpg|22px]] [[علی محمد پورابراهیم|پورابراهیم]] و [[محمد مهدی فیروزمهر|فیروزمهر]]، [[تربیت - پورابراهیم و فیروزمهر (مقاله)|مقاله «تربیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۳''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۲۰۸: | خط ۴۴۶: | ||
[[رده:تربیت]] | [[رده:تربیت]] | ||
[[رده:مدخلهای در انتظار تلخیص]] |