پرش به محتوا

سهوالنبی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۸۴۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۶ دسامبر ۲۰۲۲
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۵: خط ۱۵:


[[نزاع]] معروف میان  [[شیخ صدوق]] و  شیخ مفید در مسئله [[سهوالنبی]] {{صل}} مربوط به [[قلمرو عصمت]] است. شیخ صدوق، [[عصمت پیامبران]] را به تبلیغ دین منحصر کرده است و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را از اشتباه و فراموشی در غیر امور مربوط به تبلیغ دین معصوم نمی‌داند، بلکه سهوالنبی {{صل}} را امری ممکن و واقع و همانند استاد خویش، ابن ولید، [[انکار]] آن را از [[عقاید]] [[غالیان]] می‌داند. شیخ مفید در پاسخ به ادعای استاد، رساله مستقلی با عنوان رسالة فی عدم [[سهو النبی]] {{صل}} به رشته تحریر درآورده است<ref>البته باید توجه داشت که این رساله، پاسخ برخی از اهالی حائر است، و شیخ مفید در آنجا هیچ اشاره‌ای به نام استاد خود نمی‌کند؛ ولی کاملاً روشن است که محتوای آن ناظر به سخنان  شیخ صدوق است.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۲۸۳.</ref>
[[نزاع]] معروف میان  [[شیخ صدوق]] و  شیخ مفید در مسئله [[سهوالنبی]] {{صل}} مربوط به [[قلمرو عصمت]] است. شیخ صدوق، [[عصمت پیامبران]] را به تبلیغ دین منحصر کرده است و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را از اشتباه و فراموشی در غیر امور مربوط به تبلیغ دین معصوم نمی‌داند، بلکه سهوالنبی {{صل}} را امری ممکن و واقع و همانند استاد خویش، ابن ولید، [[انکار]] آن را از [[عقاید]] [[غالیان]] می‌داند. شیخ مفید در پاسخ به ادعای استاد، رساله مستقلی با عنوان رسالة فی عدم [[سهو النبی]] {{صل}} به رشته تحریر درآورده است<ref>البته باید توجه داشت که این رساله، پاسخ برخی از اهالی حائر است، و شیخ مفید در آنجا هیچ اشاره‌ای به نام استاد خود نمی‌کند؛ ولی کاملاً روشن است که محتوای آن ناظر به سخنان  شیخ صدوق است.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۲۸۳.</ref>
== دیدگاه‌های کلامی ==
مسئله سهوالنبی یکی از مسائلی است که در باب [[مقام]] [[عصمت اهل بیت]] {{عم}} وجود دارد و نظرات و [[فهم]] [[شیعیان]] درباره آن بسیار متفاوت بوده است، به طوری‌که معرکه آراء شده و دو طرف این بحث همدیگر را متهم به [[غلو]] و [[تقصیر]] کرده‌اند.
جناب [[محمد بن الحسن]] معروف به [[ابن ولید قمی]] (م۳۴۳) و شاگردش [[محمد بن علی بن حسین بن بابویه]] معروف به [[شیخ صدوق]] (م۳۸۱) و [[ابوعلی طبرسی]] و ظاهر کتاب [[کلینی]] و شیخ [[محمدتقی تستری]] و ظاهر [[کلام]] [[علامه طباطبایی]] این است که: در عین اینکه [[ائمه]] {{عم}} از [[گناه صغیره]] و [[کبیره]] معصوم‌اند و [[عصمت]] ایشان در [[تبلیغ]] و تبیین [[رسالت]] و [[احکام دین]] لازم است<ref>الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۹۶.</ref> اما جایز است که ایشان به خاطر مصلحتی [[سهو]] بفرمایند. مستند این نظریه روایاتی است که بر طبق آنها [[پیامبر]] {{صل}} در یکی از روزها برای [[نماز صبح]] [[خواب]] ماندند و نمازشان [[قضا]] شد یا اینکه برطبق برخی [[روایات]] در جایی که نباید [[سلام]] [[نماز]] بدهند سلام دادند، یا اینکه در هنگام قرائت نماز، قسمتی از [[سوره]] را [[اشتباه]] یا ناقص خواندند. دانشمندان ذکر شده این سهو را خواست [[خداوند]] می‌دانند و [[مصلحت]] آن را سه مطلب معرفی می‌کنند:
اول اینکه فرق بین [[خالق]] و مخلوق معلوم شود و [[مردم]] [[ربوبیت]] را از پیامبر [[نفی]] کرده و او را بشری مخلوق بشمارند و پروردگاری غیر از خداوند برای خود قائل نشوند و بدانند تنها خداوند [[حی]] و قیوم است که خواب او را نمی‌گیرد و سهو و اشتباه نمی‌کند. دوم اینکه با این اتفاق [[حکم]] سهو برای [[مسلمین]] معلوم شود و بدانند اگر [[سهوی]] در نماز رخ داد چگونه باید عمل کنند. سوم اینکه اگر کسی در نماز سهو کرد یا خوابش برد کسی او را [[مذمت]] نکند و بگویند پیامبر هم سهو کرد و برای [[نماز]] خوابش برد.
پس [[سهو پیامبر]] در غیرتبلیغِ امورِ [[شریعت]] جایز است، زیرا ایشان در این‌گونه امور [[انسانی]] به [[حکم]] [[آیه]] {{متن قرآن|أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref> مانند سایر [[انسان‌ها]] هستند و همان‌طور که انسان‌ها [[خواب]] و [[سهو]] و بی‌هوشی دارند، [[پیامبر]] و [[ائمه]] همچنین هستند؛ البته با این فرق که سهو [[نبی]] از سوی خداست و سهو [[مردم]] از ناحیه [[شیطان]] است؛ زیرا شیطان بر [[پیامبران]] [[تسلط]] ندارد: {{متن قرآن|إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref>«چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش می‌دارند و بر کسانی که به او شرک می‌ورزند» سوره نحل، آیه ۱۰۰.</ref><ref>الفقیه، ج۱، ص۳۵۸ تا ۳۶۰.</ref>.
ابن‌ولید در این‌باره گفته است: «اولین [[درجه]] [[غلو]] [[انکار]] سهوالنبی است. اگر جایز باشد [[اخبار]] سهوالنبی را رد نماییم پس همه اخبار را می‌شود رد کرد و درنتیجه [[دین]] و شریعت از بین می‌رود و من [[امید]] [[ثواب]] از [[خداوند]] دارم که رساله‌ای مستقل درباره سهوالنبی تألیف کنم»<ref>ر. ک: من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰.</ref>.
و [[شیخ صدوق]] هم فرموده است: «همانا [[غلات]] و [[مفوضه]] ـ لعنهم الله ـ منکر سهوالنبی هستند و می‌گویند: «اگر سهو در نماز جایز باشد پس سهو در [[تبلیغ]] هم جایز است، زیرا نماز و تبلیغ هر دو بر پیامبر [[واجب]] است». در جواب اینها باید گفت: در عباداتی که بین پیامبر و دیگران مشترک است هرچه برای دیگران جایز باشد برای پیامبر هم جایز است و نماز از [[عبادات]] مشترکه است پس [[سهوی]] که برای مردم جایز است برای پیامبر هم جایز است، ولی تبلیغ [[وظیفه]] [[عبادی]] مخصوص پیامبر است و سهو و [[خطا]] در آن [[راه]] ندارد؛ همچنین [[مخالفان]] سهوالنبی می‌گویند: ذوالیدین مجهول است و [[صحابی]] به این نام نبوده است، و حال آنکه ذوالیدین همان [[ابومحمد عمیر بن عبد عمرو بن نضله]] است که [[شیعه]] و [[سنی]] از او [[نقل حدیث]] کرده و برخی از [[اخبار]] [[جنگ صفین]] را به واسطه او نقل می‌کنند»<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۹.</ref>.
[[فضل بن حسن بن فضل طبرسی]] (م ۵۳۸) در این‌باره می‌گوید: «[[امامیه]] [[سهو النبی]] را در [[تبلیغ]] جایز نمی‌دانند، اما در غیر آن اگر باعث اخلال در [[عقل]] نشود جایز می‌دانند»<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۱۷: {{عربی|بالجمله هذه المسئله مما لم یمنع عنها العقل و دل علیها النقل فالواجب القول بها کما فی نظائرها}}.</ref>.
مرحوم تستری صاحب قاموس‌الرجال هم در رساله‌ای که به صورت خطی در آخر قاموس‌الرجال چاپ شده، به [[دفاع]] از [[شیخ صدوق]] پرداخته و [[ادله]] [[شیخ مفید]] را در [[انکار]] سهوالنبی جواب داده و گفته است: «این مسئله مانع [[عقلی]] ندارد و نقل هم دلالت بر آن دارد؛ پس باید [[اعتقاد]] به آن پیدا کرد، مثل نظائر آن»<ref>رساله فی سهو النبی، ص۲۳.</ref>.
و از آنجا که مرحوم [[کلینی]] [[روایات]] سهوالنبی را بدون هیچ توضیح یا تعلیقه‌ای در کافی نقل کرده است، [[ظهور]] در قبول این روایات از سوی ایشان دارد. [[علامه طباطبایی]] هم در ضمن [[پرسش]] و پاسخ‌هایی درباره [[عصمت]] و [[علم پیامبر]] ظاهراً روایات [[خواب ماندن پیامبر]] از [[نماز]] را قبول کرده و می‌فرماید: [[مخالفت]] در حالت [[خواب]] با عصمت ناسازگار نیست، زیرا این‌گونه مخالفت، مخالفت امر نیست تا با عصمت منافات داشته باشد»<ref>در محضر علامه طباطبایی، ص۲۱۴.</ref>.


==دیدگاه قرآنی==
==دیدگاه قرآنی==
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش