پرش به محتوا

عصمت از گناه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳٬۷۵۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ دسامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


== عصمت از گناه ==
عصمت معصومان از انواع گناهان کبیره و صغیره از جمله موضوعات مهمی که در عصمت ایشان مورد بحث قرار می‌گیرد. تمامی متکلمان شیعه [[پیامبران الهی]] و [[امامان]] اثنی عشر را از انجام کلیه گناهان صغیره و کبیره، قبل و پس از تصدی منصب، [[معصوم]] می‌دانند و اختلافی در این خصوص میان آنها وجود ندارد، هرچند در آرای [[متکلمان]] [[اهل سنت]] در این بحث اختلافاتی میان اصل [[عصمت پیامبران]] از [[گناهان]] قبل از رسیدن به [[مقام نبوت]] و نیز در جواز یا عدم جواز [[ارتکاب گناهان]] صغیره پس از تصدی [[نبوت]]، وجود داشته و در مورد عدم [[عصمت]] [[جانشینان پیامبر خاتم]] نیز اتفاق دارند.
درباره [[عصمت از گناهان]] نظرات مختلفی از سوی [[متکلمین]] [[مسلمان]] ابراز شده است که به برخی از آنها به ویژه نظرات متکلمین [[شیعه]] اشاره می‌شود:
* نظرِ غالبِ [[علمای شیعه]] درباره عصمت از گناهان، یکی است؛ فقط برخی نظر خاصی دارند<ref>کشف المراد، ص۲۱۷.</ref>.


[[علامه مجلسی]] در این‌باره می‌فرماید: «[[اجماع]] علمای [[امامیه]] بر آن است که [[امام]] از همه [[گناهان]] [[صغیره]] و [[کبیره]] در تمام [[عمر]] خود چه عمدی و چه [[سهوی]] [[معصوم]] است و در این‌باره شمه [[علما]] اتفاق دارند به جز [[شیخ صدوق]] و استاد او ابن‌ولید»<ref>حیات القلوب، ج۵، ص۴۹؛ اوائل المقالات، ص۶۵.</ref>.
== معناشناسی عصمت ==
=== معنای لغوی ===
{{اصلی|عصمت در لغت}}
عصمت، واژه‌ای [[عربی]] و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) یعنی او را حفظ کرد و نگه داشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابن‌منظور از زجاج نقل می‌کند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «[[اعتصام]]» را به «استمساک» معنا کرده‌اند<ref>ر.ک: راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref>


شیخ صدوق (م ۳۸۱): «[[اعتقاد]] ما درباره [[انبیاء]] و [[رسولان]] و [[امامان]] و [[فرشتگان]] این است که از هرگونه [[پلیدی]] معصوم و مطهرند و [[گناه صغیره]] و کبیره از آنها سر نمی‌زند و [[دستورات]] [[خداوند]] را [[عصیان]] نمی‌کنند و [[اوامر]] او را انجام می‌دهند و هر شخصی که [[عصمت]] را در قسمتی از حالاتشان از آنها [[نفی]] کند نسبت به ایشان [[جاهل]] می‌باشد»<ref>الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۹۶.</ref>.
=== در اصطلاح [[متکلمان]] ===
در [[علم کلام]] دست کم دو معنا برای [[عصمت]] ارائه شده است:
#'''عصمت به معنای [[لطف]]''': [[شیخ مفید]] نخستین [[متکلم امامیه]] است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و لطف او برای حجت‌های اوست و [[اعتصام]] به این عصمت به وسیله [[حجج الهی]] برای [[حفظ دین]] [[خداوند]] از ورود [[گناهان]] و خطاها در آن است<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. [[متکلمان امامیه]] به تبع مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون [[سید مرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نوبختی]]، [[علی بن یونس نباطی|نباطی]]<ref>علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.</ref> و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
#'''عصمت به معنای ملکه''': پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمی‌شود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref>. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ ـ ۳۵.</ref>


[[شیخ مفید]] (م ۴۱۳): «[[پیامبران]] و [[ائمه]] در حال [[نبوت]] و [[امامت]] از [[گناه کبیره]] و صغیره و [[اشتباه]] در [[دین]] معصوم می‌باشند»<ref>اوائل المقالات، ص۶۵؛ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۹۶.</ref>.
== عصمت از گناهان صغیره و کبیره ==
بحث گستره عصمت معصومان، به دو بخش گستره زمانی و گستره متعلق قابل تقسیم است. در گستره زمانی از عصمت یا عدم عصمت معصومان اعم از پیامبران و امامان پیش و پس از تصدی منصب نبوت و امامت، سخن به میان می‌آید. گستره متعلق خود به دو بخش عصمت عملی و عصمت علمی قابل تقسیم است. مقصود از عصمت عملی آن است که بدانیم امام در کدامیک از [[اعمال]] خود به [[استعانت]] [[خداوند]]، معصوم است. این بخش خود به انواعی قابل تقسیم است که مهمترین آن بحث از [[عصمت از گناهان صغیره و کبیره]] است.


[[علامه حلی]] (م ۷۲۶): «امامیه اعتقاد دارد که امامان مانند پیامبران معصوم از همه [[زشتی‌ها]] و گناهان هستند، از [[زمان]] [[کودکی]] تا زمان فوت، چه عمدی و چه سهوی»<ref>نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۴.</ref>.
=== دیدگاه متکلمان شیعه ===
تمامی [[متکلمان شیعه]] [[پیامبران الهی]] و [[امامان]] [[اثنی عشر]] را از انجام کلیه [[گناهان صغیره]] و کبیره، قبل و پس از [[تصدی منصب]]، [[معصوم]] می‌دانند و اختلافی در این خصوص میان آنها وجود ندارد هرچند در آرای [[متکلمان]] [[اهل سنت]] در این بحث اختلافاتی میان اصل [[عصمت پیامبران]] از [[گناهان]] قبل از رسیدن به [[مقام نبوت]] و نیز در جواز یا عدم جواز [[ارتکاب گناهان]] صغیره پس از [[تصدی]] [[نبوت]]، وجود داشته و در مورد عدم [[عصمت]] [[جانشینان پیامبر خاتم]] نیز اتفاق دارند.


علامه مجلسی (م۱۱۱۱): «اجماع علمای امامیه منعقد بر آن است که امام از همه گناهان صغیره و کبیره در تمام عمر خود چه عملی و چه سهوی معصوم است»<ref>حیات القلوب، ج۵، ص۴۹.</ref>.
==== [[امامیه]] ====
از منظر شیخ صدوق (م ۳۸۱): «[[انبیاء]] و [[رسولان]] و [[امامان]] و [[فرشتگان]] از هرگونه [[پلیدی]] معصوم و مطهرند و [[گناه صغیره]] و کبیره از آنها سر نمی‌زند. آنها [[دستورات]] [[خداوند]] را [[عصیان]] نکرده و [[اوامر]] او را انجام می‌دهند. از این رو هر شخصی  [[عصمت]] را در قسمتی از حالاتشان از آنها [[نفی]] کند نسبت به ایشان [[جاهل]] است»<ref>الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۹۶.</ref>.


محقق [[طبرسی]]: «خداوند ائمه را از گناهان عصمت بخشید و از [[عیوب]] بری ساخت»<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۱۳: {{عربی|عصمهم من الذنوب و برأهم من العیوب}}.</ref>.
شیخ مفید بدون آنکه مقصود از [[گناه کبیره]] و صغیره را روشن کند، از این دو واژه استفاده کرده است<ref>ایشان در جایی تنها به این نکته بسنده می‌کند که گناهان صغیره به خودی خود، کوچک نیستند؛ اما در مقایسه با گناهان کبیره، کوچک شمرده می‌شوند. محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، اوائل المقالات، ص۸۳-۸۴.</ref>. نظریه ایشان را درباره اینکه آیا پیامبر و [[امام]] {{ع}} از [[گناهان]] [[معصوم]] است یا نه، باید در دو محور بررسی کرد:
# عصمت از گناهان پس از [[تصدی منصب]]
# عصمت از گناهان پیش از تصدی منصب.


* [[اسماعیلیه]] نیز معتقدند که امام باید معصوم باشد<ref>کشف المراد، ص۴۹۲.</ref>.
ایشان درباره محور اول، همچون دیگر [[متکلمان امامیه]] تصریح می‌کند که پیامبران و امامان {{ع}} پس از تصدی منصب نبوت و امامت، از [[گناهان کبیره]] و صغیره، معصوم‌اند: «[[پیامبران]] و [[امامان]] {{عم}} ـ پس از پیامبران ـ در حال [[نبوت]] و [[امامت]] خود از گناهان کبیره و صغیره معصوم‌اند...»<ref>{{عربی|الأنبياء و الأئمة {{عم}} من بعدهم معصومون في حال نبوتهم و إمامتهم من الكبائر كلها و الصغائر...}}؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، تصحیح اعتقادات الامامیة، ص۱۲۹. نیز به این عبارت توجه کنید: {{عربی|ان الذي اذهب اليه في هذا الباب [عصمة الانبياء والائمة {{عم}}] انه لا يقع من الانبياء {{عم}} ذنب ترك واجب مفترض و لا يجوز عليهم خطأ في ذلك و لا سهو يوقعهم فيه}}؛ همو، الفصول المختارة، ص۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۱۲؛ [[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۲۱۷.</ref>
* [[زیدیه]] عصمت را از [[شروط امامت]] نمی‌دانند، اما به عصمت سه امام نخست به خاطر [[آیه تطهیر]] اعتقاد دارند.
* برخی از [[معتزله]] مثل [[ابوعلی جبایی]] ارتکاب [[کبیره]] را برای [[انبیاء]] [[قبل از بعثت]] جایز می‌دانند ولی بعد از [[بعثت]] جایز نمی‌دانند. برخی دیگر از معتزله مثل [[قاضی عبدالجبار]] ارتکاب کبیره را چه قبل از بعثت و چه بعد از بعثت بر انبیاء جایز نمی‌دانند و [[صغیره]] را در صورتی که باعث [[نفرت]] [[مردم]] از وی نشود جایز می‌دانند<ref>شرح اصول خمسه، ص۵۷۳ تا ۵۷۵.</ref>.
* [[حشویه]] هم ارتکاب کبیره را چه قبل از بعثت و چه بعد از بعثت برای انبیاء جایز می‌شمارند<ref>شرح اصول خمسه، ص۵۷۳ تا ۵۷۵.</ref>.
* [[اشاعره]] ارتکاب کبیره را بعد از بعثت مطلقاً [[ممنوع]] می‌دانند ولی قبل از بعثت ممنوع نمی‌دانند و درباره صغیره هم اگر خسیسه باشد بعد از بعثت چه عمدی و چه [[سهوی]] ممنوع می‌دانند، اما صغایر غیرخسیسه را بعد از بعثت اگر عمدی باشد ممنوع می‌دانند ولی اگر سهوی باشد ممنوع نمی‌دانند<ref>شرح تجرید قوشجی، ص۴۶۴؛ مواقف، ص۳۵۹.</ref>.
* دیگر [[مذاهب اسلامی]] مثل معتزله و [[اشعریه]] و [[ماتریدیه]] و... [[عصمت]] را از شرایط [[مقام امامت]] نمی‌دانند<ref>امامت، ربانی گلپایگانی، ص۲۲۲؛ حیات القلوب، ج۵، ص۴۹؛ الحکایات فی مخالفات المعتزلة من العدلیة، ص۷۰.</ref>. برای نمونه برخی از [[خوارج]] با توجه به اینکه هر گناهی را [[کفر]] می‌پندارند کفر را برای انبیاء جایز می‌شمارند<ref>المواقف، ص۳۵۹.</ref>.


اما صاحب مواقف درباره عصمت می‌گوید: «[[اهل]] [[ملل]] و [[شرایع]] [[اجماع]] دارند در مواردی که [[معجزه]] دلالت بر [[صدق]] ادعای [[پیامبر]] دارد (مثل ادعای [[رسالت]] و اخباری که از سوی [[خداوند]] می‌رسانند) [[پیامبران]] [[معصوم]] از [[دروغ]] عمدی هستند، اما درباره جایز بودن صدور [[کذب]] از پیامبر به خاطر [[سهو]] و [[نسیان]] [[اختلاف]] وجود دارد»<ref>المواقف، ص۲۶۳: {{عربی|أجمع أهل الملل والشرایع علی عصمتهم عن تعمد الکذب فیما دلت المعجزه علی صدقهم فیه کدعوی الرساله و ما یبلغونه عن الله وفی جواز صدوره عنهم علی سبیل السهو والنسیان خلاف}}.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۱۷.</ref>
==== [[اسماعیلیه]] و [[زیدیه]] ====
علاوه بر امامیه برخی دیگر فرقه‌های شیعه نیز عصمت از گناه را برای پیامبر و امام لازم دانسته‌اند. [[اسماعیلیه]] معتقدند که امام باید معصوم باشد<ref>کشف المراد، ص۴۹۲.</ref>. اطلاق این بیان، عصمت از گناهان را نیز دربرمی‌گیرد. [[زیدیه]] هر چند عصمت را از [[شروط امامت]] نمی‌دانند، اما به عصمت سه امام نخست به واسطه وجود [[آیه تطهیر]] اعتقاد دارند.
 
=== دیدگاه [[اهل سنت]] ===
==== [[حنفی]]‌ها و ماتردیان ====
به پیروان [[نعمان بن ثابت]]، معروف به [[ابوحنیفه]]، در [[فقه]]، [[حنفی]] گفته می‌شود. جستاری در کلمات ابوحنیفه حاکی از آن است که وی بر خلاف بسیاری از بزرگان اهل‌سنت، [[معتقد]] به انحصار [[قلمرو عصمت]] و [[مصونیت انبیا]] {{عم}} از ارتکاب اقسام [[گناه]] است. در این باره از وی چنین نقل شده که می‌گوید: «[[پیامبران]] از تمام گناهان کبیره و صغیره و [[کفر]] و [[زشتی‌ها]]، مصون و [[معصوم]] هستند، اگر چه [[لغزش‌ها]] و خطاهایی از آنها سر زده است»<ref>[[قاری]]، [[علی بن سلطان محمد]]، شرح کتاب الفقه الاکبر، ص۱۰۴-۹۹.</ref>. این [[کلام]]، [[گرفتاری]] ابوحنیفه در گرداب تردید و دوگانگی قبول یا رد گزارش‌ها و [[روایات]] نافی عصمت انبیا {{عم}} و عدم [[قدرت]] وی بر توجیه و [[تأویل]] برخی [[آیات]] مشعر به صدور [[عصیان]] از [[انبیا]] {{عم}}، را نشان می‌دهد. اگر چه وی با [[قاطعیت]]، انبیا {{عم}} را مصون از ارتکاب اقسام [[معاصی]] دانسته اما جواز ارتکاب برخی [[لغزش‌ها]] و خطاها را نیز برای انبیا {{عم}} پذیرفته است که این مسأله نشان می‌دهد در [[اندیشه]] او [[لغزش]] و [[خطا]] غیر از [[گناه]] و [[معصیت]] است<ref> [[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمد هادی]] و [[محمد عباس‌زاده جهرمی|عباس‌زاده جهرمی، محمد]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، شماره ۲.</ref>.
 
==== [[مالکی]]‌ها و [[اشاعره]] ====
مالک بن انس، [[پیشوا]] و [[فقیه]] [[مذهب مالکی]] است. اکثر پیروان مذهب فقهی مالکی، در [[کلام]]، [[اشعری]] مذهبند و [[اشاعره]] در باب [[عصمت انبیا]] {{عم}} بر این باورند که خطای [[پیامبران]] از روی [[سهو]] و [[نسیان]] اشکالی ندارد و پیش از [[نبوت]]، [[ارتکاب گناه کبیره]] نیز از آنان جایز است<ref>الجسر الطرابلسی، [[حسین بن محمد]]، ص۵۲.</ref>.
 
[[بدیهی]] است که [[اعتقاد]] اشاعره به جواز ارتکاب [[کبیره]] توسط [[نبی]]، پیش از رسیدن به [[مقام نبوت]] و همچنین امکان [[خطا]]، [[سهو]] و [[نسیان]] از سوی [[انبیا]] {{عم}}، پس از رسیدن به مقام نبوت، حاکی از پذیرش همان [[روایات ضعیف]] و مجعولی است که چنین اتهاماتی را به [[انبیای الهی]] {{عم}} و از جمله به [[نبی مکرم اسلام]]، نسبت می‌دهند<ref> [[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۲۱۷؛ [[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمد هادی]] و [[محمد عباس‌زاده جهرمی|عباس‌زاده جهرمی، محمد]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، شماره ۲.</ref>.
 
==== [[شافعی]]‌ها و [[معتزله]] ====
[[ابوعبدالله محمد بن ادریس شافعی]] (۱۵۰-۲۰۴ق)، موسس [[مذهب]] دیگری در میان [[اهل‌سنت]] است که با نام وی گره خورده است. غالب شافعی‌ها، در [[کلام اشعری]] مسلک هستند (آری برخی بزرگان شافعی مثل [[قاضی عبدالجبار]] در [[کلام]] پیرو [[مذهب اعتزال]] هستند و بر این اساس همان [[باورها]] و اعتقاداتی را که درباره [[عصمت انبیا]] {{عم}} در باب [[اشاعره]] مطرح نمودیم، بر غالب [[پیروان]] شافعی نیز منطبق می‌گردد.
 
فخر رازی  که از بزرگان مذهب شافعی است در باب افعال و سیرت که به اعتقاد او یکی از حوزه‌های مرتبط با گستره عصمت است، می‌نویسد: انبیا {{عم}} در دوران نبوت از ارتکاب عمدی کبائر و صغائر معصوم‌اند اگر چه امکان صدور سهوی آن [[اعمال]] از آنها ممکن است<ref>فخرالدین رازی، عصمة الانبیاء، ص۹.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۲۱۷؛ [[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمد هادی]] و [[محمد عباس‌زاده جهرمی|عباس‌زاده جهرمی، محمد]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، شماره ۲.</ref>
 
==== [[اهل حدیث]] (حنبلی‌ها) ====
[[احمد بن حنبل]] (۱۶۴-۲۴۱هق) موسس و پیشوای چهارمین [[مذهب]] از [[مذاهب اربعه]] [[اهل سنت]] است. دیدگاه ابن تیمیه که خود در [[فقه]] از [[پیروان]] احمد است ـ درباره [[عقیده]] [[اهل‌سنت]] پیرامون [[عصمت انبیا]] {{عم}} ـ تا حد زیادی، می‌تواند اعتقاد حنابله را در این مساله روشن سازد. آنجا که می‌نویسد: «این سخن که [[انبیا]] تنها از [[گناهان کبیره]] و نه [[صغیره]]، معصوم‌اند، قول بسیاری از [[علمای اسلام]] و بلکه همه [[طوایف]] است. بلکه این قول بسیاری از [[متکلمان]] است، چنانکه ابوالحسن آمدی آن را قول [[اشعریان]] دانسته است. این عقیده همچنین قول اکثر [[مفسران]] و [[محدثان]] و [[فقها]] است و آنچه از [[پیشوایان]] و بزرگان [[سلف]]، [[صحابه]] و [[تابعین]] ایشان نیز در این خصوص نقل شده، موافق با این عقیده است»<ref>[[حرانی]]، [[احمد بن عبدالحلیم]]، مجموع الفتاوی، ج۴، ص۳۱۹.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی|فرقانی، محمد هادی]] و [[محمد عباس‌زاده جهرمی|عباس‌زاده جهرمی، محمد]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، شماره ۲.</ref>.
 
==== [[خوارج]] ====
در مورد برخی از فرقه‌های [[خوارج]] نیز گفته شده با توجه به اینکه آنها هر گناهی را [[کفر]] می‌پندارند؛ از این رو کفر را برای انبیاء جایز می‌شمارند<ref>المواقف، ص۳۵۹؛ حیات القلوب، ج۵، ص۴۹؛ الحکایات فی مخالفات المعتزلة من العدلیة، ص۷۰.</ref>.<ref> [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص۲۲۲.</ref>


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش