اسماء بنت ابیبکر در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' آنکه ' به ' آنکه '
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - ' آنکه ' به ' آنکه ') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
مادرش قیله یا قُتیله از [[بنیعامر بن لؤی قریشی]] است که [[ابوبکر]] به [[روزگار]] [[جاهلیّت]] وی را [[طلاق]] داد<ref> الطبقات، ج ۸، ص ۱۹۸؛ اعلامالنساء، ج ۱، ص ۴۷؛ الاصابه، ج ۸، ص ۱۲ ـ ۱۳.</ref>. او ۲۷ سال پیش از [[هجرت]] در [[مکّه]] زاده شد<ref>اسدالغابه، ج ۸، ص ۸؛ الاصابه، ج ۸، ص ۱۴.</ref> و همانجا [[رشد]] کرد. در [[جوانی]] به همسری [[زبیر بن عوام]] درآمد و به [[دعوت]] پدرش، [[اسلام]] آورد<ref> السیرهالنبویه، ج۱، ص۲۵۰، ۲۵۴؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۴۵.</ref>. | مادرش قیله یا قُتیله از [[بنیعامر بن لؤی قریشی]] است که [[ابوبکر]] به [[روزگار]] [[جاهلیّت]] وی را [[طلاق]] داد<ref> الطبقات، ج ۸، ص ۱۹۸؛ اعلامالنساء، ج ۱، ص ۴۷؛ الاصابه، ج ۸، ص ۱۲ ـ ۱۳.</ref>. او ۲۷ سال پیش از [[هجرت]] در [[مکّه]] زاده شد<ref>اسدالغابه، ج ۸، ص ۸؛ الاصابه، ج ۸، ص ۱۴.</ref> و همانجا [[رشد]] کرد. در [[جوانی]] به همسری [[زبیر بن عوام]] درآمد و به [[دعوت]] پدرش، [[اسلام]] آورد<ref> السیرهالنبویه، ج۱، ص۲۵۰، ۲۵۴؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۴۵.</ref>. | ||
برخی مؤرّخان او را از [[نخستین مسلمانان]] و هجدهمین نفری دانستهاند که اسلام آورده است<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۴۶؛ اسدالغابه، ج ۷، ص ۸؛ الاصابه، ج ۸، ص ۱۳.</ref>. او از هجرت شبانه [[پیامبر]] {{صل}} [[آگاه]] بود و بر پایه روایتی، در سه روزی که پیامبر و ابوبکر در [[غار]] بودند، برای آنان [[غذا]] میبرد<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۸۵.</ref>. هنگام حرکت [[حضرت]]، کمربند خود را دو پاره کرد و غذای پیامبر {{صل}} را با یکی از آن دو بست<ref> الطبقات، ج۸، ص۱۹۶.</ref>، به همین جهت به او {{عربی|"ذات النّطاقَیْن"}} میگفتند<ref> الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۴۵.</ref>. وی به این [[لقب]] [[شهرت]] یافت و بدان [[افتخار]] میکرد و هنگامی که [[شامیان]] به [[تمسخر]]، پسرش [[عبدالله]] را ابن ذات النّطاقَیْن مینامیدند، [[اسماء]] پاسخ داد: به کدام یک از دو کمربندم من را مسخره میکنید: به | برخی مؤرّخان او را از [[نخستین مسلمانان]] و هجدهمین نفری دانستهاند که اسلام آورده است<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۴۶؛ اسدالغابه، ج ۷، ص ۸؛ الاصابه، ج ۸، ص ۱۳.</ref>. او از هجرت شبانه [[پیامبر]] {{صل}} [[آگاه]] بود و بر پایه روایتی، در سه روزی که پیامبر و ابوبکر در [[غار]] بودند، برای آنان [[غذا]] میبرد<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۸۵.</ref>. هنگام حرکت [[حضرت]]، کمربند خود را دو پاره کرد و غذای پیامبر {{صل}} را با یکی از آن دو بست<ref> الطبقات، ج۸، ص۱۹۶.</ref>، به همین جهت به او {{عربی|"ذات النّطاقَیْن"}} میگفتند<ref> الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۴۵.</ref>. وی به این [[لقب]] [[شهرت]] یافت و بدان [[افتخار]] میکرد و هنگامی که [[شامیان]] به [[تمسخر]]، پسرش [[عبدالله]] را ابن ذات النّطاقَیْن مینامیدند، [[اسماء]] پاسخ داد: به کدام یک از دو کمربندم من را مسخره میکنید: به آنکه غذای [[سفر]] پیامبر {{صل}} را با آن بستم یا به آنکه [[زنان]] دارند و از آن گریزی نیست؟<ref>انسابالاشراف، ج ۷، ص ۱۳۰؛ اعلامالنساء، ج ۱، ص ۴۷.</ref>. | ||
اسماء بر اثر فاش نکردن جهت حرکت پیامبر {{صل}}، از [[ابوجهل]] سیلی خورد<ref>السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۴۸۷؛ عیونالاثر، ج ۱، ص ۲۱۸.</ref>. طبق [[نقلی]] او پس از [[هجرت پیامبر]] {{صل}} در حالی که پسرش عبدالله را آبستن بود، به [[مدینه]] هجرت کرد و نوزاد خود را در [[قبا]] به [[دنیا]] آورد.<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۳۴۵؛ اسدالغابه، ج۳، ص ۲۴۲.</ref> از شرکت او در [[جنگها]] و دیگر حوادث دهه نخست [[تاریخ اسلام]] خبری نیست؛ امّا در [[سال ۱۳ هجری]] به [[روزگار]] [[حکومت]] پدرش، همراه همسرش [[زبیر]] در [[پیکار]] [[یرموک]]، دشوارترین [[نبرد]] [[مسلمانان]] با [[رومیان]]، شرکت داشت<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۱۹۹.</ref>. در اواخر [[خلافت عمر]] به [[سال ۲۳ هجری]] هنگامی که پسرش [[عروه]]، [[کودکی]] خردسال بود، از زبیر [[طلاق]] گرفت<ref> تهذیبالتهذیب، ج۷،ص۱۶۱؛ تهذیبالکمال، ج ۲۰، ص ۲۲.</ref>. با توجه به اینکه مؤرّخان برایش [[همسر]] دیگری ننوشتهاند، به نظر میرسد تا پایان [[عمر]] (۷۳ ه.) به مدّت ۵۰ سال تنها زیست و همسر دیگری [[اختیار]] نکرد. | اسماء بر اثر فاش نکردن جهت حرکت پیامبر {{صل}}، از [[ابوجهل]] سیلی خورد<ref>السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۴۸۷؛ عیونالاثر، ج ۱، ص ۲۱۸.</ref>. طبق [[نقلی]] او پس از [[هجرت پیامبر]] {{صل}} در حالی که پسرش عبدالله را آبستن بود، به [[مدینه]] هجرت کرد و نوزاد خود را در [[قبا]] به [[دنیا]] آورد.<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۳۴۵؛ اسدالغابه، ج۳، ص ۲۴۲.</ref> از شرکت او در [[جنگها]] و دیگر حوادث دهه نخست [[تاریخ اسلام]] خبری نیست؛ امّا در [[سال ۱۳ هجری]] به [[روزگار]] [[حکومت]] پدرش، همراه همسرش [[زبیر]] در [[پیکار]] [[یرموک]]، دشوارترین [[نبرد]] [[مسلمانان]] با [[رومیان]]، شرکت داشت<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۱۹۹.</ref>. در اواخر [[خلافت عمر]] به [[سال ۲۳ هجری]] هنگامی که پسرش [[عروه]]، [[کودکی]] خردسال بود، از زبیر [[طلاق]] گرفت<ref> تهذیبالتهذیب، ج۷،ص۱۶۱؛ تهذیبالکمال، ج ۲۰، ص ۲۲.</ref>. با توجه به اینکه مؤرّخان برایش [[همسر]] دیگری ننوشتهاند، به نظر میرسد تا پایان [[عمر]] (۷۳ ه.) به مدّت ۵۰ سال تنها زیست و همسر دیگری [[اختیار]] نکرد. |