ازدواج در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' آنکه ' به ' آنکه '
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن') |
جز (جایگزینی متن - ' آنکه ' به ' آنکه ') |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
با توجّه به اینکه افرادی در [[جامعه]]، پس از ازدواج، نهتنها [[ثروتمند]] نمیشوند، بلکه بر فقرشان افزوده میشود و اگر این آیه، متضمّن وعده خداوند باشد [[خلف وعده]] لازم میآید و خلف وعده [[قبیح]] است، گروهی برآنند که برای وعده در این آیه باید [[مشیّت الهی]] در تقدیر گرفته شود؛ یعنی پس از ازدواج، اگر [[خدا]] بخواهد، آنان را بینیاز میکند؛ چنانکه در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بینیاز میگرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref>، برای [[وعده الهی]] به [[غنا]] و [[بینیازی]]، به [[مشیّت]] خدا تصریح شده است. ممکن است گفته شود: همانطور که غنا و بینیازی متأهّلان، به مشیّت منوط است، غنا و بینیازی مجرّدها و کسانیکه [[همسر]] ندارند (بلکه هر پدیدهای) نیز به مشیّت توقّف دارد، پس این چه وعدهای است که خدا برای ازدواج داده است؛ زیرا همانگونه که متأهلها، با مشیّت الهی، به دو گونه (فقیر و [[غنی]]) تقسیم میشوند، مجرّدها نیز چنین هستند و اتّفاقاً این [[وعده]] درباره مجردان در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|وَإِنْ يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَكَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا}}<ref>«و اگر از هم جدا گردند خداوند هر یک را با توانگری خویش بینیاز میگرداند و خداوند نعمتگستری فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۳۰.</ref>؛ اگر وضعیّتی پیش آید که [[زن]] و شوهر نتوانند باهم [[زندگی]] کنند و از هم جدا شوند، [[خداوند]] هر دو را با [[فضل]] و [[رحمت]] خود [[بینیاز]] خواهد کرد. | با توجّه به اینکه افرادی در [[جامعه]]، پس از ازدواج، نهتنها [[ثروتمند]] نمیشوند، بلکه بر فقرشان افزوده میشود و اگر این آیه، متضمّن وعده خداوند باشد [[خلف وعده]] لازم میآید و خلف وعده [[قبیح]] است، گروهی برآنند که برای وعده در این آیه باید [[مشیّت الهی]] در تقدیر گرفته شود؛ یعنی پس از ازدواج، اگر [[خدا]] بخواهد، آنان را بینیاز میکند؛ چنانکه در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بینیاز میگرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref>، برای [[وعده الهی]] به [[غنا]] و [[بینیازی]]، به [[مشیّت]] خدا تصریح شده است. ممکن است گفته شود: همانطور که غنا و بینیازی متأهّلان، به مشیّت منوط است، غنا و بینیازی مجرّدها و کسانیکه [[همسر]] ندارند (بلکه هر پدیدهای) نیز به مشیّت توقّف دارد، پس این چه وعدهای است که خدا برای ازدواج داده است؛ زیرا همانگونه که متأهلها، با مشیّت الهی، به دو گونه (فقیر و [[غنی]]) تقسیم میشوند، مجرّدها نیز چنین هستند و اتّفاقاً این [[وعده]] درباره مجردان در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|وَإِنْ يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَكَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا}}<ref>«و اگر از هم جدا گردند خداوند هر یک را با توانگری خویش بینیاز میگرداند و خداوند نعمتگستری فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۳۰.</ref>؛ اگر وضعیّتی پیش آید که [[زن]] و شوهر نتوانند باهم [[زندگی]] کنند و از هم جدا شوند، [[خداوند]] هر دو را با [[فضل]] و [[رحمت]] خود [[بینیاز]] خواهد کرد. | ||
پاسخ آن است که بسیاری از [[مردم]] میپندارند [[ازدواج]] و فراوانی عائله سبب [[فقر]]، و تجرّد سبب [[اندوختن ثروت]] میشود. [[آیه]] درصدد آن است که این توهّم را از [[دلها]] بزداید و [[غفلت]] از [[رزّاق]] [[حقیقی]] را بردارد و به ما بفهماند که گاه، [[برکت]] و فراوانی، در [[مال]] [[انسان]] (با وجود عائلهمند بودن) ایجاد میشود، و گاهی هم انسان (درعین کم عائله بودن و مجرّد زیستن) هر چه میکوشد، در [[معیشت]] او پیشرفتی حاصل نمیگردد.<ref>الکشاف، ج۳، ص۲۳۵ـ۲۳۶.</ref> افزون بر | پاسخ آن است که بسیاری از [[مردم]] میپندارند [[ازدواج]] و فراوانی عائله سبب [[فقر]]، و تجرّد سبب [[اندوختن ثروت]] میشود. [[آیه]] درصدد آن است که این توهّم را از [[دلها]] بزداید و [[غفلت]] از [[رزّاق]] [[حقیقی]] را بردارد و به ما بفهماند که گاه، [[برکت]] و فراوانی، در [[مال]] [[انسان]] (با وجود عائلهمند بودن) ایجاد میشود، و گاهی هم انسان (درعین کم عائله بودن و مجرّد زیستن) هر چه میکوشد، در [[معیشت]] او پیشرفتی حاصل نمیگردد.<ref>الکشاف، ج۳، ص۲۳۵ـ۲۳۶.</ref> افزون بر آنکه [[پذیرفتن]] تأمین زن و فرزند، در او حسّ مسؤولیّت استفاده بهینه از وقت و کسب [[عزّت]] و اعتبار فراهم میآورد. بنابراین، آیه {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بیهمسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایستهتان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بینیازی میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref> بیان میدارد که گاهی با ازدواج، فقر از زندگی رخت برمیبندد، نه آنکه همیشه با ازدواج، فقر برطرف میشود و گرنه با آیه بعد {{متن قرآن|وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و کسانی که (توان) زناشویی نمییابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بینیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را میخواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۳.</ref> تناقض مییافت.<ref> کنزالعرفان، ج۲، ص۱۳۵.</ref> فخر رازی [[معتقد]] است که آیه {{متن قرآن|إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ }} در [[مقام]] [[وعده الهی]] نیست؛ بلکه مفاد آیه آن است که نباید [[ترس]] از فقر، مانع ازدواج شود؛ زیرا مال، فناپذیر است و آنچه [[ارزش]] و بقا دارد، فضل [[خدا]] است که باید در پی آن بود که از انباشتن [[ثروت]] بهتر است: {{متن قرآن|قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم میآورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.</ref><ref>التفسیرالکبیر، ج۲۳، ص۲۱۴.</ref> آثار دیگری نیز بر ازدواج مترتّب است؛ مانند [[حرمت]] برخی از [[زنان]] و اثر دیگر آن، ایجاد [[حقوق]] زوجیّت است که بهطور مستقل از آن بحث خواهد شد.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | ||
== [[عقد]] و شرایط ضمن آن در [[ازدواج]] == | == [[عقد]] و شرایط ضمن آن در [[ازدواج]] == | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
آغاز [[زندگی]] مشترک، با عقد شروع میشود که به گفته برخی مقصود از "[[پیمان]] محکم" [[زنان]] از مردان در آیه {{متن قرآن|وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«و چگونه آن را باز میستانید در حالی که با یکدیگر آمیزش کردهاید و آنان از شما پیمانی استوار، ستاندهاند» سوره نساء، آیه ۲۱.</ref>، عقد (صیغه) [[ازدواج]] است<ref>التفسیرالکبیر، ج۱۰، ص۱۶؛ کنز العرفان، ج۲، ص۲۰۳؛ مجمعالبیان، ج۳، ص۴۲.</ref>. همچنین در آیه {{متن قرآن|وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و در خواستگاری از زنان (شوی مرده یا طلاق گرفتهای که در عدّه به سر میبرند) در آنچه دو پهلو بر زبان آورید یا در دل پنهان بدارید، بر شما گناهی نیست، خداوند میداند که بیگمان شما به زودی از آنان یاد خواهید کرد، اما با آنها وعده نهانی ازدواج ننهید مگر آنکه سخنی شایسته بگویید و آهنگ پیوند زناشویی مکنید تا زمان مقرر (عدّه) سرآید و بدانید که خداوند آنچه را در درون شما میگذرد میداند پس از او بترسید و بدانید که خداوند آمرزندهای بردبار است» سوره بقره، آیه ۲۳۵.</ref> میفرماید: تا عدّه [[زن]] به پایان نرسیده، عقد [[نکاح]] را برقرار نکنید. عقد ازدواج، همانند دیگر [[عقود]]، به ایجاب و قبول نیاز دارد <ref>جواهرالکلام، ج۲۹، ص۱۳۲.</ref> و فقط [[راضی]] بودن زن و مرد کافی نیست. | آغاز [[زندگی]] مشترک، با عقد شروع میشود که به گفته برخی مقصود از "[[پیمان]] محکم" [[زنان]] از مردان در آیه {{متن قرآن|وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«و چگونه آن را باز میستانید در حالی که با یکدیگر آمیزش کردهاید و آنان از شما پیمانی استوار، ستاندهاند» سوره نساء، آیه ۲۱.</ref>، عقد (صیغه) [[ازدواج]] است<ref>التفسیرالکبیر، ج۱۰، ص۱۶؛ کنز العرفان، ج۲، ص۲۰۳؛ مجمعالبیان، ج۳، ص۴۲.</ref>. همچنین در آیه {{متن قرآن|وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و در خواستگاری از زنان (شوی مرده یا طلاق گرفتهای که در عدّه به سر میبرند) در آنچه دو پهلو بر زبان آورید یا در دل پنهان بدارید، بر شما گناهی نیست، خداوند میداند که بیگمان شما به زودی از آنان یاد خواهید کرد، اما با آنها وعده نهانی ازدواج ننهید مگر آنکه سخنی شایسته بگویید و آهنگ پیوند زناشویی مکنید تا زمان مقرر (عدّه) سرآید و بدانید که خداوند آنچه را در درون شما میگذرد میداند پس از او بترسید و بدانید که خداوند آمرزندهای بردبار است» سوره بقره، آیه ۲۳۵.</ref> میفرماید: تا عدّه [[زن]] به پایان نرسیده، عقد [[نکاح]] را برقرار نکنید. عقد ازدواج، همانند دیگر [[عقود]]، به ایجاب و قبول نیاز دارد <ref>جواهرالکلام، ج۲۹، ص۱۳۲.</ref> و فقط [[راضی]] بودن زن و مرد کافی نیست. | ||
[[فقیهان]] میگویند: ایجاب نکاح، با دو لفظ {{عربی|"زوّجتُ"}} و {{عربی|"اَنکحتُ"}} که از الفاظ صریح در باب ازدواج هستند، حاصل میشود که [[قرآن]] هم آنها را بهکار برده است. {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه میداشتی و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجامیافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آوردهاند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref><ref>جامع المقاصد، ج۱۲، ص۶۸؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۸۰.</ref>. برخی از [[اهلسنّت]] با استناد به آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را دادهای بر تو حلال کردهایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّهها و دختران داییها و دختران خالههایت را که با تو هجرت کردهاند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک میدانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشتهایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref> عقد نکاح با واژه {{عربی|"وهبتُ"}} را برای [[پیامبر]] جایز میدانند. زیرا در این [[آیه]]، زنی که بیشرطِ مهر، خود را به پیامبر ببخشد، براو [[حلال]] شده است. عدّهای دیگر، انعقاد نکاح با این لفظ را برای غیر پیامبر نیز جایز میدانند با این تفاوت که برای دیگران، با این لفظ، عقد واقع میشود و پرداخت مهرالمثل برعهده زوج میآید؛ ولی به استناد جمله {{متن قرآن|خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ}} برای [[پیغمبر]]، چنین عقدی بدون مهریّه صحیح خواهد بود.<ref>احکامالقرآن، ج۳، ص۵۳۸.</ref> امامیّه اتّفاق دارند که نکاح با لفظ "هبه" (حداقل برای غیر پیغمبر) واقع نمیشود.<ref>جواهرالکلام، ج۲۹، ص۱۴۲؛ جامع المقاصد، ج۱۲، ص۷۶.</ref> در عقد ازدواج، شرایطی معتبر است؛ از جمله قصد انشا و توجّه به مضمونِ عقد، [[موالات]] (فاصله نیفتادن بین ایجاب و قبول)، تنجیز ([[قطعی]] بودن [[عقد]] و معلّق نبودن بر کاری یا وصفی یا...) و تعیین [[زن]] و شوهر به نام یا وصف یا اشاره؛<ref> تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۲۲ـ۲۲۳.</ref> بهویژه اگر [[ولیّ]] یا [[وکیل]]، عقد را [[اجرا]] کنند؛ بنابراین اگر پدری بگوید: {{عربی|"زوّجتك اِحدَى بَناتي"}} عقد صحیح نیست <ref>تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۲۳.</ref> و سخن [[شعیب]] {{ع}} به [[حضرت موسی]] {{ع}}: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>، ظاهر آن است که گفتوگویی مقدّماتی بوده،<ref> الکشاف، ج۳،ص ۴۰۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۸۰.</ref> نه | [[فقیهان]] میگویند: ایجاب نکاح، با دو لفظ {{عربی|"زوّجتُ"}} و {{عربی|"اَنکحتُ"}} که از الفاظ صریح در باب ازدواج هستند، حاصل میشود که [[قرآن]] هم آنها را بهکار برده است. {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه میداشتی و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجامیافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آوردهاند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref><ref>جامع المقاصد، ج۱۲، ص۶۸؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۸۰.</ref>. برخی از [[اهلسنّت]] با استناد به آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را دادهای بر تو حلال کردهایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّهها و دختران داییها و دختران خالههایت را که با تو هجرت کردهاند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک میدانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشتهایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref> عقد نکاح با واژه {{عربی|"وهبتُ"}} را برای [[پیامبر]] جایز میدانند. زیرا در این [[آیه]]، زنی که بیشرطِ مهر، خود را به پیامبر ببخشد، براو [[حلال]] شده است. عدّهای دیگر، انعقاد نکاح با این لفظ را برای غیر پیامبر نیز جایز میدانند با این تفاوت که برای دیگران، با این لفظ، عقد واقع میشود و پرداخت مهرالمثل برعهده زوج میآید؛ ولی به استناد جمله {{متن قرآن|خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ}} برای [[پیغمبر]]، چنین عقدی بدون مهریّه صحیح خواهد بود.<ref>احکامالقرآن، ج۳، ص۵۳۸.</ref> امامیّه اتّفاق دارند که نکاح با لفظ "هبه" (حداقل برای غیر پیغمبر) واقع نمیشود.<ref>جواهرالکلام، ج۲۹، ص۱۴۲؛ جامع المقاصد، ج۱۲، ص۷۶.</ref> در عقد ازدواج، شرایطی معتبر است؛ از جمله قصد انشا و توجّه به مضمونِ عقد، [[موالات]] (فاصله نیفتادن بین ایجاب و قبول)، تنجیز ([[قطعی]] بودن [[عقد]] و معلّق نبودن بر کاری یا وصفی یا...) و تعیین [[زن]] و شوهر به نام یا وصف یا اشاره؛<ref> تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۲۲ـ۲۲۳.</ref> بهویژه اگر [[ولیّ]] یا [[وکیل]]، عقد را [[اجرا]] کنند؛ بنابراین اگر پدری بگوید: {{عربی|"زوّجتك اِحدَى بَناتي"}} عقد صحیح نیست <ref>تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۲۳.</ref> و سخن [[شعیب]] {{ع}} به [[حضرت موسی]] {{ع}}: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>، ظاهر آن است که گفتوگویی مقدّماتی بوده،<ref> الکشاف، ج۳،ص ۴۰۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۸۰.</ref> نه آنکه با این سخن او، عقد اجرا شده باشد. قرینه بر این مطلب، لفظ {{متن قرآن|أُرِيدُ}} است. شرط دیگر، [[اختیار]] و [[رضایت]] است؛ بنابراین، عقدِ با [[اکراه]] و عدم رضایت دختر یا پسر، درست نیست. [[قرآن]] میفرماید: پس از [[طلاق]] و تمامیّت عدّه، اگر [[زن]] و شوهر سابق، به [[ازدواج]] رضایت دارند، کسی [[حقّ]] ندارد آنان را منع کند:{{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیدهاند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده میشود؛ این برای شما پاکتر و پاکیزهتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۲۳۲.</ref> باز میفرماید: اختیار [[زنان]] شوهر مرده را در دست نگیرید و آنان را به ازدواج واندارید <ref> جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۴۰۴ـ۴۰۵.</ref> و زیر فشار قرار ندهید تا بخشی از آنچه بهدست آوردهاند، بازپس دهند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | ||
=== شرایط ضمن عقد ازدواج === | === شرایط ضمن عقد ازدواج === | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
#رأی حنفیّه از [[اهلسنّت]]<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۴، ص۳۲.</ref> و مشهور میان قدما و برخی از متأخّران از [[شیعه]]،<ref>مبانیالعروه، ج۲، ص۲۵۸؛ مستمسکالعروه، ج۱۴، ص۴۴۰.</ref> آن است که دختر باکره در [[تصمیمگیری]] مستقل است و [[رضایت]] پدر و جدّ لازم نیست؛ حتّی سیّد مرتضی بر آن ادّعای [[اجماع]] کرده است.<ref>سلسلة الینابیع الفقهیه، ج۱۸، ص۶۱؛ "الانتصار".</ref> بر این نظریّه، افزون بر [[روایات]]،<ref>وسائلالشیعه، ج۲۰، ص۲۶۷.</ref> به آیاتی که گذشت، [[استدلال]] شده است؛<ref>مبانیالعروه، ج۲، ص۲۵۸؛ سلسلة الینابیع الفقهیه، ج۱۸، ص۶۱ "الانتصار"</ref> به طور مثال در آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«و کسانی از شما که میمیرند و همسرانی به جای مینهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش میکنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.</ref> [[اختیار]] [[زن]] پس از عدّه [[وفات]] به خود او واگذار شده است؛ گرچه آن [[زن]]، باکره مانده باشد. | #رأی حنفیّه از [[اهلسنّت]]<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۴، ص۳۲.</ref> و مشهور میان قدما و برخی از متأخّران از [[شیعه]]،<ref>مبانیالعروه، ج۲، ص۲۵۸؛ مستمسکالعروه، ج۱۴، ص۴۴۰.</ref> آن است که دختر باکره در [[تصمیمگیری]] مستقل است و [[رضایت]] پدر و جدّ لازم نیست؛ حتّی سیّد مرتضی بر آن ادّعای [[اجماع]] کرده است.<ref>سلسلة الینابیع الفقهیه، ج۱۸، ص۶۱؛ "الانتصار".</ref> بر این نظریّه، افزون بر [[روایات]]،<ref>وسائلالشیعه، ج۲۰، ص۲۶۷.</ref> به آیاتی که گذشت، [[استدلال]] شده است؛<ref>مبانیالعروه، ج۲، ص۲۵۸؛ سلسلة الینابیع الفقهیه، ج۱۸، ص۶۱ "الانتصار"</ref> به طور مثال در آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«و کسانی از شما که میمیرند و همسرانی به جای مینهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش میکنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.</ref> [[اختیار]] [[زن]] پس از عدّه [[وفات]] به خود او واگذار شده است؛ گرچه آن [[زن]]، باکره مانده باشد. | ||
# نظر شافعیّه <ref> المهذب، ج۲، ص۴۲۹؛ الفقه علیالمذاهب الاربعه، ج۴، ص۳۵.</ref> و [[حنابله]] <ref> الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۴، ص۳۶.</ref> و برخی از [[شیعه]]،<ref> مستمسکالعروه، ج۱۴، ص۴۴۰.</ref> [[استقلال]] [[پدر]] و جدّ، در [[ازدواج]] باکره است که بر آن، به چندین [[روایت]] <ref> وسائلالشیعه، ج۲۰، ص۲۷۰؛ المهذب، ج۲، ص۴۳۰.</ref> استناد شده است. طبق [[عقیده]] برخی، [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref> نیز بر مطلب دلالت دارد؛ زیرا طبق آن، [[حضرت شعیب]] {{ع}} بهطور مستقل برای دختر خویش [[تصمیم]] گرفت.<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۸۰.</ref> [[شافعی]] با استدلال به آیه {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدام» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> [[اذن]] [[ولیّ]] پس از آنکه [[کنیز]]، [[آزاد]] شود، را نیز شرط میداند؛ در نتیجه در ازدواج همه [[زنان]] اذن ولیّ شرط خواهد بود.<ref> التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۶۱.</ref> | # نظر شافعیّه <ref> المهذب، ج۲، ص۴۲۹؛ الفقه علیالمذاهب الاربعه، ج۴، ص۳۵.</ref> و [[حنابله]] <ref> الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۴، ص۳۶.</ref> و برخی از [[شیعه]]،<ref> مستمسکالعروه، ج۱۴، ص۴۴۰.</ref> [[استقلال]] [[پدر]] و جدّ، در [[ازدواج]] باکره است که بر آن، به چندین [[روایت]] <ref> وسائلالشیعه، ج۲۰، ص۲۷۰؛ المهذب، ج۲، ص۴۳۰.</ref> استناد شده است. طبق [[عقیده]] برخی، [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref> نیز بر مطلب دلالت دارد؛ زیرا طبق آن، [[حضرت شعیب]] {{ع}} بهطور مستقل برای دختر خویش [[تصمیم]] گرفت.<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۸۰.</ref> [[شافعی]] با استدلال به آیه {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدام» سوره نساء، آیه ۲۵.</ref> [[اذن]] [[ولیّ]] پس از آنکه [[کنیز]]، [[آزاد]] شود، را نیز شرط میداند؛ در نتیجه در ازدواج همه [[زنان]] اذن ولیّ شرط خواهد بود.<ref> التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۶۱.</ref> | ||
# مالکیّه <ref>الفقه علی المذاهبالاربعه، ج۴، ص۳۴.</ref> و برخی از شیعه، موافقت پدر و دختر را لازم میدانند، مگر | # مالکیّه <ref>الفقه علی المذاهبالاربعه، ج۴، ص۳۴.</ref> و برخی از شیعه، موافقت پدر و دختر را لازم میدانند، مگر آنکه پدر منع کند: {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خویش رسیدند دیگر آنان را از زناشویی با شوهران دلخواه خود که با هم به شایستگی به سازش رسیدهاند باز ندارید؛ هر کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشد بدین سخن اندرز داده میشود؛ این برای شما پاکتر و پاکیزهتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۲۳۲.</ref><ref>عروةالوثقی، ج۲، ص۷۰۰.</ref> یا غایب باشد <ref> نجاة العباد، ص۳۶۶ـ۳۶۷؛ عروةالوثقی، ج۲، ص۷۰۰.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | ||
== [[آسانگیری]] در ازدواج == | == [[آسانگیری]] در ازدواج == | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
گاه یک ازدواج، سبب [[حرمت]] ازدواجهای دیگر میشود. این موارد عبارتاند از: | گاه یک ازدواج، سبب [[حرمت]] ازدواجهای دیگر میشود. این موارد عبارتاند از: | ||
#مادر [[زن]]: حکم مادر [[زن]]، شامل مادرِ پدر زن و مادرِ مادر زن، هرچه بالا رود میشود. | #مادر [[زن]]: حکم مادر [[زن]]، شامل مادرِ پدر زن و مادرِ مادر زن، هرچه بالا رود میشود. | ||
# دختر زن ([[ربیبه]]): قرآن میفرماید: {{متن قرآن|ِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ}}<ref>«مادرزنهایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کردهاید» سوره نساء، آیه ۲۳.</ref> به مجرّد [[عقد]] ازدواج، دختر زن که از شوهر دیگر باشد، حرام نمیشود؛ بلکه مشروط بر این است که افزون بر عقد، آمیزش نیز صورت بگیرد: {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ}}<ref>«اگر با آنها همخوابگی نکردهاید بر شما گناهی نیست» سوره نساء، آیه ۲۳.</ref> میان [[فقیهان]] بحث است که آیا [[ازدواج]] با [[مادر]] [[زن]] نیز در صورتی [[حرام]] است که با دختر او پس از [[عقد]]، آمیزش صورت گرفته باشد؟ به عبارت دیگر، آیا {{متن قرآن|الَّلاتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ}} افزون بر | # دختر زن ([[ربیبه]]): قرآن میفرماید: {{متن قرآن|ِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ}}<ref>«مادرزنهایتان و ختران زنانتان (از شوهر پیشین) که (اینک) در سرپرستی شمایند، (اگر) از همسرانی (باشند) که با آنان همخوابگی کردهاید» سوره نساء، آیه ۲۳.</ref> به مجرّد [[عقد]] ازدواج، دختر زن که از شوهر دیگر باشد، حرام نمیشود؛ بلکه مشروط بر این است که افزون بر عقد، آمیزش نیز صورت بگیرد: {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ}}<ref>«اگر با آنها همخوابگی نکردهاید بر شما گناهی نیست» سوره نساء، آیه ۲۳.</ref> میان [[فقیهان]] بحث است که آیا [[ازدواج]] با [[مادر]] [[زن]] نیز در صورتی [[حرام]] است که با دختر او پس از [[عقد]]، آمیزش صورت گرفته باشد؟ به عبارت دیگر، آیا {{متن قرآن|الَّلاتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ}} افزون بر آنکه قید برای {{متن قرآن|وَرَبَائِبُكُمُ الَّلاتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَائِكُمُ}} است، قید {{متن قرآن|أُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ}} نیز بهشمار میرود؟ قول مشهور آن است که مادرزن به مجرّد عقد و بدون آمیزش، حرام میشود؛<ref>الکشاف، ج۱، ص۴۹۵؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۴۷۲؛ جواهرالکلام، ج۲۹، ص۳۵۰.</ref> زیرا در [[علم اصول فقه]] گفته شده: صفت یا استثنا، اگر پس از جملات متعدّد واقع شود، ظاهر آن است که فقط جمله پایانی را قید میزند، نه همه جملهها را.<ref> زبدةالبیان، ص۶۶۴؛ جواهرالکلام، ج۲۹، ص۳۵۲.</ref> [[روایات]] [[فریقین]] در این مسأله، [[متعارض]] هستند.<ref> التبیان، ج۳، ص۱۵۷؛ جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۴۲۵؛ وسائلالشیعه، ج۲۰، ص۴۶۲ـ۴۶۵.</ref>[[حکم]] [[تحریم]] ازدواج با مادر زن و [[ربیبه]] در [[آیه]]، مادر و دختر کنیزی را که مملوک [[انسان]] است، دربرمیگیرد؛<ref>التبیان، ج۳، ص۱۵۹.</ref> ولی مادر و دختر زنی که انسان با او آمیزش [[نامشروع]] کند، تحریمش مورد [[اختلاف]] فقیهان است.<ref>الفقه علی المذاهبالاربعه و مذهب اهل البیت {{ع}}، ج۴، ص۹۴ـ۹۸؛ المختلف، ج۷، ص۵۳.</ref> | ||
# عروس (همسر پسر): {{متن قرآن|وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ}}<ref>«و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند» سوره نساء، آیه ۲۳.</ref> این [[حکم]] شامل همسرِ پسر پسر و پسر دختر میشود.<ref>التبیان، ج۳، ص۱۵۸.</ref> قید {{متن قرآن|مِنْ أَصْلابِكُمْ}} برای خروج فرزند خوانده است؛ زیرا رسم [[نادرست]] [[جاهلیّت]] این بود که او را مشمول تمام [[احکام]] فرزند میدانستند و ازدواج با [[همسر]] فرزند خوانده را حرام میشمردند؛ ولی این حکم، از نظر [[اسلام]]، رد شده است. [[طبرسی]] از [[عطا]] [[نقل]] میکند که آیه، هنگامی نازل شد که [[پیامبر]] با [[زینب]]، همسر پسرخوانده خویش ([[زید بن حارثه]]) پس از [[طلاق]] و گذشت عدّه، [[ازدواج]] کرد <ref>مجمعالبیان، ج۳، ص۴۸.</ref> تا اینگونه ازدواجها بر دیگران سخت نباشد. [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه میداشتی و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجامیافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref> | # عروس (همسر پسر): {{متن قرآن|وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ}}<ref>«و همسران آن پسرانتان که از پشت شمایند» سوره نساء، آیه ۲۳.</ref> این [[حکم]] شامل همسرِ پسر پسر و پسر دختر میشود.<ref>التبیان، ج۳، ص۱۵۸.</ref> قید {{متن قرآن|مِنْ أَصْلابِكُمْ}} برای خروج فرزند خوانده است؛ زیرا رسم [[نادرست]] [[جاهلیّت]] این بود که او را مشمول تمام [[احکام]] فرزند میدانستند و ازدواج با [[همسر]] فرزند خوانده را حرام میشمردند؛ ولی این حکم، از نظر [[اسلام]]، رد شده است. [[طبرسی]] از [[عطا]] [[نقل]] میکند که آیه، هنگامی نازل شد که [[پیامبر]] با [[زینب]]، همسر پسرخوانده خویش ([[زید بن حارثه]]) پس از [[طلاق]] و گذشت عدّه، [[ازدواج]] کرد <ref>مجمعالبیان، ج۳، ص۴۸.</ref> تا اینگونه ازدواجها بر دیگران سخت نباشد. [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه میداشتی و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجامیافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref> | ||
# خواهر [[زن]]: {{متن قرآن|وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ}}<ref>«جمع میان دو خواهر» سوره نساء، آیه ۲۳.</ref> [[ازدواج]] با دو [[خواهر]] در یک [[زمان]]، چه دائم و چه موقّت، هرچند آن رضاعی باشند، حرام است؛<ref> تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۵۰.</ref> ولی [[ازدواج]] با آن دو در زمانهای گوناگون و پس از جدایی از خواهر قبلی مانعی ندارد، مگر در صورتی که به [[طلاق]] رجعی، از او جدا شود که در این صورت باید دوران عدّه پایان پذیرد.<ref>جامع المقاصد، ج ۱۲، ص۳۳۹.</ref> | # خواهر [[زن]]: {{متن قرآن|وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ}}<ref>«جمع میان دو خواهر» سوره نساء، آیه ۲۳.</ref> [[ازدواج]] با دو [[خواهر]] در یک [[زمان]]، چه دائم و چه موقّت، هرچند آن رضاعی باشند، حرام است؛<ref> تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۵۰.</ref> ولی [[ازدواج]] با آن دو در زمانهای گوناگون و پس از جدایی از خواهر قبلی مانعی ندارد، مگر در صورتی که به [[طلاق]] رجعی، از او جدا شود که در این صورت باید دوران عدّه پایان پذیرد.<ref>جامع المقاصد، ج ۱۲، ص۳۳۹.</ref> | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
==== [[فلسفه]] [[تحریم]] ازدواج با محار ==== | ==== [[فلسفه]] [[تحریم]] ازدواج با محار ==== | ||
ممنوعیّت ازدواج با [[محارم]] در بسیاری از [[ملل]] وجود دارد و علل گوناگونی برای آن ذکر میشود. پارهای [[عقیده]] دارند که [[خویشاوندان]] نزدیک، بهسبب | ممنوعیّت ازدواج با [[محارم]] در بسیاری از [[ملل]] وجود دارد و علل گوناگونی برای آن ذکر میشود. پارهای [[عقیده]] دارند که [[خویشاوندان]] نزدیک، بهسبب آنکه باهم بزرگ میشوند، به یکدیگر کشش نداشته و ازدواجشان خالی از گرمی و [[لطف]] لازم خواهد بود؛<ref>حقوق زن در دوران ازدواج چیست؟، ص۱۲.</ref> ولی صاحب [[المیزان]] عقیده دارد که طبع اوّلی [[انسان]] از محارم رویگردان نیست؛ زیرا [[غریزه]] [[شهوت]]، حد و مرز نمیشناسد. او میگوید: [[حکمت]] ممنوعیّت ازدواج با زن شوهردار، [[حفظ]] [[نسب]] و [[حکمت]] تحریم ازدواج با ۱۴ صنفی که در [[آیه تحریم]] آمده، جلوگیری از رواج [[زنا]] است؛ زیرا انسان از میان [[زنها]]، بیشترین ارتباطش با این ۱۴صنف است و این [[مصاحبت]] همیشگی، باعث میشود [[نفس انسان]]، تمام توجّه خود را اغلب به آنان منعطف کند و فکرش در آمیزش با آنان تمرکز یابد؛ بدین سبب [[شارع]]، برای جلوگیری از [[زنا]]، این ۱۴ صنف را [[حرام]] [[ابدی]] قرار داده است؛ تا افراد [[جامعه]] بر اساس این [[تربیت دینی]] بار بیایند و [[نفرت]] از چنین ازدواجی در [[دلها]] مستقر شود و بهطور کلی از این [[آرزو]] که روزی فلان [[خواهر]] یا دختر به سن [[ازدواج]] برسد تا بتوان با او ازدواج کرد [[مأیوس]] گردند و عُلقه [[شهوت]] [[انسان]] از این ۱۴صنف نابود و ریشهکن گردد. پس [[حکمت]] [[تحریم]] ازدواج با [[محارم]]، همانند حکمت [[حجاب]] است با این تفاوت که [[اسلام]] با منع ازدواج بامحارم، راه رواج زنا در بین آنها را بست و با [[قانون]] حجاب، باب رواج زنا در غیر محارم را سدّ کرد. | ||
در [[تأیید]] [[حکمت]] مذکور، از دو قرینه موجود در [[آیات]] تحریم نیز میتوان کمک گرفت: | در [[تأیید]] [[حکمت]] مذکور، از دو قرینه موجود در [[آیات]] تحریم نیز میتوان کمک گرفت: | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
=== [[طلاق]] سوم === | === [[طلاق]] سوم === | ||
[[اسلام]] برای جلوگیری از [[سوء]] استفاده مردان، تعدد طلاق را مانع ازدواج قرار داده است تا مرد بر زن سخت نگیرد و از [[حق]] طلاق که در دست او است، به [[آسانی]] استفاده نکند.<ref>عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۱۶۱ و ۱۸۸.</ref> اسلام در دو طلاق، [[حقّ]] [[رجوع]] و بازگشت برای مرد قرار داده که پس از دو طلاق، مرد [[آزاد]] است به [[همسر]] خویش رجوع کند و با [[شایستگی]]، به [[زندگی]] مشترک سر و سامان بخشد یا با پرداخت [[حقوق]] وی و [[نیکی]] به او، برای همیشه از او جدا شود: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان دادهاید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود میدهد (و شوهر میستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>؛ و در صورتی که بار سوم طلاق انجام پذیرد، حقّ رجوع در عدّه یا ازدواج پس از عدّه از مرد سلب میشود، مگر آنگاه که مردی دیگر (محلّل) با آن زن ازدواج و آمیزش کند، سپس او را طلاق گوید تا پس از عدّه شوهر دوم، اوّلی بتواند با او [[ازدواج]] کند: {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند؛ سپس اگر (آن مرد دیگر) او را طلاق داد، چنانچه (زن و شوهر اول) گمان میکنند که احکام خداوند را میتوانند بجا آورند بر آنان گناهی نیست که به یکدیگر باز گردند؛ و این احکام خداوند است که آن را برای گروهی که میدانند روشن میدارد» سوره بقره، آیه ۲۳۰.</ref>؛ البتّه پس از [[طلاق]] نهم، دیگر به هیچوجه [[حقّ]] [[رجوع]] یا ازدواج با آن [[زن]]، برای شوهر باقی نمیماند.<ref>تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۵۴.</ref>[[ازدواج]] با شوهر جدید (محلّل) باید بهصورت طبیعی انجام شود و به آمیزش که نتیجه طبیعی ازدواج است بینجامد خود زن [[تصمیم]] بگیرد با او ازدواج کند، نه | [[اسلام]] برای جلوگیری از [[سوء]] استفاده مردان، تعدد طلاق را مانع ازدواج قرار داده است تا مرد بر زن سخت نگیرد و از [[حق]] طلاق که در دست او است، به [[آسانی]] استفاده نکند.<ref>عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۱۶۱ و ۱۸۸.</ref> اسلام در دو طلاق، [[حقّ]] [[رجوع]] و بازگشت برای مرد قرار داده که پس از دو طلاق، مرد [[آزاد]] است به [[همسر]] خویش رجوع کند و با [[شایستگی]]، به [[زندگی]] مشترک سر و سامان بخشد یا با پرداخت [[حقوق]] وی و [[نیکی]] به او، برای همیشه از او جدا شود: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان دادهاید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود میدهد (و شوهر میستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>؛ و در صورتی که بار سوم طلاق انجام پذیرد، حقّ رجوع در عدّه یا ازدواج پس از عدّه از مرد سلب میشود، مگر آنگاه که مردی دیگر (محلّل) با آن زن ازدواج و آمیزش کند، سپس او را طلاق گوید تا پس از عدّه شوهر دوم، اوّلی بتواند با او [[ازدواج]] کند: {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند؛ سپس اگر (آن مرد دیگر) او را طلاق داد، چنانچه (زن و شوهر اول) گمان میکنند که احکام خداوند را میتوانند بجا آورند بر آنان گناهی نیست که به یکدیگر باز گردند؛ و این احکام خداوند است که آن را برای گروهی که میدانند روشن میدارد» سوره بقره، آیه ۲۳۰.</ref>؛ البتّه پس از [[طلاق]] نهم، دیگر به هیچوجه [[حقّ]] [[رجوع]] یا ازدواج با آن [[زن]]، برای شوهر باقی نمیماند.<ref>تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۵۴.</ref>[[ازدواج]] با شوهر جدید (محلّل) باید بهصورت طبیعی انجام شود و به آمیزش که نتیجه طبیعی ازدواج است بینجامد خود زن [[تصمیم]] بگیرد با او ازدواج کند، نه آنکه شوهر یا محلّل در این باره بهطور مستقل تصمیم بگیرند؛ بدین جهت، [[قرآن]] با تعبیر {{متن قرآن|حَتَّى تَنْكِحَ}}، [[نکاح]] با محلّل را به زن نسبت داده؛ سپس اگر طلاقی بهطور طبیعی حاصل شد، راه برای شوهر اوّل باز میشود و زن اگر [[رضایت]] داد و خواستار [[زندگی]] دوباره بود، آنها میتوانند برای بار چهارم باهم ازدواج، و زندگی مشترک را آغاز کنند؛ زیرا قرآن در این [[آیه]]، کلمه {{متن قرآن|يَتَرَاجَعَا}} از مصدر "تراجع" را بهکار برده است؛ و از آن استفاده میشود که ازدواج باید با توافق دو طرف صورت پذیرد؛ ولی در بازگشت در دوره عدّه، از واژه "رجوع" استفاده شده است.<ref>مواهبالرحمن، ج۴، ص۳۱.</ref> از کلمه {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا}} که با "إن شرطیه" آمده، شاید بتوان استفاده کرد که "شرط طلاق" در ازدواج محلّل [[باطل]] است؛ بلکه باید بهطور طبیعی، [[زن]] را طلاقدهد.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | ||
=== [[همسر]] داشتن یا در عده بودن (احصان و اعتداد) === | === [[همسر]] داشتن یا در عده بودن (احصان و اعتداد) === | ||
خط ۲۰۳: | خط ۲۰۳: | ||
طلاق یکی از ایقاعات است که بهوسیله آن، [[پیمان]] [[زناشویی]] گسسته میشود و عهدهدار آن مرد است و اقسام و شرایطی دارد. {{متن قرآن|وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر» سوره بقره، آیه ۲۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و زنان طلاق داده را بهرهای است شایسته که بر عهده پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲۴۱.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا}}<ref>«ای پیامبر! چون زنان را طلاق میدهید، هنگام (آغاز) عدهشان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانههاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر» سوره طلاق، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده میشود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری میگشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | طلاق یکی از ایقاعات است که بهوسیله آن، [[پیمان]] [[زناشویی]] گسسته میشود و عهدهدار آن مرد است و اقسام و شرایطی دارد. {{متن قرآن|وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر» سوره بقره، آیه ۲۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و زنان طلاق داده را بهرهای است شایسته که بر عهده پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲۴۱.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا}}<ref>«ای پیامبر! چون زنان را طلاق میدهید، هنگام (آغاز) عدهشان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانههاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر» سوره طلاق، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده میشود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری میگشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | ||
=== [[وفات]] === | === [[وفات]] === | ||
از چیزهایی که [[پیمان]] زناشویی را به هم میزند، [[مرگ]] [[زن]] یا شوهر است. عدّه [[زن]] پس از وفات شوهر، ۴ ماه و ۱۰ [[روز]] است؛ چه آمیزشی صورت گرفته باشد یا نه: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«و کسانی از شما که میمیرند و همسرانی به جای مینهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش میکنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.</ref>، مگر | از چیزهایی که [[پیمان]] زناشویی را به هم میزند، [[مرگ]] [[زن]] یا شوهر است. عدّه [[زن]] پس از وفات شوهر، ۴ ماه و ۱۰ [[روز]] است؛ چه آمیزشی صورت گرفته باشد یا نه: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«و کسانی از شما که میمیرند و همسرانی به جای مینهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش میکنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.</ref>، مگر آنکه آبستن باشد که در این صورت، با وضع حمل، عدّه او تمام میشود: {{متن قرآن|وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا}}<ref>«و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیدهاند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید میآورد» سوره طلاق، آیه ۴.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[ازدواج (مقاله)|مقاله «ازدواج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب) |دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | ||
=== لعان === | === لعان === | ||
اگر مردی، همسر خویش را به عمل منافی با [[عفت]] متّهم کند، باید ۴ بار [[شهادت]] دهد که راستگو است و در پنجمین بار بگوید: [[لعنت خدا]] بر او اگر از دروغگویان باشد {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و آنان که به همسران خود تهمت (زنا) میزنند و گواهی جز خود ندارند گواهی هر یک از آنان، چهار بار گواهی دادن (با سوگند) به خداوند است که «به راستی من از راستگویانم»» سوره نور، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و (بار) پنجم (بگوید): «لعنت خداوند بر من اگر از دروغگویان باشم»» سوره نور، آیه ۷.</ref>؛ سپس [[زن]] نیز میتواند ۴ بار [[خدا]] را به شهادت طلبد که شوهرش [[دروغ]] میگوید و در مرحله پنجم بگوید: [[غضب]] خدا بر او، اگر مرد در این نسبت، راستگو باشد. {{متن قرآن|وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و عذاب را از زن باز میدارد اینکه چهار بار (با سوگند) به خداوند گواهی دهد که شوهرش از دروغگویان است» سوره نور، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و (بار) پنجم (بگوید): خشم خداوند بر من باد، اگر (شوهرم) از راستگویان باشد» سوره نور، آیه ۹.</ref> مجموعه این عمل را لعان گویند که ۴ نتیجه را در پی دارد: | اگر مردی، همسر خویش را به عمل منافی با [[عفت]] متّهم کند، باید ۴ بار [[شهادت]] دهد که راستگو است و در پنجمین بار بگوید: [[لعنت خدا]] بر او اگر از دروغگویان باشد {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و آنان که به همسران خود تهمت (زنا) میزنند و گواهی جز خود ندارند گواهی هر یک از آنان، چهار بار گواهی دادن (با سوگند) به خداوند است که «به راستی من از راستگویانم»» سوره نور، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و (بار) پنجم (بگوید): «لعنت خداوند بر من اگر از دروغگویان باشم»» سوره نور، آیه ۷.</ref>؛ سپس [[زن]] نیز میتواند ۴ بار [[خدا]] را به شهادت طلبد که شوهرش [[دروغ]] میگوید و در مرحله پنجم بگوید: [[غضب]] خدا بر او، اگر مرد در این نسبت، راستگو باشد. {{متن قرآن|وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و عذاب را از زن باز میدارد اینکه چهار بار (با سوگند) به خداوند گواهی دهد که شوهرش از دروغگویان است» سوره نور، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«و (بار) پنجم (بگوید): خشم خداوند بر من باد، اگر (شوهرم) از راستگویان باشد» سوره نور، آیه ۹.</ref> مجموعه این عمل را لعان گویند که ۴ نتیجه را در پی دارد: | ||
خط ۲۲۹: | خط ۲۲۹: | ||
# از مهر، با نام "صدُقه" که از مادّه [[صدق]] است، یاد کرده که [[راستین]] بودن پیوند [[زناشویی]] و علاقه مرد را نشان میدهد.<ref>مسالکالافهام، ج۳، ص۱۸۴.</ref> | # از مهر، با نام "صدُقه" که از مادّه [[صدق]] است، یاد کرده که [[راستین]] بودن پیوند [[زناشویی]] و علاقه مرد را نشان میدهد.<ref>مسالکالافهام، ج۳، ص۱۸۴.</ref> | ||
# با آوردن ضمیر "هنّ"، مهریّه را به [[زن]] متعلّق میداند، نه [[پدر]] و [[مادر]] او تا بخواهند آن را دستمزد بهشمار آورند. | # با آوردن ضمیر "هنّ"، مهریّه را به [[زن]] متعلّق میداند، نه [[پدر]] و [[مادر]] او تا بخواهند آن را دستمزد بهشمار آورند. | ||
# با کلمه {{متن قرآن|نِحْلَةً}} تصریح میکند که مهریّه پیشکش است نه | # با کلمه {{متن قرآن|نِحْلَةً}} تصریح میکند که مهریّه پیشکش است نه آنکه زن مانند [[اجیر]] به [[خانه]] شوهر برود تا کارهای خانه را انجام دهد. | ||
شوهر در [[اسلام]]، حتّی در [[مال]] و کار[[زن]] حقّی ندارد؛<ref>مجموعه آثار، ج۱۹، ص۱۹۵ و ۲۰۰؛ "نظام حقوق زن در اسلام"</ref> بلکه برای شیر دادن به فرزندش نیز میتواند از شوهر اجرت بطلبد <ref> تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۷۸.</ref> و اگر از مهر، تعبیر به "[[اجر]]" شده {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را دادهای بر تو حلال کردهایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّهها و دختران داییها و دختران خالههایت را که با تو هجرت کردهاند و هر زن مؤمنی را که» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref>، به جهت بهره آمیزشی است که از زن میبرد. مهر، از سنّتهای متداول میان [[مردم]] <ref>المیزان، ج۴، ص۱۶۹.</ref> با صرف نظر از [[ادیان]] و [[کتابهای آسمانی]] بوده است. | شوهر در [[اسلام]]، حتّی در [[مال]] و کار[[زن]] حقّی ندارد؛<ref>مجموعه آثار، ج۱۹، ص۱۹۵ و ۲۰۰؛ "نظام حقوق زن در اسلام"</ref> بلکه برای شیر دادن به فرزندش نیز میتواند از شوهر اجرت بطلبد <ref> تحریرالوسیله، ج۲، ص۲۷۸.</ref> و اگر از مهر، تعبیر به "[[اجر]]" شده {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را دادهای بر تو حلال کردهایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّهها و دختران داییها و دختران خالههایت را که با تو هجرت کردهاند و هر زن مؤمنی را که» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref>، به جهت بهره آمیزشی است که از زن میبرد. مهر، از سنّتهای متداول میان [[مردم]] <ref>المیزان، ج۴، ص۱۶۹.</ref> با صرف نظر از [[ادیان]] و [[کتابهای آسمانی]] بوده است. |