تقیه از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخهها
←واصل بن عطا
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
==دیدگاه معتزله== | ==دیدگاه معتزله== | ||
===واصل بن | ===واصل بن عطاء=== | ||
[[واصل بن | [[واصل بن عطاء]]<ref>متکلم سده دوم هجری و مؤسس مکتب کلامی معتزله در اسلام.</ref> با عدهای از یارانش از جایی رد میشدند که در کمین [[خوارج]] گرفتار آمدند. واصل به دوستانش گفت: «شما چیزی نگویید». سپس خودش به آنها نزدیک شد؛ خوارج شروع به [[حمله]] کردند. واصل گفت: «چطور میخواهید ما را نابود کنید، در حالی که خبر ندارید ما چه کسانی هستیم و برای چه آمدیم»؟ [[خوارج]] گفتند: «شما چه کسی هستید»؟ [[واصل]] گفت: «ما دستهای از [[مشرکین]] هستیم و آمدیم [[کلام خدا]] را بشنویم». سردسته خوارج گفت: «از آنها دست بردارید و آنها را نکشید». در این حال یکی از آنها شروع به [[خواندن قرآن]] کرد. وقتی که [[قرآن]] خواندن او تمام شد، واصل بن عطا گفت: «کلام خدا را شنیدیم؛ حال جای امنی به ما بدهید که در کلام خدا [[فکر]] کنیم. اگر دیدیم [[اسلام]] خوب است، [[مسلمان]] شویم». خوارج گفتند: «این امر [[واجب]] است». | ||
واصل میگوید: «خوارج چند فرسخ از ما [[حمایت]] میکردند تا کسی به ما ضرر نزند. ما نزدیک به روستایی رسیدیم که از [[سیطره]] خوارج بیرون بود»<ref>{{متن حدیث|حدثنا ابن بهلول ان ابا حذيفة واصل بن عطاء خرج يريد سفراً في رهط، فاعترضهم جيش من الخوارج فقال واصل: لا ينطقن أحد ودعوني معهم، فقصدهم واصل، فلمّا قربوا بدأ الخوارج ليُوقِعوا، فقال: كيف تستحلّون هذا و ما تدرون من نحن، و لا لأي شيء جئنا؟ فقالوا: نعم، فما أنتم؟ قال: قوم من المشركين جئناكم لنسمع كلام الله. قال: فكفوا عنهم، و بدأ رجل منهم يقرأ علیهم القرآن، فلما أمسك، قال واصل: قد سمعنا كلام الله، فأبلغنا مأمننا حتى ننظر فيه و كيف ندخل في الدين! فقال: هذا واجب، سيروا فسرنا و الخوارج و الله معنا يحموننا فراسخ، حتى قربنا الى بلد لا سلطان لهم عليه، فانصرفوا}}؛ (ابن جوزی، کتاب الأذکیاء، ص۱۲۱).</ref>. واصل بن عطا، که خود یکی از پایهگذاران [[عقاید اهل سنت]] است، برای اینکه در چنگال خوارج گرفتار نشود، [[تقیه]] میکند و به [[صراحت]] به سرکرده خوارج میگوید که مسلمان نیست؛ چون اگر میگفت مسلمان است، قطعاً توسط خوارج کشته میشد.<ref>[[ائمه و دعوت به تقیه (مقاله)|مقاله «ائمه و دعوت به تقیه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۱۶۷.</ref> | واصل میگوید: «خوارج چند فرسخ از ما [[حمایت]] میکردند تا کسی به ما ضرر نزند. ما نزدیک به روستایی رسیدیم که از [[سیطره]] خوارج بیرون بود»<ref>{{متن حدیث|حدثنا ابن بهلول ان ابا حذيفة واصل بن عطاء خرج يريد سفراً في رهط، فاعترضهم جيش من الخوارج فقال واصل: لا ينطقن أحد ودعوني معهم، فقصدهم واصل، فلمّا قربوا بدأ الخوارج ليُوقِعوا، فقال: كيف تستحلّون هذا و ما تدرون من نحن، و لا لأي شيء جئنا؟ فقالوا: نعم، فما أنتم؟ قال: قوم من المشركين جئناكم لنسمع كلام الله. قال: فكفوا عنهم، و بدأ رجل منهم يقرأ علیهم القرآن، فلما أمسك، قال واصل: قد سمعنا كلام الله، فأبلغنا مأمننا حتى ننظر فيه و كيف ندخل في الدين! فقال: هذا واجب، سيروا فسرنا و الخوارج و الله معنا يحموننا فراسخ، حتى قربنا الى بلد لا سلطان لهم عليه، فانصرفوا}}؛ (ابن جوزی، کتاب الأذکیاء، ص۱۲۱).</ref>. واصل بن عطا، که خود یکی از پایهگذاران [[عقاید اهل سنت]] است، برای اینکه در چنگال خوارج گرفتار نشود، [[تقیه]] میکند و به [[صراحت]] به سرکرده خوارج میگوید که مسلمان نیست؛ چون اگر میگفت مسلمان است، قطعاً توسط خوارج کشته میشد.<ref>[[ائمه و دعوت به تقیه (مقاله)|مقاله «ائمه و دعوت به تقیه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۱۶۷.</ref> |