پرش به محتوا

اصول اربعمائه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۷: خط ۱۷:
ابن شهرآشوب در معالم العلما که در مقدمۀ خود آن را تتمه فهرست شیخ می‌داند و طبق آن نگاشته شده و از زوائد به دور است، برای افرادی می‌نویسد “له کتاب” و گاهی می‌نویسد “له اصل” و حداقل بیست اصل برای افراد برشمرده و از “اصل [[زید]] نرسی” و “اصل زید زراد” نام برده و مدعی است [[صدوق]] به آن دو [[اعتماد]] نداشته است<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۵۱. این دو اصل در کتاب الأصول الستة عشره آمده است.</ref>. نکته مهم دیگری که ایشان بیان می‌کند، این است که بعد از معرفی کتب برخی از بزرگان، ذکر می‌کند که این کتاب از اصول شمرده می‌شود؛ مثلاً برای [[حسین]] بن ابی العلاء می‌نویسد: او کتابی دارد که از اصول شمرده می‌شود<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۳۸: {{عربی|له كتاب يعّد في الأصول}}.</ref>. این تعبیر درباره نوادر [[احمد بن حسین]] قرشی هم به کار رفته است<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۵: {{عربی|له كتاب النوادر و يعّد من الأصول}}.</ref> یا درباره آثار [[جریر بن عبدالله]] [[سجستانی]]<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۴۹۴، ش۲۹۰، (تحقیق و چاپ آل البیت). در این چاپ «جریر» آمده و در چاپ نجف «حفص». جریر درست است؛ زیرا حفص نامی با این مشخصات نداریم و اگر بود، آن را در ضمن نام حفص‌ها ذکر می‌کرد نه اسم‌هایی که یک یا چند مورد دارد. ترتیب اسامی در این اثر بر اساس فراوانی نام هاست.</ref> آورده که کتاب‌هایی دارد مانند [[صلاة]]، صیام، زکاة و نوادر؛ شیخ سپس می‌افزاید: “و تمام اینها جزو اصول شمرده می‌شود”<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۴۴: {{عربی|و تعّد كلّها في الأصول}}.</ref>. این مطلب نشان می‌دهد که تدوین کتابی در موضوعی خاص آن را از شمول تعریف اصل خارج نمی‌کند وقتی که آن اثر برای اولین بار گردآوری شده باشد. وی تعبیر دیگری هم دارد و درباره برخی آثار می‌نویسد: به ترتیب<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۲۲: {{عربی|احمد بن محمد بن نوح ابو العباس السيرافي... و له كتاب في الفقه على ترتيب الاصول}}.</ref> یا بر نسق اصول<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۲۹: {{عربی|بندار بن محمد بن عبدالله... له: كتب منها: الطهارة، الصلاة على نسق الاصول}}.</ref> نگاشته شده است که به نظر می‌رسد اصول باب‌بندی خاصی نداشته و گردآوری [[احادیث]] بوده است<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۰۹.</ref>.
ابن شهرآشوب در معالم العلما که در مقدمۀ خود آن را تتمه فهرست شیخ می‌داند و طبق آن نگاشته شده و از زوائد به دور است، برای افرادی می‌نویسد “له کتاب” و گاهی می‌نویسد “له اصل” و حداقل بیست اصل برای افراد برشمرده و از “اصل [[زید]] نرسی” و “اصل زید زراد” نام برده و مدعی است [[صدوق]] به آن دو [[اعتماد]] نداشته است<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۵۱. این دو اصل در کتاب الأصول الستة عشره آمده است.</ref>. نکته مهم دیگری که ایشان بیان می‌کند، این است که بعد از معرفی کتب برخی از بزرگان، ذکر می‌کند که این کتاب از اصول شمرده می‌شود؛ مثلاً برای [[حسین]] بن ابی العلاء می‌نویسد: او کتابی دارد که از اصول شمرده می‌شود<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۳۸: {{عربی|له كتاب يعّد في الأصول}}.</ref>. این تعبیر درباره نوادر [[احمد بن حسین]] قرشی هم به کار رفته است<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۵: {{عربی|له كتاب النوادر و يعّد من الأصول}}.</ref> یا درباره آثار [[جریر بن عبدالله]] [[سجستانی]]<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۴۹۴، ش۲۹۰، (تحقیق و چاپ آل البیت). در این چاپ «جریر» آمده و در چاپ نجف «حفص». جریر درست است؛ زیرا حفص نامی با این مشخصات نداریم و اگر بود، آن را در ضمن نام حفص‌ها ذکر می‌کرد نه اسم‌هایی که یک یا چند مورد دارد. ترتیب اسامی در این اثر بر اساس فراوانی نام هاست.</ref> آورده که کتاب‌هایی دارد مانند [[صلاة]]، صیام، زکاة و نوادر؛ شیخ سپس می‌افزاید: “و تمام اینها جزو اصول شمرده می‌شود”<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۴۴: {{عربی|و تعّد كلّها في الأصول}}.</ref>. این مطلب نشان می‌دهد که تدوین کتابی در موضوعی خاص آن را از شمول تعریف اصل خارج نمی‌کند وقتی که آن اثر برای اولین بار گردآوری شده باشد. وی تعبیر دیگری هم دارد و درباره برخی آثار می‌نویسد: به ترتیب<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۲۲: {{عربی|احمد بن محمد بن نوح ابو العباس السيرافي... و له كتاب في الفقه على ترتيب الاصول}}.</ref> یا بر نسق اصول<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۲۹: {{عربی|بندار بن محمد بن عبدالله... له: كتب منها: الطهارة، الصلاة على نسق الاصول}}.</ref> نگاشته شده است که به نظر می‌رسد اصول باب‌بندی خاصی نداشته و گردآوری [[احادیث]] بوده است<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۰۹.</ref>.


== [[نگارش]] اصول اربعه مائه (چهارصدگانه) ==
== نگارش اصول اربعمائه (چهارصدگانه) ==
درباره [[زمان]] نگارش و چگونگی تدوین اصول چهارصدگانه دو نظر قابل جمع ابراز شده است:
درباره [[زمان]] نگارش و چگونگی تدوین اصول چهارصدگانه دو نظر قابل جمع ابراز شده است:
# منظور از اصول اربع مائه (چهارصدگانه) کتاب‌هایی است که [[اصحاب امام صادق]] و کاظم {{عم}} از احادیث [[امام صادق]] {{ع}} نوشته‌اند. این نظر را بسیاری از [[علمای شیعه]] ابراز کرده‌اند. به نظر می‌رسد اولین شخصی که این مطلب از وی به ما رسیده، [[شیخ طبرسی]] (م ۵۴۸ق) در إعلام الوری است. او می‌نویسد: “چهارهزار [[انسان]] دانشمند بنام از امام صادق {{ع}} در [[ابواب فقهی]] [[حدیث]] [[نقل]] کرده‌اند و از پاسخ‌های [[حضرت]] در مسائل مختلف، چهارصد کتاب تصنیف شده که معروف به أصول است. آنها را [[یاران]] حضرت و یاران پدرش در گذشته و یاران فرزندش [[موسی بن جعفر]] {{ع}} نقل کرده‌اند”<ref>فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۲، ص۲۰۰.</ref>. محقق (م ۶۷۶ق) در معتبر<ref>نجم الدین ابوالقاسم جعفر بن حسن محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر، ج۱، ص۲۶.</ref>، أربلی (م ۶۹۲ق) در [[کشف]] الغمه<ref>علی بن فخرالدین اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۵۱۲.</ref>، [[پدر]] [[شیخ بهایی]] در وصول الأخیار<ref>حسین بن عبدالصمد عاملی، وصول الأخیار الی أصول الأخبار، ص۶۰.</ref> و دیگران این مطلب را نقل کرده‌اند. [[میرداماد]] می‌نویسد: مشهور این است که اصول چهارصدگانه از چهارصد مصنف از [[شاگردان امام صادق]] {{ع}} است که از او [[روایت]] کرده یا حدیث شنیده‌اند؛ ایشان آن گاه به این نکته اشاره می‌کند که مفید [[شاگردان]] حضرت را چهارهزار نفر دانسته است<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۷۹.</ref>؛ در نتیجه نویسندگان اصول چهارصد تن از این جمع هستند<ref>محمدباقر میرداماد، الرواشح السماویه، ص۱۶۰.</ref>.
# منظور از اصول اربع مائه (چهارصدگانه) کتاب‌هایی است که [[اصحاب امام صادق]] و کاظم {{عم}} از احادیث [[امام صادق]] {{ع}} نوشته‌اند. این نظر را بسیاری از [[علمای شیعه]] ابراز کرده‌اند. به نظر می‌رسد اولین شخصی که این مطلب از وی به ما رسیده، [[شیخ طبرسی]] (م ۵۴۸ق) در إعلام الوری است. او می‌نویسد: “چهارهزار [[انسان]] دانشمند بنام از امام صادق {{ع}} در [[ابواب فقهی]] [[حدیث]] [[نقل]] کرده‌اند و از پاسخ‌های [[حضرت]] در مسائل مختلف، چهارصد کتاب تصنیف شده که معروف به أصول است. آنها را [[یاران]] حضرت و یاران پدرش در گذشته و یاران فرزندش [[موسی بن جعفر]] {{ع}} نقل کرده‌اند”<ref>فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۲، ص۲۰۰.</ref>. محقق (م ۶۷۶ق) در معتبر<ref>نجم الدین ابوالقاسم جعفر بن حسن محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر، ج۱، ص۲۶.</ref>، أربلی (م ۶۹۲ق) در [[کشف]] الغمه<ref>علی بن فخرالدین اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۵۱۲.</ref>، [[پدر]] [[شیخ بهایی]] در وصول الأخیار<ref>حسین بن عبدالصمد عاملی، وصول الأخیار الی أصول الأخبار، ص۶۰.</ref> و دیگران این مطلب را نقل کرده‌اند. [[میرداماد]] می‌نویسد: مشهور این است که اصول چهارصدگانه از چهارصد مصنف از [[شاگردان امام صادق]] {{ع}} است که از او [[روایت]] کرده یا حدیث شنیده‌اند؛ ایشان آن گاه به این نکته اشاره می‌کند که مفید [[شاگردان]] حضرت را چهارهزار نفر دانسته است<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۷۹.</ref>؛ در نتیجه نویسندگان اصول چهارصد تن از این جمع هستند<ref>محمدباقر میرداماد، الرواشح السماویه، ص۱۶۰.</ref>.
۱۱۱٬۹۱۱

ویرایش