پرش به محتوا

استبداد در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{علم معصوم}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = استبداد
| موضوع مرتبط = استبداد
| عنوان مدخل  = [[استبداد]]
| عنوان مدخل  = استبداد
| مداخل مرتبط = [[استبداد در لغت]] - [[استبداد در قرآن]] - [[استبداد در حدیث]] - [[استبداد در فقه سیاسی]] - [[استبداد در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[استبداد در خانواده]]
| مداخل مرتبط = [[استبداد در لغت]] - [[استبداد در قرآن]] - [[استبداد در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[استبداد در خانواده]]
| پرسش مرتبط  = استبداد (پرسش)
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


== واژه‌شناسی لغوی ==
== واژه‌شناسی لغوی ==
* [[استبداد]] از ریشه "ب - د - د" و به معنای "انفراد در هر امری و اختصاص دادن آن به خود، بدون [[مشارکت]] دیگران<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۳۹، «بدد».</ref> و تنها بر سر کاری ایستادن و بی‌توجهی به منع دیگران<ref>لغت‌نامه، ج۲، ص۱۷۸۸.</ref> است، چنان‌که "استبداد در رأی" به معنای انفراد در [[رأی]] خود و بی‌توجهی به نظر دیگران<ref>لسان العرب، ج۱، ص۳۳۹.</ref> و در لغت در برابر [[مشورت]] است. این [[تقابل]] از سخنان [[امیرمؤمنان]]، [[علی]] {{ع}} در [[نهج‌البلاغه]] نیز استفاده می‌شود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱.</ref>.
[[استبداد]] از ریشه "ب - د - د" و به معنای "انفراد در هر امری و اختصاص دادن آن به خود، بدون [[مشارکت]] دیگران<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۳۹، «بدد».</ref> و تنها بر سر کاری ایستادن و بی‌توجهی به منع دیگران<ref>لغت‌نامه، ج۲، ص۱۷۸۸.</ref> است، چنان‌که "استبداد در رأی" به معنای انفراد در [[رأی]] خود و بی‌توجهی به نظر دیگران<ref>لسان العرب، ج۱، ص۳۳۹.</ref> و در لغت در برابر [[مشورت]] است. این [[تقابل]] از سخنان [[امیرمؤمنان]]، [[علی]] {{ع}} در [[نهج‌البلاغه]] نیز استفاده می‌شود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱.</ref>.
* این واژه در اصطلاح [[سیاسی]] به [[سلطه]] فرد یا گروهی در یک [[نظام]] و [[حکومت]] و [[تصرف]] در [[حقوق مردم]]، بدون لحاظ [[قانون]] و نظر زیردستان<ref>موسوعة السیاسه، ج۱، ص۱۶۶ -۱۶۷؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۲.</ref> و بدون [[ترس]] از بازخواست<ref>طبیعت استبداد، ص۴۱؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۲.</ref> گفته می‌شود و از آن جهت نزد [[عرف]] [[ناپسند]] است که پیامد آن رسیدن ضرر و آسیب به توده [[مردم]] به جهت اِعمال [[قدرت]] غیر مسئولانه و [[نامشروع]] یک فرد یا یک گروه محدود بر عموم است و چون این پدیده نوعا از سوی [[فرمانروایان]] رخ می‌دهد.
 
* برخی مقصود از [[استبداد]] به‌صورت مطلق را "استبداد فرمانروایان" دانسته<ref>طبیعت استبداد، ص۴۱.</ref> و واژه‌های سیاسیِ "تسلط"، "تحکّم = زورگویی" و... را معادل آن برشمرده‌اند و از [[استبداد]]‌زدگان با عناوینی همچون: [[اسیران]]، ذلیلان، کوچک شمردگان نام برده، مقابل آنها را غیرتمندان، آزادگان و زندگان قرار داده‌اند<ref>طبیعت استبداد، ص۴۱ - ۴۲.</ref>.
این واژه در اصطلاح [[سیاسی]] به [[سلطه]] فرد یا گروهی در یک [[نظام]] و [[حکومت]] و [[تصرف]] در [[حقوق مردم]]، بدون لحاظ [[قانون]] و نظر زیردستان<ref>موسوعة السیاسه، ج۱، ص۱۶۶ -۱۶۷؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۲.</ref> و بدون [[ترس]] از بازخواست<ref>طبیعت استبداد، ص۴۱؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۲.</ref> گفته می‌شود و از آن جهت نزد [[عرف]] [[ناپسند]] است که پیامد آن رسیدن ضرر و آسیب به توده [[مردم]] به جهت اِعمال [[قدرت]] غیر مسئولانه و [[نامشروع]] یک فرد یا یک گروه محدود بر عموم است و چون این پدیده نوعا از سوی [[فرمانروایان]] رخ می‌دهد.
* در زبان [[انگلیسی]] برای این واژه معادل‌هایی چون دسپوتیسم (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۲.</ref> Despotism)، مطلق باوری و [[حکومت]] مطلقه = [[خودکامگی]] (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۲.</ref> Absoleitism)، [[دیکتاتوری]] (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۵.</ref> Dictatorship) و جبّاری (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۴۳۶.</ref>) Tyranny) را می‌توان یافت.
 
* در حکومت‌های دسپوتیست، [[اعمال]] [[قدرت]] به‌صورت نامحدود و بدون شیوه‌های [[مردم]] سالارانه صورت می‌گیرد. از دیدگاه [[جامعه‌شناسی]]، [[حکومت]] مطلقه، به رغم نامش، هیچ‌گاه شکل مطلق ندارد، زیرا همواره موانعی هرچند کوچک در [[راه]] [[اعمال]] [[قدرت]] وجود دارد<ref>دائرة المعارف علوم اجتماعی، ص۳-۴.</ref>؛ همچنین از دیدگاه [[علوم]] [[اجتماعی]]، حکومت‌های [[دیکتاتوری]] ویژگی‌هایی از جمله فقدان [[قانون]] برای پاسخگو بودن [[حاکم]]، [[کسب قدرت]] با زیرپا گذاشتن [[قوانین]]، کاربرد [[قدرت]] در [[راه]] [[منافع]] گروهی محدود، [[انقیاد]] زیردستان بر پایه [[ترس]] و تمرکز [[قدرت]] در دست یک فرد دارند.
برخی مقصود از [[استبداد]] به‌صورت مطلق را "استبداد فرمانروایان" دانسته<ref>طبیعت استبداد، ص۴۱.</ref> و واژه‌های سیاسیِ "تسلط"، "تحکّم = زورگویی" و... را معادل آن برشمرده‌اند و از [[استبداد]]‌زدگان با عناوینی همچون: [[اسیران]]، ذلیلان، کوچک شمردگان نام برده، مقابل آنها را غیرتمندان، آزادگان و زندگان قرار داده‌اند<ref>طبیعت استبداد، ص۴۱ - ۴۲.</ref>.
* در [[جامعه‌شناسی]] [[سیاسی]] "دیکتاتوری" تبلور قدرتی است که بدون توجه به نظر و علایق دیگران، خواست خود را بر آنان [[تحمیل]] می‌کند<ref>دائرة المعارف علوم اجتماعی، ص۱۹۶.</ref> که این نیز از ویژگی‌های برجسته [[استبداد]] است. "حکومت و [[ریاست]] جباری" نیز به هر [[حکومت]] و [[ریاست]] مستبدانه اطلاق می‌شود. البته میان این اصطلاحات از یک سو و کاربرد جدید و قدیم هر یک از سوی دیگر تفاوت‌هایی ظریف وجود دارد<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۲، ۱۱۲، ۱۱۵، ۴۳۶.</ref><ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>.
 
در زبان [[انگلیسی]] برای این واژه معادل‌هایی چون دسپوتیسم (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۲.</ref> Despotism)، مطلق باوری و [[حکومت]] مطلقه = [[خودکامگی]] (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۲.</ref> Absoleitism)، [[دیکتاتوری]] (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۵.</ref> Dictatorship) و جبّاری (<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۴۳۶.</ref>) Tyranny) را می‌توان یافت.
 
در حکومت‌های دسپوتیست، [[اعمال]] [[قدرت]] به‌صورت نامحدود و بدون شیوه‌های [[مردم]] سالارانه صورت می‌گیرد. از دیدگاه [[جامعه‌شناسی]]، [[حکومت]] مطلقه، به رغم نامش، هیچ‌گاه شکل مطلق ندارد، زیرا همواره موانعی هرچند کوچک در [[راه]] [[اعمال]] [[قدرت]] وجود دارد<ref>دائرة المعارف علوم اجتماعی، ص۳-۴.</ref>؛ همچنین از دیدگاه [[علوم]] [[اجتماعی]]، حکومت‌های [[دیکتاتوری]] ویژگی‌هایی از جمله فقدان [[قانون]] برای پاسخگو بودن [[حاکم]]، [[کسب قدرت]] با زیرپا گذاشتن [[قوانین]]، کاربرد [[قدرت]] در [[راه]] [[منافع]] گروهی محدود، [[انقیاد]] زیردستان بر پایه [[ترس]] و تمرکز [[قدرت]] در دست یک فرد دارند.
 
در [[جامعه‌شناسی]] [[سیاسی]] "دیکتاتوری" تبلور قدرتی است که بدون توجه به نظر و علایق دیگران، خواست خود را بر آنان [[تحمیل]] می‌کند<ref>دائرة المعارف علوم اجتماعی، ص۱۹۶.</ref> که این نیز از ویژگی‌های برجسته [[استبداد]] است. "حکومت و [[ریاست]] جباری" نیز به هر [[حکومت]] و [[ریاست]] مستبدانه اطلاق می‌شود. البته میان این اصطلاحات از یک سو و کاربرد جدید و قدیم هر یک از سوی دیگر تفاوت‌هایی ظریف وجود دارد<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۲، ۱۱۲، ۱۱۵، ۴۳۶.</ref>.<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>


== [[استبداد]] در [[قرآن]] ==
== [[استبداد]] در [[قرآن]] ==
* این اصطلاح در [[قرآن]] به کار نرفته؛ ولی با توجه به ویژگی‌های آن، می‌توان از واژه "علوّ" و "جبّاریّت" این مفهوم را استفاده کرد؛ همچنین در [[قرآن]] از حکومت‌های مستبدّی سخن رفته است که بارزترین آن [[حکومت]] [[استبدادی]] [[فرعون]] است {{متن قرآن|وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}} <ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت می‌چشاندند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌گذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه ۴۹.</ref>؛ {{متن قرآن|لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ}} <ref>«سوگند می‌خورم که دست‌ها و پاهایتان را چپ و راست خواهم برید سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت» سوره اعراف، آیه ۱۲۴.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ * قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ * قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلا تَسْتَمِعُونَ * قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الأَوَّلِينَ * قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ * قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ * قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ * قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُّبِينٍ * قَالَ فَأْتِ بِهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ * فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ}}<ref>«فرعون گفت: و «پروردگار جهانیان» چیست؟ * (موسی) گفت: پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست اگر اهل یقین باشید * (فرعون) به پیرامونیان خود گفت: آیا نمی‌شنوید؟ * (موسی) گفت: پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست * (فرعون) گفت: بی‌گمان پیامبری که نزد شما فرستاده‌اند دیوانه است * (موسی) گفت: پروردگار خاور و باختر و آنچه میان آنهاست اگر خرد بورزید * (فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد * (موسی) گفت: حتّی اگر چیزی روشنگر برایت آورده باشم؟ * (فرعون) گفت: اگر راست می‌گویی آن را بیاور * آنگاه (موسی) چوبه‌دست خود را فرو افکند که ناگهان اژدهایی آشکار شد» سوره شعراء، آیه ۲۳-۳۲.</ref>.
این اصطلاح در [[قرآن]] به کار نرفته؛ ولی با توجه به ویژگی‌های آن، می‌توان از واژه "علوّ" و "جبّاریّت" این مفهوم را استفاده کرد؛ همچنین در [[قرآن]] از حکومت‌های مستبدّی سخن رفته است که بارزترین آن [[حکومت]] [[استبدادی]] [[فرعون]] است {{متن قرآن|وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}} <ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت می‌چشاندند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌گذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه ۴۹.</ref>؛ {{متن قرآن|لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ}} <ref>«سوگند می‌خورم که دست‌ها و پاهایتان را چپ و راست خواهم برید سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت» سوره اعراف، آیه ۱۲۴.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ * قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ * قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلا تَسْتَمِعُونَ * قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الأَوَّلِينَ * قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ * قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ * قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ * قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُّبِينٍ * قَالَ فَأْتِ بِهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ * فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ}}<ref>«فرعون گفت: و «پروردگار جهانیان» چیست؟ * (موسی) گفت: پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست اگر اهل یقین باشید * (فرعون) به پیرامونیان خود گفت: آیا نمی‌شنوید؟ * (موسی) گفت: پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست * (فرعون) گفت: بی‌گمان پیامبری که نزد شما فرستاده‌اند دیوانه است * (موسی) گفت: پروردگار خاور و باختر و آنچه میان آنهاست اگر خرد بورزید * (فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد * (موسی) گفت: حتّی اگر چیزی روشنگر برایت آورده باشم؟ * (فرعون) گفت: اگر راست می‌گویی آن را بیاور * آنگاه (موسی) چوبه‌دست خود را فرو افکند که ناگهان اژدهایی آشکار شد» سوره شعراء، آیه ۲۳-۳۲.</ref>.
* [[علوّ]] در [[زمین]] که در مورد [[فرعون]] به کار رفته کنایه از جبّاریت ([[استبداد]]) و [[استکبار]] است: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ...}}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید» سوره قصص، آیه ۴.</ref>؛ و نیز {{متن قرآن|فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بی‌گمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.</ref>؛ {{متن قرآن|مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«از فرعون که برتری جویی از گزافکاران بود» سوره دخان، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ}}<ref>«به سوی فرعون و سرکردگانش ولی گردنفرازی کردند و قومی برتری جوی بودند» سوره مؤمنون، آیه ۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى}}<ref>«و گفت: من پروردگار برتر شمایم» سوره نازعات، آیه ۲۴.</ref><ref>المیزان، ج۱۶، ص۷؛ جامع البیان، مج ۱۱، ج۲۰، ص۳۴.</ref>  
 
* طبق [[آیه]] {{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ...}}<ref>«آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی» سوره قصص، آیه ۸۳.</ref> سرای [[آخرت]] از آن کسانی است که در [[زمین]] حتی [[اراده]] [[طغیان]] و [[استبداد]] نداشته باشند<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۴۲۰؛ المیزان، ج۱۶، ص۸۱.</ref>.
[[علوّ]] در [[زمین]] که در مورد [[فرعون]] به کار رفته کنایه از جبّاریت ([[استبداد]]) و [[استکبار]] است: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ...}}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید» سوره قصص، آیه ۴.</ref>؛ و نیز {{متن قرآن|فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بی‌گمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.</ref>؛ {{متن قرآن|مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«از فرعون که برتری جویی از گزافکاران بود» سوره دخان، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ}}<ref>«به سوی فرعون و سرکردگانش ولی گردنفرازی کردند و قومی برتری جوی بودند» سوره مؤمنون، آیه ۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى}}<ref>«و گفت: من پروردگار برتر شمایم» سوره نازعات، آیه ۲۴.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۶، ص۷؛ جامع البیان، مج ۱۱، ج۲۰، ص۳۴.</ref>
* کاربرد "جبّاریت" درباره [[خداوند]] به معنای "عظمت در [[ملک]] و سلطنت" است. در [[قرآن]] این کلمه در دو مورد همراه با واژه "متکبّر" به کار رفته که درباره [[خداوند]] به‌صورت {{متن قرآن|الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ}} و {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بی‌عیب، ایمنی‌بخش، گواه راستین، پیروز کام‌شکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref> آمده است و درباره [[انسان]] به معنای واداشتن دیگران بر عمل به خواسته‌های خود<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۸.</ref> و تداعی‌ کننده [[استبداد]] است. با این رویکرد در برخی از [[آیات]] از [[زمامداران]] [[مستبد]] به "جبّار" تعبیر شده است. چون [[جبّار]] بودن غیر [[خدا]] به معنای ادعای منزلتی بالاتر از [[شأن]] و خلاف واقع جهت رفع نقصان<ref>المیزان، ج۵، ص۲۹۰.</ref> است، کاربرد این واژه در این مورد، دربردارنده [[نکوهش]] و [[سرزنش]] است<ref>المیزان، ج۵، ص۲۹۰؛ التبیان، ج۳، ص۴۸۵؛ ج۶، ص۲۸۲.</ref>.
 
* درباره انسان‌های [[مستبد]] و اعراض‌ کنندگان از [[حق]] نیز، ترکیب {{متن قرآن|مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ}} آمده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ}}<ref>«آنان که در آیات خداوند بی‌آنکه برهانی برای آنان آمده باشد چالش می‌ورزند، (کارشان) نزد خداوند و نزد مؤمنان، سخت خشم‌انگیز است؛ بدین‌گونه خداوند بر دل هر خویش‌بین گردنکشی مهر می‌نهد» سوره غافر، آیه ۳۵.</ref>. از این [[آیه]] برمی‌آید که بر [[دل]] افراد [[مستبد]]، مهر زده شده و ازاین‌رو هیچ برهانی را نمی‌فهمند<ref>المیزان، ج۱۷، ص۳۳۱.</ref>.
طبق [[آیه]] {{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ...}}<ref>«آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی» سوره قصص، آیه ۸۳.</ref> سرای [[آخرت]] از آن کسانی است که در [[زمین]] حتی [[اراده]] [[طغیان]] و [[استبداد]] نداشته باشند<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۴۲۰؛ المیزان، ج۱۶، ص۸۱.</ref>.
* واژه [[جبّار]]، درباره مستبدان [[قوم عاد]] {{متن قرآن|وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ}}<ref>«و این (قوم) عاد بودند که به آیات پروردگارشان انکار ورزیدند و از پیامبران وی سرپیچیدند و از فرمان هر گردنکش ستیهنده پیروی کردند» سوره هود، آیه ۵۹.</ref> و [[شعیب]] {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کافران به پیامبرانشان گفتند: شما را از سرزمینمان بیرون خواهیم راند مگر به آیین ما باز گردید آنگاه پروردگارشان به آنان وحی کرد که بی‌گمان ستمگران را نابود خواهیم کرد» سوره ابراهیم، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ}}<ref>«و (پیامبران) گشایش خواستند و هر گردنکش ستیهنده‌ای نومید شد» سوره ابراهیم، آیه ۱۵.</ref> نیز به کار رفته است.<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>.
 
کاربرد "جبّاریت" درباره [[خداوند]] به معنای "عظمت در [[ملک]] و سلطنت" است. در [[قرآن]] این کلمه در دو مورد همراه با واژه "متکبّر" به کار رفته که درباره [[خداوند]] به‌صورت {{متن قرآن|الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ}} و {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بی‌عیب، ایمنی‌بخش، گواه راستین، پیروز کام‌شکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref> آمده است و درباره [[انسان]] به معنای واداشتن دیگران بر عمل به خواسته‌های خود<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۸.</ref> و تداعی‌ کننده [[استبداد]] است. با این رویکرد در برخی از [[آیات]] از [[زمامداران]] [[مستبد]] به "جبّار" تعبیر شده است. چون [[جبّار]] بودن غیر [[خدا]] به معنای ادعای منزلتی بالاتر از [[شأن]] و خلاف واقع جهت رفع نقصان<ref>المیزان، ج۵، ص۲۹۰.</ref> است، کاربرد این واژه در این مورد، دربردارنده [[نکوهش]] و [[سرزنش]] است<ref>المیزان، ج۵، ص۲۹۰؛ التبیان، ج۳، ص۴۸۵؛ ج۶، ص۲۸۲.</ref>.
 
درباره انسان‌های [[مستبد]] و اعراض‌ کنندگان از [[حق]] نیز، ترکیب {{متن قرآن|مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ}} آمده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ}}<ref>«آنان که در آیات خداوند بی‌آنکه برهانی برای آنان آمده باشد چالش می‌ورزند، (کارشان) نزد خداوند و نزد مؤمنان، سخت خشم‌انگیز است؛ بدین‌گونه خداوند بر دل هر خویش‌بین گردنکشی مهر می‌نهد» سوره غافر، آیه ۳۵.</ref>. از این [[آیه]] برمی‌آید که بر [[دل]] افراد [[مستبد]]، مهر زده شده و ازاین‌رو هیچ برهانی را نمی‌فهمند<ref>المیزان، ج۱۷، ص۳۳۱.</ref>.
 
واژه [[جبّار]]، درباره مستبدان [[قوم عاد]] {{متن قرآن|وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ}}<ref>«و این (قوم) عاد بودند که به آیات پروردگارشان انکار ورزیدند و از پیامبران وی سرپیچیدند و از فرمان هر گردنکش ستیهنده پیروی کردند» سوره هود، آیه ۵۹.</ref> و [[شعیب]] {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کافران به پیامبرانشان گفتند: شما را از سرزمینمان بیرون خواهیم راند مگر به آیین ما باز گردید آنگاه پروردگارشان به آنان وحی کرد که بی‌گمان ستمگران را نابود خواهیم کرد» سوره ابراهیم، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ}}<ref>«و (پیامبران) گشایش خواستند و هر گردنکش ستیهنده‌ای نومید شد» سوره ابراهیم، آیه ۱۵.</ref> نیز به کار رفته است<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>.


== ریشه‌ها و عوامل [[استبداد]] ==
== ریشه‌ها و عوامل [[استبداد]] ==
* [[استبداد]] از یک سو به قدرتمندان و [[صفات رذیله]] آنان و از سوی دیگر به [[زمینه‌سازان]] آن، مربوط می‌شود. [[حاکمان]] با [[عُجب]]، [[کبر]] و خودبینیِ خود به [[فساد]] متمایل می‌شوند و [[روحیه]] [[فسادانگیزی]] آنان، زمینه‌ساز [[استبداد]] می‌گردد: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref>؛ همچنین [[روحیه]] استکباری زمینه [[زورگویی]] و [[خودکامگی]] را موجب می‌شود: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بی‌گمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آورده‌اند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:اگر چه خوش نداشته باشیم؟» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref>، چنان‌که [[ظلم]] و کفرِ برخی نیز [[استبداد]] و [[پیغمبر]] آزاری را موجب شده است: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کافران به پیامبرانشان گفتند: شما را از سرزمینمان بیرون خواهیم راند مگر به آیین ما باز گردید آنگاه پروردگارشان به آنان وحی کرد که بی‌گمان ستمگران را نابود خواهیم کرد» سوره ابراهیم، آیه ۱۳.</ref><ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>.
[[استبداد]] از یک سو به قدرتمندان و [[صفات رذیله]] آنان و از سوی دیگر به [[زمینه‌سازان]] آن، مربوط می‌شود. [[حاکمان]] با [[عُجب]]، [[کبر]] و خودبینیِ خود به [[فساد]] متمایل می‌شوند و [[روحیه]] [[فسادانگیزی]] آنان، زمینه‌ساز [[استبداد]] می‌گردد: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref>؛ همچنین [[روحیه]] استکباری زمینه [[زورگویی]] و [[خودکامگی]] را موجب می‌شود: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بی‌گمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آورده‌اند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:اگر چه خوش نداشته باشیم؟» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref>، چنان‌که [[ظلم]] و کفرِ برخی نیز [[استبداد]] و [[پیغمبر]] آزاری را موجب شده است: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کافران به پیامبرانشان گفتند: شما را از سرزمینمان بیرون خواهیم راند مگر به آیین ما باز گردید آنگاه پروردگارشان به آنان وحی کرد که بی‌گمان ستمگران را نابود خواهیم کرد» سوره ابراهیم، آیه ۱۳.</ref>.<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>


== آثار و پیامدهای [[استبداد]] ==
== آثار و پیامدهای [[استبداد]] ==
* [[قرآن کریم]] از برخی نظام‌های [[استبدادی]] یاد کرده که بارزترین آن [[حکومت]] [[فرعون]] است. برخی از آثار [[استبداد]] در این‌گونه حکومت‌های متکی بر نظر فرد یا گروهی کوچک از [[جامعه]] عبارت است از<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>:
[[قرآن کریم]] از برخی نظام‌های [[استبدادی]] یاد کرده که بارزترین آن [[حکومت]] [[فرعون]] است. برخی از آثار [[استبداد]] در این‌گونه حکومت‌های متکی بر نظر فرد یا گروهی کوچک از [[جامعه]] عبارت است از<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>:
 
=== [[تهدید]] و [[ارعاب]] ===
=== [[تهدید]] و [[ارعاب]] ===
* [[توسل]] به [[زور]] و [[جبر]] و ایجاد فضایی سرشار از [[هراس]] در [[اجتماع]] و [[تهدید]] به زندان و [[شکنجه]] و [[قتل]] از پیامدهای نظام‌های [[استبدادی]] است. در این گونه [[حکومت‌ها]] کنشِ ناهماهنگ با [[افکار]] و [[امیال]] [[حاکمان]] واکنشی شدید در پی دارد<ref>حق الحریه، ص۱۷۰- ۱۷۴؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۵.</ref>. در [[قرآن]]، [[تهدید]] و [[ارعاب]] از ویژگی‌های بارز [[حکومت]] [[فرعون]] در [[استیلا]] بر [[بنی‌اسرائیل]] برشمرده شده است: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَذقَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِيَنَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ}}<ref>و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم. موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است. گفتند: ما پیش از آنکه تو نزد ما بیایی و پس از آنکه آمدی آزار دیده‌ایم، (موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد آنگاه در نگرد که چگونه رفتار می‌کنید؛ سوره اعراف، آیه:۱۲۷ - ۱۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت می‌چشاندند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌گذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه ۴۹.</ref> آنان همواره بر [[شکنجه]] و کشتن مردان [[بنی‌اسرائیل]] و به [[استضعاف]] و [[زبونی]] کشاندن آنان [[اصرار]] می‌ورزیدند. [[مادر موسی]] {{ع}} بر اثر [[هراس]] از تهدیدهای [[حکومت]] [[استبدادی]] [[فرعون]] در کشتن [[فرزندان]] ذکور و [[خفقان]] [[حاکم]] بر [[جامعه]]، [[فرزند]] دلبند خویش، [[موسی]] {{ع}} را به [[الهام الهی]] به آب‌های [[رود نیل]] سپرد: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد» سوره قصص، آیه ۷.</ref> و [[مؤمن آل فرعون]] بر اثر [[ترس]] و [[ارعاب]] [[حاکم]] بر [[جامعه]]، [[ایمان]] خویش را از [[آل فرعون]] پوشیده می‌داشت: {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان می‌داشت گفت: آیا مردی را می‌کشید که می‌گوید: پروردگار من، خداوند است و برهان‌ها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده می‌دهد بر سرتان خواهد آمد؛ بی‌گمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمی‌کند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>. در مورد [[تهدید]] [[خداپرستان]] به زندان، [[قتل]] و [[شکنجه]] از سوی [[فرعون]] در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آورده‌اید؟ بی‌گمان این نیرنگی است که در این شهر به کار برده‌اید تا مردم آن را از آن بیرون برانید، به زودی خواهید دانست» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.</ref>، {{متن قرآن|لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«سوگند می‌خورم که دست‌ها و پاهایتان را چپ و راست خواهم برید سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت» سوره اعراف، آیه ۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلا تَسْتَمِعُونَ قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الأَوَّلِينَ قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ<ref> فرعون گفت: و «پروردگار جهانیان» چیست؟ (موسی) گفت: پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست اگر اهل یقین باشید. (فرعون) به پیرامونیان خود گفت: آیا نمی‌شنوید؟ (موسی) گفت: پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست. (فرعون) گفت: بی‌گمان پیامبری که نزد شما فرستاده‌اند دیوانه است. (موسی) گفت: پروردگار خاور و باختر و آنچه میان آنهاست اگر خرد بورزید. (فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد؛ سوره شعراء، آیه:۲۳ - ۲۹.</ref> [[همسر]] [[عزیز مصر]] ([[زلیخا]]) نیز با تکیه بر [[قدرت]] [[استبدادی]] [[حکومت مصر]]، [[یوسف]] {{ع}} را به [[پیروی]] از [[امیال نفسانی]] خویش فرا خواند و او را در صورت خودداری، به زندان [[تهدید]] کرد {{متن قرآن|قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ}}<ref>«(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان می‌دهم انجام ندهد بی‌گمان به زندان افکنده می‌شود و از خوارشدگان خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ}}<ref>«آنگاه، پس از آنکه آن نشانه‌ها را دیدند بر آن شدند که او را تا زمانی زندانی کنند» سوره یوسف، آیه ۳۵.</ref><ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
[[توسل]] به [[زور]] و [[جبر]] و ایجاد فضایی سرشار از [[هراس]] در [[اجتماع]] و [[تهدید]] به زندان و [[شکنجه]] و [[قتل]] از پیامدهای نظام‌های [[استبدادی]] است. در این گونه [[حکومت‌ها]] کنشِ ناهماهنگ با [[افکار]] و [[امیال]] [[حاکمان]] واکنشی شدید در پی دارد<ref>حق الحریه، ص۱۷۰- ۱۷۴؛ فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۱۵.</ref>. در [[قرآن]]، [[تهدید]] و [[ارعاب]] از ویژگی‌های بارز [[حکومت]] [[فرعون]] در [[استیلا]] بر [[بنی‌اسرائیل]] برشمرده شده است: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَذقَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِيَنَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ}}<ref>و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم. موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است. گفتند: ما پیش از آنکه تو نزد ما بیایی و پس از آنکه آمدی آزار دیده‌ایم، (موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد آنگاه در نگرد که چگونه رفتار می‌کنید؛ سوره اعراف، آیه:۱۲۷ - ۱۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت می‌چشاندند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌گذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه ۴۹.</ref> آنان همواره بر [[شکنجه]] و کشتن مردان [[بنی‌اسرائیل]] و به [[استضعاف]] و [[زبونی]] کشاندن آنان [[اصرار]] می‌ورزیدند. [[مادر موسی]] {{ع}} بر اثر [[هراس]] از تهدیدهای [[حکومت]] [[استبدادی]] [[فرعون]] در کشتن [[فرزندان]] ذکور و [[خفقان]] [[حاکم]] بر [[جامعه]]، [[فرزند]] دلبند خویش، [[موسی]] {{ع}} را به [[الهام الهی]] به آب‌های [[رود نیل]] سپرد: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد» سوره قصص، آیه ۷.</ref> و [[مؤمن آل فرعون]] بر اثر [[ترس]] و [[ارعاب]] [[حاکم]] بر [[جامعه]]، [[ایمان]] خویش را از [[آل فرعون]] پوشیده می‌داشت: {{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان می‌داشت گفت: آیا مردی را می‌کشید که می‌گوید: پروردگار من، خداوند است و برهان‌ها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده می‌دهد بر سرتان خواهد آمد؛ بی‌گمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمی‌کند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>. در مورد [[تهدید]] [[خداپرستان]] به زندان، [[قتل]] و [[شکنجه]] از سوی [[فرعون]] در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آورده‌اید؟ بی‌گمان این نیرنگی است که در این شهر به کار برده‌اید تا مردم آن را از آن بیرون برانید، به زودی خواهید دانست» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.</ref>، {{متن قرآن|لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«سوگند می‌خورم که دست‌ها و پاهایتان را چپ و راست خواهم برید سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت» سوره اعراف، آیه ۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلا تَسْتَمِعُونَ قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الأَوَّلِينَ قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ<ref> فرعون گفت: و «پروردگار جهانیان» چیست؟ (موسی) گفت: پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست اگر اهل یقین باشید. (فرعون) به پیرامونیان خود گفت: آیا نمی‌شنوید؟ (موسی) گفت: پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست. (فرعون) گفت: بی‌گمان پیامبری که نزد شما فرستاده‌اند دیوانه است. (موسی) گفت: پروردگار خاور و باختر و آنچه میان آنهاست اگر خرد بورزید. (فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد؛ سوره شعراء، آیه:۲۳ - ۲۹.</ref> [[همسر]] [[عزیز مصر]] ([[زلیخا]]) نیز با تکیه بر [[قدرت]] [[استبدادی]] [[حکومت مصر]]، [[یوسف]] {{ع}} را به [[پیروی]] از [[امیال نفسانی]] خویش فرا خواند و او را در صورت خودداری، به زندان [[تهدید]] کرد {{متن قرآن|قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ}}<ref>«(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان می‌دهم انجام ندهد بی‌گمان به زندان افکنده می‌شود و از خوارشدگان خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ}}<ref>«آنگاه، پس از آنکه آن نشانه‌ها را دیدند بر آن شدند که او را تا زمانی زندانی کنند» سوره یوسف، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
 
=== [[تفرقه]] و ایجاد [[نظام]] طبقاتی ===
=== [[تفرقه]] و ایجاد [[نظام]] طبقاتی ===
* از شگردهای حکومت‌های [[استبدادی]] و خودکامه [[سیاست]] [[استعماری]] معروف "تفرقه بینداز و [[حکومت]] کن" و تقسیم [[مردم]] به طبقات و گروه‌های مختلف، برای جلوگیری از [[انسجام]] [[مردم]] و شکستن [[قدرت]] آنهاست که بعضا با [[استضعاف]] [[فکری]] و [[تضعیف]] [[عقول]] [[مردم]] و [[تحقیر]] همراه است<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۲۳ - ۱۲۴.</ref>. این ترفند در مورد [[حکومت]] [[فرعون]] در [[قرآن]] بازتاب بیشتری دارد: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref>. طبق بیان [[قرآن]]، [[فرعون]] قومش را کوچک شمرد و بدین‌سان آنها را [[فرمانبردار]] خویش گردانید: {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref><ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
از شگردهای حکومت‌های [[استبدادی]] و خودکامه [[سیاست]] [[استعماری]] معروف "تفرقه بینداز و [[حکومت]] کن" و تقسیم [[مردم]] به طبقات و گروه‌های مختلف، برای جلوگیری از [[انسجام]] [[مردم]] و شکستن [[قدرت]] آنهاست که بعضا با [[استضعاف]] [[فکری]] و [[تضعیف]] [[عقول]] [[مردم]] و [[تحقیر]] همراه است<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص۱۲۳ - ۱۲۴.</ref>. این ترفند در مورد [[حکومت]] [[فرعون]] در [[قرآن]] بازتاب بیشتری دارد: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.</ref>. طبق بیان [[قرآن]]، [[فرعون]] قومش را کوچک شمرد و بدین‌سان آنها را [[فرمانبردار]] خویش گردانید: {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>.<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
 
=== سلب [[آزادی]] از دیگران ===
=== سلب [[آزادی]] از دیگران ===
* [[فرمانروایان]] [[مستبد]]، برای [[حفظ]] موقعیت خویش و از دست ندادن [[حکومت]] و انحصار [[قدرت]]، به صور گوناگون، [[آزادی]] دیگران را سلب می‌کنند. [[فرعون]] به این منظور پسران [[بنی‌اسرائیل]] را می‌کشت {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَاءَهُمْ وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ}}<ref>«و چون از نزد ما حق را برای آنان آورد گفتند: پسران کسانی را که با او ایمان آورده‌اند بکشید و زنانشان را زنده بگذارید! و نیرنگ کافران جز در گمراهی نیست (و راه به جایی نمی‌برد)» سوره غافر، آیه ۲۵.</ref> و [[مؤمنان]] به [[موسی]] را به قطع دست و پا و به دار آویختن، [[تهدید]] می‌کرد {{متن قرآن|لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«سوگند می‌خورم که دست‌ها و پاهایتان را چپ و راست خواهم برید سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت» سوره اعراف، آیه ۱۲۴.</ref> و [[ایمان آوردن]] دیگران را به اجازه خود منوط می‌دانست {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آورده‌اید؟ بی‌گمان این نیرنگی است که در این شهر به کار برده‌اید تا مردم آن را از آن بیرون برانید، به زودی خواهید دانست» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«(فرعون) گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او گرویدید؟ بی‌گمان او بزرگ شماست که به شما جادوگری آموخته است؛ به زودی خواهید دانست؛ دست‌ها و پاهایتان را از چپ و راست خواهم برید و همه شما را به دار خواهم آویخت» سوره شعراء، آیه ۴۹.</ref><ref>حق الحریه، ص۱۷۷ - ۱۷۹.</ref><ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
[[فرمانروایان]] [[مستبد]]، برای [[حفظ]] موقعیت خویش و از دست ندادن [[حکومت]] و انحصار [[قدرت]]، به صور گوناگون، [[آزادی]] دیگران را سلب می‌کنند. [[فرعون]] به این منظور پسران [[بنی‌اسرائیل]] را می‌کشت {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَاءَهُمْ وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ}}<ref>«و چون از نزد ما حق را برای آنان آورد گفتند: پسران کسانی را که با او ایمان آورده‌اند بکشید و زنانشان را زنده بگذارید! و نیرنگ کافران جز در گمراهی نیست (و راه به جایی نمی‌برد)» سوره غافر، آیه ۲۵.</ref> و [[مؤمنان]] به [[موسی]] را به قطع دست و پا و به دار آویختن، [[تهدید]] می‌کرد {{متن قرآن|لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«سوگند می‌خورم که دست‌ها و پاهایتان را چپ و راست خواهم برید سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت» سوره اعراف، آیه ۱۲۴.</ref> و [[ایمان آوردن]] دیگران را به اجازه خود منوط می‌دانست {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آورده‌اید؟ بی‌گمان این نیرنگی است که در این شهر به کار برده‌اید تا مردم آن را از آن بیرون برانید، به زودی خواهید دانست» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«(فرعون) گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او گرویدید؟ بی‌گمان او بزرگ شماست که به شما جادوگری آموخته است؛ به زودی خواهید دانست؛ دست‌ها و پاهایتان را از چپ و راست خواهم برید و همه شما را به دار خواهم آویخت» سوره شعراء، آیه ۴۹.</ref><ref>حق الحریه، ص۱۷۷ - ۱۷۹.</ref><ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>


== فرجام [[استبداد]] ==
== فرجام [[استبداد]] ==
* فرجام [[دنیوی]] مستبدان [[شکست]] و زوال<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۵.</ref> و پایان کار آنان در [[آخرت]]، [[عذاب]] [[جهنم]] است: {{متن قرآن| وَاسْتَفْتَحُواْ وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ مِّن وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِن مَّاء صَدِيدٍ يَتَجَرَّعُهُ وَلاَ يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِن وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ}}<ref>«و (پیامبران) گشایش خواستند و هر گردنکش ستیهنده‌ای نومید شد و پیش روی او دوزخ است و از زردابی به او می‌نوشانند که آن را جرعه جرعه می‌نوشد و چنین نیست که آن را فرو برد؛ و مرگ از هر سو بدو روی می‌آورد امّا او مردنی نیست و عذابی بسیار سخت پیش روی اوست» سوره ابراهیم، آیه ۱۵-۱۷.</ref> و نیز {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز می‌داشتند رهایی بخشیدیم و ستم‌ورزان را برای آنکه نافرمانی می‌کردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref>، چنان‌که [[روایات]] نیز بر [[عذاب]] [[امیران]] مستبدّ دلالت می‌کند. طبق روایتی از [[پیامبر]] [[امیر]] مسلّط نخستین کسی است که به [[عذاب]] [[دوزخ]] گرفتار خواهد شد<ref>الجهاد، ص۸۴؛ کنزل العمال، ج۱۵، ص۸۳۱.</ref>. برخی [[امیر]] مسلط را تمثیلی از استبداد [[سیاسی]] دانسته‌اند. [[حضرت زینب]] {{س}} این اصطلاح را در [[شام]] درباره [[یزید]] به کار برده است<ref>معالم المدرستین، ج۳، ص۱۶۰.</ref><ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
فرجام [[دنیوی]] مستبدان [[شکست]] و زوال<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۵.</ref> و پایان کار آنان در [[آخرت]]، [[عذاب]] [[جهنم]] است: {{متن قرآن| وَاسْتَفْتَحُواْ وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ مِّن وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِن مَّاء صَدِيدٍ يَتَجَرَّعُهُ وَلاَ يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِن وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ}}<ref>«و (پیامبران) گشایش خواستند و هر گردنکش ستیهنده‌ای نومید شد و پیش روی او دوزخ است و از زردابی به او می‌نوشانند که آن را جرعه جرعه می‌نوشد و چنین نیست که آن را فرو برد؛ و مرگ از هر سو بدو روی می‌آورد امّا او مردنی نیست و عذابی بسیار سخت پیش روی اوست» سوره ابراهیم، آیه ۱۵-۱۷.</ref> و نیز {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز می‌داشتند رهایی بخشیدیم و ستم‌ورزان را برای آنکه نافرمانی می‌کردند به عذابی سخت فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۵.</ref>، چنان‌که [[روایات]] نیز بر [[عذاب]] [[امیران]] مستبدّ دلالت می‌کند. طبق روایتی از [[پیامبر]] [[امیر]] مسلّط نخستین کسی است که به [[عذاب]] [[دوزخ]] گرفتار خواهد شد<ref>الجهاد، ص۸۴؛ کنزل العمال، ج۱۵، ص۸۳۱.</ref>. برخی [[امیر]] مسلط را تمثیلی از استبداد [[سیاسی]] دانسته‌اند. [[حضرت زینب]] {{س}} این اصطلاح را در [[شام]] درباره [[یزید]] به کار برده است<ref>معالم المدرستین، ج۳، ص۱۶۰.</ref>.<ref>[[عبدالصمد مجدی|مجدی، عبدالصمد]]، [[استبداد (مقاله)|مقاله «استبداد»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>


== دوری از استبداد ==
== دوری از استبداد ==
خط ۴۴: خط ۵۵:
#{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>؛
#{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>؛
#{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز اس[[تورات]]ر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>.
#{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز اس[[تورات]]ر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>.
نیز [[خداوند]] در [[مذمت]] [[فرعون]] می‌گوید: {{متن قرآن|اسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ}}<ref>«قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>. [[رفتاری]] که در [[اسلام]] هیچ جایگاهی ندارد. {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«حال آنکه قدرت (یکسره) از آن خداوند است و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان» سوره منافقون، آیه ۸.</ref><ref>[[نجف لک‌زایی|لک‌زایی، نجف]]، [[اصول رهیافت امنیتی پیامبر در قرآن کریم (مقاله)|مقاله «اصول رهیافت امنیتی پیامبر در قرآن کریم»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۱۵۳.</ref>
نیز [[خداوند]] در [[مذمت]] [[فرعون]] می‌گوید: {{متن قرآن|اسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ}}<ref>«قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>. [[رفتاری]] که در [[اسلام]] هیچ جایگاهی ندارد. {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«حال آنکه قدرت (یکسره) از آن خداوند است و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان» سوره منافقون، آیه ۸.</ref><ref>[[نجف لک‌زایی|لک‌زایی، نجف]]، [[اصول رهیافت امنیتی پیامبر در قرآن کریم (مقاله)|مقاله «اصول رهیافت امنیتی پیامبر در قرآن کریم»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۱۵۳.</ref>


خط ۵۵: خط ۶۷:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:استبداد]]
[[رده:اصطلاحات سیاسی]]
۱۱۵٬۳۲۶

ویرایش