سفیران پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۴۵۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ دسامبر ۲۰۲۲
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۰: خط ۶۰:
{{اصلی|سلیط بن عمرو}}
{{اصلی|سلیط بن عمرو}}
یکی از مناطقی که [[پیامبر خاتم]] {{صل}} برای آنجا سفیری فرستاد و آنها را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد یمامه بود. در [[سال هفتم هجری]] دو نفر در آنجا [[حکومت]] می‌کردند. یکی از این دو نفر "[[هوذة بن علی حنفی]]" و دیگری "[[ثمامة بن اثال حنفی]]" بوده است<ref>ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۲۴؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۲۸۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۷.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} "[[سلیط بن عمرو]]" را به سوی آنها فرستاد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۷؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۲۸۸؛ ابن‌سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۲۴؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۳۰۴.</ref>. حضرت در [[نامه]] نوشته بودند: اسلام بیاور تا سالم بمانی و آنچه تحت [[قدرت]] تو است، باقی بماند"<ref>خیر الدین زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۱۰۲؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۳۸؛ محمد بن یوسف صالحی، سپل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۳۵۷.</ref>. هوذة بن علی حنفی برای [[اسلام]] آوردن خود شرطی قرار داد و در آخر هم [[مسلمان]] نشد. اما "[[ثمامة بن اثال]]" بعد از [[اسارت]] مسلمان شد<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سفیر پیامبر اکرم به یمامه (مقاله)|سفیر پیامبر اکرم به یمامه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۵۸-۵۶۱.</ref>.
یکی از مناطقی که [[پیامبر خاتم]] {{صل}} برای آنجا سفیری فرستاد و آنها را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد یمامه بود. در [[سال هفتم هجری]] دو نفر در آنجا [[حکومت]] می‌کردند. یکی از این دو نفر "[[هوذة بن علی حنفی]]" و دیگری "[[ثمامة بن اثال حنفی]]" بوده است<ref>ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۲۴؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۲۸۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۷.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} "[[سلیط بن عمرو]]" را به سوی آنها فرستاد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۷؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۲۸۸؛ ابن‌سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۲۴؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۳۰۴.</ref>. حضرت در [[نامه]] نوشته بودند: اسلام بیاور تا سالم بمانی و آنچه تحت [[قدرت]] تو است، باقی بماند"<ref>خیر الدین زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۱۰۲؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۳۸؛ محمد بن یوسف صالحی، سپل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۳۵۷.</ref>. هوذة بن علی حنفی برای [[اسلام]] آوردن خود شرطی قرار داد و در آخر هم [[مسلمان]] نشد. اما "[[ثمامة بن اثال]]" بعد از [[اسارت]] مسلمان شد<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سفیر پیامبر اکرم به یمامه (مقاله)|سفیر پیامبر اکرم به یمامه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۵۸-۵۶۱.</ref>.
== سفرای دیگر ==
برخی دیگر از سفیران پیامبر عبارت‌اند از:
# علی بن ابی‌طالب، سفیر پیامبر در همدان شد. پس از اقامت [[علی بن ابی‌طالب]] در همدان همه اهالی در عرض یک [[روز]] [[اسلام]] را قبول کردند<ref>مکاتیب الرسول، ص۱۹۲.</ref>.
# حرملة بن زید، پیامبر {{صل}} در سال نه [[هجری]] هنگام [[جنگ تبوک]] یک هیأت سفرا برای [[دعوت]] [[مردم]] [[شهر]] ساحلی ایله (در کنار دریای سرخ) و حومه آن و نیز بزرگشان [[یوحنا بن روبه]] اعزام داشت. این هیأت متشکل از [[حرمله]]، [[زید]] و [[حریث بن زید]] و أبیّ و [[شرحبیل]] بود.
# مهاجر بن ابی امیه، [[سفیر]] [[پیامبر]] در قسمتی از [[اراضی]] [[یمن]] و دربار [[پادشاهان]] [[حمیر]].
# خالد بن ولید، سفیر پیامبر در [[همدان]] (شهری بوده در نزدیکی دریای عمان). [[خالد]] شش‌ماه در آنجا اقامت داشت و مردم را [[دعوت به اسلام]] می‌کرد اما کسی نمی‌پذیرفت.
# حذیفة بن یمان، سفیر اسلام در [[سرزمین]] [[هندوستان]] و دربار [[حاکم]] آنجا به نام سرباتک. از قرار معلوم سرباتک تحت تأثیر قرار گرفت و [[مسلمان]] شد<ref>مکاتیب الرسول، ص۳۸.</ref>.
# [[عبدالله بن عوسجه]]، سفیر پیامبر در میان [[قبیله]] [[حارثة بن قریظ]].
# [[جریر بن عبدالله بجلی]]، سفیر پیامبر در میان [[قبایل]] ذی الکلاع الحمیری.
بنابراین، [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[دین]] را از [[سیاست]] جدا نمی‌دانسته، بلکه [[رسالت]] همان [[اصلاح]] سیاست و [[هدایت]] [[امور سیاسی]] [[جامعه]] در کانال و مسیر صحیح است. در بعضی موارد به ویژه دستورهایی از پیامبر صادر شده که تأکید ویژه‌ای بر تلفیق مسائل و مسؤولیت‌های عبادتی و [[سیاسی]] دارد. یکی از این موارد نامه‌ای است که حضرت به [[اولین سفیر]] [[اسلام در مدینه]] ([[مصعب بن عمیر]]) داده است. او که به عنوان سفیر پیامبر در [[مدینه]] اقامت داشت، مردم را به اسلام دعوت می‌کرد؛ [[رسول خدا]] {{صل}} طی نامه‌ای [[دستور]] فرمودند که [[مصعب]] [[نماز جمعه]] نیز اقامه کند: {{متن حدیث|أما بعد، فانظر الیوم الذی تجهر فیه الیهود بالزبور لسبتهم، فاجمعوا نساءکم و ابنائکم فاذا مال النهار عن شطره عندالزوال من یوم الجمعه فتقربوا الی الله برکعتین}}<ref>مکاتیب الرسول، ص۲۳۹.</ref>؛ اما بعد، همچنان که می‌بینی [[یهودیان]] در روز [[شنبه]] [[تظاهر]] به [[زبور]] می‌کنند، ظهر روزهای [[جمعه]] شما نیز [[زنان]] و [[فرزندان]] خود را جمع کنید و با خواندن دو رکعت [[نماز]] به [[خدا]] [[تقرّب]] جویید.
[[مصعب]] در [[مدینه]]، [[سفیر]] [[سیاسی]] [[پیامبر]] و مبلغ [[اسلام]] و [[امام جمعه]] و [[معلم قرآن]] و [[عقاید]] نیز بود. در کلاس‌های ویژه‌ای که تشکیل می‌داد، به تازه [[مسلمانان]] [[یثرب]] [[قرائت قرآن]] یاد می‌داد. سفرای دیگر حضرت نیز بنا به اقتضای موقعیت خود چنین بودند.
وقتی پدر و مادر [[سرمایه‌دار]] مصعب از اسلام او باخبر شدند، مدتی وی را [[زندانی]] ساختند و... . مصعب اولین [[نماز جمعه]] را در مدینه به پا داشت. او در سن چهل‌سالگی در [[جنگ بدر]] به [[شهادت]] رسید<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص۳۱۸.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش