پرش به محتوا

عمار بن یاسر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۵: خط ۸۵:
گرچه عمار همانند بسیاری از [[صحابه رسول خدا]] {{صل}} [[انتخاب ابوبکر]] را به رسمیت نشناختند و البته تا پایان نیز بر این [[عقیده]] پابرجا ماندند، ولی چون در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند و نیز به خاطر تهدیدهایی که از داخل و خارج مرزهای [[اسلامی]] متوجه [[حکومت]] نوپای [[اسلام]] شده و [[اصل دین]] در خطر بود، از این رو برای [[حفظ]] [[اساس اسلام]] همانند [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. آنها در عین [[اعتراض]] و [[انتقاد]] به [[حاکم]] و [[دستگاه حکومت]]، در صحنه حضور داشتند و تا پای [[جان]] از اسلام [[دفاع]] می‌کردند. نمونه آشکار آن شرکت [[عمار]] در [[نبرد]] یمامه، یعنی [[جنگ]] با [[مسیلمه]] [[کذاب]] و پیروانش بود<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۴.</ref>.
گرچه عمار همانند بسیاری از [[صحابه رسول خدا]] {{صل}} [[انتخاب ابوبکر]] را به رسمیت نشناختند و البته تا پایان نیز بر این [[عقیده]] پابرجا ماندند، ولی چون در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند و نیز به خاطر تهدیدهایی که از داخل و خارج مرزهای [[اسلامی]] متوجه [[حکومت]] نوپای [[اسلام]] شده و [[اصل دین]] در خطر بود، از این رو برای [[حفظ]] [[اساس اسلام]] همانند [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. آنها در عین [[اعتراض]] و [[انتقاد]] به [[حاکم]] و [[دستگاه حکومت]]، در صحنه حضور داشتند و تا پای [[جان]] از اسلام [[دفاع]] می‌کردند. نمونه آشکار آن شرکت [[عمار]] در [[نبرد]] یمامه، یعنی [[جنگ]] با [[مسیلمه]] [[کذاب]] و پیروانش بود<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۴.</ref>.


== [[عمار]] و [[زمامداری]] [[عمر بن خطاب]] ==
=== در عصر عمر ===
پس از آنکه تلاش عمار و دیگر [[اصحاب]] راه به جایی نبرد و برنامه ریزان به مقصود خود رسیدند و [[امام علی]] {{ع}} مظلومانه و به [[ستم]] کنار گذاشته شد، عمار مدتی را در [[عراق]] به سر برد و در آنجا به فعالیت و [[تبلیغ]] و [[ترویج]] [[اسلام راستین]] مشغول شد<ref>البته هجرت عمار می‌تواند به خاطر حکم حکومت برای ولایت عراق که از عمر بن خطاب برای او صادر کرد اتفاق افتاده باشد. باید توجه داشت که عمر بن خطاب به شدت از خارج شدن صحابه از مدینه جلوگیری می‌کرد و اگر افرادی چون عمار اصرار بر خروج داشتند، سعی می‌کرد آنها را به وسیله اعطای حکومت برخی مناطق کنترل کند و رابطه خود را با آنان قطع نکند.</ref>. هم‌چنین عمر بن خطاب او را [[والی کوفه]] قرار داد، البته [[عبدالله بن مسعود]] را نیز به عنوان معاون او و [[آموزگار]] مسائل [[شرعی]] [[مردم]] برگزید. او [[عثمان بن حنیف]] و [[حذیفه]] را نیز برای انجام مسئولیت‌هایی به همراه عمار به [[کوفه]] فرستاد. عمر بن خطاب در نامه‌ای به [[مردم کوفه]] این گونه نوشت: "اما بعد؛ من عمار را به عنوان [[استاندار]] و [[ابن مسعود]] را به عنوان [[وزیر]] و [[معلم]] به سوی شما فرستادم و این را بدانید که ایشان از برگزیدگان [[یاران محمد]] {{صل}} هستند؛ پس به ایشان [[اقتدا]] کنید"<ref>{{عربی|اما بعد فإني قد بعثت الیكم عمار اميرا و عبدالله بن مسعود وزيرا و معلما و هما من نجباء اصحاب محمد {{صل}} فاقتدوا بهما...}}؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۳۲؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۱۴۷. این‌گونه هم نقل شده: و حکم را برای سه نفر به همراه عمار نوشت و برای هر یک وظایفی را مشخص و غذای روزانه آنها را نیز معین کرد. (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۶۴).</ref>.
پس از آنکه تلاش عمار و دیگر [[اصحاب]] راه به جایی نبرد و برنامه ریزان به مقصود خود رسیدند و [[امام علی]] {{ع}} مظلومانه و به [[ستم]] کنار گذاشته شد، عمار مدتی را در [[عراق]] به سر برد و در آنجا به فعالیت و [[تبلیغ]] و [[ترویج]] [[اسلام راستین]] مشغول شد<ref>البته هجرت عمار می‌تواند به خاطر حکم حکومت برای ولایت عراق که از عمر بن خطاب برای او صادر کرد اتفاق افتاده باشد. باید توجه داشت که عمر بن خطاب به شدت از خارج شدن صحابه از مدینه جلوگیری می‌کرد و اگر افرادی چون عمار اصرار بر خروج داشتند، سعی می‌کرد آنها را به وسیله اعطای حکومت برخی مناطق کنترل کند و رابطه خود را با آنان قطع نکند.</ref>. هم‌چنین عمر بن خطاب او را [[والی کوفه]] قرار داد، البته [[عبدالله بن مسعود]] را نیز به عنوان معاون او و [[آموزگار]] مسائل [[شرعی]] [[مردم]] برگزید. او [[عثمان بن حنیف]] و [[حذیفه]] را نیز برای انجام مسئولیت‌هایی به همراه عمار به [[کوفه]] فرستاد. عمر بن خطاب در نامه‌ای به [[مردم کوفه]] این گونه نوشت: "اما بعد؛ من عمار را به عنوان [[استاندار]] و [[ابن مسعود]] را به عنوان [[وزیر]] و [[معلم]] به سوی شما فرستادم و این را بدانید که ایشان از برگزیدگان [[یاران محمد]] {{صل}} هستند؛ پس به ایشان [[اقتدا]] کنید"<ref>{{عربی|اما بعد فإني قد بعثت الیكم عمار اميرا و عبدالله بن مسعود وزيرا و معلما و هما من نجباء اصحاب محمد {{صل}} فاقتدوا بهما...}}؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۳۲؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۱۴۷. این‌گونه هم نقل شده: و حکم را برای سه نفر به همراه عمار نوشت و برای هر یک وظایفی را مشخص و غذای روزانه آنها را نیز معین کرد. (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۶۴).</ref>.


۲۱۷٬۸۱۸

ویرایش