←سرگذشت زندگی در حکومت خلفا
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
درباره حوادثی که عدهای بلافاصله پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} به وجود آوردند<ref>میتوان گفت، این گروه در زمان حیات رسول خدا {{صل}} برای رسیدن به مقاصد خود برنامهریزی میکردند و هنگام ارتحال آن بزرگوار خواستههای خود را ظاهر ساختند</ref>. برخی از [[اصحاب پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} واکنشهایی از خود نشان دادند که در کتب [[تاریخ]] [[ثبت]] است؛ از جمله آنها اعتراضی بود که [[دوازده نفر]] از [[اصحاب بدری]]<ref> به کسانی گفته میشود که در جنگ بدر که اولین نبرد رسمی و مسلحانه مسلمانان بود، حضور داشتند و رشادتهای فراوانی از خود نشان میدادند.</ref> از [[مهاجرین]] و [[انصار]] هنگامی که [[خلیفه اول]] در [[مسجد]] بر [[منبر]] نشسته بود، از خود نشان دادند و [[مخالفت]] خود را با [[گزینش]] [[ابوبکر]] به طور علنی اعلام داشتند. از مهاجرین [[خالد بن سعید بن عاص]] که از [[بنیامیه]] بود، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر غفاری]]، [[مقداد بن اسود]]، عمار بن یاسر و [[بریده اسلمی]] و از انصار [[ابوهیثم بن تیهان]]، [[سهل بن حنیف]]، [[عثمان بن حنیف]]، [[خزیمة بن ثابت]] [[ذوالشهادتین]]، [[ابی بن کعب]] و [[ابوایوب انصاری]] در این [[اعتراض]] شرکت داشتند و آنها باهم قرار گذاشتند وقتی ابوبکر بالای منبر رفت او را استیضاح کرده، اعتراضشان را به او اعلام کنند<ref>لازم به ذکر است تصمیم ایشان بسیار خطرناک بود ولی هنگامی که برای گرفتن تصمیم نهایی و مشورت نزد امیرالمؤمنین علی {{ع}} رفتند، آن حضرت ایشان را از حرکتهای تند و خشن بر حذر داشت و به آنها فرمود آنچه را از رسول خدا {{صل}} درباره جانشینی و معرفی من به عنوان جانشین و سفارشهای آن حضرت نسبت به من شنیدهاید بیان کنید تا حجت بر آنان روشنتر شود و جای عذری باقی نماند. (الاحتجاج، طبرسی، ص۷۷).</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۱-۴۱۳.</ref> | درباره حوادثی که عدهای بلافاصله پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} به وجود آوردند<ref>میتوان گفت، این گروه در زمان حیات رسول خدا {{صل}} برای رسیدن به مقاصد خود برنامهریزی میکردند و هنگام ارتحال آن بزرگوار خواستههای خود را ظاهر ساختند</ref>. برخی از [[اصحاب پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} واکنشهایی از خود نشان دادند که در کتب [[تاریخ]] [[ثبت]] است؛ از جمله آنها اعتراضی بود که [[دوازده نفر]] از [[اصحاب بدری]]<ref> به کسانی گفته میشود که در جنگ بدر که اولین نبرد رسمی و مسلحانه مسلمانان بود، حضور داشتند و رشادتهای فراوانی از خود نشان میدادند.</ref> از [[مهاجرین]] و [[انصار]] هنگامی که [[خلیفه اول]] در [[مسجد]] بر [[منبر]] نشسته بود، از خود نشان دادند و [[مخالفت]] خود را با [[گزینش]] [[ابوبکر]] به طور علنی اعلام داشتند. از مهاجرین [[خالد بن سعید بن عاص]] که از [[بنیامیه]] بود، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر غفاری]]، [[مقداد بن اسود]]، عمار بن یاسر و [[بریده اسلمی]] و از انصار [[ابوهیثم بن تیهان]]، [[سهل بن حنیف]]، [[عثمان بن حنیف]]، [[خزیمة بن ثابت]] [[ذوالشهادتین]]، [[ابی بن کعب]] و [[ابوایوب انصاری]] در این [[اعتراض]] شرکت داشتند و آنها باهم قرار گذاشتند وقتی ابوبکر بالای منبر رفت او را استیضاح کرده، اعتراضشان را به او اعلام کنند<ref>لازم به ذکر است تصمیم ایشان بسیار خطرناک بود ولی هنگامی که برای گرفتن تصمیم نهایی و مشورت نزد امیرالمؤمنین علی {{ع}} رفتند، آن حضرت ایشان را از حرکتهای تند و خشن بر حذر داشت و به آنها فرمود آنچه را از رسول خدا {{صل}} درباره جانشینی و معرفی من به عنوان جانشین و سفارشهای آن حضرت نسبت به من شنیدهاید بیان کنید تا حجت بر آنان روشنتر شود و جای عذری باقی نماند. (الاحتجاج، طبرسی، ص۷۷).</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۱-۴۱۳.</ref> | ||
== | ===دوران حکومت خلفا=== | ||
=== در عصر ابوبکر === | ==== در عصر ابوبکر ==== | ||
گرچه عمار همانند بسیاری از [[صحابه رسول خدا]] {{صل}} [[انتخاب ابوبکر]] را به رسمیت نشناختند و البته تا پایان نیز بر این [[عقیده]] پابرجا ماندند، ولی چون در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند و نیز به خاطر تهدیدهایی که از داخل و خارج مرزهای [[اسلامی]] متوجه [[حکومت]] نوپای [[اسلام]] شده و [[اصل دین]] در خطر بود، از این رو برای [[حفظ]] [[اساس اسلام]] همانند [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. آنها در عین [[اعتراض]] و [[انتقاد]] به [[حاکم]] و [[دستگاه حکومت]]، در صحنه حضور داشتند و تا پای [[جان]] از اسلام [[دفاع]] میکردند. نمونه آشکار آن شرکت [[عمار]] در [[نبرد]] یمامه، یعنی [[جنگ]] با [[مسیلمه]] [[کذاب]] و پیروانش بود<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۴.</ref>. | گرچه عمار همانند بسیاری از [[صحابه رسول خدا]] {{صل}} [[انتخاب ابوبکر]] را به رسمیت نشناختند و البته تا پایان نیز بر این [[عقیده]] پابرجا ماندند، ولی چون در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند و نیز به خاطر تهدیدهایی که از داخل و خارج مرزهای [[اسلامی]] متوجه [[حکومت]] نوپای [[اسلام]] شده و [[اصل دین]] در خطر بود، از این رو برای [[حفظ]] [[اساس اسلام]] همانند [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. آنها در عین [[اعتراض]] و [[انتقاد]] به [[حاکم]] و [[دستگاه حکومت]]، در صحنه حضور داشتند و تا پای [[جان]] از اسلام [[دفاع]] میکردند. نمونه آشکار آن شرکت [[عمار]] در [[نبرد]] یمامه، یعنی [[جنگ]] با [[مسیلمه]] [[کذاب]] و پیروانش بود<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۴.</ref>. | ||
=== در عصر عمر === | ==== در عصر عمر ==== | ||
پس از آنکه تلاش عمار و دیگر [[اصحاب]] راه به جایی نبرد و برنامه ریزان به مقصود خود رسیدند و [[امام علی]] {{ع}} مظلومانه و به [[ستم]] کنار گذاشته شد، عمار مدتی را در [[عراق]] به سر برد و در آنجا به فعالیت و [[تبلیغ]] و [[ترویج]] [[اسلام راستین]] مشغول شد<ref>البته هجرت عمار میتواند به خاطر حکم حکومت برای ولایت عراق که از عمر بن خطاب برای او صادر کرد اتفاق افتاده باشد. باید توجه داشت که عمر بن خطاب به شدت از خارج شدن صحابه از مدینه جلوگیری میکرد و اگر افرادی چون عمار اصرار بر خروج داشتند، سعی میکرد آنها را به وسیله اعطای حکومت برخی مناطق کنترل کند و رابطه خود را با آنان قطع نکند.</ref>. همچنین عمر بن خطاب او را [[والی کوفه]] قرار داد، البته [[عبدالله بن مسعود]] را نیز به عنوان معاون او و [[آموزگار]] مسائل [[شرعی]] [[مردم]] برگزید. او [[عثمان بن حنیف]] و [[حذیفه]] را نیز برای انجام مسئولیتهایی به همراه عمار به [[کوفه]] فرستاد. عمر بن خطاب در نامهای به [[مردم کوفه]] این گونه نوشت: "اما بعد؛ من عمار را به عنوان [[استاندار]] و [[ابن مسعود]] را به عنوان [[وزیر]] و [[معلم]] به سوی شما فرستادم و این را بدانید که ایشان از برگزیدگان [[یاران محمد]] {{صل}} هستند؛ پس به ایشان [[اقتدا]] کنید"<ref>{{عربی|اما بعد فإني قد بعثت الیكم عمار اميرا و عبدالله بن مسعود وزيرا و معلما و هما من نجباء اصحاب محمد {{صل}} فاقتدوا بهما...}}؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۳۲؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۱۴۷. اینگونه هم نقل شده: و حکم را برای سه نفر به همراه عمار نوشت و برای هر یک وظایفی را مشخص و غذای روزانه آنها را نیز معین کرد. (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۶۴).</ref>. | پس از آنکه تلاش عمار و دیگر [[اصحاب]] راه به جایی نبرد و برنامه ریزان به مقصود خود رسیدند و [[امام علی]] {{ع}} مظلومانه و به [[ستم]] کنار گذاشته شد، عمار مدتی را در [[عراق]] به سر برد و در آنجا به فعالیت و [[تبلیغ]] و [[ترویج]] [[اسلام راستین]] مشغول شد<ref>البته هجرت عمار میتواند به خاطر حکم حکومت برای ولایت عراق که از عمر بن خطاب برای او صادر کرد اتفاق افتاده باشد. باید توجه داشت که عمر بن خطاب به شدت از خارج شدن صحابه از مدینه جلوگیری میکرد و اگر افرادی چون عمار اصرار بر خروج داشتند، سعی میکرد آنها را به وسیله اعطای حکومت برخی مناطق کنترل کند و رابطه خود را با آنان قطع نکند.</ref>. همچنین عمر بن خطاب او را [[والی کوفه]] قرار داد، البته [[عبدالله بن مسعود]] را نیز به عنوان معاون او و [[آموزگار]] مسائل [[شرعی]] [[مردم]] برگزید. او [[عثمان بن حنیف]] و [[حذیفه]] را نیز برای انجام مسئولیتهایی به همراه عمار به [[کوفه]] فرستاد. عمر بن خطاب در نامهای به [[مردم کوفه]] این گونه نوشت: "اما بعد؛ من عمار را به عنوان [[استاندار]] و [[ابن مسعود]] را به عنوان [[وزیر]] و [[معلم]] به سوی شما فرستادم و این را بدانید که ایشان از برگزیدگان [[یاران محمد]] {{صل}} هستند؛ پس به ایشان [[اقتدا]] کنید"<ref>{{عربی|اما بعد فإني قد بعثت الیكم عمار اميرا و عبدالله بن مسعود وزيرا و معلما و هما من نجباء اصحاب محمد {{صل}} فاقتدوا بهما...}}؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۶۳۲؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۱۴۷. اینگونه هم نقل شده: و حکم را برای سه نفر به همراه عمار نوشت و برای هر یک وظایفی را مشخص و غذای روزانه آنها را نیز معین کرد. (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۶۴).</ref>. | ||
این [[حکم]] چندان نپایید و طولی نکشید که پس از یک سال و اندی، [[عمار]] از کار بر کنار شد و [[حکم]] [[عزل]] او را [[عمر بن خطاب]] صادر کرد<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۵-۴۱۶.</ref>. | این [[حکم]] چندان نپایید و طولی نکشید که پس از یک سال و اندی، [[عمار]] از کار بر کنار شد و [[حکم]] [[عزل]] او را [[عمر بن خطاب]] صادر کرد<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۵-۴۱۶.</ref>. | ||
=== در عصر عثمان === | ==== در عصر عثمان ==== | ||
دوران زمامداری [[عثمان]]، به ویژه نیمه دوم آن سختترین روزگاری بود که بر [[اصحاب]] [[راستین]] [[رسول خدا]] {{صل}} گذشت. ملاکهای اصیل و معیارهای دقیق [[اسلامی]] کنار گذاشته شده و به طور علنی برخلاف [[دستور]] صریح [[قرآن]] و [[سنت]] [[رفتار]] میشد و شکاف طبقاتی و فامیلگرایی بر [[جامعه اسلامی]] [[سایه]] افکنده بود و هر کسی که لب به [[اعتراض]] میگشود، سختترین [[مجازات]] برای او در نظر گرفته میشد. آشکارترین نمونه این اوضاع [[تبعید]] مکرر [[ابوذر غفاری]] است که به [[نص]] صریح و صحیح [[حدیث نبوی]] [[راستگوترین]] [[فرد]] روی کره [[زمین]] بود. نمونه دیگر آن عمار بن یاسر است که در مقابل پایمال شدن [[اصول اسلامی]] و معیارهای [[انسانی]] [[سکوت]] نمیکرد و اعتراض میکرد ولی در مقابل او را کتک زده، به [[قتل]] و تبعید و... [[تهدید]] میکردند و بدترین ناسزاها را به او میگفتند<ref>علامه امینی مطالب فراوانی را درباره اعتراضات اصحاب رسول خدا {{صل}} و به ویژه عمار یاسر نسبت به پایمال شدن حقوق اسلامی و بیتوجهی به اصول اصیل دینی از منابع معتبر گردآوری کرده است. رک: الغدیر، ج۹، ص۳۰ - ۱۴ و ۱۱۴- ۱۱۰.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۸-۴۱۹.</ref> | دوران زمامداری [[عثمان]]، به ویژه نیمه دوم آن سختترین روزگاری بود که بر [[اصحاب]] [[راستین]] [[رسول خدا]] {{صل}} گذشت. ملاکهای اصیل و معیارهای دقیق [[اسلامی]] کنار گذاشته شده و به طور علنی برخلاف [[دستور]] صریح [[قرآن]] و [[سنت]] [[رفتار]] میشد و شکاف طبقاتی و فامیلگرایی بر [[جامعه اسلامی]] [[سایه]] افکنده بود و هر کسی که لب به [[اعتراض]] میگشود، سختترین [[مجازات]] برای او در نظر گرفته میشد. آشکارترین نمونه این اوضاع [[تبعید]] مکرر [[ابوذر غفاری]] است که به [[نص]] صریح و صحیح [[حدیث نبوی]] [[راستگوترین]] [[فرد]] روی کره [[زمین]] بود. نمونه دیگر آن عمار بن یاسر است که در مقابل پایمال شدن [[اصول اسلامی]] و معیارهای [[انسانی]] [[سکوت]] نمیکرد و اعتراض میکرد ولی در مقابل او را کتک زده، به [[قتل]] و تبعید و... [[تهدید]] میکردند و بدترین ناسزاها را به او میگفتند<ref>علامه امینی مطالب فراوانی را درباره اعتراضات اصحاب رسول خدا {{صل}} و به ویژه عمار یاسر نسبت به پایمال شدن حقوق اسلامی و بیتوجهی به اصول اصیل دینی از منابع معتبر گردآوری کرده است. رک: الغدیر، ج۹، ص۳۰ - ۱۴ و ۱۱۴- ۱۱۰.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[عمار یاسر (مقاله)|مقاله «عمار یاسر»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۱۸-۴۱۹.</ref> | ||