سریه ذات السلاسل: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
{{اصلی|ذات السلاسل}} | {{اصلی|ذات السلاسل}} | ||
ذات السلاسل نام یکی از جنگهای [[رسول خدا]] {{صل}} با یکی از [[قبایل]] [[مشرک]] شناخته میشود که در [[جمادی]] الآخر [[سال ۸ هجرت]] و پس از سریه [[موته]] روی داده است<ref>المغازی، ج ۱، ص ۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۹۹؛ ج ۷، ص ۳۴۲.</ref>. با اینکه رسول خدا {{صل}} شخصاً در [[نبرد]] ذات السلاسل حضور نداشته، به جهت اهمیت آن، به "[[غزوه]]" مشهور شده است<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۲۳؛ المحبر، ص ۱۲۱؛ الکامل، ج ۲، ص ۲۳۲.</ref>. از این [[جنگ]] با نام غزوه لَخْم، جُذَام<ref>صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۱۳؛ تعلیق التعلیق، ص ۱۵۷.</ref>، [[وادی الرمل]]، [[وادی یابس]] و [[غزوة السَلْسَله]]<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۳۵؛ الارشاد، ج ۱، ص ۱۱۳.</ref> نیز یاد شده | [[ذات السلاسل]] نام یکی از جنگهای [[رسول خدا]] {{صل}} با یکی از [[قبایل]] [[مشرک]] شناخته میشود که در [[جمادی]] الآخر [[سال ۸ هجرت]] و پس از سریه [[موته]] روی داده است<ref>المغازی، ج ۱، ص ۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۹۹؛ ج ۷، ص ۳۴۲.</ref>. با اینکه رسول خدا {{صل}} شخصاً در [[نبرد]] ذات السلاسل حضور نداشته، به جهت اهمیت آن، به "[[غزوه]]" مشهور شده است<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۲۳؛ المحبر، ص ۱۲۱؛ الکامل، ج ۲، ص ۲۳۲.</ref>. از این [[جنگ]] با نام غزوه لَخْم، جُذَام<ref>صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۱۳؛ تعلیق التعلیق، ص ۱۵۷.</ref>، [[وادی الرمل]]، [[وادی یابس]] و [[غزوة السَلْسَله]]<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۳۵؛ الارشاد، ج ۱، ص ۱۱۳.</ref> نیز یاد شده است. | ||
غزوه ذات السلاسل در منطقهای نزدیک به [[سرزمین]] [[شام]] روی داده که مردمی از دو [[طایفه]] بنی عُذره و بُلَیّ و بعضی از قبایل [[یمن]] در آنجا [[زندگی]] میکردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۷۵.</ref>. فاصله این منطقه تا [[مدینه]] نزدیک ۱۰ [[روز]] بوده است<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۳۱.</ref>. درباره نامگذاری این غزوه به ذات السلاسل [[نقل]] کردهاند که در سرزمین [[جذام]] آبی بود که سلسل یا سلاسل نام داشت و چون غزوه در آن منطقه رخ داد، آن را ذات السلاسل نامیدند<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۲۳؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۳۲؛ معجم البلدان، ج ۳، ص ۲۳۳.</ref>. [[طبرسی]] درباره این نامگذاری گفته است که شمار فراوانی از [[سپاه]] [[دشمن]] در این جنگ به [[اسارت]] درآمدند و آنان را با طنابهایی چون زنجیر (سلاسل) به بند کشیدند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۰۳.</ref>. درباره اصل غزوه ذات السلاسل، [[اخبار]] [[منابع تاریخی]] نزدیک به یکدیگرند و بیشتر مضمونی مشترک گزارش کردهاند؛ ولی بخشهایی از حوادث این غزوه به [[اختلاف]] نقل شده و برای آن جزئیات و حاشیههایی متفاوت در منابع [[شیعی]] و [[اهل تسنن]] یاد شده است. | غزوه ذات السلاسل در منطقهای نزدیک به [[سرزمین]] [[شام]] روی داده که مردمی از دو [[طایفه]] بنی عُذره و بُلَیّ و بعضی از قبایل [[یمن]] در آنجا [[زندگی]] میکردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۷۵.</ref>. فاصله این منطقه تا [[مدینه]] نزدیک ۱۰ [[روز]] بوده است<ref>التنبیه و الاشراف، ص ۲۳۱.</ref>. درباره نامگذاری این غزوه به ذات السلاسل [[نقل]] کردهاند که در سرزمین [[جذام]] آبی بود که سلسل یا سلاسل نام داشت و چون غزوه در آن منطقه رخ داد، آن را ذات السلاسل نامیدند<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۲۳؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۳۲؛ معجم البلدان، ج ۳، ص ۲۳۳.</ref>. [[طبرسی]] درباره این نامگذاری گفته است که شمار فراوانی از [[سپاه]] [[دشمن]] در این جنگ به [[اسارت]] درآمدند و آنان را با طنابهایی چون زنجیر (سلاسل) به بند کشیدند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۰۳.</ref>. درباره اصل غزوه ذات السلاسل، [[اخبار]] [[منابع تاریخی]] نزدیک به یکدیگرند و بیشتر مضمونی مشترک گزارش کردهاند؛ ولی بخشهایی از حوادث این غزوه به [[اختلاف]] نقل شده و برای آن جزئیات و حاشیههایی متفاوت در منابع [[شیعی]] و [[اهل تسنن]] یاد شده است. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
عمرو بن عاص برای عزیمت [[دستور]] داد شبها حرکت کنند و روزها خود را پنهان سازند و چون به نزدیکی قضاعه رسید، بر اثر فراوانی [[سپاه]] [[دشمن]]، او را [[ترس]] فرا گرفت<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۹۹ـ۱۰۰؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۳۲.</ref> و با فرستادن پیکی، از رسول خدا {{صل}} نیروی کمکی خواست و رسول خدا سپاهی ۲۰۰ نفره را که [[ابوبکر]] و [[عمر]] نیز در میانشان بودند، به [[فرماندهی]] [[ابوعبیده جرّاح]] به یاری [[عمرو]] فرستاد. عمرو پس از آنکه ابوعبیده به او پیوست، به گروهی از مردم قضاعه [[حمله]] کرد و با فرار آنها از تعقیب آنان خودداری کرد و ظاهرا هیچ دستاوردی جز فرار آن گروه نداشت و بیآنکه [[جنگ]] را ادامه دهد، به سوی مدینه حرکت کرد و با ارسال پیکی [[سلامتی]] سپاه را به رسول خدا {{صل}} خبر داد<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۹۹ ـ ۱۰۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۷۵؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۲۷۳.</ref>. هنگامی که گروهی از [[سپاه]] از [[عمرو]] میخواهند که [[دشمن]] را دنبال کند، او به عنوان [[فرمانده سپاه]] از احتمال کمین دشمن در کوههای پیشرو [[ترس]] خود را از [[شکست]] در [[جنگ]] اظهار کرده و بازگشت به [[مدینه]] را [[دستور]] میدهد<ref>المحبر، ص ۱۲۲؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۷۵.</ref>. بعضی منابع از [[نارضایتی]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] از شیوه [[فرماندهی]] [[عمرو بن عاص]] و اینکه زیر امر او قرار گرفتهاند، نیز اظهار این [[ناخشنودی]] به [[رسول خدا]] {{صل}} خبر دادهاند<ref>المنتظم، ج ۳، ص ۳۲۱ـ۳۲۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۱۴۹؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۲۷۴.</ref>؛ همچنین در این [[غزوه]]، عمرو بن عاص [[نماز]] صبحی را با حال جنابت برای سپاه [[امامت]] کرد که گویا این عمل وی نیز مایه [[تعجب]] و پرخاش بعضی از [[اصحاب]] شده و از وی نزد [[رسول اکرم]] {{صل}} [[شکایت]] کردند و هنگامی که آن حضرت از این رخداد [[آگاه]] شد، با اظهار تعجب علّت این کار را از وی جویا شد و عمرو در توجیه عمل خود گفت هوا سرد بود و چنانچه [[غسل]] میکردم میمردم. [[پیامبر]] از پاسخ وی خندید و چیزی نگفت<ref>المنتظم، ج ۳، ص ۳۲۲؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۲۷۴.</ref>. در منابع [[شیعی]]، جز اشاراتی گذرا درباره این بخش از غزوه سخنی به میان نیامده است؛ اما اصل غزوه [[ذات السلاسل]] با تفاوتهایی در [[نقل]]، مسلّم انگاشته شده است. | عمرو بن عاص برای عزیمت [[دستور]] داد شبها حرکت کنند و روزها خود را پنهان سازند و چون به نزدیکی قضاعه رسید، بر اثر فراوانی [[سپاه]] [[دشمن]]، او را [[ترس]] فرا گرفت<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۹۹ـ۱۰۰؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۳۲.</ref> و با فرستادن پیکی، از رسول خدا {{صل}} نیروی کمکی خواست و رسول خدا سپاهی ۲۰۰ نفره را که [[ابوبکر]] و [[عمر]] نیز در میانشان بودند، به [[فرماندهی]] [[ابوعبیده جرّاح]] به یاری [[عمرو]] فرستاد. عمرو پس از آنکه ابوعبیده به او پیوست، به گروهی از مردم قضاعه [[حمله]] کرد و با فرار آنها از تعقیب آنان خودداری کرد و ظاهرا هیچ دستاوردی جز فرار آن گروه نداشت و بیآنکه [[جنگ]] را ادامه دهد، به سوی مدینه حرکت کرد و با ارسال پیکی [[سلامتی]] سپاه را به رسول خدا {{صل}} خبر داد<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۹۹ ـ ۱۰۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۷۵؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۲۷۳.</ref>. هنگامی که گروهی از [[سپاه]] از [[عمرو]] میخواهند که [[دشمن]] را دنبال کند، او به عنوان [[فرمانده سپاه]] از احتمال کمین دشمن در کوههای پیشرو [[ترس]] خود را از [[شکست]] در [[جنگ]] اظهار کرده و بازگشت به [[مدینه]] را [[دستور]] میدهد<ref>المحبر، ص ۱۲۲؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۷۵.</ref>. بعضی منابع از [[نارضایتی]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] از شیوه [[فرماندهی]] [[عمرو بن عاص]] و اینکه زیر امر او قرار گرفتهاند، نیز اظهار این [[ناخشنودی]] به [[رسول خدا]] {{صل}} خبر دادهاند<ref>المنتظم، ج ۳، ص ۳۲۱ـ۳۲۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۱۴۹؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۲۷۴.</ref>؛ همچنین در این [[غزوه]]، عمرو بن عاص [[نماز]] صبحی را با حال جنابت برای سپاه [[امامت]] کرد که گویا این عمل وی نیز مایه [[تعجب]] و پرخاش بعضی از [[اصحاب]] شده و از وی نزد [[رسول اکرم]] {{صل}} [[شکایت]] کردند و هنگامی که آن حضرت از این رخداد [[آگاه]] شد، با اظهار تعجب علّت این کار را از وی جویا شد و عمرو در توجیه عمل خود گفت هوا سرد بود و چنانچه [[غسل]] میکردم میمردم. [[پیامبر]] از پاسخ وی خندید و چیزی نگفت<ref>المنتظم، ج ۳، ص ۳۲۲؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۲۷۴.</ref>. در منابع [[شیعی]]، جز اشاراتی گذرا درباره این بخش از غزوه سخنی به میان نیامده است؛ اما اصل غزوه [[ذات السلاسل]] با تفاوتهایی در [[نقل]]، مسلّم انگاشته شده است. | ||
[[شیخ مفید]] نیز به گزارش از [[اصحاب]] [[سیره]] به غزوه وادی الرّمل (همان ذات السلاسل) اشاره کرده و نزول سوره عادیات را در مورد این غزوه دانسته است. مطابق نقل شیخ مفید که تهی از [[غلو]] به نظر میرسد، مردی بادیهنشین به قصد [[خیرخواهی]]، [[رسول خدا]] {{صل}} را از [[تصمیم]] برخی [[قبایل عرب]] برای [[حمله]] به [[مدینه]] [[آگاه]] کرد و حضرت اصحاب را به [[مسجد]] فرا خواند و ضمن [[آگاه کردن]] آنان، از بزرگان اصحاب خواست هر یک که میپذیرد به مقابله با آن گروه رفته و آنان را به [[توحید]] و [[ایمان به خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} [[دعوت]] کند و در صورت خودداری با آنان بجنگد. یکی از سران اصحاب از [[مهاجران]] که در این گزارش نام وی نیامده، [[آمادگی]] خود را برای انجام دادن این [[مأموریت]] اعلام کرد و رسول خدا {{صل}} او را همراه ۷۰۰ تن به وادی یابس گسیل داشتند. این [[فرمانده]] پس از [[آگاهی]] از فراوانی [[دشمن]] بی هیچ گونه رویارویی و دستاوردی به مدینه نزد پیامبر {{صل}} بازگشت. | |||
آنگاه رسول خدا {{صل}} داوطلب دیگری از مهاجران را با همان [[سپاه]] اعزام میکنند و او نیز بیهرگونه توفیقی باز میگردد و در مرتبه سوم، [[رسول اعظم]] {{صل}} [[امام علی]] {{ع}} را فرامیخواند و [[امیرمؤمنان]] {{ع}} شجاعانه با [[مشرکان]] وادی الرمل رویارو شده و با کشتن ۶ یا ۷ نفر از آنها [[پیروز]] میدان میشود و [[مشرکان]] پس از [[پذیرش]] [[شکست]] میگریزند و [[امام]] {{ع}} با [[غنایم]] فراوان به سوی [[مدینه]] باز میگردد. [[رسول خدا]] {{صل}} با گزارش [[جبرئیل]] از [[پیروزی]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} [[آگاه]] شده و برای استقبال از ایشان و [[سپاه]] وی، با [[اصحاب]] خود از مدینه بیرون میروند و با دیدن [[علی]] {{ع}} از عملکرد وی در این [[غزوه]] [[رضایت]] کامل اظهار میکند. | آنگاه رسول خدا {{صل}} داوطلب دیگری از مهاجران را با همان [[سپاه]] اعزام میکنند و او نیز بیهرگونه توفیقی باز میگردد و در مرتبه سوم، [[رسول اعظم]] {{صل}} [[امام علی]] {{ع}} را فرامیخواند و [[امیرمؤمنان]] {{ع}} شجاعانه با [[مشرکان]] وادی الرمل رویارو شده و با کشتن ۶ یا ۷ نفر از آنها [[پیروز]] میدان میشود و [[مشرکان]] پس از [[پذیرش]] [[شکست]] میگریزند و [[امام]] {{ع}} با [[غنایم]] فراوان به سوی [[مدینه]] باز میگردد. [[رسول خدا]] {{صل}} با گزارش [[جبرئیل]] از [[پیروزی]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} [[آگاه]] شده و برای استقبال از ایشان و [[سپاه]] وی، با [[اصحاب]] خود از مدینه بیرون میروند و با دیدن [[علی]] {{ع}} از عملکرد وی در این [[غزوه]] [[رضایت]] کامل اظهار میکند. | ||
در پایان این [[روایت]] آمده است که [[پیامبر]] {{صل}} در حضور همه به علی {{ع}} خطاب میکند: ای علی! اگر نمیترسیدم که [[مردم]] درباره تو همان چیزی را بگویند که گروهی از [[نصارا]] در باره [[حضرت مسیح]] {{ع}} گفتهاند، در [[شأن]] و [[منزلت]] تو چیزی بیان میکردم که از هیچ گروهی نگذری، مگر آنکه خاک پای تو را برای [[تبرک]] برگیرند<ref>الارشاد، ج ۱، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۷.</ref>. در ادامه، [[شیخ مفید]] به [[نقل]] از "بسیاری از اصحاب [[سیره]]" [[نزول]] [[سوره عادیات]] را درباره این غزوه و در شأن و [[فضیلت]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} میشمرد<ref> الارشاد، ج ۱، ص ۱۱۷.</ref>. این گزارش با تفاوتهایی در جزئیات حادثه، افزون بر [[تفسیر قمی]] و [[تفسیر فرات کوفی]]، در [[امالی طوسی]]، [[مجمع البیان]]، و [[مناقب ابنشهرآشوب]] نیز آمده است<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۰۲ ـ ۸۰۳؛ نک: الامالی، ص ۴۰۷؛ مناقب، ج ۲، ص ۳۲۹ ـ ۳۳۰.</ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی، سید محمود]]، [[ذات السلاسل (مقاله)|مقاله «ذات السلاسل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | در پایان این [[روایت]] آمده است که [[پیامبر]] {{صل}} در حضور همه به علی {{ع}} خطاب میکند: ای علی! اگر نمیترسیدم که [[مردم]] درباره تو همان چیزی را بگویند که گروهی از [[نصارا]] در باره [[حضرت مسیح]] {{ع}} گفتهاند، در [[شأن]] و [[منزلت]] تو چیزی بیان میکردم که از هیچ گروهی نگذری، مگر آنکه خاک پای تو را برای [[تبرک]] برگیرند<ref>الارشاد، ج ۱، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۷.</ref>. در ادامه، [[شیخ مفید]] به [[نقل]] از "بسیاری از اصحاب [[سیره]]" [[نزول]] [[سوره عادیات]] را درباره این غزوه و در شأن و [[فضیلت]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} میشمرد<ref> الارشاد، ج ۱، ص ۱۱۷.</ref>. این گزارش با تفاوتهایی در جزئیات حادثه، افزون بر [[تفسیر قمی]] و [[تفسیر فرات کوفی]]، در [[امالی طوسی]]، [[مجمع البیان]]، و [[مناقب ابنشهرآشوب]] نیز آمده است<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۰۲ ـ ۸۰۳؛ نک: الامالی، ص ۴۰۷؛ مناقب، ج ۲، ص ۳۲۹ ـ ۳۳۰.</ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی، سید محمود]]، [[ذات السلاسل (مقاله)|مقاله «ذات السلاسل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |