حضرت موسی علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
سرانجام اثاث و متاع و گوسفندان خود را جمع‌آوری کرد و بار سفر را بست. ضمناً از تعبیر به «[[اهل]]» که در [[آیات]] متعددی از [[قرآن]] آمده استفاده می‌شود که موسی غیر از همسرش در آنجا فرزند یا فرزندانی همراه داشت.
سرانجام اثاث و متاع و گوسفندان خود را جمع‌آوری کرد و بار سفر را بست. ضمناً از تعبیر به «[[اهل]]» که در [[آیات]] متعددی از [[قرآن]] آمده استفاده می‌شود که موسی غیر از همسرش در آنجا فرزند یا فرزندانی همراه داشت.
[[روایات اسلامی]] نیز این معنی را [[تأیید]] می‌کند و در [[تورات]] در سفر خروج به آن تصریح شده است، به علاوه همسرش در آن موقع باردار بود.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۲۴۰.</ref>
[[روایات اسلامی]] نیز این معنی را [[تأیید]] می‌کند و در [[تورات]] در سفر خروج به آن تصریح شده است، به علاوه همسرش در آن موقع باردار بود.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۲۴۰.</ref>
==[[ازدواج]] [[موسی]] با [[دختر شعیب]]==
گویا [[شعیب]] با شنیدن سرگذشت موسی{{ع}} و [[مشاهده]] [[اخلاق]] و [[کمالات]] آن حضرت، مایل شد تا او را به طریقی نزد خود نگاه دارد و برای نگهداری و چرانیدن گوسفندان خود، چند سالی از وجود او استفاده کند و شاید در [[فکر]] این بود که با چه شرایطی این مطلب را به موسی پیشنهاد دهد.
در این جا یکی از [[دختران]] - که به گفته جمعی دختر بزرگ شعیب بود- به سخن آمد و گفت: «پدر [[جان]]! او را [[اجیر]] کن که بهترین اجیری که می‌شود گرفت آن کسی است که نیرومند و [[امین]] باشد (و این مرد چنین است)»<ref>{{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}} «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>. شعیب رو به دختر کرد و فرمود: نیرویش را از آب دادن گوسفندان و کشیدن آب به [[تنهایی]] از [[چاه]] دانستی، ولی امانتش را از کجا فهمیدی؟
دختر در پاسخ، جریانی را که در راه آمدن به [[خانه]] اتفاق افتاد و این که موسی برای ندیدن [[پست]] و بلندی‌های [[بدن]] او، [[تکلیف]] کرد تا پشت سرش بیاید را برای پدر بازگفت. سخن دختر زمینه را از هر جهت برای پیشنهاد شعیب فراهم کرد و او فرمود: «من می‌خواهم یکی از دو دختر خود را به ازدواج (و همسری) تو درآورم به شرط آن‌که هشت سال اجیر من شوی و اگر ده سال را تمام کنی (و دو سال دیگر بر آن بیفزایی) به [[اختیار]] خود کرده‌ای (و تفضلی است که درباره من نموده‌ای، ولی من تو را ملزم به ده سال نمی‌کنم) و نمی‌خواهم با تو [[سختی]] (یا [[سخت‌گیری]]) کنم و مرا ان شاء [[اللّه]] از [[مردمان]] [[صالح]] خواهی یافت»<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}} «(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>. و خواهی دید که به [[عهد]] خود وفادارم و در [[برخورد با مردم]] سخت‌گیر نیستم.
[[موسی]]{{ع}} پیشنهاد [[شعیب]] را پذیرفت و در پاسخ وی گفت: «همین قرار میان من و تو باشد و هر یک از دو مدت را به پایان بردم، به من ظلمی نشود و [[خدا]] بر آن‌چه می‌گوییم [[شاهد]] و [[گواه]] است»<ref>{{متن قرآن|قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ}} «(موسی) گفت: این (قرار) میان من و شما بماند که هر یک از دو زمان را به پایان بردم بر من تجاوزی (روا) نباشد و خداوند بر آنچه می‌گوییم نگهبان است» سوره قصص، آیه ۲۸.</ref>
بدین ترتیب موسی به دامادی شعیب در آمد و با دخترش - که بیشتر نام او را [[صفورا]] نوشته‌اند -[[ازدواج]] کرد و در کنار شعیب [[زندگی]] جدیدی را آغاز نمود و با کمال [[صداقت]] و درست‌کاری به [[خدمت]] وی مشغول شد.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۳۸۶.</ref>


== نام و نسب ==
== نام و نسب ==
== کنیه‌ها و القاب ==
== کنیه‌ها و القاب ==
== فرزندان ==
== فرزندان ==
۷۲٬۸۰۷

ویرایش