|
|
خط ۱۹۴: |
خط ۱۹۴: |
| == سیره == | | == سیره == |
| == اصحاب == | | == اصحاب == |
|
| |
| ==[[ایمان]] ساحران==
| |
| در این وقت [[حق]] برای ساحران آشکار گردید و چنان تحت تأثیر [[معجزه]] موسی قرار گرفتند که بدون [[تأمل]]، پیش روی [[موسی]] به [[خاک]] افتاده و [[ایمان]] خود را به خدای موسی و [[هارون]] اظهار کردند و به عجز و [[زبونی]] خود در برابر [[قدرت الهی]] اعتراف نمودند.
| |
| [[فرعون]] که در برابر شکستی ناگهانی و عملی انجام شده قرار گرفته بود و [[انتظار]] نداشت چنین [[شکست]] [[سختی]] آن هم از جانب افرادی که [[امیدوار]] بود پایههای لرزان [[حکومت]] ظالمانهاش را به وسیله آنها پابرجا و مستحکم سازد نصیبش گردد، بیاندازه [[خشمناک]] شد و برای این که سرپوشی بر [[ناتوانی]] خود بنهد و [[شرمندگی]] خود را مخفی سازد، بر سر [[ساحران]] بانگ زد و گفت: «آیا پیش از آنکه من به شما [[اجازه]] دهم به او ایمان آوردید (اکنون معلوم شد که استاد شما در [[سحر]] او بوده) و او بزرگ شماست که سحر را به شما یاد داده است»<ref>{{متن قرآن|قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى}} «فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم بدو گرویدهاید؟ بیگمان او سردسته شماست که به شما جادو آموخته است؛ به زودی دستها و پاهایتان را چپ و راست میبرم و بر تنههای درخت خرما، بر دارتان میآویزم و بیگمان خواهید دانست که از ما کدام در عذاب کردن» سوره طه، آیه ۷۱.</ref>.
| |
| فرعون، موسی را میشناخت و میدانست که هیچ تماس قبلی بین موسی و ساحران برقرار نشده و شاید موسی تا آن [[روز]] هیچ یک از آنها را ندیده است، اما چه کند که برای [[حفظ]] [[مقام]] خود ناچار است در آن موقع حساس به هر [[تهمت]] و دروغی [[متوسل]] شود و به هر ترتیبی شده، بر ناتوانی خود سرپوش [[نهد]] و احیاناً از ایمان [[مردم]] دیگر جلوگیری کند.
| |
|
| |
| در [[سوره اعراف]] آمده است که رو به ایشان کرد و گفت: «این نقشهای است که شما کشیده بودید تا مردم را از شهرشان بیرون کنید»...<ref>اعراف (۷) آیه ۱۲۳.</ref> و بدین ترتیب آنها را متهم به [[همکاری]] با [[موسی]] و طرح نقشه و [[توطئه]] بر [[ضد]] دستگاه [[سلطنت]] خود کرد و به دنبال این جمله باز هم خواست [[احساسات]] [[توده]] [[مردم]] را بر ضد آنها تحریک کند و بدین وسیله [[حق]] را بر مردم بپوشاند. از این رو گفت: «نقشه کشیده بودید تا مردم را از شهرشان بیرون کنید» و با این گفتار خواست برای چندمین بار به [[دروغ]] به مردم وانمود کند که موسی و یارانش میخواهند شما را از [[شهر]] و دیارتان بیرون کنند و خود [[وارث]] این [[سرزمین]] گردند.
| |
| سپس [[فرعون]] قیافه خشونتآمیزی به خود گرفت و [[ساحران]] را به سختترین [[شکنجهها]] [[تهدید]] کرده گفت: «دستها و پاهایتان را بر عکس یک دیگر قطع و بر تنههای [[نخل]] آویزانتان میکنم تا بدانید [[عذاب]] کدام یک از ما سختتر و پایدارتر است»<ref>{{متن قرآن|قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى}} «فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم بدو گرویدهاید؟ بیگمان او سردسته شماست که به شما جادو آموخته است؛ به زودی دستها و پاهایتان را چپ و راست میبرم و بر تنههای درخت خرما، بر دارتان میآویزم و بیگمان خواهید دانست که از ما کدام در عذاب کردن» سوره طه، آیه ۷۱.</ref>.
| |
|
| |
| فرعون که تا آن [[روز]] جمعی [[چاپلوس]] را اطراف خود دیده بود که برای گذراندن [[زندگی]] چند روز [[دنیا]] به هر جنایتی تن داده بودند و دستورهای او را بیچون و چرا [[اجرا]] میکردند، آنها را به کشتن و بستن و گرفتن [[جان]] تهدید کرد، ولی [[غافل]] از آنکه ساحران با دیدن آن [[معجزه]] عجیب و بلکه [[معجزات]] دیگری که ضمن آن معجزه [[مشاهده]] کردند، دانستند که ادعای فرعون که خود را [[پروردگار]] آنان میداند، پوچ و واهی است و [[پروردگار]] [[حقیقی]] همان پروردگار [[موسی]] وهارون است و [[زندگی دنیا]] مقدمه [[زندگی]] [[جهان]] دیگر است و چنان نیست که [[انسان]] با از دست دادن زندگی این جهان از بین برود، از این رو با کمال [[شهامت]] و [[بینش]] در پاسخ او گفتند: «ما هرگز تو را بر این [[معجزهها]] که برای ما آمده و آن خدایی که ما را [[آفریده]] است ترجیح نمیدهیم. پس تو هر چه میکنی بکن که فقط زندگی این [[دنیا]] را از ما میگیری»<ref>{{متن قرآن|قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا}} «گفتند هرگز تو را بر برهانهایی که فرا راهمان (پدید) آمده و بر آن کس که ما را آفریده است برنخواهیم گزید؛ هر چه از دستت بر میآید بکن! تو تنها در زندگی این جهان کاری میتوانی کرد» سوره طه، آیه ۷۲.</ref> و در سرای [[ابدیت]] و [[جهان آخرت]] [[فرمان]] تو نافذ نیست و [[سعادت]] آن جهان را نمیتوانی از ما برگیری «و ما زیانی نخواهیم کرد که به سوی پروردگارمان میرویم»<ref>{{متن قرآن|قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ}} «گفتند: پروایی نیست، ما به سوی پروردگار خویش باز میگردیم» سوره شعراء، آیه ۵۰.</ref>. و به دنبال این گفتار ادامه دادند: «ما به پروردگار خود [[ایمان]] آوردهایم تا [[گناهان]] ما و آن [[جادوگری]] که ما را بدان مجبور کردی را بیامرزد و [[خدا]] بهتر و پایدارتر است»<ref>{{متن قرآن|إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}} «ما به پروردگار خویش ایمان آوردهایم تا از گناهان ما و از جادویی که تو ما را بدان وادار کردی درگذرد و خداوند بهتر و پایندهتر است» سوره طه، آیه ۷۳.</ref>.
| |
|
| |
| شاید این جمله اخیر پاسخ آن قسمت از گفتار [[فرعون]] بود که به آنها [[وعده]] داد - در صورت [[پیروزی]] - همه گونه احسانی درباره آنها بنماید و در وقت [[تهدید]] نیز به آنها گفت: «... تا بدانید [[عذاب]] کدام یک از ما سختتر و پایدارتر است»<ref>{{متن قرآن|قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى}} «فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم بدو گرویدهاید؟ بیگمان او سردسته شماست که به شما جادو آموخته است؛ به زودی دستها و پاهایتان را چپ و راست میبرم و بر تنههای درخت خرما، بر دارتان میآویزم و بیگمان خواهید دانست که از ما کدام در عذاب کردن» سوره طه، آیه ۷۱.</ref>.
| |
| به هر صورت، اینان که پیش از دیدن [[معجزه]] [[موسی]] [[هیبت]] و [[ابهت]] [[فرعون]] دلهاشان را احاطه کرده بود و در [[باطل]] خود چنان محکم بودند که گفتند: «به [[عزت]] فرعون که ما پیروزیم»<ref>{{متن قرآن|فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ}} «آنگاه آنان رسنها و چوبهدستهای خود را فرو افکندند و گفتند: سوگند به شکوه فرعون بیگمان ماییم که پیروزیم» سوره شعراء، آیه ۴۴.</ref> با دیدن [[آیات]] [[حق]] چنان بصیرتی پیدا کردند که برای فرعون عزتی نمیدیدند و [[دنیا]] و [[اموال]] بیحساب أو نزد ایشان منزلتی نداشت و آن جملات [[زیبا]] و کلمات حکمتآمیزی را که حکایت از یک [[جهان]] [[ایمان]] و [[استقامت]] میکرد، با کمال [[شهامت]] در برابر فرعون اظهار کردند.
| |
| از [[آیات قرآنی]] به دست نمیآید که سرانجام فرعون با [[ساحران]] چه کرد و آیا [[تهدید]] خود را درباره آنان عملی کرد یا نه؟ ولی [[طبری]] و [[ابن اثیر]] در [[تاریخ]] خود نقل کردهاند که فرعون به تهدید خود عمل کرد و دست و پای آنها را- همان طور که گفته بود - قطع کرد و به درخت آویزان نمود و این جمله را که [[خدای تعالی]] در [[سوره اعراف]] از آنها نقل کرده که گفتند:
| |
| {{متن قرآن|رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ}}<ref>«پروردگارا! ما را از شکیب سرشار کن و ما را مسلمان بمیران!» سوره اعراف، آیه ۱۲۶.</ref>.
| |
| در همان حال [[شکنجه]] و [[مرگ]] به درگاه [[خدا]] عرض کردند و آنها که در آغاز [[روز]] [[کافر]] بودند، در پایان شب [[شهید]] از [[دنیا]] رفتند؛ گوارایشان باد.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۴۰۶.</ref>
| |
|
| |
|
| ==معجزه حضرت موسی== | | ==معجزه حضرت موسی== |