ابوخالد کابلی: تفاوت میان نسخهها
←آشنایی اجمالی
خط ۳: | خط ۳: | ||
[[ابوخالد کابلی]]، موسوم به «وردان» و ملقب به «کنکر»، از [[رجال]] [[شیعی]] سده اول [[هجری]] و از [[اصحاب]] [[امام سجاد]]{{ع}} و از [[مردم]] کابل بود<ref>نامه دانشوران، ج۱، ص۱۴۸.</ref>. | [[ابوخالد کابلی]]، موسوم به «وردان» و ملقب به «کنکر»، از [[رجال]] [[شیعی]] سده اول [[هجری]] و از [[اصحاب]] [[امام سجاد]]{{ع}} و از [[مردم]] کابل بود<ref>نامه دانشوران، ج۱، ص۱۴۸.</ref>. | ||
ابوخالد به کنکر [[شهرت]] نداشت و فقط مادرش، پیشتر او را با این [[لقب]] صدا میزد؛ اما به واسطه خطابی که از سوی [[امام سجاد]]{{ع}} به او با عنوان کنگر در [[روایات]] برجای مانده است<ref>رجال کشی، ص۱۲۱؛ دلائل الامامه، ص۹۰ و ۹۱.</ref>، به این لقب شهرت یافته بود. | |||
موطن اولیه ابوخالد، کابل بود و مشخص نیست که چگونه وارد [[مدینه]] شد. او در ابتدای ورود به مدینه، [[کیسانی]] [[مذهب]] و قائل به [[امامت]] [[محمد بن حنفیه]] بود. روزی شکی در امامت او به خاطرش افتاد و از روی [[تضرع]] و [[زاری]] به محمد بن حنفیه گفت: «تو را به [[حرمت]] [[حضرت رسول]]{{صل}} و حضرت [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که مرا خبر بده که آیا پس از [[حسین بن علی]]{{ع}}، آن امامی که [[اطاعت]] آن بر همه [[واجب]] است، تو هستی؟» پس محمد گفت: «چون مرا سوگندی [[عظیم]] دادی، به تو میگویم که [[امام]] [[مفترض الطاعه]] بر من، تو و جمیع انام، [[علی بن الحسین]]{{ع}} است». سپس ابوخالد به طرف [[منزل]] امام سجاد{{ع}} رفت. چون نزدیک حضرت آمد، حضرت فرمود: «خوش آمدی ای کنکر!» وقتی ابوخالد، نام اصلی خود را که بر غیر پدر و مادر او مخفی بود، از زبان امام سجاد{{ع}} شنید، همان جا به [[سجده]] افتاد و [[خداوند]] را از اینکه امامش را به او شناسانده، [[شکر]] گفت<ref>مجالس المؤمنین، ص۳۲۹.</ref>.<ref>[[سید حسن قریشی|قریشی، سید حسن]]، [[اصحاب ایرانی ائمه اطهار (کتاب)|اصحاب ایرانی ائمه اطهار]]، ص96 - 97.</ref> | موطن اولیه ابوخالد، کابل بود و مشخص نیست که چگونه وارد [[مدینه]] شد. او در ابتدای ورود به مدینه، [[کیسانی]] [[مذهب]] و قائل به [[امامت]] [[محمد بن حنفیه]] بود. روزی شکی در امامت او به خاطرش افتاد و از روی [[تضرع]] و [[زاری]] به محمد بن حنفیه گفت: «تو را به [[حرمت]] [[حضرت رسول]]{{صل}} و حضرت [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که مرا خبر بده که آیا پس از [[حسین بن علی]]{{ع}}، آن امامی که [[اطاعت]] آن بر همه [[واجب]] است، تو هستی؟» پس محمد گفت: «چون مرا سوگندی [[عظیم]] دادی، به تو میگویم که [[امام]] [[مفترض الطاعه]] بر من، تو و جمیع انام، [[علی بن الحسین]]{{ع}} است». سپس ابوخالد به طرف [[منزل]] امام سجاد{{ع}} رفت. چون نزدیک حضرت آمد، حضرت فرمود: «خوش آمدی ای کنکر!» وقتی ابوخالد، نام اصلی خود را که بر غیر پدر و مادر او مخفی بود، از زبان امام سجاد{{ع}} شنید، همان جا به [[سجده]] افتاد و [[خداوند]] را از اینکه امامش را به او شناسانده، [[شکر]] گفت<ref>مجالس المؤمنین، ص۳۲۹.</ref>.<ref>[[سید حسن قریشی|قریشی، سید حسن]]، [[اصحاب ایرانی ائمه اطهار (کتاب)|اصحاب ایرانی ائمه اطهار]]، ص96 - 97.</ref> |