پرش به محتوا

حواریون: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
برخی این واژه را برگرفته از "ح ـ و ـ ر" به معنای بازگشتن دانسته و سبب نامگذاری یاران عیسی {{ع}} به این نام را رفت و آمدهای پی در پی آنان نزد وی،<ref>المتوکلی، ص ۱۳۱؛ Encyclopedia of the Quran, V۱, P۱۲۳.</ref> مراجعه [[مردم]] به آنان <ref>عرائس المجالس، ص ۳۵۲؛ واژه‌های دخیل، ص ۱۸۶، «حواریون».</ref> و خارج شدن آنها از [[دین]] رایج و بازگشت به حالتی غیر از حالت نخست ([[انتخاب]] [[دین]] نو) می‌دانند.<ref>التحقیق، ج ۲، ص ۳۰۹.</ref> در مقابل، شماری از واژه‌پژوهان، [[حواری]] را از واژگان دخیل دانسته‌اند: برخی مانند [[سیوطی]] آن را واژه‌ای نبطی به معنی شویندگان [[لباس]] <ref>المتوکلی، ص ۱۳۱ ـ ۱۳۲؛ الاتقان، ج ۱، ص ۲۹۹.</ref> و بعضی واژه‌ای [[حبشی]] می‌دانند.<ref>واژه‌های دخیل، ص ۱۸۷؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۸، ص ۱۳۷.</ref> آرتور جفری، با [[اعتقاد]] به حبشی بودن آن و در مقابل نظر دوراک (مستشرق) که [[زمان]] ورود آن به [[زبان عربی]] را پس از [[اسلام]] دانسته، با استناد به یک [[بیت]] از اشعار [[جاهلی]] احتمال می‌دهد که این واژه پیش از اسلام در میان [[عرب‌ها]] رواج داشته است.<ref>واژه‌های دخیل، ص ۱۸۷، «حواریون».</ref> شماری از [[پژوهشگران]] غربی نیز آن را برگرفته از واژه حبشی حواریا Hawareya به معنای [[رسولان]] دانسته‌اند.<ref>. Encyclopedia of the quran, V۱, P۱۲۳ "Apostle"</ref>
برخی این واژه را برگرفته از "ح ـ و ـ ر" به معنای بازگشتن دانسته و سبب نامگذاری یاران عیسی {{ع}} به این نام را رفت و آمدهای پی در پی آنان نزد وی،<ref>المتوکلی، ص ۱۳۱؛ Encyclopedia of the Quran, V۱, P۱۲۳.</ref> مراجعه [[مردم]] به آنان <ref>عرائس المجالس، ص ۳۵۲؛ واژه‌های دخیل، ص ۱۸۶، «حواریون».</ref> و خارج شدن آنها از [[دین]] رایج و بازگشت به حالتی غیر از حالت نخست ([[انتخاب]] [[دین]] نو) می‌دانند.<ref>التحقیق، ج ۲، ص ۳۰۹.</ref> در مقابل، شماری از واژه‌پژوهان، [[حواری]] را از واژگان دخیل دانسته‌اند: برخی مانند [[سیوطی]] آن را واژه‌ای نبطی به معنی شویندگان [[لباس]] <ref>المتوکلی، ص ۱۳۱ ـ ۱۳۲؛ الاتقان، ج ۱، ص ۲۹۹.</ref> و بعضی واژه‌ای [[حبشی]] می‌دانند.<ref>واژه‌های دخیل، ص ۱۸۷؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۸، ص ۱۳۷.</ref> آرتور جفری، با [[اعتقاد]] به حبشی بودن آن و در مقابل نظر دوراک (مستشرق) که [[زمان]] ورود آن به [[زبان عربی]] را پس از [[اسلام]] دانسته، با استناد به یک [[بیت]] از اشعار [[جاهلی]] احتمال می‌دهد که این واژه پیش از اسلام در میان [[عرب‌ها]] رواج داشته است.<ref>واژه‌های دخیل، ص ۱۸۷، «حواریون».</ref> شماری از [[پژوهشگران]] غربی نیز آن را برگرفته از واژه حبشی حواریا Hawareya به معنای [[رسولان]] دانسته‌اند.<ref>. Encyclopedia of the quran, V۱, P۱۲۳ "Apostle"</ref>


==[[حواریون]]==
==حواریون==
در این که سبب نام‌گذاری آنان به حواریون چه بوده، [[اختلاف]] است: برخی گفته‌اند: این لغت از حور که به معنای سفیدی [[خالص]] است گرفته شده و سبب نام‌گذاریشان آن بود که شغلشان تمیز کردن لباس‌ها بوده است و سبب [[انتخاب]] این [[شغل]] هم آن بود که آنها هر وقت گرسنه می‌شدند، به [[عیسی]] می‌گفتند و آن حضرت برای ایشان از [[زمین]] و [[کوه]] و سنگ نان بیرون می‌آورد و به آنها می‌داد و هر وقت [[تشنه]] می‌شدند، دست خود را به زمین می‌زد و آب بیرون می‌آمد و آنها می‌آشامیدند تا آن‌که به عیسی{{ع}} عرض کردند: یا [[روح]] [[اللّه]]! کیست که از ما [[برتر]] باشد؟ هر گاه نان بخواهیم ما را [[سیر]] می‌کنی و هرگاه آب بخواهیم [[سیراب]] می‌شویم و [[نعمت]] [[ایمان]] و [[معرفت]] به تو نیز به ما عطا شده است؟ عیسی فرمود: برتر از شما آن کسی است که از دست‌رنج خود نان می‌خورد و از کسب خود روزی می‌گیرد. آنها که این سخن را شنیدند، دست به کار شست و شوی جامه‌های [[مردم]] شده و از دست‌مزد آن نان می‌خوردند.
در این که سبب نام‌گذاری آنان به حواریون چه بوده، [[اختلاف]] است: برخی گفته‌اند: این لغت از حور که به معنای سفیدی [[خالص]] است گرفته شده و سبب نام‌گذاریشان آن بود که شغلشان تمیز کردن لباس‌ها بوده است و سبب [[انتخاب]] این [[شغل]] هم آن بود که آنها هر وقت گرسنه می‌شدند، به [[عیسی]] می‌گفتند و آن حضرت برای ایشان از [[زمین]] و [[کوه]] و سنگ نان بیرون می‌آورد و به آنها می‌داد و هر وقت [[تشنه]] می‌شدند، دست خود را به زمین می‌زد و آب بیرون می‌آمد و آنها می‌آشامیدند تا آن‌که به عیسی{{ع}} عرض کردند: یا [[روح]] [[اللّه]]! کیست که از ما [[برتر]] باشد؟ هر گاه نان بخواهیم ما را [[سیر]] می‌کنی و هرگاه آب بخواهیم [[سیراب]] می‌شویم و [[نعمت]] [[ایمان]] و [[معرفت]] به تو نیز به ما عطا شده است؟ عیسی فرمود: برتر از شما آن کسی است که از دست‌رنج خود نان می‌خورد و از کسب خود روزی می‌گیرد. آنها که این سخن را شنیدند، دست به کار شست و شوی جامه‌های [[مردم]] شده و از دست‌مزد آن نان می‌خوردند.
برخی این لفظ را کنایه از [[پاکی]] و [[صفای قلب]] و [[دل]] یا [[جامه]] آنها دانسته‌اند. قول دیگر آن است که این نام کنایه از شست و شو دادن آنها از [[دل‌ها]] ونفوس مردم بود که با بیان [[معارف الهی]] و [[احکام]] و توجه دادن مردم به سوی [[خدای یکتا]]، دل‌ها را از [[آلودگی]] [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] شست و شو می‌دادند.
برخی این لفظ را کنایه از [[پاکی]] و [[صفای قلب]] و [[دل]] یا [[جامه]] آنها دانسته‌اند. قول دیگر آن است که این نام کنایه از شست و شو دادن آنها از [[دل‌ها]] ونفوس مردم بود که با بیان [[معارف الهی]] و [[احکام]] و توجه دادن مردم به سوی [[خدای یکتا]]، دل‌ها را از [[آلودگی]] [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] شست و شو می‌دادند.
خط ۱۲: خط ۱۲:
معنای دیگری که برای [[حواری]] در لغت آمده، [[یاور]] و [[ناصر]] است که آنها چون [[دعوت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} را [[اجابت]] کرده و [[یاری]] و [[نصرت]] او را عهده‌دار شدند، از این رو به [[حواریون عیسی]] موسوم گشتند.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۶۰۱.</ref>
معنای دیگری که برای [[حواری]] در لغت آمده، [[یاور]] و [[ناصر]] است که آنها چون [[دعوت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} را [[اجابت]] کرده و [[یاری]] و [[نصرت]] او را عهده‌دار شدند، از این رو به [[حواریون عیسی]] موسوم گشتند.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۶۰۱.</ref>


==تعداد [[حواریون]] و نام آنها==
==تعداد حواریون و نام آنها==
تعداد ایشان مطابق [[روایات]]، [[دوازده نفر]] است، ولی از نام آنها در [[روایات اسلامی]] ذکری نشده، فقط در [[حدیث]] [[احتجاج]] [[حضرت رضا]]{{ع}} با [[جاثلیق]] این جمله هست که حضرت بدو فرمود: حواریون دوازده نفر بودند که دانشمندتر و [[برتر]] از همه آنها [[لوقا]] بود.
تعداد ایشان مطابق [[روایات]]، [[دوازده نفر]] است، ولی از نام آنها در [[روایات اسلامی]] ذکری نشده، فقط در [[حدیث]] [[احتجاج]] [[حضرت رضا]]{{ع}} با [[جاثلیق]] این جمله هست که حضرت بدو فرمود: حواریون دوازده نفر بودند که دانشمندتر و [[برتر]] از همه آنها [[لوقا]] بود.
در [[انجیل متی]] (باب دهم) نام آنها را به عنوان [[شاگردان]] [[عیسی]] چنین ذکر کرده اند:
در [[انجیل متی]] (باب دهم) نام آنها را به عنوان [[شاگردان]] [[عیسی]] چنین ذکر کرده اند:
خط ۴۱: خط ۴۱:
چنان که ملاحظه می‌کنید، نام «لوقا» در هیچ یک از این دو نقل نیست و این یکی از موارد [[اختلاف]] بین روایات اسلامی و انجیل‌هایی است که اگر حدیث مزبور از نظر [[سند معتبر]] باشد، برای ما [[سندیت]] دارد و مقدم بر انجیل‌هایی است که دست‌خوش [[تحریف]] گردیده است.
چنان که ملاحظه می‌کنید، نام «لوقا» در هیچ یک از این دو نقل نیست و این یکی از موارد [[اختلاف]] بین روایات اسلامی و انجیل‌هایی است که اگر حدیث مزبور از نظر [[سند معتبر]] باشد، برای ما [[سندیت]] دارد و مقدم بر انجیل‌هایی است که دست‌خوش [[تحریف]] گردیده است.
به هر صورت، بیش از آن‌چه در بالا گفته شد، از [[تاریخ]] و [[سرنوشت]] حواریون در روایات اسلامی چیزی به ما نرسیده، تنها در پاره‌ای از روایات گفت‌و‌گوهایی از حضرت عیسی{{ع}} با حواریون در برخی از مسافرت‌هایی که می‌کرده است نقل شده و در دستورهای [[اخلاقی]] و [[پند]] و اندرزهایی نیز که از آن بزرگوار به جای مانده است و گاهی نامی از آنها برده شده و نصیحت‌هایی به آنها فرموده که چون خالی از فایده نیست، قسمتی از آنها را در زیر برای شما ذکر می‌کنیم:
به هر صورت، بیش از آن‌چه در بالا گفته شد، از [[تاریخ]] و [[سرنوشت]] حواریون در روایات اسلامی چیزی به ما نرسیده، تنها در پاره‌ای از روایات گفت‌و‌گوهایی از حضرت عیسی{{ع}} با حواریون در برخی از مسافرت‌هایی که می‌کرده است نقل شده و در دستورهای [[اخلاقی]] و [[پند]] و اندرزهایی نیز که از آن بزرگوار به جای مانده است و گاهی نامی از آنها برده شده و نصیحت‌هایی به آنها فرموده که چون خالی از فایده نیست، قسمتی از آنها را در زیر برای شما ذکر می‌کنیم:
# [[کلینی]] در [[حدیث]] مرفوعی [[روایت]] کرده که [[عیسی]]{{ع}} به [[حواریون]] فرمود: مرا به شما حاجتی است که می‌خواهم آن را برایم برآورید. گفتند: حاجتت برآورده است. عیسی برخاست و قدم‌های آنها را شست، حواریون گفتند: ما به این کار سزاوارتر بودیم ای [[روح خدا]]! عیسی{{ع}} فرمود: سزاوارترین [[مردم]] به [[خدمت‌گزاری]]، [[مرد]] عالم و دانشمند است و من [[فروتنی]] و [[تواضع]] کردم تا شما نیز مانند من پس از رفتنم در مردم فروتنی و تواضع پیشه سازید. سپس عیسی{{ع}} فرمود: [[حکمت]] با تواضع و فروتنی آباد گردد، نه با [[تکبر]]، چنان که [[زراعت]] در [[زمین]] هموار می‌روید نه در [[کوه]].
# [[کلینی]] در [[حدیث]] مرفوعی [[روایت]] کرده که [[عیسی]]{{ع}} به حواریون فرمود: مرا به شما حاجتی است که می‌خواهم آن را برایم برآورید. گفتند: حاجتت برآورده است. عیسی برخاست و قدم‌های آنها را شست، حواریون گفتند: ما به این کار سزاوارتر بودیم ای [[روح خدا]]! عیسی{{ع}} فرمود: سزاوارترین [[مردم]] به [[خدمت‌گزاری]]، [[مرد]] عالم و دانشمند است و من [[فروتنی]] و [[تواضع]] کردم تا شما نیز مانند من پس از رفتنم در مردم فروتنی و تواضع پیشه سازید. سپس عیسی{{ع}} فرمود: [[حکمت]] با تواضع و فروتنی آباد گردد، نه با [[تکبر]]، چنان که [[زراعت]] در [[زمین]] هموار می‌روید نه در [[کوه]].
# [[صدوق]] در [[خصال]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده است که حواریون به عیسی عرض کردند: ای آموزنده هر خیر و [[نیکی]]! به ما بیاموز که چه چیزی سخت‌ترین همه چیزهاست؟ عیسی{{ع}} فرمود: سخت‌ترین چیزها [[خشم]] [[خدای عزوجل]] می‌باشد. پرسیدند: به چه وسیله‌ای می‌توان از [[خشم خداوند]] [[پرهیز]] کرد؟ فرمود: به این که خشم نکنید. گفتند: ابتدا و آغاز خشم از چیست؟ حضرت فرمود: از تکبر و [[سرکشی]] و کوچک شمردن مردم<ref>خصال، ج۱، ص۷. </ref>.
# [[صدوق]] در [[خصال]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده است که حواریون به عیسی عرض کردند: ای آموزنده هر خیر و [[نیکی]]! به ما بیاموز که چه چیزی سخت‌ترین همه چیزهاست؟ عیسی{{ع}} فرمود: سخت‌ترین چیزها [[خشم]] [[خدای عزوجل]] می‌باشد. پرسیدند: به چه وسیله‌ای می‌توان از [[خشم خداوند]] [[پرهیز]] کرد؟ فرمود: به این که خشم نکنید. گفتند: ابتدا و آغاز خشم از چیست؟ حضرت فرمود: از تکبر و [[سرکشی]] و کوچک شمردن مردم<ref>خصال، ج۱، ص۷. </ref>.
#در کتاب [[امالی]] از [[امام هشتم]] [[حضرت رضا]]{{ع}} روایت شده که فرمود: [[عیسی بن مریم]]{{ع}} به حواریون فرمود که ای [[بنی‌اسرائیل]]! هنگامی که [[دین]] شما سالم بود، بر دنیای از دست رفته خود [[تأسف]] نخورید. [[دنیا پرستان]] وقتی دنیای آنها سالم است، برای آن‌چه از دینشان رفته تأسف نمی‌خوردند<ref>امالی، ص۲۹۷.</ref>.
#در کتاب [[امالی]] از [[امام هشتم]] [[حضرت رضا]]{{ع}} روایت شده که فرمود: [[عیسی بن مریم]]{{ع}} به حواریون فرمود که ای [[بنی‌اسرائیل]]! هنگامی که [[دین]] شما سالم بود، بر دنیای از دست رفته خود [[تأسف]] نخورید. [[دنیا پرستان]] وقتی دنیای آنها سالم است، برای آن‌چه از دینشان رفته تأسف نمی‌خوردند<ref>امالی، ص۲۹۷.</ref>.
#در [[کتاب خصال]] از [[امام سجاد]]{{ع}} روایت شده است که [[حضرت مسیح]]{{ع}} به حواریون فرمود: جز این نیست که [[دنیا]] پلی است، پس از آن بگذرید و به [[آبادانی]] آن نپردازید<ref>خصال، ج۱، ص۳۴.</ref>.
#در [[کتاب خصال]] از [[امام سجاد]]{{ع}} روایت شده است که [[حضرت مسیح]]{{ع}} به حواریون فرمود: جز این نیست که [[دنیا]] پلی است، پس از آن بگذرید و به [[آبادانی]] آن نپردازید<ref>خصال، ج۱، ص۳۴.</ref>.
#در [[امالی طوسی]] از امام صادق{{ع}} روایت شده که عیسی بن مریم به [[اصحاب]] خود فرمود: برای دنیا کار می‌کنید، در صورتی که بدون کار و عمل در دنیا روزی می‌خورید و برای [[آخرت]] کار نمی‌کنید با این که در آنجا به جز از راه کار و عمل روزی ندارید. وای بر شما ای علمای [[سوء]] (و [[دانشمندان]] [[بدکار]]) مزد را می‌گیرید، ولی عملی انجام نمی‌دهید. نزدیک است که کارفرما کار خود را بخواهد و زود است که شما از این [[دنیا]] به [[تاریکی]] [[قبر]] بروید. چگونه از [[اهل علم]] و [[دانش]] است کسی که به سوی آخرت می‌رود، ولی به دنیا رو آورده است بدان چه زیانش می‌زند علاقه‌مندتر است از آن‌چه سودش دهد<ref>امالی، ص۱۲۹ و ۱۳۰.</ref>.
#در [[امالی طوسی]] از امام صادق{{ع}} روایت شده که عیسی بن مریم به [[اصحاب]] خود فرمود: برای دنیا کار می‌کنید، در صورتی که بدون کار و عمل در دنیا روزی می‌خورید و برای [[آخرت]] کار نمی‌کنید با این که در آنجا به جز از راه کار و عمل روزی ندارید. وای بر شما ای علمای [[سوء]] (و [[دانشمندان]] [[بدکار]]) مزد را می‌گیرید، ولی عملی انجام نمی‌دهید. نزدیک است که کارفرما کار خود را بخواهد و زود است که شما از این [[دنیا]] به [[تاریکی]] [[قبر]] بروید. چگونه از [[اهل علم]] و [[دانش]] است کسی که به سوی آخرت می‌رود، ولی به دنیا رو آورده است بدان چه زیانش می‌زند علاقه‌مندتر است از آن‌چه سودش دهد<ref>امالی، ص۱۲۹ و ۱۳۰.</ref>.
#ورام بن ابی [[فراس]] [[روایت]] کرده که [[عیسی]]{{ع}} به [[حواریون]] فرمود: ای گروه حواریون! من دنیا را برای شما به رو بر [[زمین]] انداختم (و شما را از دنیا جدا کردم) پس چنان نباشد که پس از من دوباره او را از زمین بلند کنید (و بدان علاقه‌مند گردید) زیرا از [[پستی]] دنیاست که خدای را در آن [[نافرمانی]] کنند (و [[معصیت خداوند]] در آن انجام شود) و از پستی دنیاست که آخرت جز به [[ترک دنیا]] و واگذاردن آن به دست نیاید. پس دنیا را گذرگاه کنید و آبادش نکنید و بدانید که اصل و ریشه هر خطایی، [[محبت]] و [[دوستی]] دنیاست و چه بسا شهوتی که برای صاحبش اندوهی دراز و طولانی به بار آورد<ref>تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۲۹.</ref>.
#ورام بن ابی [[فراس]] [[روایت]] کرده که [[عیسی]]{{ع}} به حواریون فرمود: ای گروه حواریون! من دنیا را برای شما به رو بر [[زمین]] انداختم (و شما را از دنیا جدا کردم) پس چنان نباشد که پس از من دوباره او را از زمین بلند کنید (و بدان علاقه‌مند گردید) زیرا از [[پستی]] دنیاست که خدای را در آن [[نافرمانی]] کنند (و [[معصیت خداوند]] در آن انجام شود) و از پستی دنیاست که آخرت جز به [[ترک دنیا]] و واگذاردن آن به دست نیاید. پس دنیا را گذرگاه کنید و آبادش نکنید و بدانید که اصل و ریشه هر خطایی، [[محبت]] و [[دوستی]] دنیاست و چه بسا شهوتی که برای صاحبش اندوهی دراز و طولانی به بار آورد<ref>تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۲۹.</ref>.
#نیز فرمود: من دنیا را برای شما درافکندم و شما بر پشت آن نشسته‌اید. پس کسی درباره آن جز [[پادشاهان]] و [[زنان]] با شما [[ستیزه]] نخواهد کرد، اما پادشاهان تا وقتی دنیا را برای آنها واگذارید، به شما کاری ندارند واما به وسیله [[نماز]] و [[روزه]] از زنان [[پرهیز]] کنید (و بدین وسیله از [[فریب]] و علاقه [[گمراه کننده]] آنها خود را برحذر دارید)<ref>تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۲۹.</ref>.
#نیز فرمود: من دنیا را برای شما درافکندم و شما بر پشت آن نشسته‌اید. پس کسی درباره آن جز [[پادشاهان]] و [[زنان]] با شما [[ستیزه]] نخواهد کرد، اما پادشاهان تا وقتی دنیا را برای آنها واگذارید، به شما کاری ندارند واما به وسیله [[نماز]] و [[روزه]] از زنان [[پرهیز]] کنید (و بدین وسیله از [[فریب]] و علاقه [[گمراه کننده]] آنها خود را برحذر دارید)<ref>تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۲۹.</ref>.
#پیوسته به حواریون می‌فرمود: ای گروه حواریون! به وسیله [[بغض]] [[معصیت‌کاران]] و [[نافرمانان]] (و [[دشمنی]] آنان) به درگاه [[خداوند]] دوستی بجویید (و خود را [[محبوب]] [[حق تعالی]] گردانید) و با دوری و فاصله گرفتن از ایشان به پیش‌گاه [[خداوند]] [[تقرب]] جویید و [[رضایت]] و [[خشنودی خدا]] را در [[خشم]] و [[غضب]] ایشان بجویید<ref>تنبیه الخواطر، ج۲، ص۲۳۵.</ref>.
#پیوسته به حواریون می‌فرمود: ای گروه حواریون! به وسیله [[بغض]] [[معصیت‌کاران]] و [[نافرمانان]] (و [[دشمنی]] آنان) به درگاه [[خداوند]] دوستی بجویید (و خود را [[محبوب]] [[حق تعالی]] گردانید) و با دوری و فاصله گرفتن از ایشان به پیش‌گاه [[خداوند]] [[تقرب]] جویید و [[رضایت]] و [[خشنودی خدا]] را در [[خشم]] و [[غضب]] ایشان بجویید<ref>تنبیه الخواطر، ج۲، ص۲۳۵.</ref>.
# [[کلینی]] در [[کتاب شریف کافی]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده که [[حواریون]] نزد [[عیسی]]{{ع}} گرد آمدند و گفتند: ای آموزنده هر [[کار خیر]]! ما را [[هدایت]] فرما. عیسی{{ع}} به ایشان فرمود: همانا [[موسی کلیم]] [[اللّه]] به شما دستور داد که [[سوگند دروغ]] به [[خدای تبارک و تعالی]] نخورید و من به شما دستور می‌دهم که به خداوند قسم نخورید نه [[قسم دروغ]] و نه راست. حواریون گفتند: ای [[روح]] اللّه! باز هم بیان فرما. عیسی{{ع}} گفت: همانا [[موسی]] [[پیغمبر]] [[خدا]] به شما دستور داد [[زنا]] نکنید و من شما را امر می‌کنم [[فکر]] زنا را نیز در خاطر نیاورید، چه رسد به این که عمل زنا را انجام دهید؛ زیرا کسی که فکر زنا کند، همانند کسی است که در بنای [[زیبا]] و رنگ‌آمیزی شده‌ای [[آتش]] روشن کند که همان [[دود]] آتش رنگ‌ها را تباه سازد، اگر چه [[خانه]] هم نسوزد<ref>اصول کافی، ج۲، ص۲۴۱.</ref>.
# [[کلینی]] در [[کتاب شریف کافی]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده که حواریون نزد [[عیسی]]{{ع}} گرد آمدند و گفتند: ای آموزنده هر [[کار خیر]]! ما را [[هدایت]] فرما. عیسی{{ع}} به ایشان فرمود: همانا [[موسی کلیم]] [[اللّه]] به شما دستور داد که [[سوگند دروغ]] به [[خدای تبارک و تعالی]] نخورید و من به شما دستور می‌دهم که به خداوند قسم نخورید نه [[قسم دروغ]] و نه راست. حواریون گفتند: ای [[روح]] اللّه! باز هم بیان فرما. عیسی{{ع}} گفت: همانا [[موسی]] [[پیغمبر]] [[خدا]] به شما دستور داد [[زنا]] نکنید و من شما را امر می‌کنم [[فکر]] زنا را نیز در خاطر نیاورید، چه رسد به این که عمل زنا را انجام دهید؛ زیرا کسی که فکر زنا کند، همانند کسی است که در بنای [[زیبا]] و رنگ‌آمیزی شده‌ای [[آتش]] روشن کند که همان [[دود]] آتش رنگ‌ها را تباه سازد، اگر چه [[خانه]] هم نسوزد<ref>اصول کافی، ج۲، ص۲۴۱.</ref>.
#و از [[رسول خدا]]{{صل}} روایت کرده است که حواریون به عیسی{{ع}} عرض کردند: ای [[روح خدا]]! ما با چه کسی [[هم‌نشینی]] کنیم؟ فرمود: با کسی که [[دیدار]] او شما را به [[یاد خدا]] بیندازد و گفتار او بر [[علم]] و [[دانش]] شما بیفزاید و عمل و [[رفتار]] او شما را به [[آخرت]] راغب گرداند<ref>اصول کافی، ج۱، ص۳۹.</ref>.
#و از [[رسول خدا]]{{صل}} روایت کرده است که حواریون به عیسی{{ع}} عرض کردند: ای [[روح خدا]]! ما با چه کسی [[هم‌نشینی]] کنیم؟ فرمود: با کسی که [[دیدار]] او شما را به [[یاد خدا]] بیندازد و گفتار او بر [[علم]] و [[دانش]] شما بیفزاید و عمل و [[رفتار]] او شما را به [[آخرت]] راغب گرداند<ref>اصول کافی، ج۱، ص۳۹.</ref>.
# [[علامه مجلسی]] در [[بحارالانوار]] نقل می‌کند که در برخی از کتاب‌ها دیده‌ام که عیسی{{ع}} با بعضی از حواریون به مسافرتی رفتند و عبورشان به شهری افتاد. همین که نزدیک آن [[شهر]] شدند، گنجی را در نزدیکی جاده دیدند. همراهان عیسی گفتند: ای روح خدا، به ما [[اجازه]] بده در این جا توقف نماییم و از این [[گنج]] [[نگهبانی]] کنیم که از بین نرود. عیسی{{ع}} فرمود: شما در این جا بایستید و من داخل این [[شهر]] می‌شوم و گنجی را که در شهر دارم می‌جویم.
# [[علامه مجلسی]] در [[بحارالانوار]] نقل می‌کند که در برخی از کتاب‌ها دیده‌ام که عیسی{{ع}} با بعضی از حواریون به مسافرتی رفتند و عبورشان به شهری افتاد. همین که نزدیک آن [[شهر]] شدند، گنجی را در نزدیکی جاده دیدند. همراهان عیسی گفتند: ای روح خدا، به ما [[اجازه]] بده در این جا توقف نماییم و از این [[گنج]] [[نگهبانی]] کنیم که از بین نرود. عیسی{{ع}} فرمود: شما در این جا بایستید و من داخل این [[شهر]] می‌شوم و گنجی را که در شهر دارم می‌جویم.
خط ۷۶: خط ۷۶:
عیسی فرمود: من آن را برای تو انتخاب کردم تا [[ذکاوت]] و [[خرد]] تو را بیازمایم و ثواب تو در ترک این اموری که برای تو مقدور است بیشتر گردد و تو حجتی برای دیگران گردی.
عیسی فرمود: من آن را برای تو انتخاب کردم تا [[ذکاوت]] و [[خرد]] تو را بیازمایم و ثواب تو در ترک این اموری که برای تو مقدور است بیشتر گردد و تو حجتی برای دیگران گردی.


[[جوان]] که این سخن را شنید، دست از [[سلطنت]] کشید و همان جامه‌های کهنه خود را پوشید و ملازم [[خدمت]] [[عیسی]]{{ع}} گردید. هنگامی که عیسی{{ع}} به نزد [[حواریون]] بازگشت، بدان‌ها فرمود: این بود گنجی که من آن را در این [[شهر]] جست‌و‌جو می‌کردم و آن را یافتم، والحمدلله<ref>عرائس الفنون، ص۲۲۰ و ۲۲۹؛ بحارالانوار، ج۱۴، ص۲۸۲.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۶۰۲.</ref>
[[جوان]] که این سخن را شنید، دست از [[سلطنت]] کشید و همان جامه‌های کهنه خود را پوشید و ملازم [[خدمت]] [[عیسی]]{{ع}} گردید. هنگامی که عیسی{{ع}} به نزد حواریون بازگشت، بدان‌ها فرمود: این بود گنجی که من آن را در این [[شهر]] جست‌و‌جو می‌کردم و آن را یافتم، والحمدلله<ref>عرائس الفنون، ص۲۲۰ و ۲۲۹؛ بحارالانوار، ج۱۴، ص۲۸۲.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۶۰۲.</ref>


==سرانجام کار حواریون==
==سرانجام کار حواریون==
۷۳٬۹۳۹

ویرایش