عمر بن شبه نمیری بصری: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'سال' به 'سال'
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود') |
جز (جایگزینی متن - 'سال' به 'سال') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
[[ابوزید عمر بن شبه بن عبیدة بن ریطه نمیری بصری]]، مشهور به ابن شبّه از [[موالی]] [[بنی نمیر]] و [[اهل بصره]] بود<ref>الفهرست (الندیم)، ص۱۲۵.</ref> و به سال ۱۷۳ هـ زاده شد.<ref>المنتظم، ج۱۲، ص۱۸۴.</ref> «شبّه» [[لقب]] [[پدر]] او بود که گویند: از ترانه رجزگونهای که مادرش در [[کودکی]] برای وی میخوانده، اخذ شده است.<ref>نور القبس، ص۲۳۱.</ref> ابن شبّه مدتی از [[دوران کودکی]] خود را در [[آبادان]] گذارند و پس از آن برای استماع و جمع [[حدیث]] راهی [[بغداد]] شد و در آنجا اقامت گزید و در آنجا از کسانی چون [[ابوعاصم شیبانی]]، [[معاویة بن هشام]]، [[علی بن عاصم]] و [[یحیی بن سعید قطان]] [[نقل حدیث]] کرد.<ref>تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۲۰۸ و ۲۰۹.</ref> وی [[ادب]] و [[اخبار]] [[عرب]] را از استادان بزرگی چون [[ابوداوود طیالسی]] و [[اصمعی]] فرا گرفت.<ref>خلاصة تهذیب تهذیب الکمال، ج۷، ص۴۶۰.</ref> [[علم قرائت]] را نیز از [[جبلة بن مالک]] و [[ابوزید انصاری]] آموخت<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۴۰.</ref> و به زودی یکی از بزرگترین [[محدثان]] و آگاهان به اخبار و ادب عرب گردید. وی فردی مورد [[اعتماد]] بود<ref>تهذیب اسماء اللغات، ج۲، ص۱۷.</ref> و علاوه بر [[مهارت]] در اخبار و ادب عرب، دستی در [[علم فقه]] نیز داشته<ref>معجم الادباء، ج۱۶، ص۶۰.</ref> و در [[سرودن شعر]] نیز زبردست بود<ref>نور القبس، ص۲۳۱.</ref> و ابیاتی از اشعار وی به طور پراکنده در آثار [[مرزبانی]]، الندیم و یاقوت مضبوط است.<ref> معجم الادباء، ج۱۶، ص۶۰؛ الفهرست (الندیم)، ص۱۲۵.</ref> کسانی چون [[ابوشعیب حرّانی]] و [[ابوالقاسم بغوی]] از وی حدیث نقل کرده اند<ref>تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۲۰۸ و ۲۰۹.</ref> و افرادی چون [[عبدالله بن سلیمان رقّی]] و [[احمد بن فرج]] علم قرائت را از او آموختهاند.<ref>وفیات الاعیان، ج۳ ص۴۴۰.</ref> ابن شبّه که گویا در باب [[خلق]] [[قرآن]] با [[عقیده معتزله]] مخالف بود، [[عاقبت]] در این [[کشمکش]] گرفتار آمد و یک بار در [[سامرا]] به علت آنکه قرآن را قدیم دانسته بود، به [[سختی]] مورد [[تهاجم]] قرار گرفت و به دنبال آن عده ای او را [[تفکیر]] کردند و بسیاری از مؤلفاتش را نابود ساختند و از این رو، مدتی [[منزوی]] و [[خانه]] نشین شد.<ref>تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۲۰۸ و ۲۰۹.</ref> او که در اواخر [[عمر]] در [[سامرا]] میزیست،<ref>تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۲۰۸ و ۲۰۹.</ref> بنا به [[روایت]] یاقوت و الندیم تقریباً نود ساله بود که در همان جا درگذشت.<ref>الفهرست (الندیم)، ص۱۲۵؛ معجم الادباء، ج۱۶، ص۶۰.</ref>[[تاریخ]] [[وفات]] او در [[جمادی]] [[الآخر]] | [[ابوزید عمر بن شبه بن عبیدة بن ریطه نمیری بصری]]، مشهور به ابن شبّه از [[موالی]] [[بنی نمیر]] و [[اهل بصره]] بود<ref>الفهرست (الندیم)، ص۱۲۵.</ref> و به سال ۱۷۳ هـ زاده شد.<ref>المنتظم، ج۱۲، ص۱۸۴.</ref> «شبّه» [[لقب]] [[پدر]] او بود که گویند: از ترانه رجزگونهای که مادرش در [[کودکی]] برای وی میخوانده، اخذ شده است.<ref>نور القبس، ص۲۳۱.</ref> ابن شبّه مدتی از [[دوران کودکی]] خود را در [[آبادان]] گذارند و پس از آن برای استماع و جمع [[حدیث]] راهی [[بغداد]] شد و در آنجا اقامت گزید و در آنجا از کسانی چون [[ابوعاصم شیبانی]]، [[معاویة بن هشام]]، [[علی بن عاصم]] و [[یحیی بن سعید قطان]] [[نقل حدیث]] کرد.<ref>تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۲۰۸ و ۲۰۹.</ref> وی [[ادب]] و [[اخبار]] [[عرب]] را از استادان بزرگی چون [[ابوداوود طیالسی]] و [[اصمعی]] فرا گرفت.<ref>خلاصة تهذیب تهذیب الکمال، ج۷، ص۴۶۰.</ref> [[علم قرائت]] را نیز از [[جبلة بن مالک]] و [[ابوزید انصاری]] آموخت<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۴۰.</ref> و به زودی یکی از بزرگترین [[محدثان]] و آگاهان به اخبار و ادب عرب گردید. وی فردی مورد [[اعتماد]] بود<ref>تهذیب اسماء اللغات، ج۲، ص۱۷.</ref> و علاوه بر [[مهارت]] در اخبار و ادب عرب، دستی در [[علم فقه]] نیز داشته<ref>معجم الادباء، ج۱۶، ص۶۰.</ref> و در [[سرودن شعر]] نیز زبردست بود<ref>نور القبس، ص۲۳۱.</ref> و ابیاتی از اشعار وی به طور پراکنده در آثار [[مرزبانی]]، الندیم و یاقوت مضبوط است.<ref> معجم الادباء، ج۱۶، ص۶۰؛ الفهرست (الندیم)، ص۱۲۵.</ref> کسانی چون [[ابوشعیب حرّانی]] و [[ابوالقاسم بغوی]] از وی حدیث نقل کرده اند<ref>تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۲۰۸ و ۲۰۹.</ref> و افرادی چون [[عبدالله بن سلیمان رقّی]] و [[احمد بن فرج]] علم قرائت را از او آموختهاند.<ref>وفیات الاعیان، ج۳ ص۴۴۰.</ref> ابن شبّه که گویا در باب [[خلق]] [[قرآن]] با [[عقیده معتزله]] مخالف بود، [[عاقبت]] در این [[کشمکش]] گرفتار آمد و یک بار در [[سامرا]] به علت آنکه قرآن را قدیم دانسته بود، به [[سختی]] مورد [[تهاجم]] قرار گرفت و به دنبال آن عده ای او را [[تفکیر]] کردند و بسیاری از مؤلفاتش را نابود ساختند و از این رو، مدتی [[منزوی]] و [[خانه]] نشین شد.<ref>تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۲۰۸ و ۲۰۹.</ref> او که در اواخر [[عمر]] در [[سامرا]] میزیست،<ref>تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۲۰۸ و ۲۰۹.</ref> بنا به [[روایت]] یاقوت و الندیم تقریباً نود ساله بود که در همان جا درگذشت.<ref>الفهرست (الندیم)، ص۱۲۵؛ معجم الادباء، ج۱۶، ص۶۰.</ref>[[تاریخ]] [[وفات]] او در [[جمادی]] [[الآخر]] سال ۲۶۲<ref>تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۲۰۸.</ref> یا ۲۶۳ بوده است.<ref>وفیات الاعیان، ج۳ ص۴۴۰.</ref> | ||
آثار و تألیفات وی عبارتاند از: المدینه؛ مکه؛ الکوفه؛ البصره؛ امراء المدینه؛ امراء مکه؛ امراء الکوفه؛ امراء البصره؛ الکتّاب؛ الشعر و الشعراء؛ الاغانی؛ اخبار المنصور؛ اشعار الشرة؛ النسب؛ اخبار ابن نمیر؛ کتاب محمد و ابراهیم ابنی عبدالله بن حسن؛ کتاب ما استعجم الناس فیه من القرآن؛ التاریخ؛ السلطان؛ مقتل عثمان؛ الاستعانة بالشعر و ما جاء فی اللغات و الاستعظام للنحو و من کان یلحن من النحویین.<ref>الفهرست (الندیم)، ص۱۲۵</ref> از این میان تنها تألیف بر جای مانده از [[ابن شبّه]]، کتابی است که با نام [[تاریخ المدینة المنورة (کتاب)|تاریخ المدینة المنورة]] منتشر شده است، اما به [[درستی]] روشن نیست که آیا این کتاب همان است که الندیم با عنوان کتاب المدینه از آن یاد کرده یا نام دیگری داشته است، چون محقق کتاب موجود احتمال میدهد که این کتاب همان کتاب «امراء المدینه» باشد.<ref>ر. ک: تاریخ المدینة المنوره، مقدمه، صفحه «ی».</ref> تاریخ [[مدینه منوره]] با همین نام توسط آقای [[حسین صابری]] ترجمه و در [[ایران]] به چاپ رسیده است.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص۵۷۳.</ref> | آثار و تألیفات وی عبارتاند از: المدینه؛ مکه؛ الکوفه؛ البصره؛ امراء المدینه؛ امراء مکه؛ امراء الکوفه؛ امراء البصره؛ الکتّاب؛ الشعر و الشعراء؛ الاغانی؛ اخبار المنصور؛ اشعار الشرة؛ النسب؛ اخبار ابن نمیر؛ کتاب محمد و ابراهیم ابنی عبدالله بن حسن؛ کتاب ما استعجم الناس فیه من القرآن؛ التاریخ؛ السلطان؛ مقتل عثمان؛ الاستعانة بالشعر و ما جاء فی اللغات و الاستعظام للنحو و من کان یلحن من النحویین.<ref>الفهرست (الندیم)، ص۱۲۵</ref> از این میان تنها تألیف بر جای مانده از [[ابن شبّه]]، کتابی است که با نام [[تاریخ المدینة المنورة (کتاب)|تاریخ المدینة المنورة]] منتشر شده است، اما به [[درستی]] روشن نیست که آیا این کتاب همان است که الندیم با عنوان کتاب المدینه از آن یاد کرده یا نام دیگری داشته است، چون محقق کتاب موجود احتمال میدهد که این کتاب همان کتاب «امراء المدینه» باشد.<ref>ر. ک: تاریخ المدینة المنوره، مقدمه، صفحه «ی».</ref> تاریخ [[مدینه منوره]] با همین نام توسط آقای [[حسین صابری]] ترجمه و در [[ایران]] به چاپ رسیده است.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص۵۷۳.</ref> |