پرش به محتوا

شق القمر: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


"'''شق القمر'''" به معنای شکافته شدن ماه، از بزرگ‌ترین و آشکارترین [[معجزات پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}} در سال‌های آغاز دعوت علنی پیامبر {{صل}} در [[مکه]] است به جهت [[ایمان]] آوردن مشرکان. [[آیات]] نخستین سوره قمر در این زمینه نازل شد: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ}}<ref>سوره قمر، آیه ۱ ـ ۳</ref>.  
"'''شق القمر'''" به معنای شکافته شدن ماه، از بزرگ‌ترین و آشکارترین [[معجزات پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}} در سال‌های آغاز دعوت علنی پیامبر {{صل}} در [[مکه]] است به جهت [[ایمان]] آوردن مشرکان. [[آیات]] نخستین سوره قمر در این زمینه نازل شد: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ}}.


== مقدمه ==
== مقدمه ==
"شق القمر" به معنای شکافته شدن ماه، از بزرگ‌ترین و آشکارترین [[معجزات پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}} <ref>زمخشری، کشاف عن حقائق غوامض القرآن، ج۴، ص۳۰.</ref> بعد از [[قرآن]] است<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۳۴.</ref>. [[تاریخ]] این واقعه که ظاهر [[قرآن مجید]] نیز بر آن [[گواهی]] می‌دهد، به [[درستی]] معلوم نیست. تنها می‌دانیم که این واقعه قبل از [[هجرت پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مدینه]] و در سال‌های آغاز [[دعوت علنی]]، صورت گرفته است<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۷، ص۵۰.</ref>.
"شق القمر" به معنای شکافته شدن ماه، از بزرگ‌ترین و آشکارترین [[معجزات پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}}<ref>زمخشری، کشاف عن حقائق غوامض القرآن، ج۴، ص۳۰.</ref> بعد از [[قرآن]] است<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۳۴.</ref>. [[تاریخ]] این واقعه که ظاهر [[قرآن مجید]] نیز بر آن [[گواهی]] می‌دهد، به [[درستی]] معلوم نیست. تنها می‌دانیم که این واقعه قبل از [[هجرت پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مدینه]] و در سال‌های آغاز [[دعوت علنی]]، صورت گرفته است<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۷، ص۵۰.</ref>.


[[مفسران]] و [[سیره‌نویسان]] این واقعه را چنین [[نقل]] کرده‌اند: چون [[رسالت]] [[نبی اکرم]] {{صل}} آشکار شد و ایشان به طور علنی [[مردم]] را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] می‌کرد، [[قریش]] متحیر شدند که چه کنند؛ بعضی از آنها به بعضی دیگر گفتند: "باید از [[محمد]] {{صل}} چیزی بخواهیم که از راه [[سحر]] و [[کهانت]] [[قادر]] به انجام این کار نباشد". پس به اتفاق پذیرفتند که از او بخواهند [[ماه]] را در [[آسمان]] به دو نیم کند<ref>سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۱۵؛ زمخشری، کشاف عن حقائق غوامض القرآن، ج۴، ص۳۰؛ ابو بکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۷، ص۵۰.</ref>. آنها نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمدند و گفتند: "ای [[محمد]] {{صل}}! اگر راست می‌گویی که [[پیامبر]] خدایی، برای ما و خودت نشانه‌ای از نبوتت بیاور"<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۲؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ص۵۰؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۹، ص۲۸۸.</ref>. حضرت به آنها فرمود: "اگر من این کار را بکنم، شما [[ایمان]] می‌آورید؟" گفتند: "آری"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲.</ref>. حضرت سؤال کرد: "چه می‌خواهید؟"، گفتند: "اگر در برابر [[خداوند]] قدر و منزلتی داری، بگو [[ماه]] را به دو قطعه کند"<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.</ref>. آن شب، [[شب]] [[بدر]] و قرص [[ماه]]، کامل بود. [[جبرئیل]] نازل شد و بعد از رساندن [[سلام]] [[خداوند]]، گفت: "[[خداوند]] به تو می‌فرماید همه چیز در [[اختیار]] توست"<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.</ref>.
[[مفسران]] و سیره‌نویسان این واقعه را چنین [[نقل]] کرده‌اند: چون [[رسالت]] [[نبی اکرم]] {{صل}} آشکار شد و ایشان به طور علنی [[مردم]] را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] می‌کرد، [[قریش]] متحیر شدند که چه کنند؛ بعضی از آنها به بعضی دیگر گفتند: "باید از [[محمد]] {{صل}} چیزی بخواهیم که از راه [[سحر]] و [[کهانت]] [[قادر]] به انجام این کار نباشد". پس به اتفاق پذیرفتند که از او بخواهند ماه را در [[آسمان]] به دو نیم کند<ref>سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۱۵؛ زمخشری، کشاف عن حقائق غوامض القرآن، ج۴، ص۳۰؛ ابو بکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۷، ص۵۰.</ref>. آنها نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمدند و گفتند: "ای [[محمد]] {{صل}}! اگر راست می‌گویی که [[پیامبر]] خدایی، برای ما و خودت نشانه‌ای از نبوتت بیاور"<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۲؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ص۵۰؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۹، ص۲۸۸.</ref>. حضرت به آنها فرمود: "اگر من این کار را بکنم، شما [[ایمان]] می‌آورید؟" گفتند: "آری"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲.</ref>. حضرت سؤال کرد: "چه می‌خواهید؟"، گفتند: "اگر در برابر [[خداوند]] قدر و منزلتی داری، بگو ماه را به دو قطعه کند"<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.</ref>. آن شب، [[شب]] [[بدر]] و قرص ماه، کامل بود. [[جبرئیل]] نازل شد و بعد از رساندن [[سلام]] [[خداوند]]، گفت: "[[خداوند]] به تو می‌فرماید همه چیز در [[اختیار]] توست"<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.</ref>.


[[رسول خدا]] {{صل}} رو به [[آسمان]] کرد و امر فرمود که [[ماه]] به دو نیمه شود<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.</ref>؛ پس ماه به دو نیم شد، نیمه‌ای بر کوه ابوقبیس و نیمه دیگر بر کوه سویداء، قرار گرفت<ref> علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۱۰؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار {{ع}}، ج۱۷، ص۳۴۷.</ref>. در این هنگام [[رسول خدا]] {{صل}} فریاد می‌زد: "ای فلانی! ای فلانی! [[شاهد]] باشید"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار {{عم}}، ج۱۷، ص۳۴۷. </ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} رو به [[آسمان]] کرد و امر فرمود که ماه به دو نیمه شود<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.</ref>؛ پس ماه به دو نیم شد، نیمه‌ای بر کوه ابوقبیس و نیمه دیگر بر کوه سویداء، قرار گرفت<ref> علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۱۰؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار {{ع}}، ج۱۷، ص۳۴۷.</ref>. در این هنگام [[رسول خدا]] {{صل}} فریاد می‌زد: "ای فلانی! ای فلانی! [[شاهد]] باشید"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار {{عم}}، ج۱۷، ص۳۴۷. </ref>.


این انشقاق به گونه‌ای بود که حاضران کوه حرا، میان دو شکاف آن را [[مشاهده]] کردند. [[ابن‌مسعود]] که خود [[شاهد]] ماجرا بود، در این باره می‌گفت: "به [[خدا]] قسم که جانم در دست اوست، کوه حرا را میان دو نیمه [[ماه]] دیدم"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار {{عم}}، ج۱۷، ص۳۴۷.</ref>. از [[جبیر بن مطعم]] و [[انس بن مالک]] نیز [[روایات]] مشابهی [[نقل]] شده است<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۳؛ ۲۶۸؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ص۵۰؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲.</ref>.
این انشقاق به گونه‌ای بود که حاضران کوه حرا، میان دو شکاف آن را [[مشاهده]] کردند. [[ابن‌مسعود]] که خود [[شاهد]] ماجرا بود، در این باره می‌گفت: "به [[خدا]] قسم که جانم در دست اوست، کوه حرا را میان دو نیمه ماه دیدم"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار {{عم}}، ج۱۷، ص۳۴۷.</ref>. از [[جبیر بن مطعم]] و [[انس بن مالک]] نیز [[روایات]] مشابهی [[نقل]] شده است<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۳؛ ۲۶۸؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ص۵۰؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲.</ref>.


عده‌ای از [[مردم]] چون این [[معجزه]] را دیدند، آن را [[تکذیب]] و اعراض کردند و گفتند: "این [[سحر]] است، این جادوی پسر ابی کشبه است، [[محمد]] {{صل}} ما را [[سحر]] کرد"<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۱۴۱۵؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۴.</ref>. در این میان مردی گفت: "شما را [[سحر]] کرده است، همه [[مردم]] را که نمی‌تواند [[سحر]] کند"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ص۱۳۴؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۳۰۹.</ref>. پس گفتند: "ای [[محمد]] {{صل}}! کاروان‌هایی که به [[شام]] و [[یمن]] فرستادیم در راه‌اند [[صبر]] کنید تا برسند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.</ref>؛ سپس از آنها درباره این شب می‌پرسیم؛ اگر هر آنچه دیدیم آنها هم گفتند، [[یقین]] پیدا می‌کنیم که آن از سوی خداست؛ وگرنه می‌دانیم که این [[سحر]] است"<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۶.</ref>. هنگامی که کاروان‌ها آمدند، وقوع این حادثه را [[تأیید]] کردند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۶.</ref>، با این حال آنها باز هم [[ایمان]] نیاوردند. سپس [[آیات]] نخستین [[سوره قمر]] نازل شد: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت و چون معجزه‌ای ببینند روی می‌گردانند و می‌گویند: جادویی همیشگی است و دروغ انگاشتند و از هوا و هوس‌هایشان پیروی کردند و هر کاری (در جای خود) پای برجاست» سوره قمر، آیه ۱-۳.</ref>.
عده‌ای از [[مردم]] چون این [[معجزه]] را دیدند، آن را [[تکذیب]] و اعراض کردند و گفتند: "این [[سحر]] است، این جادوی پسر ابی کشبه است، [[محمد]] {{صل}} ما را [[سحر]] کرد"<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۱۴۱۵؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۴.</ref>. در این میان مردی گفت: "شما را [[سحر]] کرده است، همه [[مردم]] را که نمی‌تواند [[سحر]] کند"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ص۱۳۴؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۳۰۹.</ref>. پس گفتند: "ای [[محمد]] {{صل}}! کاروان‌هایی که به [[شام]] و [[یمن]] فرستادیم در راه‌اند [[صبر]] کنید تا برسند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.</ref>؛ سپس از آنها درباره این شب می‌پرسیم؛ اگر هر آنچه دیدیم آنها هم گفتند، [[یقین]] پیدا می‌کنیم که آن از سوی خداست؛ وگرنه می‌دانیم که این [[سحر]] است"<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۶.</ref>. هنگامی که کاروان‌ها آمدند، وقوع این حادثه را [[تأیید]] کردند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۶.</ref>، با این حال آنها باز هم [[ایمان]] نیاوردند. سپس [[آیات]] نخستین [[سوره قمر]] نازل شد: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت و چون معجزه‌ای ببینند روی می‌گردانند و می‌گویند: جادویی همیشگی است و دروغ انگاشتند و از هوا و هوس‌هایشان پیروی کردند و هر کاری (در جای خود) پای برجاست» سوره قمر، آیه ۱-۳.</ref>.


بسیاری از [[محدثان]] و مورخان، وقوع این واقعه را دوبار ذکر کرده‌اند<ref>شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۷ به بعد.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۲۵؛ [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۱]]، ص۲۲۶ ۲۲۹؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[معجزات پیامبر (مقاله)|معجزات پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۳۰۲-۳۰۴.</ref>
بسیاری از محدثان و مورخان، وقوع این واقعه را دوبار ذکر کرده‌اند<ref>شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۷ به بعد.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۲۵؛ [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۱]]، ص۲۲۶ ـ ۲۲۹؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[معجزات پیامبر (مقاله)|معجزات پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۳۰۲-۳۰۴.</ref>


== شق القمر در منظر اهل [[علم]] ==
== شق القمر در منظر اهل [[علم]] ==
[[حدیث]] شق القمر را بسیاری از [[صحابه]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که از جمله آنها می‌توان به [[عبدالله بن مسعود]]، [[انس بن مالک]]، [[حذیفة بن یمان]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[جبیر بن مطعم]] و... اشاره کرد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۲ _ ۲۶۶؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۸، ص۳۰۹؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۱۳۴؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۵.</ref>. [[شهرت]] این [[معجزه]] در میان [[صحابه پیامبر]] {{صل}}، به قدری است که جایی برای هر گونه نظر مخالف و ردّ آن باقی نمی‌ماند<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۹، ص۲۸.</ref>. با این حال به [[نقل]] از [[علامه طباطبایی]]، عده‌ای وقوع این [[معجزه]] را ردّ می‌کنند و آن را یکی از علائم روز [[معجزه]] [[قیامت]] بر می‌شمارند<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۵۵.</ref>. اما [[آیه]] دوم [[سوره قمر]]، گفتار این گروه را رد کرده، صراحتاً وقوع این [[معجزه]] را بیان می‌کند. [[اخبار]] فراوانی هم بر وقوع این واقعه، دلالت دارند<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۵۵.</ref>. عده‌ای هم اشکال می‌کنند که اولاً: این کار، [[نظم]] [[آفرینش]] را به هم می‌زند؛ ثانیاً: اگر شق القمر در عصر [[رسول خدا]] {{صل}} واقع شده است، پس نباید این امر بر کسی از عالم مخفی باشد و حال آنکه چنین نیست<ref>نقل شده در کتب: شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۷.</ref>. برخی از دانشمندان در [[مقام]] پاسخ به این اشکال آنها برآمدند و جواب‌هایی ارائه داده‌اند<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۲، ص۳۱۹- ۳۲۰.</ref>. مترجم گرامی [[تفسیر]] [[ارزشمند]] [[مجمع البیان]]، در این باب، مطلبی جالب از [[علامه]] [[مرعشی نجفی]] ذکر کرده که آوردنش را در اینجا خالی از [[لطف]] و مناسبت ندیدیم:
[[حدیث]] شق القمر را بسیاری از [[صحابه]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که از جمله آنها می‌توان به [[عبدالله بن مسعود]]، [[انس بن مالک]]، [[حذیفة بن یمان]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[جبیر بن مطعم]] و... اشاره کرد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۲ _ ۲۶۶؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۸، ص۳۰۹؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۱۳۴؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۵.</ref>. [[شهرت]] این [[معجزه]] در میان [[صحابه پیامبر]] {{صل}}، به قدری است که جایی برای هر گونه نظر مخالف و ردّ آن باقی نمی‌ماند<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۹، ص۲۸.</ref>. با این حال به [[نقل]] از [[علامه طباطبایی]]، عده‌ای وقوع این [[معجزه]] را ردّ می‌کنند و آن را یکی از علائم روز [[معجزه]] [[قیامت]] بر می‌شمارند<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۵۵.</ref>. اما [[آیه]] دوم [[سوره قمر]]، گفتار این گروه را رد کرده، صراحتاً وقوع این [[معجزه]] را بیان می‌کند. [[اخبار]] فراوانی هم بر وقوع این واقعه، دلالت دارند<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۵۵.</ref>. عده‌ای هم اشکال می‌کنند که اولاً: این کار، [[نظم]] [[آفرینش]] را به هم می‌زند؛ ثانیاً: اگر شق القمر در عصر [[رسول خدا]] {{صل}} واقع شده است، پس نباید این امر بر کسی از عالم مخفی باشد و حال آنکه چنین نیست<ref>نقل شده در کتب: شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۷.</ref>. برخی از دانشمندان در [[مقام]] پاسخ به این اشکال آنها برآمدند و جواب‌هایی ارائه داده‌اند<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۲، ص۳۱۹- ۳۲۰.</ref>. مترجم گرامی [[تفسیر]] [[ارزشمند]] [[مجمع البیان]]، در این باب، مطلبی جالب از [[علامه]] [[مرعشی نجفی]] ذکر کرده که آوردنش را در اینجا خالی از [[لطف]] و مناسبت ندیدیم:


[[علامه مرعشی نجفی]] فرمود: "چند سال قبل در پکن، پایتخت [[کشور]] چین، ساختمانی خراب شد. آنجا را حفاری کردند. در زیر زمین و [[سرداب]] آن، ستون‌هایی نمایان شد، بر بالای ستونی به خط چینی نوشته بود: این بنا در سال دوم نیمه شدن [[ماه]]، به سرانجام رسید. حساب کردند، با سال هشتم از [[بعثت]]، منطبق شد"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۲۴، ص۱۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[معجزات پیامبر (مقاله)|معجزات پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۳۰۴-۳۰۵.</ref>
علامه مرعشی نجفی فرمود: "چند سال قبل در پکن، پایتخت [[کشور]] چین، ساختمانی خراب شد. آنجا را حفاری کردند. در زیر زمین و [[سرداب]] آن، ستون‌هایی نمایان شد، بر بالای ستونی به خط چینی نوشته بود: این بنا در سال دوم نیمه شدن ماه، به سرانجام رسید. حساب کردند، با سال هشتم از [[بعثت]]، منطبق شد"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۲۴، ص۱۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[معجزات پیامبر (مقاله)|معجزات پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۳۰۴-۳۰۵.</ref>


== [[معجزه]] بودن شق القمر ==
== [[معجزه]] بودن شق القمر ==
برخی از [[مفسران]] با استناد به [[آیات قرآن]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۸؛ سوره روم، آیه ۵۸؛ سوره رعد، آیه ۳۸؛ سوره قمر، آیه ۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۵۰ و ۵۱.</ref>، بر این باورند که پیامبراسلام {{صل}} معجزه‌ای جز [[قرآن]] نداشته است و مراد از اینکه گفته شده ماه دو نیم شده است منظور زمان [[قیامت]] است که حتما واقع می‌شود، اما [[مفسرین]] منظور از "آیة"<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ}}«و چون معجزه‌ای ببینند روی می‌گردانند و می‌گویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲.</ref> را [[شاهد]] بر [[اعجاز]] می‌دانند که شامل دو نیم کردن ماه هم می‌شود<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج ۱۹، ص ۸۹.</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ص ۸۱۱.</ref>
برخی از [[مفسران]] با استناد به [[آیات قرآن]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۸؛ سوره روم، آیه ۵۸؛ سوره رعد، آیه ۳۸؛ سوره قمر، آیه ۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۵۰ و ۵۱.</ref>، بر این باورند که پیامبراسلام {{صل}} معجزه‌ای جز [[قرآن]] نداشته است و مراد از اینکه گفته شده ماه دو نیم شده است منظور زمان [[قیامت]] است که حتما واقع می‌شود، اما [[مفسرین]] منظور از "آیة"<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ}}«و چون معجزه‌ای ببینند روی می‌گردانند و می‌گویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲.</ref> را [[شاهد]] بر [[اعجاز]] می‌دانند که شامل دو نیم کردن ماه هم می‌شود<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج ۱۹، ص ۸۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ص ۸۱۱.</ref>


== علت ذکر نشدن شق القمر در غیر تواریخ [[اسلامی]] ==
== علت ذکر نشدن شق القمر در غیر تواریخ [[اسلامی]] ==
برخی اشکال کرده‌اند که اگر شق القمر با آن‌ همه اهمیت، واقعیت دارد چرا در کتاب‌های [[تاریخی]] ثبت نشده است و تنها در [[منابع اسلامی]] آمده است؟ در جواب باید توجه داشت ماه همواره در نیمی از کره زمین قابل [[رؤیت]] است و در همین نیم‌کره نیز اکثریت قریب به اتفاق خوابند، چون بعد از نیمه‌شب است. پس حداکثر یک چهارم از [[مردم]] [[جهان]] می‌توانند از چنین حادثه‌ای باخبر شوند. در حالی که مردم از حوادث آسمانی بی سر و صدا مطلع نمی‌شوند و احتمال دارد قسمت‌های قابل‌توجهی از [[آسمان]] ابری بوده باشد، لذا شاهدین این حادثه کمتر هم می‌‌شود. ‌علاوه بر اینکه وسایل [[ثبت]] و نشر مطالب در تاریخ، محدود بوده است؛ بنابراین نمی‌توان یاد نکردن این حادثه در غیر تواریخ [[اسلامی]] را دلیل بر عدم آن دانست<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۱۷.</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۱]]، ص۲۲۶ - ۲۲۹.</ref>
برخی اشکال کرده‌اند که اگر شق القمر با آن‌ همه اهمیت، واقعیت دارد چرا در کتاب‌های [[تاریخی]] ثبت نشده است و تنها در [[منابع اسلامی]] آمده است؟ در جواب باید توجه داشت ماه همواره در نیمی از کره زمین قابل [[رؤیت]] است و در همین نیم‌کره نیز اکثریت قریب به اتفاق خوابند، چون بعد از نیمه‌شب است. پس حداکثر یک چهارم از [[مردم]] [[جهان]] می‌توانند از چنین حادثه‌ای باخبر شوند. در حالی که مردم از حوادث آسمانی بی سر و صدا مطلع نمی‌شوند و احتمال دارد قسمت‌های قابل‌توجهی از [[آسمان]] ابری بوده باشد، لذا شاهدین این حادثه کمتر هم می‌‌شود. ‌علاوه بر اینکه وسایل [[ثبت]] و نشر مطالب در تاریخ، محدود بوده است؛ بنابراین نمی‌توان یاد نکردن این حادثه در غیر تواریخ [[اسلامی]] را دلیل بر عدم آن دانست<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۱۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۱]]، ص۲۲۶ ـ ۲۲۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش