حضرت لقمان: تفاوت میان نسخهها
←منابع
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
یکی از [[سورههای قرآن]] هم که از او مواعظش سخن گفته است به نام [[سوره لقمان]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۹۵.</ref>. | یکی از [[سورههای قرآن]] هم که از او مواعظش سخن گفته است به نام [[سوره لقمان]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۹۵.</ref>. | ||
==لقمان== | |||
نام لقمان دو بار در [[سوره لقمان]] آمده است، در [[قرآن]] دلیل صریحی بر اینکه او [[پیامبر]] بوده است یا تنها یک فرد [[حکیم]]، وجود ندارد، ولی لحن قرآن در مورد لقمان، نشان میدهد که او پیامبر نبود؛ زیرا در مورد [[پیامبران]] سخن از [[رسالت]] و [[دعوت]] به سوی [[توحید]] و مبارزۀ با [[شرک]] و [[انحرافات]] محیط و عدم مطالبۀ [[اجر]] و [[پاداش]] و نیز [[بشارت]] و [[انذار]] در برابر [[امتها]] معمولاً دیده میشود، در حالی که در مورد لقمان هیچیک از این مسائل ذکر نشده و تنها اندرزهای او که به صورت خصوصی که با فرزندش بیان شده - هر چند محتوای آن جنبه عمومی دارد - آمده است، و این [[گواه]] بر این است که او تنها یک مرد حکیم بوده است. | |||
در [[حدیثی]] که از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} نیز نقل شده چنین میخوانیم: | |||
«به [[حق]] میگویم که لقمان پیامبر نبود، ولی بندهای بود که بسیار [[فکر]] میکرد. [[ایمان]] و یقینش عالی بود، [[خدا]] را [[دوست]] میداشت، و خدا نیز او را دوست داشت، و [[نعمت]] [[حکمت]] بر او ارزانی فرمود». | |||
لقمان غلامی سیاه از [[مردم]] سودان [[مصر]] بود. و با وجود چهرۀ نازیبا، دلی روشن و [[روحی]] مصفا داشت، او از همان آغاز به [[راستی]] سخن میگفت، و [[امانت]] را به [[خیانت]] نمیآلود، و در اموری که مربوط به او نبود دخالت نمیکرد. | |||
بعضی از [[مفسران]] احتمال [[نبوت]] او را دادهاند ولی چنانکه گفتیم هیچ دلیلی بر آن نیست، بلکه شواهد روشنی بر [[ضد]] آن داریم.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۴۵۷.</ref> | |||
==این همه حکمت از کجا؟== | |||
در بعضی از [[روایات]] آمده است که شخصی به لقمان گفت: «مگر تو با ما [[شبانی]] نمیکردی؟ در پاسخ گفت: آری چنین است. | |||
سؤالکننده پرسید: پس از کجا این همه [[علم]] و حکمت نصیب تو شد؟ در پاسخ گفت: «این به خواست خدا بود، و اداء امانت کردن، و [[راستگویی]] و [[سکوت]] در برابر آنچه به من مربوط نبود». | |||
در ذیل روایتی که در بالا از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} نقل کردیم نیز چنین آمده است: «روزی لقمان در وسط [[روز]] برای استراحت خوابیده بود، ناگهان ندایی شنید که ای لقمان! آیا میخواهی [[خداوند]] تو را [[خلیفه]] در [[زمین]] قرار دهد که در میان [[مردم]] به [[حق]] [[قضاوت]] کنی؟ | |||
لقمان در پاسخ ندا گفت: اگر پروردگارم مرا مخیر کند، راه [[عافیت]] را میپذیرم و تن به این [[آزمون]] بزرگ نمیدهم! ولی اگر [[فرمان]] دهد فرمانش را به [[جان]] پذیرا میشوم؛ زیرا میدانم اگر چنین مسئولیتی بر دوش من بگذارد حتماً مرا کمک میکند و از [[لغزشها]] نگه میدارد. | |||
[[فرشتگان]] - در حالی که آنها را نمیدید - گفتند: ای لقمان برای چه؟ | |||
گفت: برای اینکه [[داوری]] در میان مردم سختترین منزلگاهها، و مهمترین مراحل است. و امواج [[ظلم و ستم]] از هر سو متوجه آن است، اگر [[خدا]] [[انسان]] را [[حفظ]] کند [[شایسته]] [[نجات]] است و اگر راه [[خطا]] برود از راه [[بهشت]] [[منحرف]] شده است کسی که در [[دنیا]] سر به زیر و در [[آخرت]] سربلند باشد بهتر از کسی است که در دنیا سربلند و در آخرت سر به زیر باشد، و کسی که دنیا را بر آخرت برگزیند به دنیا نخواهد رسید و آخرت را نیز از دست خواهد داد! | |||
فرشتگان از [[منطق]] جالب لقمان در [[شگفتی]] فرو رفتند، لقمان این سخن را گفت و به [[خواب]] فرو رفت، و خداوند [[نور]] [[حکمت]] در [[دل]] او افکند، هنگامی که بیدار شد زبان به حکمت گشود!».<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۴۵۸.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | # [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | ||
# [[پرونده:1100842.jpg|22px]] [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|'''قصههای قرآن''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||