اسلام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== معناشناسی == | |||
=== معنای لغوی === | |||
{{اصلی|اسلام در لغت}} | |||
[[اسلام]] در معانی داخل شدن در [[آشتی]]، [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] نمودن چیزی به کسی، [[خالص]] نمودن [[عبادت]] و [[دین]] برای [[خدا]] به کار رفته است<ref>راغب اصفهانی، ابوالقاسم، المفردات فی غریب القرآن، ذیل ماده اسلام؛ الصحاح، ذیل ماده اسلام.</ref>. مشتقات [[اسلام]] نیز به معنی [[صلح]]، [[آشتی]]، [[مسالمت]]، [[تسلیم شدن]] و [[خضوع]] به کار رفته است. [[اسلام]] در بابِ [[افعال]] دارای معانی زیر است: [[انقیاد]]<ref>لسان العرب، ج۶، ص۳۴۵؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۴۰۷؛ مقاییس اللغه، ج۳، ص۹۰، "سلم". </ref>، [[امتثال امر]] و [[نهی]] بدون هیچگونه [[اعتراض]]<ref>تفسیر ماوردی، ج۱، ص۳۷۹ـ۳۸۰؛ مبادیالاسلام، ص۷. </ref>، [[اطاعت]] کلی و بی قید و شرط و [[تسلیم محض]] بودن<ref>خدا وانسان در قرآن، ص۲۵۶. </ref>، [[اذعان]] به [[حکم الهی]]، [[اخلاص]] در [[عبادت]]<ref>مجمع البحرین، ج۲، ص۴۰۷، "سلم". </ref> و ادای [[طاعات]] به دور از هرگونه [[فریب]]<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۷۱۵؛ تفسیر مراغی، مج۱، ج۳، ص۱۱۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اسلام - کوشا (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]؛ [[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]]، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰.</ref> | |||
== | === معنای اصطلاحی === | ||
==== اسلام به معنای تسلیم ==== | |||
=== اسلام به معنای تسلیم === | |||
{{اصلی|تسلیم}} | {{اصلی|تسلیم}} | ||
از نگاه اسلام یکی از ارکان اصلی [[اخلاق اسلامی]]، تسلیم شدن در برابر اوامر و نواهی خداوند است، چنانکه خداوند | از نگاه اسلام یکی از ارکان اصلی [[اخلاق اسلامی]]، تسلیم شدن در برابر اوامر و نواهی خداوند است، چنانکه خداوند [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را به داشتن این وصف امر میکند: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو فرمان یافتهام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) میشود و (به من گفتهاند) هرگز از مشرکان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم ج۲]]، ص۴۱۷.</ref> | ||
اسلام یعنی [[تسلیم]] [[حقیقت]] بودن، {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۵. </ref>. در جایی که [[منافع]] شخص، [[تعصّب]] شخص، [[عادت]] شخص در مقابل حقیقت قرار میگیرد، [[آدمی]] خود را تسلیم حقیقت کند و از هرچه جز حقیقت است صرفنظر کند<ref>[[مرتضی مطهری]]، مجموعه آثار، ج۱، ص۳۱۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص۹۲.</ref> | |||
=== اسلام بهمعنای دین الهی === | ==== اسلام بهمعنای دین الهی ==== | ||
{{اصلی|دین الهی}} | {{اصلی|دین الهی}} | ||
یکی | یکی از کاربریهای اسلام، استفاده برای [[دین الهی]] از [[حضرت آدم|آدم]] تا [[پیامبر خاتم]] است. در [[قرآن کریم]] تصریح شده است که اسلام، [[دین]] همه [[پیامبران]] بوده است. مهمترین ویژگیهای دین الهی عبارت است از: | ||
# '''حقانیت''': حقانیت یکی از ویژگیهایی است که سبب شد [[اسلام]] به عنوان دین الهی معرفی شود: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.</ref>.<ref>ر. ک: [[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۲۳۷ ـ ۲۶۰. </ref>. | |||
در [[قرآن کریم]] تصریح شده است که اسلام، [[دین]] همه [[پیامبران]] بوده است. مهمترین ویژگیهای دین الهی | # '''[[توحید]]''': [[اسلام]] بر اساس [[توحید]] پایه گذاری شده است، بر همین اساس، [[قرآن]] [[دین]] مورد قبول [[خداوند]] و [[دین]] همه [[پیامبران]] را که در بسیاری از [[فروع]] مانند [[نماز]]، [[روزه]]، [[جهاد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و مانند آن مشترکاند، [[اسلام]] و همه [[انبیای الهی]] و [[پیروان]] آنها را مُسلم میداند: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref>«بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>. | ||
# ''' | # '''انطباق با [[فطرت]]''': قانونگذاری [[اسلام]] با [[فطرت]] و [[آفرینش انسان]] هماهنگ است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. | ||
# '''[[توحید]] | # '''[[اعتدال]]''': ویژگی دیگری که [[اسلام]] را در جهت [[الهی]] بودن آن سوق میدهد [[اعتدال]] است، چنانکه آیۀ {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref>، [[دین ابراهیم]] را [[حنیف]] و [[دین حق]] میداند. "[[حنیف]]" به معنای دور شدن از [[گمراهی]] و سوق به [[هدایت]] است و لازمۀ چنین امری ایجاد و [[حفظ]] [[اعتدال]] است<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>. | ||
# '''[[ | |||
# '''[[اعتدال]] | |||
=== اسلام به معنای دین خاتم === | === اسلام به معنای دین خاتم === | ||
{{اصلی|دین خاتم}} | {{اصلی|دین خاتم}} | ||
سومین کاربست از کاربریهای این واژه، اسلام به معنای خصوص [[دین پیامبر خاتم]] است که آخرین و [[کاملترین دین آسمانی]] است و در سال ۶۱۰ میلادی با [[بعثت پیامبر خدا]] {{صل}} در [[مکه]] آغاز شد و پس از [[هجرت پیامبر]] و [[مسلمانان]] به [[مدینه]]، به سرعت گسترش یافت | سومین کاربست از کاربریهای این واژه، اسلام به معنای خصوص [[دین پیامبر خاتم]] است که آخرین و [[کاملترین دین آسمانی]] است و در سال ۶۱۰ میلادی با [[بعثت پیامبر خدا]] {{صل}} در [[مکه]] آغاز شد و پس از [[هجرت پیامبر]] و [[مسلمانان]] به [[مدینه]]، به سرعت گسترش یافت. پایههای اساسی تشکیل این [[دین]] براساس [[توحید]]، [[نبوّت]] و [[معاد]] [[استوار]] است و کسی که با [[صدق]] و [[راستی]] به یکتایی [[خداوند]] و [[نبوت]] [[پیامبر]] معترف باشد [[مسلمان]] محسوب میشود<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۵. </ref>. | ||
=== روابط مفهومی اسلام با واژگان همسو === | === روابط مفهومی اسلام با واژگان همسو === | ||
==== رابطه با [[ایمان]] ==== | ==== رابطه با [[ایمان]] ==== | ||
مهمترین تقسیمی که برای اسلام مطرح شده، اسلام [[تقلیدی]] و اجتهادی است. اسلام اجتهادی با ایمان قرین است. میان اسلام و ایمان تفاوتهایی وجود دارد مانند: | مهمترین تقسیمی که برای اسلام مطرح شده، اسلام [[تقلیدی]] و اجتهادی است. اسلام اجتهادی با ایمان قرین است. میان اسلام و ایمان تفاوتهایی وجود دارد مانند: | ||
# [[شرط ایمان]]، اسلام است و اسلام و ایمان دارای رابطۀ طولیاند بدین معنا که ایمان پس از اسلام جای دارد<ref>{{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}«اعراب بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> | # [[شرط ایمان]]، اسلام است و اسلام و ایمان دارای رابطۀ طولیاند بدین معنا که ایمان پس از اسلام جای دارد<ref>{{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}«اعراب بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>، لذا هر چند اسلام و ایمان، عبارتاند از [[اعتقاد]] به [[شریعت محمدی]] {{صل}}، اما اسلام، اعتقاد غیر [[راسخ]] است و ایمان، اعتقاد راسخ<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۲۷.</ref>. | ||
# اسلام تنها [[ | # اسلام تنها اعتقاد به [[توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]] است؛ ولی ایمان افزون بر این، پایبندی عملی است و [[ولایت]] را نیز در خود دارد. | ||
# اسلام، | # اسلام، التزام به اموری است که موجب جاری شدن [[احکام]] ظاهریاند: از قبیل [[طهارت]] بدن؛ [[حلال]] گشتن ذبیحه؛ حمل فعل بر صحت؛ تجهیز و تغسیل و [[تدفین]] و [[نماز]] جنازه؛ جواز [[نکاح]] و [[حق]] [[ارث]]؛ ولی ایمان مایۀ [[نجات]] و [[سعادت]] اخروی است<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص۴۶، ۵۳، ۶۳ـ ۶۴، ۲، ۲۵ ـ ۲۶؛ تفسیر صافی، ج ۲، ص۵۹۵؛ [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۱، ص۳۱۰؛ اوائل المقالات، ص۱۵؛ جواهر الکلام، ج۶، ص۵۹.</ref>. | ||
==== رابطه با [[دین]] و [[شریعت]] ==== | ==== رابطه با [[دین]] و [[شریعت]] ==== | ||
اسلام، [[آیین الهی]] همه [[پیامبران]] آسمانی است<ref>إنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ»؛ سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۹.</ref>. همۀ پیامبران در پی یک [[هدف]] بودهاند و یکدیگر را [[تصدیق]] کردهاند<ref>{{متن قرآن|آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}«پيامبر، خود به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده ايمان دارد. و همه مؤمنان، به خدا و فرشتگانش و كتاب هايش و پيامبرانش ايمان دارند. ميان هيچ يك از پيامبرانش فرقى نمى نهيم. گفتند: شنيديم و اطاعت كرديم، اى پروردگار ما، آمرزش تو را خواستاريم كه سرانجام همه به سوى توست» سوره بقره، آیه ۲۸۵.</ref> و در امتی واحد جای داشتهاند با این حال، [[شریعت]] آنان هر یک ویژگیهایی داشته است | اسلام، [[آیین الهی]] همه [[پیامبران]] آسمانی است<ref>إنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ»؛ سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۹.</ref>. همۀ پیامبران در پی یک [[هدف]] بودهاند و یکدیگر را [[تصدیق]] کردهاند<ref>{{متن قرآن|آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}«پيامبر، خود به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده ايمان دارد. و همه مؤمنان، به خدا و فرشتگانش و كتاب هايش و پيامبرانش ايمان دارند. ميان هيچ يك از پيامبرانش فرقى نمى نهيم. گفتند: شنيديم و اطاعت كرديم، اى پروردگار ما، آمرزش تو را خواستاريم كه سرانجام همه به سوى توست» سوره بقره، آیه ۲۸۵.</ref> و در امتی واحد جای داشتهاند با این حال، [[شریعت]] آنان هر یک ویژگیهایی داشته است. تفاوت [[دین]] و شریعت در این است که [[نسخ]] به دین راه ندارد؛ اما شریعت با [[ابلاغ شریعت]] بعدی [[منسوخ]] میگردد، شریعت نو برخی [[احکام شریعت]] پیشین را [[تأیید]] و برخی را منسوخ میکند<ref>{{متن قرآن|وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ}}«و تورات پیش از خود را راست میشمارم، و (آمدهام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانهای از پروردگارتان برای شما آوردهام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!» سوره آل عمران، آیه ۵۰.</ref>. آخرین شریعت، که دارای [[کمال نهایی]] است، [[شریعت حضرت محمد]] {{صل}} است که به صورت مطلق، «[[اسلام]]» نام دارد<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۴۸ ـ ۲۴۹.</ref>. | ||
== | == [[اسلام]] در [[قرآن کریم]] == | ||
{{اصلی|اسلام در قرآن}} | |||
کلمۀ اسلام هشت بار و مشتقات آن ۱۳۴ مرتبه در [[قرآن]] به کار رفته است. واژه [[اسلام]] در [[قرآن کریم]] افزون بر معنای لغوی به دو معنای دیگر دانسته شده است: یکی خصوص [[شریعت]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}}<ref>کشف الاسرار، ج۲، ص۵۲، ۱۹۶؛ منهج الصادقین، ج۲، ص۱۹۴؛ روحالمعانی، مج۳، ج۳، ص۲۸۸.</ref> و دیگری [[دین]] و [[سیره]] همه [[انبیای الهی]] و به عبارت دیگر "دین الله"<ref>تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۴۲۶؛ الملل و النحل، ج۱، ص۳۹؛ المیزان، ج۳، ص۱۲۰ـ۱۲۱.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰.</ref> | |||
اسلام | |||
برخی از آیاتی که در آنها اسلام بهمعنای آخرین شریعت آمده عبارت است از: | |||
# {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>؛ | |||
# {{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ}}<ref>«و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمیشود» سوره آل عمران، آیه ۸۵.</ref>؛ | |||
# {{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ... أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان... آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵.</ref>؛ | |||
# {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و فرمان یافتهام که نخستین فرمانبردار باشم» سوره زمر، آیه ۱۲.</ref>.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اسلام - کوشا (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | |||
== تاریخچه اسلام == | == تاریخچه اسلام == | ||
در میان [[شرایع]] بزرگ، تنها اسلام است که [[تاریخ]] پیدایی، [[کتاب آسمانی]]، [[احکام]]، [[عبادات]] و [[سیره]] و احوال [[پیامبر]] آن روشن و بیابهام است. اسلام میان مردمی [[ظهور]] یافت که از [[فضایل]] [[انسانی]] دور بودند، [[تمدن]] و [[فرهنگی]] نداشتند، [[بت]] میپرستیدند، مردار میخوردند، [[دختران]] خویش را زنده به [[گور]] میکردند و [[کودکان]] خویش را از [[ترس]] [[فقر]] میکشتند. تمدنهای بزرگ آن روزگار نیز رو به افول نهاده بودند. [[مردم ایران]] و [[روم]] از [[فساد]] [[حکمرانان]] [[رنج]] میبردند و در پی چاره میگشتند. | در میان [[شرایع]] بزرگ، تنها اسلام است که [[تاریخ]] پیدایی، [[کتاب آسمانی]]، [[احکام]]، [[عبادات]] و [[سیره]] و احوال [[پیامبر]] آن روشن و بیابهام است. اسلام میان مردمی [[ظهور]] یافت که از [[فضایل]] [[انسانی]] دور بودند، [[تمدن]] و [[فرهنگی]] نداشتند، [[بت]] میپرستیدند، مردار میخوردند، [[دختران]] خویش را زنده به [[گور]] میکردند و [[کودکان]] خویش را از [[ترس]] [[فقر]] میکشتند. تمدنهای بزرگ آن روزگار نیز رو به افول نهاده بودند. [[مردم ایران]] و [[روم]] از [[فساد]] [[حکمرانان]] [[رنج]] میبردند و در پی چاره میگشتند. | ||
اسلام در مقایسه با [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] آموزههایی گستردهتر و متنوعتر دارد، آموزههای [[وحیانی]] اسلام در طول ۲۳ سال و به تدریج بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نازل شد و گسترش یافت. آن حضرت در ابتدا [[فرمان]] یافت تا [[دعوت]] خود را از نزدیکانش آغاز کند: {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> و در مرحلۀ دوم [[مردم]] [[مکه]] و مناطق پیرامون را به دین اسلام فراخواند: {{متن قرآن|وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان میآورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.</ref> و در نهایت، [[دعوت]] خویش را متوجه همگان کرد: {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم،» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref><ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۴، ص۱۵۹ـ ۱۶۱؛</ref> | |||
[[آیین اسلام]] از آن رو که [[توانمندی]] شگفتی در جذب [[ملل]] به خویش داشت، پس از مدتی کوتاه سراسر دنیای متمدن آن روزگار را به [[تسخیر]] خویش درآورد. ویژگیهای بیهمتای این [[آیین آسمانی]] از قبیل هماهنگی با [[فطرت انسان]] و تحمل نکردن بیعدالتیهای [[اجتماعی]] و طبقهبندیهای ناروای اشرافی، ملتهای ستمدیده و به ستوه آمده را به سوی خود کشاند<ref>ر.ک: معالم النبوة فی القرآن الکریم، ج۳، ص۶۱ ـ ۵۸، ص۵۵۸ ـ ۵۳۷.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۵۰.</ref> پس از اینکه [[اسلام]] تقریباً همۀ مناطق شبه [[جزیره]] [[عرب]] را فرا گرفت، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[مردمان]] کشورهای دیگر، چون [[ایران]]، [[مصر]]، [[روم]] و [[حبشه]] را نیز به پذیرش آن فراخواند. بخشی از این سرزمینها در زمان [[حیات]] و بخشی دیگر پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]] به سرزمین [[اسلامی]] ملحق شده و بسیاری از ساکنان آن [[مسلمان]] شدند. به این ترتیب، دین اسلام به قارۀ [[آسیا]]، سواحل دریای روم و [[هندوستان]] تا سواحل اقیانوس اطلس راه یافت<ref>ر.ک: لغت نامه، ج۲، ص۲۰۹۲، «اسلام».</ref>.<ref>ر.ک: [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷.</ref> | |||
== [[حقیقت اسلام]] == | |||
[[اسلام]] مکتبی جامع و واقعگراست که در آن به همه جوانب نیازهای [[انسانی]] توجه شده است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۶۳، «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی».</ref>. مجموعه تعلیمات [[اسلام]] از یک لحاظ به سه بخش تقسیم میگردد: | |||
# [[اصول عقاید]]؛ یعنی چیزهایی که هر [[مسلمان]] باید بدانها [[معتقد]] شود. کاری که در این زمینه بر عهده [[انسان]] است از نوع کار تحقیقی و از [[اعمال]] [[جوانحی]] و [[قلبی]] است. | |||
# [[اخلاقیات]]؛ یعنی خصلتهایی که هر [[مسلمان]] باید خود را به آنها بیاراید و خویشتن را از اضداد آنها دور نگه دارد. | |||
# [[احکام]]؛ یعنی دستورهایی که به فعالیتهای خارجی و [[عینی]] [[انسان]]، اعم از معاش و [[معاد]] و امور فردی و [[اجتماعی]] وی مربوط است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۶۳؛ «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی».</ref>. | |||
این سه بخش خود نیز با یکدیگر مرتبط است؛ به این معنا که [[اعتقادات]] مناسب زمینه ساز پیدایش [[اخلاق]] فاضله و [[اخلاق]] فاضله نیز با [[احکام]] و [[تکالیف شرعی]] مسانخ است و این رابطه از طرف مقابل نیز وجود دارد؛ یعنی عمل به تکالیف شرعی زمینه را برای دستیابی به مراحل [[برتر]] [[اخلاق]] و به تبع آن مرتبه بالاتری از [[اعتقاد]] فراهم میکند<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۵۵ـ۱۵۸؛ قرآن در اسلام، ص۱۳ـ۱۴.</ref>.<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[اسلام (مقاله)|اسلام]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰.</ref> | |||
== ویژگیهای [[اسلام]] == | |||
[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] بر اصول مترقی و متکاملی [[استوار]] است که موجب شده این [[آیین]]، [[دین جهانی]] و [[عقلانی]] و [[جاودانی]] گردد که در ذیل به موارد مهم آن اشاره میشود: | |||
# هماهنگی با [[فطرت انسانی]]: طبیعت و به تعبیر [[قرآنی]]، [[فطرت انسان]] به گونهای [[آفریده]] شده است که ذاتاً طالب [[حقیقت]]، کمال و [[رستگاری]] و بقاست. [[انسان]] وجود خود را ناقص و [[نیازمند]] میبیند و در صدد وصل به [[قدرت]] و [[غنی]] مطلق است. [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] [[آیین]] [[جاودانگی]] است که به این نیازهای [[فطری]] [[انسان]] توجه داشته و آنها را به [[شایستگی]] برطرف میکند. [[اسلام]] با معرفی [[خداوند متعال]] به عنوان یگانه [[آفریدگار]] و هستی بخش [[جهان]] و [[انسان]]، [[حس]] [[پرستش]] و [[سپاس]] [[انسان]] را به سوی [[حق]] [[راهنمایی]] میکند. | |||
# هماهنگی با [[عقل]]: [[انسانیت]] [[انسان]] با قوه [[عقلانی]] آن پا برجاست. [[عقل]] [[نعمت الهی]] در [[حق]] [[انسان]] است که با اتکا به آن [[انسان]] به [[شناخت]] [[جهان هستی]]، [[آفریدگار]] و همچنین اداره زندگانی [[دنیوی]] خویش میپردازد. آیینی که مدعی [[جاودانگی]] است میبایست با [[عقلانیت]]، انطباق و هماهنگی داشته باشد. [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] مخصوصاً [[آخرین کتاب آسمانی]] که از آفت [[تحریف]] مصون مانده، نه تنها تعارض و ستیزی با [[عقل]] ندارد، بلکه همیار و مشوق آن است. [[آیات]] متعددی وجود دارد که [[مسلمانان]] را به فراگیری و استفاده از [[قوه عاقله]] [[دعوت]] و عدم [[تعقل]] [[انسانها]] را [[نکوهش]] میکند {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref> «خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن میدارد باشد که شما خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۲۴۲ و سوره حدید، آیه ۱۷ و سوره انفال، آیه ۲۲.</ref>. | |||
# تشویق به علم در همه زمینهها: [[اسلام]] [[بشر]] را به [[شناخت]] [[انسان]] و [[جهان]] [[تشویق]] کرده و در [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری از او خواسته است که به مطالعه [[آیات]] آفاقی و انفسی [[خداوند]] بپردازد و از این رهگذر به [[حق]] رهنمون شود: {{متن قرآن|وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ}}<ref>«و در زمین برای اهل یقین نشانههایی است» سوره ذاریات، آیه ۲۰.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} در [[روایت]] معروف: {{متن حدیث|طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱، ص۱۷۲.</ref> یادگیری [[علم]] را یک [[واجب]] برشمرده است. | |||
# سهولت و سادگی: یکی دیگر از ویژگیهای [[آیین]] جاوید که مدعی فراگیری و جریان در [[حق]] همه [[انسانها]] در همه اعصار است، قابل [[فهم]] بودن و [[سادگی]] آن در عرصه [[اعتقادات]] و [[آموزههای دینی]] و سهولت و دوری از [[تکالیف]] طاقتفرسا و زیانآور در عرصه [[عبادات]] و [[احکام]] فردی و [[اجتماعی]] است. | |||
# انسجام و استحکام درونی: از ویژگیهای [[دین حق]] و جاوید آن است که آموزههای آن متقن و با یکدیگر هماهنگ باشد؛ به گونهای که اولاً، با یکدیگر [[تعارض]] و ناهمخوانی نداشته و از ضدیت به دور باشد. ثانیاً، آموزههای مختلف آن در عرصههای مختلف، مانند [[اعتقادی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] همگی مانند اجزای یک ماشین و دستگاه، نقش خود را برای تحقق یک [[هدف]] از پیش تعیین شده، ایفا کنند. | |||
# پاسخگویی به نیازهای [[معرفتی]] و [[فقهی]] زمان ([[اجتهاد]]): [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] در عرصه [[معرفت]] و [[اندیشه]] با اتکا به [[عقل]] و [[فطرت]] و همچنین قابل دسترس بودن متن [[دینی]]، یعنی [[قرآن مجید]] و [[روایات]] به [[تفسیر]] و تبیین [[جهان هستی]] و مسائل آن از قبیل اصل [[مبدأ و معاد]] پرداخته است. راهکار دیگر [[اسلام]] برای [[پاسخگویی]] به نیازهای جدید، توجه به [[تربیت]] و [[رشد]] [[عالمان]] و متخصصان [[دین]] و به رسمیت شناختن [[تفاسیر]] آنان است که به اصل [[اجتهاد]] معروف است. | |||
# [[سازگاری]] [[دین]] و [[دنیا]]: با نگاهی به [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] درمییابیم که [[اسلام]] نه تنها به [[ترک دنیا]] و زندگانی رهبانی توصیه نمیکند، بلکه ضمن [[نهی]] از آن به استفاده بهینه از نعمتهای [[دنیوی]] سفارش میکند {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref>«و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷.</ref>. | |||
# اشتمال بر اصول مترقی [[سیاسی]] و [[اقتصادی]]: [[اسلام]] در عرصه [[سیاست]] و [[اقتصاد]] نیز بر اصول مترقی و [[عقلانی]] مشتمل است که موجب تمایز این [[دین]] و برجستگی خاص آن شده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۲۴۳-۲۵۸.</ref>. | |||
# [[خاتمیت]]: اسلام آخرین و کاملترین دین آسمانی است که [[پیامبر]] آن، [[حضرت محمد بن عبدالله]] {{صل}} است و مخاطب [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[آیین]] او، همۀ جهانیاناند<ref>{{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}«این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.</ref> و خطاب [[قرآن]] به صراحت همۀ [[انسانها]] را شامل میشود. [[قرآن کریم]] تأکید میکند [[رسالت]] محمد {{صل}} عمومی و همگانی است<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}}«و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>. بنابر [[آیات قرآن]]، اسلام سرانجام بر همۀ [[ادیان]] غالب میآید<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳ و سورۀ فتح، آیۀ ۲۸؛ سورۀ صف، آیۀ ۹؛ سورۀ مائده، آیۀ ۴۸.</ref> و لازمۀ [[خاتمیت]] [[دین]]، [[جاودانگی]] آن است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۲۴۹ ـ ۲۵۰.</ref> | |||
== ابعاد [[اسلام]] == | |||
=== [[اصول دین]] === | |||
آن دسته از دستورهای اسلامی مرتبط با باورهای [[انسان]] [[اصول دین]] نام دارد که عبارتاند از: | |||
# [[توحید]]؛ یعنی [[اعتقاد]] به [[یگانگی خداوند]] در ذات، صفات، [[افعال]] و [[عبادت]]. بر این اساس [[توحید]] دارای مراتب و اقسامی است مانند: [[توحید ذاتی]]؛ [[توحید صفاتی]]؛ [[توحید افعالی]] و [[توحید عبادی]]. | |||
# [[عدل]]؛ [[شیعه]] و [[معتزله]] معتقدند [[عدالت]] معنا و مفهوم [[عقلی]] دارد و صفات کمالی [[الهی]] مقتضی است که [[خداوند]] به [[عدالت]] [[رفتار]] کند. | |||
# [[نبوت]]؛ [[اعتقاد]] به [[نبوت]] [[پیامبران پیشین]] ([[نبوت عامه]]) و [[نبوت]] [[حضرت محمد]] ([[نبوت خاصه]]) از اصول [[عقاید اسلامی]] است. بر این اساس [[حضرت محمد]] {{صل}} [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] و [[قرآن مجید]] نیز [[آخرین کتاب آسمانی]] و [[شریعت اسلام]]، آخرین [[شریعت الهی]] است. | |||
# [[امامت]]؛ [[اهل سنت]] [[امامت]] را از [[فروع دین]] و از [[تکالیف]] [[مردم]] دانستهاند، ولی [[شیعه امامیه]] آن را از [[اصول اعتقادی]] و [[نصب امام]] را فعل [[خدا]] میداند. | |||
=== [[فروع دین]] === | |||
آن دسته از [[دستورهای اسلام]] که مربوط به [[عمل]] [[انسان]] است [[فروع دین]] نامیده میشود. [[نماز]]، [[روزه]]، [[زکات]] و [[حج]] از مهمترین [[فروع دین اسلام]] به شمار میروند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۲۴۳-۲۵۸.</ref>. | |||
== آثار اسلام == | |||
{{اصلی|اسلام در فقه سیاسی}} | |||
در [[شریعت]] [[مقدس]] بر [[پذیرش اسلام]] آثاری بار شده است که مهمترین آنها عبارت است از: | |||
# ساقط شدن [[حقوق الهی]] ـ اعم از [[حقوق مالی]]، مانند [[زکات]]، [[خمس]] و کفارات و [[حقوق]] غیر [[مالی]]، مانند [[نماز]]، [[روزه]] و [[حج]] ـ که قبل از اسلام از کافر فوت شده است. البته [[حق الناس]]، از قبیل بدهی ساقط نمیشود و باید ادا شود؛ | |||
# [[پاک]] گردیدن بدن و رطوبتهای آن؛ | |||
# محترم بودن [[خون]]، [[مال]] و فرزندان نابالغ وی. بنا بر این، کشتن مسلمان و گرفتن مال وی به [[زور]] و نیز تعرض به فرزندان کوچک او از قبیل به اسیری گرفتن آنان، جایز نیست. البته داراییهای غیرمنقول کافر حربیای که در [[دارالکفر]] قبل از اسیر شدن، به اسلام گردیده است ـ مانند [[زمین]] و باغ و بوستان ـ [[غنیمت]] [[مسلمانان]] است و اگر پس از [[اسارت]] [[مسلمان]] شود، همه [[اموال]] او غنیمت به شمار میرود و تنها [[خون]] وی و [[فرزندان]] نابالغش محترم است<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۲۴ و ۱۴۳.</ref>؛ | |||
# جریان [[احکام اسلام]] نسبت به فرزندان نابالغ او از جهت [[تبعیت]]؛ | |||
# محدود شدن [[همسران]]: کافری که بیش از چهار [[زن]] دارد، پس از [[پذیرش اسلام]]، افزون بر چهارزن را باید رها کند<ref>جواهر الکلام، ج۳۰، ص۵۶.</ref>؛ | |||
# [[وجوب]] [[ختنه]]: بر [[کافر]] مسلمان شده، ختنه [[واجب]] است؛ هر چند [[کهنسال]] باشد<ref>جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص۱۶۶.</ref> | |||
اسلام | == راهبردهای کلان اسلام == | ||
برای تحقق خارجی اسلام، راهبردهای مهمی ارائه شده که به شرح ذیل اشاره میشود: | |||
=== [[وحدت اسلامی]] === | |||
وحدت اسلامی و [[وحدت]] میان [[مسلمانان]]، یکی از راهبردهای کلان تحقق [[اسلام ناب محمدی]] {{صل}} است. وحدت همه [[انسانها]] در زیر سایه [[برادری]]، [[الفت]]، [[صداقت]] و صفای [[باطنی]] و ظاهری، از مقاصد [[شرایع آسمانی]] بودهو این امر تأثیرگذار در تشکیل [[مدینه فاضله]] و در دفع [[فساد]] است<ref> شرح چهل حدیث، ص۳۰۹.</ref>. با استناد به [[حکم]] [[لزوم]] [[برادری]] بین [[مؤمنین]]<ref>{{متن قرآن|إنما المؤمنون إخوة}}.</ref>، [[گرفتاری]] [[مسلمین]] ناشی از بیتوجهی آنان به این [[دستور خداوند]] است<ref>صحیفه نور، ج۱۱، ص۱۴۸؛ ج۱۴، ص۱۴۲.</ref>.<ref>سهرابیفر، محمد تقی]]، [[مقاله «اسلامشناسی»]]، [[(کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۰۲.</ref> | |||
[[ | === [[پیشرفت اسلامی]] === | ||
یکی دیگر از راهبردهای تحقق [[اسلام]]، مسأله پیشرفت است. پیشرفت انسان به معنای پرداختن به همه ابعاد انسان و [[راهنمایی]] او از این طریق برای رسیدن به بُعدِ متعالی است<ref>صحیفه نور، ج۴، ص۱۵.</ref>. مؤلفههای پیشرفت در چند مورد خلاصه میشود: [[رهایی]] از [[سلطه بیگانگان]] و [[حاکمیت اسلام]]، [[برابری]] همه در برابر [[قانون]]، [[رفع ظلم]] و [[نابرابری]]<ref>وصینامه امام خمینی، بند ب.</ref>، [[رشد]] [[علمی]] ـ [[فرهنگی]]<ref>صحیفه نور، ج۴، ص۱۸۸.</ref>، [[تقوی]] و [[جهاد]]<ref>صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۲۳.</ref>، [[رفع فقر]] و [[توزیع عادلانه ثروت]]<ref>صحیفه نور، ج۸ ص۳۷.</ref> و [[رشد اقتصادی]]<ref>صحیفه نور، ج۱۹، ص۲۰۴.</ref>.<ref>سهرابیفر، محمد تقی]]، [[مقاله «اسلامشناسی»]]، [[(کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۰۲.</ref> | |||
== | === [[تمدن اسلامی]] === | ||
با ترسیم [[پیشرفت]] از نگاه [[اسلام ناب]]، تمدنِ مورد نظر [[اسلام]] نیز روشن میشود. در این نوع [[تمدن]]، علاوه بر [[عظمت]] و [[شکوه]] [[دنیوی]] یک [[امت]]، ارزشهای [[معنوی]] و [[انسانی]] آن، بخش اساسی تمدن را تشکیل خواهد داد. [[مذهب]]، [[قانون]]<ref>صحیفه نور، ج۱، ص۱۱۰.</ref>، [[استقلال]]، [[آزادی]]<ref>صحیفه نور، ج۵، ص۳۲.</ref>، آزادی مطبوعات و آزادی اظهار [[عقیده]]<ref>صحیفه نور، ج۵، ص۳۳.</ref> و آزادی [[احزاب]] و گروهها<ref>صحیفه نور، ج۵، ص۱۸۱.</ref>، از جمله شاخصهای تمدن به حساب میآیند<ref>صحیفه نور، ج۸، ص۳ و ۴.</ref>.<ref>سهرابیفر، محمد تقی]]، [[مقاله «اسلامشناسی»]]، [[ (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۰۲.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |