پرش به محتوا

موانع آزادی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷۴: خط ۷۴:
به تعبیر [[سید محمد حسین فضل‌الله]]، شاید مشکل بسیاری از [[جوامع انسانی]] در [[گمراهی]]، [[کفر]]، [[فسق]]، [[سرکشی]]، [[ستم]] و [[انحراف]]، ناشی از مترفین باشد، آنان [[ضد]] داعیان به [[ایمان]] و خیر و صلاح‌اند، دعوت‌کنندگانی که می‌خواهند [[جامعه طبقاتی]] را به جامعه‌ای که افرادش در حقوق و [[تکالیف]] دارای [[تساوی]] و [[عدالت]] باشند، [[تغییر]] دهند و ارزش‌های مادی را که در [[حیات اجتماعی]]، [[مال]] بیشتر و [[جاه و مقام]] بالاتر، [[برتری]] دارد، به ارزش‌های [[معنوی]] که در آن ایمان، [[خلق]] [[نیک]]، [[عمل صالح]] برتری داشته باشد، دگرگون سازند. مترفین‌اند که همواره در مقابل [[رسولان الهی]]، با هر وسیله و ابزار [[تبلیغاتی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] می‌ایستند تا [[گمراه]] سازند و [[شبهه‌ها]] و اتهام‌ها بپراکنند؛ لذا [[خداوند]] بیان کرده است که در هر [[شهر]] و دیاری، [[پیامبری]] بیم‌دهنده فرستادیم، تا هنگامی که [[مردم]] از مسیر ایمان گمراه می‌شوند، آنان را از [[عذاب الهی]] بترساند، اما مترفین و سرمستان از نعمت‌های مادی که بهره‌مندی از مال و جایگاه طبقاتی- سیاسی خود را ارزشی ذاتی می‌پندارند، «به آنچه که به سوی آن قریه فرستادیم، [[کافر]] شدند»<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}} «و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.</ref>، زیرا که پیام‌های [[الهی]] برای آزادی [[انسان]] و [[رهایی]] او از [[فروتنی]] در مقابل انسان‌های دیگر است؛ پس خداوند [[وحی]] می‌فرستد تا نیازهای [[آفریدگان]] را برآورده کند و سرکشان از مترفین [[امت‌ها]] نیز از دایره نیاز به خداوند، خارج نیستند. [[هدف رسالت]] آن است که مردم [[مستضعف]] را [[آزاد]] سازد، اما [[منطق]] مترفین و سرمستان از [[نعمت]] آن است که می‌گویند: {{متن قرآن|نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا}}<ref>«و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۵.</ref> چنین [[استدلال]] می‌کنند که ما از حیث موقعیت، جایگاه و [[شأن]] [[اجتماعی]] از این رسولانی که فقیرند، بالاتریم، ما [[مالک]] [[مال]]، فرزند و پیروانی هستیم که [[رسولان]] آن را ندارند؛ به این دلیل، ما [[عذاب]] نخواهیم شد، ممکن نیست که [[خداوند]]، طبقه [[برتر]] را عذاب کند، آنان می‌پندارند که امتیازهای [[دنیا]]، نسبت به امتیازهای [[آخرت]] نیز [[حاکمیت]] دارد، زیرا که ارزش‌های مادی بر [[ذهن]] و [[ضمیر]] آنان چیره‌گر شده است<ref>ر. ک: سیدمحمدحسین فضل‌الله، تفسیر من وحی القرآن، ج۱۹، ص۵۵-۵۶.</ref>؛ اما خداوند اشاره دارد بر آنکه: {{متن قرآن|إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ}}<ref>«تا هنگامی که کامروایان ایشان را به عذاب فرو گیریم؛ ناگاه به زاری می‌افتند» سوره مؤمنون، آیه ۶۴.</ref>. از آنجا که این گروه غالباً به دنبال افزایش [[ثروت]] و [[مکنت]] خویش هستند و پیوندی با [[قدرت]] و حاکمیت نیز دارند، در این مسیر به [[سادگی]] [[حقوق]] دیگران را زیر پا می‌گذارند و [[آزادی]] افراد را نادیده می‌انگارند. همه را در [[خدمت]] خویش می‌خواهند و حاضر نمی‌شوند تا به تناسب، حقوق و آزادی دیگران در [[جامعه]] تأمین شود.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۶۹.</ref>
به تعبیر [[سید محمد حسین فضل‌الله]]، شاید مشکل بسیاری از [[جوامع انسانی]] در [[گمراهی]]، [[کفر]]، [[فسق]]، [[سرکشی]]، [[ستم]] و [[انحراف]]، ناشی از مترفین باشد، آنان [[ضد]] داعیان به [[ایمان]] و خیر و صلاح‌اند، دعوت‌کنندگانی که می‌خواهند [[جامعه طبقاتی]] را به جامعه‌ای که افرادش در حقوق و [[تکالیف]] دارای [[تساوی]] و [[عدالت]] باشند، [[تغییر]] دهند و ارزش‌های مادی را که در [[حیات اجتماعی]]، [[مال]] بیشتر و [[جاه و مقام]] بالاتر، [[برتری]] دارد، به ارزش‌های [[معنوی]] که در آن ایمان، [[خلق]] [[نیک]]، [[عمل صالح]] برتری داشته باشد، دگرگون سازند. مترفین‌اند که همواره در مقابل [[رسولان الهی]]، با هر وسیله و ابزار [[تبلیغاتی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] می‌ایستند تا [[گمراه]] سازند و [[شبهه‌ها]] و اتهام‌ها بپراکنند؛ لذا [[خداوند]] بیان کرده است که در هر [[شهر]] و دیاری، [[پیامبری]] بیم‌دهنده فرستادیم، تا هنگامی که [[مردم]] از مسیر ایمان گمراه می‌شوند، آنان را از [[عذاب الهی]] بترساند، اما مترفین و سرمستان از نعمت‌های مادی که بهره‌مندی از مال و جایگاه طبقاتی- سیاسی خود را ارزشی ذاتی می‌پندارند، «به آنچه که به سوی آن قریه فرستادیم، [[کافر]] شدند»<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}} «و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.</ref>، زیرا که پیام‌های [[الهی]] برای آزادی [[انسان]] و [[رهایی]] او از [[فروتنی]] در مقابل انسان‌های دیگر است؛ پس خداوند [[وحی]] می‌فرستد تا نیازهای [[آفریدگان]] را برآورده کند و سرکشان از مترفین [[امت‌ها]] نیز از دایره نیاز به خداوند، خارج نیستند. [[هدف رسالت]] آن است که مردم [[مستضعف]] را [[آزاد]] سازد، اما [[منطق]] مترفین و سرمستان از [[نعمت]] آن است که می‌گویند: {{متن قرآن|نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا}}<ref>«و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۵.</ref> چنین [[استدلال]] می‌کنند که ما از حیث موقعیت، جایگاه و [[شأن]] [[اجتماعی]] از این رسولانی که فقیرند، بالاتریم، ما [[مالک]] [[مال]]، فرزند و پیروانی هستیم که [[رسولان]] آن را ندارند؛ به این دلیل، ما [[عذاب]] نخواهیم شد، ممکن نیست که [[خداوند]]، طبقه [[برتر]] را عذاب کند، آنان می‌پندارند که امتیازهای [[دنیا]]، نسبت به امتیازهای [[آخرت]] نیز [[حاکمیت]] دارد، زیرا که ارزش‌های مادی بر [[ذهن]] و [[ضمیر]] آنان چیره‌گر شده است<ref>ر. ک: سیدمحمدحسین فضل‌الله، تفسیر من وحی القرآن، ج۱۹، ص۵۵-۵۶.</ref>؛ اما خداوند اشاره دارد بر آنکه: {{متن قرآن|إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ}}<ref>«تا هنگامی که کامروایان ایشان را به عذاب فرو گیریم؛ ناگاه به زاری می‌افتند» سوره مؤمنون، آیه ۶۴.</ref>. از آنجا که این گروه غالباً به دنبال افزایش [[ثروت]] و [[مکنت]] خویش هستند و پیوندی با [[قدرت]] و حاکمیت نیز دارند، در این مسیر به [[سادگی]] [[حقوق]] دیگران را زیر پا می‌گذارند و [[آزادی]] افراد را نادیده می‌انگارند. همه را در [[خدمت]] خویش می‌خواهند و حاضر نمی‌شوند تا به تناسب، حقوق و آزادی دیگران در [[جامعه]] تأمین شود.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۶۹.</ref>


== احبار ==
== احبار و نخبگان منحرف ==
{{اصلی|احبار|خواص منحرف}}
احبار<ref>گفتنی است در آیات قرآن کریم، این واژگان، همواره دارای معنای منفی نیستند؛ برای نمونه در سوره مائده آیه ۴۴، درباره احبار آمده است: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ}} [ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند» سوره مائده، آیه ۴۴]؛ همچنین درباره رهبان آمده است که: {{متن قرآن|لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ}} [بی‌گمان یهودیان و مشرکان را دشمن‌ترین مردم به مؤمنان می‌یابی و نزدیک‌ترین آنان در دوستی به مؤمنان کسانی را می‌یابی که می‌گویند ما مسیحی هستیم؛ این از آن روست که برخی از آنان کشیشان و راهبانی (حقجو) هستند و اینکه آنان گردنکشی نمی‌کنند» سوره مائده، آیه ۸۲]، اما آنچه در این بند به آن استناد شده است، وجوهی از رفتار این گروه‌ها می‌باشد که مانعی برای آزادی به شمار می‌روند. نکوهش رفتار آنان نیز از آنجاست که از موقعیت خویش برای بردگی و بهره‌کشی دیگران بهره می‌گیرند.</ref>، جمع حِبر یا حَبر و به معنی دانایان و [[دانشمندان]] است. اصل این لغت، دلالت بر [[نعمت]] و [[گشایش در زندگی]] دارد و [[شادی]]، [[تحسین]]، تزئین [[زیبایی]] و [[تکریم]]، همه از لوازم و آثار نعمت است. [[حبر]]، ظاهراً از کلمه حابر [[عبری]] به معنی عالم گرفته شده است؛ اما اینکه آیا در معنای آن [[سحر]] هم وجود دارد یا نه، گویی در میان دانشوران پیشین [[یهود]]، سحر و [[کهانت]]، شایع بوده است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۱۵۶.</ref>. به هر حال این افراد هم به دلیل [[جایگاه علمی]] و هم از آنجا که [[ثروتمند]] هستند، هیمنه‌ای [[دروغین]] در [[جامعه]] به وجود می‌آورند که موجب سلب [[آزادی]] [[مردم]] می‌شوند.
احبار<ref>گفتنی است در آیات قرآن کریم، این واژگان، همواره دارای معنای منفی نیستند؛ برای نمونه در سوره مائده آیه ۴۴، درباره احبار آمده است: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ}} [ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند» سوره مائده، آیه ۴۴]؛ همچنین درباره رهبان آمده است که: {{متن قرآن|لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ}} [بی‌گمان یهودیان و مشرکان را دشمن‌ترین مردم به مؤمنان می‌یابی و نزدیک‌ترین آنان در دوستی به مؤمنان کسانی را می‌یابی که می‌گویند ما مسیحی هستیم؛ این از آن روست که برخی از آنان کشیشان و راهبانی (حقجو) هستند و اینکه آنان گردنکشی نمی‌کنند» سوره مائده، آیه ۸۲]، اما آنچه در این بند به آن استناد شده است، وجوهی از رفتار این گروه‌ها می‌باشد که مانعی برای آزادی به شمار می‌روند. نکوهش رفتار آنان نیز از آنجاست که از موقعیت خویش برای بردگی و بهره‌کشی دیگران بهره می‌گیرند.</ref>، جمع حِبر یا حَبر و به معنی دانایان و [[دانشمندان]] است. اصل این لغت، دلالت بر [[نعمت]] و [[گشایش در زندگی]] دارد و [[شادی]]، [[تحسین]]، تزئین [[زیبایی]] و [[تکریم]]، همه از لوازم و آثار نعمت است. [[حبر]]، ظاهراً از کلمه حابر [[عبری]] به معنی عالم گرفته شده است؛ اما اینکه آیا در معنای آن [[سحر]] هم وجود دارد یا نه، گویی در میان دانشوران پیشین [[یهود]]، سحر و [[کهانت]]، شایع بوده است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۱۵۶.</ref>. به هر حال این افراد هم به دلیل [[جایگاه علمی]] و هم از آنجا که [[ثروتمند]] هستند، هیمنه‌ای [[دروغین]] در [[جامعه]] به وجود می‌آورند که موجب سلب [[آزادی]] [[مردم]] می‌شوند.


۲۱۸٬۱۴۸

ویرایش