پرش به محتوا

خلافت امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴٬۹۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۵۰: خط ۵۰:


بنا بر آن‌چه ذکر شد حضرت به خاطر اعلام آمادگی مردم و درخواست مکرر آنان حکومت را پذیرفت و [[هدف]] از پذیرش حکومت را [[اجرای حق]] دانسته است. اما آیا مردمی که اعلام [[آمادگی]] کردند- و حضرت در ابتدا از پذیرش حکومت [[امتناع]] میورزید و با [[اصرار]] [[مردم]] حکومت را پذیرفت. طبق ادعای خود عمل کردند؟! [[تاریخ]] نشان می‌دهد که آنها علی{{ع}} را تنها گذاشتند<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 15 - 16.</ref>.
بنا بر آن‌چه ذکر شد حضرت به خاطر اعلام آمادگی مردم و درخواست مکرر آنان حکومت را پذیرفت و [[هدف]] از پذیرش حکومت را [[اجرای حق]] دانسته است. اما آیا مردمی که اعلام [[آمادگی]] کردند- و حضرت در ابتدا از پذیرش حکومت [[امتناع]] میورزید و با [[اصرار]] [[مردم]] حکومت را پذیرفت. طبق ادعای خود عمل کردند؟! [[تاریخ]] نشان می‌دهد که آنها علی{{ع}} را تنها گذاشتند<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 15 - 16.</ref>.
==[[مشکلات]] [[حکومت علی]]{{ع}} ==
در فاصله [[رحلت پیامبر]] و آغاز [[خلافت امیرالمؤمنین]] [[بدعت‌ها]] و سنت‌های غلطی در [[جامعه]] ایجاد شد. و [[مردم]] از [[سنت]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} و برخی [[دستورهای اسلام]] [[بیگانه]] شدند و زمینه مناسب اجرای کامل [[قوانین اسلام]] از بین رفت، از این روی حضرت سعی می‌کرد به قدر امکان در اجرای دستورهای اسلام و [[احیای سنت پیامبر]] بکوشد ولی این کوشش‌ها در برخی موارد به نتیجه مطلوب نرسید، جنگ‌های مختلف حضرت در دوران کوتاه خلافتش نشان عدم [[تحمل]] [[عدالت]] از جانب گروهی از [[مسلمانان]] است.
حضرت در خطبه‌ای [[یاران]] خود را از مشکلاتی که با آن روبه‌روست [[آگاه]] می‌سازد و به طور رسمی به آنها اعلام می‌کند که مردم [[آمادگی]] پذیرش برخی از [[احکام اسلامی]] را ندارند و وی نتوانسته بدعت‌هایی را که در طول دوران بیست و پنج سال بعد از رحلت پیامبر{{صل}} ایجاد شده از بین ببرد.
حضرت در این [[خطبه]] بعد از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] و [[درود]] بر [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} سخنانی درباره [[فتنه]] و [[التقاط]] و [[پیروی از هوا]] و آرزوهای بی‌جا دارد و در ادامه می‌فرماید: از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که فرمود: چگونه خواهید بود، زمانی که فتنه‌ای شما را دربرگیرد که کوچک در آن بزرگ و بزرگ در آن پیر گردد، مردم طبق آن عمل کنند و آن را به عنوان سنت ([[پسندیده]]) بپذیرد به گونه‌ای که هرگاه اندکی از آن ([[فتنه‌ها]] و بدعت‌ها) [[تغییر]] کند گفته شود، [[سنت]] [[تغییر]] یافته و مردم منکر انجام می‌دهند.<ref>{{متن حدیث|إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَقُولُ كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا لَبَسَتْكُمْ فِتْنَةٌ يَرْبُو فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ يَجْرِي النَّاسُ عَلَيْهَا وَ يَتَّخِذُونَهَا سُنَّةً فَإِذَا غُيِّرَ مِنْهَا شَيْءٌ قِيلَ قَدْ غُيِّرَتِ السُّنَّةُ وَ قَدْ أَتَى النَّاسُ مُنْكَراً}}</ref>
سپس حضرت به اطراف خود که عده‌ای از [[خاندان]] و [[خواص]] و پیروانش حضور داشتند نگاه کرده و فرمود: [[حاکمان]] قبل از من اعمالی را انجام داده‌اند که در آن با [[رسول خدا]]{{صل}} [[مخالفت]] کرده‌اند... و چنان‌چه [[مردم]] را وادار کنم بر ترک آنها ([[بدعت‌ها]]) و باز گرداندن [[اعمال]] به جایگاه اصلی خود و برابر آن‌چه در [[زمان پیامبر]] بوده. هر آینه لشکرم از اطرافم پراکنده شود، به گونه‌ای که تنها باقی بمانم، یا تنها گروه اندکی از شیعیانم که فضل و [[برتری]] مرا شناخته و طبق [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]]، [[امامت]] من را [[واجب]] می‌دانند باقی خواهند ماند.<ref>{{متن حدیث|قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِي أَعْمَالًا خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} مُتَعَمِّدِينَ لِخِلَافِهِ نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِهِ وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا كَانَتْ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}}}</ref>
بعد از آن حضرت ۳۱ مورد از مواردی را که بر خلاف [[دستور پیامبر]] عمل شده بر می‌شمرد از جمله: مسئله [[فدک]]، قطائعی که رسول خدا{{صل}} به گروهی داد و با آن مخالفت شد، به [[زور]] گرفتن [[منزل]] جعفر و اضافه نمودن آن به [[مسجد]]، امتیازاتی که در [[تقسیم بیت‌المال]] به وجود آمده بود، [[تحریم]] [[حج]] [[نساء]] و [[متعه]]، عدم جهر به {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} در [[نماز]] و بدعت‌هایی که درباره [[وضو]]، [[غسل]]، نماز و [[گرفتن زکات]] ایجاد شده و....
و می‌فرماید: اگر من این موارد را [[اصلاح]] می‌کردم «مردم از اطراف من پراکنده می‌شدند».<ref>{{متن حدیث|إِذاً لَتَفَرَّقُوا عَنِّي}}</ref>
سپس حضرت نمونه‌ای از مخالفت مردم را ذکر می‌کند و می‌فرماید: من در [[ماه رمضان]] دستور دادم که تنها نمازهای واجب خود را به [[جماعت]] بخوانند و آنها را [[آگاه]] نمودم که: «[[نمازهای مستحبی]] را به جماعت خواندن [[بدعت]] است».<ref>{{متن حدیث|أَنَّ اجْتِمَاعَهُمْ فِي النَّوَافِلِ بِدْعَةٌ}}</ref>
اما بلافاصله گروهی از [[نیروهای نظامی]] لشکرم فریاد برآوردند. ای [[اهل]] [[اسلام]] [[سنت]] [[عمر]] [[تغییر]] پیدا کرده ما را از [[خواندن نماز]] در ماه رمضان [[نهی]] می‌کند<ref>شیخ طوسی در کتاب تهذیب الاحکام، ج۳، ص۷۰، ح۳۰؛ با سندی دیگر از امام صادق{{ع}} نقل کرده: زمانی که امام حسن{{ع}} دستور امیر المؤمنین{{ع}} را در مسجد کوفه به مردم ابلاغ کرد که نمازی در ماه رمضان به جماعت نیست. فریاد آنها به واعمراه واعمراه بلند شد و هنگامی که حضرت صدای آنها را شنید به فرزندش فرمود: {{متن حدیث|قُلْ لَهُمْ صَلُّوا}}؛ «به آنها بگو نماز را به جماعت بخوانند». روایت دیگری نیز نقل شده که آنها درخواست امام جماعت برای نماز تراویح داشتند که حضرت مخالفت کرد و فریاد آنها به اعتراض بلند شد و حضرت ایشان را به حال خود رها کرد (بحارالأنوار، ج۳، ص۳۸۵).</ref> ترسیدم که عده‌ای از لشکرم [[شورش]] کنند و با من به [[مخالفت]] برخیزند<ref>{{متن حدیث|وَ لَقَدْ خِفْتُ أَنْ يَثُورُوا فِي نَاحِيَةِ جَانِبِ عَسْكَرِي}}</ref>.
سپس حضرت از [[رفتار]] [[مردم]] و [[عصیان]] آنان اظهار [[نگرانی]] کرده می‌فرماید: آن‌چه من از این [[امت]] دیده‌ام عبارت است از: جدایی و [[پیروی]] از [[رهبران]] [[باطل]] و [[گمراه کننده]] و [[دعوت به آتش]].<ref>{{متن حدیث|مَا لَقِيتُ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنَ الْفُرْقَةِ وَ طَاعَةِ أَئِمَّةِ الضَّلَالَةِ وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ}}</ref>
در آخر حضرت به [[خمس]] اشاره می‌کند و می‌فرماید: من نتوانستم [[حق]] [[ذی القربی]] را از خمس به [[خاندان عصمت و طهارت]] بازگردانم با این که آنها از [[زکات]] [[محروم]] شده و خمس برای آنان تعیین گردیده است<ref>کلینی، کافی، ج۸، ص۶۰، ح۲۱؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۴، ص۱۷۲.</ref>.
در [[ارتباط]] با سهم ذی القربی از [[ابن عباس]] نقل شده که خمس در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} به پنج قسمت تقسیم می‌‌شد اما [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عثمان]] سهم [[رسول]] و ذی القربی را ساقط کرده و خمس را به سه سهم تقسیم میکردند. [[امام علی]]{{ع}} نیز برابر این نظر و روش عمل کرد و خمس را به سه قسمت تقسیم می‌نمود<ref>ابو یوسف، الخراج، ص۱۹.</ref>.
از سخن ابن عباس استفاده می‌شود که حضرت نتوانسته در باب خمس [[سنت پیامبر]]{{صل}} را عمل کند. از این روی طبق نظر خلفای سابق عمل کرده است.
از سخنان حضرت در این [[خطبه]] به دست می‌آید که [[مردم]] [[آگاهی]] لازم را برای اجرای تمام [[احکام اسلامی]] نداشته و با انگیزه‌های دیگری باعث شده است که به نظریات آن حضرت بی‌توجه باشند؛ [[اجرا]] نشدن برخی [[قوانین]] دلیل بر [[فساد]] [[حکومت]] نیست بلکه عدم [[تحمل]] افراد [[جامعه]] و [[مشکلات]] موجود در [[اجتماع]] اجرای بعضی از قوانین را به تأخیر می‌اندازد.
حضرت در سخنی در [[نهج البلاغه]] می‌فرماید: اگر دو گامم از این [[لغزش‌ها]] [[استوار]] ماند چیزهایی را دگرگون خواهم کرد<ref>{{متن حدیث|لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَايَ مِنْ هَذِهِ الْمَدَاحِضِ لَغَيَّرْتُ أَشْيَاءَ}}؛ نهج البلاغه (صبحی صالح)، حکمت ۲۷۲، ص۵۲۳.</ref>.
در [[نقلی]] دیگر فرمود:به [[خدا]] [[سوگند]] اگر دو گامم ثابت بماند کارهای زیادی را دگرگون خواهم کرد<ref>{{متن حدیث|أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ ثَبَتَتْ قَدَمَايَ لَغَيَّرْتُ أُمُوراً كَثِيرَةً}}؛ کراجکی، التعجب، ص۲۴.</ref>.
[[ابن ابی الحدید]] در شرح سخن حضرت در نهج البلاغه می‌نویسد: ما شکی نداریم که او در [[احکام شرعی]] و قضایا به گونه‌ای عمل میکرد که مخالف نظر [[صحابه]] بود مانند قطع دست دزد از سر انگشتان، فروش [[مادران]] [[فرزندان]] و مانند آن. آنچه مانع شد، [[اشتغال]] حضرت به [[جنگ]] با [[بغات]] و [[خوارج]] بود که از آن تعبیر به مداحض کرده است...<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۱۶۱.</ref>.
مردم به گونه‌ای [[اطاعت]] علی{{ع}} را رها کرده و آن حضرت را تنها گذاشتند که [[آرزو]] می‌کند [[خداوند]] او را از [[شر]] آنان [[نجات]] دهد<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۲۵، ص۶۷.</ref>. و به خاطر این که به نظریات و [[افکار]] وی بی‌توجه هستند می‌فرماید: [[رهبری]] که اطاعت نشود نظری ندارد<ref>{{متن حدیث|لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاعُ}}نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۲۷، ص۷۱، امام خمینی به مشکلات پیامبر و علی{{ع}} اشاره دارند و در وصیت‌نامه الهی - سیاسی خود می‌فرمایند: «اهل عراق و کوفه با امیرالمؤمنین آن قدر بد رفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است»، صحیفه انقلاب، ص۱۲.</ref>؛
وقتی که [[معمر بن یحیی]] از [[امام باقر]]{{ع}} می‌پرسد که چرا علی{{ع}} در اموری از [[نکاح]] [[امر و نهی]] نمی‌کرد و فقط خود و فرزندانش به آن عمل می‌کردند؟ پاسخ می‌دهد: ترسید که از او [[پیروی]] نشود و چنانچه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دو گامش ثابت می‌ماند تمام دستورهای [[قرآن]] و [[حق]] را بر پا می‌داشت.<ref>{{متن حدیث|خَشِيَ أَنْ لَا يُطَاعَ وَ لَوْ أَنَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} ثَبَتَتْ قَدَمَاهُ أَقَامَ كِتَابَ اللَّهِ كُلَّهُ وَ الْحَقَّ كُلَّهُ}}؛ شیخ طوسی، استبصار، ج۳، ص۱۷۳؛ تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۶۳؛ کافی، ج۵، ص۵۵۶؛ وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۳۰۱؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۲۵۲ و ج۱۰، ص۲۶۵.</ref>؛
در صحیحه [[علی بن جعفر]] پس از نقل این سخن می‌افزاید: [[حسن]] و [[حسین]] پشت سر [[مروان]] [[نماز]] می‌خواندند و ما هم نماز می‌خوانیم<ref>مسائل علی بن جعفر، ص۱۴۴؛ وسائل الشیعه، ج۵، ص۳۸۳؛ بحارالأنوار، ج۸۵، ص۷۳؛ امام خمینی، الخلل فی الصلاة، ص۸.</ref>.
[[مشکلات]] و موانع [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] باعث شد که حضرت [[فرصت]] نیابد. آن گونه که بایسته است و خود بارها اعلام کرده بود [[بدعت‌ها]] را از بین برده و به [[دستورهای اسلام]] [[جامه]] عمل بپوشاند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 16 - 21.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش