پرش به محتوا

عصمت امام در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۴۶۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳
(خنثی‌سازی نسخهٔ 1142624 از فرقانی (بحث))
برچسب‌ها: خنثی‌سازی پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
بحث [[اثبات عصمت]] در [[امام]] به واسطه [[ادله]] و [[براهین عقلی]] ارتباط بسیار نزدیکی با بحث [[ضرورت]] [[عصمت امام]] داشته و به آن گره خورده است چراکه در ضرورت عصمت امام به دنبال چرایی [[عصمت]] برای امام هستیم بدین معنا که چرا امام باید [[معصوم]] باشد از طرفی در پاسخ به این چرایی به این مهم خواهیم پرداخت که اگر [[امام]] [[معصوم]] نباشد محذوراتی پیش خواهد آمد که به واسطه آنها می‌توان در قالب براهینی [[عقلی]]، [[عصمت امام]] را ثابت نمود. از این رو [[اهل بیت]] {{ع}} در برخی [[روایات]] خود در توضیح [[ضرورت]] یا چرایی [[عصمت پیامبر]] و امام به برخی [[براهین عقلی]] نیز اشاره کرده‌اند.
بحث [[اثبات عصمت]] در [[امام]] به واسطه [[ادله]] و [[براهین عقلی]] ارتباط بسیار نزدیکی با بحث [[ضرورت]] [[عصمت امام]] داشته و به آن گره خورده است چراکه در ضرورت عصمت امام به دنبال چرایی [[عصمت]] برای امام هستیم بدین معنا که چرا امام باید [[معصوم]] باشد از طرفی در پاسخ به این چرایی به این مهم خواهیم پرداخت که اگر [[امام]] [[معصوم]] نباشد محذوراتی پیش خواهد آمد که به واسطه آنها می‌توان در قالب براهینی [[عقلی]]، [[عصمت امام]] را ثابت نمود. از این رو [[اهل بیت]] {{ع}} در برخی [[روایات]] خود در توضیح [[ضرورت]] یا چرایی [[عصمت پیامبر]] و امام به برخی [[براهین عقلی]] نیز اشاره کرده‌اند.


== ادله اثبات عصمت ==
== ادله روایی اثبات عصمت ==
{{اصلی|اثبات عصمت امام در حدیث}}
=== (براهین) عقلی ===
==== [[برهان تسلسل]] ====
[[امام صادق]] {{ع}} در روایتی در [[اثبات عصمت امام]] می‌‌فرمایند: «کسی که حدی بر گردن اوست، نمی‌تواند خود اقامه حد کند از این رو [[امام]] نیست مگر کسی که [[معصوم]] باشد»<ref>{{متن حدیث|وکذلک لا یقیم الحد من فی جنبه حد فاذا لا یکون الامام الا معصوما}}، شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۳۱۰.</ref>.
 
این [[برهان]] دارای یک پیش فرض است و آن اینکه یکی از [[وظایف امام]] اقامه حد بر [[گنهکار]] است با توجه به این پیش فرض این [[برهان عقلی]] چنین تبیین می‌‌شود: امام کسی است که بر گنهکار حد اقامه می‌‌کندو چنین کسی نم تواند خود گنهکار باشد زیرا اگر امام خود [[مرتکب گناه]] شود لازم است فرد دیگری باشد که بر او اقامه حد کند و اگر او نیز مرتکب گناه شودباز نیاز به فرد دیگری است و همین طور این مسأله جلو رفته و به جایی ختم نمی‌گردد و در این صورت است که [[تسلسل]] لازم می‌‌آید<ref>فاریاب محمدحسین، عصمت امام در تاریخ تفکر امامیه، ص۱۷۶-۱۷۵.</ref>.
 
==== [[برهان حفظ شریعت]] ====
[[امام هادی]] {{ع}} در فرازی از [[زیارت جامعه کبیره]] ضمن برشمردن اوصاف [[امامان اهل بیت]] {{ع}}، پس از اشاره به این صفت که [[ائمه]] {{ع}} [[یاوران]] [[دین خدا]] و [[حافظان]] سر و [[خازنان علم]] او هستند بلافاصله می‌‌فرمایند: «[[خداوند]] شما را از [[گمراهی]] دور کرده و از [[فتنه‌ها]] [[امان]] داده و از [[پلیدی‌ها]] [[پاک]] کرده و [[ناپاکی]] را از شما برده است»<ref>{{متن حدیث|و انصارا لدینه و حفظة لسره و لسره و خزنة لعلمه ...عصمکم الله من الزلل و آمنکم من الفتن و طهرکم من الدنس و اذهب عنکم الرجس اهل البیت و طهرکم تطهیرا}}، زیارت جامعه کبیره؛ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۱-۶۰۹و</ref>. از این بیان می‌‌توان به این برهان عقلی رسید که یکی از وظایف امام [[یاری]] و [[حفظ دین]] خداست لذا اگر او معصوم نبوده و خود مرتکب کاری شود که برخلاف [[دستورات]] [[دین]] است، دین خدا از [[انحرافات]] [[حفظ]] نخواهند ماند؛ چراکه [[مردم]] به [[اطاعت از امام]] [[امر]] شده‌اند و هر چه را او انجام دهد یا ترک کنند، جزء [[دین]] و [[شریعت]] می‌‌پندارند و از او [[تبعیت]] می‌‌کنند.
 
در این میان برهان‌های [[عقلی]] دیگری نیز بر [[اثبات عصمت امامان]] {{ع}} اقامه شده که البته [[غالب]] آنها توسط [[اصحاب]] برجسته [[امام صادق]] {{ع}} همچون [[هشام بن حکم]] بیان شده‌اند<ref>فاریاب محمد حسین، عصمت در تاریخ تفکر امامیه، ص۲۰۱-۱۸۷.</ref> و از آنجا که این [[براهین]] به صورت مستقیم در [[روایات]] خود [[اهل بیت]] {{ع}} وجود ندارند لذا در این بخش نیز از بیان آنها صرفنظر می‌‌کنیم هر چند توجه به این نکته لازم است که [[اصحاب ائمه]] نیز اصول و چارچوب‌های کلی این براهین را از خود حضرات [[معصومین]] {{ع}} اخذ کرده‌اند. برخی از این براهین عبارت‌اند از [[برهان]] [[نفی]] [[احتجاج]] به غیر [[معصوم]]، [[برهان]] [[فلسفه وجودی امام]]، [[برهان امتناع تسلسل]]، برهان [[خلف]] و... .
 
=== ادله روایی ===
{{اصلی|اثبات عصمت امام در حدیث}}
{{اصلی|اثبات عصمت امام در حدیث}}
در منابع روایی شیعه و [[اهل سنت]]، روایات فراوانی دال بر عصمت ائمه {{ع}} وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود. در یک تقسیم‌بندی کلی می‌‌توان، این [[احادیث]] را ذیل دو دسته تقسیم کرد:
در منابع روایی شیعه و [[اهل سنت]]، روایات فراوانی دال بر عصمت ائمه {{ع}} وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود. در یک تقسیم‌بندی کلی می‌‌توان، این [[احادیث]] را ذیل دو دسته تقسیم کرد:
خط ۱۴۹: خط ۱۳۶:
# احادیثی که تصریح به اصطلاح «عصمت» و [[پاکی]] از گناه و [[خطا]] دارند.
# احادیثی که تصریح به اصطلاح «عصمت» و [[پاکی]] از گناه و [[خطا]] دارند.


==== [[حدیث ثقلین]] ====
=== [[حدیث ثقلین]] ===
یکی از مهم‌ترین [[ادلۀ روایی]] در مورد [[برتری]] و [[حقانیت اهل بیت]] {{ع}}، [[حدیث]] "[[ثقلین]]" است که مورد [[پذیرش]] [[دانشمندان شیعه]] و [[سنی]] بوده و به [[کثرت]] آن را [[نقل]] کرده اند<ref>ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.</ref>. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در این حدیث می‌فرمایند: {{متن حدیث|إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض}}<ref>‏«من از بین شما می‌روم و دو چیز گران بها و [[ارزشمند]] از خودم به یادگار می‌گذارم، یکی [[کتاب خدا]] و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها [[متوسل]] شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد» بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و... .</ref>.  
یکی از مهم‌ترین [[ادلۀ روایی]] در مورد [[برتری]] و [[حقانیت اهل بیت]] {{ع}}، [[حدیث]] "[[ثقلین]]" است که مورد [[پذیرش]] [[دانشمندان شیعه]] و [[سنی]] بوده و به [[کثرت]] آن را [[نقل]] کرده اند<ref>ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.</ref>. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در این حدیث می‌فرمایند: {{متن حدیث|إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض}}<ref>‏«من از بین شما می‌روم و دو چیز گران بها و [[ارزشمند]] از خودم به یادگار می‌گذارم، یکی [[کتاب خدا]] و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها [[متوسل]] شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد» بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و... .</ref>.  


===== بررسی متنی =====
==== بررسی متنی ====
ثقلین به معنای هر آن چیزی است که ارزشمند، نفیس و سنگین باشد. [[ثَقَلین]] یا ثِقلین یعنی دو چیز ارزشمند و [[عظیم]]<ref>ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴.</ref> و مراد از [[عترت]] [[اهل بیت]] و اخص [[نزدیکان]] [[پیامبر]] {{صل}} است. به [[قرآن]] [[ثقل اکبر]] و به [[عترت پیامبر]] [[ثقل اصغر]] می‌‌گویند، چنانکه در روایتی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[کمیل]] فرمودند: «ای کمیل ما ثقل اصغر و قرآن ثقل اکبر است»<ref>اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰ به نقل از بشارة المصطفی، ص ۲۹. نیز ر. ک: عترت، ثقل کبیر، کمالی دزفولی.</ref> <ref>ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴؛ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۱۰؛ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۴- ۶۶.</ref>
ثقلین به معنای هر آن چیزی است که ارزشمند، نفیس و سنگین باشد. [[ثَقَلین]] یا ثِقلین یعنی دو چیز ارزشمند و [[عظیم]]<ref>ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴.</ref> و مراد از [[عترت]] [[اهل بیت]] و اخص [[نزدیکان]] [[پیامبر]] {{صل}} است. به [[قرآن]] [[ثقل اکبر]] و به [[عترت پیامبر]] [[ثقل اصغر]] می‌‌گویند، چنانکه در روایتی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[کمیل]] فرمودند: «ای کمیل ما ثقل اصغر و قرآن ثقل اکبر است»<ref>اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰ به نقل از بشارة المصطفی، ص ۲۹. نیز ر. ک: عترت، ثقل کبیر، کمالی دزفولی.</ref> <ref>ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴؛ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۱۰؛ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۴- ۶۶.</ref>


===== بررسی سندی =====
==== بررسی سندی ====
[[شیعه]] و [[سنی]] در منابع معتبر به صورت [[متواتر]] [[نقل]] کرده‌اند [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به صورت مکرر و در مواضع متعدد و با الفاظ گوناگون حدیث ثقلین را بیان کرده است به طوری که [[محدثان]] شیعه در [[تواتر]] آن [[اجماع]] دارند و با هشتاد و دو سند از طریق [[ائمۀ اطهار]] آن را ذکر کرده اند<ref>اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰.</ref>؛ همچنین محدثان [[اهل سنت]] هم به صحت آن تصریح کرده‌اند، برای نمونه: [[حاکم نیشابوری]]، [[ابن حجر]] مکی، [[نورالدین هیثمی]]، ۳۴ نفر از [[اصحاب]]<ref>کسانی که در حال اسلام ملاقات با پیامبر داشتند.</ref> و ۱۹ نفر از [[تابعین]]<ref>کسانی که با اصحاب پیامبر ملاقات داشته‌اند.</ref> آن را [[روایت]] کرده‌اند. صحابه‌‌ای همچون: [[علی]] {{ع}}، [[ابوذر]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[زید بن ارقم]]، [[ابو سعید]] خُدری و [[زید بن ثابت]]<ref>ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.</ref>.
[[شیعه]] و [[سنی]] در منابع معتبر به صورت [[متواتر]] [[نقل]] کرده‌اند [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به صورت مکرر و در مواضع متعدد و با الفاظ گوناگون حدیث ثقلین را بیان کرده است به طوری که [[محدثان]] شیعه در [[تواتر]] آن [[اجماع]] دارند و با هشتاد و دو سند از طریق [[ائمۀ اطهار]] آن را ذکر کرده اند<ref>اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰.</ref>؛ همچنین محدثان [[اهل سنت]] هم به صحت آن تصریح کرده‌اند، برای نمونه: [[حاکم نیشابوری]]، [[ابن حجر]] مکی، [[نورالدین هیثمی]]، ۳۴ نفر از [[اصحاب]]<ref>کسانی که در حال اسلام ملاقات با پیامبر داشتند.</ref> و ۱۹ نفر از [[تابعین]]<ref>کسانی که با اصحاب پیامبر ملاقات داشته‌اند.</ref> آن را [[روایت]] کرده‌اند. صحابه‌‌ای همچون: [[علی]] {{ع}}، [[ابوذر]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[زید بن ارقم]]، [[ابو سعید]] خُدری و [[زید بن ثابت]]<ref>ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.</ref>.


بنابراین این [[حدیث]] به لحاظ سندی از [[احادیث متواتر]] و صحیح نزد [[فریقین]] است.
بنابراین این [[حدیث]] به لحاظ سندی از [[احادیث متواتر]] و صحیح نزد [[فریقین]] است.


===== کیفیت [[استدلال]] =====
==== کیفیت [[استدلال]] ====
استدلال به این [[حدیث]] بر [[عصمت ائمه]] {{عم}} متوقّف بر چند مقدمه است:
استدلال به این [[حدیث]] بر [[عصمت ائمه]] {{عم}} متوقّف بر چند مقدمه است:


خط ۱۷۱: خط ۱۵۸:
البته پیامبر اکرم {{صل}} مسأله جدایی‌ناپذیر بودن اهل‌بیت و قرآن را بارها در طول [[رسالت]] خویش گوشزد کرده است. به عنوان مثال، [[ام‌سلمه]] می‌گوید از [[پیامبر]] شنیدم که می‌فرمود: {{متن حدیث|عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}<ref>کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۳، ح۳۲۹۱۲؛ فیض القدیر، ج۴، ص۳۵۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۴؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴، الصواعق المحرقه، ص۱۲۳-۱۲۴؛ نورالابصار، ص۸۰.</ref>.<ref>ر. ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۳۱۹.</ref>
البته پیامبر اکرم {{صل}} مسأله جدایی‌ناپذیر بودن اهل‌بیت و قرآن را بارها در طول [[رسالت]] خویش گوشزد کرده است. به عنوان مثال، [[ام‌سلمه]] می‌گوید از [[پیامبر]] شنیدم که می‌فرمود: {{متن حدیث|عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ}}<ref>کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۳، ح۳۲۹۱۲؛ فیض القدیر، ج۴، ص۳۵۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۴؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴، الصواعق المحرقه، ص۱۲۳-۱۲۴؛ نورالابصار، ص۸۰.</ref>.<ref>ر. ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۳۱۹.</ref>


==== [[حدیث سفینه]] ====
=== [[حدیث سفینه]] ===
یکی از [[احادیث]] مشهوری که نقش [[اهل بیت پیامبر]] را در میان [[مردم]] روشن و مشخص می‌‌کند [[حدیث سفینه]] است<ref>ر. ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>. براساس این [[حدیث]] [[ابوذر غفاری]] [[نقل]] می‌کند که [[پیامبر]] {{صل}} در مورد [[اهل]] بیتشان فرمودند: {{متن حدیث|مَثَلُ أَهلِ بَیتِی فیکم مَثلُ سَفِینَةِ نُوحٍ"؛ مَن رَکبَها نَجَا، وَمَن تَخَلفَ عَنها هَلَک}}<ref>«[[اهل بیت]] من در میان شما همانند [[کشتی نوح]] است که هر کس بر آن سوار شد [[نجات]] یافت و هر کسی از آن جدا شد، [[غرق]] و نابود شد». اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰.</ref>، چنین مضمونی، در [[احادیث]] [[پیامبر]] با عبارت‌های مختلف بیان شده است. در بعضی از این [[احادیث]]، از واژه "فُلک" که هم معنی با واژۀ [[سفینه]] است استفاده شده است<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>.
یکی از [[احادیث]] مشهوری که نقش [[اهل بیت پیامبر]] را در میان [[مردم]] روشن و مشخص می‌‌کند [[حدیث سفینه]] است<ref>ر. ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>. براساس این [[حدیث]] [[ابوذر غفاری]] [[نقل]] می‌کند که [[پیامبر]] {{صل}} در مورد [[اهل]] بیتشان فرمودند: {{متن حدیث|مَثَلُ أَهلِ بَیتِی فیکم مَثلُ سَفِینَةِ نُوحٍ"؛ مَن رَکبَها نَجَا، وَمَن تَخَلفَ عَنها هَلَک}}<ref>«[[اهل بیت]] من در میان شما همانند [[کشتی نوح]] است که هر کس بر آن سوار شد [[نجات]] یافت و هر کسی از آن جدا شد، [[غرق]] و نابود شد». اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰.</ref>، چنین مضمونی، در [[احادیث]] [[پیامبر]] با عبارت‌های مختلف بیان شده است. در بعضی از این [[احادیث]]، از واژه "فُلک" که هم معنی با واژۀ [[سفینه]] است استفاده شده است<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>.


===== بررسی متنی =====
==== بررسی متنی ====
مراد از "[[سفینة نوح]]" همان کشتی مشهور [[حضرت نوح]] {{ع}} است. [[قرآن کریم]] در این باره می‌‌فرماید: در زمان [[حضرت نوح]] {{ع}} طوفانی [[عظیم]] به پا شد و [[جهان]] را آب فراگرفت و تنها کسانی سالم ماندند که به او [[ایمان]] آورده و در کشتی او نشستند. در [[طوفان نوح]]، هرکس از [[مؤمنان]] و نیز از حیوانات که سوار [[کشتی نوح]] شدند از آن [[طوفان]] [[نجات]] یافته و هرکس که بر آن کشتی سوار نشد [[غرق]] شد. [[کشتی نوح]]، سمبل [[نجات]] از گرداب‌ها و ایمنی در تلاطم طوفان‌هاست و [[پیامبر]] چون می‌‌دانستند بعد از خودش طوفانی از [[گمراهی]] و [[ظلمت]] بر [[مردم]] [[حاکم]] می‌‌شود، [[اهل]] بیتش را به [[سفینه نوح]] [[تشبیه]] کرد که هر کسی به آنها [[متوسل]] شود [[نجات]] یافته و هر که از آنان دور شود، [[گمراه]] و [[اسیر]] [[ظلمت]] خواهد شد<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>.
مراد از "[[سفینة نوح]]" همان کشتی مشهور [[حضرت نوح]] {{ع}} است. [[قرآن کریم]] در این باره می‌‌فرماید: در زمان [[حضرت نوح]] {{ع}} طوفانی [[عظیم]] به پا شد و [[جهان]] را آب فراگرفت و تنها کسانی سالم ماندند که به او [[ایمان]] آورده و در کشتی او نشستند. در [[طوفان نوح]]، هرکس از [[مؤمنان]] و نیز از حیوانات که سوار [[کشتی نوح]] شدند از آن [[طوفان]] [[نجات]] یافته و هرکس که بر آن کشتی سوار نشد [[غرق]] شد. [[کشتی نوح]]، سمبل [[نجات]] از گرداب‌ها و ایمنی در تلاطم طوفان‌هاست و [[پیامبر]] چون می‌‌دانستند بعد از خودش طوفانی از [[گمراهی]] و [[ظلمت]] بر [[مردم]] [[حاکم]] می‌‌شود، [[اهل]] بیتش را به [[سفینه نوح]] [[تشبیه]] کرد که هر کسی به آنها [[متوسل]] شود [[نجات]] یافته و هر که از آنان دور شود، [[گمراه]] و [[اسیر]] [[ظلمت]] خواهد شد<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>.


===== بررسی سندی =====
==== بررسی سندی ====
[[حدیث سفینه]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] از جهت اعتبار [[جایگاه]] والایی دارد و آن را جمع زیادی از [[صحابه]] مانند [[امیر المؤمنین]] {{ع}}، [[ابوذر غفاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[عبد الله بن عباس]]، [[أبو الطفیل]] [[عامر بن واثله]]، [[أنس بن مالک]]، [[عبد الله بن الزبیر]] و سلمة بن الأکوع از آن حضرت {{صل}} [[نقل]] کرده‌اند. از [[تابعان]] نیز شخصیت‌هایی مانند [[امام]] [[زین العابدین]] {{ع}}، [[سعید بن جبیر]]، [[عطیه کوفی]]، سعید بن مسیّب، [[عامر بن عبدالله]] از [[راویان]] این [[حدیث]] هستند<ref>نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۲۱ و تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۱، ص۱۳۱.</ref>.<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref> [[شیعیان]] این [[حدیث]] را مانند [[احادیث غدیر]]، [[ثقلین]] و [[منزلت]] معتبر و در حد [[تواتر]] می‌‌دانند<ref>شیعه در اسلام، ص۱۷۶.</ref>.
[[حدیث سفینه]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] از جهت اعتبار [[جایگاه]] والایی دارد و آن را جمع زیادی از [[صحابه]] مانند [[امیر المؤمنین]] {{ع}}، [[ابوذر غفاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[عبد الله بن عباس]]، [[أبو الطفیل]] [[عامر بن واثله]]، [[أنس بن مالک]]، [[عبد الله بن الزبیر]] و سلمة بن الأکوع از آن حضرت {{صل}} [[نقل]] کرده‌اند. از [[تابعان]] نیز شخصیت‌هایی مانند [[امام]] [[زین العابدین]] {{ع}}، [[سعید بن جبیر]]، [[عطیه کوفی]]، سعید بن مسیّب، [[عامر بن عبدالله]] از [[راویان]] این [[حدیث]] هستند<ref>نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۲۱ و تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۱، ص۱۳۱.</ref>.<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref> [[شیعیان]] این [[حدیث]] را مانند [[احادیث غدیر]]، [[ثقلین]] و [[منزلت]] معتبر و در حد [[تواتر]] می‌‌دانند<ref>شیعه در اسلام، ص۱۷۶.</ref>.


وجود این [[حدیث]] با الفاظ نزدیک به هم در بسیاری از منابع اصیل و قابل اعتنای [[اهل سنت]] نیز آمده است به طوری که بسیاری از [[حدیث]] شناسان مشهور [[اهل سنت]] تصریح به [[صحت حدیث]] کرده‌اند. مانند [[حاکم نیشابوری]] و [[ابن حجر]] مکی و [[سیوطی]]، هرگونه تردیدی را نسبت به اعتبار و صحت این [[حدیث صحیح]] ندانسته و آن را از جمله [[احادیث معتبر]] می‌‌دانند<ref>عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج۲۳، ص ۴۱۹.</ref>.
وجود این [[حدیث]] با الفاظ نزدیک به هم در بسیاری از منابع اصیل و قابل اعتنای [[اهل سنت]] نیز آمده است به طوری که بسیاری از [[حدیث]] شناسان مشهور [[اهل سنت]] تصریح به [[صحت حدیث]] کرده‌اند. مانند [[حاکم نیشابوری]] و [[ابن حجر]] مکی و [[سیوطی]]، هرگونه تردیدی را نسبت به اعتبار و صحت این [[حدیث صحیح]] ندانسته و آن را از جمله [[احادیث معتبر]] می‌‌دانند<ref>عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج۲۳، ص ۴۱۹.</ref>.


===== کیفیت [[استدلال]] =====
==== کیفیت [[استدلال]] ====
وجه استدلال به [[حدیث]]، به این ترتیب است:
وجه استدلال به [[حدیث]]، به این ترتیب است:


خط ۱۸۹: خط ۱۷۶:
# در یک سلسله از [[روایات]] دیگر که از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نقل شده آمده است که حضرت فرمود: "[[امّت]] [[موسی]] {{ع}} ـ [[یهود]] ـ بعد از او به هفتاد و یک [[فرقه]] تقسیم شد که از آن میان یک فرقه نجات یافت و هفتاد فرقه هلاک شد و [[امت]] [[عیسی]] {{ع}} ـ [[نصارا]] ـ بعد از او به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند که هفتاد و یک فرقه هلاک شده و تنها یک فرقه از آنها [[اهل]] نجات بودند و به زودی بعد از من امّتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد که یک فرقه نجات می‌یابند و هفتاد و دو فرقه هلاک خواهند شد". در این روایات نیز همانند [[روایت]] [[سفینه نوح]]، واژه‌های «نجا» و «هلک» استعمال شده که از مجموع دو روایت استفاده می‌شود [[فرقه ناجیه]] از میان هفتاد و سه فرقه، همان [[پیروان]] [[اهل‌بیت پیامبر]] {{صل}} هستند<ref> [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۶۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>.
# در یک سلسله از [[روایات]] دیگر که از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نقل شده آمده است که حضرت فرمود: "[[امّت]] [[موسی]] {{ع}} ـ [[یهود]] ـ بعد از او به هفتاد و یک [[فرقه]] تقسیم شد که از آن میان یک فرقه نجات یافت و هفتاد فرقه هلاک شد و [[امت]] [[عیسی]] {{ع}} ـ [[نصارا]] ـ بعد از او به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند که هفتاد و یک فرقه هلاک شده و تنها یک فرقه از آنها [[اهل]] نجات بودند و به زودی بعد از من امّتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد که یک فرقه نجات می‌یابند و هفتاد و دو فرقه هلاک خواهند شد". در این روایات نیز همانند [[روایت]] [[سفینه نوح]]، واژه‌های «نجا» و «هلک» استعمال شده که از مجموع دو روایت استفاده می‌شود [[فرقه ناجیه]] از میان هفتاد و سه فرقه، همان [[پیروان]] [[اهل‌بیت پیامبر]] {{صل}} هستند<ref> [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۶۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>.


==== [[حدیث امان]] ====
=== [[حدیث امان]] ===
[[رسول خدا]] در [[حدیثی]] که نزد [[محدّثان]] [[شیعه]] و [[سنّی]]، به [[حدیث امان]] [[شهرت]] یافته، [[اهل بیت]] خویش را به [[ستارگان]] [[آسمان]] [[تشبیه]] نموده و [[آثار وجودی]] اهل بیت را برای [[امّت]]، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان [[زمین]] دانسته‌ است. آن حضرت می‌فرمایند: {{متن حدیث| النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.</ref>؛ "[[ستارگان]]، [[امان]] [[اهل]] [[زمین]] از [[غرق]] شدن هستند و [[اهل بیت]] من، برای امتم [[امان از اختلاف]] هستند که اگر قبیله‌ای از آنها [[مخالفت]] کنند؛ [[اختلاف]] می‌کنند در حالی که [[حزب شیطان]] می‌شوند"<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۲۴۳.</ref>.
[[رسول خدا]] در [[حدیثی]] که نزد [[محدّثان]] [[شیعه]] و [[سنّی]]، به [[حدیث امان]] [[شهرت]] یافته، [[اهل بیت]] خویش را به [[ستارگان]] [[آسمان]] [[تشبیه]] نموده و [[آثار وجودی]] اهل بیت را برای [[امّت]]، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان [[زمین]] دانسته‌ است. آن حضرت می‌فرمایند: {{متن حدیث| النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.</ref>؛ "[[ستارگان]]، [[امان]] [[اهل]] [[زمین]] از [[غرق]] شدن هستند و [[اهل بیت]] من، برای امتم [[امان از اختلاف]] هستند که اگر قبیله‌ای از آنها [[مخالفت]] کنند؛ [[اختلاف]] می‌کنند در حالی که [[حزب شیطان]] می‌شوند"<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۲۴۳.</ref>.


===== بررسی سندی =====
==== بررسی سندی ====
حديث [[امان]]، اسناد مختلفي دارد که [[رجال]] آنها از [[حافظان]] بزرگ حديث [[اهل]] سنّت‌ و مورد [[تمجید]] [[رجالیون]] اهل سنت‌اند ‌<ref>تهذيب الکمال، ج ۷ ص۳۷۶ و ۴۵۴ و ج ۱۶ ص۳۳۹ و ۳۴۰ و ج ۱۷ ص۲۶۵؛ موسوعة رجال کتب تسعة، ج ۱ ص۳۳۴ و ج ۲ ص۴۶۰ و ۶۶ و ج ۳ ص۳۷۷ و ۴۶۸ و ج ۴ص ۲۳۱‌‌.</ref>. تنها درباره عُبيد بن کثير عامري که در سلسله یکی از اسناد آمده، [[اختلاف]] اندکي وجود دارد و ابن عدي ادّعا کرده که او دارای حديث منکر است<ref>ابن کثیر، الکامل في الضعفاء، ج ۵، ص۳۵۱‌‌.</ref> و ديگران يا درباره او [[سکوت]] کرده‌اند و يا سخن ابن عدي را تکرار کرده‌اند. ابن عدي نيز به طرح يک ادّعا بسنده نموده و نمونه‌اي از احاديث منکر وي را ذکر نکرده است. اين در حالي است که در مقابل، [[حاکم]] نيشابوري و [[ابن حجر]] مکّي، با تصريح به صحّت سند حديث، وي را تأييد کرده‌اند و نسايي نيز در السنن خود، از او حديث نقل کرده است<ref>تهذيب الکمال، ج ۱۲ ص۳۱۶.</ref>. بنابراین، [[حدیث]] از نظر سند، بدون اشکال است و چنان‌که خواهیم دید، قرائن مطمئن دیگری نیز وجود دارد که مضمون این [[حدیث]] را [[تأیید]] می‌کنند.
حديث [[امان]]، اسناد مختلفي دارد که [[رجال]] آنها از [[حافظان]] بزرگ حديث [[اهل]] سنّت‌ و مورد [[تمجید]] [[رجالیون]] اهل سنت‌اند ‌<ref>تهذيب الکمال، ج ۷ ص۳۷۶ و ۴۵۴ و ج ۱۶ ص۳۳۹ و ۳۴۰ و ج ۱۷ ص۲۶۵؛ موسوعة رجال کتب تسعة، ج ۱ ص۳۳۴ و ج ۲ ص۴۶۰ و ۶۶ و ج ۳ ص۳۷۷ و ۴۶۸ و ج ۴ص ۲۳۱‌‌.</ref>. تنها درباره عُبيد بن کثير عامري که در سلسله یکی از اسناد آمده، [[اختلاف]] اندکي وجود دارد و ابن عدي ادّعا کرده که او دارای حديث منکر است<ref>ابن کثیر، الکامل في الضعفاء، ج ۵، ص۳۵۱‌‌.</ref> و ديگران يا درباره او [[سکوت]] کرده‌اند و يا سخن ابن عدي را تکرار کرده‌اند. ابن عدي نيز به طرح يک ادّعا بسنده نموده و نمونه‌اي از احاديث منکر وي را ذکر نکرده است. اين در حالي است که در مقابل، [[حاکم]] نيشابوري و [[ابن حجر]] مکّي، با تصريح به صحّت سند حديث، وي را تأييد کرده‌اند و نسايي نيز در السنن خود، از او حديث نقل کرده است<ref>تهذيب الکمال، ج ۱۲ ص۳۱۶.</ref>. بنابراین، [[حدیث]] از نظر سند، بدون اشکال است و چنان‌که خواهیم دید، قرائن مطمئن دیگری نیز وجود دارد که مضمون این [[حدیث]] را [[تأیید]] می‌کنند.


افزون بر این، اگر به فرض، از [[راوی]] یاد شده حدیث منکری هم نقل شده باشد، دلیل نمی‌شود که احادیثِ خوب او و از جمله این حدیث، بی‌ارزش باشد؛ چراکه این حدیث، مورد تأیید [[فریقین]] و منطبق بر [[احادیث]] صحیحی است که در آثار [[شیعه]] و [[سنّی]] ذکر شده است. بنابراین، [[حدیثی]] که منطبق بر اندیشه‌های اصیل [[اسلامی]] است، معنا ندارد آن را به بهانه اینکه راوی آن، احادیث منکَری هم داشته، کنار بگذاریم.
افزون بر این، اگر به فرض، از [[راوی]] یاد شده حدیث منکری هم نقل شده باشد، دلیل نمی‌شود که احادیثِ خوب او و از جمله این حدیث، بی‌ارزش باشد؛ چراکه این حدیث، مورد تأیید [[فریقین]] و منطبق بر [[احادیث]] صحیحی است که در آثار [[شیعه]] و [[سنّی]] ذکر شده است. بنابراین، [[حدیثی]] که منطبق بر اندیشه‌های اصیل [[اسلامی]] است، معنا ندارد آن را به بهانه اینکه راوی آن، احادیث منکَری هم داشته، کنار بگذاریم.


===== کیفیت [[استدلال]] =====
==== کیفیت [[استدلال]] ====
از این [[روایت]] علاوه بر [[عصمت اهل بیت]] {{ع}}، [[هدایتگر]] بودن و [[لزوم اطاعت]] از آنها نیز قابل [[اثبات]] است.  
از این [[روایت]] علاوه بر [[عصمت اهل بیت]] {{ع}}، [[هدایتگر]] بودن و [[لزوم اطاعت]] از آنها نیز قابل [[اثبات]] است.  


در خصوص [[اثبات عصمت اهل بیت]] باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها [[ملجأ]] و مرجع [[مردم]] در پیمودن راه حق‌اند، این یگانه طریق نجات، همسان با [[عصمت]] است، چون اگر اهل بیت [[معصوم]] نبوده و دچار [[اشتباه]] شوند، [[اطاعت]] از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و [[عدم اطاعت]] در برخی موارد با [[اطاعت]] مطلق سازگار نیست<ref>ر. ک: [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص۲۴۳.</ref>.
در خصوص [[اثبات عصمت اهل بیت]] باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها [[ملجأ]] و مرجع [[مردم]] در پیمودن راه حق‌اند، این یگانه طریق نجات، همسان با [[عصمت]] است، چون اگر اهل بیت [[معصوم]] نبوده و دچار [[اشتباه]] شوند، [[اطاعت]] از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و [[عدم اطاعت]] در برخی موارد با [[اطاعت]] مطلق سازگار نیست<ref>ر. ک: [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]، ص۲۴۳.</ref>.


==== سایر [[احادیث]] ====
=== سایر [[احادیث]] ===
# [[حضرت رسول]] {{صل}} در سخنی صریح موضوع عصمت خود و فرزندانشان را این گونه مورد اشاره قرار می‌‌دهند: {{متن حدیث|أنَا وَ عَلی وَ الحَسن وَ الحُسَین وَ تِسعَة مِن وُلدِ الحُسَین مُطَهَّروُن مَعصومُون}}<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۶۴.</ref>؛ من و علی و حسن و حسین و نُه نفر از [[فرزندان حسین]]، [[پاک]] و «[[معصوم]]» هستیم. نه نفر از [[فرزندان امام حسین]] {{ع}} همان [[ائمه اهل بیت]] {{ع}} هستند که به تصریح این سخن [[پیامبر اکرم]] {{صل}} معصوم‌اند.
# [[حضرت رسول]] {{صل}} در سخنی صریح موضوع عصمت خود و فرزندانشان را این گونه مورد اشاره قرار می‌‌دهند: {{متن حدیث|أنَا وَ عَلی وَ الحَسن وَ الحُسَین وَ تِسعَة مِن وُلدِ الحُسَین مُطَهَّروُن مَعصومُون}}<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۶۴.</ref>؛ من و علی و حسن و حسین و نُه نفر از [[فرزندان حسین]]، [[پاک]] و «[[معصوم]]» هستیم. نه نفر از [[فرزندان امام حسین]] {{ع}} همان [[ائمه اهل بیت]] {{ع}} هستند که به تصریح این سخن [[پیامبر اکرم]] {{صل}} معصوم‌اند.
# [[حضرت علی]] {{ع}} نیز راجع به موضوع [[اطاعت از خداوند]] [[متعال]] و پیامبر اکرم {{صل}} می‌‌فرماید: "تنها باید از [[خداوند]] و [[پیغمبر]] و [[جانشینان]] او [[فرمان]] برد و این که خداوند دستور فرموده است‌ فقط از [[دستورات]] پیغمبر[[اطاعت]] شود برای این است که پیغمبر معصوم است و به [[نافرمانی خداوند]] دستور نمی‌دهد و اینکه فقط به [[اطاعت]] جانشینان پیغمبر[[امر]] فرموده است برای این است که آنان نیز معصومند و پاک و امر به [[گناه]] نمی‌‌کنند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ {{صل}} وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ {{صل}} لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ}}؛ شیخ صدوق، الخصال‏، ج ۱، ص۱۳۹.</ref>. حضرت علی {{ع}} دلیل اصلی [[لزوم اطاعت]] از دستورهای پیامبر اکرم {{صل}} را به خاطر [[عصمت]] ایشان می‌‌داند.
# [[حضرت علی]] {{ع}} نیز راجع به موضوع [[اطاعت از خداوند]] [[متعال]] و پیامبر اکرم {{صل}} می‌‌فرماید: "تنها باید از [[خداوند]] و [[پیغمبر]] و [[جانشینان]] او [[فرمان]] برد و این که خداوند دستور فرموده است‌ فقط از [[دستورات]] پیغمبر[[اطاعت]] شود برای این است که پیغمبر معصوم است و به [[نافرمانی خداوند]] دستور نمی‌دهد و اینکه فقط به [[اطاعت]] جانشینان پیغمبر[[امر]] فرموده است برای این است که آنان نیز معصومند و پاک و امر به [[گناه]] نمی‌‌کنند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ {{صل}} وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ {{صل}} لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ}}؛ شیخ صدوق، الخصال‏، ج ۱، ص۱۳۹.</ref>. حضرت علی {{ع}} دلیل اصلی [[لزوم اطاعت]] از دستورهای پیامبر اکرم {{صل}} را به خاطر [[عصمت]] ایشان می‌‌داند.
۱۱٬۰۸۱

ویرایش