پرش به محتوا

امام هادی در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۸: خط ۴۸:


== دوران کودکی ==
== دوران کودکی ==
امام جواد {{ع}} به فرزندش توجه بسیار داشت و در کنار گهواره‌اش همواره دعایی را برای [[حفظ]] ایشان از [[دشمنان]] می‌خواند<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۴۹۹.</ref>. سال‌های [[کودکی امام هادی]] {{ع}} مقارن با آخرین سال‌های [[خلافت]] [[مأمون عباسی]] (۱۹۸-۲۱۸ق) بود که به جهت به [[شهادت]] رساندن [[امام رضا]] {{ع}} با [[فرزندان]] ایشان مدارای بیشتری می‌کرد و حتی می‌کوشید تا نشان دهد [[وفات]] امام ربطی به او نداشته است. هرچند او مدتی امام جواد {{ع}} را به منظور جلوگیری از برخی قیام‌های احتمالی [[شیعیان]] به [[بغداد]] احضار کرد و دختر خود، امّ‌فضل را به [[اجبار]] به [[نکاح]] وی در آورد، اما امام در سال‌های پایانی [[عمر]] مجال آن را یافت که مجدداً به مدینه و صریا بازگردد. پس از [[مأمون]]، [[معتصم]] بالله (۲۱۸- ۲۲۷ق) بر سر کار آمد و در مواجهه با امام جواد {{ع}} [[سختگیری]] بیشتری اِعمال شد، به گونه‌ای که ایشان را مکرر از مدینه به بغداد فرا می‌خواند تا بتواند بر امور و [[اعمال]] امام احاطه بیشتری داشته باشد و [[عاقبت]] ایشان را به دست امّ‌فضل با زهر به شهادت رساند<ref>إثبات الوصیة، ص۲۲۶-۲۲۷؛ تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۲۳.</ref>. منابع درباره اینکه امام هادی {{ع}} و مادرش در این سفرها با امام جواد {{ع}} همراه بوده‌اند، مطلبی را ذکر نکرده‌اند. منقول است که پیش از یکی از این سفرها، [[امام جواد]] {{ع}}، [[امام هادی]] {{ع}} را بر روی زانوی خود نشاند و از او خواست هر آنچه را از [[بغداد]] می‌خواهد برایش به ارمغان آورد. امام هادی {{ع}} در پاسخ ایشان می‌فرماید شمشیری چون شعله [[آتش]] می‌خواهم. امام جواد {{ع}} همین [[پرسش]] را از [[برادر]] امام هادی {{ع}}، [[موسی]]، نیز می‌پرسد و او در پاسخ می‌گوید که فرشی می‌خواهم. امام جواد {{ع}} چون این پاسخ‌ها را می‌شنود، می‌فرماید که [[علی]] چون من است و موسی چون مادرش<ref>إثبات الوصیة، ص۲۲۸؛ عیون المعجزات، ص۱۳۰.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام علی بن محمد (مقاله)| امام علی بن محمد]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۵۰۷-۵۱۹.</ref>
امام جواد {{ع}} به فرزندش توجه بسیار داشت و در کنار گهواره‌اش همواره دعایی را برای [[حفظ]] ایشان از [[دشمنان]] می‌خواند<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۴۹۹.</ref>. سال‌های کودکی امام هادی {{ع}} مقارن با آخرین سال‌های [[خلافت]] [[مأمون عباسی]] (۱۹۸-۲۱۸ق) بود که به جهت به [[شهادت]] رساندن [[امام رضا]] {{ع}} با [[فرزندان]] ایشان مدارای بیشتری می‌کرد و حتی می‌کوشید تا نشان دهد [[وفات]] امام ربطی به او نداشته است. هرچند او مدتی امام جواد {{ع}} را به منظور جلوگیری از برخی قیام‌های احتمالی [[شیعیان]] به [[بغداد]] احضار کرد و دختر خود، امّ‌فضل را به [[اجبار]] به [[نکاح]] وی در آورد، اما امام در سال‌های پایانی [[عمر]] مجال آن را یافت که مجدداً به مدینه و صریا بازگردد. پس از [[مأمون]]، [[معتصم]] بالله (۲۱۸- ۲۲۷ق) بر سر کار آمد و در مواجهه با امام جواد {{ع}} [[سختگیری]] بیشتری اِعمال شد، به گونه‌ای که ایشان را مکرر از مدینه به بغداد فرا می‌خواند تا بتواند بر امور و [[اعمال]] امام احاطه بیشتری داشته باشد و [[عاقبت]] ایشان را به دست امّ‌فضل با زهر به شهادت رساند<ref>إثبات الوصیة، ص۲۲۶-۲۲۷؛ تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۲۳.</ref>. منابع درباره اینکه امام هادی {{ع}} و مادرش در این سفرها با امام جواد {{ع}} همراه بوده‌اند، مطلبی را ذکر نکرده‌اند. منقول است که پیش از یکی از این سفرها، [[امام جواد]] {{ع}}، [[امام هادی]] {{ع}} را بر روی زانوی خود نشاند و از او خواست هر آنچه را از [[بغداد]] می‌خواهد برایش به ارمغان آورد. امام هادی {{ع}} در پاسخ ایشان می‌فرماید شمشیری چون شعله [[آتش]] می‌خواهم. امام جواد {{ع}} همین [[پرسش]] را از [[برادر]] امام هادی {{ع}}، [[موسی]]، نیز می‌پرسد و او در پاسخ می‌گوید که فرشی می‌خواهم. امام جواد {{ع}} چون این پاسخ‌ها را می‌شنود، می‌فرماید که [[علی]] چون من است و موسی چون مادرش<ref>إثبات الوصیة، ص۲۲۸؛ عیون المعجزات، ص۱۳۰.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام علی بن محمد (مقاله)| امام علی بن محمد]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۵۰۷-۵۱۹.</ref>


== امامت امام هادی {{ع}} ==
== امامت امام هادی {{ع}} ==
۱۱۱٬۷۲۲

ویرایش