بغی در لغت: تفاوت میان نسخهها
←پرسش مستقیم
(←منابع) |
|||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
[[بغی]] نیز در گستره معنایی [[مخالف]] [[عدالت]] قرار دارد. اصل در لغت، [[طلب]] شدید و [[اراده]] [[استوار]] است و هنگامی که به حرف «علی» متعدی میشود، بر [[تعدی]] و [[تجاوز]] دلالت دارد؛ حال یا در اراده و عمل است یا با تجاوز یکی بر دیگری معنادار میشود<ref>ر. ک: حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۳۱.</ref>. با حضور بغی در [[روابط اجتماعی]] - [[سیاسی]]، [[حقوق]] دیگران، پایمال میشود، آنگونه که [[رفتار]] [[فرعون]] با قومش چنین بود. در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا}}<ref>«و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم و فرعون و سپاهش از ستم و دشمنی، سر در پی آنان نهادند» سوره یونس، آیه ۹۰.</ref>. | [[بغی]] نیز در گستره معنایی [[مخالف]] [[عدالت]] قرار دارد. اصل در لغت، [[طلب]] شدید و [[اراده]] [[استوار]] است و هنگامی که به حرف «علی» متعدی میشود، بر [[تعدی]] و [[تجاوز]] دلالت دارد؛ حال یا در اراده و عمل است یا با تجاوز یکی بر دیگری معنادار میشود<ref>ر. ک: حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۳۱.</ref>. با حضور بغی در [[روابط اجتماعی]] - [[سیاسی]]، [[حقوق]] دیگران، پایمال میشود، آنگونه که [[رفتار]] [[فرعون]] با قومش چنین بود. در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا}}<ref>«و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم و فرعون و سپاهش از ستم و دشمنی، سر در پی آنان نهادند» سوره یونس، آیه ۹۰.</ref>. | ||
با توجه به آنچه بیان شد، میتوان [[باور]] داشت که بغی در [[قرآن]]، به معنی عمل و رفتار ستمگرانه با دیگران است که از [[هواپرستی]] متأثر است.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۵۶.</ref> | با توجه به آنچه بیان شد، میتوان [[باور]] داشت که بغی در [[قرآن]]، به معنی عمل و رفتار ستمگرانه با دیگران است که از [[هواپرستی]] متأثر است.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۵۶.</ref> | ||
==«[[بغی]]» در لغت== | |||
«بغی» در لغت به معنای [[طلب]] کردن<ref>فیّومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۲، ص۵۷.</ref>، [[فسق]]، [[فساد]] و [[روابط]] [[نامشروع]]<ref>طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ج۱، ص۵۳؛ مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۹، ص۲۰۶؛ إبن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۷۷.</ref>، [[حسد]]<ref>إبن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۷۹.</ref>، [[تسلط]] پیدا کردن بر کسی و [[ظلم]] کردن<ref>إبن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۷۸.</ref>، خروج بر کسی با [[هدف]] ظلم و فساد<ref>زمخشری، محمود بن عمر، اساس البلاغه، ص۴۶.</ref> و [[نافرمانی]] و [[عصیان]]<ref>دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، ج۴، ص۴۸۹۷.</ref> آمده است. در مجموع، این واژه در اکثر موارد استعمال آن، دارای معنایی [[مذموم]] است<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۱۳۷.</ref>.<ref>[[سید جواد اورعی|اورعی، سید جواد]]، [[مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی (مقاله)|مستند قرآنی بغی در اصطلاح فقهی]] ص ۷۶.</ref> | |||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |