نظام سیاسی غیر دینی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'علم سیاست' به 'علم سیاست'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
نظامهای سیاسی که به هیچ شکلی خود را [[متعهد]] به [[پاسداری]] و [[ترویج دین]] نمیدانند و ریشه دینی ندارند، شکلهای متفاوتی دارند که در [[حقیقت]] میتوان به تعداد این نوع [[جوامع]] سیاسی و حکومتها، نظام سیاسی غیردینی ذکر کرد؛ زیرا هر کدام دارای ویژگیهایی است که آن را از دیگر [[نظامها]] متمایز میسازد. برای طبقهبندی، سادهسازی و [[شناخت]] نظامهای سیاسی، باید از نقاط اشتراک آنها استفاده کنیم؛ زیرا در تقسیمبندی، امور مشترکی در همه انواع مورد تقسیم، وجود دارد. [[دانشمندان]] و [[پژوهشگران]] [[علم | نظامهای سیاسی که به هیچ شکلی خود را [[متعهد]] به [[پاسداری]] و [[ترویج دین]] نمیدانند و ریشه دینی ندارند، شکلهای متفاوتی دارند که در [[حقیقت]] میتوان به تعداد این نوع [[جوامع]] سیاسی و حکومتها، نظام سیاسی غیردینی ذکر کرد؛ زیرا هر کدام دارای ویژگیهایی است که آن را از دیگر [[نظامها]] متمایز میسازد. برای طبقهبندی، سادهسازی و [[شناخت]] نظامهای سیاسی، باید از نقاط اشتراک آنها استفاده کنیم؛ زیرا در تقسیمبندی، امور مشترکی در همه انواع مورد تقسیم، وجود دارد. [[دانشمندان]] و [[پژوهشگران]] [[علم سیاست]] از ملاکهای مختلفی برای این طبقهبندی بهره بردهاند. برخی از این ملاکها عبارتند از: [[منبع مشروعیت]]، تعداد [[احزاب]]، [[تئوری]] پیدایش حکومت، [[میزان]] [[مشارکت]] [[شهروندان]] در [[حکومت]]، تمرکز یا توزیع [[قدرت]] در داخل [[کشور]] و تعداد [[حاکمان]]. در ابتدا برای آنکه انواع [[نظامهای سیاسی]] غیردینی با دقت بیشتری مورد توجه قرار گیرد، به لحاظ تعداد [[فرمانروایان]] به دستهبندی آنها میپردازیم و پس از آن بر اساس کیفیت و اهداف هر [[نظام سیاسی]]، تقسیمبندی را ادامه میدهیم. | ||
در قدم اول این دستهبندی را میتوان با نموداری به صورت زیر ترسیم نمود.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۵۴.</ref> | در قدم اول این دستهبندی را میتوان با نموداری به صورت زیر ترسیم نمود.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۵۴.</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
# [[عیب]] آشکار اصول موروثی؛ همانطور که [[سخن گفتن]] از ریاضیدانی موروثی، امری ابلهانه تلقی میشود؛ به همین [[دلیل]] هم خردمندانه نیست، به بهانه اینکه فردی در خانواده آریستوکراتها به [[دنیا]] آمده است، [[قدرت]] را به دست گیرد<ref>عنایت، حمید، بنیاد اندیشه سیاسی در غرب، ص۲۸۳-۲۸۴.</ref>. | # [[عیب]] آشکار اصول موروثی؛ همانطور که [[سخن گفتن]] از ریاضیدانی موروثی، امری ابلهانه تلقی میشود؛ به همین [[دلیل]] هم خردمندانه نیست، به بهانه اینکه فردی در خانواده آریستوکراتها به [[دنیا]] آمده است، [[قدرت]] را به دست گیرد<ref>عنایت، حمید، بنیاد اندیشه سیاسی در غرب، ص۲۸۳-۲۸۴.</ref>. | ||
* '''الیگارشی''' (OliGarchy): گفته میشود که: “الیگارشی مأخوذ از ریشه یونانی الیگوس (oliGos) به معنای معدود و اندک است و در [[علم | * '''الیگارشی''' (OliGarchy): گفته میشود که: “الیگارشی مأخوذ از ریشه یونانی الیگوس (oliGos) به معنای معدود و اندک است و در [[علم سیاست]] به مفهوم [[سیادت]] سیاسی و [[اقتصادی]] گروههای معدودی از [[ثروتمندان]]، استثمارگران و صاحبان [[نفوذ]] میباشد”<ref>غلامرضا علی بابایی؛ بهمن آقایی، فرهنگ علوم سیاسی، ص۷۳.</ref>. در فرهنگ [[علوم اجتماعی]] آمده است که: “الیگارشی در نظر [[افلاطون]]، شکل منحط و [[فاسد]] شده آریستوکراسی است که در آن گروه [[حاکم]]، تنها به [[منافع]] خود میاندیشند و منافع عموم افراد [[جامعه]] را نادیده میگیرند؛ از این رو کلمهای است که اشارههای تحقیرآمیزی دارد؛ یعنی نه تنها حکومت یک گروه کوچک؛ بلکه حکومت گروهی اندک است که در برابر [[توده]] مردم مسؤول نیست، فاسد است و یا از جهات دیگر مورد [[نفرت]] همگانی است”<ref>غلامرضا علی بابایی؛ بهمن آقایی، فرهنگ علوم سیاسی، ص۹۲.</ref>. | ||
اگر بتوان با [[مسامحه]] برخی مزایای آریستوکراسی را در مورد الیگارشی، قابل سرایت دانست؛ اما علاوه بر عیبهای آریستوکراسی، باید جنبههای تنفرآمیز [[فساد]] و [[منفعتطلبی]] گروهی را به آن اضافه نمود. | اگر بتوان با [[مسامحه]] برخی مزایای آریستوکراسی را در مورد الیگارشی، قابل سرایت دانست؛ اما علاوه بر عیبهای آریستوکراسی، باید جنبههای تنفرآمیز [[فساد]] و [[منفعتطلبی]] گروهی را به آن اضافه نمود. | ||
امروزه الیگارشی در اشکال مختلف قابل [[مشاهده]] است؛ چه الیگارشی [[سیاسی]] که در آن معدودی از سران [[احزاب]] و [[صاحبان قدرت]] [[حاکمیت سیاسی]] را در انحصار خود دارند و چه الیگارشی [[مالی]] که نتیجه آن نیز [[سیادت]] [[اقتصادی]] و سیاسی معدودی از [[سرمایهداران]] بزرگ مالی و صاحبان انحصارات صنعتی و بانکی است. که در هر صورت [[توده]] متمرکزی از [[قدرت]] دولتی را در دست قشر اندک و سطح بالای طبقه حاکمه، قرار میدهد. | امروزه الیگارشی در اشکال مختلف قابل [[مشاهده]] است؛ چه الیگارشی [[سیاسی]] که در آن معدودی از سران [[احزاب]] و [[صاحبان قدرت]] [[حاکمیت سیاسی]] را در انحصار خود دارند و چه الیگارشی [[مالی]] که نتیجه آن نیز [[سیادت]] [[اقتصادی]] و سیاسی معدودی از [[سرمایهداران]] بزرگ مالی و صاحبان انحصارات صنعتی و بانکی است. که در هر صورت [[توده]] متمرکزی از [[قدرت]] دولتی را در دست قشر اندک و سطح بالای طبقه حاکمه، قرار میدهد. |