معنویت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== | == مقدمه == | ||
نظام معنویت اسلامی، یکی از نظامهای [[رفتاری]] مبتنی بر [[نظام]] بینشی و نگرشی است که ساحت معنایی و [[ملکوتی]] [[انسان]] را معرفی میکند. اسلام از آنجا که [[دینی]] [[الهی]] است، [[هدف]] نهاییاش [[تربیت معنوی]] [[انسان]] است. [[ایمان به خداوند]]، زنده بودن [[دل]] به یاد خدا و [[خضوع]] و [[خشوع]] در برابر [[عظمت الهی]] مؤلفههای [[حیات معنوی]] انسان است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در بیست و دومین سالگرد امام خمینی، ۱۴/۳/۱۳۹۰. بیانات در دیدار با مسئولان نظام در روز میلاد پیامبر{{صل}}، ۲/۱۲/۱۳۸۹.</ref>.<ref>[[سید فرید حاج سید جوادی|حاج سید جوادی، سید فرید]]، [[اسلامشناسی - حاج سید جوادی (مقاله)|مقاله «اسلامشناسی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۲۴۶.</ref> | |||
[[ | |||
[[ | |||
== معناشناسی == | |||
معنویت، اصالت دادن به [[عالم غیب]] در برابر اصالت بخشیدن به [[عالم شهادت]] است؛ یعنی معنا در برابر ماده اصالت دارد و [[گرایش]] به ماوراء و [[جهان]] قدسی یا [[اعتقاد]] و [[باور]] به [[خدا]] و [[معاد]] [[معناگرایی]] است. معنویت در درون [[انسان]] تعبیه شده و [[جان]] و جهان درون [[آدمی]] ظرف معنویت است که انسان مثل جهان دارای ظاهر و [[باطن]] [[غیب و شهادت]] و [[ملک]] و [[ملکوت]] است و اگر [[انسانی]] به باطن خویش، [[غیب]] وجودش و ملکوت هستیاش اعتبار و [[ارزش]] داد یعنی دریچههای معنویت را به روی خود گشوده است. | |||
معنویت، پاسخ مثبت به نیازهای درونی و [[گرایشهای فطری]] است. معنویت، پیوند انسان با [[خدا]] و [[عالم باطن]] است. معنویت یعنی انسان بر اساس [[جهانبینی توحیدی]] به [[مبدأ و معاد]] [[باور]] داشته باشد و انسان را در برابر خدا، خود، [[جامعه]] و جهان، [[مسئول]] و پاسخگو بداند. معنویت [[اجتماعی]] و «معنویت» [[انقلاب]] و [[نظام اسلامی]] نیز تنها به معنای [[دعا]]، [[نیایش]]، [[عبادت]] و... نیست؛ بلکه معنویتی ساری و جاری در چالشهای روزمره و واقعیتهای [[حیات انسان]] و [[زندگی فردی]] ـ [[اجتماعی]] است<ref>یادداشتها، ج۱۱، ص۲۷۵.</ref>. معنویت بر پایه [[باورهای اسلامی]]، رابطه دو سویه با [[عدالت اجتماعی]] و [[کرامت]] و [[حریت]] [[انسانی]] دارد و تأثیر معنویت و معرفت، معنویت و کرامت، معنویت و [[عدالت]] و معنویت و حریت، تأثیری دو جانبه و متقابل است. از نظر [[قرآن]]، معنویت پایه [[تکامل]] است. این همه [[عبادات]] که در اسلام بر روی آن تکیه شده است، برای تقویت جنبه [[معنوی]] [[روح انسان]] است<ref>مجموعه آثار، ج۲۲، ص۴۱۹.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۲۹۳.</ref> | |||
به این ترتیب [[معنویت]] به معنای [[ارتباط با خدا]] و [[تجربه]] [[جاذبه]] [[لطف]] و حضور او، [[حقیقت]] عرفان است و عرفان در صورت برخورداری از این جوهره [[معنوی]] [[حقیقی]] است و بدون آن چیزی بیش از الفاظ و اصطلاحات پوچ نیست<ref>[[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۳۵۴.</ref>. | |||
== گونهشناسی معنویت == | |||
معنویت چهارگونه است که سه گونه از آن نادرست و [[انحرافی]] و تنها یک گونه از آن با معیارهای [[اسلامی]] و تعریف ارائه شده از معنویت سازگار است و میتواند سامان دهنده [[زندگی]] [[انسان]] در بستر هستی باشد. | |||
# '''معنویت متحجرانه''': اولین صورت معنویت که کژروی و [[ناسازگاری]] با هستی و زندگی انسان در آن موج میزند؛ معنویتی است که با [[گریز]] از [[دنیا]] و دست کشیدن بیجهت از مواهب [[دنیوی]] شکل میگیرد. بسیاری از گرفتاریهایی که در مجموعه [[دینداران]] در گذشته اتفاق افتاده: اقبال به مسائل [[اخروی]] و [[دینی]]، بیتوجهی به مواهب عالم [[حیات]] و استعدادهایی است که [[خدای متعال]] در این عالم قرار داده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۷/۲/۱۳۸۸.</ref>. قائلان به [[معنویت]] متحجرانه نه تنها در [[محرومیت]] خود از [[الطاف]] این جهانی [[خداوند]] مقصرند، بلکه در [[توسعه]] [[مفاسد]] و تمکن یافتن فاسدان نیز مقصر و مسئولاند و این یک [[انحراف]] بزرگ راه [[معنویت]] است. | |||
# '''معنویت [[دنیوی]]''': گونه دیگر از معنویت نادرست و [[انحرافی]]، معنویتی است که بر [[انگیزهها]] و اهداف دنیوی [[استوار]] شده است. اگر فداکاری برای [[اهداف الهی]] و موجب نزدیکی و [[ارتباط با خداوند]] باشد، خوب و درست است، اما اگر اهدافی نظیر ناسیونالیسم، یا رسیدن به [[قدرت]]، یا صرفاً دستیابی به [[آرامش]] دنیوی باشد، اگرچه گاهی [[ارزشمند]] است، اما آن معنویتی نیست که استعدادهای معنوی [[انسان]] را در ارتباط با خداوند شکوفا میسازد و انسان را در [[جاذبه]] [[لطف الهی]] [[رشد]] میدهد. معنویتی که معطوف به اهداف و آرزوهای دنیوی است، نمیتواند شکوفا کننده [[روح]] و استعدادهای [[عظیم]] معنوی باشد. | |||
# '''معنویت ستمپذیرانه''': [[هدف]] این گونه از معنویت، به [[انقیاد]] در آوردن [[مردم]] است به طوری که دامنه [[اقتدار]] [[نظام سلطه]] را به لایههای عمیق [[باورها]] و ارزشهای مردم پیوند بزند. شکلگیری این معنویت دو بستر اصلی دارد: نخست بستر [[فطری]] و [[روانی]] [[انسانها]] و دوم بستر [[سیاسی]] است. میان این بستر پیوند نزدیکی برقرار است. وجود معنوی و [[روحانی]] [[انسان]] موجب شده است که از نظام مادی و [[ظالمانه]] سرمایهداری خسته و دلزده شود و [[بحران معنویت]] به تهدیدی جدی در فضای جهانی مبدل گردد. | |||
# '''[[معنویت اسلامی]]''': معنویت اسلامی مبتنی بر مبانی [[اسلامی]] است و چون [[اسلام]] برنامه کامل [[زندگی]] است، معنویت اسلامی از ویژگی کلنگری برخورد است. کلنگری معنویت اسلامی در دو جهت دامن میگسترد. نخست در [[طول حیات]] بشری که در برگیرنده [[دنیا]] و [[آخرت]] است و دیگر در عرض [[حیات]] بشری که ساحتهای گوناگون [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] و [[علمی]] و [[فرهنگی]] را شامل میشود. همه فعالیتهای دنیوی به شرط توجه به خداوند و [[قصد قرب]] او به ذکر تبدیل میشود و موجب شکلگیری [[ارتباط]] نزدیک و درونی با خداست. به این ترتیب روح معنویت در ساحتهای گوناگون زندگی دمیده میشود و دنیا و آخرت از [[تقابل]] و دوگانگی به [[وحدت]] و [[یگانگی]] میرسد و انسان [[حقیقت]] زندگی را درک کرده به ژرفای وجود خود دست یافته است و حقیقت خویش را در [[یکپارچگی]] کامل میبیند. حقیقتی [[ابدی]]، یکپارچه و سرشار از زندگی و [[روشنایی]] که در پرتو [[نور خدا]] و توجه و [[ارتباط]] با او [[کشف]] میشود<ref>[[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۳۶۱-۳۶۷.</ref>. | |||
[[انسان]] [[مؤمن]] در پرتو [[ایمان]] و [[عمل صالح]] با نگاه [[معنوی]] به [[تفسیر]] هستی یا عالم و [[آدم]] میپردازد؛ لذا چون دارای [[جهانشناسی]] معنوی است [[ایدئولوژی]] معنوی نیز داشته و با چنین دیدگاهی عالم را محضر [[خدا]] دیده و خود را در حضور [[حضرت حق]] سبحانه [[مشاهده]] میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۶۱.</ref>. در نتیجه در هر کاری [[قیام]] لله دارد و [[اهل عرفان]] است. بنابراین [[میزان]] [[قیام]] لله است<ref>آئینه جمال (مجموعه نامههای امام خمینی)، ص۷۰.</ref>، چه در کارهای شخصی و انفرادی و چه در [[فعالیتهای اجتماعی]]. پس [[معنویت]] در ارتباطهای چهارگانه: ۱. [[ارتباط با خدا]] ۲. [[ارتباط با خود]] ٣. [[ارتباط]] با [[جامعه]] ۴. ارتباط با [[جهان]]، اصل اصیل و رکن رکین است<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۲۱-۳۳۳.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۳۰۲.</ref> | |||
== مبانی معنویت == | |||
=== مبنای [[انسان شناختی]] === | |||
انسان دارای ابعاد مادی ـ [[معنوی]] و ظاهری ـ [[باطنی]] و ملکی ـ [[ملکوتی]] است<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۲.</ref>. انسان در این [[دنیا]]، یک نوع [[احساس]] [[غربت]] و احساس بیگانگی و عدم تجانس با همه موجودات عالم میکند؛ چون همه فانی و متغیر و غیرقابل [[دلبستگی]] هستند؛ ولی در انسان دغدغه [[جاودانگی]] وجود دارد. این درد همان است که انسان را به [[عبادت]] و [[پرستش خدا]] و [[راز]] و [[نیاز به خدا]] و به اصل خود نزدیک شدن میکشاند<ref>صحیفه امام، ج۲۳، ص۱۳۵ و ۱۳۶.</ref>. انسان، اساساً [[خلیفة الله]] و [[جانشین خداوند]] بر روی [[زمین]] است و موجودی است [[عظیم]]، با فطرتی پاک، خداگونه و استعدادهایی که توانایی رسیدن او را به [[سعادت ابدی]] و [[حقیقی]] دارند. [[مقام]] خلیفة اللهی انسان دلالت تام بر مقام حقیقی و نهایی انسان دارد. مقام انسان کامل، مقام کمال انسانی است که همه میتوانند به آن برسند و [[رسالت]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] این بوده است که [[انسانها]] را به سوی این کمال [[هدایت]] کنند. البته کسی در این [[سیر]] از [[عنایات]] رسول الله و [[امامان]] [[بینیاز]] نیست. حتی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} با [[فیض]] [[رسول الله]] {{صل}} [[سیر]] إلی [[الله]] و فی الله را انجام داد و مقاماتی را تحصیل کرد که برای ما قابل [[درک]] و وصف نیست<ref>ر.ک: تقریرات فلسفه، ج۳، ص۱۷۱؛ مصباح الهادیة، ص۱۵۶؛ آداب الصلاة، ص۲۲۴ و ۳۲۹.</ref>. [[معنویت]] ریشه در [[فطرت انسان]] دارد و اساساً فطرت با معنویت و [[محبت]] به [[کمال مطلق]] تفسیرپذیر و معنامند است. | |||
[[پایداری]] و ماندگاری فطرت، مبنای پایداری [[ارزشهای معنوی]] مربوط به فطرت است که ریشه تمام آنها ([[توحید]] و [[الوهیت]]) است. [[آدمیان]] بر فطرت توحید [[خلق]] شدند. مقصود از [[فطریات]] آن اموری است که جمیع سلسله بشری در آن متفق باشند و هیچ عادت و مذهب و محیط و [[اخلاقی]] در آن تأثیر نکند. وحشیت و [[تمدن]]، بدویت و حضریت، [[علم]] و [[جهل]] و [[ایمان]] و [[کفر]] و سایر طبقهبندیهای سلسله بشری امور فطریه را [[تغییر]] ندهد و آنچه [[اختلاف]] بین آنهاست، در اصل امر [[فطری]] نیست؛ بلکه در [[اشتباهات]] در مصداق است<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۹۸.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۳۰۵.</ref> | |||
=== مبنای هستی [[شناختی]] === | |||
هستی جلوه [[خدا]] و مظهر [[جمال]] و جلال [[الهی]] است و در نتیجه هستیشناسی او بر معنا و معنویت ابتناء یافت. [[هستیشناسی]] بر اصولی [[استوار]] است که عبارتاند از: | |||
# هستی آئینهگردان [[خدا]] و تجلیگاه اوست. | |||
# هستی [[اسماء الله]] است با توجه به مراتبی که در [[اسماء الهی]] است. | |||
# [[حضرت ختمی مرتبت]] {{صل}} [[تجلی اعظم]] [[الهی]] و [[واسطه فیض]] است، چنانکه [[عترت]] طاهرهاش {{ع}} همین [[منزلت]] و نقش را دارایند. | |||
# تفسیر [[معنوی]] هستی و نگاه [[عرفانی]] به آن [[برترین]] و بهترین نوع نگاه خواهد بود و این نگاه در کسب و توسعه [[معنویت]] نقش برجستهای دارد<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۱۲.</ref>. | |||
=== مبنای معرفتشناختی === | |||
اگرچه [[تفکر]] از دیدگاه برخی از دانشمندان، رهآورد [[علم]] است؛ لکن ایشان [[اصرار]] دارند آگاهیهای برآمده از [[شهود]] را [[معرفت]] بنامند و بدانند و [[مشاهده]] حضوری را که پس از ریاضتهای معنوی حاصلشدنی است، برترین نوع [[آگاهی]] قلمداد میکند<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۷۳.</ref> و تفکر را خاستگاه کثرت و [[معرفت شهودی]] را خاستگاه [[وحدت]] برمیشمارد. اگرچه به عوامل [[خطاپذیر]] مشاهدات نیز توجه تام دارد<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۵۲.</ref> و معیار مشاهده پدیدههای [[غیبی]] را جدا شدن [[نفس آدمی]] از [[طبیعت]] و بازگشت به درون خویش میداند<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۵۲.</ref>، بنابراین معرفت عرفانی از راه ریاضتهای [[مشروع]]، بهدست آمدنی است و عناصری چون: [[تزکیه نفس]]؛ [[تزکیه]] [[عقل]] و [[تصفیه نفس]] در فرایند صادق و صائب بودنش نقش کلیدی دارند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۷۲.</ref>. | |||
[[میزان]] در [[علم]] [[چراغ هدایت]] [[ملکوت]] و [[صراط مستقیم]] [[تقرب]] [[حق]] و دار کرامت است<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۷۳.</ref>. تمامیت علم به این است که کاشف از [[حقایق]] عالیه بوده و از شائبه [[جهل]] و [[حجاب]] خالی باشد<ref>شرح دعای سحر، ص۲۴۵.</ref> و برای [[معرفت]] مراتبی قائل است که عبارتاند از: معرفت به [[عجز]] معرفت یا علم به جهل از [[معرفت به خدا]]<ref>مصباح الهدایة، ص۲۱-۲۲.</ref>؛ [[معرفت عقلی]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۹۶ - ۱۹۷.</ref> و [[معرفت قلبی]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۵۶۱.</ref>، اگرچه [[مراتب معرفت]] [[قلبی]] ـ [[شهودی]] را نیز مطرح مینمایند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۴۱.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۳۱۳.</ref>. | |||
==== [[خداشناسی]] ==== | |||
اساس معنویت [[ارتباط]] با خداست و این ارتباط در گرو [[معرفت]] اوست؛ البته اگر [[معرفت خدا]] درست بررسی شود، خواهیم دید که ارتباط با او همان معرفت است؛ زیرا معرفت خدا هنگامی در شکلگیری معنویت مؤثر است که صرفاً [[ذهنی]] و نظری نباشد، بلکه هستی و [[حیات انسان]] را دگرگون کند و او را در [[نور الهی]] [[غرق]] سازد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۲/۱/۱۳۶۹.</ref>. [[ارتباط با خدا]] از منظر [[معنویت اسلامی]] از نوع [[روابط]] اعتباری و قراردادی که در [[روابط اجتماعی]] بین [[انسانها]] شکل میگیرد نیست، بلکه ربطی قاهرانه است که در آن همه پدیدههای هستی از جمله وجود [[انسان]] به صورت جلوهای از [[اراده خداوند]] دیده میشود و اصالت و [[استقلال]] همه در اراده خداوند محو میشود. از این منظر هر چه هست از [[خدای متعال]] است؛ از [[اراده]] [[ذات مقدس]] [[ربوبی]] است. ما عجز محض هستیم<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۷/۱۱/۱۳۷۲.</ref>. [[معرفت خدا]] و [[ایمان]] [[خالص]] تنها در دل نیست، بلکه به درستی بر زبان جاری میشود و به شایستگی در [[اعمال]] و [[رفتار]] و [[زندگی]] جریان مییابد. [[توسعه]] [[توحید]] و خداشناسی در همه ابعاد زندگی و هستی [[انسان]] در گرو پیوند و [[همراهی]] دل و خرد در [[راه معرفت]] اوست. خداشناسی باید پس از ساماندهی [[فکری]] و انگیزش درونی و [[تحول]] [[عاطفی]]، به [[تغییر]] [[رفتار]] و زندگی برسد و [[توانایی]] به زیر آوردن [[مستکبران]] و [[سلطهگران]] را داشته باشد. به همین علت در طول [[تاریخ]] همراه قدرتهای [[سلطهگر]] که برخوردار از [[زر و زور]] بودهاند، در برابر [[پیامبران خدا]] ایستادند و [[مردم]] را از شنیدن [[دعوت]] آنها به سوی [[توحید]]، بازداشتند<ref>[[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۳۶۷.</ref>. | |||
==== جهانشناسی معنوی ==== | |||
[[جهان بینی]] معنوی، توجه و [[ارتباط با خدا]] را تسهیل میکند و عالم را یکسر پژواک [[نور خدا]] مینماید و ذکر توحید و [[تسبیح]] را از هر ذرهای به گوش میرساند. همه هستی [[آفریده]] خداست و جلوهگاه [[علم]] و [[قدرت]] او و پوینده به سوی اوست<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۳۱/۶/۱۳۶۶.</ref>. موجودات [[جهان هستی]] با همه تفاوتها و تنوعی که دارند، «مثل کاروانی است که به طرف یک مقصد حرکت میکند و آن مقصد خداست<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۸/۷/۱۳۷۵.</ref>. [[عالم آفرینش]] سرشار از [[نور]] و نشانه خداست و انسان هم به عنوان یک پدیده در این عالم نام و نشان اوست و هماهنگ با کل هستی به سوی او در حرکت است. [[امنیت]] و [[آرامش]] با درک [[هماهنگی]] عالم و اینکه همه هستی دست [[قدرت]] و [[رحمت]] خداست، حاصل میشود. این [[احساس آرامش]] به عمیقترین لایههای هستی انسان میرسد و به گستردگی کل [[جهان هستی]] است. [[جهانی]] که همه چیزش در هر لحظه یاد و [[نام خدا]] و سرشار از نور و حضور اوست<ref>[[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۳۷۱.</ref>. | |||
==== خودشناسی ==== | |||
[[حقیقت انسان]]، بسیار [[عظیم]] و با [[شکوه]] است و [[شناخت]] او با [[شناخت خداوند]] گره خورده است. انسان [[برترین]] [[آفریده]] و [[جانشین]] اوست و استعدادهای بزرگ و بیپایان [[آدمی]] به حدی است، که بسیاری از مکاتب و جریانهای [[فکری]] و [[معنوی]] [[خدا]] را در انسان و نه از راه انسان جستجو میکنند. برای شناختن درست و [[شایسته]] انسان باید به [[خداوند]] [[پناه]] برد و در پرتو نور بیکران او همه [[حقیقت انسان]] را دید. «[[انسانها]] بر اثر [[غفلت]] از [[خدای متعال]]، از خودشان، از دلشان و از حقیقتشان [[غافل]] میشوند<ref>سوره حشر، آیه ۱۹.</ref>. [[انسان]] منهای [[خدا]] هیچ چیز نخواهد بود، مگر [[حیوانی]] که به طور مرموزی پیچیدهتر به نظر میرسد و همین رازآمیزی منشأ [[تئوری]] پردازیهای مبهمی در باره ناخودآگاه فردی و جمعی شده است. انسان ترکیبی از استعدادهای بزرگ و بیشمار و [[ضعفها]] و هوسهای [[فریبنده]] و جذاب است. [[بشر]] خصوصیتش این است که مجموعه [[انگیزهها]] و [[غرایز]] متضادی است و [[مکلف]] است که در خلال این انگیزههای گوناگون، [[راه کمال]] را بپیماید<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۵/۶/۱۳۸۰.</ref>. [[خودشناسی]] محصول [[تحول]] و [[خودسازی]] است. وقتی با تکیه بر [[آگاهی]] و [[عقلانیت]] که [[سرمایه]] [[عبودیت]] است، [[هوسها]] و [[ضعفها]] [[مدیریت]] شود و [[دعا]] و ذکر و [[تضرع]]، استعدادهای درونی را بیدار و شکوفا سازد، خود [[حقیقی]] و [[حقیقت انسان]] شناخته خواهد شد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۷/۷/۱۳۸۴.</ref> و امکان و [[استعداد]] این تعالی و [[تکامل]] در وجود ما نهاده شده است. نور و [[عشق]] و [[قدرت]] بیکران [[خدا]] در [[درون انسان]] است و کلید دستیابی به آن [[تسلیم]] و [[تعبد]] در برابر [[خداوند]] و مهار هوسهای پوچ و گذراست. در صورتی که پرده تاریک هوسها و نفسانیات کنار رود، [[حقیقت توحید]] که با تعبد و [[بندگی]] و تسلیم آغاز میشود و با [[کشف]] و [[شکوفایی]] استعدادهای [[عظیم]] و باشکوه درونی در پیوند با خداوند ادامه پیدا میکند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۳/۲/۱۳۷۱.</ref>.<ref>[[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۳۷۲.</ref> | |||
==== دینشناسی ==== | |||
[[اسلام]] یک [[دین]] [[معنوی]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۰/۱۰/۱۳۷۲.</ref> و اساس آن بر [[ارتباط با خداوند]] و قرار گرفتن در [[جاذبه]] [[لطف الهی]] [[استوار]] شده است. انسان فطرتاً خداجوست و اسلام به این [[گرایش فطری]] پاسخ میدهد که با نیازهای گوناگون [[بشر]] [[هماهنگی]] کامل دارد. در [[تعالیم اسلام]] خداگرایی در [[تعارض]] با نیازهای [[جسمانی]] و [[لذتها]] و بهره از نعمتهای مادی نیست. همچنین [[معنویت اسلامی]] انسان را وادار نمیکند که در برابر [[حقوق سیاسی]] خود [[سکوت]] و [[عزلت]] پیشه کند و در برابر متعرضان از در [[تسلیم]] و [[دوستی]] در آید<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۹/۴/۱۳۸۹.</ref>. در اسلام صلح و [[آرامش]] درونی بر اساس [[ارتباط]] و [[پیوند با خدا]] تعریف و تأمین میشود و دامنه آن به همه ابعاد [[زندگی]] گسترش مییابد. از محیط درونی [[قلبی]] انسان بگیرید تا محیط [[جامعه]]، محیط [[خانواده]]، محیط [[کسب و کار]]، محیط زندگی جمعی، تا محیط بینالمللی<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۹/۴/۱۳۸۹.</ref>. [[اسلام ناب]] و [[حقیقی]] [[اسلامی]] است که «به [[فکر]] طبقات [[مستضعف]] و [[محروم]] است، نه اسلامی که در [[خدمت]] [[قدرتمندان]] و اغنیاست». «در [[دنیا]] کسان دیگری هستند که ادعای اسلام میکنند؛ اما اسلام آنها اسلام محمد نیست؛ اسلام [[ابوجهل]] و [[ابولهب]] است؛ اسلام آمریکاست<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲/۱/۱۳۸۹.</ref>. [[معنویت]] اسلام روی یک خط [[تعادل]] است و در حقیقت راه میانه و مستقیمی را فرا روی انسان میگشاید، به طوری که نه با [[طمع]] [[قدرت]] و [[ثروت]] آرامش و معنویت را کنار بگذارد و نه با بهانه صلح و آرامش و معنویت از میدان زندگی کنار رود. | |||
نگاه مثبت به دنیا برای کسانی امکان دارد که بر اساس معنویت با دنیا [[ارتباط]] برقرار میکنند و دنیا برای آنان [[هدف]] نیست، بلکه وسیلهای برای [[شکوفایی]] معنوی است. معیار تشخیص دنیانگری مبتنی بر معنویت [[راستین]]، [[تعبد]] و [[تسلیم]] در برابر [[خداوند]] است که با دو شاخص سنجیده میشود. نخست اینکه در بهرهبری از نعمات [[دنیوی]] [[حدود شرعی]] و [[خواست خداوند]] زیر پاگذاشته نمیشود و دوم اینکه در هنگامی که دنیا با [[دین]] و [[شریعت]] در [[تعارض]] قرار گیرد، [[آمادگی]] دست کشیدن از دنیا و [[نعمتها]] و کامیابیهای آن وجود دارد. در این صورت ارتباطی که بسترساز شکوفایی معنوی است، با دنیا ایجاد شده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۰/۳/۱۳۷۵.</ref>. وقتی معیار [[زندگی]] و [[معنویت]] لذت و [[شادمانی]] باشد، در این صورت نمیتوان مطمئن بود که [[توانگران]] به [[ناتوانان]] تعرض نمیکنند و چه بسا که زندگی از [[ستم]] و [[فساد]] و [[تبعیض]] پر شود. اما «در [[اندیشه]] [[الهی]] [[اسلام]] افراد [[بشر]]، [[برادران]] و [[خواهران]] یکدیگر و همه [[بندگان]] خدایند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۳۱/۶/۱۳۶۶.</ref>.<ref>[[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۳۷۵.</ref> | |||
==== ولایتشناسی ==== | |||
[[ولایت]] یعنی پیوند و [[ارتباط]] تنگاتنگ و مستحکم<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۹/۹/۱۳۶۸.</ref> این پیوند نزدیک اول در ربط [[انسان]] [[موحد]] با [[خداوند]] پدید میآید و سپس [[روابط اجتماعی]] میان [[موحدان]] و [[مؤمنان]] را شکل میدهد. ریشه [[ولایت]] در [[توحید]] است. [[ولایت عام]] خدا همه عالم را در برگرفته و [[نیکان]] و بدان و تمام پدیدههای هستی به اندازه ظرفیتشان در [[ولایت خداوند]] هستند. اما [[ولایت خاص]] او شامل حال [[اهل]] ایمان است و هدایت و [[نعمت]] و [[رحمت]] ویژه را در [[اختیار]] کسانی میگذارد که [[آمادگی]] دریافت آنها را دارند. مهمترین کارکرد [[ولایت خاص]] [[تربیت]] و [[پرورش معنوی]] انسانهاست. به طوری که پیش از رسیدن به [[بهشت اخروی]] «[[بهشت]] [[صفا]] و [[آرامش]]» را به [[بشر]] ارزانی میدارد و به این منظور از یک سو فرد را از تباه شدن و هرز رفتن استعدادها و غلتیدن در لجنزار [[فساد اخلاقی]] برحذر میدارد و از سوی دیگر «سرچشمههای [[فضیلت]] و [[راستی]] و [[محبت]] و کار و [[ابتکار]] و [[دانش]] و [[آگاهی]] را در او جاری ساختند و [[یاد خدا]] و [[عشق]] به او را تلقین میکند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۳۱/۶/۱۳۶۸.</ref>. | |||
یکی از ویژگیهای ولایت خاص [[خداوند]] این است که با [[برائت]] همراه است. [[ولایت معنوی]] [[پیامبر]] مطلق است و هر وقت زمینه عالم و [[زندگی]] [[بشر]] از معنویت تهی شود، همین [[معارف قرآن]] [[کریم]] میتواند آن خلأ را پر کند. [[اولیای خدا]] که جلوهگاه ولایت الهیاند هدایت و [[یاری]] و [[تدبیر امور]] [[مسلمین]] را به دست میگیرند و بلکه به لحاظ [[ولایت]] و پیوندشان با [[خداوند]]، [[اطاعت]] و [[تسلیم]] در برابرشان موضوعیت پیدا میکند و در هر دورهای همان طور که [[رضایت خدا]] را باید در نظر گرفت، [[رضایت]] [[اولیاء]] را باید در نظر گرفت<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۳/۳/۱۳۸۸.</ref>؛ زیرا توجه به [[اولیای خدا]] وسیلهای است برای توجه به خداوند و [[رشد]] و [[شکوفایی]] [[معنوی]]<ref>[[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص ۳۷۹.</ref>. | |||
== عوامل معنویت == | |||
# [[ایمان]]: اصلیترین عنصر [[اقتدار]] [[معنوی]]، ایمان است و به همین علت اساس [[حیات طیبه]] بر ایمان [[استوار]] است. مهمترین عنصر ایمان که اقتدار معنوی را به بار میآورد [[عشق]] به خداست. ایمان چهار پیامد دارد که موجب بالفعل شدن اقتدار درونی و معنوی [[انسان]] میشود و در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] سمت و صورت حیات طیبه را ایجاد میکند. یکم اینکه ایمان [[دل]] را برای ورود در میدانهای دشوار آماده میکند. دوم، این است که گامها را برای پیمودن جادههای سخت استوار میکند؛ سوم این است که [[مشکلات]] را در [[چشمها]] کوچک میکند و چهارم اینکه هدفهای بزرگ را در [[اختیار انسان]] میگذارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۴/۷/۱۳۸۸.</ref>. | |||
# عقلانیت: اصلیترین کار پیامبران برانگیختن [[قدرت]] [[تفکر]] است. قدرت تفکر اولاً انسان را به [[دین]] میکشاند ثانیاً انسان را در مقابل خدا به [[عبودیت]] وادار میکند و ثالثاً انسان را از [[اعمال]] سفیهانه و جهالتآمیز که سر منشأ آن دل دادن به دنیاست باز میدارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۹/۴/۱۳۸۸.</ref>. | |||
# [[عمل]]: [[رشد]] و شکوفایی معنوی در گرو عمل است. کسی که [[اهل]] عمل باشد، [[آمادگی]] و صلاحیت دریافت [[فیض]] و [[لطف الهی]] را پیدا میکند و آنان که این ظرفیت را در خودشان ایجاد نکرده باشند، بهرهای از [[الطاف]] او نخواهند یافت. [[قانون]] عمل هم در [[امور مادی]] و هم در [[امور معنوی]] جریان دارد و شرط بهرهمندی از هر جهت تلاش و [[مجاهدت]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۹/۵/۱۳۷۶.</ref>. عمل با چند ویژگی [[عامل رشد]] و تعالی [[معنوی]] است. یکم، اینکه مستمر باشد، تا به ما امکان دهد «ماده خام» وجودمان را به شکلهای [[برتر]] تبدیل کنیم<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۴/۱۲/۱۳۷۱.</ref> دوم اینکه، عمل باید زیاد باشد. در امور معنوی و [[اخروی]] به کم نباید قانع شد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۶/۱/۱۳۸۹.</ref> سوم، [[عزم]] و [[توکل]] از ضروریات عملی است که به [[توفیق]] میرسد. چهارمین ویژگی عمل [[اخلاص]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۶/۶/۱۳۷۶.</ref>. | |||
# [[تقوا]]: تقوا یعنی [[مراقبه]] در تمام لحظات [[زندگی]] و توجه به [[رضای خدا]] در همه کارها. این حالت [[هوشیاری]] و توجه و تنبه در انسان تقواست و نقطه مقابل تقوا، [[غفلت]] و بیتوجهی و حرکت بدون [[بصیرت]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۹/۳/۱۳۸۸.</ref>. تقوا اساسیترین محور [[معنویت]] است که انسان را در [[جاذبه]] [[لطف الهی]] قرار میدهد و [[پیروزی]] و [[موفقیت]] را موجب میشود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۹/۱۱/۱۳۶۹.</ref>. [[حقیقت]] تقوا نه تنها در حوزه زیست و [[رفتار فردی]] بلکه در قلمرو [[اجتماع]] معنی دار است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۹/۱۱/۱۳۶۹.</ref>. | |||
# [[زهد]]: ویژگی [[معنویت اسلامی]] این بود که [[دنیا]] را راه و ابزار رسیدن به [[خداوند]] و جلب [[لطف]] و رضای او و عرصه کار و [[جهاد]] و انجام وظیفه معرفی میکند. زهد در دنیا موجب میشود که درجات [[معنوی]] فرد افزایش یابد و با [[رشد]] در مراتب و درجات [[ولایت باطنی]] به گسترهای از [[ولایت ظاهری]] برسد و [[نور]] و [[معنویت]] خود را در محیط [[اجتماعی]] جریان بدهد. | |||
# [[دعا]]: دعا [[رابطه قلبی]] با خداست و پایه اصلی آن [[امید]] است. امید [[دلها]] را مشتعل میکند و منور نگه میدارد و موجب [[نشاط]] و حرکت میشود. از این رو تأثیرات [[معجزه]] آسایی بر روی [[دل انسان]] دارد و دلهای مرده را زنده میکند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۳۰/۶/۱۳۸۷.</ref>. دعا دستاوردهای بسیاری دارد که همه آنها در [[شکوفایی معنوی]] مؤثر هستند. یکم، زنده نگهداشتن [[یاد خدا]] در [[دل]] و زدودن [[غفلت]]. دوم، تقویت و استقرار [[ایمان]] در [[دل]] سوم، دمیدن [[روح]] [[اخلاص]] در [[انسان]] چهارم [[خودسازی]] و [[رشد]] [[فضایل اخلاقی]] پنجم، ایجاد [[محبت]] به [[خدای متعال]] ششم، دمیدن [[روح امید]] در انسان هفتم، برآمدن [[حاجات]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۹/۷/۱۳۸۴.</ref>. | |||
# [[قرآن]]: قرآن [[نور]] است و تأثیر بینظیری در رشد و [[شکوفایی معنوی]] و تحقق [[حیات طیبه]] دارد. به [[برکت]] قرآن بسیاری از [[ظلمات]] و ابهامها از [[قلب]] و [[روح انسان]] زدوده میشود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۴/۱۰/۱۳۷۳.</ref>. | |||
# حکومت اسلامی: [[هدف]] حکومت اسلامی [[تزکیه]] انسان است. [[عدالت]] نیز یک هدف میانی است که برای رسیدن به هدف والای تزکیه اهمیت پیدا میکند و حکومت اسلامی و تمام [[اسلام]] برای تأمین آن [[تشریع]] شده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱/۱۱/۱۳۷۱.</ref>. فرق اساسی [[نظام الهی]] با نظامهای دیگر این است که انسان مادی، انسان [[معنوی]] و [[الهی]] میشود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۹/۷/۱۳۷۷.</ref>.<ref>[[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۳۸۵.</ref> | |||
== راههای کسب معنویت == | |||
در بحث از عوامل معنویت، راهها و شروط نیز مطرح میشود. | |||
# '''[[تفکر]]''': یکی از عوامل یا روشهای کسب معنویت و [[تربیت نفس]] [[اندیشه]] در [[فلسفه خلقت]] و [[هدف]] [[حیات]] است تا [[انسان]] بیابد در کجاست؟ از کجا آمده و به کجا میرود؟ تا نحوه زیستن و [[زندگی]] معنادار را بیابد که تفکر در [[مجاهده]] با نفس و حرکت به جانب [[خدا]] دارای اهمیت خاص است<ref>شرح چهل حدیث، ص۶.</ref>. | |||
# '''مشارطه''': یعنی [[انسان]] با خود شرط کند در راستای [[خودسازی]] و تحصیل [[معنویت]] که [[گناه]] نکند و [[عهد]] و [[میثاق الهی]] را نشکند<ref>شرح چهل حدیث، ص۹.</ref>. | |||
# '''[[مراقبه]]''': به این معنا که در طول [[روز]] [[مراقبت]] کند آنچه که با خدا و خود عهد بسته عمل نماید<ref>شرح چهل حدیث، ص۹؛ صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۶۲-۴۶۳.</ref>. | |||
# '''[[محاسبه]]''': محاسبه یکی از عوامل و روش [[سیر]] [[انسانی]] و [[تکامل معنوی]] بهشمار میآید و بایسته است که [[آدمی]] در خود دقیق شده، حسابکش خود باشد و همه کارهای خویش را تحت نظر بگیرد<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۱۷؛ ج۱۷، ص۱۹۳؛ ج۱۴، ص۴۶۱؛ شرح چهل حدیث، ص۵۱ - ۵۲.</ref>. | |||
# '''[[یاد خدا]]''': یاد خدا مایه [[نجات]]، [[آرامش]] [[قلوب]]، [[وارستگی]] و [[رهایی]] از هر تعلقی است که موجب کسب معنویت میشود و یاد [[حق]] را عامل صفای [[دل]] و جلوهگاه [[محبوب]] شدن آن میداند<ref>شرح چهل حدیث، ص۲۹۱.</ref>. | |||
# '''[[ولایتمداری]] [[انسان کامل]] [[معصوم]]'''{{ع}}: حرکت بر مدار [[ولایت معصوم]] و اولیای حق، مایه سیر در ملکوت، [[تربیت معنوی]] و [[تزکیه نفس]] نیل به مقصد خواهد شد<ref>شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۰۲.</ref>؛ زیرا [[انسانهای کامل]] [[الهی]] [[مظهر]] تمامنمای [[اسماء و صفات]] الهیاند<ref>شرح دعای سحر، ص۱۳۷.</ref>. | |||
# '''[[تقوی]]''': تقوا عامل دستیابی به [[مقامات معنوی]] و [[فتوحات]] [[غیبی]] است<ref>شرح چهل حدیث، ص۲۰۶.</ref>. | |||
# '''[[اخلاص]]''': | |||
اخلاص شرط تعالی وجودی و لازمه لاینفک [[تکامل معنوی]] است که قبل، حین و بعد از عمل لازم است<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۲۹.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۳۸۲ ـ ۳۱۴.</ref> | |||
== کارکردهای [[معنویت]] == | |||
# [[نظام اخلاقی]]: بر اساس [[معنویت اسلامی]] همه در برابر [[جامعه]] مسئولاند، اما [[انسان]] اگر بخواهد در وضعیت جامعه خود، [[کشور]] خود و [[زندگی]] خود، [[تحول]] ایجاد کند، باید این تحول را از خود آغاز کند و در خود تحول درونی به وجود آورد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱/۱/۱۳۷۷.</ref>؛ زیرا [[خودسازی]] و تحول درونی دو پیامد مهم و سازنده دارد. نخست اینکه تحول درونی، [[راهنما]] و واعظی در درون انسان را بیدار میکند و در نتیجه او را نسبت به [[تعالیم]] و تربیتهای [[اولیای خدا]] نرم و پذیرا میسازد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۵/۸/۱۳۷۰.</ref>. دوم اینکه با معنویت و [[توکل]] و [[توجه به خدا]] [[دلها]] مستحکم و [[قوی]] و ساخت درونی محکم میشود، در نتیجه میتواند به میدان [[دیگرسازی]] و جهان سازی وارد شود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۶/۲/۱۳۷۰.</ref>. | |||
# [[نظام حقوقی]]: [[معنویت اسلامی]] پایه و مایه [[نظام حقوقی اسلام]] است و رشد معنوی [[مردم]] [[غایت]] این نظام حقوقی است. | |||
# [[نظام فرهنگی]]: معنویتگرایی یا معنویتگریزی در اولین جایی که خود را نشان میدهد، در ساحت فرهنگ است و [[باورها]] و ارزشها و رفتارهای مردم را دگرگون میکند. در جامعهای که به سوی [[حیات طیبه]] در حرکت است، ابتدا معنویت در فرهنگ این جامعه بروز پیدا میکند و سپس سایر ساحتهای زندگی آنها را هماهنگ با ارزشها و بینشهای معنوی به سامان میآورد و از رفتارها و نمادهای معنوی سرشار میسازد. معنویت برای [[بشر]] یک «[[تغذیه]] [[روحی]]» است و نمیتواند بدون معنویت برای مدت طولانیای راحت زندگی کند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۴/۳/۱۳۷۴.</ref>. در فرهنگ منهای معنویت نسلهای [[جوان]] به ستوه میآیند، خودکشی زیاد میشود، [[خانوادهها]] متلاشی میشوند و [[جوانان]] به آوارگی میافتند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۴/۳/۱۳۷۴.</ref>. | |||
# [[پیشرفت اسلامی]]: [[رشد]] مادی و [[رشد معنوی]] هر دو مورد [[نیاز انسان]] است و هیچ کس با یکی از این دو به [[تنهایی]] نمیتواند [[زندگی]] مورد [[رضای خدا]] را داشته باشد. از نظر [[اسلام]] تئوریهای صرفاً مادی که [[سرمایهگذاری]] را [[موتور]] محرک [[پیشرفت]] میدانند مردود است. مهمتر از این [[سرمایه]] [[انسانی]] است و از آن مهمتر سرمایه معنوی است. [[معنویت]] در [[ارتباط]] با پیشرفت دو اثر جدی دارد، نخست اینکه دایره بهرههای مادی را از [[هوس]] محوری به «[[نیازمندی]]» [[تغییر]] میدهد و دوم اینکه بر اساس [[قوانین عالم]] معنویت موجب [[گشایش]] گنجینههای نعمات [[الهی]] خواهد شد. [[ایمان به خدا]] و عمل کردن به خواست [[خدا]] و جلب رضای او موجب افزایش [[داراییها]]، برخورداریها و نعمتهای مادی میشود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱/۸/۱۳۷۰.</ref>. «توهم [[تقابل]] و تضاد میان [[عقلانی]] زیستن و [[توسعه]] یافتگی از یک طرف، و [[معنوی]] زیستن و [[اخلاقی]] زیستن از طرفی دیگر» یک خطای بزرگ است که [[انسان]] را از [[رشد]] و مادی و معنوی مطلوب [[محروم]] میکند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲/۱/۱۳۸۹.</ref>. | |||
# [[آموزش و پرورش]]: اساس آموزش و پرورش این است که انسان را در جهت دستیابی به [[هدف]] خلقتش که [[شکوفایی معنوی]] و [[معرفت]] و [[بندگی]] خداست، آماده کند. مراحل آموزش و پرورش و ابعادی که باید در این [[نظام]] [[پوشش]] مناسب پیدا کنند، سه محور را شامل میشود. نخست [[تربیت]] «[[فکر]]» است به این معنا که بنیۀ [[اعتقادی]] او تقویت شود و بتواند در برابر «عوامل سلبی و معارض» [[مقاومت]] کند. دوم تربیت [[قلبی]] و [[روحی]] است به این معنا که «حالت [[خشوع]]» و «حالت ذکر و [[توجه به خدا]]» در وجود او ایجاد شود. سوم تربیت [[رفتاری]] که با نشان دادن [[رفتار]] درست و [[الگوی عملی]] امکان پذیر است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۰/۴/۱۳۸۹.</ref>. | |||
# [[نظام عبادی]]: [[عبادت]] پوستهای است برای [[حفاظت]] از [[معنویت]] درونی انسان و از این منظر همه [[عبادات]] جلوه معنویتی هستند که در [[قلب]] [[عابد]] جا دارد و در قالب [[مناسک]] و [[اعمال عبادی]] نمود پیدا میکند. عبادات دو کارکرد اساسی در ساختار معنوی [[اسلامی]] دارند. نخست اینکه در متن [[زندگی مادی]] و تلاش و [[مجاهدت]] [[دنیوی]]، [[دنیا]] و [[زندگی]] این جهانی را به منزله گذرگاه و فرصتی برای جلب [[رضای خدا]] و [[شکوفایی معنوی]] تثبیت میکنند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۳۱/۶/۱۳۷۵.</ref>. از سوی دیگر جلوه [[معنویت]] درونی به صورت [[اعمال]] ظاهری، نمادی است که یاد معنویت را در دلهای سایر [[مردم]] زنده میکند و [[روح]] معنویت را در زندگی آنها میدمد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۱/۱۱/۱۳۷۵.</ref>. | |||
# [[نظام سیاسی]]: هزاران سال است که مردم دنیا در تیرهروزی زندگی میکنند، غیر از دورانهای کوتاهی در [[زمان]] [[حکومت]] برخی از [[پیامبران]] و دوران کوتاه [[حکومت امام علی]]{{ع}}. علت مشکل عدم [[حاکمیت]] [[دین خدا]] و مبنا قرار گرفتن معنویت برای [[سیاست]] است. «[[اعراض]] از معنویت و [[دین]]» [[رذایل]] [[انسانی]] را برجسته میکند و در این شرایط «عدهای [[مستکبر]] و عدهای مستضعفاند»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۴/۱۱/۱۳۶۹.</ref>. بارزترین نشانه [[جامعه]] عادلانه که تحقق آن آرزوی [[پیامبران]] بوده، این است که «[[حکومت]] در آن جامعه، تحمیلی، [[فاسد]] و [[ضد]] مردمی نباشد»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۵/۱/۱۳۷۰.</ref>. | |||
# [[نظام قضایی]]: [[هدف پیامبران]] از [[تعلیم]] و پرورش معنوی [[انسانها]] برقراری [[قسط]] بوده است. قسط یعنی «[[عدل]] در مناسبات [[اجتماعی]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱/۱۱/۱۳۷۱.</ref>. قوه قضائیه]] برای عدل است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۷/۴/۱۳۸۸.</ref> و تلاش برای [[برقراری عدالت]] یعنی [[مبارزه با ظلم]] که نیاز به [[نیروی معنوی]] بالایی دارد. | |||
# نظام [[دفاعی]] و [[امنیتی]]: [[مبارزه]] با نیروهای استکباری [[جامعه]] برای [[رشد]] و شکوفایی معنوی [[مردم]] و [[تزکیه]] انسانها [[ضرورت]] دارد. «[[استکبار]] یعنی ایستادن در برابر [[حق]]»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۹/۸/۱۳۷۵.</ref> و علت پیدایش آن [[جهالت]] است. «[[جاهلیت]] یعنی مقابله با حق» که در طول [[تاریخ]] موجب پیدایش گروهی به نام [[مستکبر]] و گروهی زیردست به نام [[مستضعف]] شده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۹/۴/۱۳۸۹.</ref>. برای مبارزه با استکبار و [[ستم]]، [[خودسازی]] لازم است و کسانی که مبارزه درونی کرده باشند، میتوانند در برابر مستکبران بایستند و معنای [[حقیقی]] [[جهاد]] هر دو جنبه را در بر میگیرد: هم [[مجاهدت]] درون خود، هم مجاهدت در محیط بیرون<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۸/۱۰/۱۳۷۷.</ref>. جهاد درونی و بیرونی تأثیرات متقابلی بر هم دارند. وقتی [[انسان]] وارد میدان جهاد با [[مستکبران]] میشود، درون او نیز رو به [[تزکیه]] میرود، سخنان مجاهدانی که از جام [[شهادت]] نوشیدند جریان «[[حکمت]] [[معنوی]]» و تجلی «[[نورانیت]] [[الهی]]» است، که بسیار درسآموز و سازنده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۷/۶/۱۳۷۰.</ref>. | |||
# [[تمدن اسلامی]]: [[تمدن]] غرب بر اساس تجزیه ساحتهای مختلف [[زندگی]] و جدایی آنها از معنویت شکل گرفت و در ابتدا [[علم]] را از [[اخلاق]] و معنویت جدا کرد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۰/۸/۱۳۸۵.</ref> و بر اساس [[دانش]] و [[تفکر]] جدا از [[معنویت]] به [[اندیشه]] در حوزه [[سیاست]] پرداخت و معنویت را از سیاست جدا کرد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۹/۲/۱۳۸۴.</ref>. [[معنویت اسلامی]] اما بر اساس [[طاعت خدا]] [[استوار]] است و شاخص آن معنویت است. اجزای هندسه [[الهی]] که بر اساس [[طاعت]] خطی صورت گرفته و در [[نظام اسلامی]] نقش اساسی پیدا کرده عبارت است از [[توحید]] که «پایه اصلی» است و دو پایه مهم دیگر «[[عدل]]» و «[[کرامت انسان]]» است. تأمین این پایهها برای زندگی با «هیچ حرکت فردی امکان پذیر نبود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۶/۱۲/۱۳۸۸.</ref>. | |||
# [[آزادی]]: آزادی یعنی حذف موانعی که بر سر راه [[شکوفایی]] استعدادهای [[انسانی]] قرار دارد، بنابراین آزادی باید بر اساس [[ساختار وجودی انسان]] و چگونگی [[آفرینش]] او تعریف شود. آزادی با این ابعاد در [[حقیقت]] آزادی [[فطرتها]] و عقلهاست که رهاورد [[بعثت پیامبر]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۸/۱۰/۱۳۷۸.</ref>. در [[نظام اسلامی]] و [[تمدن اسلامی]] با «سلطههای [[شیطانی]]» و «نظامهای مبتنی بر «[[زور]] و [[قلدری]] و زاینده [[ظلم]]، [[جهل]]، [[اختناق]]، [[استبداد]]، [[تحقیر]] [[انسان]] و [[تبعیض]] نژادها» به شدت [[مبارزه]] میشود و به جز آنان «با همه [[انسانها]] ـ چه هم [[کیش]] و چه ناهم کیش ـ به [[محبت]] و مساعدت» [[رفتار]] میشود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۳۱/۶/۱۳۶۶.</ref>. | |||
# [[عدالت]]: در بنای یک [[جامعه]]، عدالت از همه چیز مهمتر است و [[حقیقت]] آن در عرصه عینی جامعه [[عدم تبعیض]] در [[حقوق]] و حدود و [[احکام]] است. هم حقوق و مزایای مادی در جامعه باید به دور از تبعیض [[توزیع]] شود و هم حدود و [[احکام دینی]] بدون تبعیض به [[اجرا]] گذاشته شود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۲/۱۲/۱۳۶۸.</ref>. آنچه عدالت را تضمین میکند، انسان [[معتقد]] جازم عازم با [[اراده]] [[خداترس]] است. با [[معنویت]] و [[ترس از خدا]] [[عدالت]] برقرار میشود، بدون معنویت نظامهای [[اداری]] و «دستگاههای متنوع و امروزی» گاهی «زمینه» عدالت میشود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۷/۴/۱۳۸۸.</ref>. | |||
# [[استقلال]]: [[مستکبران]] برای [[حفظ]] [[تسلط]] بر [[مردم]]، باید از «[[بیداری]]» آنان جلوگیری کنند و به فسادشان میکشند، کسی که به [[فساد]] کشیده شد، [[شهامت]] [[مبارزه]] را از دست میدهد. معنویت، [[روح]] بیداری را در مردم میدمد و آنها را متوجه عظمتهای [[انسانی]] و [[شکوه]] و [[پاکی]] [[الهی]] میکند، در این صورت دیگر [[پلیدی]] را نخواهند پذیرفت و زیر [[سلطه]] کسی نخواهند رفت. [[انسان]] اگر به خود بیاید و خود را از منظر [[معنوی]] و الهی بشناسد، در برابر هیچ کس غیر از [[خدا]] سر [[تعظیم]] فرود نخواهد آورد و [[توحید حقیقی]] در زندگی او تحقق مییابد<ref>[[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۳۸۶ ـ ۳۹۸.</ref>. | |||
== موانع معنویت == | |||
# [[تکبر]]: شیطانیترین صفتی که ممکن است [[انسان]] را [[مبتلا]] کند و او را از مسیر [[شکوفایی معنوی]] بازدارد تکیر است که عبارت است از نسبت دادن هر گونه بزرگی و امتیاز به خود، بدون اینکه آن را [[عنایت]] و لطفی از سوی [[خداوند]] بداند و [[متواضعانه]] [[شکرگزار]] و [[منت]]پذیر او باشد. این آفت بزرگ [[معنوی]] در [[قرآن کریم]] به نامهای گوناگون مورد تأکید قرار گرفته است؛ نامهایی نظیر: «[[استعلا]]»، «[[علوّ]]»، «[[استکبار]]» و «تکبر» با گسترش [[روح]] تکبر و استکبار در انسان، نه تنها خود او به [[انحراف]] میرود و استعدادهای معنویاش را تباه میکند، بلکه دیگران را نیز با این توجیح که [[پستتر]] از او هستند، به زیر [[سلطه]] میآورد و [[فساد]] خود را به آنها تسری میدهد. | |||
# [[حب دنیا]]: دل بستن به [[امور دنیوی]] حد یقف ندارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۱/۳/۱۳۸۷.</ref>؛ زیرا [[قلب]] و [[روح انسان]] جای خداست و گنجایش نامحدود دارد، به همین علت هرچه از دنیای محدود به دست آورد [[احساس]] سیری و [[رضایت]] نخواهد کرد، از این رو دامنه سلطه [[تجاوز]] و [[ستم]] به طور نامحدودی گسترده میشود و انسانهای [[مستکبر]] و [[سلطهگر]] پس از [[محرومیت]] خودشان از دستیابی به [[کمالات معنوی]] و قرارگرفتن در [[جاذبه]] [[لطف الهی]]، سایر [[مردم]] [[مستضعف]] و تحت سلطه خودشان را هم از کمالات معنوی [[محروم]] میکنند. | |||
# جدا انگاری [[دنیا]] و [[آخرت]]: یکی از بزرگترین مظاهر [[شرک]] در عصر حاضر، «تفکیک دنیا از [[آخرت]]» است. این تفکیک در مرحله اول دست [[پرهیزکاران]] و [[صالحان]] را از [[امور دنیوی]] کوتاه میکند و [[فرصت]] را به «[[زورگویان]] و چپاولگران و [[ابرقدرتها]]» میدهد، به طوری که گویی «[[استضعاف]] و [[استعباد]] و [[استثمار]] خلایق و [[علو]] و [[استکبار]] نسبت به [[بندگان خدا]] [[حق]] مسلم آنهاست»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۴/۴/۱۳۶۸.</ref> و با [[تسلط]] [[اهل]] ستم، زمینههای [[تزکیه]] و [[شکوفایی معنوی]] برای [[مردم]] بسیار محدود میشود. تفکیک دنیا از آخرت [[شعار]] متحجرانی است که [[دین]] و [[معنویت]] بیخطر برای [[مستکبران]] را ترجیح میدهند و «قلبهای آنها جایگاه کنه [[مجاهدان]] [[فی سبیل الله]] و [[جوانان]] [[مؤمن]] و پرچمداران [[حقیقت]] است». | |||
# [[لجاجت]]، تباه کننده سرمایه معنوی: لجاجت با [[تکبر]] و استکبار گره خورده است و افراد لجوج [[آمادگی]] پذیرش حقیقت را ندارند. همین موضوع موجب میشود که اولاً امکان [[تغییر]] و [[تحول]] [[اخلاقی]] خود را از دست میدهند. ثانیاً لجاجت «[[انسان]] را از حقیقت دور میکند و ثالثاً روزنههای [[روشنایی]] را در [[دل انسان]] میبندد و «در او، [[باطن]] و [[اعتقاد]] و عقیدهای [[دروغین]] به وجود میآید». یعنی اساس [[تفکر]] و [[باور]] او دروغین میشود، اگرچه در ابتدا میدانست این موضوع نادرست است، اما در اثر لجاجت به تدریج حقیقت در نظر او مشتبه میشود و با قوت بیشتری در برابر حق میایستد و استکبار میورزد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۴/۱۱/۱۳۷۳.</ref>. | |||
# غرور: یکی دیگر از عوامل [[سقوط]] معنوی و موانع رشد و تعالی معنوی غرور است. غرور [[انسان]] را بزرگ مینماید و نسبت او را با [[خداوند]] به هم میزند. نسبت [[عبودیت]]، [[نیازمندی]] و [[فقر]] و نیستی ما را در [[جاذبه]] [[لطف الهی]] قرار میدهد. [[مغرور]] شدن به خود، مقدمه لغزیدن و مقدمه [[شکست]] خوردن است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۴/۲/۱۳۸۸.</ref> | |||
# بیتقوایی جمعی: وقتی [[تقوا]] در دلهای [[مردم]] یک [[جامعه]] رواج پیدا میکند، سایر مردم به [[راحتی]] تقوا میورزند و در مقابل، بیتقوایی نیز میتواند روی دیگران تأثیر گذارد و اگر این اثر زیاد شود، جامعه را متأثر میکند. «گاهی عمل یک فرد، روی یک مجموعه اثر میگذارد»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۷/۶/۱۳۷۰.</ref> و موجب [[سقوط]] و [[شقاوت]] یک گروه بزرگ میشود. در ابتدا به صورت لغزشهای سادهای است که در جامعه رواج پیدا میکند، اما گاهی به [[انحراف]] در [[عقیده]] منتهی میشود» و به [[سادگی]] [[اصلاح]] نمیپذیرد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۰/۶/۱۳۸۸.</ref>. | |||
# حکومتهای [[فاسد]]: در یک جامعه [[حاکمان]] و [[قدرتمندان]] نقش هنجار دهنده دارند و [[ارزشها]] و رفتارهای آنها معیار و الگوی مردم است. هم از این رو حکومتهای فاسد نمیتوانند محیط مناسبی را برای [[تهذیب]] [[اخلاقی]] و [[رشد معنوی]] به وجود بیاورند. «تهذیب اخلاقی در [[حکومت طاغوت]] بسیار مشکل است»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۹/۷/۱۳۷۷.</ref>. در صورتی که ساختار [[اجتماعی]] بر اساس «[[نظامات]] [[جائر]]» و از ناحیه [[شیطان]] باشد، نمیتواند [[مردم]] را «به سر [[منزل]] مقصود برساند»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۶/۱۲/۱۳۸۸.</ref>. | |||
# [[تحریف دین]] از سوی [[سلطهگران]]: [[گرایش]] به [[خدا]] و [[معنویت]] و میل به فراروی از عالم ماده با هستی و [[آفرینش انسان]] آمیخته شده و هیچ قدرتی بدون توجیه معنوی نمیتواند بر [[افکار]] و [[قلوب]] مردم [[تسلط]] یابد. بدون [[شک]] [[دین]] و معنویت [[حقیقی]] [[انسانها]] را بیدار میکند و از زیر [[سلطه]] بیرون میآورد و شرایط [[ناگواری]] را برای [[مستکبران]] و طبقه [[سلطهگر]] [[جامعه]] رقم میزند. [[دینی]] که از آموزههای سازنده تهی باشد و در سرگرم کردن مردم به امور شبه معنوی [[کارایی]] داشته باشد. در این مسیر [[ابرقدرتها]] به این نتیجه رسیدهاند که دین را از صفحه عالم بزدایند،... اگر چه به ظواهرش هم احتفاظ بشود»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۹/۱۱/۱۳۶۸.</ref>. برای مقابله با این «استحاله معنوی» راه روشن این است که «از لحاظ بنیه معنوی، انسانها را سالم و [[قوی]] و خوب نگهداریم»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۱/۲/۱۳۷۰.</ref>.<ref>[[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۳۹۹ ـ ۴۰۲.</ref> | |||
# [[تبعیت]] از هواهای نفس: [[سقوط]] معنوی انسان مثل صعود معنویاش تدریجی و مرحله به مرحله است و [[آدمی]] قدم به قدم در اثر تمنیات و [[تمایلات]] حیوانی تنزل یافته و سیر نزولی میکند تا درکات را یکی بعد از دیگری تجربه کند و گاهی با یک متابعت از نفس به چندین [[مفاسد]] و مهالک [[مبتلا]] میشود<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۷۱.</ref>. انسان در اثر [[حاکمیت]] نفس بر خود، [[انوار]] [[عقل]] و [[ایمان]] را در خود خاموش میکند و ولادت ثانیه که ولادت انسانیه است را [[درک]] و دریافت نمیکند<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۶۹.</ref>. بنابراین [[حب]] به نفس ریشه معنویتسوزی و همه [[مشکلات]] سیر و سلوک عرفانی است<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۲۲.</ref>. | |||
# [[حب دنیا]]: با توجه به [[آموزههای اسلامی]] همه خطاها از [[حب]] دنیاست، از حب [[شهرت]] است که [[محبت دنیا]] انسان را به [[هلاکت]] [[ابدی]] میکشاند<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۲۴؛ صحیفه امام، ج۶، ص۲۸۴.</ref>. | |||
# [[غفلت]] و [[فراموشی]] [[آخرت]]: [[معاد]] گریزی، غفلت از حساب و کتابهای [[قیامت]] و فراموش کردن آخرت در گفتار، [[کردار]] و [[رفتار]]، مایه [[بدبختی]] و از دست دادن [[معنویت]] است<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۷۵ ـ ۱۷۶.</ref>. | |||
# [[انکار]] مقامات معنوی: یکی از بدترین خارهای طریق کمال و وصول به [[مقامات]] معنویه انکار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است چه اینکه این انکار [[روح]] [[شوق]] را میمیراند و [[آتش]] [[عشق]] را خاموش میکند و انسان را از [[طلب]] باز میدارد<ref>شرح چهل حدیث، ص۵۰۷؛ آئینه جمال، ص۶۰-۶۱.</ref>. | |||
# غفلت از [[گناه]] و کوچک شمردن آن: یکی از موانع مهم از دست دادن معنویت یا عدم دستیابی به معنویت، گناه کردن و کوچک دانستن گناه است. [[علم]] بدون عمل<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۵۲.</ref>، [[بغض]] [[عدل]] و حب [[ظلم]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۱۳.</ref>، [[نفاق]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۵۷.</ref>، [[عصبیت]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۴۵.</ref> و... از موانع [[تربیت معنوی]] و [[سیر و سلوک]] [[الهی]] شمرده می شود<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۳۱۹.</ref>. | |||
== نتیجه == | |||
معنویت یک [[حقیقت]] جمعی است که [[شکوفایی]] و پویش آن به [[زندگی اجتماعی]] و کیفیت پیوند انسانها با هم گره خورده است. معنویت ماهیتی اجتماعی دارد و بدون وجود جامعهای معنوی، زیست معنوی انسان به صورت فردی کامل مطلوب را نخواهد یافت. استدلالهای تبیین کننده این نظریه که از این مقاله استفاده میشود، از این قرار است: | |||
# [[خدای متعال]] [[روح]] هستی و [[حقیقت]] هستی است و [[انسان]] جلوهای از [[روح خدا]] و [[نور]] بیکران [[الهی]] است. | |||
# جامعه معنوی با تثبیت [[ارزشها]] و الگوهای عمل معنوی شکل میگیرد و [[روابط]] افراد بر اساس [[ایمان]]، [[تقوا]] و [[یاد خدا]] سامان میگیرد. در چنین محیطی روابط اجتماعی ماهیتی یادآورانه دارد و افراد در روابط اجتماعی همواره یاد خدا و نور او را در [[قلب]] یکدیگر منعکس مینمایند و پیش از رسیدن به [[بهشت اخروی]] «[[بهشت]] [[صفا]] و [[آرامش]]» را [[تجربه]] میکنند. | |||
# گذشته از روابط آشکار و طبیعی که میان افراد جامعه وجود دارد، نهادهای [[اجتماعی]] و نقشهای که [[جامعه]] بر آن [[استوار]] شده میتواند [[سیر به سوی خدا]] را میسر سازد و یا راه رسیدن به او را به [[بیراهه]] بکشد. تحقق هندسه [[الهی]] در یک جامعه، زمینه مساعدی برای [[رشد]] و [[شکوفایی معنوی]] است. | |||
# رویکرد [[مستکبران]] و [[رفتار]] [[فساد]] گسترانه آنها، موجب فساد دیگران میشود و [[طبیعت]] قدرتگرای [[استکبار]] موجب [[محرومیت]] [[مردم]] از [[آزادی معنوی]] و دستیابی به فرصتهای مناسب برای رشد و شکوفایی معنوی میشود. | |||
نقش [[حکومت]] فراتر از اینکه در شکلگیری سایر نهادهای [[اجتماعی]] و پیاده شدن هندسه [[الهی]] تأثیر فراوانی دارد، به طور مستقیم در [[معنوی]] زیستن مردم، یا پیدایش گرایشهای [[ضد]] معنوی در آنها تأثیر گذار است. شالوده حکومت و بینشها و ارزشهای [[حاکمان]] در [[جامعه]] [[ارزش]] آفرین و [[هنجار]] دهنده است<ref>[[حمید رضا مظاهریسیف|مظاهریسیف، حمید رضا]]، [[نظام معنویت اسلامی - مظاهریسیف (مقاله)|مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]]، ص۴۰۳.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |