پرش به محتوا

خولان در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عمر رضا کحاله' به 'عمر رضا کحاله'
جز (جایگزینی متن - 'عمر رضا کحاله' به 'عمر رضا کحاله')
خط ۱۸: خط ۱۸:
از مشهورترین بطون این شاخه می‌توان به سَحار، بنوجماعه، بنومالک، [[کرب]] و [[مهره]] اشاره کرد<ref> مقحفی، معجم البلدان و القبائل الیمنیة، ذیل مادّه.</ref> «خولان قُضاعه» یا «خولان [[شام]]» هم گروهی دیگر از [[قبیله]] خولان بودند که به شمال [[مهاجرت]] کردند. از شاخه‌های قبیله خولان در خارج از [[یمن]] باید از بلی، [[اسلم]]، [[نهد]]، جُهینه و بَهراء نام برد<ref> مقحفی، معجم البلدان و القبائل الیمنیة، ذیل مادّه.</ref> برخی از محققان [[عرب]] مانند [[نشوان بن سعید حمیری]]<ref> نشوان بن سعید حمیری، شمس‌العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، ج ۷، ص۴۷۲۴.</ref>[[خولان]] [[قضاعه]] و عالیه را یکی دانسته است.<ref> دانشنامه جهان اسلام، مقاله «خولان»، بهزاد لاهوتی، ج۱۶، ص۴۸۵.</ref>
از مشهورترین بطون این شاخه می‌توان به سَحار، بنوجماعه، بنومالک، [[کرب]] و [[مهره]] اشاره کرد<ref> مقحفی، معجم البلدان و القبائل الیمنیة، ذیل مادّه.</ref> «خولان قُضاعه» یا «خولان [[شام]]» هم گروهی دیگر از [[قبیله]] خولان بودند که به شمال [[مهاجرت]] کردند. از شاخه‌های قبیله خولان در خارج از [[یمن]] باید از بلی، [[اسلم]]، [[نهد]]، جُهینه و بَهراء نام برد<ref> مقحفی، معجم البلدان و القبائل الیمنیة، ذیل مادّه.</ref> برخی از محققان [[عرب]] مانند [[نشوان بن سعید حمیری]]<ref> نشوان بن سعید حمیری، شمس‌العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، ج ۷، ص۴۷۲۴.</ref>[[خولان]] [[قضاعه]] و عالیه را یکی دانسته است.<ref> دانشنامه جهان اسلام، مقاله «خولان»، بهزاد لاهوتی، ج۱۶، ص۴۸۵.</ref>


جایگاه خَولان [[قضاعه]]، [[شهر]] بزرگ و آباد «صَعْدَةَ»<ref> یعقوبی، البلدان، ص۹۸ و همدانی، صفة جزیرةالعرب، ص۲۱۷ و ۲۲۴.</ref> در مجاورت [[قبیله همدان]]<ref> همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۸.</ref> بود که تا [[صنعا]] شصت فرسخ و تا «خَیوان» شانزده فرسخ فاصله داشت.<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۴۰۶ ذیل کلمه صعده.</ref> از دیگر مناطق آنان «[[شرف]] البیاض» و «قیوان» بود.<ref> عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۲۲۴.</ref> ضمن آنکه از «مخلاف رداع» که بین نجد و [[حمیر]] قرار داشت، «میان نجد [[مذحج]]» و «قرن» هم به عنوان بلاد [[قبیله]] [[خولان]] یاد شده است.<ref> عمررضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۶۶؛ [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۸۱-۸۲.</ref> در «قَحمِه» که نزدیک زَبید است نیز بخشی از [[مردم]] خَولان با [[قبایل]] اشعر و [[همدان]] سکونت داشتند. <ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۷، ص۲۲.</ref> همچنین «عشّان» را از منازل این [[قوم]] و «کنن» را از کوه‌های این قبیله گفته‌اند.<ref> عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۶۶.</ref> آنان دره حاصل‌خیز به نام «دره علاف» را مالک بودند که در آن به [[کشاورزی]] می‌‌پرداختند و محصولات فراوانی را از آن، عاید خود می‌‌کردند.<ref> همدانی، صفة جزیرةالعرب، ص۲۲۴.</ref>
جایگاه خَولان [[قضاعه]]، [[شهر]] بزرگ و آباد «صَعْدَةَ»<ref> یعقوبی، البلدان، ص۹۸ و همدانی، صفة جزیرةالعرب، ص۲۱۷ و ۲۲۴.</ref> در مجاورت [[قبیله همدان]]<ref> همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۸.</ref> بود که تا [[صنعا]] شصت فرسخ و تا «خَیوان» شانزده فرسخ فاصله داشت.<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۴۰۶ ذیل کلمه صعده.</ref> از دیگر مناطق آنان «[[شرف]] البیاض» و «قیوان» بود.<ref> [[عمر رضا کحاله]]، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۲۲۴.</ref> ضمن آنکه از «مخلاف رداع» که بین نجد و [[حمیر]] قرار داشت، «میان نجد [[مذحج]]» و «قرن» هم به عنوان بلاد [[قبیله]] [[خولان]] یاد شده است.<ref> عمررضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۶۶؛ [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص۸۱-۸۲.</ref> در «قَحمِه» که نزدیک زَبید است نیز بخشی از [[مردم]] خَولان با [[قبایل]] اشعر و [[همدان]] سکونت داشتند. <ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۷، ص۲۲.</ref> همچنین «عشّان» را از منازل این [[قوم]] و «کنن» را از کوه‌های این قبیله گفته‌اند.<ref> [[عمر رضا کحاله]]، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۶۶.</ref> آنان دره حاصل‌خیز به نام «دره علاف» را مالک بودند که در آن به [[کشاورزی]] می‌‌پرداختند و محصولات فراوانی را از آن، عاید خود می‌‌کردند.<ref> همدانی، صفة جزیرةالعرب، ص۲۲۴.</ref>


[[سرزمین]] [[خولان]] در [[عصر جاهلی]]، به سبب [[آبادانی]] و وفور محصولات کشاورزی، به‌ویژه غلّات، مشهور بود.<ref> همدانی، صفة جزیرةالعرب، ص۲۲۴.</ref> بیشتر خولانیان پس از [[فتوحات اسلامی]] متفرق شدند و در مناطق مفتوحه پراکنده شدند.<ref> رجوع کنید به ابن‌کلبی، نَسب مَعَدّ و الیمن الکبیر، ج ۱، ص۱۷۸؛ حرفوش، قبیلة طیء فی الجاهلیة و الاسلام، ص۹۵.</ref> بسیاری از آنان در [[شام]] <ref> رجوع کنید به سمعانی، الانساب، ج ۲، ص۴۱۹.</ref> و برخی نیز در [[مصر]]<ref> عامری ناصری، الاصول الیمنیة فی القبائل العربیة و رجالها، ص۱۲۹.</ref> به‌ویژه [[فُسطاط]] و روستاهای «اَهْناس»، «بَهَسْنا» و «قَیْس» ساکن شدند.<ref> ابن‌عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۱۴۲؛ بری، القبائل العربیة فی مصر فی القرون الثلاثة الاولی للهجرة، ص۲۰۸.</ref> از نشانه‌های حضور پرشمار خولانیان در مصر، وجود مصلایی در محله «قرافه» است که به گزارش مَقریزی در [[قرن نهم]]،<ref> مَقریزی، المواعظ و الاعتبار فی ذکر الخطط و الآثار، ج ۴، قسم ۲، ص۴۵۴.</ref> این مصلا همچنان محل برپایی برخی جشن‌ها بوده است.<ref> نیز رجوع کنید به عامری ناصری، الاصول الیمنیة فی القبائل العربیة و رجالها، ص۱۲۹.</ref> همچنین بر روی قبرهای متعلق به [[قرن سوم]] در برخی نواحی [[مصر]] و روی پاپیروسها نام خولانیان [[مشاهده]] می‌شود.<ref> عامری ناصری، الاصول الیمنیة فی القبائل العربیة و رجالها، ص۱۲۹؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه.</ref>  
[[سرزمین]] [[خولان]] در [[عصر جاهلی]]، به سبب [[آبادانی]] و وفور محصولات کشاورزی، به‌ویژه غلّات، مشهور بود.<ref> همدانی، صفة جزیرةالعرب، ص۲۲۴.</ref> بیشتر خولانیان پس از [[فتوحات اسلامی]] متفرق شدند و در مناطق مفتوحه پراکنده شدند.<ref> رجوع کنید به ابن‌کلبی، نَسب مَعَدّ و الیمن الکبیر، ج ۱، ص۱۷۸؛ حرفوش، قبیلة طیء فی الجاهلیة و الاسلام، ص۹۵.</ref> بسیاری از آنان در [[شام]] <ref> رجوع کنید به سمعانی، الانساب، ج ۲، ص۴۱۹.</ref> و برخی نیز در [[مصر]]<ref> عامری ناصری، الاصول الیمنیة فی القبائل العربیة و رجالها، ص۱۲۹.</ref> به‌ویژه [[فُسطاط]] و روستاهای «اَهْناس»، «بَهَسْنا» و «قَیْس» ساکن شدند.<ref> ابن‌عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۱۴۲؛ بری، القبائل العربیة فی مصر فی القرون الثلاثة الاولی للهجرة، ص۲۰۸.</ref> از نشانه‌های حضور پرشمار خولانیان در مصر، وجود مصلایی در محله «قرافه» است که به گزارش مَقریزی در [[قرن نهم]]،<ref> مَقریزی، المواعظ و الاعتبار فی ذکر الخطط و الآثار، ج ۴، قسم ۲، ص۴۵۴.</ref> این مصلا همچنان محل برپایی برخی جشن‌ها بوده است.<ref> نیز رجوع کنید به عامری ناصری، الاصول الیمنیة فی القبائل العربیة و رجالها، ص۱۲۹.</ref> همچنین بر روی قبرهای متعلق به [[قرن سوم]] در برخی نواحی [[مصر]] و روی پاپیروسها نام خولانیان [[مشاهده]] می‌شود.<ref> عامری ناصری، الاصول الیمنیة فی القبائل العربیة و رجالها، ص۱۲۹؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه.</ref>  
خط ۵۸: خط ۵۸:


== [[قبیله]] خولان و [[قیام عاشورا]] ==
== [[قبیله]] خولان و [[قیام عاشورا]] ==
در جریان [[واقعه عاشورا]] نیز [[شاهد]] حضور چندانی از سوی مردم خولان نیستیم.<ref> همان گونه که گفته شد بنا بر نقل برخی برخی منابع، غالب مرم خولان پس از فتح شام به این سرزمین مهاجرت کردند و در آن سرزمین ساکن شدند، از این رو طبیعی است که به علت حضور کم رنگ این قبیله در عراق شاهد نقش آفرینی حداقلی آنان در تحولات و وقایع عراق به خصوص در ایام حکومت امیرالمؤمنین {{ع}} باشیم. رجوع کنید به سمعانی، الانساب، ج ۲، ص۴۱۹؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۶۶. </ref> از میان شهدای [[واقعه کربلا]] تنها از یک نفر با نسبت خولانی یاد شده است و آن، [[جندب بن حجیر خولانی]] است. جندب از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} <ref> النمازی الشاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۴۰.</ref> و از بزرگان و سرشناسان [[شیعه]] و از [[اصحاب امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود و در جنگ‌های ایام آن [[حضرت]] از جمله صفین حضور داشت و در آن [[فرماندهی]] [[قبایل]] کنده و [[ازد]] را بر عهده داشت.<ref> النمازی الشاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۴۰.</ref> وی قبل از برخورد [[کاروان امام حسین]] {{ع}} با [[حر بن یزید]] به [[خدمت]] آن حضرت {{ع}} رسید و به [[کربلا]] آمد<ref> محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین {{ع}}، ص۱۷۴؛ النمازی الشاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۴۰؛محسن الامین، اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۴۳.</ref> و سرانجام در رکاب [[امام]] خویش به [[شهادت]] رسید.<ref> حمید بن احمد المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۱.</ref> [[جندب بن حجیر خولانی]] از جمله کسانی است که در [[زیارت ناحیه مقدسه]] از او نام برده شده و بر او [[سلام]] داده شده است.
در جریان [[واقعه عاشورا]] نیز [[شاهد]] حضور چندانی از سوی مردم خولان نیستیم.<ref> همان گونه که گفته شد بنا بر نقل برخی برخی منابع، غالب مرم خولان پس از فتح شام به این سرزمین مهاجرت کردند و در آن سرزمین ساکن شدند، از این رو طبیعی است که به علت حضور کم رنگ این قبیله در عراق شاهد نقش آفرینی حداقلی آنان در تحولات و وقایع عراق به خصوص در ایام حکومت امیرالمؤمنین {{ع}} باشیم. رجوع کنید به سمعانی، الانساب، ج ۲، ص۴۱۹؛ [[عمر رضا کحاله]]، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۶۶. </ref> از میان شهدای [[واقعه کربلا]] تنها از یک نفر با نسبت خولانی یاد شده است و آن، [[جندب بن حجیر خولانی]] است. جندب از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} <ref> النمازی الشاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۴۰.</ref> و از بزرگان و سرشناسان [[شیعه]] و از [[اصحاب امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود و در جنگ‌های ایام آن [[حضرت]] از جمله صفین حضور داشت و در آن [[فرماندهی]] [[قبایل]] کنده و [[ازد]] را بر عهده داشت.<ref> النمازی الشاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۴۰.</ref> وی قبل از برخورد [[کاروان امام حسین]] {{ع}} با [[حر بن یزید]] به [[خدمت]] آن حضرت {{ع}} رسید و به [[کربلا]] آمد<ref> محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین {{ع}}، ص۱۷۴؛ النمازی الشاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۴۰؛محسن الامین، اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۴۳.</ref> و سرانجام در رکاب [[امام]] خویش به [[شهادت]] رسید.<ref> حمید بن احمد المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۱.</ref> [[جندب بن حجیر خولانی]] از جمله کسانی است که در [[زیارت ناحیه مقدسه]] از او نام برده شده و بر او [[سلام]] داده شده است.


در آن سوی میدان هم، از حضور فردی به نام [[عبدالله بن قیس خولانی]] در جمع [[قتله]] [[کربلا]] خبر داده شده است. نقل است که مختار به هنگام انتقامش از شرکت کنندگان در شهادت [[سید]] و [[سالار شهیدان]] {{ع}}، دستور احضار او و چند تن دیگر را احضار کرد. مختار، آنان را بواسطه مشارکت در [[شهادت امام حسین]] {{ع}} ملامت کرد و سپس دستور داد تا آنان را به [[جرم]] تاراج کالای ورس<ref>دانه‌های رنگی زرد جهت رنگ آمیزی لباس و مو.</ref> [[حضرت]] و به یغما بردن [[لباس]] ایشان به [[هلاکت]] برسانند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۰۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۸؛ فسوی، المعرفة و التاریخ، ج۲، ص۳۲۰.</ref>
در آن سوی میدان هم، از حضور فردی به نام [[عبدالله بن قیس خولانی]] در جمع [[قتله]] [[کربلا]] خبر داده شده است. نقل است که مختار به هنگام انتقامش از شرکت کنندگان در شهادت [[سید]] و [[سالار شهیدان]] {{ع}}، دستور احضار او و چند تن دیگر را احضار کرد. مختار، آنان را بواسطه مشارکت در [[شهادت امام حسین]] {{ع}} ملامت کرد و سپس دستور داد تا آنان را به [[جرم]] تاراج کالای ورس<ref>دانه‌های رنگی زرد جهت رنگ آمیزی لباس و مو.</ref> [[حضرت]] و به یغما بردن [[لباس]] ایشان به [[هلاکت]] برسانند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۰۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۸؛ فسوی، المعرفة و التاریخ، ج۲، ص۳۲۰.</ref>
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش