ابومحمد انصاری: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'تاریخ نگاران' به 'تاریخنگاران'
(←منابع) |
جز (جایگزینی متن - 'تاریخ نگاران' به 'تاریخنگاران') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
ابن عساکر<ref>ابن عساکر، ج۶۷، ص۱۷۴-۱۷۹.</ref> اطلاعات دو نام نخست را ذیل ابومحمد انصاری آورده و هر دو نام را [[روایت]] کرده است. ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref> هر دو نام را یکی و همان ابو محمد انصاری دانسته است و احتمال داده که "[[أوس بن أصرم]]" از [[نسب]] [[مسعود بن زید]] حذف شده باشد؛ یعنی [[مسعود بن اوس بن أصرم بن زید]] بوده است. دلیل این [[اتحاد]] اینکه [[موسی بن عقبه]] هر دو را [[بدری]] شمرده است. این بیان [[ابن اثیر]] صحیح نیست و برگرفته از نقل [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۳، ص۳۷۳.</ref> و [[ابن عبد البر]]<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۴۴۷.</ref> است؛ زیرا در این دو منبع بیان شده که واقدی و [[ابوعماره]]، [[ابو محمد]] را [[مسعود بن اوس بن زید بن اصرم]] دانستهاند، ولی [[ابن اسحاق]] و ابومعشر، او را مسعود بن اوس بن أصرم بن زید نام بردهاند؛ حال آنکه ابن اسحاق<ref>ابن اسحاق، ج۲، ص۱۷۶و ۳۵۹.</ref> همانند واقدی و [[ابن عماره]] [[سخن]] گفته است. افزون بر این، ابن سعد<ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۹۶.</ref> در بخش [[زنان صحابی]]، از [[ملیکه]] [[همسر]] [[مسعود بن زید بن سبیع بن خنساء]] نام برده که این مطلب نیز نشان میدهد ابن سعد این دو مسعود را یکی ندانسته است؛ چنانکه ابن عبدالبر نیز آن دو نام را یکی نمیداند. از سوی دیگر، ادامه نسب این دو به هیچ وجه با هم همخوانی ندارد و نمیتواند هر دو نام، ابومحمد انصاری باشد. ادامه نسب مسعود بن اوس چنین است: [[ابن زید بن أصرم بن ثعلبة بن غنم بن مالک بن نجار]]<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۴۴۷.</ref>، ولی مسعود بن زید ادامه نسبش چنین است: [[ابن سبیع بن خنساء بن سنان بن عبید بن عدی بن کعب] بن غنم بن کعب بن سلمة انصاری]]<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۴۵۰.</ref>. | ابن عساکر<ref>ابن عساکر، ج۶۷، ص۱۷۴-۱۷۹.</ref> اطلاعات دو نام نخست را ذیل ابومحمد انصاری آورده و هر دو نام را [[روایت]] کرده است. ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref> هر دو نام را یکی و همان ابو محمد انصاری دانسته است و احتمال داده که "[[أوس بن أصرم]]" از [[نسب]] [[مسعود بن زید]] حذف شده باشد؛ یعنی [[مسعود بن اوس بن أصرم بن زید]] بوده است. دلیل این [[اتحاد]] اینکه [[موسی بن عقبه]] هر دو را [[بدری]] شمرده است. این بیان [[ابن اثیر]] صحیح نیست و برگرفته از نقل [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۳، ص۳۷۳.</ref> و [[ابن عبد البر]]<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۴۴۷.</ref> است؛ زیرا در این دو منبع بیان شده که واقدی و [[ابوعماره]]، [[ابو محمد]] را [[مسعود بن اوس بن زید بن اصرم]] دانستهاند، ولی [[ابن اسحاق]] و ابومعشر، او را مسعود بن اوس بن أصرم بن زید نام بردهاند؛ حال آنکه ابن اسحاق<ref>ابن اسحاق، ج۲، ص۱۷۶و ۳۵۹.</ref> همانند واقدی و [[ابن عماره]] [[سخن]] گفته است. افزون بر این، ابن سعد<ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۹۶.</ref> در بخش [[زنان صحابی]]، از [[ملیکه]] [[همسر]] [[مسعود بن زید بن سبیع بن خنساء]] نام برده که این مطلب نیز نشان میدهد ابن سعد این دو مسعود را یکی ندانسته است؛ چنانکه ابن عبدالبر نیز آن دو نام را یکی نمیداند. از سوی دیگر، ادامه نسب این دو به هیچ وجه با هم همخوانی ندارد و نمیتواند هر دو نام، ابومحمد انصاری باشد. ادامه نسب مسعود بن اوس چنین است: [[ابن زید بن أصرم بن ثعلبة بن غنم بن مالک بن نجار]]<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۴۴۷.</ref>، ولی مسعود بن زید ادامه نسبش چنین است: [[ابن سبیع بن خنساء بن سنان بن عبید بن عدی بن کعب] بن غنم بن کعب بن سلمة انصاری]]<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۴۵۰.</ref>. | ||
با این حال، اشتراک این دو در نام مسعود و [[کنیه]] و شرکت در [[بدر]] و [[فتح مصر]] و [[نقل حدیث]] [[وتر]] از سوی برخی از صحابهنگاران ذیل این دو نام، [[اتحاد]] آنان را تقویت میکند. طبیعی است هر که بر اساس نظر خود ابو محمد را کنیه هر یک از دو نام یاد شده بداند، اطلاعات مربوط به ابو محمد را ذیل آن نام آورده باشد. با تمام این مطالب، ابو محمد انصاری مورد بحث، نزد صحابهنگاران به "صاحب [[حدیث]] [[وتر]]" شناخته شده است. [[ابن اسحاق]] [[مسعود بن یزید]] [[زید بن سبیع]] را از حاضران در [[عقبه]] احتمالاً [[عقبه دوم]]) دانسته است<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۱۶۰.</ref>. مشهور [[صحابهنگاران]] گفتهاند ابومحمد انصاری [[بدری]] است<ref>طبرانی، ج۲۰، ص۳۳۱؛ بغوی، ج۵، ص۴۱۷؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۰۶؛ ابن اثیر، ج۵، ص۱۵۲، ۱۵۶ و ۱۶۰؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۰۳؛ هیثمی، ج۶، ص۱۰۴؛ شامی، ج۴، ص۱۱۷.</ref> و در [[احد]] و [[خندق]] و دیگر [[غزوات]] شرکت داشته است<ref>ابن عساکر، ج۶۷، ص۱۷۵.</ref>. البته این بیان بستگی دارد که ابومحمد را چه کسی تلقی کرده باشند. واقدی<ref>واقدی، ج۱، ص۱۶۲.</ref> بدون اشاره به [[کنیه]] ابومحمد، در شمار بدریها از [[مسعود بن اوس بن زید]] نام برده است؛ یعنی معلوم نیست واقدی همین شخص را ابو محمد انصاری دانسته باشد. ابن کلبی<ref>ابن کلبی، ج۲، ص۴۷.</ref> و ابن اسحاق با تصریح به این نام و کنیه در شمار بدریها، موضع خود را کاملا مشخص کردهاند. این در حالی است که ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۴۴۷.</ref> از ابن اسحاق نقل کرده که او برخلاف دیگر [[ | با این حال، اشتراک این دو در نام مسعود و [[کنیه]] و شرکت در [[بدر]] و [[فتح مصر]] و [[نقل حدیث]] [[وتر]] از سوی برخی از صحابهنگاران ذیل این دو نام، [[اتحاد]] آنان را تقویت میکند. طبیعی است هر که بر اساس نظر خود ابو محمد را کنیه هر یک از دو نام یاد شده بداند، اطلاعات مربوط به ابو محمد را ذیل آن نام آورده باشد. با تمام این مطالب، ابو محمد انصاری مورد بحث، نزد صحابهنگاران به "صاحب [[حدیث]] [[وتر]]" شناخته شده است. [[ابن اسحاق]] [[مسعود بن یزید]] [[زید بن سبیع]] را از حاضران در [[عقبه]] احتمالاً [[عقبه دوم]]) دانسته است<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۱۶۰.</ref>. مشهور [[صحابهنگاران]] گفتهاند ابومحمد انصاری [[بدری]] است<ref>طبرانی، ج۲۰، ص۳۳۱؛ بغوی، ج۵، ص۴۱۷؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۰۶؛ ابن اثیر، ج۵، ص۱۵۲، ۱۵۶ و ۱۶۰؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۰۳؛ هیثمی، ج۶، ص۱۰۴؛ شامی، ج۴، ص۱۱۷.</ref> و در [[احد]] و [[خندق]] و دیگر [[غزوات]] شرکت داشته است<ref>ابن عساکر، ج۶۷، ص۱۷۵.</ref>. البته این بیان بستگی دارد که ابومحمد را چه کسی تلقی کرده باشند. واقدی<ref>واقدی، ج۱، ص۱۶۲.</ref> بدون اشاره به [[کنیه]] ابومحمد، در شمار بدریها از [[مسعود بن اوس بن زید]] نام برده است؛ یعنی معلوم نیست واقدی همین شخص را ابو محمد انصاری دانسته باشد. ابن کلبی<ref>ابن کلبی، ج۲، ص۴۷.</ref> و ابن اسحاق با تصریح به این نام و کنیه در شمار بدریها، موضع خود را کاملا مشخص کردهاند. این در حالی است که ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۴۴۷.</ref> از ابن اسحاق نقل کرده که او برخلاف دیگر [[تاریخنگاران]]، ابومحمد مسعود بن اوس را بدری ندانسته است! |ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۴۴۷ و ۴۵۰.</ref> ابومحمد مسعود بن اوس را صاحب حدیث وتر دانسته و او را بدری شناخته است، نه [[مسعود بن زید بن سبیع]] را. [[موسی بن عقبه]] هر دو را در شمار بدریها نام برده است<ref> ابن اثیر، ج۵، ص۱۵۲ و ۱۵۶.</ref>. | ||
او در [[فتوحات]] [[شام]] و [[مصر]] شرکت داشت و در دارا ساکن بود<ref>ابن یونس، ج۱، ص۵۲۴؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۰۳.</ref>. از این رو به اعتبار مختلف، او را ابو محمد انصاری، نجاری<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۹۶.</ref>، بدری (بیشتر منابع پیش گفته) و شامی<ref>ابونعیم، ج۶، ص۳۰۰۶.</ref> گفتهاند. مشخصه او، داستانی است که فردی به نام [[مخلجی کنانی]] (یا [[ابوعبدالله صنایخی]]) که در شام و پیوسته با [[عبادة بن صامت]] بوده میگوید: مردی از [[انصار]] به نام [[ابو محمد]] [[معتقد]] بود که [[نماز وتر]] [[واجب]] است. مخدجی این مطلب را برای [[عبادة بن صامت]] که در [[شام]] بود نقل میکند و [[عباده]]، ضمن [[تکذیب]] [[سخن]] ابو محمد، با استناد به سخن [[رسول خدا]] {{صل}}، نمازهای پنجگانه را واجب میداند که هر که آنان را به خوبی به جا آورد، [[خداوند]] او را وارد [[بهشت]] میکند و اگر انجام نداده باشد، بر خداوند حقی ندارد؛ خواست او را [[عذاب]] کند و خواست به بهشت ببرد <ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۳، ص۵؛ احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۱۵؛ دارمی، ج۱، ص۳۷۰؛ ابوداوود، ج۱، ص۱۰۵ و ۳۲۰؛ نسائی، ج۱، ص۲۳۰؛ بغوی، ج۵، ص۴۱۷؛ بیهقی، ج۲، ص۸.</ref>. [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۶۷، ص۱۷۵-۱۷۶.</ref> از او به قصه گوی [[دمشق]] یاد کرده که به [[وجوب]] [[وتر]] معتقد بود و [[عباده بن صامت]] او را تکذیب کرد. وی در [[نقلی]]، داستان مخدجی را کاملتر آورده و در آن، ابومحمد را از بنی نجار از [[اصحاب رسول الله]] {{صل}} معرفی کرده که یک بار به جای عباده بن صامت نشسته و به [[پاسخگویی]] مسائل [[مردم]] مشغول بود. از جمله درباره نماز وتر پرسیدند و او پاسخ داد وتر واجب است، [[ابوسلیمان خطابی]] ضمن معرفی ابومحمد چنین میگوید: منظور عباده از تکذیب ابو محمد، [[دروغ]] (بستن به [[پیامبر]] {{صل}}) نیست؛ چرا که خداوند به [[عدالت]] و [[راستگویی]] [[صحابه]] [[شهادت]] داده است<ref>حدید، ص۱۹.</ref>، بلکه منظور، خطای در فتواست؛ مانند اینکه میگویی گوش و چشمم به من [[دروغ]] گفتند. [[ابن منده]]<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۱۵۲.</ref> و ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۴۴۷.</ref> در شرح حال [[مسعود بن اوس بن زید بن أصرم]]، و [[ابوموسی]]<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۱۵۵.</ref> ذیل [[مسعود بن زید]]، و [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۶، ص۳۰۰۶.</ref> ذیل ابومحمد شامی، این دو [[روایت]] را بدون تصریح به نام او آوردهاند: مردی از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} [[کنیز]] بربریهای را به دویست [[دینار]] خرید و آن را به ابومحمد [[انصاری]] بخشید، ولی او جاریه را نپذیرفت و گفت: [[رسول خدا]] {{صل}} از [[مجوس]] و [[مشرکان]] [[نهی]] کرده است<ref>طبرانی، ج۲۰، ص۳۳۲؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۵۳۴.</ref>. | او در [[فتوحات]] [[شام]] و [[مصر]] شرکت داشت و در دارا ساکن بود<ref>ابن یونس، ج۱، ص۵۲۴؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۰۳.</ref>. از این رو به اعتبار مختلف، او را ابو محمد انصاری، نجاری<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۹۶.</ref>، بدری (بیشتر منابع پیش گفته) و شامی<ref>ابونعیم، ج۶، ص۳۰۰۶.</ref> گفتهاند. مشخصه او، داستانی است که فردی به نام [[مخلجی کنانی]] (یا [[ابوعبدالله صنایخی]]) که در شام و پیوسته با [[عبادة بن صامت]] بوده میگوید: مردی از [[انصار]] به نام [[ابو محمد]] [[معتقد]] بود که [[نماز وتر]] [[واجب]] است. مخدجی این مطلب را برای [[عبادة بن صامت]] که در [[شام]] بود نقل میکند و [[عباده]]، ضمن [[تکذیب]] [[سخن]] ابو محمد، با استناد به سخن [[رسول خدا]] {{صل}}، نمازهای پنجگانه را واجب میداند که هر که آنان را به خوبی به جا آورد، [[خداوند]] او را وارد [[بهشت]] میکند و اگر انجام نداده باشد، بر خداوند حقی ندارد؛ خواست او را [[عذاب]] کند و خواست به بهشت ببرد <ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۳، ص۵؛ احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۱۵؛ دارمی، ج۱، ص۳۷۰؛ ابوداوود، ج۱، ص۱۰۵ و ۳۲۰؛ نسائی، ج۱، ص۲۳۰؛ بغوی، ج۵، ص۴۱۷؛ بیهقی، ج۲، ص۸.</ref>. [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۶۷، ص۱۷۵-۱۷۶.</ref> از او به قصه گوی [[دمشق]] یاد کرده که به [[وجوب]] [[وتر]] معتقد بود و [[عباده بن صامت]] او را تکذیب کرد. وی در [[نقلی]]، داستان مخدجی را کاملتر آورده و در آن، ابومحمد را از بنی نجار از [[اصحاب رسول الله]] {{صل}} معرفی کرده که یک بار به جای عباده بن صامت نشسته و به [[پاسخگویی]] مسائل [[مردم]] مشغول بود. از جمله درباره نماز وتر پرسیدند و او پاسخ داد وتر واجب است، [[ابوسلیمان خطابی]] ضمن معرفی ابومحمد چنین میگوید: منظور عباده از تکذیب ابو محمد، [[دروغ]] (بستن به [[پیامبر]] {{صل}}) نیست؛ چرا که خداوند به [[عدالت]] و [[راستگویی]] [[صحابه]] [[شهادت]] داده است<ref>حدید، ص۱۹.</ref>، بلکه منظور، خطای در فتواست؛ مانند اینکه میگویی گوش و چشمم به من [[دروغ]] گفتند. [[ابن منده]]<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۱۵۲.</ref> و ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۴۴۷.</ref> در شرح حال [[مسعود بن اوس بن زید بن أصرم]]، و [[ابوموسی]]<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۱۵۵.</ref> ذیل [[مسعود بن زید]]، و [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۶، ص۳۰۰۶.</ref> ذیل ابومحمد شامی، این دو [[روایت]] را بدون تصریح به نام او آوردهاند: مردی از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} [[کنیز]] بربریهای را به دویست [[دینار]] خرید و آن را به ابومحمد [[انصاری]] بخشید، ولی او جاریه را نپذیرفت و گفت: [[رسول خدا]] {{صل}} از [[مجوس]] و [[مشرکان]] [[نهی]] کرده است<ref>طبرانی، ج۲۰، ص۳۳۲؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۵۳۴.</ref>. |