قیس بن سعد بن عباده در رجال و تراجم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[[[' به '[[')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = قیس بن سعد بن عباده
| موضوع مرتبط = قیس بن سعد بن عباده
| عنوان مدخل  = [[قیس بن سعد بن عباده]]
| عنوان مدخل  = قیس بن سعد بن عباده
| مداخل مرتبط = [[قیس بن سعد بن عباده در رجال و تراجم]] - [[قیس بن سعد بن عباده در تاریخ اسلامی]] - [[قیس بن سعد بن عباده در نهج البلاغه]]
| مداخل مرتبط = [[قیس بن سعد بن عباده در رجال و تراجم]] - [[قیس بن سعد بن عباده در تاریخ اسلامی]] - [[قیس بن سعد بن عباده در نهج البلاغه]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
خط ۹: خط ۹:
[[قیس]] [[فرزند]] [[سعد بن عباده بن دلیم]] [[خزرجی]]، کنیه‌اش [[ابوالفضل]] و به قولی [[ابو عبدالله]] یا ابو [[عبدالملک]] از بزرگان [[اصحاب پیامبر]] {{صل}}<ref>اسدالغابه، ج۴، ص۲۱۵.</ref> و از [[شیعیان]] راستین [[امیرالمؤمنین]] و [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} بود<ref>رجال طوسی، ص۲۶، ش۱ و ص۵۴، ش۱ و ص۶۹، ش۱.</ref>. او از نظر جسمی مردی کشیده قامت و از همگان بلندتر و دارای موهای بلند و صاف بود؛ اما [[محاسن]] در صورت نداشت و بعضی از [[انصار]] به [[مزاح]] به او می‌گفتند: [[دوست]] داریم با [[ثروت]] و اموالمان برای [[قیس]] [[محاسن]] (ریش) خریداری کنیم. در عین حال مردی [[خوش سیما]] و [[زیبا]] منظر بود. وی از نظر خصایص [[معنوی]] و [[روحی]]، مردی [[زاهد]] و [[شب]] زنده‌دار، دلیر، [[شجاع]]، کارآمد و [[بخشنده]] بود. او در نطق و سخن‌وری، ناطقی [[توانمند]] و سخنگویی [[مقتدر]] و در [[عقل]] و [[خردورزی]] نمونه روزگار و در [[شعر]] و [[شاعری]] قریحه‌ای عالی داشت. در مجموع [[قیس]] دارای صفات ارزنده [[انسانی]] و دارای [[جمال]] و [[کمال]] تام و تمام بود.
[[قیس]] [[فرزند]] [[سعد بن عباده بن دلیم]] [[خزرجی]]، کنیه‌اش [[ابوالفضل]] و به قولی [[ابو عبدالله]] یا ابو [[عبدالملک]] از بزرگان [[اصحاب پیامبر]] {{صل}}<ref>اسدالغابه، ج۴، ص۲۱۵.</ref> و از [[شیعیان]] راستین [[امیرالمؤمنین]] و [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} بود<ref>رجال طوسی، ص۲۶، ش۱ و ص۵۴، ش۱ و ص۶۹، ش۱.</ref>. او از نظر جسمی مردی کشیده قامت و از همگان بلندتر و دارای موهای بلند و صاف بود؛ اما [[محاسن]] در صورت نداشت و بعضی از [[انصار]] به [[مزاح]] به او می‌گفتند: [[دوست]] داریم با [[ثروت]] و اموالمان برای [[قیس]] [[محاسن]] (ریش) خریداری کنیم. در عین حال مردی [[خوش سیما]] و [[زیبا]] منظر بود. وی از نظر خصایص [[معنوی]] و [[روحی]]، مردی [[زاهد]] و [[شب]] زنده‌دار، دلیر، [[شجاع]]، کارآمد و [[بخشنده]] بود. او در نطق و سخن‌وری، ناطقی [[توانمند]] و سخنگویی [[مقتدر]] و در [[عقل]] و [[خردورزی]] نمونه روزگار و در [[شعر]] و [[شاعری]] قریحه‌ای عالی داشت. در مجموع [[قیس]] دارای صفات ارزنده [[انسانی]] و دارای [[جمال]] و [[کمال]] تام و تمام بود.


پدرش سعد، از بزرگان [[اصحاب]] و سالار و بزرگ [[خزرجیان]] بود و در [[بزرگواری]] او همین بس موقعی که با [[خلافت حضرت علی]] {{ع}} پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} [[مخالفت]] شد، [[انصار]] در این [[فکر]] بودند که [[قیس]] را به عنوان [[جانشین پیامبر]] {{صل}} [[منصوب]] نمایند که [[عمر بن خطاب]] و دیگران پیشی گرفتند و [[ابوبکر]] را به [[خلافت]] رساندند<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۲۸-۱۱۲۹.</ref>
پدرش سعد، از بزرگان [[اصحاب]] و سالار و بزرگ [[خزرجیان]] بود و در [[بزرگواری]] او همین بس موقعی که با [[خلافت حضرت علی]] {{ع}} پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} [[مخالفت]] شد، [[انصار]] در این [[فکر]] بودند که [[قیس]] را به عنوان [[جانشین پیامبر]] {{صل}} [[منصوب]] نمایند که [[عمر بن خطاب]] و دیگران پیشی گرفتند و [[ابوبکر]] را به [[خلافت]] رساندند<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۲۸-۱۱۲۹.</ref>.


== [[شرافت]] و [[بزرگواری]] [[قیس]] ==
== [[شرافت]] و [[بزرگواری]] [[قیس]] ==
خط ۱۹: خط ۱۹:


== [[ایمان]] و [[وفاداری]] [[قیس]] به [[امیرمؤمنان]] {{ع}} ==
== [[ایمان]] و [[وفاداری]] [[قیس]] به [[امیرمؤمنان]] {{ع}} ==
بی‌شک [[قیس]] یکی از استوانه‌های [[دین]] و ارکان [[مذهب تشیع]] بود؛ زیرا این مرد با همه [[فضایل]] و [[مناقب]] - که به شمه‌ای از آن اشاره شد - پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} مراتب [[خدمتگزاری]] خود به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را با ملازمت [[امیرمؤمنان]] و [[ایثار]] و [[فداکاری]] در [[راه]] آن [[حضرت]] تحکیم بخشید و با [[ایمان راسخ]] و [[اعتقاد]] خلل‌ناپذیر به [[خلافت بلافصل]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از مرزهای [[عقیده]] خود، [[پاسداری]] نمود و در این [[راه]] لحظه‌ای [[سست]] نشد و از قافلۀ حامیان [[امامت]] عقب نماند و بدین‌سان منشأ خدمات بسیاری برای تثبیت مبانی [[دولت]] کریمۀ [[امیرمؤمنان]] گردید، و پس از [[شهادت]] آن [[حضرت]] در [[دوران امام حسن]] {{ع}} که بسیاری از بزرگان او را رها کرده و تنهایش گذاشتند، [[قیس]] با صراحت بیان و سخنان به [[حق]]، در هر محفل و [[مجلسی]] از [[مقام]] آن [[حضرت]] [[دفاع]] کرد و [[فریب]] وعده‌های [[معاویه]] را نخورد و از تهدیدهای او خوفی به [[دل]] [[راه]] نداد.
بی‌شک [[قیس]] یکی از استوانه‌های [[دین]] و ارکان [[مذهب تشیع]] بود؛ زیرا این مرد با همه [[فضایل]] و [[مناقب]] - که به شمه‌ای از آن اشاره شد - پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} مراتب [[خدمتگزاری]] خود به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را با ملازمت [[امیرمؤمنان]] و [[ایثار]] و [[فداکاری]] در [[راه]] آن [[حضرت]] تحکیم بخشید و با [[ایمان راسخ]] و [[اعتقاد]] خلل‌ناپذیر به [[خلافت بلافصل]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از مرزهای [[عقیده]] خود، [[پاسداری]] نمود و در این [[راه]] لحظه‌ای [[سست]] نشد و از قافلۀ حامیان [[امامت]] عقب نماند و بدین‌سان منشأ خدمات بسیاری برای تثبیت مبانی [[دولت]] کریمۀ [[امیرمؤمنان]] گردید، و پس از [[شهادت]] آن [[حضرت]] در [[دوران امام حسن]] {{ع}} که بسیاری از بزرگان او را رها کرده و تنهایش گذاشتند، [[قیس]] با صراحت بیان و سخنان به [[حق]]، در هر محفل و [[مجلسی]] از [[مقام]] آن [[حضرت]] [[دفاع]] کرد و [[فریب]] وعده‌های [[معاویه]] را نخورد و از تهدیدهای او خوفی به [[دل]] راه نداد.


[[شیخ طوسی]] در [[رجال طوسی|رجال]] خود می‌نویسد: [[قیس]] از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از جمله کسانی بود که با [[ابوبکر]] [[بیعت]] نکرد<ref>رجال طوسی، ص۲۶، ش۱ و ص۵۴، ش۱.</ref>.
[[شیخ طوسی]] در [[رجال طوسی|رجال]] خود می‌نویسد: [[قیس]] از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از جمله کسانی بود که با [[ابوبکر]] [[بیعت]] نکرد<ref>رجال طوسی، ص۲۶، ش۱ و ص۵۴، ش۱.</ref>.
خط ۶۹: خط ۶۹:
البته [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به خوبی می‌دانست که [[عزل]] [[قیس]] سبب رنجش خاطر او و یا دلیلی بر عدم [[اعتماد]] [[حضرت]] به او نخواهد بود.
البته [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به خوبی می‌دانست که [[عزل]] [[قیس]] سبب رنجش خاطر او و یا دلیلی بر عدم [[اعتماد]] [[حضرت]] به او نخواهد بود.


[[قیس]] پس از ورود [[محمد بن ابوبکر]] به [[مصر]]، زمام امور را به وی سپرد و حاضر نشد حتی یک روز با [[محمد]] که از بستگان سببی او بود<ref>خویشاوندی قیس با محمد بن ابوبکر از این جهت است که همسر قیس، خواهر ابوبکر به نام «قریبه» بود و محمد هم فرزند ابوبکر بود، پس قیس شوهر عمه محمد بن ابوبکر بوده است.</ref>، در [[مصر]] بماند لذا حرکت کرد، اما به [[کوفه]] نیامد و ابتدا وارد [[مدینه منوره]] شد. ولی پس از [[تهدید]] شدن به [[قتل]] از سوی عده‌ای از طرفداران [[معاویه]]، همراه [[سهل بن حنیف]] [[مدینه]] را ترک کرد و به [[کوفه]] آمد و به محضر [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} شرفیاب شد و گزارش [[کار]] خود و همه رویدادها و اتفاقاتی که در زمان کوتاه [[تصدی]] [[امارت مصر]] با آن مواجه شده بود از جمله نامه‌های [[معاویه]] و [[پاسخ]] خود را به [[سمع]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} رساند و [[حضرت]] [[سخن]] او را [[تصدیق]] نمود<ref>ر. ک: تاریخ طبری، ج۴، ص۵۵۵؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۳۵۶؛ شرح ابن ابی‌الحدید، ج۵، ص۶۴.</ref> و او را مورد [[تکریم]] و [[احترام]] قرار داد، و بر همه ثابت شد که کنار آمدن [[قیس]] با [[معاویه]] شایعه‌پراکنی‌های [[معاویه]] و اطرافیانش بوده است، و لذا [[قیس]] هم پس از آن همواره در [[خدمت]] [[امیرمؤمنان]] باقی ماند و در [[نبرد صفین]] شرکت کرد.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۳۷-۱۱۳۹.</ref>
[[قیس]] پس از ورود [[محمد بن ابوبکر]] به [[مصر]]، زمام امور را به وی سپرد و حاضر نشد حتی یک روز با [[محمد]] که از بستگان سببی او بود<ref>خویشاوندی قیس با محمد بن ابوبکر از این جهت است که همسر قیس، خواهر ابوبکر به نام «قریبه» بود و محمد هم فرزند ابوبکر بود، پس قیس شوهر عمه محمد بن ابوبکر بوده است.</ref>، در [[مصر]] بماند لذا حرکت کرد، اما به [[کوفه]] نیامد و ابتدا وارد [[مدینه منوره]] شد. ولی پس از [[تهدید]] شدن به [[قتل]] از سوی عده‌ای از طرفداران [[معاویه]]، همراه [[سهل بن حنیف]] [[مدینه]] را ترک کرد و به [[کوفه]] آمد و به محضر [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} شرفیاب شد و گزارش [[کار]] خود و همه رویدادها و اتفاقاتی که در زمان کوتاه [[تصدی]] [[امارت مصر]] با آن مواجه شده بود از جمله نامه‌های [[معاویه]] و [[پاسخ]] خود را به [[سمع]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} رساند و [[حضرت]] [[سخن]] او را [[تصدیق]] نمود<ref>ر. ک: تاریخ طبری، ج۴، ص۵۵۵؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۳۵۶؛ شرح ابن ابی‌الحدید، ج۵، ص۶۴.</ref> و او را مورد [[تکریم]] و [[احترام]] قرار داد، و بر همه ثابت شد که کنار آمدن [[قیس]] با [[معاویه]] شایعه‌پراکنی‌های [[معاویه]] و اطرافیانش بوده است، و لذا [[قیس]] هم پس از آن همواره در [[خدمت]] [[امیرمؤمنان]] باقی ماند و در [[نبرد صفین]] شرکت کرد<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۳۷-۱۱۳۹.</ref>.


== [[پرچم]] مخصوص [[پیامبر]] {{صل}} در دستان [[قیس]] ==
== [[پرچم]] مخصوص [[پیامبر]] {{صل}} در دستان [[قیس]] ==
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[جنگ صفین]] [[پرچم پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} را با خود حمل می‌کرد تا [[حقانیت]] [[سپاه]] خود و [[باطل]] بودن [[سپاه معاویه]] را به همگان نشان دهد، اما بایستی [[پرچم پیامبر]] {{صل}} را به دست کسی بدهد که [[لیاقت]] و [[شخصیت]] او برازنده این [[مقام]] و [[منصب]] باشد، و از نظر ظاهری و [[جنگ]] و [[دلاوری]] [[توان]] [[حفظ]] و حراست از آن را نیز داشته باشد، در این میان [[قیس بن سعد]] که هم دارای [[شخصیت]] [[خانوادگی]] و هم از گروه [[انصار]] و هم دارای قدی بلند و [[رشید]] و از نظر [[شجاعت]] و [[دلاوری]] جزو افراد نمونه بود را [[انتخاب]] کرد و [[پرچم پیامبر]] {{صل}} را به دست او داد.<ref>ر. ک: اسدالغابه، ج۴، ص۲۱۶؛ الغدیر، ج۴، ص۲۱۶ و ج۲، ص۷۸.</ref>.
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[جنگ صفین]] [[پرچم پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} را با خود حمل می‌کرد تا [[حقانیت]] [[سپاه]] خود و [[باطل]] بودن [[سپاه معاویه]] را به همگان نشان دهد، اما بایستی [[پرچم پیامبر]] {{صل}} را به دست کسی بدهد که [[لیاقت]] و [[شخصیت]] او برازنده این [[مقام]] و [[منصب]] باشد، و از نظر ظاهری و [[جنگ]] و [[دلاوری]] [[توان]] [[حفظ]] و حراست از آن را نیز داشته باشد، در این میان [[قیس بن سعد]] که هم دارای [[شخصیت]] [[خانوادگی]] و هم از گروه [[انصار]] و هم دارای قدی بلند و [[رشید]] و از نظر [[شجاعت]] و [[دلاوری]] جزو افراد نمونه بود را [[انتخاب]] کرد و [[پرچم پیامبر]] {{صل}} را به دست او داد.<ref>ر. ک: اسدالغابه، ج۴، ص۲۱۶؛ الغدیر، ج۴، ص۲۱۶ و ج۲، ص۷۸.</ref>.


[[روایت]] [[منذر بن جارود]] در [[شناخت]] [[هیبت]] و صولت [[قیس]] جالب است، او می‌گوید: من در [[زاویه]] (مکانی نزدیک [[بصره]]<ref>سپاه امیرالمؤمنین {{ع}} به جانب صفین از آن محل عبور میکرده است.</ref>) [[سپاهیان]] و جنگجویان [[علی]] {{ع}} را می‌نگریستم، ناگهان سواری دیدم که بر اسب سرخ‌گون و در حالی که [[جامه]] سفید به تن داشت و کلاهی سفید و [[عمامه]] زرد بر سر، تیر و کمان بر دوش و شمشیری بر کمر بسته بود، سوار بر مرکب و پاهایش به [[زمین]] کشیده و در میان هزاران نفر سپاهی دیده می‌شد و پرچمی زرد رنگ در دست او بود، پرسیدم: این یکه‌تاز با این جلال و [[جمال]] کیست؟ گفتند: او [[قیس بن سعد بن عباده]] از [[انصار]] [[رسول خدا]] {{صل}} و از [[طایفه]] قحطانی‌هاست.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۳۹-۱۱۴۰.</ref>
[[روایت]] [[منذر بن جارود]] در [[شناخت]] [[هیبت]] و صولت [[قیس]] جالب است، او می‌گوید: من در [[زاویه]] (مکانی نزدیک [[بصره]]<ref>سپاه امیرالمؤمنین {{ع}} به جانب صفین از آن محل عبور میکرده است.</ref>) [[سپاهیان]] و جنگجویان [[علی]] {{ع}} را می‌نگریستم، ناگهان سواری دیدم که بر اسب سرخ‌گون و در حالی که [[جامه]] سفید به تن داشت و کلاهی سفید و [[عمامه]] زرد بر سر، تیر و کمان بر دوش و شمشیری بر کمر بسته بود، سوار بر مرکب و پاهایش به [[زمین]] کشیده و در میان هزاران نفر سپاهی دیده می‌شد و پرچمی زرد رنگ در دست او بود، پرسیدم: این یکه‌تاز با این جلال و [[جمال]] کیست؟ گفتند: او [[قیس بن سعد بن عباده]] از [[انصار]] [[رسول خدا]] {{صل}} و از [[طایفه]] قحطانی‌هاست<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۳۹-۱۱۴۰.</ref>.


== دلاوری‌های [[قیس]] در [[جنگ صفین]] ==
== دلاوری‌های [[قیس]] در [[جنگ صفین]] ==
خط ۹۲: خط ۹۲:
[[معاویه]] وقتی سخنِ [[قیس]] را شنید، سخت عصبانی شد و [[عمروعاص]] را خواست که با [[مشورت]] او به [[انصار]] [[فحش]] و [[ناسزا]] بگوید؛ اما عمرو او را منع کرد و گفت: مگر [[عیب]] بدنی به آنها بزنی وگرنه به [[حسب و نسب]] آنها کاری نمی‌توانی بکنی<ref>ر. ک: رقعة صفین، ص۴۴۵ - ۴۵۰؛ شرح ابن ابی‌الحدید، ج۸، ص۸۵ - ۸۸.</ref>.
[[معاویه]] وقتی سخنِ [[قیس]] را شنید، سخت عصبانی شد و [[عمروعاص]] را خواست که با [[مشورت]] او به [[انصار]] [[فحش]] و [[ناسزا]] بگوید؛ اما عمرو او را منع کرد و گفت: مگر [[عیب]] بدنی به آنها بزنی وگرنه به [[حسب و نسب]] آنها کاری نمی‌توانی بکنی<ref>ر. ک: رقعة صفین، ص۴۴۵ - ۴۵۰؛ شرح ابن ابی‌الحدید، ج۸، ص۸۵ - ۸۸.</ref>.


[[علامه امینی]] می‌نویسد: پس از این رویدادها، [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}}، [[قیس]] را نزد خود‌ طلبید و او را [[تمجید]] کرد و سمت آقایی [[انصار]] را به او داد<ref>الغدیر، ج۲، ص۸۳.</ref>. آری، او به [[حق]] آقا و بزرگ [[انصار]] بود که در [[جنگ صفین]]، چنین مردانه جنگید و از [[ولایت امام]] و مولایش [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[دفاع]] کرد.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۴۲-۱۱۴۳.</ref>
[[علامه امینی]] می‌نویسد: پس از این رویدادها، [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}}، [[قیس]] را نزد خود‌ طلبید و او را [[تمجید]] کرد و سمت آقایی [[انصار]] را به او داد<ref>الغدیر، ج۲، ص۸۳.</ref>. آری، او به [[حق]] آقا و بزرگ [[انصار]] بود که در [[جنگ صفین]]، چنین مردانه جنگید و از [[ولایت امام]] و مولایش [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[دفاع]] کرد<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۴۲-۱۱۴۳.</ref>.


== نقش سازنده [[قیس]] در [[نهروان]] ==
== نقش سازنده [[قیس]] در [[نهروان]] ==
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:


== [[بیعت]] [[قیس]] با [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} ==
== [[بیعت]] [[قیس]] با [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} ==
[[قیس]] بعد از [[شهادت امیرمؤمنان]] {{ع}} نخستین کسی بود که با [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} [[بیعت]] کرد و و در این [[راه]] همچون گذشته پربار و درخشان از هیچ تلاشی برای تقویت [[دولت]] [[فرزند]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[حسن مجتبی]] {{ع}} دریغ نورزید، چرا که [[قیس]] رایحۀ [[نبوت]] و شمیم [[امامت]] [[علوی]] را از وجود [[مبارک]] [[امام حسن]] {{ع}} استشمام می‌نمود، لذا [[معاویه]] همواره از او بیمناک بود و [[تدابیر]] زیادی را برای جلب توجه و نظر او به [[کار]] بست و با اینکه [[عبیدالله بن عباس]] پسر عموی [[حضرت]] را فریفت اما هرگز نتوانست نسبت به [[فریب]] [[قیس]] [[راه]] به جایی ببرد و کمترین انعطاف و نرمشی از او ببیند و با همین [[حسرت]] به [[گور]] رفت.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۴۶.</ref>
[[قیس]] بعد از [[شهادت امیرمؤمنان]] {{ع}} نخستین کسی بود که با [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} [[بیعت]] کرد و و در این [[راه]] همچون گذشته پربار و درخشان از هیچ تلاشی برای تقویت [[دولت]] [[فرزند]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[حسن مجتبی]] {{ع}} دریغ نورزید، چرا که [[قیس]] رایحۀ [[نبوت]] و شمیم [[امامت]] [[علوی]] را از وجود [[مبارک]] [[امام حسن]] {{ع}} استشمام می‌نمود، لذا [[معاویه]] همواره از او بیمناک بود و [[تدابیر]] زیادی را برای جلب توجه و نظر او به [[کار]] بست و با اینکه [[عبیدالله بن عباس]] پسر عموی [[حضرت]] را فریفت اما هرگز نتوانست نسبت به [[فریب]] [[قیس]] [[راه]] به جایی ببرد و کمترین انعطاف و نرمشی از او ببیند و با همین [[حسرت]] به [[گور]] رفت<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۴۶.</ref>.


== [[فرماندهی]] [[قیس]] در [[سپاه]] [[امام مجتبی]] {{ع}} ==
== [[فرماندهی]] [[قیس]] در [[سپاه]] [[امام مجتبی]] {{ع}} ==
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
[[ابو اسحاق سبیعی]] می‌گوید: [[معاویه]] در همین [[خطبه]] که در [[نخیله]] ایراد کرد، تمام شرط‌هایی که با [[حسن بن علی]] {{ع}} به [[امضا]] رسانده بود، [[باطل]] اعلام کرد و گفت: همه آن شرط‌ها زیر دو پای من است و من به آن [[وفا]] نخواهم کرد. آن گاه [[هدف]] از [[لشکرکشی]] خود را تنها [[فرمان‌روایی]] بر [[مردم]] دانست و آن را هدیه‌ای [[الهی]] تلقی کرد<ref>شرح ابن ابی‌الحدید، ج۱۶، ص۴۷؛ در این باره نقل دیگری نیز وارد شده ر. ک: شرح ابن ابی‌الحدید، ج۱۶، ص۴۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۶.</ref>.
[[ابو اسحاق سبیعی]] می‌گوید: [[معاویه]] در همین [[خطبه]] که در [[نخیله]] ایراد کرد، تمام شرط‌هایی که با [[حسن بن علی]] {{ع}} به [[امضا]] رسانده بود، [[باطل]] اعلام کرد و گفت: همه آن شرط‌ها زیر دو پای من است و من به آن [[وفا]] نخواهم کرد. آن گاه [[هدف]] از [[لشکرکشی]] خود را تنها [[فرمان‌روایی]] بر [[مردم]] دانست و آن را هدیه‌ای [[الهی]] تلقی کرد<ref>شرح ابن ابی‌الحدید، ج۱۶، ص۴۷؛ در این باره نقل دیگری نیز وارد شده ر. ک: شرح ابن ابی‌الحدید، ج۱۶، ص۴۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۶.</ref>.


[[معاویه]] در مدت اقامتش در [[کوفه]] موفق شد با [[تهدید]] و [[ارعاب]] و یا [[تطمیع]] از اشخاصی [[بیعت]] بگیرد، از جمله به سراغ [[قیس]] فرستاد که او را برای [[بیعت]] حاضر کنند، اما [[قیس]] گفت: من [[سوگند]] خورده‌ام که با او [[ملاقات]] نکنم مگر این که میان من و او نیزه یا [[شمشیر]] باشد. [[معاویه]] [[فرمان]] داد نیزه و شمشیری آوردند و در میان نهادند تا [[قیس]] به [[سوگند]] خود عمل کرده باشد<ref>شرح ابن ابی‌الحدید، ج۱۶، ص۴۶.</ref>. و [[معاویه]] بدین ترتیب با [[زور]] از او [[بیعت]] گرفت.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۴۹-۱۱۵۰.</ref>
[[معاویه]] در مدت اقامتش در [[کوفه]] موفق شد با [[تهدید]] و [[ارعاب]] و یا [[تطمیع]] از اشخاصی [[بیعت]] بگیرد، از جمله به سراغ [[قیس]] فرستاد که او را برای [[بیعت]] حاضر کنند، اما [[قیس]] گفت: من [[سوگند]] خورده‌ام که با او [[ملاقات]] نکنم مگر این که میان من و او نیزه یا [[شمشیر]] باشد. [[معاویه]] [[فرمان]] داد نیزه و شمشیری آوردند و در میان نهادند تا [[قیس]] به [[سوگند]] خود عمل کرده باشد<ref>شرح ابن ابی‌الحدید، ج۱۶، ص۴۶.</ref>. و [[معاویه]] بدین ترتیب با [[زور]] از او [[بیعت]] گرفت<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۴۹-۱۱۵۰.</ref>.


== مجلس [[معاویه]] و [[دفاع]] [[قیس]] از [[علی]] {{ع}} ==
== مجلس [[معاویه]] و [[دفاع]] [[قیس]] از [[علی]] {{ع}} ==
در ملاقاتی که [[قیس]] در واپسین سال‌های عمرش با [[معاویه]] داشت، [[معاویه]] به قصد [[اعتراض]] به [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} گفت: [[خدا]] [[رحمت]] کند [[ابوالحسن]] را، که همواره خندان و [[اهل]] [[مزاح]] و فکاهی بود. [[قیس]] در [[پاسخ]] گفت: آری، [[رسول خدا]] هم با [[یاران]] خود [[مزاح]] می‌کرد و بر آنان لبخند میزد ولی تو را چنین می‌بینم که با این [[سخن]] منظور دیگری داری و با این گفته بر [[علی]] {{ع}} [[عیب]] می‌گیری، به [[خدا]] [[سوگند]]، با همه [[گشاده‌رویی]] و شوخ‌طبعی از شیر هم هیبتش بیشتر بود و آن هییت [[تقوا]] بود، نه آنچه را که افراد [[ناتوان]] [[شام]] از تو [[بیم]] و [[هیبت]] دارند. ای [[معاویه]]، این [[خوی]] بلند و آراسته [[علی]] {{ع}} هم‌چنان تا این زمان به صورت میراثی نفیس به [[دوستداران]] و [[شیعیان]] او منتقل شده است، و همان گونه که [[خشونت]] و [[ستم]] و [[تندخویی]] در گروه دیگر باقی است و هرکس اندک آشنایی با [[اخلاق]] و سجایای [[مردم]] داشته باشد این موضوع را میفهمد و باز می‌شناسد<ref>شرح ابن ابی‌الحدید، ج۱، ص۲۵.</ref>. آری، [[قیس]] با این موضع‌گیری به [[حق]]، اجازه نداد [[معاویه]] از مولا و مقتدایش [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} کمترین انتقادی داشته باشد.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۵۰.</ref>
در ملاقاتی که [[قیس]] در واپسین سال‌های عمرش با [[معاویه]] داشت، [[معاویه]] به قصد [[اعتراض]] به [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} گفت: [[خدا]] [[رحمت]] کند [[ابوالحسن]] را، که همواره خندان و [[اهل]] [[مزاح]] و فکاهی بود. [[قیس]] در [[پاسخ]] گفت: آری، [[رسول خدا]] هم با [[یاران]] خود [[مزاح]] می‌کرد و بر آنان لبخند میزد ولی تو را چنین می‌بینم که با این [[سخن]] منظور دیگری داری و با این گفته بر [[علی]] {{ع}} [[عیب]] می‌گیری، به [[خدا]] [[سوگند]]، با همه [[گشاده‌رویی]] و شوخ‌طبعی از شیر هم هیبتش بیشتر بود و آن هییت [[تقوا]] بود، نه آنچه را که افراد [[ناتوان]] [[شام]] از تو [[بیم]] و [[هیبت]] دارند. ای [[معاویه]]، این [[خوی]] بلند و آراسته [[علی]] {{ع}} هم‌چنان تا این زمان به صورت میراثی نفیس به [[دوستداران]] و [[شیعیان]] او منتقل شده است، و همان گونه که [[خشونت]] و [[ستم]] و [[تندخویی]] در گروه دیگر باقی است و هرکس اندک آشنایی با [[اخلاق]] و سجایای [[مردم]] داشته باشد این موضوع را میفهمد و باز می‌شناسد<ref>شرح ابن ابی‌الحدید، ج۱، ص۲۵.</ref>. آری، [[قیس]] با این موضع‌گیری به [[حق]]، اجازه نداد [[معاویه]] از مولا و مقتدایش [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} کمترین انتقادی داشته باشد<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۵۰.</ref>.


== [[وفات]] [[قیس]] ==
== [[وفات]] [[قیس]] ==
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی، ج۲''']]
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی، ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:قیس بن سعد بن عباده]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش