همام بن غالب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
هنگامی که دو [[طایفه]] [[نهشل]] و فقیم از [[فرزدق]] [[شکایت]] کردند، زیاد، [[غضبناک]] شد و دستور داد تا او را دستگیر کنند. اما فرزدق گریخت و شبانه به [[عیسی]] بن خصیله سلمی [[پناه]] برد. فرزدق به عیسی گفت: زیاد درصدد [[اذیت]] و [[آزار]] من است و [[فرمان]] داد تا مرا دستگیر کنند. مردم هم مرا پناه ندادند؛ لذا من نزد تو آمدهام تا مرا [[حمایت]] کنی. عیسی گفت: تو در پناه من هستی. فرزدق سه [[روز]] نزد عیسی ماند و بعد خواست تا به [[شام]] برود، عیسی نیز برای او وسایل [[سفر]] را فراهم کرد و او را روانه شام کرد. هنگامی که زیاد از حرکت فرزدق خبر یافت، علی بن زهدم را برای [[دستگیری]] او فرستاد. فرزدق به میان [[قبیله بکر بن وائل]] رفت، مدتی با آنها [[زندگی]] کرد، برای آنها چند قصیده سرود و در شعرش به [[مدح]] آن [[قبیله]] پرداخت. زیاد هرچه جستجو کرد، فرزدق را نیافت و نتوانست او را دستگیر کند. پس از مدتی، فرزدق به [[بصره]] بازگشت؛ اما هرگاه زیاد به [[کوفه]] میرفت، فرزدق در بصره اقامت میکرد و هرگاه زیاد به بصره بر میگشت، فرزدق به کوفه میرفت و در آنجا اقامت میکرد. زمانی که زیاد از کار فرزدق [[آگاه]] شد، به [[عبدالرحمان بن عبید]] که از جانب او عامل [[کوفه]] بود، نوشت تا [[فرزدق]] را دستگیر کند و به [[بصره]] بفرستد. فرزدق ناگزیر به سمت [[حجاز]] رفت. در آن [[زمان]] [[سعید بن عاص]] [[حاکم مدینه]] بود. هنگامی که به [[مدینه]] رسید، نزد سعید بن عاص رفت و گفت: کسی که خونی نریخته است و [[مالی]] نربوده است به تو [[پناه]] آورده است. سعید در پاسخ گفت: اگر خونی نریختهای و مالی نربودهای در پناه [[منی]]. فرزدق مدتی در مدینه ماند و مدتی به [[مکه]] رفت تا اینکه زیاد درگذشت<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۲۸۰۸ و ۲۸۰۱۱؛ کامل، ج۱۰، ص۳۵۷.</ref>.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۲۰۴.</ref> | هنگامی که دو [[طایفه]] [[نهشل]] و فقیم از [[فرزدق]] [[شکایت]] کردند، زیاد، [[غضبناک]] شد و دستور داد تا او را دستگیر کنند. اما فرزدق گریخت و شبانه به [[عیسی]] بن خصیله سلمی [[پناه]] برد. فرزدق به عیسی گفت: زیاد درصدد [[اذیت]] و [[آزار]] من است و [[فرمان]] داد تا مرا دستگیر کنند. مردم هم مرا پناه ندادند؛ لذا من نزد تو آمدهام تا مرا [[حمایت]] کنی. عیسی گفت: تو در پناه من هستی. فرزدق سه [[روز]] نزد عیسی ماند و بعد خواست تا به [[شام]] برود، عیسی نیز برای او وسایل [[سفر]] را فراهم کرد و او را روانه شام کرد. هنگامی که زیاد از حرکت فرزدق خبر یافت، علی بن زهدم را برای [[دستگیری]] او فرستاد. فرزدق به میان [[قبیله بکر بن وائل]] رفت، مدتی با آنها [[زندگی]] کرد، برای آنها چند قصیده سرود و در شعرش به [[مدح]] آن [[قبیله]] پرداخت. زیاد هرچه جستجو کرد، فرزدق را نیافت و نتوانست او را دستگیر کند. پس از مدتی، فرزدق به [[بصره]] بازگشت؛ اما هرگاه زیاد به [[کوفه]] میرفت، فرزدق در بصره اقامت میکرد و هرگاه زیاد به بصره بر میگشت، فرزدق به کوفه میرفت و در آنجا اقامت میکرد. زمانی که زیاد از کار فرزدق [[آگاه]] شد، به [[عبدالرحمان بن عبید]] که از جانب او عامل [[کوفه]] بود، نوشت تا [[فرزدق]] را دستگیر کند و به [[بصره]] بفرستد. فرزدق ناگزیر به سمت [[حجاز]] رفت. در آن [[زمان]] [[سعید بن عاص]] [[حاکم مدینه]] بود. هنگامی که به [[مدینه]] رسید، نزد سعید بن عاص رفت و گفت: کسی که خونی نریخته است و [[مالی]] نربوده است به تو [[پناه]] آورده است. سعید در پاسخ گفت: اگر خونی نریختهای و مالی نربودهای در پناه [[منی]]. فرزدق مدتی در مدینه ماند و مدتی به [[مکه]] رفت تا اینکه زیاد درگذشت<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۲۸۰۸ و ۲۸۰۱۱؛ کامل، ج۱۰، ص۳۵۷.</ref>.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۲۰۴.</ref> | ||
==فرزدق== | |||
ابوالاخطل همام بن غالب از بزرگان [[قوم]] دارم [[تمیم]] و از شعرای مشهور [[عرب]] در [[قرن اول]] و دوم [[هجری]] بود. مادرش [[لیلی بنت حابس]]، [[خواهر]] [[اقرع بن حابس تمیمی]]، از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} بود<ref>تاریخ برگزیده، ص۷۰۹.</ref>. [[کنیه]] او را [[ابوفراس]] و لقبش را فرزدق عنوان کردهاند. [[منابع اهل سنت]]، فرزدق را به چند دلیل [[شیعه]] دانستهاند. [[ملاقات]] وی با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[حفظ قرآن]] بنا بر فرمایش ایشان در [[کودکی]]، سرودن اشعاری در [[مذمت]] [[ابن ملجم]]، رفت و آمد به [[کوفه]] که پایگاه [[شیعیان]] است، [[ملاقات با امام]] حسین{{ع}} در مسیر حرکت ایشان به کوفه و سرودن ابیاتی در رثای ایشان و اصحابشان از جمله [[مسلم بن عقیل]] و [[هانی بن عروه]] و بهعنوان مهمترین نشانه، [[سرودن شعر]] در [[مدح]] [[امام زین العابدین]]{{ع}} در حضور هشام، شاید از شاخصترین دلایلی باشد که وی را در ردیف [[شیعیان]] برشمردهاند. اما حضور او در دستگاه [[خلفای اموی]]، با توجه به نقش و [[جایگاه اجتماعی]] یک [[شاعر]] و [[میزان]] تأثیرگذاری [[شعر]] او در آن عصر، تأملبرانگیز است و شاید بتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که او را تحتعنوان [[شیعه]] [[محب]] [[اهلبیت]]{{عم}} قرار داد که به جهت علاقهاش به [[خاندان پیامبر]]{{صل}} اشعاری در [[مدح]] آنان سروده است. [[فرزدق]] در [[سال ۱۱۰ هجری]] در [[بصره]] دیده از [[جهان]] فروبست<ref>خدامی، قدسیه، مقاله همام بن غالب، سایت پژوهه، پژوهشگاه باقرالعلوم، ۹۳/۸/۲۴.</ref>.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۳۲۸.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |