بصره در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۰۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ فوریهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۹۸: خط ۹۸:
#[[ابوالاسود دوئلی]]: ظالم بن عمرو بن سفیان بن جندل بن یعمر بن حلس بن نفاثة بن عدی بن دیل که در سال [[فتح مکه]] به [[دنیا]] آمده است؛ اما [[پیامبر]]{{صل}} را ندید؛ لذا او جزء [[صحابه]] به شمار نمی‌رود و در زمره [[تابعین]] است. [[ابوالاسود]] از [[شاعران]] بزرگ دوره [[صدر اسلام]] به شمار می‌رود و [[یاران باوفا]] و [[صدیق]] [[امام علی]]{{ع}} محسوب می‌شود. او [[اهل بصره]] بود و از اشخاصی همچون امام علی{{ع}}، [[ابوموسی اشعری]]، [[ابوذر]] و [[عمران بن حصین]] [[روایت]] نقل کرده است. او از [[شاگردان]] [[مکتب امام علی]]{{ع}} محسوب می‌شده است و [[امام]]، [[علم نحو]] و رسم آن را به او آموخته است. برخی ابوالاسود را واضع حرکات و تنوین در نحو می‌دانند. در [[تاریخ الاسلام]] آمده است که فاعل و مفعول، مضاف، حرف رفع و [[نصب]] و جر و نیز جزم از ابداعات ابوالاسود است. او در [[جنگ جمل]] هنگامی که [[عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]] به بصره آمدند، با هر کدام از آنان [[گفتگو]] کرد و [[شکست]] حتمی‌شان را گوشزد کرد و با استدلالات [[قوی]]، اشتباهاتشان را یادآور شد. در [[جنگ صفین]]، [[ابن عباس]] [[حاکم بصره]] در [[نخیله]] به امام پیوست و ابوالاسود را [[جانشین]] خود کرد و طبق [[دستور امام]]{{ع}} او به جمع‌آوری نیرو در بصره مشغول شد و توانست ۱۷۰۰ نفر را برای این [[جنگ]] [[بسیج]] کند بعد از [[جنگ صفین]] [[ابن عباس]] [[ابوالاسود]] را برای خواباندن [[شورش‌ها]] و فتنه‌های [[خوارج]] به مقابله با آنان فرستاد. او با یارانش به تعقیب خوارج پرداخت. بیشتر مآخذ، [[مرگ]] او را در [[سال ۶۹ هجری]] ذکر کرده‌اند، هنگامی که [[طاعون]] کشنده‌ای [[بصره]] را فراگرفته بود و ابوالاسود نیز در این طاعون [[جان]] باخت. از ابوالاسود اشعاری در [[مدح]] یا [[مرثیه]] [[امام علی]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} به جای مانده است. مرثیه او درباره [[شهادت امام علی]]{{ع}} بسیار معروف است. قسمت زیادی از اشعار ابوالاسود را هجو [[ابن زیاد]] و [[آل زیاد]] تشکیل می‌دهد و چون این اشعار با اوج [[قدرت]] ابن زیاد در [[عراق]] هم‌زمان است، بسیار با اهمیت به حساب می‌آید و بیانگر [[اعتقاد]] [[راسخ]] ابوالاسود در [[مهرورزی]] به [[آل علی]]{{ع}} و حاکی از [[شجاعت]] او است<ref>دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالاسود دوئلی»، ص۱۹۵۴.</ref>.
#[[ابوالاسود دوئلی]]: ظالم بن عمرو بن سفیان بن جندل بن یعمر بن حلس بن نفاثة بن عدی بن دیل که در سال [[فتح مکه]] به [[دنیا]] آمده است؛ اما [[پیامبر]]{{صل}} را ندید؛ لذا او جزء [[صحابه]] به شمار نمی‌رود و در زمره [[تابعین]] است. [[ابوالاسود]] از [[شاعران]] بزرگ دوره [[صدر اسلام]] به شمار می‌رود و [[یاران باوفا]] و [[صدیق]] [[امام علی]]{{ع}} محسوب می‌شود. او [[اهل بصره]] بود و از اشخاصی همچون امام علی{{ع}}، [[ابوموسی اشعری]]، [[ابوذر]] و [[عمران بن حصین]] [[روایت]] نقل کرده است. او از [[شاگردان]] [[مکتب امام علی]]{{ع}} محسوب می‌شده است و [[امام]]، [[علم نحو]] و رسم آن را به او آموخته است. برخی ابوالاسود را واضع حرکات و تنوین در نحو می‌دانند. در [[تاریخ الاسلام]] آمده است که فاعل و مفعول، مضاف، حرف رفع و [[نصب]] و جر و نیز جزم از ابداعات ابوالاسود است. او در [[جنگ جمل]] هنگامی که [[عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]] به بصره آمدند، با هر کدام از آنان [[گفتگو]] کرد و [[شکست]] حتمی‌شان را گوشزد کرد و با استدلالات [[قوی]]، اشتباهاتشان را یادآور شد. در [[جنگ صفین]]، [[ابن عباس]] [[حاکم بصره]] در [[نخیله]] به امام پیوست و ابوالاسود را [[جانشین]] خود کرد و طبق [[دستور امام]]{{ع}} او به جمع‌آوری نیرو در بصره مشغول شد و توانست ۱۷۰۰ نفر را برای این [[جنگ]] [[بسیج]] کند بعد از [[جنگ صفین]] [[ابن عباس]] [[ابوالاسود]] را برای خواباندن [[شورش‌ها]] و فتنه‌های [[خوارج]] به مقابله با آنان فرستاد. او با یارانش به تعقیب خوارج پرداخت. بیشتر مآخذ، [[مرگ]] او را در [[سال ۶۹ هجری]] ذکر کرده‌اند، هنگامی که [[طاعون]] کشنده‌ای [[بصره]] را فراگرفته بود و ابوالاسود نیز در این طاعون [[جان]] باخت. از ابوالاسود اشعاری در [[مدح]] یا [[مرثیه]] [[امام علی]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} به جای مانده است. مرثیه او درباره [[شهادت امام علی]]{{ع}} بسیار معروف است. قسمت زیادی از اشعار ابوالاسود را هجو [[ابن زیاد]] و [[آل زیاد]] تشکیل می‌دهد و چون این اشعار با اوج [[قدرت]] ابن زیاد در [[عراق]] هم‌زمان است، بسیار با اهمیت به حساب می‌آید و بیانگر [[اعتقاد]] [[راسخ]] ابوالاسود در [[مهرورزی]] به [[آل علی]]{{ع}} و حاکی از [[شجاعت]] او است<ref>دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالاسود دوئلی»، ص۱۹۵۴.</ref>.
#[[سید حمیری]]: سیداسماعیل بن محمد یزید بن ربیعه حِمیر معروف به سید حمیری در ۱۰۵ [[هجری]] در عمان متولد شد و پس از [[مهاجرت]] والدینش به بصره در آن [[شهر]] [[رشد]] کرد و پرورش یافت. [[کنیه]] او را [[ابوهاشم]] گفته‌اند. [[مذهب]] والدینش [[اباضیه]] از خوارج بود که از [[دشمنان سرسخت امام علی]]{{ع}} به حساب می‌آمدند. او نیز در ابتدا بر [[مذهب خوارج]] بود؛ اما پس از گذشت مدتی و در عنفوان [[جوانی]] به مذهب [[کیسانیه]] پیوست و سپس با [[عنایت]] [[امام صادق]]{{ع}} به مذهب امامیه‌گرایید و تا پایان [[عمر]] [[شیعه]] باقی ماند. امام صادق{{ع}} او را «[[سید]] الشعراء» خواند و به فرمود: «مادرت اسم تو را سید گذاشته است. تو نیز موفق شده‌ای و اکنون سید شاعرانی»<ref>{{متن حدیث|سَمَّتْكَ أُمُّكَ سَيِّداً وَ وُفِّقْتَ فِي ذَلِكَ وَ أَنْتَ سَيِّدُ الشُّعَرَاءِ}}، الغدیر، ج۲، ص۲۳۲.</ref>. سید از مشهورترین [[شاعران]] و مدافعان [[مذهب شیعه]] بود و در شعرش [[طعنه]] بر [[صحابه]] و خلفای ثلاث بسیار بوده است. اشعار [[روایت]] شده سید از شعرای دیگر بیشتر است و تنها از [[هاشمیات]] او ۲ هزار و ۳۰۰ قصیده جمع‌آوری شده است. گاهی قصاید و اشعار او برای [[شیعیان]] به‌صورت [[تقدس]] و [[شعار]] درآمده است؛ مانند، قصیده عینیه که در [[ستایش]] [[حضرت علی]]{{ع}} سروده است. [[علامه امینی]] از ۲۱ قصیده [[غدیریه]] او اشعاری را در کتاب نفیس [[الغدیر]] آورده است و [[هاشمیات]] [[سید]] و [[مراثی]] او برای شهدای [[طف]]، پیوسته منبع الهام‌بخش مهمی برای [[شاعران]] [[شیعی]] بوده است. در سال [[وفات]] سید بین [[مورخان]] [[اختلاف]] وجود دارد؛ برخی آن را در [[سال ۱۷۳ هجری]] و برخی در سال ۱۷۸ یا ۱۷۹ [[هجری]] نوشته‌اند و سن او را بین ۶۸ یا ۷۴ هجری در [[بغداد]] بیان کرده‌اند. از جنازه او به امر [[هارون الرشید]] [[تجلیل]] و [[تشییع]] رسمی به عمل آمد. [[علی بن مهدی]]، [[برادر]] [[هارون]]، جنازه را تا [[قبرستان]] تشییع کرد و بر او [[نماز]] گذارد و به [[احترام]] سید در [[نماز میت]]، به رسم شیعیان پنج [[تکبیر]] گفت. [[قبر]] او در محله شیعه‌نشین [[کرخ بغداد]] در جُنَینَه (باغچه) واقع است.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۳۲۷.</ref>
#[[سید حمیری]]: سیداسماعیل بن محمد یزید بن ربیعه حِمیر معروف به سید حمیری در ۱۰۵ [[هجری]] در عمان متولد شد و پس از [[مهاجرت]] والدینش به بصره در آن [[شهر]] [[رشد]] کرد و پرورش یافت. [[کنیه]] او را [[ابوهاشم]] گفته‌اند. [[مذهب]] والدینش [[اباضیه]] از خوارج بود که از [[دشمنان سرسخت امام علی]]{{ع}} به حساب می‌آمدند. او نیز در ابتدا بر [[مذهب خوارج]] بود؛ اما پس از گذشت مدتی و در عنفوان [[جوانی]] به مذهب [[کیسانیه]] پیوست و سپس با [[عنایت]] [[امام صادق]]{{ع}} به مذهب امامیه‌گرایید و تا پایان [[عمر]] [[شیعه]] باقی ماند. امام صادق{{ع}} او را «[[سید]] الشعراء» خواند و به فرمود: «مادرت اسم تو را سید گذاشته است. تو نیز موفق شده‌ای و اکنون سید شاعرانی»<ref>{{متن حدیث|سَمَّتْكَ أُمُّكَ سَيِّداً وَ وُفِّقْتَ فِي ذَلِكَ وَ أَنْتَ سَيِّدُ الشُّعَرَاءِ}}، الغدیر، ج۲، ص۲۳۲.</ref>. سید از مشهورترین [[شاعران]] و مدافعان [[مذهب شیعه]] بود و در شعرش [[طعنه]] بر [[صحابه]] و خلفای ثلاث بسیار بوده است. اشعار [[روایت]] شده سید از شعرای دیگر بیشتر است و تنها از [[هاشمیات]] او ۲ هزار و ۳۰۰ قصیده جمع‌آوری شده است. گاهی قصاید و اشعار او برای [[شیعیان]] به‌صورت [[تقدس]] و [[شعار]] درآمده است؛ مانند، قصیده عینیه که در [[ستایش]] [[حضرت علی]]{{ع}} سروده است. [[علامه امینی]] از ۲۱ قصیده [[غدیریه]] او اشعاری را در کتاب نفیس [[الغدیر]] آورده است و [[هاشمیات]] [[سید]] و [[مراثی]] او برای شهدای [[طف]]، پیوسته منبع الهام‌بخش مهمی برای [[شاعران]] [[شیعی]] بوده است. در سال [[وفات]] سید بین [[مورخان]] [[اختلاف]] وجود دارد؛ برخی آن را در [[سال ۱۷۳ هجری]] و برخی در سال ۱۷۸ یا ۱۷۹ [[هجری]] نوشته‌اند و سن او را بین ۶۸ یا ۷۴ هجری در [[بغداد]] بیان کرده‌اند. از جنازه او به امر [[هارون الرشید]] [[تجلیل]] و [[تشییع]] رسمی به عمل آمد. [[علی بن مهدی]]، [[برادر]] [[هارون]]، جنازه را تا [[قبرستان]] تشییع کرد و بر او [[نماز]] گذارد و به [[احترام]] سید در [[نماز میت]]، به رسم شیعیان پنج [[تکبیر]] گفت. [[قبر]] او در محله شیعه‌نشین [[کرخ بغداد]] در جُنَینَه (باغچه) واقع است.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۳۲۷.</ref>
==مسجد جامع بصره==
معنای کلمه [[مسجد]] در کتب لغت این‌گونه آمده است: در لسان العرب، ابن منظور درباره مسجد می‌نویسد: مسجد، جایی است که در آن [[سجده]] می‌کنند و مفرد [[مساجد]] است. [[زجاج]] می‌گوید: هر جایگاهی که در آن [[عبادت]] کنند، مسجد است. [[ابن اعرابی]] می‌گوید: مسجد به فتح جیم، [[محراب]] و نمازگاه [[خانه]] است و مسجد به کسر جیم، نمازگاه جماعات است و جمع آن مساجد است<ref>درآمدی بر جایگاه مسجد در تمدن اسلامی، ص۱۰.</ref>.
اگر از خانه [[ارقم بن ابی ارقم]] که [[پیامبر]]{{صل}} در [[مکه]] این مکان را به [[دعوت]] و [[آموزش]] [[پیروان]] خود اختصاص داده بودند، [[چشم‌پوشی]] کنیم، مسجد نخستین پایگاه [[آموزشی]] [[اسلام]] است<ref>تمدن اسلامی در عصر امویان، ص۲۳۸.</ref>.
نخستین نهاد که توسط [[رسول اکرم]]{{صل}} در [[شهر مدینه]] بنا شد، مسجد بود و [[مسلمانان]] با [[تأسی]] از این [[سنت پیامبر]]{{صل}} در تمامی دوران [[فتوحات]]، هرکجا شهری بنا می‌کردند در اولین [[اقدام]] مسجدی در وسط آن [[شهر]] می‌ساختند که نماد [[اسلامی]] بودن شهر محسوب می‌شد<ref>تمدن اسلامی در عصر امویان، ص۲۰.</ref>. به این مساجد، جامع نیز گفته می‌شد. از ساخته شدن این‌گونه مساجد، [[علما]] و [[فقها]] برای آموزش به آنجا اعزام می‌شدند. ازاین‌رو مساجد جامع، اولین نهاد آموزشی اسلام نیز محسوب می‌شدند. [[روابط حکومت با مردم]] بیشتر در همین مساجد تعریف و [[تبین]] می‌شد و از طرفی بالاترین کارکرد مسجد، یعنی عبادت جمعی، غالباً در مساجد جامع تحقق می‌یافت<ref>بررسی جایگاه مسجد جامع بصره از تأسیس تا پایان امویان.</ref>.
در [[سال ۱۴ هجری]]، به دستور [[خلیفه دوم]]، [[عمر بن خطاب]]، [[عتبة بن غزوان]] هم‌زمان با تأسیس [[شهر بصره]]، [[مسجد جامع]] این شهر را نیز با [[نی]] بنا کرد<ref>فتوح البلدان، ص۴۸۵.</ref>. در خصوص علامت‌گذاری حدود مسجد، نقل‌های مختلفی وجود دارد. گروهی گفته‌اند که [[عتبه]] خود علامت‌گذاری را انجام داده است. به‌قولی این کار به دست محجر بن ادرع صورت پذیرفته است. برخی [[نافع بن حارث بن کلده]] را مسبب این کار می‌دانند و همچنین [[اسود بن سریع تمیمی]] را نیز به‌عنوان [[بانی]] این کار معرفی کرده‌اند<ref>فتوح البلدان، ص۴۸۶.</ref>.
پس از [[عتبه]]، [[ابوموسی اشعری]] [[مسجد]] را وسعت داد و با خشت و گل بازسازی کرد و سقف آن را با علف پوشانید<ref>فتوح البلدان، ص۴۸۶.</ref>. هنگامی که [[معاویة بن ابی‌سفیان]]، [[زیاد بن ابیه]] را به [[ولایت بصره]] گمارد، زیاد بر محدوده مسجد بسیار افزود و آن را بزرگ‌تر کرد و آن را با آجر و گچ بازسازی کرد و سقف مسجد را نیز با ساج مرمت و بنا کرد. زیاد در صفه<ref>سکو یا ایوان در داخل مسجد که جای نشستن چند تن باشد.</ref> پیشین مسجد، پنج ستون قرار داد و مناره مسجد را از سنگ درست کرد و اولین فردی است که برای مسجد، [[مقصوره]] ساخت<ref>فتوح البلدان، ص۴۸۷.</ref>.
[[بلاذری]] می‌نویسد: زیاد سنگ‌های مورد نیاز برای ساخت ستون‌های مسجد را از کوه‌های [[اهواز]] تأمین کرد که انجام این کار را برعهده [[حجاج بن عتیک ثقفی]] و پسرانش گذاشت. پس از ساخته شدن مسجد، زیاد، [[مشاهده]] کرد که [[مردم]] در هنگام [[نماز]] دست‌های خود را که خاکی شده‌اند را به هم می‌زد و [[خاک]] آنها را می‌تکاند؛ پس دستور داد تا کف مسجد را با سنگ‌ریزه بپوشانند. وقتی علت را از او پرسیدند، پاسخ داد: ترسیدم تکان دادن و برهم زدن دست در نماز با گذشت [[زمان]] به [[سنت]] تبدیل گردد<ref>فتوح البلدان، ص۴۸۸.</ref>.
هنگامی که [[عبیدالله بن زیاد]] بر [[بصره]] [[حاکم]] شد، خانه‌های اطراف جامع را خرید و بر وسعت آن افزود. از جمله آنها، قسمتی از [[خانه]] عبدالله بن نافع که از آن به‌عنوان اولین خانه ساخته شده در بصره یاد می‌شود. در آن بود هنگام، عبیدالله در عوض هر ذراع از خانه عبدالله به او پنج ذراع بخشید و به او [[اجازه]] داد تا نورگیری برای خود در داخل [[دیوار]] مسجد ایجاد کند<ref>فتوح البلدان، ص۴۸۹.</ref>؛ اما در دوران خلفای دیگر [[اموی]] هیچ‌گونه تغیری در ساختمان و وسعت [[مسجد جامع بصره]] صورت نگرفت و تا [[زمان]] [[خلافت]] [[بنی عباس]] به همان صورت باقی ماند.
صرف‌نظر از مسائل مذهبی و [[اعتقادی]]، ضرورت‌های نظامی و [[سیاسی]] و [[اداری]] در ایجاد [[مسجد جامع بصره]] نقش بسزایی را ایفا می‌کردند. در این [[مسجد]] [[امور سیاسی]] از جمله، معرفی [[خلیفه]]، [[مراسم]] [[بیعت]]، [[عزل و نصب]] [[کارگزار]]، قرائت عهدنامه‌ها، اعلان‌های [[حکومتی]] و... انجام می‌پذیرفت. همچنین این [[مسجد جامع]] به‌عنوان رسانه‌ای سیاسی، تنها جنبه حکومتی نداشت؛ بلکه بسیاری از مطالبات سیاسی و [[اجتماعی]] [[مردم]] و حتی اعتراض‌های فردی و گروهی از طریق آن صورت می‌گرفت.
از کارکردهای دیگر [[مساجد]] جامع در [[صدر اسلام]]، موضوع [[قضاوت]] بود. [[پیامبر]]{{صل}} و [[حضرت علی]]{{ع}} در مسجد به قضاوت می‌پرداختند. و اصولاً [[امور اداری]] و [[مالی]] و [[قضایی]] از مهم‌ترین اموری بود که در مساجد جامع [[بصره]] به آنها پرداخته می‌شد. درحالی‌که با گسترش [[حکومت اسلامی]]، بسیاری از امور اداری و مالی به داخل [[دارالخلافه]] و دیوان‌ها منتقل شد؛ اما کار قضاوت همچنان در داخل جامع‌ها برگزار می‌شد. به این‌گونه قاضیان، [[لقب]] «[[قاضی]] مسجد» داده بودند و قضاوت آنها بیشتر حول [[شکایت]] تازه‌مسلمانان از [[تبعیض]] و [[اجرا]] نشدن [[عدالت]] [[اسلامی]] می‌گردید.
از نظر [[فرهنگی]] و [[علمی]] و [[آموزشی]] در جامع بصره مکاتب و [[مذاهب اسلامی]] مختلف مانند [[معتزله]]، [[اشعریه]]، متصوفه و... به وجود آمد و علمای بزرگی در رشته‌های مختلف [[تفسیر]]، [[فقه]]، نحو، صرف، [[علم کلام]] و... [[تربیت]] یافتند. همچنین به سبب [[جامعیت]] مسجد بصره و تشکیل حلقه‌های درسی در آن و نیز ایجاد مکتب‌های [[فکری]]، [[کلامی]]، نحوی و ادبی در این [[شهر]]، به بصره، لقب «خزانة الاسلام» داده شد<ref>بررسی جایگاه مسجد جامع بصره از تأسیس تا پایان امویان.</ref>.
[[شهر بصره]] در دوره [[امویان]] به دلیل وجود مسجد جامع و [[آموزش]] [[علوم]] در آن، از جایگاه ویژه‌ای به‌لحاظ علمی و فرهنگی برخوردار بود. در این دوره، جامع بصره یکی از کانون‌های اصلی مراکز [[علوم اسلامی]] محسوب می‌شد که طلاب از دور و نزدیک برای [[کسب علم]] به آنجا می‌آمدند. به همین دلیل [[شهر بصره]] یکی از مراکز اصلی [[فقه]] و [[کلام]] و [[آموزش]] [[عربی]] به شمار می‌رفت<ref>بررسی جایگاه مسجد جامع بصره از تأسیس تا پایان امویان.</ref>.
به‌طورکلی می‌توان بیان داشت که [[مساجد]] جامع مکانی برای [[اجتماع]] [[حاکمان]] و [[مردم]] در مراسم‌های [[عبادی]] و [[سیاسی]] بودند و برای [[فعالیت‌های سیاسی]] و [[اعمال]] سیاست‌های مذهبی [[حکومت]]، بهترین جایگاه را فراهم می‌آورد.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۳۳۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۵٬۸۷۱

ویرایش