پرش به محتوا

اشعث بن سوار ثقفی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۷۴۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
| مداخل مرتبط = [[اشعث بن سوار ثقفی در رجال و تراجم]] - [[اشعث بن سوار ثقفی در تاریخ اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[اشعث بن سوار ثقفی در رجال و تراجم]] - [[اشعث بن سوار ثقفی در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  = اشعث بن سوار ثقفی (پرسش)
| پرسش مرتبط  = اشعث بن سوار ثقفی (پرسش)
}}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = اشعث بن سوار ثقفی
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر قدیمی از مسجد کوفه.jpg
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی از مسجد کوفه
| نام کامل =  اشعث بن سوار ثقفی
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = 
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله = [[بنی‌ثقیف]]
| از تیره =
| پدر =
| مادر = 
| همسر =
| پسر = {{فهرست جعبه| [[قیس بن اشعث بن سوار]] | [[محمد بن اشعث بن سوار]] | [[عبدالله بن اشعث بن سوار]] }}
| دختر =
| خواهر =
| برادر =
| خویشاوندان =
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد =
| محل زندگی = [[کوفه]]
| تاریخ درگذشت = 
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =
| محل شهادت =
| طول عمر =
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = {{فهرست جعبه افقی| [[امام علی]] | [[امام حسن]] }}
| از طبقه =
| در جنگ = {{فهرست جعبه افقی| [[جنگ جمل]] | [[جنگ صفین]] | [[جنگ نهروان]] }} 
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها = 
| علت شهرت =
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور =
| مشایخ او = 
| راویان از او = 
| آخرین راوی از او =
}}
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
* [[شیخ طوسی]] اشعث بن سوار را از [[اصحاب امام حسن]]<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۹۳ (اصحاب ابی محمد الحسن بن علی أشعث بن سوار).</ref> و [[امام صادق]] {{عم}} می‌داند<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۱۶۶ (أصحاب ابی عبدالله جعفربن محمد الصادق أشعث بن سوار الثقفی الکوفی).</ref>. مرحوم [[سید ابوالقاسم خویی]] نیز به [[پیروی]] از [[شیخ طوسی]] نام اشعث بن سوار را با دو شماره متفاوت در اثر خود [[نقل]] کرده است و یکی از ایشان را از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}} <ref>أشعث بن سوار، صمن أصحاب الحسن. (معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۱۵، ش۱۴۹۶).</ref> و دیگری را از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} بر می‌شمارد<ref>أشعث بن سوار الثقفی الکوفی، من أصحاب الصادق. (معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۱۵، ش۱۴۹۷).</ref>. [[سید محسن امین]] نیز می‌نویسد: احتمال یکی بودن این دو بعید است. در بعضی از نسخه‌ها "سواد" آمده است<ref>ر. ک: اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۴۰؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۷، ص۶۶.</ref>، ولی ظاهراً کلمه تصحیف شده باشد؛ زیرا در طبقات [[ابن سعد]] و [[تهذیب التهذیب]] و [[خلاصة التذهیب]] با "سوار" آمده است و [[دلیل]] بعید بودن یکی بودن آنها این است که اشعث بن سوار در سال ۱۳۶ ق از [[دنیا]] رفته، در حالی که [[امام حسن]] {{ع}} حدود سال ۵۰ ق از [[دنیا]] رفته است؛ احتمال زنده بودن او از [[عصر امام حسن]] {{ع}} تا [[امام صادق]] {{ع}} نیز بعید به نظر می‌رسد؛ زیرا او از [[امام حسین]]، [[امام علی بن الحسین]] و [[امام محمد باقر]] {{ع}} روایتی [[نقل]] نکرده و فقط از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده است! به احتمال، نام یکی از ایشان با دال و نام دیگری با راء نوشته شده است<ref>أعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۳، ص۴۶۲.</ref>.
[[شیخ طوسی]] اشعث بن سوار را از [[اصحاب امام حسن]]<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۹۳ (اصحاب ابی محمد الحسن بن علی أشعث بن سوار).</ref> و [[امام صادق]] {{عم}} می‌داند<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۱۶۶ (أصحاب ابی عبدالله جعفربن محمد الصادق أشعث بن سوار الثقفی الکوفی).</ref>. مرحوم [[سید ابوالقاسم خویی]] نیز به [[پیروی]] از [[شیخ طوسی]] نام اشعث بن سوار را با دو شماره متفاوت در اثر خود [[نقل]] کرده است و یکی از ایشان را از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}} <ref>أشعث بن سوار، صمن أصحاب الحسن. (معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۱۵، ش۱۴۹۶).</ref> و دیگری را از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} بر می‌شمارد<ref>أشعث بن سوار الثقفی الکوفی، من أصحاب الصادق. (معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۱۵، ش۱۴۹۷).</ref>. [[سید محسن امین]] نیز می‌نویسد: احتمال یکی بودن این دو بعید است. در بعضی از نسخه‌ها "سواد" آمده است<ref>ر. ک: اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۴۰؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۷، ص۶۶.</ref>، ولی ظاهراً کلمه تصحیف شده باشد؛ زیرا در طبقات [[ابن سعد]] و [[تهذیب التهذیب]] و [[خلاصة التذهیب]] با "سوار" آمده است و [[دلیل]] بعید بودن یکی بودن آنها این است که اشعث بن سوار در سال ۱۳۶ ق از [[دنیا]] رفته، در حالی که [[امام حسن]] {{ع}} حدود سال ۵۰ ق از [[دنیا]] رفته است؛ احتمال زنده بودن او از [[عصر امام حسن]] {{ع}} تا [[امام صادق]] {{ع}} نیز بعید به نظر می‌رسد؛ زیرا او از [[امام حسین]]، [[امام علی بن الحسین]] و [[امام محمد باقر]] {{ع}} روایتی [[نقل]] نکرده و فقط از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده است! به احتمال، نام یکی از ایشان با دال و نام دیگری با راء نوشته شده است<ref>أعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۳، ص۴۶۲.</ref>.
* [[شوشتری]] می‌نویسد: بعید است کسی که از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}} بوده است از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} نیز باشد، ولی احتمال دارد<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۱۵۲.</ref>. مامقانی نیز مینویسد: در نسخه تصحیح شده، [[شیخ طوسی]] [[اشعث]] بن سور را از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} برشمرده است. پس اینها دو نفر هستند و فاصله زیادی بین [[امام حسن]] و [[امام صادق]] {{ع}} وجود دارد. [[امام حسن]] {{ع}} در سال ۴۹ ق و [[امام صادق]] {{ع}} در سال ۱۴۸ ق از [[دنیا]] رفته‌اند و فاصله بین آنها ۹۹ سال است؛ اگر به همین مقدار [[عمر]] روای را اضافه کنیم و حداقل بیست سال در نظر بگیریم، [[عمر]] او در حدود ۱۲۰ سال می‌شود، در حالی که چنین عمری برایش [[نقل]] نشده است. البته ممکن است او اوائل [[امامت امام صادق]] {{ع}} را [[درک]] کرده باشد؛ یعنی سال ۱۱۶ یا ۱۱۷ ق که در این صورت سن او بالای هشتاد سال خواهد بود، ولی بعید است این دو، یک نفر باشند؛ زیرا وی از [[امام حسن]] {{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده، ولی از [[امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] {{عم}} [[نقل]] نکرده است و فقط از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده و [[خدا]] به حقایق امور [[آگاه]] است<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۱، ص۹۸- ۹۹.</ref>.
 
* شارح تنقیح المقال ([[محی الدین مامقانی]]) می‌نویسد: دو نفر بودن این افراد، از نظر من قطعی است؛ زیرا همان‌ طور که مصنف اشاره کرد، او، هم باید [[عمر طولانی]] داشته باشد و هم باید از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}} شمرده شود، اما او از [[اصحاب امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] {{عم}} شمرده نشده، بلکه از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} شمرده شده است و این، [[امر]] بعیدی است. در هر حال، من در اینکه اینها دو نفر هستند، شکی ندارم و شیخ نیز به دو نفر بودن ایشان اشاره کرده است، زیرا برای [[اشعثی]] که از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}} شمرده شده، [[لقب]] و کنیه‌ای بیان نکرده است، ولی از [[اشعثی]] که از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} شمرده شده، با عنوان [[کوفی]] و بنی ثقیف نام برده است. قرینه دیگر برای یکی نبودن این دو آن است که در [[تهذیب التهذیب]] سال [[وفات]] او ۱۳۶ ق [[نقل]] شده است؛ پس اگر او از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}} باشد باید از [[معمرین]] شمرده شده باشد، در حالی که کسی وی را از [[معمرین]] نشمرده است<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۱، ص۹۸، پاورقی شماره ۴.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۸۷-۱۸۹.</ref>.
[[شوشتری]] می‌نویسد: بعید است کسی که از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}} بوده است از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} نیز باشد، ولی احتمال دارد<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۱۵۲.</ref>. مامقانی نیز مینویسد: در نسخه تصحیح شده، [[شیخ طوسی]] [[اشعث]] بن سور را از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} برشمرده است. پس اینها دو نفر هستند و فاصله زیادی بین [[امام حسن]] و [[امام صادق]] {{ع}} وجود دارد. [[امام حسن]] {{ع}} در سال ۴۹ ق و [[امام صادق]] {{ع}} در سال ۱۴۸ ق از [[دنیا]] رفته‌اند و فاصله بین آنها ۹۹ سال است؛ اگر به همین مقدار [[عمر]] روای را اضافه کنیم و حداقل بیست سال در نظر بگیریم، [[عمر]] او در حدود ۱۲۰ سال می‌شود، در حالی که چنین عمری برایش [[نقل]] نشده است. البته ممکن است او اوائل [[امامت امام صادق]] {{ع}} را [[درک]] کرده باشد؛ یعنی سال ۱۱۶ یا ۱۱۷ ق که در این صورت سن او بالای هشتاد سال خواهد بود، ولی بعید است این دو، یک نفر باشند؛ زیرا وی از [[امام حسن]] {{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده، ولی از [[امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] {{عم}} [[نقل]] نکرده است و فقط از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده و [[خدا]] به حقایق امور [[آگاه]] است<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۱، ص۹۸- ۹۹.</ref>.
 
شارح تنقیح المقال ([[محی الدین مامقانی]]) می‌نویسد: دو نفر بودن این افراد، از نظر من قطعی است؛ زیرا همان‌ طور که مصنف اشاره کرد، او، هم باید [[عمر طولانی]] داشته باشد و هم باید از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}} شمرده شود، اما او از [[اصحاب امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] {{عم}} شمرده نشده، بلکه از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} شمرده شده است و این، [[امر]] بعیدی است. در هر حال، من در اینکه اینها دو نفر هستند، شکی ندارم و شیخ نیز به دو نفر بودن ایشان اشاره کرده است، زیرا برای [[اشعثی]] که از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}} شمرده شده، [[لقب]] و کنیه‌ای بیان نکرده است، ولی از [[اشعثی]] که از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} شمرده شده، با عنوان [[کوفی]] و بنی ثقیف نام برده است. قرینه دیگر برای یکی نبودن این دو آن است که در [[تهذیب التهذیب]] سال [[وفات]] او ۱۳۶ ق [[نقل]] شده است؛ پس اگر او از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}} باشد باید از [[معمرین]] شمرده شده باشد، در حالی که کسی وی را از [[معمرین]] نشمرده است<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۱، ص۹۸، پاورقی شماره ۴.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۸۷-۱۸۹.</ref>.


== اشعث بن سوار و [[بیعت با امام علی]] {{ع}} ==
== اشعث بن سوار و [[بیعت با امام علی]] {{ع}} ==
* نکته جالب اینکه [[شیخ مفید]] اشعث بن سوار را از [[یاران امام علی]] {{ع}} دانسته است که با آن [[حضرت]] [[بیعت]] کرده‌اند؛ ایشان می‌نویسد: [[ثابت بن قیس نخعی]]، [[کمیل بن زیاد]]، [[صعصعة بن صوحان عبدی]]، [[عمر بن زراره نخعی]]، [[عبدالله بن ارقم]]، [[زید بن الملفق]]، [[سلیمان بن صرد خزاعی]]، [[قبیصه]]، [[جابر]]، [[عبدالله]]، [[محمد بن بدیل خزاعی]]، [[عبدالرحمن بن عدیس سلولی]]، [[اویس قرنی]]، [[هند جملی]]، [[جندب ازدی]]، اشعث بن سوار، [[حکیم بن جبله]]، [[رشید هجری]] و [[معقل بن قیس بن حنظله]]، [[سوید بن حارث]]، [[سعد بن مبشر]]، [[عبدالله بن وال]]، [[مالک بن ضمره]]، [[حارث همدانی]] و [[حبة بن جوین عرنی]] و دیگران، کسانی هستند که به هنگام [[کشته شدن عثمان]] در [[مدینه]] بودند و همگی با کمال [[رضایت]] به [[پیشوایی]] [[امیرالمؤمنین]] [[تسلیم]] شدند و با او [[بیعت]] کردند که با هر کس که [[امام]] {{ع}} بجنگند، ایشان هم با او بجنگند و با هر کس که [[امام]] {{ع}} [[صلح]] کند، ایشان هم با او [[صلح]] کنند، و اینکه در [[یاری دادن]] او هرگز از [[جنگ]] فرار نکنند. و آنان در همه جنگ‌های [[امیرالمؤمنین]] همراهش بودند و حتی یک تن از ایشان از شرکت در [[جنگی]] خودداری نکرد و برخی از آنان در راه [[یاری دادن]] [[علی]] {{ع}} [[شهید]] شدند و برخی همچنان بر راه خود پایدار ماندند تا هنگامی که [[علی]] {{ع}} [[شهید]] شد و آنان که پس از آن [[حضرت]] باقی ماندند، همچنان بر [[ولایت]] او [[استوار]] بودند و [[اعتقاد]] داشتند که [[علی]] {{ع}} برای [[امامت]] از همگان [[برتر]] بوده است<ref>الجمل و النصره لسید العتره فی حرب البصره، شیخ مفید، ص۱۰۸.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۸۹.</ref>.
نکته جالب اینکه [[شیخ مفید]] اشعث بن سوار را از [[یاران امام علی]] {{ع}} دانسته است که با آن [[حضرت]] [[بیعت]] کرده‌اند؛ ایشان می‌نویسد: [[ثابت بن قیس نخعی]]، [[کمیل بن زیاد]]، [[صعصعة بن صوحان عبدی]]، [[عمر بن زراره نخعی]]، [[عبدالله بن ارقم]]، [[زید بن الملفق]]، [[سلیمان بن صرد خزاعی]]، [[قبیصه]]، [[جابر]]، [[عبدالله]]، [[محمد بن بدیل خزاعی]]، [[عبدالرحمن بن عدیس سلولی]]، [[اویس قرنی]]، [[هند جملی]]، [[جندب ازدی]]، اشعث بن سوار، [[حکیم بن جبله]]، [[رشید هجری]] و [[معقل بن قیس بن حنظله]]، [[سوید بن حارث]]، [[سعد بن مبشر]]، [[عبدالله بن وال]]، [[مالک بن ضمره]]، [[حارث همدانی]] و [[حبة بن جوین عرنی]] و دیگران، کسانی هستند که به هنگام [[کشته شدن عثمان]] در [[مدینه]] بودند و همگی با کمال [[رضایت]] به [[پیشوایی]] [[امیرالمؤمنین]] [[تسلیم]] شدند و با او [[بیعت]] کردند که با هر کس که [[امام]] {{ع}} بجنگند، ایشان هم با او بجنگند و با هر کس که [[امام]] {{ع}} [[صلح]] کند، ایشان هم با او [[صلح]] کنند، و اینکه در [[یاری دادن]] او هرگز از [[جنگ]] فرار نکنند. و آنان در همه جنگ‌های [[امیرالمؤمنین]] همراهش بودند و حتی یک تن از ایشان از شرکت در [[جنگی]] خودداری نکرد و برخی از آنان در راه [[یاری دادن]] [[علی]] {{ع}} [[شهید]] شدند و برخی همچنان بر راه خود پایدار ماندند تا هنگامی که [[علی]] {{ع}} [[شهید]] شد و آنان که پس از آن [[حضرت]] باقی ماندند، همچنان بر [[ولایت]] او [[استوار]] بودند و [[اعتقاد]] داشتند که [[علی]] {{ع}} برای [[امامت]] از همگان [[برتر]] بوده است<ref>الجمل و النصره لسید العتره فی حرب البصره، شیخ مفید، ص۱۰۸.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۸۹.</ref>.


== اشعث بن سوار در زمان [[امام مجتبی]] {{ع}} ==
== اشعث بن سوار در زمان [[امام مجتبی]] {{ع}} ==
* [[ابو مخنف]] می‌گوید: اشعث بن سوار به [[نقل]] از [[ابواسحاق سبیعی]] و دیگران برایم [[نقل]] کرد که ایشان می‌گفتند: [[امام حسن]] {{ع}} در بامداد آن شبی که [[امیر المؤمنین]] {{ع}} در آن از [[دنیا]] رفت، [[خطبه]] خواند، و [[حمد]] و ثنای خدای را به جای آورد و بر [[رسول خدا]] [[درود]] فرستاده و آن‌گاه فرمود: "به [[حقیقت]]، در این [[شب]] مردی از [[دنیا]] رفت که پیشینیان در [[کردار]] بر او پیشی جستند، و آیندگان نیز در [[کردار]] به او نمی‌رسند. همانا او [[خدا]] همراه [[رسول خدا]] {{صل}}، [[جهاد]] و با [[جان]] خویش از آن [[حضرت]] [[دفاع]] کرد، و [[رسول خدا]] {{صل}} او را با [[پرچم]] خود به [[جنگ‌ها]] می‌فرستاد و [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] او را در میان می‌گرفتند؛ [[جبرئیل]] از سمت راستش، و [[میکائیل]] از سمت چپ او، و باز نمی‌گشت تا به دست توانای او [[مسلمانان]] در [[جنگ]] [[پیروز]] شوند و در شبی از [[دنیا]] رفت که [[عیسی بن مریم‌]]{{س}} در آن [[شب]] به [[آسمان]] بالا رفت، و [[یوشع بن نون]] [[وصی]] [[حضرت موسی]] {{ع}} در آن [[شب]] از [[دنیا]] رفت، و هیچ درهم و دیناری از خود به جای نگذاشت جز هفتصد درهم که آن هم از بهره‌ای بود که از [[بیت المال]] داشت و زیاد آمده بود و می‌خواست با آن [[پول]] برای [[خانواده]] خود خادمی بخرد". این سخن را فرمود و سپس [[گریه]] گلویش را گرفت و گریست و [[مردم]] نیز با آن [[حضرت]] گریستند؛ آن‌گاه فرمود: "منم [[فرزند]] [[بشیر]]؛ منم [[فرزند]] نذیر (ترساننده از [[جهنم]])؛ منم [[فرزند]] آن کس که به [[اذن پروردگار]] [[مردم]] را به سوی او می‌خواند؛ منم پسر چراغ تابناک ([[هدایت]])؛ من از خاندانی هستم که [[خدای تعالی]] [[پلیدی]] را از ایشان دور کرده و به خوبی پاکیزه‌شان فرموده است؛ من از آن خاندانی هستم که [[خداوند]] [[دوستی]] ایشان را در کتاب خویش ([[قرآن]]) [[واجب]] دانسته و فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> می‌افزاییم. پس، [[نیکی]]، [[دوستی]] ما [[خاندان]] است" و سپس نشست.
[[ابو مخنف]] می‌گوید: اشعث بن سوار به [[نقل]] از [[ابواسحاق سبیعی]] و دیگران برایم [[نقل]] کرد که ایشان می‌گفتند: [[امام حسن]] {{ع}} در بامداد آن شبی که [[امیر المؤمنین]] {{ع}} در آن از [[دنیا]] رفت، [[خطبه]] خواند، و [[حمد]] و ثنای خدای را به جای آورد و بر [[رسول خدا]] [[درود]] فرستاده و آن‌گاه فرمود: "به [[حقیقت]]، در این [[شب]] مردی از [[دنیا]] رفت که پیشینیان در [[کردار]] بر او پیشی جستند، و آیندگان نیز در [[کردار]] به او نمی‌رسند. همانا او [[خدا]] همراه [[رسول خدا]] {{صل}}، [[جهاد]] و با [[جان]] خویش از آن [[حضرت]] [[دفاع]] کرد، و [[رسول خدا]] {{صل}} او را با [[پرچم]] خود به [[جنگ‌ها]] می‌فرستاد و [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] او را در میان می‌گرفتند؛ [[جبرئیل]] از سمت راستش، و [[میکائیل]] از سمت چپ او، و باز نمی‌گشت تا به دست توانای او [[مسلمانان]] در [[جنگ]] [[پیروز]] شوند و در شبی از [[دنیا]] رفت که [[عیسی بن مریم‌]]{{س}} در آن [[شب]] به [[آسمان]] بالا رفت، و [[یوشع بن نون]] [[وصی]] [[حضرت موسی]] {{ع}} در آن [[شب]] از [[دنیا]] رفت، و هیچ درهم و دیناری از خود به جای نگذاشت جز هفتصد درهم که آن هم از بهره‌ای بود که از [[بیت المال]] داشت و زیاد آمده بود و می‌خواست با آن [[پول]] برای [[خانواده]] خود خادمی بخرد". این سخن را فرمود و سپس [[گریه]] گلویش را گرفت و گریست و [[مردم]] نیز با آن [[حضرت]] گریستند؛ آن‌گاه فرمود: "منم [[فرزند]] [[بشیر]]؛ منم [[فرزند]] نذیر (ترساننده از [[جهنم]])؛ منم [[فرزند]] آن کس که به [[اذن پروردگار]] [[مردم]] را به سوی او می‌خواند؛ منم پسر چراغ تابناک ([[هدایت]])؛ من از خاندانی هستم که [[خدای تعالی]] [[پلیدی]] را از ایشان دور کرده و به خوبی پاکیزه‌شان فرموده است؛ من از آن خاندانی هستم که [[خداوند]] [[دوستی]] ایشان را در کتاب خویش ([[قرآن]]) [[واجب]] دانسته و فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> می‌افزاییم. پس، [[نیکی]]، [[دوستی]] ما [[خاندان]] است" و سپس نشست.
* آن‌گاه [[عبدالله بن عباس]] پیش روی او به پاخاسته، گفت: "ای گروه [[مردم]]! این، [[فرزند پیامبر]] شما و [[وصی]] امامتان است؛ پس با او [[بیعت]] کنید"؛ [[مردم]] سخن او را پذیرفته و گفتند: "چه اندازه [[محبوب]] است نزد ما، و چقدر [[حق]] او بر ما [[واجب]] است"؛ و با آن [[حضرت]] {{ع}} به [[خلافت]] [[بیعت]] کردند، و این جریان در [[روز جمعه]] بیست و یکم [[ماه رمضان]] [[سال چهلم هجری]] بود، و چون کار [[بیعت]] تمام شد، [[حضرت]] عاملان و امیرانی تعیین فرموده و به [[شهرها]] فرستاد، و [[عبدالله بن عباس]] را نیز به سوی [[بصره]] روانه کرد و به ترتیب دادن [[کارها]] و [[نظم]] دادن آنها پرداخت<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۷-۹؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۳۶۲.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۰-۱۹۱.</ref>.
 
آن‌گاه [[عبدالله بن عباس]] پیش روی او به پاخاسته، گفت: "ای گروه [[مردم]]! این، [[فرزند پیامبر]] شما و [[وصی]] امامتان است؛ پس با او [[بیعت]] کنید"؛ [[مردم]] سخن او را پذیرفته و گفتند: "چه اندازه [[محبوب]] است نزد ما، و چقدر [[حق]] او بر ما [[واجب]] است"؛ و با آن [[حضرت]] {{ع}} به [[خلافت]] [[بیعت]] کردند، و این جریان در [[روز جمعه]] بیست و یکم [[ماه رمضان]] [[سال چهلم هجری]] بود، و چون کار [[بیعت]] تمام شد، [[حضرت]] عاملان و امیرانی تعیین فرموده و به [[شهرها]] فرستاد، و [[عبدالله بن عباس]] را نیز به سوی [[بصره]] روانه کرد و به ترتیب دادن [[کارها]] و [[نظم]] دادن آنها پرداخت<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۷-۹؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۳۶۲.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۰-۱۹۱.</ref>.


== [[فرزندان]] اشعث ==
== [[فرزندان]] اشعث ==
* [[ابن‌شهرآشوب]] نیز زمانی که از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}} نام می‌برد، یکی از ایشان را [[فرزند]] اشعث بن سوار معرفی می‌کند و می‌نویسد: و از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}}، [[عبدالله بن جعفر طیار]]، [[مسلم بن عقیل]]، [[عبیدالله بن عباس]]، [[حبابة بنت جعفر والبیه]]، [[حذیفة بن أسید]]، [[جارود بن ابی بشر]]، [[جارود بن منذر]]، [[قیس بن اشعث بن سوار]]، [[سفیان بن ابی لیلی همدانی]] و.... را می‌توان نام برد<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۴۰.</ref>. [[مزی]] نیز به دو نام دیگر از [[فرزندان]] اشعث: [[محمد بن أشعث بن سوار]] و [[عبدالله بن أشعث بن سوار]] که روایت‌ کنندگان از او نیز هستند، اشاره می‌کند<ref>تهذیب الکمال، مزی، ج۲، ص۲۶۷ -۶۸.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۱.</ref>.
[[ابن‌شهرآشوب]] نیز زمانی که از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}} نام می‌برد، یکی از ایشان را [[فرزند]] اشعث بن سوار معرفی می‌کند و می‌نویسد: و از [[اصحاب امام حسن]] {{ع}}، [[عبدالله بن جعفر طیار]]، [[مسلم بن عقیل]]، [[عبیدالله بن عباس]]، [[حبابة بنت جعفر والبیه]]، [[حذیفة بن أسید]]، [[جارود بن ابی بشر]]، [[جارود بن منذر]]، [[قیس بن اشعث بن سوار]]، [[سفیان بن ابی لیلی همدانی]] و.... را می‌توان نام برد<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۳، ص۴۰.</ref>. [[مزی]] نیز به دو نام دیگر از [[فرزندان]] اشعث: [[محمد بن أشعث بن سوار]] و [[عبدالله بن أشعث بن سوار]] که روایت‌ کنندگان از او نیز هستند، اشاره می‌کند<ref>تهذیب الکمال، مزی، ج۲، ص۲۶۷ -۶۸.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۱.</ref>.


== اشعث و [[نقل]] برخی [[شأن نزول]] [[آیات]] ==
== اشعث و [[نقل]] برخی [[شأن نزول]] [[آیات]] ==
* [[واحدی]] می‌نویسد: [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی|اشعث بن سواد]] به [[نقل]] از [[عکرمه]]، که از [[ابن عباس]] [[نقل]] کرده است، می‌گوید: قول [[خداوند]] تبارک و تعالی که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref>.
[[واحدی]] می‌نویسد: [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی|اشعث بن سواد]] به [[نقل]] از [[عکرمه]]، که از [[ابن عباس]] [[نقل]] کرده است، می‌گوید: قول [[خداوند]] تبارک و تعالی که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref>.
* درباره [[مردم]] [[مکه]] نازل شد که می‌گفتند، [[مسلمان]] هستند، اما در هنگام [[جنگ بدر]] برای [[جنگ]] با [[مسلمانان]] همراه [[مشرکان]] از [[مکه]] خارج شدند<ref>اسباب نزول الآیات، واحدی، ص۱۱۸.</ref>.
 
* همچنین اشعث بن سوار می‌گوید: وقتی [[ابوقیس]] که یکی از [[انصار]] و مردی [[صالح]] بود، در [[گذشت]]، پسرش، [[قیس]] از همسرش خواستگاری کرد؛ وی گفت: "من تو را [[فرزند]] خویش می‌شمارم و تو در میان [[قوم]] خود مردی [[صالح]] هستی؛ من به نزد [[پیامبر گرامی]] {{صل}} می‌روم و در این باره می‌پرسم" سپس نزد [[پیامبر]] {{صل}} رفت و ماجرا را شرح داد؛ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "به خانه‌ات بازگرد" و این [[آیه]] نازل شد. {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آورده‌اند، ازدواج نکنید» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref>. برخی گفته‌اند: منظور این است که با زنانی که پدرانتان با آنها آمیزش کرده‌اند، [[ازدواج]] نکنید و بر شما [[حرام]] است آن‌چه که [[مردم]] [[جاهلیت]] انجام می‌دادند و با [[همسر]] [[پدر]] [[ازدواج]] می‌کردند <ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۳، ص۴۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۳۵؛ أسدالغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۲۵۵.</ref>.
درباره [[مردم]] [[مکه]] نازل شد که می‌گفتند، [[مسلمان]] هستند، اما در هنگام [[جنگ بدر]] برای [[جنگ]] با [[مسلمانان]] همراه [[مشرکان]] از [[مکه]] خارج شدند<ref>اسباب نزول الآیات، واحدی، ص۱۱۸.</ref>.
* اشعث بن سوار، از [[عدی بن ثابت]] نیز خبری [[نقل]] کرده و گفته است: ابن ثابت گوید: روزی زنی از [[انصار]] نزد [[پیامبر اکرم]] {{صل}} آمد و گفت: "ای [[رسول خدا]]! من در [[خانه]] خود در حالتی هستم که نمی‌خواهم کسی مرا ببیند، گرچه آن شخص [[پدر]] و یا فرزندم باشد؛ گاهی پدرم یا یکی از [[نزدیکان]] بدون اجازه به [[خانه]] من وارد می‌شوند، در صورتی که من بر آن حالت هستم؛ من باید چه کنم؟ پس این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خانه‌هایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه)‌ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.</ref><ref>تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۶، ص۳۶.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۱-۱۹۳.</ref>.
 
همچنین اشعث بن سوار می‌گوید: وقتی [[ابوقیس]] که یکی از [[انصار]] و مردی [[صالح]] بود، در [[گذشت]]، پسرش، [[قیس]] از همسرش خواستگاری کرد؛ وی گفت: "من تو را [[فرزند]] خویش می‌شمارم و تو در میان [[قوم]] خود مردی [[صالح]] هستی؛ من به نزد [[پیامبر گرامی]] {{صل}} می‌روم و در این باره می‌پرسم" سپس نزد [[پیامبر]] {{صل}} رفت و ماجرا را شرح داد؛ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "به خانه‌ات بازگرد" و این [[آیه]] نازل شد. {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آورده‌اند، ازدواج نکنید» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref>. برخی گفته‌اند: منظور این است که با زنانی که پدرانتان با آنها آمیزش کرده‌اند، [[ازدواج]] نکنید و بر شما [[حرام]] است آن‌چه که [[مردم]] [[جاهلیت]] انجام می‌دادند و با [[همسر]] [[پدر]] [[ازدواج]] می‌کردند <ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۳، ص۴۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۳۵؛ أسدالغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۲۵۵.</ref>.
 
اشعث بن سوار، از [[عدی بن ثابت]] نیز خبری [[نقل]] کرده و گفته است: ابن ثابت گوید: روزی زنی از [[انصار]] نزد [[پیامبر اکرم]] {{صل}} آمد و گفت: "ای [[رسول خدا]]! من در [[خانه]] خود در حالتی هستم که نمی‌خواهم کسی مرا ببیند، گرچه آن شخص [[پدر]] و یا فرزندم باشد؛ گاهی پدرم یا یکی از [[نزدیکان]] بدون اجازه به [[خانه]] من وارد می‌شوند، در صورتی که من بر آن حالت هستم؛ من باید چه کنم؟ پس این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خانه‌هایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه)‌ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.</ref><ref>تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۶، ص۳۶.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۱-۱۹۳.</ref>.


== اشعث در نگاه [[اهل سنت]] ==
== اشعث در نگاه [[اهل سنت]] ==
* [[ابن سعد]] می‌نویسد: [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی |اشعث بن سوار]] از وابستگان [[قبیله]] ثقیف است. او چوب‌تراش و ساکن محله نخعی‌ها و خانه‌اش رو به روی [[مسجد]] [[حفص بن غیاث]] بوده است و در [[نقل حدیث]]، ضعیف است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۸۱.</ref>. [[ابن کثیر]] می‌نویسد: [[نسائی]] می‌گوید: او ضعیف است<ref>البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۶، ص۱۲.</ref>. [[ذهبی]] می‌نویسد: دارقطنی می‌گوید: سه نفر با نام [[اشعث]]، از [[حسن]] {{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند:
[[ابن سعد]] می‌نویسد: [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی |اشعث بن سوار]] از وابستگان [[قبیله]] ثقیف است. او چوب‌تراش و ساکن محله نخعی‌ها و خانه‌اش رو به روی [[مسجد]] [[حفص بن غیاث]] بوده است و در [[نقل حدیث]]، ضعیف است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۸۱.</ref>. [[ابن کثیر]] می‌نویسد: [[نسائی]] می‌گوید: او ضعیف است<ref>البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۶، ص۱۲.</ref>. [[ذهبی]] می‌نویسد: دارقطنی می‌گوید: سه نفر با نام [[اشعث]]، از [[حسن]] {{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند:
# [[اشعث حمرانی]] که [[ثقه]] است؛
# [[اشعث حمرانی]] که [[ثقه]] است؛
# [[اشعث حدانی]] که معتبر است؛
# [[اشعث حدانی]] که معتبر است؛
خط ۳۵: خط ۸۹:


== اشعث و [[نقل روایت]] ==
== اشعث و [[نقل روایت]] ==
* اشعث بن سوار از [[حسن بصری]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۷، ص۴۹.</ref>، [[الجهم بن دینار]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۷، ص۳۳۹.</ref>، [[عمیر بن سعید النّخعی الکوفی]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۷، ص۴۳۶.</ref> و [[یحیی بن عبّاد أبوهبیره الأنصاری الکوفی]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۷، ص۵۰۲.</ref> [[روایت]] [[نقل]] کرده است و [[عبثر بن القاسم]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۱، ص۱۹۹.</ref>، [[بشر بن المفضّل بن لاحق الحافظ]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۲، ص۸۵.</ref>، [[عائذ بن حبیب أبو أحمد الکوفی]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۲، ص۱۹۸.</ref>، [[عبدالرحمن بن مسهر]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۲، ص۲۶۵.</ref>، [[عبدالرحیم بن سلیمان الرازیّ]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۲، ص۲۶۷.</ref>، [[محمد بن المعلّی الیامیّ الکوفیّ]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۲، ص۳۸۴.</ref>، [[بشر بن الحسن]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۳، ص۱۲۱.</ref>، [[عبدالله بن نمیر]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۳، ص۲۶۳.</ref>، [[عمرو بن هاشم الجنبیّ]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۳، ص۳۲۵.</ref>، [[الفضل بن العلاء]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۳، ص۳۳۵.</ref> و [[حفص بن غیاث بن طلق أبوعمر الکوفی]]<ref>المنتظم، ابن جوزی، ج۱۰، ص۲۹.</ref> از وی [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند.
اشعث بن سوار از [[حسن بصری]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۷، ص۴۹.</ref>، [[الجهم بن دینار]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۷، ص۳۳۹.</ref>، [[عمیر بن سعید النّخعی الکوفی]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۷، ص۴۳۶.</ref> و [[یحیی بن عبّاد أبوهبیره الأنصاری الکوفی]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۷، ص۵۰۲.</ref> [[روایت]] [[نقل]] کرده است و [[عبثر بن القاسم]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۱، ص۱۹۹.</ref>، [[بشر بن المفضّل بن لاحق الحافظ]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۲، ص۸۵.</ref>، [[عائذ بن حبیب أبو أحمد الکوفی]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۲، ص۱۹۸.</ref>، [[عبدالرحمن بن مسهر]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۲، ص۲۶۵.</ref>، [[عبدالرحیم بن سلیمان الرازیّ]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۲، ص۲۶۷.</ref>، [[محمد بن المعلّی الیامیّ الکوفیّ]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۲، ص۳۸۴.</ref>، [[بشر بن الحسن]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۳، ص۱۲۱.</ref>، [[عبدالله بن نمیر]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۳، ص۲۶۳.</ref>، [[عمرو بن هاشم الجنبیّ]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۳، ص۳۲۵.</ref>، [[الفضل بن العلاء]]<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۳، ص۳۳۵.</ref> و [[حفص بن غیاث بن طلق أبوعمر الکوفی]]<ref>المنتظم، ابن جوزی، ج۱۰، ص۲۹.</ref> از وی [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند.
* در ادامه چند نمونه از روایاتی را که اشعث [[نقل]] کرده است، می‌آوریم تا شاید [[دلایل]] [[ضعف]] او مشخص شود:
 
در ادامه چند نمونه از روایاتی را که اشعث [[نقل]] کرده است، می‌آوریم تا شاید [[دلایل]] [[ضعف]] او مشخص شود:
# چند نفر و همچنین اشعث بن سوار از [[شعبی]] و او از عمویش، [[قیس بن عبد]] [[نقل]] کرده‌اند: روزی در [[مسجد]] نشسته بودیم و [[عبدالله بن مسعود]] با ما بود؛ پس یک [[اعرابی]] آمد و گفت: "آیا [[عبدالله]] در میان شماست؟" [[ابن مسعود]] گفت: "آری، من [[عبدالله]] هستم؛ [[حاجت]] تو چیست؟" گفت: "ای [[عبدالله]]! آیا پیامبرتان به شما خبر داده است که در میان شما چند [[خلیفه]] خواهد بود؟ او گفت: "از من چیزی را پرسیدی که از زمان آمدن من به [[عراق]] کسی آن را از من نپرسیده است؛ آری؛ [[دوازده نفر]]، به تعداد نقبای بنی‌اسرائیل"<ref>الخصال، شیخ صدوق، ج۲، ص۴۶۸؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، شیخ صدوق، ج۱، ص۴۹؛ الأمالی، شیخ صدوق، ص۳۱۰؛ کفایة الاثر، خزار قمی، ص۲۷ (البته خزار قمی لفظ اشعث بن سواد را آورده است).</ref>.
# چند نفر و همچنین اشعث بن سوار از [[شعبی]] و او از عمویش، [[قیس بن عبد]] [[نقل]] کرده‌اند: روزی در [[مسجد]] نشسته بودیم و [[عبدالله بن مسعود]] با ما بود؛ پس یک [[اعرابی]] آمد و گفت: "آیا [[عبدالله]] در میان شماست؟" [[ابن مسعود]] گفت: "آری، من [[عبدالله]] هستم؛ [[حاجت]] تو چیست؟" گفت: "ای [[عبدالله]]! آیا پیامبرتان به شما خبر داده است که در میان شما چند [[خلیفه]] خواهد بود؟ او گفت: "از من چیزی را پرسیدی که از زمان آمدن من به [[عراق]] کسی آن را از من نپرسیده است؛ آری؛ [[دوازده نفر]]، به تعداد نقبای بنی‌اسرائیل"<ref>الخصال، شیخ صدوق، ج۲، ص۴۶۸؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، شیخ صدوق، ج۱، ص۴۹؛ الأمالی، شیخ صدوق، ص۳۱۰؛ کفایة الاثر، خزار قمی، ص۲۷ (البته خزار قمی لفظ اشعث بن سواد را آورده است).</ref>.
# اشعث بن سوار از [[ابواسحاق]] [[نقل]] می‌کند: [[علی]] {{ع}} بر جنازه [[عمار بن یاسر]] و [[هاشم بن عتبه]] که [[خدا]] از هر دو [[خشنود]] باد! [[نماز]] گزارد. و جنازه [[هاشم]] را پس از جنازه [[عمار]] نهاده بودند و [[امام]] {{ع}} برای هر دو یک [[نماز]] گزارد که در آن پنج یا شش یا [[هفت تکبیر]] گفت و [[شک و تردید]] در این باره از اشعث است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۹۸؛ أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۷۴.</ref>.
# اشعث بن سوار از [[ابواسحاق]] [[نقل]] می‌کند: [[علی]] {{ع}} بر جنازه [[عمار بن یاسر]] و [[هاشم بن عتبه]] که [[خدا]] از هر دو [[خشنود]] باد! [[نماز]] گزارد. و جنازه [[هاشم]] را پس از جنازه [[عمار]] نهاده بودند و [[امام]] {{ع}} برای هر دو یک [[نماز]] گزارد که در آن پنج یا شش یا [[هفت تکبیر]] گفت و [[شک و تردید]] در این باره از اشعث است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۹۸؛ أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۷۴.</ref>.
خط ۴۴: خط ۹۹:


== سرانجام ==
== سرانجام ==
* درباره [[تاریخ]] [[وفات]] اشعث نیز قول‌های فراوانی [[نقل]] شده که بیشتر درباره اشعث بن سوار است، مگر اینکه [[عمر]] اشعث بن سوار را طولانی فرض کنیم. عده‌ای نیز زمان [[مرگ]] وی را در زمان آغاز [[خلافت]] [[منصور]] می‌دانند <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۸۱؛ المعارف، ابن قتیبه، ص۴۸۶.</ref>، عده‌ای هم سال ۱۳۶ ق<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۸، ص۳۵۱؛ ج۸، ص۳۷۹؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۳، ص۲۷۰؛ شذرات الذهب، ابن عماد حنبلی، ج۲، ص۱۵۸.</ref> و عده‌ای هم سال ۱۴۳ ق را سال [[مرگ]] او می‌دانند<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۲۷۵؛ الکامل، ابن اثیر، ج۵، ص۵۱۲.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۷.</ref>.
درباره [[تاریخ]] [[وفات]] اشعث نیز قول‌های فراوانی [[نقل]] شده که بیشتر درباره اشعث بن سوار است، مگر اینکه [[عمر]] اشعث بن سوار را طولانی فرض کنیم. عده‌ای نیز زمان [[مرگ]] وی را در زمان آغاز [[خلافت]] [[منصور]] می‌دانند <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۸۱؛ المعارف، ابن قتیبه، ص۴۸۶.</ref>، عده‌ای هم سال ۱۳۶ ق<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۸، ص۳۵۱؛ ج۸، ص۳۷۹؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۳، ص۲۷۰؛ شذرات الذهب، ابن عماد حنبلی، ج۲، ص۱۵۸.</ref> و عده‌ای هم سال ۱۴۳ ق را سال [[مرگ]] او می‌دانند<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۲۷۵؛ الکامل، ابن اثیر، ج۵، ص۵۱۲.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[اشعث بن سوار کندی کوفی]]
* [[اشعث بن سوار کندی کوفی]]
* [[بنی‌ثقیف]] (قبیله)
* [[قیس بن اشعث بن سوار]] (فرزند)
* [[محمد بن اشعث بن سوار]] (فرزند)
* [[عبدالله بن اشعث بن سوار]] (فرزند)
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


خط ۶۴: خط ۱۲۳:
[[رده:اشعث بن سوار ثقفی]]
[[رده:اشعث بن سوار ثقفی]]
[[رده:اصحاب امام حسن]]
[[رده:اصحاب امام حسن]]
[[رده:قبیله بنی‌ثقیف]]
۲۴٬۴۶۴

ویرایش