نعمان بن مالک در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'اهل مدینه' به 'اهل مدینه'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
[[نعمان بن مالک بن ثعلبه]] یکی از [[یاران رسول خدا]] {{صل}} بوده است<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۵۰۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۵۶۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۶، ص۳۵۷.</ref>. در برخی منابع از نعمان بن مالک دیگری نیز نام برده شده که به نعمان بن قوقل معروف است. عدهای هر دو را یک نفر میدانند و عدهای بین آن دو فرق گذاشتهاند. | [[نعمان بن مالک بن ثعلبه]] یکی از [[یاران رسول خدا]] {{صل}} بوده است<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۵۰۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۵۶۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۶، ص۳۵۷.</ref>. در برخی منابع از نعمان بن مالک دیگری نیز نام برده شده که به نعمان بن قوقل معروف است. عدهای هر دو را یک نفر میدانند و عدهای بین آن دو فرق گذاشتهاند. | ||
[[ابن سعد]] مینویسد: نعمان، [[اعرج بن مالک بن ثعلبة بن أصرم بن فهر بن ثعلبة بن قوقل]]، از تیره [[بنی غنم]] و از [[انصار]] و [[اهل | [[ابن سعد]] مینویسد: نعمان، [[اعرج بن مالک بن ثعلبة بن أصرم بن فهر بن ثعلبة بن قوقل]]، از تیره [[بنی غنم]] و از [[انصار]] و [[اهل مدینه]] و [[قبیله خزرج]] بود. ثعلبة بن دَعد همان کسی است که به او قوقل میگفتند و فرد قدرتمندی بوده و هرگاه شخص ترسانی به او [[پناه]] میبرد، به او میگفت: هر کجا میخواهی برو که در امانی؛ لذا همه بنوغنم و بنو سالم را قواقله نامیدند و در دفتر [[بیت المال]] هم به نام بنی قوقل خوانده میشدند <ref> الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۴۱۴.</ref>. | ||
[[ابن اثیر]] نیز مینویسد: نعمان مردی لنگ بود و با همان پای لنگش در [[جنگ بدر]] شرکت کرد و در [[جنگ احد]] با خدایش چنین [[مناجات]] کرد: پروردگارا! از تو میخواهم که قبل از آنکه [[آفتاب]] غروب کند، با این پای لنگم بر سر سبزیهای [[بهشت]] پای نهم. پس دعایش [[مستجاب]] و در [[احد]] کشته شد. پس از کشته شدنش [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "او به خدای خود [[امیدوار]] شد و چنان شد که او میخواست. او را دیدم که در بهشت میخرامد ولی لنگ نبود"<ref>{{متن حدیث|ظن بالله ظنا فوجده عند ظنه، لقد رأیته یطأ فی خضرها ما به عرج}}؛ اسدالغابه، ج۴، ص۵۶۳.</ref>. | [[ابن اثیر]] نیز مینویسد: نعمان مردی لنگ بود و با همان پای لنگش در [[جنگ بدر]] شرکت کرد و در [[جنگ احد]] با خدایش چنین [[مناجات]] کرد: پروردگارا! از تو میخواهم که قبل از آنکه [[آفتاب]] غروب کند، با این پای لنگم بر سر سبزیهای [[بهشت]] پای نهم. پس دعایش [[مستجاب]] و در [[احد]] کشته شد. پس از کشته شدنش [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "او به خدای خود [[امیدوار]] شد و چنان شد که او میخواست. او را دیدم که در بهشت میخرامد ولی لنگ نبود"<ref>{{متن حدیث|ظن بالله ظنا فوجده عند ظنه، لقد رأیته یطأ فی خضرها ما به عرج}}؛ اسدالغابه، ج۴، ص۵۶۳.</ref>. |