پرش به محتوا

ثعلبه بن عبدالرحمان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل مدینه' به 'اهل مدینه'
جز (جایگزینی متن - 'اهل مدینه' به 'اهل مدینه')
 
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
ثعلبه [[اهل]] [[مدینه]] و از خدمتگزاران [[رسول اعظم]] {{صل}} بوده است. روزی [[پیامبر]] {{صل}} او را در پی اجرای فرمانی فرستاد و او از کنار [[خانه]] مردی از [[انصار]] عبور کرد که [[همسر]] او مشغول [[غسل]] بود. ثعلبه او را در حالی که برهنه و در حال غسل بود، تماشا کرد. ولی پس از آن، از کار خود پشیمان شد و از این که مبادا درباره‌اش [[وحی]] نازل شود، هراسان شد و دیگر [[خدمت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} برنگشت و از همان جا [[راه]] کوهستان مدینه را در پیش گرفت و مدت [[چهل]] [[روز]] در کوه‌ها می‌چرخید و از [[گناه]] خود [[توبه]] و [[استغفار]] می‌کرد. در این مدت، پیامبر {{صل}} از او خبری نداشت تا این که پس از چهل روز، [[جبرییل]] بر پیامبر {{صل}} نازل شد و گفت: "[[خدا]] به شما [[سلام]] رسانیده و می‌فرماید: آن شخص فراری از [[امت]] تو در کوه‌ها از [[آتش جهنم]] به من [[پناهنده]] شده است".
ثعلبه [[اهل مدینه]] و از خدمتگزاران [[رسول اعظم]] {{صل}} بوده است. روزی [[پیامبر]] {{صل}} او را در پی اجرای فرمانی فرستاد و او از کنار [[خانه]] مردی از [[انصار]] عبور کرد که [[همسر]] او مشغول [[غسل]] بود. ثعلبه او را در حالی که برهنه و در حال غسل بود، تماشا کرد. ولی پس از آن، از کار خود پشیمان شد و از این که مبادا درباره‌اش [[وحی]] نازل شود، هراسان شد و دیگر [[خدمت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} برنگشت و از همان جا [[راه]] کوهستان مدینه را در پیش گرفت و مدت [[چهل]] [[روز]] در کوه‌ها می‌چرخید و از [[گناه]] خود [[توبه]] و [[استغفار]] می‌کرد. در این مدت، پیامبر {{صل}} از او خبری نداشت تا این که پس از چهل روز، [[جبرییل]] بر پیامبر {{صل}} نازل شد و گفت: "[[خدا]] به شما [[سلام]] رسانیده و می‌فرماید: آن شخص فراری از [[امت]] تو در کوه‌ها از [[آتش جهنم]] به من [[پناهنده]] شده است".


پیامبر {{صل}} [[سلمان]] و [[عمر بن خطاب]] را برای پیدا کردن او فرستاد. آنها در راه به [[شبانی]] برخوردند و از حال او پرسیدند. شبان گفت: "شاید آن را که از [[ترس]] آتش جهنم، فراری است، می‌خواهید؟" آنها گفتند: آری، او را می‌جوییم ولی تو از کجا دانستی که وی از آتش جهنم گریزان است؟
پیامبر {{صل}} [[سلمان]] و [[عمر بن خطاب]] را برای پیدا کردن او فرستاد. آنها در راه به [[شبانی]] برخوردند و از حال او پرسیدند. شبان گفت: "شاید آن را که از [[ترس]] آتش جهنم، فراری است، می‌خواهید؟" آنها گفتند: آری، او را می‌جوییم ولی تو از کجا دانستی که وی از آتش جهنم گریزان است؟
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش