|
|
خط ۷۹: |
خط ۷۹: |
|
| |
|
| === شبهه دهم: تنافی عصمت با خاتمیت === | | === شبهه دهم: تنافی عصمت با خاتمیت === |
| برخی با ارائه [[تفسیر]] خاصی از خاتمیت، [[عصمت امامان]] را با [[خاتمیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} در تعارض میدانند و قول به [[عصمت امام]] را نافی خاتمیت دانسته و میگویند: [[ختم نبوت]] به معنای بی نیازی از [[تفسیر]] [[معصومانه]] [[دین]] است بنابراین [[ضرورت وجود امام]] [[معصوم]] نفی کننده [[ختم نبوت]] است.
| | {{اصلی|آیا عصمت امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)}} |
| | |
| '''پاسخ:'''
| |
| # اولاً چنین تفسیری از [[خاتمیت]] هیچ مبنا و اساس قابل قبولی ندارد زیرا همان گونه که بحث [[خاتمیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} خواندیم<ref>ر.ک: کتاب معارف و عقائد ۲۴، ص ۲۴۱ و، ص ۲۴۸.</ref> [[ختم نبوت]] به این معناست که بعد از [[رسول خدا]] [[دین]] و [[شریعت]] و [[پیامبری]] نخواهد آمد نه این که [[مردم]] [[نیاز]] به [[دین]] و [[راهنما]] برای [[تبیین]] و [[تفسیر]] صحیح از [[دین]] نداشته باشند. و این معنا از [[خاتمیت]] نه تنها با [[وجود امام]] [[معصوم]] تنافی ندارد بلکه [[امام]] [[معصوم]] مکمل معنای [[خاتمیت]] است یعنی: [[ختم رسالت]] به وسیله استمرار [[هدایت الهی]] توسط [[امامان]] و [[جانشینان]] [[رسول خدا]] تحقق مییابد.
| |
| # ثانیاً [[ادله]] فراوان [[عقلی]] و [[نقلی]] بر اثبات این گونه صفات برای هادیان الهی اقامه شده است.
| |
| | |
| این شبهه به گونهای دیگر نیز پاسخ داده شده است: در [[معصوم]] بودن [[پیامبران الهی]] در میان [[اهل سنت]] و [[شیعه]] اختلافی نیست، زیرا [[پیامبران الهی]] در مقام دریافت [[وحی]] و [[تبلیغ]] آن باید مصون از هرگونه [[خطا]] و اشتباهی باشند؛ در غیر این صورت [[ابلاغ]] [[پیام الهی]] با مشکل مواجه میشود و [[مردم]] نمیتوانند مطمئن باشند که [[پیام الهی]] را به [[درستی]] دریافت کردهاند؛ اما در مورد [[عصمت امامان]] بین [[اهل سنت]] و [[شیعیان]] [[اختلاف]] وجود دارد، چراکه [[اهل سنت]] معتقدند بعد از [[رحلت پیامبر]] همه [[شئون]] آن حضرت از جمله [[عصمت]] ایشان منقطع و با رحلتش معدوم شد، به همین [[دلیل]] [[شیعیان]] را تخطئه کرده و [[اعتقاد]] دارند عصمتی که [[شیعیان]] به [[امامان]] خودشان نسبت میدهند منافات با [[خاتمیت]] [[پیامبر]] دارد، زیرا ختم نشدن [[عصمت پیامبر]] به منزلۀ خاتمه نیافتن [[نبوت]] [[پیامبر]] است. بر همین اساس بعضی از روشن فکران [[دینی]] [[معتقد]] شدند چگونه میشود پس از [[پیامبر خاتم]] کسانی در [[آینده]] و به اتکای [[وحی]] و [[شهود]] سخنانی بگویند که نشانی از آنها در [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] نباشد و در عین حال [[تعلیم]] و [[تشریع]] و ایجاب و تحریمشان در رتبه [[وحی نبوی]] بنشیند و [[عصمت]] و [[حجیت]] سخنان پیامبر را پیدا کند و خللی در [[خاتمیت]] [[پیامبر]] ایجاد نشود<ref>پاسخ عبدالکریم سروش به بهمنپور، سایت سروش و نیز آینه اندیشه، شماره۲، ص۸۴؛ محسن کدیور، «قرائت فراموش شده» مجله مدرسه، شماره۳، اردیبهشت۸۵،ص۹۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶. </ref>
| |
| | |
| در پاسخ به این اشکال از ادلۀ [[عقلی]] و [[نقلی]] استفاده شده است:
| |
| | |
| ==== ادلۀ [[عقلی]] ====
| |
| # لازمۀ [[عصمت پیامبران]]، نفی [[عصمت]] از دیگران نیست: [[عصمت]] از صفات لازم [[نبوت]] و [[انبیا]] به شمار میآید و به تعبیری لازمۀ [[مقام]] [[انبیا]] است، اما به معنای سلب صفت مزبور در دیگران و ادعای انحصار آن در [[پیامبران]] نیست. در واقع این عده توهم کردهاند که [[عصمت]] مانند [[نزول وحی]] از صفات خاص و انحصاری [[نبوت]] است، در حالی که آنان ابتدا باید ادعای انحصار [[عصمت]] برای [[پیامبران]] را ثابت کنند و سپس نسبت به [[عصمت]] [[امامان معصوم]] بعد از [[ختم نبوت]] اشکال نمایند<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶. </ref>.
| |
| # [[ضرورت]] وجود [[معصوم]] بعد از [[پیامبر]]: [[ضرورت]] [[بعثت انبیا]] مقتضی [[ضرورت]] [[عصمت امام]] نیز است. به این بیان که [[خداوند]] برای [[راهنمایی]] [[بشر]] از باب [[لطف]] و [[حکمت]] باید هادیانی از جنس [[انسان]] اما [[معصوم]] را به سمت [[مردم]] روانه کند و اگر این ارسال [[معصومانه]] از جانب [[خداوند]] انجام نگیرد موجب میشود [[ابلاغ]] [[پیام]] با [[خطا]] و [[اشتباه]] مواجه شود و این خلاف غرض یعنی [[هدایت]] [[انسانها]] به وسیلۀ [[ابلاغ]] [[پیام الهی]] است. چنین خلافی را میتوان بعد از [[ختم نبوت]] [[پیامبر]] هم مشاهده کرد و آن در صورتی است که بعد از [[پیامبران]] هیچ معصومی وجود نداشته باشد که [[آیین الهی]] را شرح و [[تفسیر]] کند، بنابراین همانطور که [[مسئولیت]] [[ابلاغ]] [[پیام الهی]] به دست معصومی به نام [[پیامبر]] است؛ شرح و [[تفسیر دین]] [[الهی]] هم توسط معصومی به نام [[امام]] محقق میشود<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶.</ref>.
| |
| # محمد ابن ابی عمیر [[نقل]] میکند روزی از [[هشام بن حکم]] درباره چرایی [[عصمت]] [[امامان معصوم]] سوال کردم، هشام اینگونه پاسخ داد: [[امامان شیعه]]، [[معصوم]] از هر گناهی هستند؛ چراکه سرچشمه [[گناهان]] چند چیز است: [[حرص]]، [[حسد]]، [[شهوت]] و [[غضب]] و هیچیک از این عوامل در [[وجود امام]] راهی ندارد؛ [[امام]] حریص نیست چراکه همۀ [[قدرت]] از جملۀ [[بیت المال]] [[مسلمین]] در [[اختیار]] اوست. [[امام]] [[حسود]] نیست چراکه [[حسادت]] به شخصی غیر از [[امام]] به این معناست که شخص از لحاظ رتبه و [[مقام]] از [[امام]] بالاتر است در حالی که بالاتر از [[مقام امامت]] مقامی وجود ندارد. [[امام]] در [[امور دنیا]] [[خشمگین]] نمیشود؛ زیرا امر امامتی که [[خداوند]] بر عهدۀ [[امامان معصوم]] قرار داده است با [[غضب]] و [[خشم]] آنها [[سازگاری]] ندارد؛ فقط در یکجا چنین ماموریتی با [[غضب]] و [[خشم]] همراه است که آن امر هم فقط برای [[اجرای حدود الهی]] باشد و چنین غضبی نه تنها مورد [[مذمت]] [[الهی]] نیست بلکه [[مدح]] [[الهی]] را هم در پی دارد. [[امام]] [[اسیر]] [[شهوات]] [[دنیوی]] نمیشود، چراکه به خوبی میداند [[شهوات]] و [[لذایذ]] [[دنیوی]] فانی و زود گذر است با این وجود چگونه میتوان قائل شد [[امامان]] اهل [[تشیع]] [[معصوم]] نباشند<ref>الأمالی، ص۵۰۵. </ref>.<ref>ر.ک: [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]، ص۱۴۷. </ref>
| |
| | |
| ==== [[ادله]] [[قرآنی]] ====
| |
| # گوهر [[امامت]] مقتضی [[عصمت]]: در [[امامت]] [[امام]]، دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاهی که [[معتقد]] است [[امامت]] فقط صرف [[خلافت]] و [[حکومت]] است و دیدگاه دیگری که قائل است [[امامت]] مرتبهای عالی و مافوق [[نبوت]] است، در این پیش فرض [[امامت]] مقتضی و ملازم [[عصمت]] خواهد بود، چراکه وقتی [[نبی]] به خاطر نبوتش دارای [[عصمت]] است، به طریق اولی [[امامت]] که بالاتر از [[نبوت]] است باید جنین صفتی داشته باشد؛ چنانکه در آیۀ {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: «پيمان من به ظالمان نمى رسد.» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> به صراحت [[برتری]] [[مقام امامت]] نسبت به [[نبوت]] مشاهده میشود. [[آیه شریفه]] اعطای [[امامت]] [[حضرت ابراهیم]] را بعد از گذراندن [[امتحان الهی]] ذکر میکند در حالی که که [[حضرت ابراهیم]] قبلا به [[مقام نبوت]] رسیده بود. آن حضرت با رسیدن به [[مقام امامت]] تقاضای اعطای آن به نسلش را میکند که با پاسخ منفی [[خداوند]] مواجه میشود و [[دلیل]] آن را [[خداوند]] صدور [[ظلم]] از نسل حضرت ابراهیم ذکر میکند، بنابراین معلوم میشود [[مقام امامت]] با هر گونه [[ظلم]] و [[گناه]] قابل جمع نیست و دارندۀ آن باید [[معصوم]] باشد.
| |
| # برخی از [[آیات قرآن]] مجید به صراحت بر [[طهارت]] و [[عصمت ائمه]]{{ع}} دلالت دارد آیۀ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> از [[آیات]] روشن در این موضوع است. [[ام سلمه]] از [[همسران پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] میکند بعد از [[نزول]] آیۀ فوق، [[پیامبر]]{{صل}}، [[علی]]، [[حسن]]، [[حسین]] و [[فاطمه]]{{ع}} را صدا زد و فرمود: «خداوندا! اینها [[خاندان]] و حامیان من میباشند [[رجس]] و [[پلیدی]] را از آنها ببر و از آلودگیها پاکشان فرما»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی وَ خَاصَّتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً}}؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۵ صص ۱۹۸ و ۱۲۹.</ref>. در منابع [[اهل سنت]] مشابه همین جریان، از عایشه نیز گزارش شده است<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶.</ref>.
| |
| | |
| ==== [[روایات]] نبوی ====
| |
| # در روایتی [[ابن عباس]] از [[پیامبر]] [[نقل]] میکند که ایشان فرمودند: "من و [[علی]] و [[حسن]] و [[حسین]] و نه نفر از [[فرزندان]] [[حسین]] [[پاک]] و [[معصوم]] هستیم"<ref>{{متن حدیث| أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ اَلْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ}}؛ بحارالانوار، ج۲۵ ص ۲۰۱،۱، ینابیع الموده، ج۲ ص۳۶ </ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶.</ref>
| |
| # از [[روایات]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که مشهور بوده و دلالت بر [[عصمت]] [[معصومین]] میکند [[حدیث ثقلین]] است: {{متن حدیث|إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي اَلثَّقَلَيْنِ وَاحِدٌ مِنْهُمَا أَكْبَرُ مِنَ اَلْآخَرِ كِتَابُ اَللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَى اَلْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي أَلاَ وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ قَالَ اِبْنُ نُمَيْرٍ قَالَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ اَلْأَعْمَشِ قَالَ اُنْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا}}؛ <ref>مسند احمد، ج۳، ص۵۹.</ref>. این [[حدیث]] به صورت متواتر از [[فریقین]] [[نقل]] شده است. در این [[روایت]] [[اهل بیت]] عِدل و همطراز [[قرآن]] قرار داده شده و تصریح شده که آن دو از هم جدا شدنی نیستند و برای [[هدایت]] باید به هر دو تمسک کرد، چراکه در این صورت هرگز [[ضلالت]] و [[گمراهی]] برای شخص وجود نخواهد داشت. روشن است اگر [[عترت]] [[معصوم]] نباشند، هرگز نباید همطراز و عِدل [[قرآن]] شمرده و تأکید شود که تمسک به آن دو [[مصون از خطا]] [[ضلالت]] خواهد بود.
| |
| # در [[روایت]] دیگری [[پیامبر]] در وصف [[امام علی]] و [[امامان]] از [[نسل]] ایشان فرمودند: "آنها برگزیدگان و برجستگان [[خداوند]] هستند و از هر [[گناه]] و خطائی معصومند"<ref> {{متن حدیث|فَإِنَّهُمْ خِيَرَةُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَفْوَتُهُ وَ هُمُ اَلْمَعْصُومُونَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِيئَةٍ}}؛ بحارالانوار، ج۲، ص ۹۱.</ref>. همچنین فرمودند: "دو [[فرشته]]ای که [[اعمال]] [[امیرالمؤمنین]] را مینویسند هیچ گناهی برای حضرت ثبت نکردند"<ref>بحارالانوار، ج۲، ص ۱۹۳ ـ ۱۹۴. </ref>.
| |
| # در جایی دیگر [[پیامبر]] با اشاره به [[آیه اولی الامر]] مصداق آن را [[امامان]] [[معصومان]] دانسته و [[اطاعت]] دیگران از [[امامان]] را به خاطر [[عصمت]] آنها میداند: {{متن حدیث|إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي اَلْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لاَ يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَةِ اَللَّهِ}}<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص ۴۰۶.</ref>.
| |
| # در [[روایت]] دیگری [[پیامبر]] در بیان اوصاف [[اهل بیت]]، [[عصمت]] را یکی از اوصاف اهل بیتش معرفی میکند و میفرماید: "ای [[مردم]]! شما را در مورد [[عترت]] و اهل بیتم به خیر سفارش میکنم، همانا آنان با حقند و [[حق]] با آنهاست و ایشان همان [[ائمه]] [[راشدین]] بعد از من و امینهای [[معصوم]] هستند"<ref>{{متن حدیث|مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ أُوصِيكُمُ اَللَّهَ فِي عِتْرَتِي وَ أَهْلِ بَيْتِي خَيْراً فَإِنَّهُمْ مَعَ اَلْحَقِّ وَ اَلْحَقُّ مَعَهُمْ وَ هُمُ اَلْأَئِمَّةُ اَلرَّاشِدُونَ بَعْدِي وَ اَلْأُمَنَاءُ اَلْمَعْصُومُونَ}}؛ ابوالقاسم قمی رازی، کفایه الاثر، ص۱۰۴.</ref>.
| |
| # میان [[روایات]] نسبت به [[عصمت]] [[معصومین]] حدیث نبوی مشهوری وجود دارد به نام [[حدیث کساء]]، این [[حدیث]] از جمله احادیثی است که مضمونش به صراحت، [[عصمت]] [[معصومین]] را بیان میکند<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶.</ref>.
| |
| | |
| ==== [[روایات]] [[ائمه]]{{ع}} ====
| |
| #در روایتی [[امام علی]] {{ع}} محدودۀ [[عصمت]] را فراتر از [[پیامبر]]{{صل}} [[تفسیر]] میکند و [[معتقد]] است [[عصمت]] شامل "أولی الأمر" هم میشود: "فقط میبایست از [[خداوند]] و پیغمبرش و [[جانشینان]] او [[اطاعت]] کرد... و اینکه فقط به [[اطاعت]] [[جانشینان]] [[پیغمبر]] [[امر]] فرموده است برای این است که آنان نیز معصومند و [[پاک]] و امر به [[گناه]] نمیکنند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا اَلطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلاَةِ اَلْأَمْرِ ... وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي اَلْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لاَ يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِهِ }}؛ الخصال، ج ۱، ص ۶۶. </ref>. حضرت در جایی دیگر در مورد صفات [[معصومین]] فرمودند "[[خدای تبارک و تعالی]] ما را [[پاکیزه]] نمود و ما را بر خلقش [[گواه]] ساخت و در زمینش [[حجت]] نهاد و ما را همراه [[قرآن]] و [[قرآن]] را همراه ما قرار داد، نه ما از آن جدا شویم و نه او از ما جدا خواهد شد"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ اَلْقُرْآنِ وَ جَعَلَ اَلْقُرْآنَ مَعَنَا لاَ نُفَارِقُهُ وَ لاَ يُفَارِقُنَا.}}؛ کافی، ج۱، ص۱۹۱.</ref>.
| |
| # [[امام کاظم]]{{ع}} به [[نقل]] از [[امام سجاد]]{{ع}} یکی از مؤلفههای [[امامت]] و [[امام]] را [[عصمت]] ذکر کرده و میفرماید: "[[امام]] از ما [[اهل بیت]] باید [[معصوم]] باشد و [[عصمت]] در ظاهر وجود کسی نیست که مشخص شود به همین [[دلیل]]، [[امام]] باید از طریق [[نص]] مشخص شود"<ref>{{متن حدیث|اَلْإِمَامُ مِنَّا لاَ يَكُونُ إِلاَّ مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ اَلْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ اَلْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لاَ يَكُونُ إِلاَّ مَنْصُوصاً}}؛ معانی الأخبار، باب العصمة، ص ۳۱۲.</ref>.
| |
| # [[امام صادق]]{{ع}} [[شرط امامت]] [[امام]] را نداشتن هیچگونه گناهی اعم از صغیره و کبیره میداند و تاکید میکند [[توبه از گناه]] نمیتواند شخص را به مرتبه [[امامت]] برساند: "[[امامت]] به کسی که چیزی از [[گناهان]] صغیره، یا کبیره را مرتکب شده باشد شایسته نیست اگر چه بعدها [[توبه]] کند"<ref>{{متن حدیث|لاَ تَصْلُحُ اَلْإِمَامَةُ لِمَنْ قَدِ اِرْتَكَبَ مِنَ اَلْمَحَارِمِ شَيْئاً صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً وَ إِنْ تَابَ مِنْهُ بَعْدَ ذَلِكَ }}؛ معانی الأخبار، باب العصمة، ص ۲۰.</ref>. همچنین آن حضرت در توصیف [[پیامبران]] و اصیا فرمودند: "[[پیغمبران]] و [[اوصیاء]] گناهی ندارند زیرا [[معصوم]] و پاکند"<ref>{{متن حدیث|اَلْأَنْبِيَاءُ وَ أَوْصِيَاؤُهُمْ لاَ ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ}}؛ بحار، ج۵۲، ص ۹۹۱.</ref>.
| |
| # [[امام رضا]]{{ع}} فرمودند: "[[امام]] از هر گناهی [[طاهر]] و از هر عیبی مبراست... [[امام]] معدن [[قداست]]، [[پاکی]]، [[عبادت]] و [[زهد]] است [[امام]] از [[نسل]] [[پاکان]] است او [[معصوم]] و مؤید از طرف [[الهی]] است که به تحقیق از خطایا و [[لغزشها]] و [[گمراهیها]] در [[امان]] است این ویژگی را [[خداوند]] به وی اختصاص داده تا [[حجت خدا]] بربندگان و [[شاهد]] او بر خلقش باشد"<ref>{{متن حدیث| اَلْإِمَامُ اَلْمُطَهَّرُ مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ اَلْمُبَرَّأُ عَنِ اَلْعُيُوبِ ... مَعْدِنُ اَلْقُدْسِ وَ اَلطَّهَارَةِ وَ اَلنُّسُكِ وَ اَلزَّهَادَةِ وَ اَلْعِلْمِ وَ اَلْعِبَادَةِ مَخْصُوصٌ بِدَعْوَةِ اَلرَّسُولِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ نَسْلِ اَلْمُطَهَّرَةِ ... فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ اَلْخَطَايَا وَ اَلزَّلَلِ وَ اَلْعِثَارِ يَخُصُّهُ اَللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۰۰، ۲۲۲ و ۲۲۳. </ref>.
| |
| # همچنین در دعاهایی که از [[ائمه]]{{ع}} به دست ما رسیده به [[عصمت]] ایشان اشاره شده است چنان که در [[زیارت جامعه کبیره]] آمده است: {{متن حدیث|عَصَمَکُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَکُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَکُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَکُمْ تَطْهِیراً}}<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۶۰۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶.</ref>
| |
| | |
| '''پاسخ به [[شبهه]]'''
| |
| | |
| همانگونه که [[انبیا]]{{عم}} ویژگیهایی دارند، [[امامان]]{{عم}} هم که [[جانشین]] پیامبرند، باید دارای خصائصی باشند. اوّلین مشخصه [[ائمه]]{{عم}} مسئله [[عصمت]]<ref>برای عصمت تعاریف گوناگون و ردّ و ایرادهای بسیاری به عمل آمده که بیان آنها چندان ضرورتی ندارد؛ بدین جهت فقط به تعریف درست آن اشاره میکنیم: عصمت عبارت است از یک نیروی فوقالعادۀ باطنی و یک صفت نیرومند نفسانی که بر اثر مشاهده حقیقتِ جهانِ هستی و رؤیت ملکوت و باطن عالم وجود، حاصل میشود. این نیروی فوقالعاده غیبی در هر کس پیدایی گرفت، از مطلق خطا و گناه معصوم خواهد بود و از جهات مختلف بیمه شده است: ۱. در مقام تلقی حقایق و درک واقعیات خطا نمیکند؛ ۲. در مقام ضبط و نگهداری احکام و قوانین اشتباه و سهو نمیکند؛ ۳. در مقام ابلاغ و اظهار احکام مرتکب اشتباه و گناه نمیشود؛ ۴. در مقام عمل از لغزشهای عمدی و سهوی مصونیت دارد، هرگز گناه نمیکند و احتمال خطا و گناه دربارهاش صفر است. ولی ناگفته نماند گرچه معصوم مرتکب معصیت نمیشود و به طور کلی از گناه مصونیت دارد، چنان نیست که اصلاً قدرت بر معصیت نداشته باشد و در اطاعت پروردگار جهان مجبور باشد، بلکه او نیز مانند دیگر بندگان، آزادی عمل و اختیارِ کامل دارد. هیچ گونه جبر و الزامی ندارد. او هم مانند مردم دیگر میتواند مرتکب گناه شود لکن چون به عمق جهان هستی نائل شده و به وسیله چشم باطن، حقیقت عالَم وجود را مشاهده میکند و به واسطه نیروی فوق العاده غیبی که در وجودش نهاده شده، عوامل گناه و خطا در وی شکست خورده، بیاثر مانده است، از روی اراده و اختیار از گناه و معصیت بیزار است. ر.ک: ابراهیم امینی، بررسی مسائل کلی امامت، ص۱۷۱-۱۷۲؛ ر.ک: جعفر سبحانی، رهبری امت، ص۲۳۰– ۲۳۵.</ref> است.
| |
|
| |
|
| == دسته سوم: آیات و روایات نافی عصمت == | | == دسته سوم: آیات و روایات نافی عصمت == |