مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۴۸۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
عامر، در [[سال دوم هجری]] مقارن با [[جنگ احد]] متولد شد و هشت سال از [[حیات]] پربرکت [[رسول خدا]] {{صل}} را [[درک]] نمود. بعد ساکن [[کوفه]] شد و از آنجا به [[مکه]] رفت و ساکن شد، و در زمره [[اصحاب حضرت علی]] {{ع}} درآمد و در همه جنگهای آن [[حضرت]] شرکت جست و سرانجام در سال ۱۰۰ و به قولی ۱۱۰ [[هجری]] در زمان [[امام محمد باقر]] {{ع}} بدرود [[حیات]] گفت. او آخرین [[صحابی پیامبر]] {{صل}} بود که چشم از [[جهان]] فرو بست<ref>ر. ک: تاریخ بغداد، ج۱، ص، ۱۹۸؛ اسدالغابه، ج۳، ص۹۶؛ الاغانی، ج۱۵، ص۱۴۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۸۸؛ تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۷۱.</ref>. | عامر، در [[سال دوم هجری]] مقارن با [[جنگ احد]] متولد شد و هشت سال از [[حیات]] پربرکت [[رسول خدا]] {{صل}} را [[درک]] نمود. بعد ساکن [[کوفه]] شد و از آنجا به [[مکه]] رفت و ساکن شد، و در زمره [[اصحاب حضرت علی]] {{ع}} درآمد و در همه جنگهای آن [[حضرت]] شرکت جست و سرانجام در سال ۱۰۰ و به قولی ۱۱۰ [[هجری]] در زمان [[امام محمد باقر]] {{ع}} بدرود [[حیات]] گفت. او آخرین [[صحابی پیامبر]] {{صل}} بود که چشم از [[جهان]] فرو بست<ref>ر. ک: تاریخ بغداد، ج۱، ص، ۱۹۸؛ اسدالغابه، ج۳، ص۹۶؛ الاغانی، ج۱۵، ص۱۴۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۸۸؛ تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۷۱.</ref>. | ||
خود در این باره میگوید: | خود در این باره میگوید: «از کسانی که چشمشان به [[جمال]] [[نورانی]] [[پیامبر]] {{صل}} روشن شده باشد، کسی جز من در روی [[زمین]] باقی نمانده است»<ref>قاموس الرجال، ج۵، ص۱۹۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۰۳-۸۰۴.</ref> | ||
== [[ابوطفیل]] [[راوی]] [[احادیث معتبر]] و معروف == | == [[ابوطفیل]] [[راوی]] [[احادیث معتبر]] و معروف == | ||
[[ابوطفیل]] علاوه بر این که از [[یاران]] [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} بود، روایاتی که از نظر ما [[شیعه امامیه]] که اهمیت بسیار فوق العادهای دارد را [[نقل]] کرده است: از جمله [[حدیث معتبر]] و پُر اهمیت [[ثقلین]]، که [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: | [[ابوطفیل]] علاوه بر این که از [[یاران]] [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} بود، روایاتی که از نظر ما [[شیعه امامیه]] که اهمیت بسیار فوق العادهای دارد را [[نقل]] کرده است: از جمله [[حدیث معتبر]] و پُر اهمیت [[ثقلین]]، که [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: «[[قرآن]] و [[اهلبیت]] من دو ثقل و گوهر گرانبها در میان [[امت]] قرار دارند و این دو از هم جدا نمیشوند تا در [[قیامت]] کنار [[حوض]] بر من وارد شوند»، و... و از جمله [[روایات]] مهمی که [[ابوطفیل]] از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[نقل]] کرده است [[حدیث غدیر خم]] است که [[رسول خدا]] {{صل}} [[حضرت علی]] {{ع}} را به [[خلافت]] و [[جانشینی]] خود در [[حجة الوداع]] در [[غدیر خم]] معرفی فرمودند، که در [[حدیث]] ذیل متن یکی از [[روایات]] [[ابوطفیل]] را خواهیم آورد و از جمله روایاتی که [[ابوطفیل]] [[نقل]] کرده داستان [[بیعت]] [[ابن ملجم مرادی]] است که از [[اخبار غیبی]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} است که در شرح حال [[عبدالرحمان بن ملجم]] مرادی در همین اثر خواهد آمد. | ||
اینک متن [[حدیث غدیر]] و [[ثقلین]]: [[ابوطفیل]] [[حدیث غدیر]] که در ضمن آن موضوع [[ثقلین]] آمده را چنین [[نقل]] کرده که گفت: [[پیامبر خدا]] {{صل}} در [[غدیر خم]] در [[حجة الوداع]] برای مردمی که از [[حج]] باز میگشتند، خطبۀ مفصلی خواند و در آن [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} را به عنوان [[خلیفه]] و [[جانشین]] خود معرفی کرد و فرمود: | اینک متن [[حدیث غدیر]] و [[ثقلین]]: [[ابوطفیل]] [[حدیث غدیر]] که در ضمن آن موضوع [[ثقلین]] آمده را چنین [[نقل]] کرده که گفت: [[پیامبر خدا]] {{صل}} در [[غدیر خم]] در [[حجة الوداع]] برای مردمی که از [[حج]] باز میگشتند، خطبۀ مفصلی خواند و در آن [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} را به عنوان [[خلیفه]] و [[جانشین]] خود معرفی کرد و فرمود: «ای [[مردم]]، هر کس را من مولای اویم، همانا [[علی]] مولای اوست، و آن همین [[علی]] است»<ref>{{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَإِنَّ عَلِيّاً مَوْلَاهُ وَ هُوَ هَذَا}}</ref> | ||
سپس [[حضرت]] با دست خود، [[دست]] [[علی]] {{ع}} را گرفت و بالا برد به طوری که زیر بغل [[پیامبر]] {{صل}} و [[علی]] {{ع}} دیده شد، در این موقع فرمود: | سپس [[حضرت]] با دست خود، [[دست]] [[علی]] {{ع}} را گرفت و بالا برد به طوری که زیر بغل [[پیامبر]] {{صل}} و [[علی]] {{ع}} دیده شد، در این موقع فرمود: «بارالها، هر کس [[علی]] را [[دوست]] دارد، تو او را [[دوست]] بدار، و هر کس او را [[دشمن]] بدارد، تو او را [[دشمن]] بدار؛ خداوندا، [[یاری]] کن کسی که [[علی]] را [[یاری]] کند، و [[خوار]] کن کسی که [[علی]] را [[خوار]] کند...<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ...}}</ref>. | ||
بعد [[رسول خدا]] {{صل}} ادامه داد تا آنجا که فرمود: [[آگاه]] باشید، و همانا فردای [[قیامت]] - که در [[حوض]] بر من وارد میشوید - از شما سؤال خواهم کرد، با این عزیزانی که [[خدا]] را بر [[عزت]] و اهمیّت آنان [[گواه]] گرفتم، چه کردید؟ - شما با این دو گوهر پرارزش پس از من چگونه عمل نمودید؟ - بنابراین مراقب باشید و بنگرید با این دو ثقل و دو گوهر پرارزش که به عنوان [[جانشین]] خود قرار دادم، چگونه [[رفتار]] خواهید کرد تا مرا [[ملاقات]] نمایید.<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ إِنِّي سَائِلُكُمْ بِالثَّقَلَيْنِ مِنْ بَعْدِي فَانْظُرُوا كَيْفَ تَكُونُونَ خَلَفْتُمُونِي فِيهِمَا حِينَ تَلْقَوْنِي}}</ref> | بعد [[رسول خدا]] {{صل}} ادامه داد تا آنجا که فرمود: [[آگاه]] باشید، و همانا فردای [[قیامت]] - که در [[حوض]] بر من وارد میشوید - از شما سؤال خواهم کرد، با این عزیزانی که [[خدا]] را بر [[عزت]] و اهمیّت آنان [[گواه]] گرفتم، چه کردید؟ - شما با این دو گوهر پرارزش پس از من چگونه عمل نمودید؟ - بنابراین مراقب باشید و بنگرید با این دو ثقل و دو گوهر پرارزش که به عنوان [[جانشین]] خود قرار دادم، چگونه [[رفتار]] خواهید کرد تا مرا [[ملاقات]] نمایید.<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ إِنِّي سَائِلُكُمْ بِالثَّقَلَيْنِ مِنْ بَعْدِي فَانْظُرُوا كَيْفَ تَكُونُونَ خَلَفْتُمُونِي فِيهِمَا حِينَ تَلْقَوْنِي}}</ref> | ||
بعضی از حاضران پرسیدند: ای [[رسول خدا]]، این دو ثقل و دو گوهر گرانبها کیستند؟ فرمود: | بعضی از حاضران پرسیدند: ای [[رسول خدا]]، این دو ثقل و دو گوهر گرانبها کیستند؟ فرمود: «اما [[ثقل اکبر]]، [[کتاب]] [[خدای عزوجل]] ([[قرآن]]) است که وسیلهای است از طرف [[خدا]] در دست من و از من در دستان شما، بنابراین یک طرف آن در دست خداست و طرف دیگر به دست شماست و این [[کتاب خدا]]، [[علم گذشته]] [[دنیا]] و [[علم]] آیندۀ آن تا [[روز قیامت]] را در بر دارد؛ و اما [[ثقل اصغر]]، همان حلیف و ملازم [[قرآن]] است که او [[علی بن ابی طالب]] و [[عترت]] من است و این دو از هم جدا نمیشوند تا در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند»<ref>ر. ک: خصال صدوق، باب الاثنین، ص۶۵- ۶۶. حدیث ثقلین به طور متواتر از طرف شیعه و اهل سنت نقل شده است. رجوع شود به: مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۷؛ مناقب ابن مغازلی شافعی، ص۲۳۵؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۶۲- ۶۶۳، ح۳۷۸۶؛ مصابیح السنة، ج۴، ص۱۸۵، ح۴۸۰۰؛ خصائص نسائی، ص۲۱؛ سیره حلبی، ج۳، ص۳۳۶؛ تفسیر خوارزمی، ج۸، ص۱۶۳؛ الفصول المائة فی حیاة ابی الائمة علی {{ع}}، ج۱، ص۵۵۸ و ج۱، ص۶۴۰–۶۸۹.</ref>. | ||
شخصی به نام [[معروف بن خرّبوذ]] میگوید: من این [[حدیث]] را به [[امام باقر]] {{ع}} عرضه داشتم. [[حضرت]] فرمود: | شخصی به نام [[معروف بن خرّبوذ]] میگوید: من این [[حدیث]] را به [[امام باقر]] {{ع}} عرضه داشتم. [[حضرت]] فرمود: «[[ابوطفیل]] راست گفته است، من این [[حدیث]] را در [[کتاب علی]] {{ع}} یافتم»<ref>خصال صدوق، باب الاثنین، ص۶۵-۶۶.</ref>. | ||
آری، [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} برای آنکه پس از خود [[امت]] او بدون [[پیشوا]] و [[امام]] نباشند، به طور مکرر [[حضرت علی]] {{ع}} را به [[جانشینی]] خود نزد [[مردم]] معرفی کرد و در آخرین حجی که آورد ([[حجة الوداع]]) باز هم [[مردم]] را در گرمای سوزان [[سرزمین]] [[حجاز]] در [[غدیر خم]] جمع کردند و پس از ادای [[نماز ظهر]]، در میان آنان خطبهای – که مختصری از آن قبلاً گذشت – برای [[مردم]] خواندند و [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} را به عنوان [[ثقل اصغر]] و ملازم و همردیف [[قرآن]] قرار دادند و به [[مردم]] [[اطاعت]] از او را سفارش نمودند. اما هیهات که هنوز جنازه [[پیامبر]] {{صل}} روی [[زمین]] بود، سفارشهای آن [[حضرت]] را نادیده گرفتند و [[حضرت علی]] {{ع}} را [[خانهنشین]] کردند، و مضی ما مضی.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۰۵-۸۰۶.</ref> | آری، [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} برای آنکه پس از خود [[امت]] او بدون [[پیشوا]] و [[امام]] نباشند، به طور مکرر [[حضرت علی]] {{ع}} را به [[جانشینی]] خود نزد [[مردم]] معرفی کرد و در آخرین حجی که آورد ([[حجة الوداع]]) باز هم [[مردم]] را در گرمای سوزان [[سرزمین]] [[حجاز]] در [[غدیر خم]] جمع کردند و پس از ادای [[نماز ظهر]]، در میان آنان خطبهای – که مختصری از آن قبلاً گذشت – برای [[مردم]] خواندند و [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} را به عنوان [[ثقل اصغر]] و ملازم و همردیف [[قرآن]] قرار دادند و به [[مردم]] [[اطاعت]] از او را سفارش نمودند. اما هیهات که هنوز جنازه [[پیامبر]] {{صل}} روی [[زمین]] بود، سفارشهای آن [[حضرت]] را نادیده گرفتند و [[حضرت علی]] {{ع}} را [[خانهنشین]] کردند، و مضی ما مضی.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۰۵-۸۰۶.</ref> | ||
== [[ابوطفیل]] در [[جنگ جمل]] و [[نقل]] [[خبر غیبی]] از [[علی]] {{ع}} == | == [[ابوطفیل]] در [[جنگ جمل]] و [[نقل]] [[خبر غیبی]] از [[علی]] {{ع}} == | ||
[[ابوطفیل]] در مسیر حرکت به سوی [[بصره]] برای دفع [[فتنه]] [[ناکثین]] و [[سپاه]] [[جمل]] باز هم یک خبر مهم [[غیبی]] از مولایش [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[روایت]] کرده است، او میگوید: در مسیر حرکت [[امیرالمؤمنین]]، [[علی]] {{ع}} از [[مدینه]] به [[بصره]] برای دفع [[فتنه]] [[ناکثین]] هنگامی که به [[ذی قار]] رسیدند، خطاب به [[یاران]] و همراهان فرمودند: | [[ابوطفیل]] در مسیر حرکت به سوی [[بصره]] برای دفع [[فتنه]] [[ناکثین]] و [[سپاه]] [[جمل]] باز هم یک خبر مهم [[غیبی]] از مولایش [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[روایت]] کرده است، او میگوید: در مسیر حرکت [[امیرالمؤمنین]]، [[علی]] {{ع}} از [[مدینه]] به [[بصره]] برای دفع [[فتنه]] [[ناکثین]] هنگامی که به [[ذی قار]] رسیدند، خطاب به [[یاران]] و همراهان فرمودند: «به زودی از جانب [[کوفه]] [[دوازده]] هزار و یک مرد به [[یاری]] شما میآیند». | ||
[[ابوطفیل]] میگوید: من هنگامی که این [[خبر غیبی]] و [[مکاشفه]] را از زبان [[حضرت امیر]] {{ع}} شنیدم از روی دقت و کنجکاوی روی تپهای در [[ذی قار]] نشسته و [[منتظر]] ورود و شمارش دقیق افراد [[کوفی]] ماندم. به [[خدا]] قسم، آنان را یکی یکی برشمردم، همان عددی که [[حضرت علی]] {{ع}} فرموده بود نه یک تن کمتر بود و نه یک تن افزون<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۰.</ref>. | [[ابوطفیل]] میگوید: من هنگامی که این [[خبر غیبی]] و [[مکاشفه]] را از زبان [[حضرت امیر]] {{ع}} شنیدم از روی دقت و کنجکاوی روی تپهای در [[ذی قار]] نشسته و [[منتظر]] ورود و شمارش دقیق افراد [[کوفی]] ماندم. به [[خدا]] قسم، آنان را یکی یکی برشمردم، همان عددی که [[حضرت علی]] {{ع}} فرموده بود نه یک تن کمتر بود و نه یک تن افزون<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۰.</ref>. |