حکومت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۲۲۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۹: خط ۴۹:


=== [[قواعد روابط خارجی]] ===
=== [[قواعد روابط خارجی]] ===
==حکومت در قرآن==
اگر [[انتظار]] آن باشد که یک [[قانون اساسی مدون]] با [[قوانین]] مشخص در مورد هر کدام از قوای [[مقننه]] و مجریه و قضاییه و دیگر نهادهای اساسی [[حکومت]] و اصول خاصی در رابطه با [[حقوق]] و [[آزادی‌های فردی]]، آن گونه که در قوانین اساسی کشورها - از سده نوزدهم میلادی - متداول شده است، در یکی از [[سوره‌های قرآن]] ارائه شود، بی‌شک پاسخ منفی است؛ چنین انتظاری ما را به [[نفی]] مسئله حکومت در [[اسلام]] نمی‌کشاند، بلکه مفهوم آن نفی اصل مسئله در [[تاریخ]] [[زندگی سیاسی]] [[بشر]] تا سده نوزدهم است.
[[قرآن]] در زمینه اصل مسئله [[حاکمیت]] و اصول [[سیاسی]] حکومت و اهداف و منابع [[قانون]] و شرایط [[زمامداران]] و [[دولتمردان]] و [[مسئولیت‌ها]] و [[وظایف کارگزاران]] [[امور اجتماعی]] و [[حاکمان]] و بالأخره درباره [[وظایف]] عموم [[مردم]] در [[جامعه سیاسی]] اسلام مقررات و ضوابط و اصول مشخصی را بیان کرده است.
در قرآن از [[رژیم سلطنتی]] یا اریستوکراسی و یا [[جمهوری]] سخنی به میان نیامده، ولی خصایص نظام‌های استکباری و طاغوتی و [[لزوم]] [[مبارزه]] با هر نوع [[قدرت‌طلبی]] و [[ستم]] و [[سلطه‌جویی]] و [[انحصارطلبی]] و [[تجاوز]] به آزادی‌های [[خدادادی]] و بالأخره حاکمیتی که به [[اسارت]] [[انسان‌ها]] و به [[تبعیت کورکورانه]] مردم از حاکمان و [[پرستش]] غیر [[خدا]] بینجامد، به طور کاملاً صریح بیان شده است.
قرآن با طرح اصل [[حاکمیت الهی]] به معنی اختصاص [[حق]] [[قانونگذاری]] به [[خداوند]] {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ}}<ref>«داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>، «این نوع حاکمیت را از بشر به‌طور مطلق حتی از [[انبیا]] نیز سلب کرده است: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي}}<ref>«هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت و پیامبری بدهد سپس او به مردم بگوید: به جای خداوند، بندگان من باشید» سوره آل عمران، آیه ۷۹.</ref> و در حدود [[قانون]] [[خدا]] [[اطاعت از پیامبر]] و [[امامان]] را [[واجب]] شمرده است: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و [[حکومت]] بر اساس [[عدالت]] را [[وظیفه]] این [[حاکمان]] قرار داده است: {{متن قرآن|وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ}}<ref>«و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref> و حکومت هر نوع قانونی غیر از قانون خدا و حاکمیتی جز [[حاکمیت]] مجریان قانون خدا را، حکومت [[جاهلی]] می‌داند: {{متن قرآن|أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ}}<ref>«آیا داوری (دوره) «جاهلیّت» را می‌جویند؟ و برای گروهی که یقین دارند، در داوری از خداوند بهتر کیست؟» سوره مائده، آیه ۵۰.</ref>. [[قرآن]] [[حکومت صالحان]] را [[امامت]] می‌نامد: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>، و وظیفه عمده آن را [[هدایت]] افراد و [[جامعه]] در روند تکاملی [[انسانی]] معرفی می‌کند؛ و رسیدن به امامت را [[حق]] [[مستضعفان]] و امامت مستضعفان را امر محتوم و نقطه نهایی حرکت [[سیاسی]] [[جوامع بشری]] می‌شمارد: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref>.
ولی حکومت را در هیچ مرحله از قلمروی [[آزادی]] و [[اختیار انسان]] خارج نمی‌کند: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> و [[انسان]] را [[حاکم]] بر [[سرنوشت]] خویش و مختار در تعیین [[شیوه زندگی]] و آینده‌اش می‌شمارد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ}}<ref>«بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. صدها [[آیه]] در [[قرآن]] به‌طور مستقیم و غیرمستقیم در مورد مسائل مختلف [[حکومت]] آمده که هر کدام [[مبین]] گوشه‌ای از مسائل [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، نظامی، [[فرهنگی]] و [[اعتقادی]] [[نظام سیاسی اسلام]] است.
قرآن در تصویر [[رسالت]] [[انبیا]] سخن را از درگیری آنها با [[حاکمان]] وقت آغاز می‌کند ونفی سلطه‌های استکباری و طاغوتی را که ناگزیر ملازم با کسب [[قدرت سیاسی]] پس از [[رهایی]] [[توده]] [[مردم]] از یوغ [[اسارت]] [[مستکبران]] و [[طاغوتیان]] است جزء جدایی‎ناپذیر [[تاریخ]] [[زندگی]] انبیا قرار می‌دهد.
اصولاً رهانیدن [[خلق]] از اسارت [[بندگی]] [[قدرتمندان]] [[حاکم]]<ref>اعراف، ۱۵۷.</ref> و [[اقامه قسط]] و [[عدل]]<ref>حدید، ۲۵.</ref> در میان [[انسان‌ها]] از اهداف مهمی است که قرآن برای رسالت انبیا ذکر می‌کند. واضح است که این دو [[هدف]] بدون [[حکومت صالح]] جایگزین مستکبران، [[ظالمان]]، [[مفسدان]] و [[فاسقان]] قابل تحقق نیست.
نکته‌ای که نباید از آن [[غفلت]] ورزید، این است که حکومت و قدرت سیاسی برای [[انبیاء]] هرگز هدف نبوده است و قرآن مسائل حکومت را تنها به عنوان یک وسیله برای رسیدن به سه هدف اساسی مطرح می‌کنند:
#رهانیدن انسان‌ها از اسارت‌های تجمیل شده از طرف [[مستکبرین]] و [[طواغیت]]<ref>اعراف، ۱۵۷.</ref>؛
#اقامه قسط و عدل و [[احقاق حقوق]] در موارد [[اختلاف]]<ref>حدید، ۲۵.</ref>؛
#[[هدایت]] انسان‌ها به طور فردی و جمعی به سوی [[خدا]]<ref>احزاب، ۴۶.</ref>و<ref>فقه سیاسی، ج۲، ص۱۶۸-۱۷۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۷۷۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[سید محسن کاظمی|کاظمی، سید محسن]]، '''[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱]]'''.
# [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[سید محسن کاظمی|کاظمی، سید محسن]]، '''[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱]]'''
# [[پرونده: 1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۵٬۸۶۲

ویرایش