پرش به محتوا

بریدة بن حصیب اسلمی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل  = بریدة بن حصیب اسلمی | مداخل مرتبط = [[بریده بن حصیب اسلمی در تاریخ اسلامی]] - [[بریده بن حصیب اسلمی در تراجم و رجال]] - [[بریده بن حصیب اسلمی در حدیث]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل  = بریدة بن حصیب اسلمی | مداخل مرتبط = [[بریده بن حصیب اسلمی در تاریخ اسلامی]] - [[بریده بن حصیب اسلمی در تراجم و رجال]] - [[بریده بن حصیب اسلمی در حدیث]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = بریدة بن حصیب اسلمی
| نام = بریدة بن حصیب اسلمی
خط ۵۷: خط ۵۷:
بُریده [[فرزند]] [[حصیب بن عبدالله بن حارث اسلمی]] و کنیه‌اش را «ابو عبدالله» یا «ابو سهل» یا «ابو الحصیب» و «ابوساسان» گفته‌اند. برخی نام او را «عامر» و [[لقب]] او را «بُریده» گفته‌اند.
بُریده [[فرزند]] [[حصیب بن عبدالله بن حارث اسلمی]] و کنیه‌اش را «ابو عبدالله» یا «ابو سهل» یا «ابو الحصیب» و «ابوساسان» گفته‌اند. برخی نام او را «عامر» و [[لقب]] او را «بُریده» گفته‌اند.


موقعی که [[رسول خدا]] {{صل}} در زمان [[هجرت]] عازم [[مدینه]] بود به محلی به نام "غمیم" رسید در آنجا بُریده و حدود هشتاد نفر از همراهانش به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[ایمان]] آورده و [[نماز]] عشاء را به [[امامت]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} به جای آوردند.
موقعی که [[رسول خدا]] {{صل}} در زمان [[هجرت]] عازم [[مدینه]] بود به محلی به نام «غمیم» رسید در آنجا بُریده و حدود هشتاد نفر از همراهانش به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[ایمان]] آورده و [[نماز]] عشاء را به [[امامت]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} به جای آوردند.


بُریده در [[وطن]] خود (نزدیک [[مدینه]]) ماند و پس از [[جنگ احد]] به [[مدینه]] آمد و در بسیاری از [[غزوه‌ها]] از جمله در [[غزوه خیبر]] و [[فتح مکه]] و سایر [[غزوات]] شرکت جست و نیز در [[صلح حدیبیه]] و [[بیعت رضوان]] حضور داشت. او در [[شهر مدینه]] ساکن شد؛ اما پس از [[فتح]] [[بصره]]، به آنجا [[نقل]] مکان کرد و در آنجا ساکن شد. وی در [[فتح]] [[خراسان]] و دیگر شهرهای [[ایران]] در زمان [[خلافت عثمان]] جزو [[مجاهدان]] [[سپاه اسلام]] بود و پس از [[گسترش اسلام]] به تمام نواحی [[ایران]]، در [[شهر]] [[مرو]] (از توابع [[خراسان]]) ساکن شد و [[عاقبت]] در زمان [[حکومت]] [[یزید بن معاویه]] در همان دیار درگذشت. و همان‌جا به [[خاک]] سپرده شد و فرزندانش نیز در [[مرو]] ماندگار شدند<ref>ر. ک: اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۵؛ الاصابه، ج۱، ص۲۸۶ و تهذیب التهذیب، ج۱، ص۴۵۲.</ref>.
بُریده در [[وطن]] خود (نزدیک [[مدینه]]) ماند و پس از [[جنگ احد]] به [[مدینه]] آمد و در بسیاری از [[غزوه‌ها]] از جمله در [[غزوه خیبر]] و [[فتح مکه]] و سایر [[غزوات]] شرکت جست و نیز در [[صلح حدیبیه]] و [[بیعت رضوان]] حضور داشت. او در [[شهر مدینه]] ساکن شد؛ اما پس از [[فتح]] [[بصره]]، به آنجا [[نقل]] مکان کرد و در آنجا ساکن شد. وی در [[فتح]] [[خراسان]] و دیگر شهرهای [[ایران]] در زمان [[خلافت عثمان]] جزو [[مجاهدان]] [[سپاه اسلام]] بود و پس از [[گسترش اسلام]] به تمام نواحی [[ایران]]، در [[شهر]] [[مرو]] (از توابع [[خراسان]]) ساکن شد و [[عاقبت]] در زمان [[حکومت]] [[یزید بن معاویه]] در همان دیار درگذشت. و همان‌جا به [[خاک]] سپرده شد و فرزندانش نیز در [[مرو]] ماندگار شدند<ref>ر. ک: اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۵؛ الاصابه، ج۱، ص۲۸۶ و تهذیب التهذیب، ج۱، ص۴۵۲.</ref>.
خط ۷۳: خط ۷۳:


== بُریده و [[اعتراض]] به [[خلافت ابوبکر]] ==
== بُریده و [[اعتراض]] به [[خلافت ابوبکر]] ==
هنگامی که [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} مشغول [[غسل]] و [[کفن]] [[پیکر مطهر رسول خدا]] {{صل}} بود. جمعی در [[سقیفه بنی ساعده]] [[اجتماع]] کردند و با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند، [[بریدة بن حصیب]] در آن روز در [[مدینه]] نبود (چون از پرچم‌داران [[سپاه]] اُسامه در بیرون [[شهر]] بود)<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۶۰.</ref> به محض ورود به [[شهر]] با خبر شد که [[مردم]] با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کرده و او را به [[جانشینی پیامبر]] {{صل}} برگزیده‌اند. فورا به [[منزل]] [[عمران بن حصین]] رفت و به او گفت: ای [[عمران بن حصین]]، دیدی [[مردم]] آن‌چه از [[پیامبر خدا]] {{صل}} درباره [[حضرت علی]] {{ع}} در باغ و بستان [[بنی فلان]] از [[انصار]] شنیده بودند، چه زود فراموش کردند! آیا یادت هست که در آن باغ هر کس وارد میشد و به [[رسول خدا]] {{صل}} [[سلام]] میکرد، [[حضرت]] پس از جواب [[سلام]]، به او می‌فرمود: "بر [[علی بن ابی طالب]] که [[امیر مؤمنان]] است، [[سلام]] کن". همه [[سلام]] کردند و کسی جز [[عمر بن خطاب]] [[اعتراض]] نکرد که: آیا این [[سلام بر حضرت]] [[علی]] {{ع}} به عنوان [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[دستور]] خداست یا به [[دستور]] [[رسول خدا]]؟ [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: "این [[دستور]] هم از جانب خداست و هم از جانب [[رسول]] خداست". ای [[عمران بن حصین]]، آیا این داستان را به یاد داری؟
هنگامی که [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} مشغول [[غسل]] و [[کفن]] [[پیکر مطهر رسول خدا]] {{صل}} بود. جمعی در [[سقیفه بنی ساعده]] [[اجتماع]] کردند و با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند، [[بریدة بن حصیب]] در آن روز در [[مدینه]] نبود (چون از پرچم‌داران [[سپاه]] اُسامه در بیرون [[شهر]] بود)<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۶۰.</ref> به محض ورود به [[شهر]] با خبر شد که [[مردم]] با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کرده و او را به [[جانشینی پیامبر]] {{صل}} برگزیده‌اند. فورا به [[منزل]] [[عمران بن حصین]] رفت و به او گفت: ای [[عمران بن حصین]]، دیدی [[مردم]] آن‌چه از [[پیامبر خدا]] {{صل}} درباره [[حضرت علی]] {{ع}} در باغ و بستان [[بنی فلان]] از [[انصار]] شنیده بودند، چه زود فراموش کردند! آیا یادت هست که در آن باغ هر کس وارد میشد و به [[رسول خدا]] {{صل}} [[سلام]] میکرد، [[حضرت]] پس از جواب [[سلام]]، به او می‌فرمود: «بر [[علی بن ابی طالب]] که [[امیر مؤمنان]] است، [[سلام]] کن». همه [[سلام]] کردند و کسی جز [[عمر بن خطاب]] [[اعتراض]] نکرد که: آیا این [[سلام بر حضرت]] [[علی]] {{ع}} به عنوان [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[دستور]] خداست یا به [[دستور]] [[رسول خدا]]؟ [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: «این [[دستور]] هم از جانب خداست و هم از جانب [[رسول]] خداست». ای [[عمران بن حصین]]، آیا این داستان را به یاد داری؟


[[عمران بن حصین]] گفت: آری چنین روزی را به یاد دارم. بُریده گفت: پس اکنون برخیز با هم نزد [[ابوبکر]] برویم و سؤال کنیم: آیا پس از این داستان، خبر و [[دستور]] جدیدی از [[پیامبر]] {{صل}} شنیده است که ما از آن بی‌خبریم؟ چرا که اگر او خبری را نشنیده باشد، به [[پیامبر]] [[دروغ]] نمی‌بندد و به ما نیز [[دروغ]] نمی‌گوید. بُریده و [[عمران بن حصین]] با هم نزد [[ابوبکر]] رفتند و موضوع [[سلام]] بر [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} در باغ یکی از [[انصار]] را یادآور شدند و گفتند: در آن روز خودت به [[علی]] {{ع}} به عنوان [[امیرالمؤمنین]] [[سلام]] کردی، دیگر سزاوار نیست کس دیگری بر او [[امارت]] و [[حکومت]] کند! آیا بعد از آن، [[دستور]] جدیدی از [[پیامبر خدا]] {{صل}} شنیده‌ای که ما از آن بی خبریم؟
[[عمران بن حصین]] گفت: آری چنین روزی را به یاد دارم. بُریده گفت: پس اکنون برخیز با هم نزد [[ابوبکر]] برویم و سؤال کنیم: آیا پس از این داستان، خبر و [[دستور]] جدیدی از [[پیامبر]] {{صل}} شنیده است که ما از آن بی‌خبریم؟ چرا که اگر او خبری را نشنیده باشد، به [[پیامبر]] [[دروغ]] نمی‌بندد و به ما نیز [[دروغ]] نمی‌گوید. بُریده و [[عمران بن حصین]] با هم نزد [[ابوبکر]] رفتند و موضوع [[سلام]] بر [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} در باغ یکی از [[انصار]] را یادآور شدند و گفتند: در آن روز خودت به [[علی]] {{ع}} به عنوان [[امیرالمؤمنین]] [[سلام]] کردی، دیگر سزاوار نیست کس دیگری بر او [[امارت]] و [[حکومت]] کند! آیا بعد از آن، [[دستور]] جدیدی از [[پیامبر خدا]] {{صل}} شنیده‌ای که ما از آن بی خبریم؟
خط ۸۳: خط ۸۳:
[[ابوبکر]] گفت: راست می‌گویید، اما [[مسلمانان]] مرا [[انتخاب]] و با من [[بیعت]] کرده‌اند و من هم از [[رأی]] آنها [[پیروی]] می‌کنم.
[[ابوبکر]] گفت: راست می‌گویید، اما [[مسلمانان]] مرا [[انتخاب]] و با من [[بیعت]] کرده‌اند و من هم از [[رأی]] آنها [[پیروی]] می‌کنم.


بُریده گفت: "نه، [[سوگند]] به [[خدا]] برای شما و دیگر [[مسلمانان]] سزاوار نیست که با [[پیامبر خدا]] {{صل}} به [[مخالفت]] کنید"، باید [[امامت]] و [[ولایت]] را به [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} از واگذار کنید. چون سخن به اینجا رسید، [[ابوبکر]] گفت: باید با [[عمر]] در این باره [[مذاکره]] کنیم. وقتی [[عمر]] آمد، و از [[اعتراض]] بُریده باخبر شد، گفت درست است، اما: "هیچ‌گاه [[نبوت]] و [[سلطنت]] در یک [[خانواده]] جمع نمی‌شود!".
بُریده گفت: «نه، [[سوگند]] به [[خدا]] برای شما و دیگر [[مسلمانان]] سزاوار نیست که با [[پیامبر خدا]] {{صل}} به [[مخالفت]] کنید»، باید [[امامت]] و [[ولایت]] را به [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} از واگذار کنید. چون سخن به اینجا رسید، [[ابوبکر]] گفت: باید با [[عمر]] در این باره [[مذاکره]] کنیم. وقتی [[عمر]] آمد، و از [[اعتراض]] بُریده باخبر شد، گفت درست است، اما: «هیچ‌گاه [[نبوت]] و [[سلطنت]] در یک [[خانواده]] جمع نمی‌شود!».


بُریده که مردی دانای به [[قرآن]] و پرجرئت در گفتار بود، گفت: ای [[عمر]]، چرا بر خلاف [[منطق]] [[قرآن]] سخن می‌گویی؟ مگر نمی‌دانی [[خداوند]] این ادعای تو را [[اشتباه]] و [[خطا]] خوانده و می‌فرماید: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟ بی‌گمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref>. [[عمر]] از شنیدن سخن بُریده سخت برآشفت و گفت: شما دو نفر آمده‌اند تا بین [[امت]] [[تفرقه]] و [[شورش]] برپا کنید، [[راوی]] می‌گوید: هیچ وقت [[عمر]] را مثل آن روز عصبانی و [[خشمگین]] ندیدم<ref>بحار الانوار، ج۳۷، ص۳۰۹.</ref>.
بُریده که مردی دانای به [[قرآن]] و پرجرئت در گفتار بود، گفت: ای [[عمر]]، چرا بر خلاف [[منطق]] [[قرآن]] سخن می‌گویی؟ مگر نمی‌دانی [[خداوند]] این ادعای تو را [[اشتباه]] و [[خطا]] خوانده و می‌فرماید: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟ بی‌گمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref>. [[عمر]] از شنیدن سخن بُریده سخت برآشفت و گفت: شما دو نفر آمده‌اند تا بین [[امت]] [[تفرقه]] و [[شورش]] برپا کنید، [[راوی]] می‌گوید: هیچ وقت [[عمر]] را مثل آن روز عصبانی و [[خشمگین]] ندیدم<ref>بحار الانوار، ج۳۷، ص۳۰۹.</ref>.


در [[نقلی]] دیگر آمده که [[ابوبکر]] به بُریده گفت: [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: "برای [[خاندان]] من [[خلافت]] و [[نبوت]] جمع نمی‌شود" و بُریده جواب او را به [[آیه]] فوق داد<ref>بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۷۶.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref>
در [[نقلی]] دیگر آمده که [[ابوبکر]] به بُریده گفت: [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: «برای [[خاندان]] من [[خلافت]] و [[نبوت]] جمع نمی‌شود» و بُریده جواب او را به [[آیه]] فوق داد<ref>بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۷۶.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref>


== شکایتی که سبب [[حب علی]] {{ع}} شد ==
== شکایتی که سبب [[حب علی]] {{ع}} شد ==
[[ابن ابی الحدید]] از بُریده [[نقل]] می‌کند: [[رسول خدا]] {{صل}}، [[حضرت علی]] {{ع}} را در سریه‌ای<ref>سریه: به گروهی گفته می‌شود که بدون حضور پیامبر {{صل}} را به سوی دشمن می‌رفتند.</ref> و [[خالد بن ولید]] را در سریه دیگری قرار داد و هر دو سریه را به جانب [[یمن]] برای [[دعوت]] [[مردم]] آن دیار به [[اسلام]] اعزام نمود<ref>در همین مأموریت بود که رسول خدا {{صل}} به حضرت علی {{ع}} و سفارش کرد مردم را به اسلام فراخواند و به او فرمود: {{متن حدیث|وایم الله لأن یهدی الله علی یدیک رجلا خیر لک مماطلقت علیه الشمس وقبت}}؛ سوگند به خدا اگر یک نفر به دست تو هدایت شود بهتر است از آن‌چه خورشید بر آن طلوع کند و غروب نماید، بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۶۱.</ref> و به هر دو سریه فرمود: "اگر شما دو گروه با هم جمع شدید، [[فرمانده]] کل هر دو گروه [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} است، اما اگر از هم جدا بودید، [[فرماندهی]] یکی از آن گروه با [[علی]] {{ع}} و دیگری با [[خالد بن ولید]] است"؛ اما چون در [[یمن]] همه در قالب یک [[سپاه]] در آمدند، [[فرماندهی سپاه]] را [[حضرت علی]] {{ع}} به عهده گرفت و پس از [[پیروزی]] بر [[اهل یمن]] و به [[دست]] آوردن [[غنایم]] [[جنگی]] از [[اموال]] و [[اسیران]]، در این میان [[حضرت علی]] {{ع}} از [[غنایم]] [[جنگی]] جاره‌ای را برای خود برداشت. [[خالد بن ولید]] چون این کار را خوش نداشت به چهار نفر از جمله [[بریده اسلمی]] که همراه آن [[سپاه]] بود، گفت: شما به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} بروید و این موضوع را به عرض او برسانید و بگویید: [[علی]] {{ع}} چنین کرد. پس از بازگشت [[سپاه]] از [[یمن]]، ُبُریده و همراهان زودتر از همه [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} رسیدند، یکی از آنها عرض کرد: [[حضرت علی]] {{ع}} چنین و چنان کرد و از [[غنایم]]، جاریه ای برای خود برداشت! [[رسول خدا]] {{صل}} چون واقف به [[شأن]] [[حضرت علی]] {{ع}} بود و می‌دانست اگر [[علی]] کاری کرده بر وفق [[موازین]] بوده است و مرتکب خلاف نمی‌شود، لذا از آن شخص معترض روی برتافت، دیگری پیش آمد باز همین موضوع را تکرار کرد و [[حضرت]] از او نیز روی برتافت، در آخر بُریده جلو آمد و گفت: [[حضرت علی]] {{ع}} از [[غنایم]] [[یمن]]، جاریه‌ای برای خود برداشت. [[حضرت]] در این نوبت به [[غضب]] رفت به طوری که رنگ صورتش سرخ گردید و فرمود: "[[علی]] را نزد من فراخوانید (چندین بار تکرار کرد) بعد فرمود: همانا [[علی]] از من است و من از [[علی]] و همانا سهم او از [[خمس]] [[غنایم]]، بیش از آن است که او برداشته، او [[پیشوا]] و ولی هر مؤمنی بعد از من است"<ref>{{متن حدیث|دَعُوا لِي عَلِيّاً يُكَرِّرُهَا إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِيٍّ وَ إِنَّ حَظَّهُ فِي الْخُمُسِ أَكْثَرُ مِمَّا أَخَذَ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي}}؛ بحارالانوار، ج۴۰، ص۸۳.</ref>.
[[ابن ابی الحدید]] از بُریده [[نقل]] می‌کند: [[رسول خدا]] {{صل}}، [[حضرت علی]] {{ع}} را در سریه‌ای<ref>سریه: به گروهی گفته می‌شود که بدون حضور پیامبر {{صل}} را به سوی دشمن می‌رفتند.</ref> و [[خالد بن ولید]] را در سریه دیگری قرار داد و هر دو سریه را به جانب [[یمن]] برای [[دعوت]] [[مردم]] آن دیار به [[اسلام]] اعزام نمود<ref>در همین مأموریت بود که رسول خدا {{صل}} به حضرت علی {{ع}} و سفارش کرد مردم را به اسلام فراخواند و به او فرمود: {{متن حدیث|وایم الله لأن یهدی الله علی یدیک رجلا خیر لک مماطلقت علیه الشمس وقبت}}؛ سوگند به خدا اگر یک نفر به دست تو هدایت شود بهتر است از آن‌چه خورشید بر آن طلوع کند و غروب نماید، بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۶۱.</ref> و به هر دو سریه فرمود: «اگر شما دو گروه با هم جمع شدید، [[فرمانده]] کل هر دو گروه [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} است، اما اگر از هم جدا بودید، [[فرماندهی]] یکی از آن گروه با [[علی]] {{ع}} و دیگری با [[خالد بن ولید]] است»؛ اما چون در [[یمن]] همه در قالب یک [[سپاه]] در آمدند، [[فرماندهی سپاه]] را [[حضرت علی]] {{ع}} به عهده گرفت و پس از [[پیروزی]] بر [[اهل یمن]] و به [[دست]] آوردن [[غنایم]] [[جنگی]] از [[اموال]] و [[اسیران]]، در این میان [[حضرت علی]] {{ع}} از [[غنایم]] [[جنگی]] جاره‌ای را برای خود برداشت. [[خالد بن ولید]] چون این کار را خوش نداشت به چهار نفر از جمله [[بریده اسلمی]] که همراه آن [[سپاه]] بود، گفت: شما به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} بروید و این موضوع را به عرض او برسانید و بگویید: [[علی]] {{ع}} چنین کرد. پس از بازگشت [[سپاه]] از [[یمن]]، ُبُریده و همراهان زودتر از همه [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} رسیدند، یکی از آنها عرض کرد: [[حضرت علی]] {{ع}} چنین و چنان کرد و از [[غنایم]]، جاریه ای برای خود برداشت! [[رسول خدا]] {{صل}} چون واقف به [[شأن]] [[حضرت علی]] {{ع}} بود و می‌دانست اگر [[علی]] کاری کرده بر وفق [[موازین]] بوده است و مرتکب خلاف نمی‌شود، لذا از آن شخص معترض روی برتافت، دیگری پیش آمد باز همین موضوع را تکرار کرد و [[حضرت]] از او نیز روی برتافت، در آخر بُریده جلو آمد و گفت: [[حضرت علی]] {{ع}} از [[غنایم]] [[یمن]]، جاریه‌ای برای خود برداشت. [[حضرت]] در این نوبت به [[غضب]] رفت به طوری که رنگ صورتش سرخ گردید و فرمود: «[[علی]] را نزد من فراخوانید (چندین بار تکرار کرد) بعد فرمود: همانا [[علی]] از من است و من از [[علی]] و همانا سهم او از [[خمس]] [[غنایم]]، بیش از آن است که او برداشته، او [[پیشوا]] و ولی هر مؤمنی بعد از من است»<ref>{{متن حدیث|دَعُوا لِي عَلِيّاً يُكَرِّرُهَا إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِيٍّ وَ إِنَّ حَظَّهُ فِي الْخُمُسِ أَكْثَرُ مِمَّا أَخَذَ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي}}؛ بحارالانوار، ج۴۰، ص۸۳.</ref>.
* طبق [[نقل]] [[شیخ مفید]] در [[ارشاد]] [[رسول خدا]] {{صل}} بُریده را مورد [[عتاب]] و [[سرزنش]] قرار داد و فرمود: "وای بر تو ای بُریده، خبری را که آوردی سبب [[نفاق]] است، همانا [[علی بن ابی طالب]] مانند من است، هر چه از [[غنائم]] برای من [[حلال]] است برای [[علی]] نیز [[حلال]] است، همانا [[علی بن ابی طالب]] [[بهترین]] [[مردم]] برای تو و [[قوم]] تو است، و او [[بهترین]] [[جانشین]] است که بعد از من برای تمام امتم قرار دادم، ای بُریده، از [[بغض]] و [[کینه]] [[علی]] {{ع}} برحذر باش که مورد [[بغض]] [[خداوند]] خواهی بود<ref>{{متن حدیث|وَيْحَكَ يَا بُرَيْدَةُ أَحْدَثْتَ نِفَاقاً إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَحِلُّ لَهُ مِنَ اَلْفَيْءِ مَا يَحِلُّ لِي إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ خَيْرُ اَلنَّاسِ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُ بَعْدِي لِكَافَّةِ أُمَّتِي يَا بُرَيْدَةُ اِحْذَرْ أَنْ تُبْغِضَ عَلِيّاً فَيُبْغِضَكَ اَللَّهُ }}</ref>
* طبق [[نقل]] [[شیخ مفید]] در [[ارشاد]] [[رسول خدا]] {{صل}} بُریده را مورد [[عتاب]] و [[سرزنش]] قرار داد و فرمود: «وای بر تو ای بُریده، خبری را که آوردی سبب [[نفاق]] است، همانا [[علی بن ابی طالب]] مانند من است، هر چه از [[غنائم]] برای من [[حلال]] است برای [[علی]] نیز [[حلال]] است، همانا [[علی بن ابی طالب]] [[بهترین]] [[مردم]] برای تو و [[قوم]] تو است، و او [[بهترین]] [[جانشین]] است که بعد از من برای تمام امتم قرار دادم، ای بُریده، از [[بغض]] و [[کینه]] [[علی]] {{ع}} برحذر باش که مورد [[بغض]] [[خداوند]] خواهی بود»<ref>{{متن حدیث|وَيْحَكَ يَا بُرَيْدَةُ أَحْدَثْتَ نِفَاقاً إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَحِلُّ لَهُ مِنَ اَلْفَيْءِ مَا يَحِلُّ لِي إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ خَيْرُ اَلنَّاسِ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُ بَعْدِي لِكَافَّةِ أُمَّتِي يَا بُرَيْدَةُ اِحْذَرْ أَنْ تُبْغِضَ عَلِيّاً فَيُبْغِضَكَ اَللَّهُ }}</ref>
* بُریده می‌گوید: پس از شنیدن این کلمات از [[رسول خدا]] {{صل}} [[آرزو]] می‌کردم [[زمین]] باز شود و مرا ببلعد، آن‌گاه به [[رسول خدا]] {{صل}} و از روی [[شرم]] و [[حیا]] عرض کردم: پناه به [[خدا]] می‌برم از [[خشم]] و [[غضب]] [[خدا]] و رسولش، ای [[پیامبر خدا]]، برایم [[طلب]] [[مغفرت]] کنید و تا ابد هرگز [[علی]] را [[دشمن]] نمی‌گیرم و دیگر درباره او سخنی نمی‌گویم مگر به [[خیر و خوبی]]. [[رسول خدا]] {{صل}} برای بُریده [[طلب]] [[مغفرت]] کرد <ref>ارشد مفید، ج۱، ص۱۶۱ و بحارالانوار، ج۲۱، ص۳۵۸.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۶.</ref>
* بُریده می‌گوید: پس از شنیدن این کلمات از [[رسول خدا]] {{صل}} [[آرزو]] می‌کردم [[زمین]] باز شود و مرا ببلعد، آن‌گاه به [[رسول خدا]] {{صل}} و از روی [[شرم]] و [[حیا]] عرض کردم: پناه به [[خدا]] می‌برم از [[خشم]] و [[غضب]] [[خدا]] و رسولش، ای [[پیامبر خدا]]، برایم [[طلب]] [[مغفرت]] کنید و تا ابد هرگز [[علی]] را [[دشمن]] نمی‌گیرم و دیگر درباره او سخنی نمی‌گویم مگر به [[خیر و خوبی]]. [[رسول خدا]] {{صل}} برای بُریده [[طلب]] [[مغفرت]] کرد <ref>ارشد مفید، ج۱، ص۱۶۱ و بحارالانوار، ج۲۱، ص۳۵۸.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۶.</ref>


خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:


{{صحابه انصار}}
{{صحابه انصار}}
 
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده: قبیله بنی اسلم]]
[[رده: قبیله بنی اسلم]]
[[رده:مدنیان]]
[[رده:مدنیان]]
۲۴٬۴۶۴

ویرایش