پرش به محتوا

عامر بن عبد قیس: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳: خط ۵۳:


== عامر در [[جنگ صفین]] ==
== عامر در [[جنگ صفین]] ==
قبل از آغاز [[جنگ صفین]]، [[قاریان]] [[عراق]] و [[قاریان]] [[شام]] گرد هم آمدند و کنار [[صفین]] قرارگاهی برپا نمودند، و برای آشتی بین [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[معاویه]] به آمد و شد پرداختند، [[نمایندگان]] [[قاریان]] از جمله [[عامر بن عبد قیس]] از ساکنان سواحل [[فرات]] و [[عبیده سلمانی]] که از [[یاران امام]] {{ع}} بوده و به [[لشکر]] آن [[حضرت]] پیوسته بودند، نزد [[معاویه]] رفتند و پرسیدند از [[علی]] {{ع}} چه می‌خواهی؟ [[معاویه]] گفت: من [[خون عثمان]] را مطالبه می‌کنم! گفتند: از چه کسی می‌خواهی؟ گفت: از [[علی]]. پرسیدند: مگر [[حضرت علی]] {{ع}} او را کشته است؟ گفت: آری، او [[عثمان]] را کشته و به کشندگانش [[پناه]] داده است! آنان [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آمدند و سخن [[معاویه]] را به عرض رساندند. [[حضرت]] فرمود: "[[خدا]] می‌داند که [[معاویه]] [[دروغ]] می‌گوید، من او را نکشته‌ام"، این جمع مجدداً نزد [[معاویه]] رفتند و [[پیام]] [[حضرت علی]] {{ع}} را رساندند و این کار چندین بار تکرار شد و با این که [[حضرت]] جواب [[قاطع]] و محکمی به بهانه‌های [[معاویه]] داد، اما باز او زیر بار نرفت و هم چنان بر [[جنگ]] با [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} پای می‌فشرد، و این رفت و آمدها تا سه ماه به طول انجامید. از ربیع الآخر تا پایان [[جمادی الثانی]] [[سال]] ۳۶ ه. ق<ref>ر. ک: وقعة صفین، ص۱۸۸- ۱۹۰.</ref>.
قبل از آغاز [[جنگ صفین]]، [[قاریان]] [[عراق]] و [[قاریان]] [[شام]] گرد هم آمدند و کنار [[صفین]] قرارگاهی برپا نمودند، و برای آشتی بین [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[معاویه]] به آمد و شد پرداختند، [[نمایندگان]] [[قاریان]] از جمله [[عامر بن عبد قیس]] از ساکنان سواحل [[فرات]] و [[عبیده سلمانی]] که از [[یاران امام]] {{ع}} بوده و به [[لشکر]] آن [[حضرت]] پیوسته بودند، نزد [[معاویه]] رفتند و پرسیدند از [[علی]] {{ع}} چه می‌خواهی؟ [[معاویه]] گفت: من [[خون عثمان]] را مطالبه می‌کنم! گفتند: از چه کسی می‌خواهی؟ گفت: از [[علی]]. پرسیدند: مگر [[حضرت علی]] {{ع}} او را کشته است؟ گفت: آری، او [[عثمان]] را کشته و به کشندگانش [[پناه]] داده است! آنان [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آمدند و سخن [[معاویه]] را به عرض رساندند. [[حضرت]] فرمود: «[[خدا]] می‌داند که [[معاویه]] [[دروغ]] می‌گوید، من او را نکشته‌ام»، این جمع مجدداً نزد [[معاویه]] رفتند و [[پیام]] [[حضرت علی]] {{ع}} را رساندند و این کار چندین بار تکرار شد و با این که [[حضرت]] جواب [[قاطع]] و محکمی به بهانه‌های [[معاویه]] داد، اما باز او زیر بار نرفت و هم چنان بر [[جنگ]] با [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} پای می‌فشرد، و این رفت و آمدها تا سه ماه به طول انجامید. از ربیع الآخر تا پایان [[جمادی الثانی]] [[سال]] ۳۶ ه. ق<ref>ر. ک: وقعة صفین، ص۱۸۸- ۱۹۰.</ref>.


اگر چه عامر در [[جنگ صفین]] و در رکاب [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} تلاشی از خود نشان نمی‌داد اما در عین حال این گونه کوتاهی که مورد موافقت [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود چنان که در ترجمه [[عبیده سلمانی]] این واقعیت به خوبی در [[سخنان امام]] {{ع}} معلوم می‌شود<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۰۰-۸۰۱.</ref>.
اگر چه عامر در [[جنگ صفین]] و در رکاب [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} تلاشی از خود نشان نمی‌داد اما در عین حال این گونه کوتاهی که مورد موافقت [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود چنان که در ترجمه [[عبیده سلمانی]] این واقعیت به خوبی در [[سخنان امام]] {{ع}} معلوم می‌شود<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۰۰-۸۰۱.</ref>.


== [[عبادت]] و شبزنده‌داری عامر ==
== [[عبادت]] و شبزنده‌داری عامر ==
عامر، مردی [[عابد]] و [[زاهد]] بود او گاهی [[شب]] تا صبح به [[نماز]] می‌ایستاد و روزها هزار رکعت [[نماز]] می‌خواند و به نفس خود خطاب می‌کرد و می‌گفت: "به همین کار [[دستور]] داده شده‌ای و برای همین عبادت‌ها [[آفریده]] شده‌ای". شخصی به عامر گفت: آیا در [[نماز]] با خود [[حدیث]] نفس و زمزمه‌ای داری؟ گفت: "آری، به نفس خود [[حدیث]] می‌کنم که ای نفس، تو مقابل [[خدا]] ایستاده‌ای و از مقابل او می‌روی".
عامر، مردی [[عابد]] و [[زاهد]] بود او گاهی [[شب]] تا صبح به [[نماز]] می‌ایستاد و روزها هزار رکعت [[نماز]] می‌خواند و به نفس خود خطاب می‌کرد و می‌گفت: «به همین کار [[دستور]] داده شده‌ای و برای همین عبادت‌ها [[آفریده]] شده‌ای». شخصی به عامر گفت: آیا در [[نماز]] با خود [[حدیث]] نفس و زمزمه‌ای داری؟ گفت: «آری، به نفس خود [[حدیث]] می‌کنم که ای نفس، تو مقابل [[خدا]] ایستاده‌ای و از مقابل او می‌روی».
هنگامی که [[مرگ]] او فرا رسید، گریست و چنین گفت: "برای چنین وقتی باید شتاب کرد و مردان وظیفه‌شناس چنین عمل می‌کنند، خداوندا، از [[گناهان]] و کوتاهی‌ها و زیاده‌روی‌هایم از تو [[طلب]] [[مغفرت]] می‌کنم و به جانب تو از همه گناهانم [[توبه]] می‌نمایم، خدایی نیست جز ذات [[پاک]] تو". این جملات را مکرراً گفت تا [[جان]] به [[جان]] آفرین [[تسلیم]] کرد. او در [[بیت المقدس]] در زمان [[حکومت معاویه]] به سال ۵۵ [[هجری]] از [[دنیا]] رفت و در همان جا به [[خاک]] سپرده شد<ref>ر. ک: اسدالغابه، ج۳، ص۸۸.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۰۱.</ref>
هنگامی که [[مرگ]] او فرا رسید، گریست و چنین گفت: «برای چنین وقتی باید شتاب کرد و مردان وظیفه‌شناس چنین عمل می‌کنند، خداوندا، از [[گناهان]] و کوتاهی‌ها و زیاده‌روی‌هایم از تو [[طلب]] [[مغفرت]] می‌کنم و به جانب تو از همه گناهانم [[توبه]] می‌نمایم، خدایی نیست جز ذات [[پاک]] تو». این جملات را مکرراً گفت تا [[جان]] به [[جان]] آفرین [[تسلیم]] کرد. او در [[بیت المقدس]] در زمان [[حکومت معاویه]] به سال ۵۵ [[هجری]] از [[دنیا]] رفت و در همان جا به [[خاک]] سپرده شد<ref>ر. ک: اسدالغابه، ج۳، ص۸۸.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۰۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۴٬۴۶۴

ویرایش