پرش به محتوا

تمدن: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۷٬۵۵۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۹۸: خط ۹۸:
==== تمدن کاذب ====
==== تمدن کاذب ====
[[تمدن]] کاذب [[تمدنی]] است که یک ملت به [[تغییر]] ظاهری دل‌خوش کند و از حرکت عمیق روی برگرداند و به دنبال [[تقلید]] از دیگران باشد. فلاکت [[اخلاقی]] در حد [[اعلی]] پیش برود، ورشکستگی [[معنوی]] و [[روحی]] و [[علمی]] به وجود بیاید؛ البته این بدان معنا نیست که از فرآورده‌های علمی دیگران بهره نبریم! بلکه باید از همه تجربه‌های علمی بشری بهره برد، هرکس که در [[دنیا]] کار خوبی کرده، آن را باید انتخاب کرد ولی باید دانست که این موارد گفته شده، اگرچه لازم است ولی مدرن شدن و به [[تمدن]] [[واقعی]] رسیدن نیست، بلکه تمدن کاذب و [[بیراهه]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جوانان و فرهنگیان در مصلای رشت، ۱۲/۲/۱۳۸۰.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۲ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|مقاله «تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]]، ص۱۳۴۲.</ref>
[[تمدن]] کاذب [[تمدنی]] است که یک ملت به [[تغییر]] ظاهری دل‌خوش کند و از حرکت عمیق روی برگرداند و به دنبال [[تقلید]] از دیگران باشد. فلاکت [[اخلاقی]] در حد [[اعلی]] پیش برود، ورشکستگی [[معنوی]] و [[روحی]] و [[علمی]] به وجود بیاید؛ البته این بدان معنا نیست که از فرآورده‌های علمی دیگران بهره نبریم! بلکه باید از همه تجربه‌های علمی بشری بهره برد، هرکس که در [[دنیا]] کار خوبی کرده، آن را باید انتخاب کرد ولی باید دانست که این موارد گفته شده، اگرچه لازم است ولی مدرن شدن و به [[تمدن]] [[واقعی]] رسیدن نیست، بلکه تمدن کاذب و [[بیراهه]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جوانان و فرهنگیان در مصلای رشت، ۱۲/۲/۱۳۸۰.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی|شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی ۲ - خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|مقاله «تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]]، ص۱۳۴۲.</ref>
تمدن اسلامی در سیره نبوی نمود فراوانی دارد و فطری بودن، جامعیت، سهولت، تعقل و دانش اندوزی و هدایتگری از علل شکوفایی اسن تمدن بود. تمدن نبوی در زمینه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شکوفایی خاصی داشت. خداباوری، کرامت انسان، معنویت گراییی از اصول فرهنگی، حاکمیت، برابری، وحدت امت اسلامی از مهمترین شاخصه سیاسی، مبارزه با تبعیض، توزیع ثروت ، مبارزه با روابط ناسالم، کلاهبرداری، ربا و کم فروسی از مهمترن شاخصه های اقتصادی در تمدن نبوی است.
== عوامل شکوفایی تمدن ==
در پیدایش، شکوفایی و اعتلای [[تمدن]]، علل و عواملی نقش دارند. برخی از این علل و عوامل عبارت‌اند از:
=== [[فطری]] بودن ===
سازگاری با طبیعت و ساختار [[آفرینش انسان]] و برآوردن نیازهای طبیعی و فطری او، شرط اصلی اثرگذاری و [[نفوذ]] یک [[دین]] در وی است. آموزه‌های [[وحیانی]] [[اسلام]] با [[فطرت]] و [[سرشت]] [[الهی]] انسان هماهنگ است. از این‌رو، هر ملتی با هر نژاد، [[فرهنگ]] و فرقه‌ای آن را با [[ویژگی‌های فطری]] خود سازگار می‌یابد و به [[راحتی]] آن را می‌پذیرد. بر همین اساس، اسلام توانست در مدت بسیار کوتاهی از محدوده [[جزیره العرب]] فراتر رود و گلبانگ [[توحید]] را در سراسر [[جهان]] طنین‌افکن سازد<ref>نک: المعالم الاساسیه للرساله الاسلامیه، هیئت مؤلفان، ص۵۲۲.</ref>. از دیدگاه [[قرآن]]، [[دین الهی]]، [[دینی]] واحد است؛ یعنی همه [[پیامبران خدا]] برای [[تبلیغ]] یک دین آمده‌اند<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۱۹.</ref>.
=== جامع بودن ===
آموزه‌های [[وحیانی]] [[اسلام]]، پاسخ‌گوی همه نیازها و خواسته‌های بشر است و به همه جنبه‌های گوناگون وجود او توجه دارد. این آموزه‌ها با یکدیگر هم‌خوانی و [[هماهنگی]] [[استواری]] دارند و [[هدف]] اصلی آنها رساندن [[انسان]] به [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] است. در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان گفت انسان به دو نوع [[شناخت]] نیازمند است:
# [[جهان‌بینی]]: [[جهان‌بینی]]: بینش‌های کلی هماهنگ درباره [[جهان]]<ref>محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج۱ و ۲، ص۲۹.</ref> و انسان<ref>مرتضی مطهری، مسئله شناخت، ص۱۳.</ref>.
# [[ایدئولوژی]]: در ایدئولوژی هم به جنبه‌های ثابت نیازهای [[روحی]] و مادی انسان و هم به جنبه‌های متغیر وجود وی توجه شده است.
[[آموزه‌های اسلام]] به گونه‌ای است که هم موجب تعالی معنوی و [[اخروی]] و هم مایه [[پیشرفت مادی]] و [[دنیوی]] انسان می‌شود. پس توجه اسلام به [[رشد]] هماهنگ و متوازن جنبه‌های معنوی و مادی انسان، به منظور تحقق اهدافی متعالی است. برای [[تکامل]] هر دو جنبه وجودی انسان، ابزارها، عوامل و راه کارهای گوناگونی وجود دارد که باید شناخته شود. برنامه زندگی انسان باید با توجه به همه این عوامل تنظیم شود تا رشد وی متوقف نشود یا دچار بی‌تعادلی نگردد<ref>نک: سیدمحمد حسینی بهشتی و دیگران، شناخت اسلام، ص۲۲۲.</ref>. بر همین اساس، باید نوعی توازن میان همه جنبه‌های وجودی انسان برقرار باشد؛ زیرا ناهماهنگی در رشد و تعالی جنبه‌های وجودی، انسان را از تکامل [[حقیقی]] باز می‌دارد و موجب [[سقوط]] یا رکود وی می‌شود<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۲۱.</ref>.
=== سهولت و  [[سماحت]] ===
آموزه‌های الهی اسلام، چه در زمینه مبادی [[عقیدتی]] و مبانی فکری و چه در زمینه [[اخلاق عملی]] که شیوه و راه و رسم زندگی است، [[متین]]، [[ساده]] و دور از ابهام است. [[حاکمیت]] [[تسامح]] بر [[شریعت]] و [[نفی حرج]]، بیانگر [[تساهل]] در [[اجرای احکام]] [[سیاسی]]، [[عبادی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] است. این ویژگی موجب گسترش بسیار سریع [[اسلام]] در صدر اسلام و [[پیشرفت]] روزافزون این [[دین الهی]] در طول [[تاریخ]] به ویژه در عصر حاضر است. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} حتی در تبلیغ اسلام نیز آسان می‌گرفت و بیشتر، از بشارت و [[امید]] استفاده می‌کرد تا [[ترس]] و [[تهدید]]. آن حضرت همواره [[مدارا]] و [[آسان‌گیری]] را به یارانش گوشزد می‌کرد و یارانش را از اینکه دیگران را در تنگنا و فشار قرار دهند، باز می‌داشت<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۲۲.</ref>.
=== تأکید بر [[خردورزی]] و [[تعقل]] ===
اسلام هیچ‌گاه و در هیچ شرایطی نظر خویش را به [[انسان‌ها]] [[تحمیل]] نمی‌کند، بلکه خداوند در [[قرآن کریم]] با [[صراحت]]، [[پیامبر]] را به بهره‌گیری از [[حکمت]] و [[موعظه]] [[نیکو]] و استفاده از [[جدال احسن]] در ادای [[رسالت الهی]] دستور می‌دهد<ref>نک: سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>.
با توجه به [[آیات قرآن]] در این باره، [[پیامبر اسلام]] و [[مؤمنان]] باید [[حقیقت]] [[دین]] را با [[منطق]] و [[استدلال]] برای [[مردم]] تشریح کنند. [[اصول دین]] و [[ایمان]]، از درون [[جان انسان]] سرچشمه می‌گیرد، نه از برون و با [[زور]] و [[تهدید]]. ازاین رو، در [[اسلام]]، [[عقل]] به عنوان «[[رسول باطنی]]»، [[شأن]] و [[ارزش]] ویژه‌ای دارد، به گونه‌ای که اصول دین جز با تحقیق [[عقلانی]] پذیرفته نیست. در [[فروع دین]] نیز یکی از [[دلایل]] چهارگانه [[اجتهاد]] و [[استنباط]]، عقل است. اسلام، عقل را نوعی [[طهارت]] و زوال عقل را نوعی زوال طهارت می‌داند<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۲۳.</ref>.
=== [[دانش‌اندوزی]] و اهتمام به [[پیشرفت]] [[علمی]] ===
از جمله عوامل پیدایش، [[شکوفایی]] و اعتلای [[تمدن نبوی]]، اهتمام اسلام و [[پیامبر خدا]] به [[دانش]] و [[دانش‌اندوزی]] بود. در [[آیات قرآن]]<ref>نک: سوره فاطر، آیه ۲۵؛  سوره بقره، آیه ۲۶۹؛ سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref> و روایت‌های [[معصومین]] {{عم}}<ref>محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج۲، ص۲۷۶.</ref> به [[فراگیری دانش]]، بسیار تأکید و سفارش شده است. وجود آموزه‌هایی چون [[برتری]] عالم بر [[عابد]]، [[احترام]] به [[دانشمندان]] در ردیف [[احترام]] به [[پروردگار]] و علاقه و [[محبت]] پروردگار به دانشمندان، بیان‌گر [[شأن]] و [[منزلت]] [[دانش]] و دانشمند در [[اسلام]] است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} همواره [[مسلمانان]] را به [[فراگیری دانش]] [[تشویق]] و سفارش می‌کرد و [[کودکان]] را به [[آموختن]] وا می‌داشت و حتی به برخی از یارانش [[فرمان]] داد زبان سریانی بیاموزند. تأکیدها و تشویق‌های [[پیامبر]] و [[امامان معصوم]] {{عم}} به [[دانش‌اندوزی]]، سبب شد مسلمانان با [[همت]] و [[تمایل]] بی‌مانندی به فراگیری دانش در سراسر [[جهان]] بپردازند. آنها آثار [[علمی]] را به دست آوردند و به زبان عربی ترجمه کردند. همچنین به تحقیق در زمینه‌های گوناگون علمی پرداختند. از این‌رو، افزون بر ایجاد حلقه ارتباطی میان تمدن‌های [[شرق]] و [[غرب]]، خود، یکی از شکوهمندترین [[تمدن‌ها]] را آفریدند<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۲۵.</ref>.
=== تأکید بر برنامه ریزی و [[مدیریت]] صحیح ===
مدیریت درست و همه‌جانبه، از آغاز [[رسالت]] رسول خدا {{صل}} در همه [[کارها]] و تصمیم‌های آن حضرت دیده می‌شود. بررسی مراحل [[دعوت]]، برنامه‌های [[حکومتی]] و رفتارهای [[سیاسی]] و نظامی آن بزرگوار نشان می‌دهد [[رهبر]] باید [[خداترس]]، [[متعهد]] به [[ارزش‌ها]]، بیدار و با [[تدبیر]]، [[قاطع]]، به دور از هر تردید و دودلی، [[شجاع]] در [[بیان حق]] و [[سرکوب]] کردن عناصر [[فاسد]]، [[دانا]]، دوراندیش، باظرفیت و [[صبور]] در برابر [[مشکلات]] و انتقادها باشد. [[پیامبر خدا]] در هر کاری هر چند کوچک، [[مدیریت]] را لازم و ضروری می‌دانست. آن حضرت همواره در گفتار و عمل، مسئولیت و [[وظایف مسلمانان]] را به آنها گوشزد می‌کرد و [[خداترسی]] را نخستین و مهم‌ترین شرط مدیریت سالم و [[شایسته]] می‌دانست<ref>میزان الحکمه، ج۳، ص۱۷۵.</ref>. [[تعهد]] به [[ارزش‌ها]]، به عنوان پشتوانه هر [[رفتار]] و کرداری، بجا و بایسته است. ازاین رو، [[پیامبر]]، خداترسی را راه [[نجات بشر]] از منجلاب [[بدبختی]] می‌داند<ref> میزان الحکمه، ج۳، ص۱۸۶.</ref>. این ویژگی، از مهم‌ترین ویژگی‌های مدیریت [[اسلامی]] است و به [[امنیت]] در جامعه و برقراری [[آسایش]] [[روحی]] و [[روانی]] در فرد و جامعه می‌انجامد. [[انتقادپذیری]]، [[قاطعیت]]، [[قدرت]] تصمیم‌گیری، [[نظم و انضباط]]، [[مشورت]] و دیگر ویژگی‌هایی که برای مدیریت لازم و ضروری است<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۲۶.</ref>.
=== هدایت‌گری و [[ارشاد]] ===
این دو واژه اگر چه از نظر مفهوم با هم متفاوتند، ولی نتایج یکسانی دارند. [[خداوند متعال]] در [[آیات قرآن]]، [[پیامبر اعظم]] {{صل}} را به [[هدایت]] و [[انذار]] سفارش می‌کند<ref>سوره مدثر، آیه ۱-۳؛  سوره شوری، آیه ۱۵؛ سوره احزاب، آیه ۴۵-۴۶.</ref>. [[خداوند]] در این [[آیات]] و مانند آن [[تکلیف]] و [[رسالت]] [[دعوت]] و [[تبلیغ]] را به پیامبر سپرده و به آن بزرگوار دستور داده است برای تحقق این [[هدف]]، از روش [[جدال احسن]] و [[موعظه]] [[حسنه]] و [[حکمت]] بهره برد. [[دعوت پیامبر]]، نخست جنبه پنهانی داشت و سپس آشکار شد. سپس آن حضرت به منظور [[گسترش اسلام]] و [[حفظ]] آن به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد و [[دولت اسلامی]] را در آن [[شهر]] بنیان نهاد و آن گاه که خداوند هدایت و ارشاد [[مردم]] از راه [[دوستی]] و [[مدارا]] را کارساز ندید، به پیامبر دستور [[مبارزه با کفار]] را داد<ref>مرتضی مطهری، وحی و نبوت، ص۲۴۲ و ۲۴۳.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}}، از راه‌های گوناگون به [[تبلیغ]] [[دین اسلام]] می‌پرداخت. [[سفر به طائف]]، رفتن به میان [[قبایل]] گوناگون در ایام [[حج]]، فرستادن [[مبلغان]] به سرزمین‌های دیگر که نشانه اهتمام ویژه [[پیامبر]] به هدایت و ارشاد [[مردم]] است. از دیگر کارهای [[پیامبر خدا]] برای [[تبلیغ اسلام]]، فرستادن [[نامه]] به سران کشورهای [[جهان]] در [[سال ششم هجری]] است<ref>مرتضی مطهری، وحی و نبوت، ص۲۴۳ و ۲۴۴.</ref>. آن حضرت از هر راه و فرصتی برای تبلیغ [[دین مبین اسلام]] بهره می‌برد و [[مسلمانان]] را نیز به این [[وظیفه الهی]] امر می‌کرد. به این ترتیب، اسلام در مدت [[زمان]] بسیار کوتاهی به همه جهانیان معرفی شد<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۲۷.</ref>.
=== نقش [[تاریخی]] [[قرآن کریم]] ===
[[قرآن]] در پیدایش، گسترش و اعتلای تمدن نبوی، نقشی محوری و اساسی داشت. در [[حقیقت]]، بهره‌گیری [[آیات قرآن]]، مهم‌ترین راه کار [[رسول اعظم]] {{صل}} در برابر [[مشرکان]] و [[اهل کتاب]] بود. تأکید بر اصول [[انسانی]]، اشاره به [[آموزه‌های اخلاقی]] [[زندگی]]، تحدّی و والاتر بودن آن از همه سخنان بشری، از عوامل اثرگذاری سریع آیات قرآن بر قلب‌هاست که زمینه [[پذیرش دین]] [[الهی]] و گسترش تمدن نبوی را فراهم ساخت. بخش فراوانی از موفقیت‌های [[رسول اعظم]] {{صل}} در بنیان‌گذاری [[تمدن]] درخشان [[الهی]] و جلب و [[هدایت مردم]]، در نتیجه [[فوق بشری]] بودن [[آیات قرآن]]، تدریجی بودن [[نزول آیات]] بر اساس وقایع مهم [[تاریخی]]، شفاف‌سازی [[افکار]]، [[مبارزه]] با [[جمود]] [[فکری]]، [[دفاع]] از [[محرومان]] و مبارزه با [[مشرکان]] است. هدایت معنوی [[اهل بیت]] {{عم}} نیز تأثیر مهم و اساسی در گسترش و اعتلای [[تمدن نبوی]] داشته است. آن بزرگواران از هر فرصتی برای تبیین، [[تفسیر]] و تعمیق [[آموزه‌های اسلامی]] استفاده می‌کردند که با [[پیروی]] از آن، از [[حیرت]] و [[گمراهی]]، [[رهایی]] و به پاسخ بسیاری از مسائل اساسی خود دست یابند<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۲۹.</ref>.
== اصول و شاخصه‌های فرهنگی تمدن نبوی ==
نخستین گام برای [[شناخت]] اصول و شاخصه‌های [[تمدن نبوی]]، بررسی و مطالعه آن در زمینه [[فرهنگ]] است. مهم‌ترین اصول و مسائل فرهنگی و اثرگذار عبارت‌اند از:
=== خداباوری و احیای فطرت توحیدی ===
{{اصلی| خداباوری}}
این شاخصه از بنیادی‌ترین ارکانی است که تمدن نبوی بر آن [[استوار]] است و بدون آن، اساس [[دعوت]] همه [[پیامبران]] به ویژه [[حضرت محمد]] {{صل}} متزلزل می‌شود. [[سیره]] [[پیامبر گرامی اسلام]] در دگرگون‌سازی [[جامعه]]، بر مبنای برقراری و تقویت رابطه انسان با خدا استوار بود. آن حضرت، [[یاران]] و [[پیروان]] خویش را نیز پیش از انجام هر کاری به [[اصلاح]] رابطه‌شان با خدا فرا می‌خواند. رسول خدا {{صل}}، مردم را به [[توحید نظری]] و عملی در همه جنبه‌های وجودی‌شان فراخواند و همه برنامه‌ها و [[هدف‌ها]] را به این سو رهنمون کرد<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۳۳.</ref>.
=== کرامت انسان و رهایی از وابستگی‌های مادی ===
{{اصلی|کرامت انسان در معارف و سیره نبوی}}
از دیگر شاخص‌های اساسی تمدن نبوی، می‌توان به دیدگاه [[اسلام]] به [[انسان]] اشاره کرد. بر اساس آموزه‌های [[نبوی]]، انسان موجودی متعالی، صاحب [[کرامت]]، منحصر به فرد و ارزشمندترین موجود روی [[زمین]] است و آنچه در این کره خاکی هست، مسخّر او و به منظور برآوردن نیازهای اوست<ref>نک: سوره بقره، آیه ۲۹؛ سوره جاثیه، آیه ۱۳؛ سوره اسراء، آیه ۷.</ref>. البته [[خداوند]] افزون بر این همه [[شأن]] و [[منزلت]] و [[مقام معنوی]]، بار سنگین [[امانت الهی]] را بر دوش وی نهاده است<ref>نک: سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>. پس بایسته است او برای [[حفظ]] این [[امانت الهی]]، همه توان و نیروهای مادی و [[معنوی]] خویش را به کار گیرد، [[شأن]] و [[منزلت]] [[حقیقی]] خود را بشناسد و برای رسیدن به [[تکامل]] همه‌جانبه، بر اساس [[آموزه‌های الهی]] گام بردارد تا دچار زیان نشود و گوهر [[ارزشمند]] [[انسانی]] را از دست ندهد<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص ۳۶.</ref>.
=== معنویت‌گرایی در زندگی ===
{{اصلی|معنویت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی}}
توجه به [[معنویت]]، وجه اشتراک همه [[ادیان آسمانی]] است، ولی در [[اسلام]]، رابطه تنگاتنگی میان معنویت و [[زندگی مادی]] [[انسان]] وجود دارد. معنویت‌گرایی، از جمله مواردی است که هم در [[کلام الهی]] و هم در [[سنّت نبوی]] بر آن تأکید فراوان شده است. به این معنا که زندگی فقط بهره‌مندی مادی و کوشش برای به دست آوردن [[امور دنیوی]] نیست و حتی به [[برقراری عدالت]] منحصر نمی‌شود، بلکه همه اینها مقدمه‌ای برای رسیدن به تعالی [[اخلاقی]] و معنوی و تحکیم رابطه انسان با [[خدا]] و [[تقرب]] به اوست. البته پیش از رسیدن به تعالی اخلاقی و [[روحی]]، [[شناخت]] و [[معرفت الهی]]، [[اولویت]] و اهمیت بسیاری دارد. آن گاه که [[معرفت حقیقی]] حاصل شود، ویژگی‌هایی چون [[توکل]]، [[دعا]]، [[امیدواری]] به [[رحمت خدا]] و کوشش، در زندگی [[مؤمنان]] نمود می‌یابد و زندگی آنان با معنویت همراه می‌شود. رسول خدا {{صل}} [[کار و تلاش]] را همراه با [[توکل به خدا]]، لازمه [[زندگی]] می‌داند<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۳۸.</ref>.
=== استفاده از فناوری برای گسترش تمدن ===
صنعت و فناوری، در طول [[تاریخ]] و در میان همه [[قبایل]] و [[ادیان]]، در گسترش [[تمدن]] اهمیت بسزایی داشته، ولی در [[تمدن نبوی]] بر این امر تأکید ویژه‌ای شده است. [[پیامبر اعظم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}} هماره [[مسلمانان]] و [[پیروان]] خود را به فراگیری [[دانش‌ها]] و [[فنون]] گوناگون [[تشویق]] می‌کردند. از دیدگاه آنان، [[رشد]] و [[بالندگی]] [[اقتصادی]] هر [[جامعه]] به رشد صنعت و نوآوری‌های فنی بستگی دارد. صنعت، اساس [[اشتغال]] و مایه سودآوری و [[رفاه]] در [[زندگی]] و سامان‌بخش [[حیات انسانی]] است. صنایع نظامی<ref>نک: سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>، صنعت [[پوشاک]]<ref>محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج۵، ص۳۵۷.</ref>، صنعت داروسازی<ref>محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج۵، ص۳۵۷.</ref>، صنایع چوب<ref>محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج۵، ص۳۵۹.</ref>، صنایع کشتی‌سازی<ref>نک: سوره مؤمنون، آیه ۲۷؛ محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج۵، ص۳۵۷.</ref>، صنعت فولاد، صنایع دستی و ساخت وسایل خانگی و ظروف<ref>محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج۵، ص۳۵۷.</ref>، صنعت شیشه‌سازی<ref>محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج۵، ص۳۵۸.</ref>، صنایع تزیینی (طلا، نقره، جواهر و سنگ‌های قیمتی)، صنایع ساختمان<ref>محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج۵، ص۳۵۸.</ref> و صنعت نفت و فرآورده‌های آن، هر کدام بخشی از نیازهای [[زندگی]] [[بشر]] را تأمین می‌کند. از این‌رو، [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}}، همواره [[انسان]] را به کسب [[دانش]] و مهارت‌ها و فراگیری [[فنون]] صنعتی به عنوان یک دانش سفارش می‌کردند. با بررسی آموزه‌های [[نبوی]] و سخنان [[جانشینان]] [[الهی]] درمی‌یابیم آن بزرگواران همواره [[مسلمانان]] را از عواملی باز داشته‌اند که موجب [[عقب‌ماندگی]] [[فرهنگی]]، [[علمی]]، فنی، صنعتی و [[انحطاط جامعه]] است<ref>برای تفصیل بیشتر، نک: سیدهادی حسینی، فقر و توسعه در منابع دینی، ص۱۴۲-۱۵۷.</ref>.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۴۱.</ref>
=== گسترش خردگرایی و پیراستن اندیشه‌ها از موهوم‌ها و خرافه‌ها ===
{{اصلی| خردگرایی}}
بارور ساختن [[عقل]] [[انسانی]] به عنوان [[رسول باطنی]] و زدودن خرافه‌ها و موهوم‌ها از اندیشه، زمینه‌ساز تعالی [[معنوی]] اوست. زندگی [[پیامبر اعظم]] {{صل}} سرشار از وقایعی است که بیان‌گر حقیقت‌گرایی آن حضرت و [[ارزش]] و اهمیت آن در آموزه‌های [[وحیانی]] [[اسلام]] است.  [[دین]] با خرافه‌پرستی و [[توهم‌گرایی]] در [[ستیز]] است. [[تاریخ]] [[ادیان]] و زندگی‌نامه [[پیامبران]]، بیان‌گر [[مبارزه]] آنان با انواع خرافه‌هاست.
[[رسول اکرم]] {{صل}} در جامعه‌ای به [[پیامبری]] برانگیخته شد که انواع گوناگون خرافه‌پرستی در آن رواج داشت. [[خداوند]] در [[قرآن]]، در این باره می‌فرماید: [[پیامبر خدا]] [[اندیشه‌ها]] و باورهای نادرست را که مانند غل و زنجیر، [[مردم]] را از تحرک و فعالیت درست بازمی داشت، از میان برداشت<ref>سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>. بر اساس [[آموزه‌های الهی]] [[پیامبر اعظم]] {{صل}}، [[سرنوشت]] هر فرد و جامعه‌ای تغییرپذیر و وابسته به [[اختیار]] و [[انتخاب]] آگاهانه یا غیرآگاهانه خود اوست، چنان‌که [[خداوند]] در کتاب آسمانی‌اش می‌فرماید: «خداوند سرنوشت جامعه‌ای را [[تغییر]] نمی‌دهد مگر آنکه [[مردم]] آن [[جامعه]]، خود، شرایط را تغییر دهند»<ref>سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} همواره پیروانش را از [[تقلید]] از [[سنّت‌های جاهلی]] و [[پیروی]] از [[آداب و رسوم]] نادرست پیشینیان مانند [[قربانی کردن]] برای محفوظ ماندن از [[بلا]] و [[شر]] موجودات [[غیبی]] مانند [[جن]]، [[عقیده]] به اقبال و شانس و [[پذیرفتن]] پیش‌گویی‌های [[کاهنان]] و فال‌گیران باز می‌داشت<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص ۴۳.</ref>.
=== جامع‌نگری و اعتدال‌گرایی در ارزش‌های اخلاقی ===
{{اصلی|اعتدال در معارف و سیره نبوی}}
[[پیامبر بزرگوار اسلام]] به همه ارزش‌های والای [[اخلاقی]] نگاهی جامع و همراه با [[اعتدال]] داشت. آن حضرت هم به رعایت ارزش‌های اخلاقی توجه و تأکید می‌کرد و هم [[پیروان]] خود را به رعایت میانه‌روی درباره این [[ارزش‌ها]] سفارش می‌فرمود. [[رسول خدا]]{{صل}}، رعایت [[اخلاق اجتماعی]] را نیز به [[مسلمانان]] سفارش می‌کرد. حضرت به اخلاق اجتماعی، اخلاق شهروندی، چگونگی برخورد با غیرمسلمانان، [[اخلاق خانوادگی]] و [[اخلاق سیاسی]] نیز نگاهی جامع و کامل داشت. [[تکامل]] [[اخلاقی]] [[انسان]] در همه زمینه‌ها و جنبه‌ها و تحقق اهداف متعالی [[پیامبران]] که همان [[هدایت]] و [[سعادت انسان]] است، فقط با رعایت [[طبیعت]] [[انسانی]] به صورت [[معتدل]] امکان‌پذیر است، نه با افراط و تفریط<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص ۴۷.</ref>.
== اصول و شاخصه‌های سیاسی تمدن نبوی ==
اجرای بسیاری از [[احکام اسلامی]] و تحقق [[آرمان‌های دینی]]، بدون موضع گیری‌های [[سیاسی]] امکان‌پذیر نیست. مهم‌ترین اصول و شاخصه‌های سیاسی  تمدن نبوی عبارت‌اند از:
=== حاکمیت در معارف و سیره نبوی|حاکمیت ولایت الهی و خلافت منصوصه ===
{{اصلی|حاکمیت در معارف و سیره نبوی}}
در [[آموزه‌های الهی]] ـ [[اسلامی]]، [[ولایت]] و به تبع آن [[خلافت]]، منصبی [[الهی]] است که از جانب [[خداوند]] به [[برترین]] افراد [[جامعه انسانی]] داده می‌شود. بر اساس [[آموزه‌های اسلام]]، [[اهل بیت]] {{عم}} [[جانشینان راستین]] پیامبر هستند؛ زیرا مستقیم و بی‌واسطه به [[ولایت پیامبر]] و از طریق آن، به ولایت الهیه مربوط می‌شوند. در [[حقیقت]]، ولایت امامان معصوم {{عم}}، در طول [[ولایت خدا]] و [[رسول]] اوست.
امام، نه تنها [[حاکم]] وقت و زمام دار [[اسلام]] و مجری [[قوانین]] و پاسدار مرزهای [[سرزمین اسلامی]] است، بلکه روشن‌گر مسائل و آموزه‌های پیچیده [[مذهب]] و کامل کننده [[احکام]] و قوانینی است که [[پیامبر خدا]] به دلایلی موفق به بیان آن نشده است. بر این اساس، [[رسول اعظم]] {{صل}} به [[دستور خداوند]] از هر فرصتی برای معرفی، تبیین و تثبیت جایگاه امامان معصوم {{عم}} استفاده و بر این امر مهم تأکید می‌کرد.
با وجود تأکید و سفارش پیاپی و بسیار پیامبر خدا درباره [[ولایت حضرت علی]] {{ع}} پس از آن حضرت، به [[دلایل]] گوناگون [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، خلافت پس از [[وفات پیامبر اکرم]] {{صل}} از مسیر اصلی خود خارج شد و به انزوای سیاسی [[جانشینان برحق پیامبر]] انجامید. به این ترتیب، [[ولایت الهی]] [[پیامبر]] که می‌بایست به دست [[معصومان]] {{ع}} ادامه یابد، از دست آنان خارج و در اندک مدتی به [[سلطنت]] موروثی ستمگرانه تبدیل شد. این امر موجب [[محروم]] ماندن همیشگی [[جامعه انسانی]] به ویژه [[جامعه اسلامی]] از وجود پربرکت [[انسان‌های کامل]] گردید. به این ترتیب، نخستین گام در جهت [[انحطاط]] [[تاریخ]] و [[فرهنگ]] [[مسلمانان]] برداشته شد. نخستین و مهم‌ترین شاخصه [[سیاسی]] [[تمدن نبوی]] که برپایی [[حکومت عادلانه]] [[اسلامی]] - [[الهی]] بود، تحقق کامل نیافت<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص ۵۲.</ref>.
=== برابری ===
{{اصلی|مساوات در معارف و سیره نبوی}}
مشکل اساسی [[پیامبر گرامی اسلام]] در راه اعتلا و [[استوار]] ساختن پایه‌های [[تمدن الهی]]، [[بی‌عدالتی]]، [[نابرابری]] و [[برتری]] افراد و طبقه‌های [[اجتماعی]] بر یکدیگر، براساس [[نسب]]، [[خانواده]]، نژاد، [[قبیله]]، [[مال]] و رنگ بود. [[پادشاهان]]، خود را از سلاله خدایان می‌دانستند و مدعی برتری و [[حاکمیت]] بر [[مردم]] بودند. اشراف، توان گران و [[کاهنان]] نیز که [[ثروت]]، نسب و [[کهانت]] را نوعی برتری بر دیگران می‌پنداشتند، خود را در طبقه پادشاهان و گاه پس از آنها می‌دانستند<ref>جلال الدین فارسی، انقلاب تکاملی اسلام، ص۷۴.</ref>. در چنین فضایی که آکنده از تعصب‌های بی‌اساس و پوچ [[جاهلی]] بود، [[رسول خدا]] {{صل}} [[وحدت]] و برابری [[بشر]] را مطرح کرد<ref>نک: سوره انعام، آیه ۹۸.</ref>. آن حضرت همه ملاک‌های برتری [[جاهلیت]] را بی‌اساس دانست و میان [[مسلمانان]] با هر نژاد، زبان، قبیله و رنگی، [[برادری]] و برابری برقرار ساخت<ref>نک: سوره روم، آیه ۲۲؛ سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} همه [[انسان‌ها]] را برابر و تنها ملاک [[برتری]] را [[پرهیزکاری]] می‌دانست. در [[زمان]] [[پیامبر اسلام]]، اصل [[برابری]] و [[تساوی]] [[حقوق]] میان [[مسلمان]] و غیرمسلمان، [[عرب]] و [[عجم]]، با هر [[قبیله]] و [[نژادی]] به دقت [[اجرا]] می‌شد، ولی پس از پیامبر این دیدگاه کم رنگ شد. [[امامان معصوم]] {{عم}} از هر فرصتی در راه تبیین و نهادینه کردن آموزه‌های [[حقیقی]] [[اسلام]] استفاده می‌کردند<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص ۵۳.</ref>.
=== تحقق وحدت عمومی بر اساس آرمان‌های الهی ===
{{اصلی|وحدت امت اسلامی در معارف و سیره نبوی}}
هم‌بستگی و [[وحدت اجتماعی]]، از آرمان‌هایی است که [[بشر]] در طول [[تاریخ]] در پی تحقق آن بوده؛ وحدتی که همواره بحران‌ها و تنش‌های [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] موجب [[تزلزل]] و از بین رفتن آن شده است. [[پیامبر اعظم]] {{صل}} با [[آموزه‌های الهی]] خویش برای ایجاد و تقویت این [[وحدت]] و هم بستگی میان [[انسان‌ها]] و از بین بردن [[نفاق]] و دودستگی، نقش اساسی ایفا کرد و این‌گونه بر تعالی [[تمدن اسلامی]] خویش [[شتاب]] و [[غنا]] بخشید.
به طور کلی، همه تمدن‌های جهانی در سایه هم رأیی، هم دلی و هم [[فکری]] سیاسی و [[عقیدتی]] پدید آمده است. بر اساس [[آیات قرآن کریم]] و سخنان [[پیامبر اعظم]] {{صل}}، [[ایمان]] به خدای یگانه و [[پرهیزکاری]] تنها ملاک [[برتری]] انسان‌ها بر یکدیگر است. دست یافتن به [[هویت]] و [[وحدت اجتماعی]]، [[روح]] [[یگانگی]] را در میان مسلمانان به وجود آورد و آنان را به [[آینده]] [[امیدوار]] ساخت و ارتقا و تعالی تمدن نبوی و دست یابی به هدف‌های فرا روی آن را امکان‌پذیر کرد. البته این وحدت به طور کامل محقق نشد و [[اختلاف]] قومی - مذهبی فراوانی در آن خلل ایجاد کرد<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص ۵۵.</ref>.
=== آینده‌نگری سیاسی ===
{{اصلی|آینده‌نگری در معارف و سیره نبوی}}
از جمله اصول و شاخصه‌های سیاسی [[تمدن نبوی]]، [[آینده نگری]] سیاسی [[رسول اکرم]] {{صل}} است. آن حضرت نه تنها خود در همه امور شخصی و [[اجتماعی]] [[آینده]]‌نگر بود و در همه [[تصمیم]] گیری‌ها به این امر توجه ویژه داشت، بلکه همواره در این زمینه به [[پیروان]] خویش نیز سفارش و تأکید می‌کرد که هیچ‌گاه بدون [[عاقبت‌اندیشی]] تصمیمی نگیرند.
[[تعیین جانشین]] و ولی در نخستین روزهای [[رسالت]] الهی‌اش و تأکید فراوان در شرایط گوناگون بر این امر و امضای صلح‌نامه‌های گوناگون با [[قبایل]]، اعم از [[مشرکان]] و [[یهودیان]] و دست یابی [[مسلمانان]] به منافع فراوان سیاسی و اجتماعی در نتیجه [[عقد]] این [[صلح]] [[نامه‌ها]]، نشان دهنده [[درک]] سیاسی بالا و تدبیر [[الهی]] آن حضرت در زمینه سنجش عواقب امور است<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص ۵۸.</ref>.
=== استکبارستیزی و نفی سلطه‌گری و سلطه‌پذیری ===
{{اصلی|استکبارستیزی در معارف و سیره نبوی}}
از دیگر اصول و شاخصه‌های [[سیاسی]] تمدن نبوی، [[استکبارستیزی]] است. [[سیره پیامبر]] اعظم {{صل}} و وقایع دوران [[رسالت]] آن حضرت، نشان دهنده تلاش بسیار ایشان برای براندازی [[کفر]] و [[شرک]] است. [[مبارزه با استبداد]] و [[استثمار]]، از جمله مهم‌ترین برنامه‌های سیاسی [[پیامبر گرامی اسلام]] بود.
آن حضرت حتی پیش از برانگیخته شدن به رسالت نیز با [[زورگویی]] و [[بی‌عدالتی]] مخالفت و [[مبارزه]] می‌کرد. [[رسول خدا]] {{صل}} درباره کسانی که ستمگران را [[یاری]] می‌کنند، فرمود: هرکس در محکمه‌ای از ستمگری دفاع یا او را در ستم کاری‌اش یاری کند، [[ملک الموت]] به سویش می‌آید و به او می‌گوید: «[[بشارت]] باد تو را به [[لعنت خدا]] و [[آتش دوزخ]] و آن، بدجایگاهی است<ref>شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۳۳۱.</ref>.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص ۶۱.</ref>
=== شایسته سالاری ===
{{اصلی|شایسته‌سالاری در معارف و سیره نبوی}}
[[شناخت]] توانایی‌ها و استعدادهای افراد و استفاده از نیروها و پتانسیل‌های موجود در [[جامعه اسلامی]] و به‌کارگیری آنها به منظور تعالی [[جامعه]]، از اصول مهم و اساسی در [[فعالیت‌های سیاسی]] است. البته بهره‌برداری از استعدادها و توانایی‌ها باید بر اساس رعایت اصل [[شایستگی]] و تخصص صورت گیرد. از عوامل مهم [[ضعف]] و [[انحطاط جوامع]] و [[تمدن‌ها]]، سپردن مسئولیت‌های مهم و حساس به دست افراد [[ناشایست]] است. از این‌رو، [[پیامبر اعظم]] {{صل}} و [[جانشینان]] بر حقش می‌کوشیدند چنین افرادی در مصدر امور قرار نگیرند. [[رسول اکرم]] {{صل}} در طول [[زندگی]] پربرکتش همواره بر شایسته سالاری تأکید فراوان داشت، ولی جاه‌طلبان با این [[اقدام]] پیامبر مخالف بودند و از تحقق این اصل بسیار اساسی جلوگیری می‌کردند. همین امر موجب انحطاط جامعه اسلامی پس از پیامبر شد که برای نمونه می‌توان به [[مخالفت]] [[مردم]] با [[فرماندهی]] [[اسامه]] در [[زمان پیامبر]] اشاره کرد. این انتخاب پیامبر به مذاق برخی [[اصحاب]] که برای خود مقام و شخصیت اجتماعی و خانوادگی بالاتری قائل بودند، بسیار تلخ و ناگوار بود. از این‌رو، زبان به [[طعن]] و [[اعتراض]] گشودند. وقتی [[رسول خدا]] {{صل}} از کارشکنی‌های آنان در حرکت [[سپاه]] از [[لشکرگاه]] و اعتراضشان به [[فرماندهی]] اسامه باخبر گشت، بسیار [[خشمگین]] شد<ref>جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج۲، ص۴۸۸.</ref>.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص ۶۲.</ref>
=== مسئولیت همگانی ===
{{اصلی|مسئولیت همگانی}}
تحقق کامل و عملی آموزه‌های [[نبوی]] در گرو سپردن [[مسئولیت]] به همگان، بر اساس توانایی‌های [[علمی]] و عملی و استعدادهای آنان است. توجه و اهتمام به امور [[مسلمانان]] و رفع مشکلاتشان و پیش‌گیری از [[فساد]] و [[مبارزه]] با [[ناهنجاری‌ها]] از مصداق‌های این شاخصه است. حضور در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی و [[احساس مسئولیت]] در برابر رخدادهای جامعه موجب کاهش بسیاری از تنش‌ها و بحران‌های اجتماعی و ایجاد حرکت‌های اصلاحی در جامعه می‌شود. [[مصلحت]] عموم قشرهای [[اجتماعی]]، جز با تحقق یافتن [[هدف‌ها]] و برنامه‌های اصلاحی [[حکومت]] [[شایسته]]، امکان‌پذیر نیست<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص ۶۶.</ref>.
=== نظارت عمومی ===
{{اصلی|امر به معروف و نهی از منکر در معارف و سیره نبوی}}
توجه و نظارت عمومی بر امور [[جامعه اسلامی]]، با [[امر به معروف و نهی از منکر]] امکان‌پذیر است. امر به معروف و نهی از منکر، از اصول مهم [[نظام اسلامی]] است که به [[مسلمانان]] [[پویایی]] و [[حیات]] [[فکری]] و توان [[مبارزه]] با [[فساد]] و [[تباهی‌ها]] را می‌دهد. [[نظارت]] و توجه همگانی بر امور جامعه اسلامی، از شاخصه‌های اساسی و مهم [[تمدن نبوی]] در عرصه [[سیاست]] است که موجب [[اصلاح جامعه]]، از بین رفتن فساد و اعتلای [[انسان]] می‌شود<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص ۶۸.</ref>.
=== مقبولیت و اقتدار نظام سیاسی ===
{{اصلی|مقبولیت در معارف و سیره نبوی}}
از جمله مهم‌ترین اصول و شاخصه‌های [[سیاسی]] تمدن نبوی، بهره‌مندی از [[مقبولیت مردمی]] است که با [[بیعت]] آنان با [[نظام]] آشکار می‌شود. [[بیعت کردن]] [[مردم]] با یک نظام، نشانه برخورداری آن نظام از پشتوانه [[قوی]] [[حمایت]] مردمی و زمینه‌ساز [[استحکام]] درونی [[دولت]] و اقتدار سیاسی و بین‌المللی آن است. در [[حقیقت]]، بیعت [[مسئولیت]] و [[تعهد]] [[اخلاقی]] در پی دارد و موجب می‌شود [[رهبر]] [[حکومت]]، با دلی پرامید و خاطری آرام به [[اداره امور]] بپردازد و به حمایت مردم [[اعتماد]] و [[دل]] گرمی کامل داشته باشد. [[بیعت]]، اساسی‌ترین رکن از ارکان [[نظام سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[اسلام]] است. در [[سیره]] پیامبر گرامی اسلام مواردی وجود دارد که آن حضرت به منظور [[استواری]] پایه‌های [[حاکمیت]] خود، بیعت با [[مردم]] را تکرار می‌کرد. آن حضرت در حیات سیاسی خود، چندین بار از [[مسلمانان]] برای خود بیعت گرفت<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص ۶۹.</ref>.
=== شورا و مشورت ===
{{اصلی|شورا و مشورت در معارف و سیره نبوی}}
از مواردی که [[پیامبر گرامی اسلام]] در [[حکومت اسلامی]] خویش به آن توجهی ویژه داشت، تشکیل [[شورا]] و [[مشورت]] با دیگران بود. با اینکه همواره [[اصحاب]] و [[یاران]] حضرت بی‌درنگ، [[فرمان]] ایشان را [[اجرا]] می‌کردند، ولی ایشان هرگز مستبدانه [[رفتار]] نمی‌کرد و در مواردی که درباره مسئله‌ای [[فرمان الهی]] نداشت، با اصحاب مشورت می‌کرد و به نظر آنها [[احترام]] می‌گذاشت. [[نرمی]] و [[مهربانی]]، گذشت بسیار، [[اشتیاق]] و تلاش برای جذب [[مردم]] به [[اسلام]]، احترام و اهمیت قائل شدن برای یاران و مشورت کردن با آنان در امور گوناگون، از عوامل [[نفوذ]] سریع و بی‌مانند [[رسول خدا]] {{صل}} در [[دل]] مردم بود. در دیدگاه پیامبر، جامعه‌ای که بر اساس [[خودرأیی]] اداره شود، جامعه‌ای راکد و مرده است<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۷۲.</ref>.
=== صلح‌گرایی و پای‌بندی به پیمان‌های سیاسی ـ اجتماعی ===
{{اصلی|صلح در معارف و سیره نبوی}}
بی‌توجهی به [[پیمان‌ها]]، صلح‌نامه‌ها و قراردادهای اجتماعی و سیاسی، از اصولی است که [[اسلام]] آن را مایه ایجاد [[نفاق]] و [[جنگ]] می‌داند. با نگاهی به [[سیره پیامبر]] [[خدا]] در برخورد و [[رفتار]] با [[مشرکان]] و [[یهودیان]]، به اهمیت و پافشاری آن حضرت بر [[وفای به عهد]]، [[صلح]] و [[زندگی]] [[مسالمت‌آمیز]] بر مبنای [[گفت‌وگو]] و تفاهم پی می‌بریم. [[رسول خدا]] {{صل}} به پیمان‌ها بسیار [[وفادار]] بود و دیگران را نیز به [[وفاداری]] امر می‌کرد. البته این پای بندی به [[پیمان]] تا وقتی [[شایسته]] و بایسته است که موجب [[ضعف]] و [[انحطاط]] [[اسلام]] و [[مسلمانان]] و [[چیرگی]] [[دشمنان]] و جرئت یافتن آنها نشود<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۷۳.</ref>.
=== اندیشه سیاسی جهانی ===
{{اصلی|جهانی بودن اسلام در معارف و سیره نبوی}}
[[دین اسلام]]، [[دینی]] جهانی است و به [[قوم]]، [[سرزمین]] یا منطقه خاصی اختصاص ندارد. [[دعوت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز دعوتی همگانی و جهانی بود.  با توجه به اینکه دعوت پیامبر، فراخوانی جهانی بود، به اصولی متناسب با سطح جهانی نیاز داشت. بر این اساس، [[پیامبر اعظم]] {{صل}} با [[رهبری الهی]] خویش، [[حکومتی]] [[استوار]] و سپاهی [[قوی]] در برابر حکومت‌های آن [[زمان]] پدید آورد. [[رسالت]] جهانی اسلام به عنوان ویژگی منحصر به فرد تمدن نبوی، با اجرای دقیق آموزه‌های [[نبوی]] تحقق‌پذیر بود، ولی با روی دادن حوادثی در [[تاریخ اسلام]] پس از [[رحلت پیامبر]]، روند [[جهانی شدن اسلام]] رو به [[ضعف]] نهاد و تغییرهایی در رفتارهای [[سیاسی]] مسلمانان به ویژه خلفای [[اسلامی]] پدید آمد که در پی آن، چهره [[حقیقی]] اسلام ناشناخته ماند و این [[رسالت]] جهانی محقق نشد. البته در عصر حاضر، [[شاهد]] [[گرایش]] روزافزون جهانیان به [[اسلام]] هستیم و [[امید]] است این [[هدف]] والا تحقق یابد<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۷۵.</ref>.
=== تولی و تبری ===
{{اصلی|تولی و تبری در معارف و سیره نبوی}}
[[تولی و تبرّی]]، از فروع دین [[اسلام]] و از مهم‌ترین شاخصه‌های [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] تمدن نبوی است که بی‌شک، بر دیگر عملکردهای سیاسی ـ اجتماعی [[مسلمانان]] تأثیری فراوان دارد. [[تولی]]؛ یعنی دوستی با خدا و [[دوستان]] [[خدا]] و [[تبرّی]]، به معنای [[بیزاری]] و انزجار از [[باطل]] و [[دشمنان]] خداست. [[رسول خدا]] {{صل}} از همان روزهای نخستین بعثتش، به تقویت و نهادینه کردن این [[اندیشه]] در میان مسلمانان پرداخت. اهمیت تولی به [[اولیای الهی]] و تبرّی از دشمنان خدا به حدی است که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]]، مسلمانان را از [[دوستی]] با دشمنان خدا [[نهی]] می‌کند<ref>سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>. [[روابط اجتماعی]] میان مسلمانان را نیز ویژگی‌ها و اشتراک‌هایی چون [[یگانه‌پرستی]]، [[نبوت]]، [[معاد]]، [[قرآن کریم]] [[قبله]] واحد و [[دوستی اهل بیت]] {{عم}} و مشترکات فراوان [[کلامی]] و [[اعتقادی]] و نیز [[فقهی]] تقویت می‌کند که مسلمانان به این اشتراک‌ها پای‌بند و معتقدند<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۷۶.</ref>.
== اصول و شاخصه‌های اقتصادی تمدن نبوی ==
[[دین مبین اسلام]]، [[دنیا]] را مزرعه [[آخرت]] و بستر تأمین‌کننده نیازهای [[ابدی]] [[انسان]] می‌داند. چنین دیدگاهی زمینه‌ساز پیدایش [[تمدنی]] شگرف بوده است که از جنبه [[اقتصادی]] نیز شاخصه‌های ویژه‌ای دارد. برخی از این شاخصه‌های اقتصادی عبارت‌اند از:
=== ثروت؛ دست‌مایه‌ای برای طاعت و بندگی ===
{{اصلی| مال در معارف و سیره رضوی}}
[[خداوند متعال]]، ثروت را مایه خیر و [[برکت]] دانسته است و [[مفسران]]، واژه «خیر» را در برخی [[آیات قرآن]]، ثروت و [[دارایی]] معنا کرده‌اند<ref>سوره بقره، آیه ۱۸۰.</ref>. [[پیامبر اسلام]] نیز ثروت [[پاک]] و حلالی که در [[اختیار]] فردی [[مؤمن]] قرار دارد را [[نیکو]] دانسته  است. [[دین اسلام]]، [[ثروت]] حلالی را که از راه [[کوشش]] و کار [[شرافت]] مندانه به دست آمده باشد و از آن در راه تحقق آرمان‌های ارزنده بشری بهره‌برداری شود، ستوده است<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۸۱.</ref>.
=== کوشش برای رفع فاصله‌های طبقاتی ===
{{اصلی|مبارزه با تبعیض در معارف و سیره نبوی}}
یکی از مهم‌ترین مسائلی که همواره [[بشر]] را آزرده، [[حاکمیت]] [[تبعیض]] در [[جوامع]] است. بر همین اساس، [[خداوند]] یکی از اساسی‌ترین اهداف و [[وظایف]] [[پیامبران]] را [[برقراری عدل]] قرار داد<ref>نک: سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> تا [[مردم]] بتوانند در پرتو [[عدل]]، با خاطری آرام به [[عبادت]] و انجام وظیفه [[بندگی]] بپردازند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با استفاده از [[آموزه‌های اسلامی]]، به [[مبارزه]] با نابرابری‌های [[حقوقی]] و از بین بردن فاصله‌های طبقاتی پرداخت. آن حضرت با وضع احکامی مانند [[خمس]] و [[زکات]] به فرموده [[پروردگار متعال]]، به [[برقراری عدالت]] و رفع فاصله طبقاتی کوشید. [[تدبیر]] دیگر [[اسلام]] برای تحقق [[برابری]] طبقاتی و هم سطح ساختن [[زندگی]] افراد [[جامعه]] و برخورداری عادلانه مردم از امکانات، کنترل شیوه [[توزیع]] امکانات و خدمات رسانی عمومی حاصل از درآمد ملی است<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۸۴.</ref>.
=== تأکید بر کار و کوشش ===
{{اصلی|کسب و کار در معارف و سیره نبوی}}
بهره‌مندی از گنجینه‌های ارزشمند طبیعت، تنها در سایه کار و کوشش امکان‌پذیر است. با بررسی آموزه‌های [[اقتصادی]] درمی‌یابیم کار و کوشش جسمی و [[عقلی]]، تنها راه رسیدن به [[پیشرفت]] و [[توسعه اقتصادی]] است. [[پیامبر گرامی اسلام]] با [[رفتار]] خویش، زنگار [[تنبلی]] و [[سستی]] را از [[دل‌ها]] زدود و انسان‌های بی‌کار و بی‌هدف را به انسان‌هایی پرانگیزه و کوشا تبدیل کرد. با ورود [[رسول اکرم]] {{صل}} به [[مدینه]]، سستی و تنبلی از میان [[مردم]] رخت بربست که [[مدیریت]] آن حضرت در [[اداره امور]] [[جامعه]] و [[برانگیختن]] مردم به کار و کوشش، در این امر بسیار نقش داشت. رسول اکرم {{صل}} در کار و فعالیت نیز الگویی [[حسنه]] برای تلاش‌گران در عرصه اقتصادی است. [[اسلام]]، [[بیکاری]] و [[تنبلی]] را [[نکوهش]] می‌کند<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۸۵.</ref>.
=== توزیع عادلانه ثروت و درآمد ===
{{اصلی|توزیع ثروت در معارف و سیره نبوی}}
انحصارطلبی و [[برتری]]‌جویی، در تمدن [[الهی]] [[پیامبر]] جایگاهی ندارد. [[رسول خدا]] {{صل}} به شدت با هرگونه برتری جویی و انحصارطلبی [[مبارزه]] و برخورد می‌کرد<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۸۷.</ref>.
=== [[مبارزه]] با روابط ناسالم [[اقتصادی]] ===
{{اصلی|مبارزه با فساد}}
یکی از اهداف و کارهای [[رسول اکرم]] {{صل}} مبارزه با روابط ناسالم اقتصادی است که به برخی ازاین روابط و واکنش آن حضرت در برابر آنها اشاره می‌کنیم.
==== کلاه‌برداری ====
از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است در زمان [[رسول خدا]] {{صل}} زنی عطرفروش به نام [[زینب]] بود. وی گاه گاه به [[خانه پیامبر]] می‌آمد و برای [[همسران]] آن حضرت عطر می‌آورد. روزی [[پیامبر]] به [[خانه]] آمد و از بوی خوش عطر در خانه، به حضور وی پی برد. آنگاه به او فرمود: «ای زینب! هرگاه تو به خانه ما می‌آیی، خانه را خوش‌بو می‌کنی». زینب در پاسخ گفت: یا [[رسول الله]]! خوش‌بویی خانه شما به دلیل وجود [[مبارک]] خودتان است. سپس پیامبر به زینب این‌گونه سفارش کرد: «هرگاه چیزی را می‌فروشی، آن را [[نیکو]] بفروش و در [[معامله]] [[غش]] مکن (کسی را [[فریب]] نده) که اگر به این نکته عمل کنی، در [[حفظ]] [[پاکی]] و [[تقوای الهی]] بهتر و برای دوام و بقای [[ثروت]] نیکوتر است»<ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۸۷.</ref>.  آن حضرت در [[راست‌گویی]] و درست‌کاری زبانزد خاص و عام بود. ازاین رو، وی را [[محمد امین]] [[لقب]] دادند<ref>علی بن برهان الدین الحلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۶۲.</ref>.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۸۸.</ref>
==== [[ربا]] ====
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[مسلمانان]] را از اموری که موجب [[فساد]] [[اقتصادی]] می‌شد، [[نهی]] می‌کرد. آن حضرت برای پایه ریزی [[تمدنی]] [[انسانی]] ـ [[اسلامی]]، براساس حاکمیت عدالت و [[انصاف]] و در پرتو [[قوانین الهی]] بسیار کوشید. [[پیامبر]]، همواره مسلمانان را از ربا که از مهم‌ترین عوامل انحطاط جوامع بشری است، باز می‌داشت و در فرصت‌های گوناگون این خطر بزرگ را به آنها گوشزد می‌کرد.
خداوند در آیاتی از [[قرآن]] نیز مسلمانان را از رباخواری نهی کرده است<ref>نک: سوره بقره، آیه ۲۷۵؛ سوره بقره، آیه ۲۷۸-۲۷۹؛ سوره نساء، آیه ۱۶۱.</ref>. این [[نهی]] به دلیل زیان‌های جبران ناپذیر رباست. [[ربا]]، افزون بر اینکه موجب [[هلاکت]] و [[شقاوت]] [[اخروی]] فرد می‌شود، بر [[زندگی]] [[دنیایی]] وی نیز آثار منفی و زیان‌باری بر جای می‌گذارد. برخی از آثار زیان بار ربا عبارت‌اند از:
# از دیدگاه [[عقل]]، ربا [[دشمن]] [[انصاف]] و در مقابل آن است.
# [[ربا]]، [[توازن]] و [[تعادل]] [[جامعه]] را برهم می‌زند و [[نظم]] و [[انتظام]] [[زندگی اجتماعی]] را از بین می‌برد.
# ربا، عامل زیاد شدن [[ثروت]] است. در [[حقیقت]]، اختلاف طبقاتی جامعه‌ها موجب بروز آشفتگی‌ها و جنگ‌های داخلی و خارجی می‌گردد<ref>جواد شفایی، ربا از نظر دینی و اجتماعی، ص۲۸ - ۳۰.</ref>.
مواردی که به عنوان پیامدهای زیان بار ربا به آن اشاره شد، موجب [[تزلزل]] ارکان [[تمدن]] می‌شوند<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۸۹.</ref>.
==== کم‌فروشی ====
[[خداوند]] در [[قرآن کریم]]، کم فروشان را به شدت [[نکوهش]] کرده و از عذابی دردناک [[بیم]] داده است<ref>سوره مطففین، آیه ۱-۶.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} نیز به نقل از [[رسول اکرم]] {{صل}} می‌فرماید: [[سرنوشت]] [[بدی]] در [[انتظار]] کم فروشان است و از پیمانه و ترازو کم نگذارند، جز اینکه به [[قحطی]] و [[سختی]] [[زندگی]] و [[ستم]] سلطان گرفتار شوند<ref>ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۳۰۰.</ref>.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۹۱.</ref>
==== [[رشوه‌خواری]] ====
این کار از آسیب‌های [[اقتصادی]] بسیار خطرناکی است که اساس و پایه‌های [[نظام سیاسی]] و [[اجتماعی]] را متزلزل می‌سازد و موانع بسیاری در راه اجرا و تحقق [[عدالت اجتماعی]] به وجود می‌آورد<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۹۲.</ref>.
==== [[احتکار]] ====
از جمله کارهای ناپسندی که آسیب‌های فراوانی به اقتصاد جامعه و [[نظام اسلامی]] وارد می‌سازد، احتکار است. سیره عملی [[رسول خدا]] {{صل}} بیان گر این نکته است که [[حاکم اسلامی]] باید با [[محتکر]] برخورد جدی و با تورم اقتصادی [[مبارزه]] کند؛ زیرا او [[مسئول]] [[حفظ]] [[ثبات]] و [[امنیت اقتصادی]] [[جامعه]] است و احتکار، موجب ایجاد تورم و گرانی در جامعه و فشار بر اقشار کم درآمد می‌شود<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۹۲.</ref>.
=== سفارش به کمک‌رسانی به نظام اسلامی ===
{{اصلی|کمک به نظام اسلامی}}
[[اسلام]]، کمک‌رسانی به نظام اسلامی، به منظور کمک و [[هم‌یاری]] به هم‌نوعان و [[فقرزدایی]] از [[جامعه اسلامی]] را مورد تأکید فراوان قرار داده است. هر چند می‌توان این [[اعمال]] را فردی انجام داد، ولی برای اینکه کمک‌های [[انسان]] دوستانه بر اساس [[نظم]] و در چارچوب مشخص که نتیجه و ثمره بیشتری داشته باشد، [[مصرف]] شود، باید با [[صلاح]] دید [[مسئولان]] نظام اسلامی مصرف شود که این کمک رسانی از دو راه صورت می‌گیرد: از طریق پرداخت‌های واجب مانند [[خمس]] و [[زکات]] و از طریق پرداخت‌های مستحب مانند [[صدقه]] و [[انفاق]]؛ و مسلمانان به قصد نزدیکی و [[تقرب به خدا]] و کمک رسانی به [[مردم]] و نظام اسلامی با میل و رغبت به آن تن می‌دهند.
[[دین اسلام]] برای [[حفظ کرامت]] [[انسان‌ها]] از آنها می‌خواهد نیاز خویش را با [[عزتمندی]] بپوشانند و به [[ثروتمندان]] نیز سفارش می‌کند پیش از آنکه [[نیازمندان]] از آنها درخواست کمک کنند، خود، نیاز نیازمندان را برطرف سازند<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۹۳.</ref>.
=== توجه به آبادانی و اعتلای سرزمین اسلامی ===
{{اصلی|آبادانی در معارف و سیره نبوی}}
[[پیامبر گرامی اسلام]] در پی‌ریزی و [[استحکام]] پایه‌های [[تمدن الهی]] خویش به آبادانی و [[پیشرفت]] سرزمین اسلامی توجه و تأکیدی ویژه داشت و در [[آموزه‌های اسلامی]] نیز به این امر تأکید شده است. فراهم آوردن امکانات و وسایل رفاهی [[مسلمانان]] و رفع نیازهای ضروری [[زندگی]] آنان، جایگاهی ویژه در [[دین]] دارد. با توجه به [[احادیث]]، [[اصلاح]] و توسعه امور زیربنایی [[جامعه]] و [[سرمایه‌گذاری]] در این زمینه با اهداف خداپسندانه و [[انسانی]]، از روشن‌ترین مصداق‌های [[نیکوکاری]] و از جمله کارهایی است که [[سود]] همگانی دارد<ref>برای تفصیل بیشتر نک: فقر و توسعه در منابع دینی، ص۴۱۱ ـ ۴۱۶.</ref>.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۹۶.</ref>
=== تشویق به فعالیت‌های اقتصادی بر اساس صلاحیت‌ها ===
{{اصلی|اقتصاد در معارف و سیره نبوی}}
نکته اساسی و مهم در این شاخصه، توجه به تخصص و [[تعهد]] افراد است. [[اسلام]] بر [[کار و تلاش]] تأکید فراوان دارد. در اسلام، انسان متخصص و [[متعهد]] ارزشی والا دارد و [[محبوب]] خداست. جامعه‌ای که افراد نالایق و غیرمتخصص، مسئولیت امور آن را برعهده می‌گیرند، به [[سقوط]] و نابودی می‌گراید. توجه به تخصص و تعهد در سپردن [[مسئولیت‌ها]] به افراد، موجب می‌شود شخص در [[انتخاب]] [[شغل]] به نیاز [[جامعه]] و صرفه اقتصادی عموم نیز توجه کند و از شغل‌های کاذبی که درآمدهای کلان شخصی دارد، ولی زیان‌های جبران‌ناپذیری بر [[اقتصاد جامعه]] وارد می‌کند، بپرهیزد<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۹۷.</ref>.
=== رعایت حریم مالکیت‌های خصوصی و عمومی ===
{{اصلی| مالکیت در معارف و سیره نبوی}}
[[اموال]] در [[جامعه بشری]] بر دو نوع است: اموال خصوصی و اموال‌های عمومی. اموال خصوصی به افراد [[جامعه]] تعلق دارد و شامل [[خانه‌ها]] و [[املاک]] شخصی و مانند آن می‌شود که تحت اداره و [[مالکیت]] افراد است. [[اموال عمومی]] نیز شامل دشت‌های گسترده، جلگه‌ها، [[کوه]]‌ساران، جنگل‌ها، [[معادن]] و ذخیره‌های زیرزمینی است<ref>انقلاب تکاملی اسلام، ص۱۶۷.</ref> که زیر نظر [[سرپرستی]] [[شایسته]] اداره می‌شود. در [[حقیقت]]، اموال عمومی، [[ملک]] خداست. ازاین رو، باید به مصارف خداپسندانه برسد. آنچه در آموزه‌های [[نبوی]] به عنوان یکی از اصول و شاخصه‌های [[تمدن]] آن حضرت مطرح است، رعایت [[حریم‌ها]] و [[حرمت‌ها]] در عرصه [[اقتصاد]] و درباره [[اموال شخصی]] و عمومی است؛ زیرا بی‌توجهی به این اصل موجب بحران‌ها و اختلال [[نظام اجتماعی]] و [[انحطاط]] تمدن می‌شود. [[پیامبر اعظم]] {{صل}} [[مسلمانان]] را از [[مفاسد]] [[اقتصادی]] و اموری چون [[غارت]] گری، [[غصب]]، [[رباخواری]]، پای [[مال]] کردن [[حقوق]] دیگران و کارهای سودجویانه آن به شدت [[نهی]] کرده است<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۱۰۰.</ref>.
=== اعتدال در مصرف و پرهیز از اسراف و تبذیر ===
{{اصلی|اعتدال در معارف و سیره نبوی}}
اسراف یا مصرف بیش از نیاز به قصد [[لذت]] یا برای [[فخرفروشی]] و [[خودنمایی]]، سرمایه‌ها و امکانات [[جامعه]] را هدر می‌دهد. به این ترتیب، دیگر افراد از مواهب و [[نعمت‌های الهی]] [[محروم]] و بی‌بهره می‌مانند. در مقابل اسراف و تبذیر، [[انفاق]] امری بسیار [[پسندیده]] است. ملتی که در پی کسب عزت و شرافت است، باید با همت بسیار بلند، برای دست یابی به [[مواهب الهی]] و [[تولید]] روزافزون بکوشد. برای تحقق این [[هدف]]، [[صرفه جویی]] در مصرف، نقش مهم و تعیین کننده‌ای دارد. [[قناعت]] به معنای [[اعتدال]] در مصرف و [[خرسندی]] به داشته‌هاست که با اسراف و [[خست]] متفاوت است. [[اقتصادی]] که بر پایه [[اسلام]] و آموزه‌های نبوی [[استوار]] است، برای افراد و [[جوامع]] دو ارمغان دارد:
# [[بشر]] را از بزرگ‌ترین [[رنج]] [[تاریخی]] او که [[معیشت]] و تأمین نیازهای [[زندگی]] است، می‌رهاند.
# [[جامعه]] و فرد را از پی آمدهای شوم [[فقر]] که [[اخلاق]] نادرست، [[فساد]]، [[فحشا]]، [[کفر]] و [[بی‌دینی]] است، [[حفظ]] می‌کند. ازاین رو، یکی از [[تدابیر]] [[اسلام]] که [[رسول خدا]]{{صل}} بر آن تأکید و سفارش کرده، جلوگیری از فقر و معرفی الگوی [[مصرف]] مناسب است<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۱۰۱.</ref>.
== اصول و شاخصه‌های اجتماعی تمدن نبوی ==
نگرش [[اجتماعی]]، از اصولی‌ترین جنبه‌های [[تمدن]] [[پیامبر اعظم]] {{صل}} است، به گونه‌ای که بسیاری از آموزه‌های [[عبادی]] [[اسلام]]، رویکردی اجتماعی دارد؛ یعنی اگر این آموزه‌ها به [[جماعت]] صورت گیرد، [[فضیلت]] و [[ثواب]] بیشتری دارد و حتی برخی [[عبادت‌ها]] صددرصد اجتماعی است. مهم‌ترین اصول و شاخصه‌های اجتماعی تمدن عبارت‌اند از:
=== تحکیم روابط اجتماعی بر محور ایمان ===
{{اصلی|تحکیم روابط اجتماعی}}
[[دوستی]]، [[محبت]] و تعامل [[اجتماعی]] باید بر اساس [[اعتقاد]] شکل بگیرد، به گونه‌ای که اگر میان دوستی و اعتقاد تضاد به وجود آید، بایسته است فرد [[حفظ]] اعتقاد را بر دوستی ترجیح دهد؛ یعنی دوستی و [[دشمنی]] برای [[خدا]] باشد. یکی از هدف‌های [[پیامبر گرامی اسلام]]، برقراری پیوند [[برادری]] بر اساس ایمان و [[تقوا]] بود. [[خداوند متعال]] بر [[وحدت]] و برادری بر اساس ایمان، این‌گونه تأکید می‌کند<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>. بر این اساس، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} چندین بار میان [[مسلمانان]] [[پیمان برادری]] برقرار کرد. آن حضرت همواره مسلمانان را به رعایت [[حق]] برادری سفارش می‌کرد و [[حفظ وحدت]] و انسجام اسلامی را از مهم‌ترین [[وظایف مسلمانان]] می‌دانست. هرچند [[امت]] [[رسول خدا]] {{صل}} در آغاز از نظر تعداد اندک بود، ولی از نظر [[تشکل]] و هم‌سویی و [[اتحاد]] در اوج کمال قرار داشت و با همین [[اتحاد]] و انسجام، بر سخت‌ترین [[مشکلات]] [[پیروز]] شد<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۱۰۴.</ref>.
=== همکاری در امور خیر ===
{{اصلی|تعاون در معارف و سیره نبوی}}
[[تعاون]] از جمله ویژگی‌های برجسته [[تمدن]] [[رسول گرامی اسلام]] بود. آن حضرت دوشادوش دیگر [[مسلمانان]] و همانند یک [[انسان]] عادی کار می‌کرد و هرگز اجازه نمی‌داد دیگران کارهای ایشان را انجام دهند. این روحیه حتی پیش از [[بعثت]] نیز وجود داشت. آن حضرت مسلمانان را به رسیدگی به درماندگان و بینوایان سفارش می‌کرد. [[اصحاب صفه]] که در [[تاریخ اسلام]] [[شهرت]] فراوان دارند، از نمونه اقدام‌های [[پیامبر]] برای رسیدگی به [[نیازمندان]] است. این افراد به [[برکت]] عنایت ویژه رسول گرامی اسلام، از [[بیت المال]] تغذیه می‌شدند<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۱۰۵.</ref>.
=== مسجد جایگاه تقویت روابط و فعالیت‌های اجتماعی ===
{{اصلی| مسجد در معارف و سیره نبوی}}
از دیدگاه [[اسلام]]، [[مسجد]] افزون بر جایگاهی برای [[عبادت الهی]] و [[راز و نیاز]] با [[خدا]]، کانونی برای فعالیت‌های سالم و مفید [[اجتماعی]] است. از زمان [[رسول خدا]] {{صل}} تاکنون، [[مساجد]] به عنون پایگاهی مهم برای برقراری تعامل و روابط اجتماعی بوده و هست. با ورود [[پیامبر گرامی اسلام]] و اصحابش به یثرب، وجود مسجد به عنوان مکانی برای ادای فرایض اسلامی و نیز پایگاهی برای [[اجتماع]] [[مسلمانان]] و مرکز [[تصمیم]] گیری‌های [[سیاسی]] ـ اجتماعی، لازم و ضروری به نظر می‌رسید. [[ضرورت]] نیاز به احداث مسجد به چند دلیل بود:
# مکانی برای [[عبادت]] و انجام فرایض الهی؛
# نیاز به پایگاهی برای اجتماع مسلمانان و تصمیم‌گیری و [[مشورت]] برای اداره [[جامعه]] و مسائل اجتماعی، سیاسی، [[اقتصادی]] و نظامی.
# کانونی برای انجام فعالیت‌های آموزشی و پرورشی<ref>صحیح بخاری، ج۱، کتاب العلم، به نقل از: فروغ ابدیت، ج۱، ص۴۵۲و۴۵۳.</ref>.
# گاهی [[مسجد]]، کانون ادبی به شمار می‌رفت و سخن سرایان بزرگ [[عرب]] در آنجا گرد هم می‌آمدند و سروده‌های خود را که برگرفته از [[آموزه‌های دینی]]، اخلاقی و تربیتی [[اسلام]] بود،
# مسجد، دادگاهی برای [[اجرای احکام]] و [[حدود الهی]] ـ [[اسلامی]] و [[حل اختلاف]] و رفع [[مشکلات]] مسلمانان بود<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۱۰۶.</ref>.
=== استحکام پایه‌های خانواده و تأکید بر نقش محوری خانواده و حفظ حریم آن ===
{{اصلی|تحکیم خانواده}}
[[خانواده]]، در پرورش [[روحی]] و معنوی [[انسان]] نقش مهمی دارد؛ [[سرنوشت]] آینده انسان در خانواده رقم می‌خورد و [[شخصیت]] وی در این کانون مهم و سازنده شکل می‌گیرد. افزون بر آن، [[تشکیل خانواده]] در [[حفظ]] سلامت [[جامعه]] از [[انحراف]] و [[فساد]] و نیز [[رشد]] و بالندگی مادی، معنوی و [[اخلاقی]] افراد [[جامعه]] نقشی اساسی دارد. بنابراین، [[پیامبر اعظم]] {{صل}} همواره بر تشکیل خانواده تأکید و سفارش فراوان می‌کرد و آن را مایه خیر و [[برکت]] [[زندگی]] انسان می‌دانست. [[رسول اکرم]] {{صل}} [[ایمان]] را مهم‌ترین ملاک ازدواج و همتایی زن و مرد می‌دانست. [[پیامبر خدا]] همواره [[مسلمانان]] را به [[رفتار شایسته]] و [[انسانی]] ـ [[اسلامی]] با زنانشان [[تشویق]] و سفارش می‌کرد؛ زیرا [[تزلزل]] ارکان خانواده موجب تزلزل شخصیت اعضای خانواده و در نتیجه، افراد جامعه می‌شود که این امر بر سرنوشت [[اجتماعی]] افراد اثر منفی می‌گذارد و بی‌شک، جامعه دچار [[بحران]] می‌شود و [[ثبات]] اجتماعی آن از بین می‌رود<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۱۰۸.</ref>.
=== گذشت و چشم‌پوشی، زمینه بهبود روابط اجتماعی ===
{{اصلی|آمرزش در معارف و سیره نبوی}}
گذشت و چشم‌پوشی از [[اشتباه]] دیگران، از ویژگی‌های برجسته [[پیامبر اعظم]] {{صل}} است. وجود [[رسول اعظم]] {{صل}} برای جهانیان رحمت و [[برکت]] بود. [[سعه صدر]] و رفتار بزرگوارانه با [[مردم]] [[جاهل]] آن [[زمان]]، در [[سیره]] آن حضرت و در همه زمینه‌ها جلوه گر است. [[حضرت محمد]] {{صل}} نه تنها با [[مسلمانان]] به [[نیکی]] [[رفتار]] می‌کرد، بلکه با [[مشرکان]] و [[منافقان]] نیز [[رفتاری]] کریمانه داشت. آن حضرت همه [[سختی‌ها]]، فشارها و شکنجه‌های [[مشرکان مکه]] را با [[صبر]] و [[سعه صدر]] [[تحمل]] کرد و آن گاه که [[مکه]] دیگر گنجایش وجود آن حضرت را نداشت، به یثرب [[هجرت]] کرد. [[رفتار]] و [[سیره رسول خدا]] {{صل}} الگویی کامل و [[شایسته]] برای [[رهبران]] [[جامعه اسلامی]] است<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۱۱۲.</ref>.
=== پیش‌گیری از گسترش فساد و جرم‌های اجتماعی و برخورد با عوامل آن ===
{{اصلی|مبارزه با فساد در معارف و سیره نبوی}}
[[پیامبر اعظم]] {{صل}} در [[امور فردی]] و شخصی، نرم، ملایم و با گذشت بود و [[رفتار]] کریمانه آن حضرت یکی از [[دلایل]] [[پیشرفت]] سریع [[آیین اسلام]] بود. با وجود این، آن حضرت در مسائل اصولی و عمومی که موجب [[انحراف]] [[مردم]] یا [[فساد اجتماعی]] می‌شد، هرگز [[نرمش]] و انعطاف نشان نمی‌داد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[حفظ]] [[بیت المال]] نیز بسیار سخت گیر بود و یارانش را به رعایت این امر سفارش می‌کرد. بنابراین، استفاده شخصی از امکانات دولتی و عمومی [[خیانت به بیت المال]] است و [[عذاب الهی]] را در پی دارد<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۱۱۵.</ref>.
=== تحقق عدالت اجتماعی ===
{{اصلی|عدالت اجتماعی در معارف و سیره نبوی}}
[[عدالت]]، از شاخصه‌های اساسی تمدن نبوی و از امور محوری در [[حکومت دینی]] و از ارکان [[رسالت]] [[پیامبران الهی]] است؛ زیرا در پرتو آن، دیگر ارزش‌های معنوی [[دینی]] و [[اخلاقی]] جلوه‌گر می‌شود. [[رسول گرامی اسلام]] در موارد گوناگون به اجرای عدالت اجتماعی تأکید می‌کرد. پیامبران الهی برای برقراری عدالت [[اجتماعی]] به [[مبارزه با استبداد]]، [[ستم]] و [[زورگویی]] می‌پرداختند؛ زیرا تحقق عدالت اجتماعی جز از طریق [[مبارزه]] بی‌امان با مفاسد اجتماعی و ستم امکان‌پذیر نیست. [[مفاسد]] و بحران‌های [[اجتماعی]]، در نتیجه نبود [[عدالت]] در [[جامعه]] و رواج ستم به قشر [[ضعیف]] جامعه به وجود می‌آید. ازاین رو، [[پیامبر اسلام]] برای [[اصلاح]] [[جامعه انسانی]] و برقراری امنیت اجتماعی، [[مسلمانان]] را به [[مبارزه]] با [[مفاسد اجتماعی]] مانند: [[رشوه‌خواری]]، [[تبعیض]]، [[بی‌عدالتی]]، رانت [[خواری]] و استفاده‌های شخصی از [[بیت المال]] سفارش و با این مفاسد به شدت مبارزه می‌کرد<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۱۱۶.</ref>.
=== اعتماد عمومی ===
{{اصلی|اعتماد عمومی}}
[[اعتماد]] عمومی در [[جامعه]] را از دو جنبه می‌توان بررسی کرد: اعتماد [[مردم]] به [[مسئولان]] [[نظام]] و اعتماد مردم به همدیگر. اعتماد و [[اطمینان]] عمومی به مسئولان نظام، افزون بر اینکه پیامدهای [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] بی‌شماری دارد، موجب تقویت [[ارتباط]] مردم با مسئولان می‌شود. توجه به [[سنّت]] و [[سیره نبوی]] و شیوه برخورد آن حضرت با اقشار گوناگون جامعه و [[کوشش]] ایشان برای رفع [[مفاسد]] و جرایم اجتماعی و برقراری امنیت [[روحی]] و روانی در جامعه، درس‌های آموزنده‌ای برای مسئولان [[جامعه اسلامی]] دربردارد. در جامعه اسلامی، همه [[انسان‌ها]] با یکدیگر برادرند و این پیوند [[برادری]] و اعتماد حاصل از آن، که به [[برکت]] آموزه‌های [[نبوی]] برقرار شده، به مراتب از برادری خونی مستحکم‌تر است. جلب اعتماد عمومی از هدف‌های مهمی است که در [[تمدن نبوی]] جایگاهی ویژه دارد که به دنبال تحقق دیگر [[هدف‌ها]] حاصل می‌شود<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی (کتاب)|اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی]]، ص۱۱۹.</ref>.


== فرآورده‌های تمدن غربی ==
== فرآورده‌های تمدن غربی ==
۱۱۱٬۹۱۱

ویرایش