←پرسش وابسته
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
# '''اجباری در کار نیست :''' [[رسول خدا]] {{صل}} هر سال هنگام فرا رسیدن موسم [[حج]] به میان [[قبایل]] میرفت و با رؤسای آنان صحبت میکرد و از آنان میخواست تا از وی [[حمایت]] کنند و از [[قتل]] وی به دست [[مشرکان]] [[قریش]] مانع شوند. [[رسول اکرم]] {{صل}} به آنان میفرمود: هیچ کس از شما را به پذیرش [[آیین اسلام]] مجبور نمیکنم و هر کس از شما در پذیرش آن آزاد است و هر کس که از پذیرش [[اسلام]] کراهت داشته باشد، او را مجبور نمیکنم. من از شما [[انتظار]] دارم در مقابل کسانی که قصد کشتن مرا دارند، از من [[حمایت]] کنید تا پیامها و [[دستورهای الهی]] را به [[مردم]] برسانم<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۱۴.</ref>. | # '''اجباری در کار نیست :''' [[رسول خدا]] {{صل}} هر سال هنگام فرا رسیدن موسم [[حج]] به میان [[قبایل]] میرفت و با رؤسای آنان صحبت میکرد و از آنان میخواست تا از وی [[حمایت]] کنند و از [[قتل]] وی به دست [[مشرکان]] [[قریش]] مانع شوند. [[رسول اکرم]] {{صل}} به آنان میفرمود: هیچ کس از شما را به پذیرش [[آیین اسلام]] مجبور نمیکنم و هر کس از شما در پذیرش آن آزاد است و هر کس که از پذیرش [[اسلام]] کراهت داشته باشد، او را مجبور نمیکنم. من از شما [[انتظار]] دارم در مقابل کسانی که قصد کشتن مرا دارند، از من [[حمایت]] کنید تا پیامها و [[دستورهای الهی]] را به [[مردم]] برسانم<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۱۴.</ref>. | ||
# '''[[نامه]] [[صلح]] :''' از دیدگاه [[رسول خدا]] {{صل}} همه افراد در پذیرش [[دین اسلام]] آزاد بودند و اگر عدهای از [[مردم]] حاضر نبودند [[دین اسلام]] را بپذیرند، در سایه [[حمایت]] [[حکومت اسلامی]] [[زندگی]] میکردند و از آنان [[جزیه]] دریافت میشد. در [[نامه]] [[رسول]] اعظم {{صل}} به [[رئیس]] یکی از [[قبایل]] که [[منذر بن ساوی]] نام داشت چنین آمده است: "از [[محمد]]، [[پیامبر]] {{صل}} به منذر بن ساوی؛ با [[سلام]] و تحیت؛ [[خداوند]] یکتا را همراه تو [[سپاس]] میگویم. نامهات به من رسید و آن را برای من خواندند. بدان! هر کس [[نماز]] ما را بخواند و به سوی [[قبله]] ما [[نماز]] گزارد و [[قربانی]] ما را بخورد، [[مسلمان]] است. هر کس هم که این امور را قبول نداشته باشد، باید [[جزیه]] بپردازد". پس از این [[نامه]]، منذر بن ساوی، [[مسلمان]] شد و اهل حجر را به [[اسلام]] فراخواند؛ اما واکنش [[مردم]] به [[دعوت]] منذر متفاوت بود و برخی [[مسلمان]] شدند و برخی دیگر هم ناراضی بودند؛ [[اعراب]]، [[مسلمان]] شدند و [[مجوسیان]] و [[یهودیان]]، [[اسلام]] را نپذیرفتند و به پرداخت [[جزیه]] [[رضایت]] دادند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص ۸۷ و الامام مالک، المدونة الکبری، ج ۲، ص ۴۷.</ref> و ...<ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوانپور|پهلوانپور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۸۹-۹۰.</ref>. | # '''[[نامه]] [[صلح]] :''' از دیدگاه [[رسول خدا]] {{صل}} همه افراد در پذیرش [[دین اسلام]] آزاد بودند و اگر عدهای از [[مردم]] حاضر نبودند [[دین اسلام]] را بپذیرند، در سایه [[حمایت]] [[حکومت اسلامی]] [[زندگی]] میکردند و از آنان [[جزیه]] دریافت میشد. در [[نامه]] [[رسول]] اعظم {{صل}} به [[رئیس]] یکی از [[قبایل]] که [[منذر بن ساوی]] نام داشت چنین آمده است: "از [[محمد]]، [[پیامبر]] {{صل}} به منذر بن ساوی؛ با [[سلام]] و تحیت؛ [[خداوند]] یکتا را همراه تو [[سپاس]] میگویم. نامهات به من رسید و آن را برای من خواندند. بدان! هر کس [[نماز]] ما را بخواند و به سوی [[قبله]] ما [[نماز]] گزارد و [[قربانی]] ما را بخورد، [[مسلمان]] است. هر کس هم که این امور را قبول نداشته باشد، باید [[جزیه]] بپردازد". پس از این [[نامه]]، منذر بن ساوی، [[مسلمان]] شد و اهل حجر را به [[اسلام]] فراخواند؛ اما واکنش [[مردم]] به [[دعوت]] منذر متفاوت بود و برخی [[مسلمان]] شدند و برخی دیگر هم ناراضی بودند؛ [[اعراب]]، [[مسلمان]] شدند و [[مجوسیان]] و [[یهودیان]]، [[اسلام]] را نپذیرفتند و به پرداخت [[جزیه]] [[رضایت]] دادند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص ۸۷ و الامام مالک، المدونة الکبری، ج ۲، ص ۴۷.</ref> و ...<ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوانپور|پهلوانپور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۸۹-۹۰.</ref>. | ||
== اسلام و آزادی عقیده == | |||
در [[اسلام]]، [[عقیده]] و [[مذهب]]، امری شخصی و خصوصی نیست و آثار و پیامدهای متنوّعی در [[زندگی]] اجتماعیِ شخص و [[روابط]] او با دیگران دارد. از دیدگاه اسلام، دینِ [[الهی]]، هم دارای جنبه فردی است و هم جنبه [[اجتماعی]]، هم بُعد [[معنوی]] دارد و هم بُعد [[سیاسی]]، هم در [[روابط انسان]] با [[خدا]] تأثیرگذار است و هم در روابط با انسانهای دیگر و هم در [[سلوک]] و [[رفتار]] خود فرد مؤثّر است. در این [[بینش]]، [[دین]] نه تنها امری خصوصی و فردی نیست، بلکه همه [[شئون زندگی]] [[انسان]] را تحت تأثیر قرار میدهد. | |||
[[آزادی عقیده]] و مذهب در این نگرش به این معناست که "حصولِ [[ادراک]] [[تصدیقی]] در [[ذهن]] انسان" عمل اختیاری نیست تا منع یا تجویز یا [[آزادی]] بدان تعلّق بگیرد<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۱۷.</ref>. کسی را نمیتوان به [[اجبار]]، [[مؤمن]] به عقیده خاصیّ کرد. آیاتی نظیر {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> ناظر به این معنا است؛ زیرا دین و عقیده اکراهبردار نیست. | |||
[[خداوند]] این نکته را به پیامبرش هم گوشزد میکند که تو "نمیتوانی کسی را به اجبار مؤمن گردانی. اگر خداوند میخواست، همه [[مردم]] را مؤمن میگردانید، ولی [[مشیت]] [[پروردگار]] بر [[ایمان اختیاری]] مردم تعلّق گرفته است"<ref>{{متن قرآن|فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسَانَ كَفُورٌ}} «پس اگر روی گرداندند تو را بر آنان نگهبان نفرستادهایم، بر تو جز پیامرسانی نیست و ما هر گاه به آدمی بخشایشی از خود چشاندیم بدان شادمان شد و چون برای کارهایی که کردهاند گزندی به آنان برسد بیگمان (در آن حال) آدمی بسیار ناسپاس است» سوره شوری، آیه ۴۸؛ {{متن قرآن|وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ * فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ}} «و به زمین که چگونه آن را گستردهاند؟ * پس پند بده که تنها تو پند دهندهای» سوره غاشیه، آیه ۲۰-۲۱؛ {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}} «و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>. | |||
[[آزادی فعالیتهای سیاسی]] و [[اجتماعی]] مانند [[انتخاب]] شدن و انتخاب کردن، تشکیل یا عضویت در [[حزب]]، اجتماعات، تظاهرات، و آزادیِ انتخاب شغل، [[مسکن]]، [[خوراک]] و [[پوشاک]] همگی انواع دیگر [[حق]] آزادیاند که در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]]، در چارچوب [[موازین اسلامی]] مطرح و به رسمیت شناخته شدهاند<ref>ر.ک: قانون اساسی جمهوری اسلامی، فصل سوم، حقوق ملت.</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۶.</ref> | |||
== پرسش وابسته == | == پرسش وابسته == |