پرش به محتوا

آزادی عقیده: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۶۰۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۳: خط ۱۳:
آزادی عقیده می‌تواند در عرصه‌های [[سیاست]]، [[فرهنگ]]، [[اخلاق]]، [[علوم]] نظری و [[تجربی]]، [[هنر]] و به ویژه [[دین]] مطرح و جاری باشد؛ برای مثال انسان می‌تواند بعد از مطالعه درباره نظریه‌های [[دولت]]، از شکل خاصی از آن طرفداری کند. [[تأمل]] در ماهیت آزادی عقیده این نکته را روشن می‌کند که آزادی [[حقیقی]] نه در اتخاذ و [[گزینش]] عقیده، بلکه در راهکار و مقدمه آن است؛ به این معنا که انسان ابتدائاً [[آزاد]] است درباره آرای مختلف ـ برای مثال در مورد [[انواع حکومت]] ـ مطالعه و تحقیق کند و ابعاد مثبت و منفی هرکدام را بسنجد؛ ره‌آورد چنین تحقیقی، انتخاب و [[اختیار]] یک نظریه خاصی است که از آن به "عقیده" تعبیر می‌شود. انسان در تحقیق خود وقتی به [[صدق]] و [[درستی]] نظریه‌ای رسید نمی‌تواند دست‌کم در [[وجدان]] خود آن را نپذیرد و به نوعی [[پذیرفتن]] آن جبری و نه اجباری می‌شود. پس آزادی عقیده مربوط به مقدمات و راهکار آن می‌شود<ref>علامه طباطبائی در این باره می‌نویسد: «عقیده یعنی پدید آمدن یک ادرا ک تصدیقی در ذهن انسان، عقیده یک عمل اختیاری نیست که بشود از آن منع کرد یا آن را اجازه داد. چیزی که قابل اجازه و منع است، التزام به یک سلسله اعمالی است که از عقیده ناشی می‌شود، مثلاً دعوت کردن به آن عقیده، قانع ساختن مردم نسبت به یک عقیده، نوشتن و نشر عقیده» (بررسی‌های اسلامی، ج۳، ص۴۲۹؛ همچنین مرتضی مطهری، کتاب جهاد، ص۴۸).</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۱۰۱.</ref>
آزادی عقیده می‌تواند در عرصه‌های [[سیاست]]، [[فرهنگ]]، [[اخلاق]]، [[علوم]] نظری و [[تجربی]]، [[هنر]] و به ویژه [[دین]] مطرح و جاری باشد؛ برای مثال انسان می‌تواند بعد از مطالعه درباره نظریه‌های [[دولت]]، از شکل خاصی از آن طرفداری کند. [[تأمل]] در ماهیت آزادی عقیده این نکته را روشن می‌کند که آزادی [[حقیقی]] نه در اتخاذ و [[گزینش]] عقیده، بلکه در راهکار و مقدمه آن است؛ به این معنا که انسان ابتدائاً [[آزاد]] است درباره آرای مختلف ـ برای مثال در مورد [[انواع حکومت]] ـ مطالعه و تحقیق کند و ابعاد مثبت و منفی هرکدام را بسنجد؛ ره‌آورد چنین تحقیقی، انتخاب و [[اختیار]] یک نظریه خاصی است که از آن به "عقیده" تعبیر می‌شود. انسان در تحقیق خود وقتی به [[صدق]] و [[درستی]] نظریه‌ای رسید نمی‌تواند دست‌کم در [[وجدان]] خود آن را نپذیرد و به نوعی [[پذیرفتن]] آن جبری و نه اجباری می‌شود. پس آزادی عقیده مربوط به مقدمات و راهکار آن می‌شود<ref>علامه طباطبائی در این باره می‌نویسد: «عقیده یعنی پدید آمدن یک ادرا ک تصدیقی در ذهن انسان، عقیده یک عمل اختیاری نیست که بشود از آن منع کرد یا آن را اجازه داد. چیزی که قابل اجازه و منع است، التزام به یک سلسله اعمالی است که از عقیده ناشی می‌شود، مثلاً دعوت کردن به آن عقیده، قانع ساختن مردم نسبت به یک عقیده، نوشتن و نشر عقیده» (بررسی‌های اسلامی، ج۳، ص۴۲۹؛ همچنین مرتضی مطهری، کتاب جهاد، ص۴۸).</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۱۰۱.</ref>


== انسان و آزادی عقیده ==
== دیدگاه متفاوت اسلام و غرب ==
[[انسان]] در [[اندیشیدن]] و [[اعتقاد]] [[آزاد]] است و کسی نمی‌تواند دیگری را به [[انتخاب]] [[دینی]] خاص مجبور کند؛ چنان‌که کسی بر باقی ماندن بر [[دین]] منتخب خود نیز مجبور نمی‌شود؛ ولی اگر کسی با آزادی، [[آیین اسلام]] را [[اختیار]] کرد، [[حق]] [[تغییر]] آن را ندارد. کافرانی که در [[سرزمین]] [[اسلامی]] [[زندگی]] می‌کنند، بر اساس ضوابطی، در ابراز [[عقیده]] خود ـ بدون فراخوان [[مسلمانان]] به آن ـ آزادند. همچنین در انجام دادن [[مراسم عبادی]] و نیز عمل بر طبق [[شریعت]] خود در [[ازدواج]]، [[ارث]] و معاملات، آزادی دارند؛ به شرط آنکه آنچه نزد مسلمانان منکر است، به‌طور علنی مرتکب نشوند. آنان برای حل اختلاف‌های خود می‌توانند نزد [[قاضی]] مسلمانان یا قاضی خودشان مراجعه کنند و [[دولت اسلامی]] تا جایی‌که به حال مسلمانان ضرر و با [[مصالح]] [[کشور اسلامی]] منافات نداشته باشد، نمی‌تواند در [[شؤون]] آنان دخالت کند<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۰.</ref>.
یکی از انواع [[آزادی]]، "آزادی عقیده" است. آیا این نوع از آزادی که در [[جوامع]] غربی، اصلی مسلّم و پذیرفته شده است، از نظر [[اسلام]] صحیح است؟ برای آزادی عقیده، چه معنای صحیحی می‌توان [[تصور]] کرد؟ در مکاتب غربی "دین، [[مذهب]] و عقیده" رابطۀ خصوصی و شخصیِ [[انسان]] با [[خدا]]ست و هیچ‌گونه جنبه [[اجتماعی]] برای آن متصوّر نیست. بدین معنا که هر کسی، هر [[دین]]، مذهب و عقیده‌ای را [[انتخاب]] کند، کمترین تأثیری در [[زندگی اجتماعی]] و [[روابط]] او با انسان‌های دیگر ندارد و چون حدّ و مرز آزادی در این مکاتب، "عدم [[تجاوز]] به آزادی دیگران" است<ref>جان استورات میل، رساله‌ای درباره آزادی، ص۲۰.</ref>، مانعی برای رسمیت این نوع از آزادی وجود ندارد. بنابراین، هیچ کس نمی‌تواند دیگران را در انتخاب یک دین، مذهب و [[عقیده]]، مورد سؤال و بازخواست قرار دهد و یا او را به ترک یک دین یا [[گرایش به دین]] دیگری وادار کند<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۶.</ref>.
 
=== اسلام و آزادی عقیده ===
در [[اسلام]]، [[عقیده]] و [[مذهب]]، امری شخصی و خصوصی نیست و آثار و پیامدهای متنوّعی در [[زندگی]] اجتماعیِ شخص و [[روابط]] او با دیگران دارد. از دیدگاه اسلام، دینِ [[الهی]]، هم دارای جنبه فردی است و هم جنبه [[اجتماعی]]، هم بُعد [[معنوی]] دارد و هم بُعد [[سیاسی]]، هم در [[روابط انسان]] با [[خدا]] تأثیرگذار است و هم در روابط با انسان‌های دیگر و هم در [[سلوک]] و [[رفتار]] خود فرد مؤثّر است. در این [[بینش]]، [[دین]] نه تنها امری خصوصی و فردی نیست، بلکه همه [[شئون زندگی]] [[انسان]] را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
 
[[آزادی عقیده]] و مذهب در این نگرش به این معناست که "حصولِ [[ادراک]] [[تصدیقی]] در [[ذهن]] انسان" عمل اختیاری نیست تا منع یا تجویز یا [[آزادی]] بدان تعلّق بگیرد<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۱۷.</ref>. کسی را نمی‌توان به [[اجبار]]، [[مؤمن]] به عقیده خاصیّ کرد. آیاتی نظیر {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> ناظر به این معنا است؛ زیرا دین و عقیده اکراه‌بردار نیست.
 
[[خداوند]] این نکته را به پیامبرش هم گوشزد می‌کند که تو "نمی‌توانی کسی را به اجبار مؤمن گردانی. اگر خداوند می‌خواست، همه [[مردم]] را مؤمن می‌گردانید، ولی [[مشیت]] [[پروردگار]] بر [[ایمان اختیاری]] مردم تعلّق گرفته است"<ref>{{متن قرآن|فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسَانَ كَفُورٌ}} «پس اگر روی گرداندند تو را بر آنان نگهبان نفرستاده‌ایم، بر تو جز پیام‌رسانی نیست و ما هر گاه به آدمی بخشایشی از خود چشاندیم بدان شادمان شد و چون برای کارهایی که کرده‌اند گزندی به آنان برسد بی‌گمان (در آن حال) آدمی بسیار ناسپاس است» سوره شوری، آیه ۴۸؛ {{متن قرآن|وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ * فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ}} «و به زمین که چگونه آن را گسترده‌اند؟ * پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌ای» سوره غاشیه، آیه ۲۰-۲۱؛ {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}} «و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>.
 
[[آزادی فعالیت‌های سیاسی]] و [[اجتماعی]] مانند [[انتخاب]] شدن و انتخاب کردن، تشکیل یا عضویت در [[حزب]]، اجتماعات، تظاهرات، و آزادیِ انتخاب شغل، [[مسکن]]، [[خوراک]] و [[پوشاک]] همگی انواع دیگر [[حق]] آزادی‌اند که در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]]، در چارچوب [[موازین اسلامی]] مطرح و به رسمیت شناخته شده‌اند<ref>ر.ک: قانون اساسی جمهوری اسلامی، فصل سوم، حقوق ملت.</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۶.</ref>


== دیدگاه قرآنی ==
== دیدگاه قرآنی ==
۲۱۸٬۳۵۲

ویرایش