پرش به محتوا

بحث:امام حسین علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
*هیچ‌گاه خود را به [[حفظ]] ظاهری [[مقید]] نمی‌دید، از [[عقاید]] [[متین]] و مستحکمی برخوردار نبود و از [[تظاهر]] به [[فساد]] [[اخلاق]]، شرب خمر و [[انحراف]] [[عقیدتی]] ابایی نداشت و بسیاری از [[مسلمانان]] از وضع [[یزید]] [[آگاه]] بودند؛ به این سبب، درگیری و [[مبارزه]] با [[یزید]] (بر خلاف [[مبارزه]] با [[معاویه]]) کار دشوار و پیچیده‌ای نبود. [[تکلیف]] هر [[مسلمانی]] هم در برابر چنین حاکمی روشن است. [[امام حسین]]{{ع}} در مسیر [[کربلا]] سخن جدّش [[پیامبر]]{{صل}} را به این مضمون [[نقل]] نمود که هر کس [[سلطان]] جابری را ببیند که [[حلال]] [[خدا]] را [[حرام]] و [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] و بر [[بندگان خدا]] [[ستم]] کند و او با سخن و عمل در مقابل [[سلطان]] مذکور نایستد، بر [[خدا]] است که آن شخص را در [[دوزخ]]، در [[جایگاه]] همان [[سلطان]] وارد کند. [[امام حسین]] می‌فرمود: اگر [[امّت]] به شخصی همچون [[یزید]] [[مبتلا]] شود، فاتحه [[اسلام]] را باید خواند. در چنین شرایطی [[یزید]] به [[حاکم]] [[مدینه]] نوشت که یا از [[امام حسین]] [[بیعت]] بگیرد یا سر [[حضرت]] را برایش بفرستد. [[امام]] از همان ابتدا دست به [[شمشیر]] برد و با عدّه‌ای مسلّح به منزل [[حاکم]] رفت و [[عاقبت]] برای خودداری از [[بیعت]] به [[مکّه]] عزیمت فرمود و در [[مکّه]] [[حضرت]] فرمود توجّه [[مسلمانان]] در سر تا سر [[جهان اسلام]] قرار گرفت.
*هیچ‌گاه خود را به [[حفظ]] ظاهری [[مقید]] نمی‌دید، از [[عقاید]] [[متین]] و مستحکمی برخوردار نبود و از [[تظاهر]] به [[فساد]] [[اخلاق]]، شرب خمر و [[انحراف]] [[عقیدتی]] ابایی نداشت و بسیاری از [[مسلمانان]] از وضع [[یزید]] [[آگاه]] بودند؛ به این سبب، درگیری و [[مبارزه]] با [[یزید]] (بر خلاف [[مبارزه]] با [[معاویه]]) کار دشوار و پیچیده‌ای نبود. [[تکلیف]] هر [[مسلمانی]] هم در برابر چنین حاکمی روشن است. [[امام حسین]]{{ع}} در مسیر [[کربلا]] سخن جدّش [[پیامبر]]{{صل}} را به این مضمون [[نقل]] نمود که هر کس [[سلطان]] جابری را ببیند که [[حلال]] [[خدا]] را [[حرام]] و [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] و بر [[بندگان خدا]] [[ستم]] کند و او با سخن و عمل در مقابل [[سلطان]] مذکور نایستد، بر [[خدا]] است که آن شخص را در [[دوزخ]]، در [[جایگاه]] همان [[سلطان]] وارد کند. [[امام حسین]] می‌فرمود: اگر [[امّت]] به شخصی همچون [[یزید]] [[مبتلا]] شود، فاتحه [[اسلام]] را باید خواند. در چنین شرایطی [[یزید]] به [[حاکم]] [[مدینه]] نوشت که یا از [[امام حسین]] [[بیعت]] بگیرد یا سر [[حضرت]] را برایش بفرستد. [[امام]] از همان ابتدا دست به [[شمشیر]] برد و با عدّه‌ای مسلّح به منزل [[حاکم]] رفت و [[عاقبت]] برای خودداری از [[بیعت]] به [[مکّه]] عزیمت فرمود و در [[مکّه]] [[حضرت]] فرمود توجّه [[مسلمانان]] در سر تا سر [[جهان اسلام]] قرار گرفت.
*شخصیّت‌های بزرگ به [[ملاقات]] [[حضرت]] می‌شتافتند. از سوی [[مسلمانان]] [[عراق]] نامه‌های بی‌شماری برای [[امام]] نوشته شد که او را برای [[قیام]] به [[عراق]] [[دعوت]] می‌کردند. [[امام]] [[پسر عمو]] و [[شخصیت]] مورد [[اعتماد]] خود ([[مسلم بن عقیل]]) را برای ارزیابی اوضاع [[عراق]] به [[کوفه]] اعزام کرد و پس از دریافت [[نامه]] او مبنی بر مساعد بودن اوضاع [[کوفه]]، به سمت [[کوفه]] حرکت کرد. در [[عراق]]، [[کوفیان]] [[خیانت]] کردند و از [[یاری امام]] خودداری نمودند و در یک درگیری کاملاً نابرابر، [[فرزند پیامبر]]{{صل}} با [[خاندان]] و معدود یارانش توسّط [[سپاهیان]] [[یزید]] محاصره شدند و چون [[تسلیم]] ناجوانمردان نشدند همه مردان و حتّی بعضی [[کودکان]] به [[شهادت]] رسیدند و زن‌ها را به [[اسارت]] بردند. [[خون]] [[پاک]] [[امام]]، بنیان [[ستم]] را به لزره در آورد و پرده از چهره [[مکر]] و [[ریا]] و خودکامگی و زورمداری برافکند. [[فرزندان]] [[ابو سفیان]] رسوا و سپس نابود شدند. [[امام حسین]]{{ع}} خط [[جبهه]] [[کفر]] و [[نفاق]] و [[فسق]] را [[شکست]] و مکتبی را پی افکند که تا [[روز قیامت]]، فرا راه ظلم‌ستیزان خواهد بود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۳۶-۱۳۷.</ref>.
*شخصیّت‌های بزرگ به [[ملاقات]] [[حضرت]] می‌شتافتند. از سوی [[مسلمانان]] [[عراق]] نامه‌های بی‌شماری برای [[امام]] نوشته شد که او را برای [[قیام]] به [[عراق]] [[دعوت]] می‌کردند. [[امام]] [[پسر عمو]] و [[شخصیت]] مورد [[اعتماد]] خود ([[مسلم بن عقیل]]) را برای ارزیابی اوضاع [[عراق]] به [[کوفه]] اعزام کرد و پس از دریافت [[نامه]] او مبنی بر مساعد بودن اوضاع [[کوفه]]، به سمت [[کوفه]] حرکت کرد. در [[عراق]]، [[کوفیان]] [[خیانت]] کردند و از [[یاری امام]] خودداری نمودند و در یک درگیری کاملاً نابرابر، [[فرزند پیامبر]]{{صل}} با [[خاندان]] و معدود یارانش توسّط [[سپاهیان]] [[یزید]] محاصره شدند و چون [[تسلیم]] ناجوانمردان نشدند همه مردان و حتّی بعضی [[کودکان]] به [[شهادت]] رسیدند و زن‌ها را به [[اسارت]] بردند. [[خون]] [[پاک]] [[امام]]، بنیان [[ستم]] را به لزره در آورد و پرده از چهره [[مکر]] و [[ریا]] و خودکامگی و زورمداری برافکند. [[فرزندان]] [[ابو سفیان]] رسوا و سپس نابود شدند. [[امام حسین]]{{ع}} خط [[جبهه]] [[کفر]] و [[نفاق]] و [[فسق]] را [[شکست]] و مکتبی را پی افکند که تا [[روز قیامت]]، فرا راه ظلم‌ستیزان خواهد بود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۳۶-۱۳۷.</ref>.
==[[همسران]]==
امام حسین{{ع}} در طول [[زندگی]] خویش، دست‌کم پنج [[همسر]] [[اختیار]] کرد که عبارت‌اند از:
'''اول، [[لیلی]]''': دختر [[ابومرة بن عروه ثقفی]]: وی [[مادر]] [[علی اکبر]]، بزرگ‌ترین پسر امام حسین{{ع}} و به احتمال، اولین همسر ایشان است. [[پدر]] وی [[ابومره]] در شمار صحابه‌ای بود که در دوره [[رسول خدا]]{{صل}} به [[دنیا]] آمد<ref>ابن حجر، الاصابة، ج۷، ص۳۰۶؛ ابن اثیر، اسد الغابة، ج۵، ص۲۹۵.</ref>. اما جدش، [[عروة بن مسعود]] از بزرگان [[صحابه]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۵۵.</ref> بود. او در ابتدا به عنوان [[نماینده]] [[مشرکان]] در [[صلح حدیبیه]] با رسول خدا{{صل}} [[مذاکره]] کرد<ref>واقدی، مغازی، ج۱، ص۵۹۴؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۶۲۶.</ref> و سپس [[اسلام]] آورد و در راه [[تبلیغ دین]] در میان مشرکان [[شهر طائف]] به [[شهادت]] رسید<ref>ابن هشام، سیره، ج۴، ص۹۶۴.</ref>. نام مادر لیلی، [[میمونه]] [[دختر ابوسفیان]] [[اموی]] است و بر این اساس، لیلی، نواده دختری [[ابوسفیان]] و دخترعمه [[یزید بن معاویه]] است. لیلی به احتمال، پیش از [[واقعه کربلا]] از دنیا رفته باشد؛ زیرا منابع معتبر، از او در حوادث [[کربلا]] یاد نکرده‌اند.
'''دوم، [[شهربانو]]''': در اینکه امام حسین با دختری از [[اسیران]] [[ایرانی]] [[ازدواج]] کرده و [[امام سجاد]]{{ع}} ثمره این ازدواج است، نمی‌توان تردیدی داشت؛ اما درباره نام آن [[زن]] و نیز جایگاه [[خانوادگی]] وی پیش از ازدواج، در منابع [[اختلاف]] بسیاری دیده می‌شود که امکان نظر دادن دقیق و [[قطعی]] را با [[دشواری]] رو به رو کرده است.
'''سوم، [[رَباب]]''': او مادر سُکَینه و عبدالله ([[علی اصغر]]) است. مشهور است که پدر وی، اِمرؤ القیس کَلبی، از [[مسیحیان]] [[شام]]، در دوره [[عمر بن خطاب]] [[مسلمان]] شد و به درخواست [[امام علی]]{{ع}} سه دخترش را به [[عقد]] خود و [[حسنین]]{{عم}} در آورد و بدین گونه [[رباب همسر امام حسین]]{{ع}} شد<ref>مصعب زبیری، نسب قریش، ص۵۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۱۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۵۵.</ref>؛ اما با توجه به اینکه [[فرزندان]] وی در اواخر [[عمر]] [[امام حسین]]{{ع}} به [[دنیا]] آمده‌اند، احتمال [[ازدواج]] آنان در دوره [[عمر بن خطاب]] بعید است. [[رباب]] در [[واقعه عاشورا]] حضور داشت و [[شاهد]] [[شهادت]] فرزند خردسال، یا شیرخوارش عبدالله ([[علی اصغر]]) بود. او پس از امام حسین{{ع}}، یکسال زنده ماند و بر اثر شدت [[اندوه]] [[شهادت امام حسین]]{{ع}} از دنیا رفت<ref>ابن جوزی، المنتظم، ج۶، ص۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۸.</ref>.
'''چهارم، اُم [[اسحاق]]''': وی دختر [[طلحة بن عبیدالله]] ([[صحابه]] مشهور و از سردمداران [[جنگ جمل]]) و [[مادر]] [[فاطمه بنت الحسین]] است. وی در ابتدا [[همسر امام حسن]]{{ع}} بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقة الخامسه، ج۱، ص۲۲۶.</ref> و پس از شهادت آن [[امام]]{{ع}} و بنا بر [[وصیت]] ایشان، با امام حسین{{ع}} ازدواج کرد و [[فاطمه]] تنها فرزند وی از امام حسین{{ع}} است. اُم اسحاق پس از شهادت امام حسین{{ع}} با [[عبدالله بن محمد بن عبدالرحمان بن ابی بکر]] ازدواج کرد<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۴۴۲.</ref> که حاصل آن دختری به نام [[امینه]] است. گزارشی از حضور وی در [[کربلا]] در دست نیست و احتمال دارد با امام حسین{{ع}} به کربلا نیامده باشد.
'''پنجم، اُم جعفر، مادر [[جعفر بن حسین]]''': نامش را [[سلافه]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقة الخامسه، ج۱، ص۳۷۰.</ref> از تیره بنو بلی<ref>مصعب زبیری، نسب قریش، ص۵۹.</ref>، از [[قبیله]] [[قُضاعه]] گفته‌اند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب، ج۳، ص۲۳۱.</ref>. از حضور وی نیز در کربلا گزارشی در دست نیست.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۱۳۱.</ref>


==فرزندان==
==فرزندان==
۱۱۴٬۱۱۴

ویرایش