ابن مسعود ثقفی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
== سعد در تعقیب گروهی از [[خوارج]] == | == سعد در تعقیب گروهی از [[خوارج]] == | ||
[[پس از ظهور]] [[خوارج]]، [[عدی بن حاتم]] در عصر [[خلافت]] [[امیر المؤمنین]] {{ع}}، کسی را نزد [[سعد بن مسعود ثقفی]] فرستاد و او را از خطر [[فتنه]] و احتمال اشغال این [[شهر]] به | [[پس از ظهور]] [[خوارج]]، [[عدی بن حاتم]] در عصر [[خلافت]] [[امیر المؤمنین]] {{ع}}، کسی را نزد [[سعد بن مسعود ثقفی]] فرستاد و او را از خطر [[فتنه]] و احتمال اشغال این [[شهر]] به دست [[خوارج]] مطلع ساخت. | ||
سعد پس از دریافت این هشدار سری، دروازههای [[شهر]] را بست و [[مختار بن ابی عبیده]] را در [[مدائن]] گماشت و خود با جمعی از نیروهای مسلح برای تعقیب آنان از [[شهر]] خارج شد. این خبر که به [[عبدالله بن وهب راسبی]] ([[رئیس]] [[خوارج]]) رسید، راه خود را عوض کرد و با [[احتیاط]] به سمت [[بغداد]] حرکت کرد. اما [[سعد بن مسعود]] همراه پانصد سوار او را تعقیب کرد تا در منطقه [[کرخ بغداد]] با [[عبدالله بن وهب]] روبهرو گردید. | سعد پس از دریافت این هشدار سری، دروازههای [[شهر]] را بست و [[مختار بن ابی عبیده]] را در [[مدائن]] گماشت و خود با جمعی از نیروهای مسلح برای تعقیب آنان از [[شهر]] خارج شد. این خبر که به [[عبدالله بن وهب راسبی]] ([[رئیس]] [[خوارج]]) رسید، راه خود را عوض کرد و با [[احتیاط]] به سمت [[بغداد]] حرکت کرد. اما [[سعد بن مسعود]] همراه پانصد سوار او را تعقیب کرد تا در منطقه [[کرخ بغداد]] با [[عبدالله بن وهب]] روبهرو گردید. | ||
[[عبدالله بن وهب]] با [[حمایت]] سی سوارکار [[جنگ]] جو در مقابل نیروهای سعد ایستادند و ساعتی [[جنگ]] کردند، ولی [[یاران]] سعد | [[عبدالله بن وهب]] با [[حمایت]] سی سوارکار [[جنگ]] جو در مقابل نیروهای سعد ایستادند و ساعتی [[جنگ]] کردند، ولی [[یاران]] سعد دست از [[جنگ]] برداشتند و به سعد گفتند: بهتر است آنها را رها کنی و موضوع را در گزارشی به [[سمع]] [[امیر المؤمنین]] {{ع}} برسانی اگرایشان به تعقیب آنان [[دستور]] گرفت داد، آن وقت آنها تعقیب میکنیم و اگر هم شخص دیگری را برای این کار در نظرگرفت چه بهتر که به [[سلامت]] ماندهای. | ||
اما سعد پیشنهاد همراهان را نپذیرفت و به [[جنگ]] و [[قتال]] ادامه داد. ولی [[عبدالله بن وهب]] و یارانش در [[تاریکی]] [[شب]] معرکه گریختند و از دجله عبور کرده و به [[یاران]] خود، یعنی [[خوارج نهروان]] در بیروت دجله پیوستند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۷۵.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۶۲۱-۶۲۲.</ref> | اما سعد پیشنهاد همراهان را نپذیرفت و به [[جنگ]] و [[قتال]] ادامه داد. ولی [[عبدالله بن وهب]] و یارانش در [[تاریکی]] [[شب]] معرکه گریختند و از دجله عبور کرده و به [[یاران]] خود، یعنی [[خوارج نهروان]] در بیروت دجله پیوستند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۷۵.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۶۲۱-۶۲۲.</ref> |