پرش به محتوا

ابوالغادیه جهنی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
خط ۱۴: خط ۱۴:
[[محبوبیت]] ابوالغادیه نزد [[معاویه]] به سبب [[قتل]] [[عمار]] بود و هرگاه او بر معاویه و دیگران وارد می‌شد، با [[تفاخر]] می‌گفت: بگویید: [[قاتل]] عمار بر در ایستاده است<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۲۵.</ref>. هنگامی که از چگونگی قتل عمار از او سؤال می‌شد، وی بدون واهمه آن را شرح می‌داد<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۲۵.</ref>. برخی [[راویان]] گفته‌اند: فردی گمراه‌تر از ابوالغادیه دیده نشده است؛ زیرا درباره قتل عمار از [[رسول خدا]] {{صل}} سخنی شنیده بود<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۹۷.</ref>. پس از کشتن عمار، برای او ظرف شیشه‌ای پر از آب آوردند، ولی ابوالغادیه از [[نوشیدن]] آن [[امتناع]] کرد و با ظرف سفالی آب نوشید. [[نگهبان]] معاویه وقتی [[احتیاط]] او را دید، به زبان [[قوم]] خود گفت: از [[نوشیدن آب]] در شیشه [[پرهیز]] کردی، اما از کشتن عمار دوری نکردی<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۹۷؛ سبط بن جوزی، ص۹۱.</ref>.
[[محبوبیت]] ابوالغادیه نزد [[معاویه]] به سبب [[قتل]] [[عمار]] بود و هرگاه او بر معاویه و دیگران وارد می‌شد، با [[تفاخر]] می‌گفت: بگویید: [[قاتل]] عمار بر در ایستاده است<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۲۵.</ref>. هنگامی که از چگونگی قتل عمار از او سؤال می‌شد، وی بدون واهمه آن را شرح می‌داد<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۲۵.</ref>. برخی [[راویان]] گفته‌اند: فردی گمراه‌تر از ابوالغادیه دیده نشده است؛ زیرا درباره قتل عمار از [[رسول خدا]] {{صل}} سخنی شنیده بود<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۹۷.</ref>. پس از کشتن عمار، برای او ظرف شیشه‌ای پر از آب آوردند، ولی ابوالغادیه از [[نوشیدن]] آن [[امتناع]] کرد و با ظرف سفالی آب نوشید. [[نگهبان]] معاویه وقتی [[احتیاط]] او را دید، به زبان [[قوم]] خود گفت: از [[نوشیدن آب]] در شیشه [[پرهیز]] کردی، اما از کشتن عمار دوری نکردی<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۹۷؛ سبط بن جوزی، ص۹۱.</ref>.


روزی بر [[حجاج]] وارد شد. حجاج از او پرسید: آیا تو عمار را کشتی؟ گفت: بله. حجاج گفت: هرکه [[دوست]] دارد در [[روز قیامت]]، [[دست]] گشاده داشته باشد، به ابوالغادیه بنگرد. روزی دیگر، ابوالغادیه درخواستی از حجاج کرد، ولی او نپذیرفت. ابو الغادیه گفت: به دیگران از [[دنیا]] می‌بخشی، ولی به ما نمی‌بخشی و [[گمان]] می‌کنی من در [[قیامت]] گشاده دست هستم. حجاج به کنایه، از بی‌قرارگی شکل ظاهری ابوالغادیه چنین گفت: کسی که دندانش مانند [[کوه]] [[أحد]]، رانش مثل کوه وزقان<ref>بزرگ‌ترین کوه سیاه رنگ میان عرج و رویشه [اسم دو مکان].</ref> و نشیمنگاهش مانند فاصله [[مدینه]] تا [[ربذه]] باشد، در قیامت گشاده دست است<ref>چون شکل و اندام جسمانی ابو الغادیه نامناسب بوده، حجاج او را این چنین تشبیه کرده است.</ref> و سپس به ابوالغادیه گفت: سوگند به خدا اگر همه [[مردم]] در کشتن عمار شرکت داشتند، به [[جهنم]] می‌رفتند<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۳۱؛ سیدعلی خان، ص۲۸۲.</ref>.
روزی بر [[حجاج]] وارد شد. حجاج از او پرسید: آیا تو عمار را کشتی؟ گفت: بله. حجاج گفت: هرکه [[دوست]] دارد در [[روز قیامت]]، دست گشاده داشته باشد، به ابوالغادیه بنگرد. روزی دیگر، ابوالغادیه درخواستی از حجاج کرد، ولی او نپذیرفت. ابو الغادیه گفت: به دیگران از [[دنیا]] می‌بخشی، ولی به ما نمی‌بخشی و [[گمان]] می‌کنی من در [[قیامت]] گشاده دست هستم. حجاج به کنایه، از بی‌قرارگی شکل ظاهری ابوالغادیه چنین گفت: کسی که دندانش مانند [[کوه]] [[أحد]]، رانش مثل کوه وزقان<ref>بزرگ‌ترین کوه سیاه رنگ میان عرج و رویشه [اسم دو مکان].</ref> و نشیمنگاهش مانند فاصله [[مدینه]] تا [[ربذه]] باشد، در قیامت گشاده دست است<ref>چون شکل و اندام جسمانی ابو الغادیه نامناسب بوده، حجاج او را این چنین تشبیه کرده است.</ref> و سپس به ابوالغادیه گفت: سوگند به خدا اگر همه [[مردم]] در کشتن عمار شرکت داشتند، به [[جهنم]] می‌رفتند<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۳۱؛ سیدعلی خان، ص۲۸۲.</ref>.


ابوالغادیه، حدود بیست [[روایت]] از [[رسول خدا]] {{صل}} نقل کرده است<ref>ابن عساکر، ج۴۳، ص۳۵۶، برای اطلاع از روایات او بنگرید: احمد بن حنبل، ج۴، ص۷۶ و ج۵، ص۶۸؛ ابن ابی حاتم، ج۹، ص۳۰۶.</ref>. فرزند ابوالغادیه به نام [[سعد]]- نام او را رسول خدا {{صل}} گذاشت. از [[راویان]] است<ref>ابن عساکر، ج۲۰، ص۴۰۵.</ref>. او تا [[زمان]] [[حجاج]]<ref>حکومت، ص۷۵-۹۵.</ref> زنده بود<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۶۰.</ref> و در دوره [[حکومت]] او درگذشت؛ زیرا حجاج می‌گفت: هرکس در [[تشییع جنازه]] او شرکت نکند، [[منافق]] است<ref>بلاذری، ج۳، ص۹۱.</ref><ref>[[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوالغادیه جهنی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۶۱-۴۶۲.</ref>
ابوالغادیه، حدود بیست [[روایت]] از [[رسول خدا]] {{صل}} نقل کرده است<ref>ابن عساکر، ج۴۳، ص۳۵۶، برای اطلاع از روایات او بنگرید: احمد بن حنبل، ج۴، ص۷۶ و ج۵، ص۶۸؛ ابن ابی حاتم، ج۹، ص۳۰۶.</ref>. فرزند ابوالغادیه به نام [[سعد]]- نام او را رسول خدا {{صل}} گذاشت. از [[راویان]] است<ref>ابن عساکر، ج۲۰، ص۴۰۵.</ref>. او تا [[زمان]] [[حجاج]]<ref>حکومت، ص۷۵-۹۵.</ref> زنده بود<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۶۰.</ref> و در دوره [[حکومت]] او درگذشت؛ زیرا حجاج می‌گفت: هرکس در [[تشییع جنازه]] او شرکت نکند، [[منافق]] است<ref>بلاذری، ج۳، ص۹۱.</ref><ref>[[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوالغادیه جهنی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۶۱-۴۶۲.</ref>
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش