پرش به محتوا

ابوموسی اشعری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
خط ۴۶: خط ۴۶:
[[بیهقی]] درباره بازگشت [[جعفر بن ابی‌طالب]] {{ع}} و [[مهاجران]] از [[حبشه]] و ورود اشعری‌ها به [[مدینه]] در هنگام [[فتح خیبر]] از [[ابوموسی اشعری]] [[نقل]] می‌کند که گفته است: من و برادرانم در [[یمن]] باخبر شدیم که [[رسول الله]] {{صل}} [[دستور]] [[هجرت]] [[مسلمانان]] به [[مدینه]] را صادر فرموده است. من که کوچک‌تر از دو برادرم، ابورهم و ابوبرده، بودم با پنجاه و سه نفر از [[اهل]] [[طایفه]] سوار کشتی شدیم که به [[مدینه]] برویم؛ باد، کشتی ما را به سوی [[حبشه]] برد و ما در آنجا [[جعفر بن ابی‌طالب]] را نزد [[نجاشی]] [[ملاقات]] کردیم و شنیدیم که [[پیامبر]] {{صل}} [[دستور]] داده است [[مسلمانان]] به [[مدینه]] بازگردند. پس آنها به ما گفتند [[صبر]] کنید تا با هم به سوی [[مدینه]] برگردیم و ما هم با آنها با دو کشتی در روز [[فتح خیبر]] به [[مدینه]] وارد شدیم. [[پیامبر]] {{صل}} وقتی [[غنایم]] [[خیبر]] را تقسیم می‌کردند سهمی را هم برای ما و [[اصحاب]] [[جعفر بن ابی‌طالب]] قرار دادند و به غیر از ما به هیچ کسی که در [[جنگ خیبر]] شرکت نکرده بود سهمی را عطا نکردند؛ لذا بعضی از [[مردم]] ([[اصحاب]]) به ما می‌گفتند: شما به خاطر [[هجرت]] از ما [[سبقت]] گرفتید<ref>دلائل النبوة، بیهقی، ج۴، ص۲۴۵؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۶۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۳۰۷.</ref><ref>[[جواد نعمتی|نعمتی، جواد]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۷؛ [[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابومنیب کلبی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۵۳۳-۵۳۸.</ref>
[[بیهقی]] درباره بازگشت [[جعفر بن ابی‌طالب]] {{ع}} و [[مهاجران]] از [[حبشه]] و ورود اشعری‌ها به [[مدینه]] در هنگام [[فتح خیبر]] از [[ابوموسی اشعری]] [[نقل]] می‌کند که گفته است: من و برادرانم در [[یمن]] باخبر شدیم که [[رسول الله]] {{صل}} [[دستور]] [[هجرت]] [[مسلمانان]] به [[مدینه]] را صادر فرموده است. من که کوچک‌تر از دو برادرم، ابورهم و ابوبرده، بودم با پنجاه و سه نفر از [[اهل]] [[طایفه]] سوار کشتی شدیم که به [[مدینه]] برویم؛ باد، کشتی ما را به سوی [[حبشه]] برد و ما در آنجا [[جعفر بن ابی‌طالب]] را نزد [[نجاشی]] [[ملاقات]] کردیم و شنیدیم که [[پیامبر]] {{صل}} [[دستور]] داده است [[مسلمانان]] به [[مدینه]] بازگردند. پس آنها به ما گفتند [[صبر]] کنید تا با هم به سوی [[مدینه]] برگردیم و ما هم با آنها با دو کشتی در روز [[فتح خیبر]] به [[مدینه]] وارد شدیم. [[پیامبر]] {{صل}} وقتی [[غنایم]] [[خیبر]] را تقسیم می‌کردند سهمی را هم برای ما و [[اصحاب]] [[جعفر بن ابی‌طالب]] قرار دادند و به غیر از ما به هیچ کسی که در [[جنگ خیبر]] شرکت نکرده بود سهمی را عطا نکردند؛ لذا بعضی از [[مردم]] ([[اصحاب]]) به ما می‌گفتند: شما به خاطر [[هجرت]] از ما [[سبقت]] گرفتید<ref>دلائل النبوة، بیهقی، ج۴، ص۲۴۵؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۶۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۳۰۷.</ref><ref>[[جواد نعمتی|نعمتی، جواد]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۷؛ [[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابومنیب کلبی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۵۳۳-۵۳۸.</ref>


از ابوموسی روایتی درباره [[غزوه ذات الرقاع]] نقل می‌شود که بیانگر حضور وی در این [[غزوه]] است<ref>ابن عساکر، ج۳۲، ص۳۵.</ref>. اما این غزوه در [[سال چهارم هجری]] رخ داده <ref>واقدی، ج۱، ص۴ و ۳۹۵.</ref> و ابوموسی در این غزوه شرکت نداشت؛ زیرا حضور وی در مدینه پیش از سال هفتم منتفی است. پیداست در این موارد، دست‌هایی در کار بوده تا فضایلی برای ابوموسی [[دست]] و پا کند.
از ابوموسی روایتی درباره [[غزوه ذات الرقاع]] نقل می‌شود که بیانگر حضور وی در این [[غزوه]] است<ref>ابن عساکر، ج۳۲، ص۳۵.</ref>. اما این غزوه در [[سال چهارم هجری]] رخ داده <ref>واقدی، ج۱، ص۴ و ۳۹۵.</ref> و ابوموسی در این غزوه شرکت نداشت؛ زیرا حضور وی در مدینه پیش از سال هفتم منتفی است. پیداست در این موارد، دست‌هایی در کار بوده تا فضایلی برای ابوموسی دست و پا کند.


ابوموسی در [[جنگ حنین]] پس از کشته شدن [[ابوعامر]] [[اشعری]]، [[جانشین]] وی شد و توانست [[قاتل]] ابوعامر را بکشد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۹۶ و ۱۰۰.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} برای [[ابوموسی]] در این حادثه [[طلب]] [[مغفرت]] نمود و [[دعا]] کرد که در [[امت]] مرتبه بلندی داشته باشد. برخی حامیان ابوموسی، تحقق دعای رسول خدا {{صل}} را در واقعه [[تحکیم]] و [[برگزیده شدن]] وی به عنوان [[حکم]] دانسته‌اند<ref>واقدی، ج۳، ص۹۱۶.</ref><ref> [[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابومنیب کلبی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۵۳۳-۵۳۸.</ref>
ابوموسی در [[جنگ حنین]] پس از کشته شدن [[ابوعامر]] [[اشعری]]، [[جانشین]] وی شد و توانست [[قاتل]] ابوعامر را بکشد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۹۶ و ۱۰۰.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} برای [[ابوموسی]] در این حادثه [[طلب]] [[مغفرت]] نمود و [[دعا]] کرد که در [[امت]] مرتبه بلندی داشته باشد. برخی حامیان ابوموسی، تحقق دعای رسول خدا {{صل}} را در واقعه [[تحکیم]] و [[برگزیده شدن]] وی به عنوان [[حکم]] دانسته‌اند<ref>واقدی، ج۳، ص۹۱۶.</ref><ref> [[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابومنیب کلبی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۵۳۳-۵۳۸.</ref>
خط ۷۸: خط ۷۸:


== [[ابوموسی]] و فرجام بد او ==
== [[ابوموسی]] و فرجام بد او ==
[[ابوموسی اشعری]] اگرچه از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و از [[کارگزاران]] [[عمر بن خطاب]] و [[عثمان]] و چند صباحی از [[اصحاب]] و [[کارگزاران امام علی]] {{ع}} بود؛ اما در عین حال [[عاقبت]] خوبی نداشت و [[رفتار]] و کردارش او را از [[اصحاب]] خوب [[رسول خدا]] {{صل}} جدا کرد و [[عاقبت]] نافرجامی برای او رقم زد. لذا [[پیامبر خدا]] {{صل}} در یک [[خبر غیبی]] و با کنایه [[ابو موسی]] را به نافرجامی عاقبتش [[آگاهی]] داد تا شاید از [[گمراهی]] [[دست]] بردارد و به خود آید، اما هیهات که او [[عبرت]] نگرفت و به راهی رفت که مطابق میل و هوای نفسش بود. در این جا چند نمونه از [[بدفرجامی]] و کارهای منافقانه او را [[نقل]] می‌کنیم:
[[ابوموسی اشعری]] اگرچه از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و از [[کارگزاران]] [[عمر بن خطاب]] و [[عثمان]] و چند صباحی از [[اصحاب]] و [[کارگزاران امام علی]] {{ع}} بود؛ اما در عین حال [[عاقبت]] خوبی نداشت و [[رفتار]] و کردارش او را از [[اصحاب]] خوب [[رسول خدا]] {{صل}} جدا کرد و [[عاقبت]] نافرجامی برای او رقم زد. لذا [[پیامبر خدا]] {{صل}} در یک [[خبر غیبی]] و با کنایه [[ابو موسی]] را به نافرجامی عاقبتش [[آگاهی]] داد تا شاید از [[گمراهی]] دست بردارد و به خود آید، اما هیهات که او [[عبرت]] نگرفت و به راهی رفت که مطابق میل و هوای نفسش بود. در این جا چند نمونه از [[بدفرجامی]] و کارهای منافقانه او را [[نقل]] می‌کنیم:


=== [[جعل]] عنوان [[امیرالمؤمنین]] ===
=== [[جعل]] عنوان [[امیرالمؤمنین]] ===
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
هنگامی که [[عثمان]] کشته شد و [[مردم]] با [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[بیعت]] کردند، [[ابوموسی]] [[حاکم کوفه]] بود. وقتی خبر [[بیعت کردن]] [[مردم]] با [[علی]] {{ع}} به [[کوفه]] رسید، [[مردم]] [[فکر]] می‌کردند [[ابوموسی]] برای [[علی]] {{ع}} از [[مردم]] [[بیعت]] می‌گیرد، اما او کاری نکرد، زیرا او هم مانند بسیاری از [[مردم]] [[دنیا]] [[دوست]] از [[خلافت علی]] {{ع}} بیمناک بود.
هنگامی که [[عثمان]] کشته شد و [[مردم]] با [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[بیعت]] کردند، [[ابوموسی]] [[حاکم کوفه]] بود. وقتی خبر [[بیعت کردن]] [[مردم]] با [[علی]] {{ع}} به [[کوفه]] رسید، [[مردم]] [[فکر]] می‌کردند [[ابوموسی]] برای [[علی]] {{ع}} از [[مردم]] [[بیعت]] می‌گیرد، اما او کاری نکرد، زیرا او هم مانند بسیاری از [[مردم]] [[دنیا]] [[دوست]] از [[خلافت علی]] {{ع}} بیمناک بود.


چند روز گذشت و روزی که [[مسجد کوفه]] پر از جمعیت بود [[مردم]] به وی [[اعتراض]] کردند که چرا در گرفتن [[بیعت]] کوتاهی می‌کند؟ [[ابوموسی]] گفت: "شاید خبر دیگری برسد". [[هاشم بن عتبة بن ابی وقاص]] بلند شد و گفت: "ابوموسی! چه انتظاری داری؟! آیا می‌ترسی [[عثمان]] سر از [[خاک]] بردارد و از تو [[گله]] کند که چرا [[بیعت]] مرا گذاشتی و با [[علی]] [[بیعت]] نمودی!" سپس رو به جمعیت نمود و گفت: "دست راست من، [[دست]] [[علی]] و دست چپم دست من است؛" آن‌گاه دست چپ را به دست راست خود زد و گفت: "هان! من با [[علی]] [[بیعت]] کردم".
چند روز گذشت و روزی که [[مسجد کوفه]] پر از جمعیت بود [[مردم]] به وی [[اعتراض]] کردند که چرا در گرفتن [[بیعت]] کوتاهی می‌کند؟ [[ابوموسی]] گفت: "شاید خبر دیگری برسد". [[هاشم بن عتبة بن ابی وقاص]] بلند شد و گفت: "ابوموسی! چه انتظاری داری؟! آیا می‌ترسی [[عثمان]] سر از [[خاک]] بردارد و از تو [[گله]] کند که چرا [[بیعت]] مرا گذاشتی و با [[علی]] [[بیعت]] نمودی!" سپس رو به جمعیت نمود و گفت: "دست راست من، دست [[علی]] و دست چپم دست من است؛" آن‌گاه دست چپ را به دست راست خود زد و گفت: "هان! من با [[علی]] [[بیعت]] کردم".


[[ابوموسی]] که وضع را چنین دید برخاست و از [[مردم]] برای [[علی]] {{ع}} [[بیعت]] گرفت. [[ابن ابی الحدید]] [[نقل]] می‌کند که [[ابوموسی]] همواره به [[مردم کوفه]] می‌گفت: [[علی بن ابی طالب]] [[پیشوایی]] است بر [[حق]] و [[بیعت]] با او هم صحیح است جز آنکه [[جنگیدن]] او با [[اهل]] [[قبله]] جایز نیست. این سخن به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} رسید و حضرت در پاسخ او [[نامه]] زیر را به [[کوفه]] فرستاد<ref>[[جواد نعمتی|نعمتی، جواد]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۴.</ref>.
[[ابوموسی]] که وضع را چنین دید برخاست و از [[مردم]] برای [[علی]] {{ع}} [[بیعت]] گرفت. [[ابن ابی الحدید]] [[نقل]] می‌کند که [[ابوموسی]] همواره به [[مردم کوفه]] می‌گفت: [[علی بن ابی طالب]] [[پیشوایی]] است بر [[حق]] و [[بیعت]] با او هم صحیح است جز آنکه [[جنگیدن]] او با [[اهل]] [[قبله]] جایز نیست. این سخن به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} رسید و حضرت در پاسخ او [[نامه]] زیر را به [[کوفه]] فرستاد<ref>[[جواد نعمتی|نعمتی، جواد]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۴.</ref>.
خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
مجموعه این مسائل سبب گردید گروهی از نیروهای [[سپاه]] [[عراق]]، [[امام علی]] {{ع}} را مجبور ساختند [[ابوموسی]] را داور در [[حکمیت]] قرار دهد. متأسفانه [[ابوموسی]] با اینکه توان این کار را نداشت، پذیرای [[داوری]] شد که با [[عمروعاص]] در {{عربی|"دومة الجندل"}} جمع شود و بر اساس [[قرآن]] [[داوری]] نماید<ref>ر. ک: وقعة صفین، ص۴۹۷ و شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳ ص۳۵.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۳.</ref>
مجموعه این مسائل سبب گردید گروهی از نیروهای [[سپاه]] [[عراق]]، [[امام علی]] {{ع}} را مجبور ساختند [[ابوموسی]] را داور در [[حکمیت]] قرار دهد. متأسفانه [[ابوموسی]] با اینکه توان این کار را نداشت، پذیرای [[داوری]] شد که با [[عمروعاص]] در {{عربی|"دومة الجندل"}} جمع شود و بر اساس [[قرآن]] [[داوری]] نماید<ref>ر. ک: وقعة صفین، ص۴۹۷ و شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳ ص۳۵.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۳.</ref>


در این هنگام [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[دست]] بر دست می‌کوبید و می‌فرمود: "شگفتا که [[مردم]] از [[معاویه]] [[اطاعت]] می‌کنند و از من [[اطاعت]] نمی‌کنند. خدایا! از کار و پیشنهاد این جمعیت بیزارم". [[احنف بن قیس]] به [[لشکر]] گفت: "اینک که [[ابوموسی]] را می‌فرستید کسی را به عنوان [[مشاور]] و کمک همراه او کنید"<ref>[[جواد نعمتی|نعمتی، جواد]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۸.</ref>.
در این هنگام [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} دست بر دست می‌کوبید و می‌فرمود: "شگفتا که [[مردم]] از [[معاویه]] [[اطاعت]] می‌کنند و از من [[اطاعت]] نمی‌کنند. خدایا! از کار و پیشنهاد این جمعیت بیزارم". [[احنف بن قیس]] به [[لشکر]] گفت: "اینک که [[ابوموسی]] را می‌فرستید کسی را به عنوان [[مشاور]] و کمک همراه او کنید"<ref>[[جواد نعمتی|نعمتی، جواد]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۸.</ref>.


=== متن [[قرارداد]] [[حکمت]] ===
=== متن [[قرارداد]] [[حکمت]] ===
خط ۲۵۶: خط ۲۵۶:


==[[بیعت]] [[مردم کوفه]] با علی{{ع}}==
==[[بیعت]] [[مردم کوفه]] با علی{{ع}}==
وقتی که خبر بیعت علی{{ع}} به مردم کوفه رسید، [[هاشم بن عتبه]] با حضرت بیعت کرد و گفت: [[دست]] راست و چپم برای علی است و افزود:
وقتی که خبر بیعت علی{{ع}} به مردم کوفه رسید، [[هاشم بن عتبه]] با حضرت بیعت کرد و گفت: دست راست و چپم برای علی است و افزود:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''أُبايِعُ غَيرَ مُکْتَتِمْ عَلِيّاً''|2=''وَلَا أخشَى أمِيری الأشعرِياً''}}
{{ب|''أُبايِعُ غَيرَ مُکْتَتِمْ عَلِيّاً''|2=''وَلَا أخشَى أمِيری الأشعرِياً''}}
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش