پرش به محتوا

انسان در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
 
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
# '''معیار اول؛ موجب توسعه وجود باشد:''' اولین معیار [[لذت]] اصیل این است که چیزی بر وجود ما بیفزاید، يعنی وجود [[انسان]] را گسترش دهد و بزرگ کند. اموری که نواقص [[انسان]] را رفع و کمبودها را جبران می‌کند، هرچند [[لذت]] بخش‌اند، موجب کمال نمی‌شوند. [[انسان]] گرسنه کمبودی دارد که با غذا خوردن رفع می‌شود؛ بنابراین از خوردن [[لذت]] می‌برد، ولی این [[لذت]] اصیل نیست؛ چون وجودش را توسعه نمی‌دهد. درمان [[بیماری]] کمال نیست؛ چون چیزی بر وجود ما نمی‌افزاید. [[غضب]] و [[شهوت]] [[مأمور]] جبران نواقص و رفع کمبودهای جسماند، از این رو هر لذتی که از [[ناحیه]] این دو نیرو به [[روح انسان]] برسد، [[لذت]] غیر اصیل است. حیوانات در بهره‌وری از اینگونه [[لذایذ]] بر [[انسان]] [[برتری]] دارند، اگر [[انسان]] تمام تلاش خود را در [[کامرانی]] یا کسب [[سلطه]] و سیطره به‌کار گیرد، به چهارپایان و درندگان نمی‌رسد؛ چرا که آنها در [[اعمال]] [[غضب]] و [[شهوت]] از [[انسان]] کامیاب‌ترند.
# '''معیار اول؛ موجب توسعه وجود باشد:''' اولین معیار [[لذت]] اصیل این است که چیزی بر وجود ما بیفزاید، يعنی وجود [[انسان]] را گسترش دهد و بزرگ کند. اموری که نواقص [[انسان]] را رفع و کمبودها را جبران می‌کند، هرچند [[لذت]] بخش‌اند، موجب کمال نمی‌شوند. [[انسان]] گرسنه کمبودی دارد که با غذا خوردن رفع می‌شود؛ بنابراین از خوردن [[لذت]] می‌برد، ولی این [[لذت]] اصیل نیست؛ چون وجودش را توسعه نمی‌دهد. درمان [[بیماری]] کمال نیست؛ چون چیزی بر وجود ما نمی‌افزاید. [[غضب]] و [[شهوت]] [[مأمور]] جبران نواقص و رفع کمبودهای جسماند، از این رو هر لذتی که از [[ناحیه]] این دو نیرو به [[روح انسان]] برسد، [[لذت]] غیر اصیل است. حیوانات در بهره‌وری از اینگونه [[لذایذ]] بر [[انسان]] [[برتری]] دارند، اگر [[انسان]] تمام تلاش خود را در [[کامرانی]] یا کسب [[سلطه]] و سیطره به‌کار گیرد، به چهارپایان و درندگان نمی‌رسد؛ چرا که آنها در [[اعمال]] [[غضب]] و [[شهوت]] از [[انسان]] کامیاب‌ترند.
# '''معیار دوم؛ همیشگی باشد:''' همیشگی بودن یکی از معیارهای اصالت [[لذت]] است. [[لذت]] موقت، [[لذت]] اصیل نیست. [[انسان]] همیشه از خوردن و [[نوشیدن]] [[لذت]] نمی‌برد، غذایی که به هنگام [[گرسنگی]] [[انسان]] را قرین [[لذت]] می‌کند، به وقت سیری [[نفرت]] انگیز است؛ بنابراین، لذايذی که از طریق [[قوه شهوت]] و [[غضب]] عاید [[روح انسان]] می‌شود، به [[دلیل]] موقتی بودن، [[لذت]] اصیل و موجب کمال [[انسان]] نیستند.
# '''معیار دوم؛ همیشگی باشد:''' همیشگی بودن یکی از معیارهای اصالت [[لذت]] است. [[لذت]] موقت، [[لذت]] اصیل نیست. [[انسان]] همیشه از خوردن و [[نوشیدن]] [[لذت]] نمی‌برد، غذایی که به هنگام [[گرسنگی]] [[انسان]] را قرین [[لذت]] می‌کند، به وقت سیری [[نفرت]] انگیز است؛ بنابراین، لذايذی که از طریق [[قوه شهوت]] و [[غضب]] عاید [[روح انسان]] می‌شود، به [[دلیل]] موقتی بودن، [[لذت]] اصیل و موجب کمال [[انسان]] نیستند.
# '''معیار سوم؛ موجب [[سرور]] و [[افتخار]] باشد:''' معیار دیگر کمال که امری [[فطری]] و وجدانی است این است که اگر [[انسان]] را به آن صفت یاد کنند، موجب [[سرور]] و [[افتخار]] باشد. انسان‌های متعارف از اینکه به [[شهوت]] و [[غضب]] شهره شوند، اجتناب دارند. هیچ کس نمی‌پسندد که او را به [[پرخوری]]، [[شهوت‌رانی]]، [[زیاده‌گویی]]، [[جاه‌طلبی]]، زورگویی، فحاشی و... یاد کنند. برعکس انسان‌های متعارف و [[متعادل]] تلاش می‌کنند فعالیت [[قوای غضبی]] و شهری خود را از انظار دیگران مخفی نگه دارند. این در حالی است که همه کس می‌کوشد حتی به گزاف خود را [[عاقل]] و با [[معرفت]] جلوه دهد. از این تفاوت است که در می‌یابیم کمال [[انسان]] به [[معرفت]] اوست. به بیان دیگر، [[لذت]] اصیل لذتی است که از راه [[عقل]] به دست آید؛ چون اولاً، وجود را گسترش می‌دهد ثانياً، همیشگی است و ثالثاً، [[انسان]] آن را برای خود می‌پسندد و چون [[عقل]] دارای دو نیروی نظری و عملی است، هریک از آن دو کمالی ویژه خود دارند که حاصل جمع آن دو کمال [[انسان]] است.<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۷۰.</ref> اكمال [[قوة]] نظری به این است که بر حقایق موجودات با همه مراتبی که دارند احاطه پیدا کند و از این رهگذر [[شناخت]] مطلوب [[حقیقی]] [[دست]] یابد تا به [[مقام]] [[توحید]] نائل شود، از وساوس [[شیطانی]] [[نجات]] یابد و قلبش آرام گیرد و این همان [[حکمت نظری]] است و کمال [[عقل عملی]] به آن است که از صفت‌های [[زشت]] پیراسته و به صفت‌های [[پسندیده]] آراسته شود و از این رهگذر به پاک‌سازی ضمیر از غیر [[خدا]] برسد و این [[مقام]] [[حکمت عملی]] است.
# '''معیار سوم؛ موجب [[سرور]] و [[افتخار]] باشد:''' معیار دیگر کمال که امری [[فطری]] و وجدانی است این است که اگر [[انسان]] را به آن صفت یاد کنند، موجب [[سرور]] و [[افتخار]] باشد. انسان‌های متعارف از اینکه به [[شهوت]] و [[غضب]] شهره شوند، اجتناب دارند. هیچ کس نمی‌پسندد که او را به [[پرخوری]]، [[شهوت‌رانی]]، [[زیاده‌گویی]]، [[جاه‌طلبی]]، زورگویی، فحاشی و... یاد کنند. برعکس انسان‌های متعارف و [[متعادل]] تلاش می‌کنند فعالیت [[قوای غضبی]] و شهری خود را از انظار دیگران مخفی نگه دارند. این در حالی است که همه کس می‌کوشد حتی به گزاف خود را [[عاقل]] و با [[معرفت]] جلوه دهد. از این تفاوت است که در می‌یابیم کمال [[انسان]] به [[معرفت]] اوست. به بیان دیگر، [[لذت]] اصیل لذتی است که از راه [[عقل]] به دست آید؛ چون اولاً، وجود را گسترش می‌دهد ثانياً، همیشگی است و ثالثاً، [[انسان]] آن را برای خود می‌پسندد و چون [[عقل]] دارای دو نیروی نظری و عملی است، هریک از آن دو کمالی ویژه خود دارند که حاصل جمع آن دو کمال [[انسان]] است.<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۷۰.</ref> اكمال [[قوة]] نظری به این است که بر حقایق موجودات با همه مراتبی که دارند احاطه پیدا کند و از این رهگذر [[شناخت]] مطلوب [[حقیقی]] دست یابد تا به [[مقام]] [[توحید]] نائل شود، از وساوس [[شیطانی]] [[نجات]] یابد و قلبش آرام گیرد و این همان [[حکمت نظری]] است و کمال [[عقل عملی]] به آن است که از صفت‌های [[زشت]] پیراسته و به صفت‌های [[پسندیده]] آراسته شود و از این رهگذر به پاک‌سازی ضمیر از غیر [[خدا]] برسد و این [[مقام]] [[حکمت عملی]] است.


علمای [[اخلاق]] معتقدند، [[حکمت عملی]] به منزله ماده و [[حکمت نظری]] به منزله صورت است همان طور که صورت بدون ماده تباه می‌شود و ماده بدون صورت هرگز تحقق نمی‌یابد، رسیدن به [[حکمت عملی]] بدون تحقق پیشین [[حکمت نظری]] محال و [[حکمت نظری]] بدون [[حکمت عملی]] ضایع و بی‌اثر<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۷۰، محمد مهدی نراقی؛ جامع السعادت؛ ج۱،ص۹.</ref>. هنگامی که [[انسان]] به این دو [[مقام]] دست یابد و به کمال برسد، همان [[انسان کامل]] و [[جهان]] کوچکی خواهد بود که نسخه عالم اکبر است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]. ،ص۸۵-۸۷</ref>.
علمای [[اخلاق]] معتقدند، [[حکمت عملی]] به منزله ماده و [[حکمت نظری]] به منزله صورت است همان طور که صورت بدون ماده تباه می‌شود و ماده بدون صورت هرگز تحقق نمی‌یابد، رسیدن به [[حکمت عملی]] بدون تحقق پیشین [[حکمت نظری]] محال و [[حکمت نظری]] بدون [[حکمت عملی]] ضایع و بی‌اثر<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۷۰، محمد مهدی نراقی؛ جامع السعادت؛ ج۱،ص۹.</ref>. هنگامی که [[انسان]] به این دو [[مقام]] دست یابد و به کمال برسد، همان [[انسان کامل]] و [[جهان]] کوچکی خواهد بود که نسخه عالم اکبر است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]. ،ص۸۵-۸۷</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش