پرش به محتوا

جویریة بن مسهر عبدی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
خط ۵۲: خط ۵۲:
'''جویریه فرزند مسهر''' از [[بهترین]] [[تابعین]] و [[عرب‌های کوفه]] و از [[یاران باوفای امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود<ref>رجال طوسی، ص۳۷، ش۴.</ref> که در برخی جنگ‌های [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} حضور داشت <ref>رجال برقی، ص۵.</ref>.
'''جویریه فرزند مسهر''' از [[بهترین]] [[تابعین]] و [[عرب‌های کوفه]] و از [[یاران باوفای امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود<ref>رجال طوسی، ص۳۷، ش۴.</ref> که در برخی جنگ‌های [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} حضور داشت <ref>رجال برقی، ص۵.</ref>.
جویریه بسیار مورد [[اطمینان]] و [[وثوق]] و علاقه مندی [[حضرت علی]] {{ع}} بود و از [[اصحاب]] سر آن [[حضرت]] به شمار می‌آمد. روزی به او نگریست و نداكرد: «ای جویریه! نزد من بیا، مگر نمی‌دانی دلم هوای تو کرده و تو را دوست دارم». بعد با نوک پا به جویریه زد و فرمود: «مطالبی را به تو می‌گویم، آنها را [[حفظ]] کن». و بدین ترتیب او در [[اسرار]] اموری باحضرت على {{ع}} [[شریک]] شد و [[آگاه]] گردید<ref>{{متن حدیث|يا جويرية الحق بي لا أبا لك، ألا تعلم أني أهواك و أحبك؟}}؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۷۵۹.</ref>.
جویریه بسیار مورد [[اطمینان]] و [[وثوق]] و علاقه مندی [[حضرت علی]] {{ع}} بود و از [[اصحاب]] سر آن [[حضرت]] به شمار می‌آمد. روزی به او نگریست و نداكرد: «ای جویریه! نزد من بیا، مگر نمی‌دانی دلم هوای تو کرده و تو را دوست دارم». بعد با نوک پا به جویریه زد و فرمود: «مطالبی را به تو می‌گویم، آنها را [[حفظ]] کن». و بدین ترتیب او در [[اسرار]] اموری باحضرت على {{ع}} [[شریک]] شد و [[آگاه]] گردید<ref>{{متن حدیث|يا جويرية الحق بي لا أبا لك، ألا تعلم أني أهواك و أحبك؟}}؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۷۵۹.</ref>.
[[راوندی]] [[نقل]] می‌کند: روزی، [[امیرمؤمنان]] {{ع}} به جویریه فرمود: «ای جویریه! تو به [[دست]] مردی [[پست فطرت]] و [[فرومایه]] کشته خواهی شد، او ابتدا [[دست]] و پای تو را [[قطع]] می‌کند، سپس تو را به دار میآویزد». پس از مدت زمانی که [[زیاد بن ابیه]] از طرف [[معاویه]] [[والی کوفه]] شد، جویریه را احضار کرد و به [[جرم]] [[عشق]] و [[ایمان]] به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[دستور]] داد [[دست]] و پای او را [[قطع]] کردند و سپس او را به دار کشیدند<ref>الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۰۲ و قاموس الرجال، ج۲، ص۷۵۸.</ref>.
[[راوندی]] [[نقل]] می‌کند: روزی، [[امیرمؤمنان]] {{ع}} به جویریه فرمود: «ای جویریه! تو به دست مردی [[پست فطرت]] و [[فرومایه]] کشته خواهی شد، او ابتدا دست و پای تو را [[قطع]] می‌کند، سپس تو را به دار میآویزد». پس از مدت زمانی که [[زیاد بن ابیه]] از طرف [[معاویه]] [[والی کوفه]] شد، جویریه را احضار کرد و به [[جرم]] [[عشق]] و [[ایمان]] به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[دستور]] داد دست و پای او را [[قطع]] کردند و سپس او را به دار کشیدند<ref>الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۰۲ و قاموس الرجال، ج۲، ص۷۵۸.</ref>.
و بدین ترتیب وی را در [[راه]] [[عشق]] به مولايش [[امیرمؤمنان]] {{ع}} به [[شهادت]] رساند.
و بدین ترتیب وی را در [[راه]] [[عشق]] به مولايش [[امیرمؤمنان]] {{ع}} به [[شهادت]] رساند.
در [[محبت]] و [[اعتماد]] [[حضرت علی]] {{ع}} به جویریه همین بس که روزی [[امام علی]] {{ع}} به كاتب خود [[عبيدالله بن ابی رافع]] فرمود: «ده نفر از افراد مورد اعتمادم را خبر کن که نزد من بیایند». [[عبيدالله بن ابی رافع]] سؤال کرد نام آنها را ببرید؟ [[حضرت]] نام ده نفر را برد و جويرية بن مسهر یکی از آنان بود<ref>اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۹۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۳۱۷-۳۱۸.</ref>
در [[محبت]] و [[اعتماد]] [[حضرت علی]] {{ع}} به جویریه همین بس که روزی [[امام علی]] {{ع}} به كاتب خود [[عبيدالله بن ابی رافع]] فرمود: «ده نفر از افراد مورد اعتمادم را خبر کن که نزد من بیایند». [[عبيدالله بن ابی رافع]] سؤال کرد نام آنها را ببرید؟ [[حضرت]] نام ده نفر را برد و جويرية بن مسهر یکی از آنان بود<ref>اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۹۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۳۱۷-۳۱۸.</ref>
۲۱۸٬۱۴۸

ویرایش