پرش به محتوا

ثابت بن قیس بن شماس در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
 
خط ۶۰: خط ۶۰:


== ثابت و [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} ==
== ثابت و [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} ==
از برخی [[روایات]] دانسته می‌شود که ثابت از [[دوستان]] و هواداران [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]] {{ع}} بوده است؛ از جمله [[روایت]] شده هنگامی که [[مردم]] با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند، [[علی]] {{ع}} و [[زبیر]] و [[مقداد]] وارد [[خانه]] زهرا {{ع}} شدند و [[دشمنان]] هر چه کردند آنها برای بیعت بیرون نیآمدند. [[عمر بن خطاب]] [[دستور]] داد که خانه را [[آتش]] بزنند. در این هنگام زبیر با [[شمشیر]] کشیده از خانه بیرون آمد، و ابوبکر گفت: "این سگ را بگیرید"، جمعیت به سوی زبیر حمله کردند، پای زبیر لغزید و به [[زمین]] افتاد و شمشیر از دستش رها شد. ابوبکر گفت: "شمشیر را به سنگ بزنید". آن [[قدر]] شمشیر را به سنگ زدند تا [[شکست]] و علی {{ع}} به طرف بالای [[مدینه]] می‌رفت که در [[راه]] به ثابت بن قیس برخورد کرد، پرسید یا ابا الحسن چطوری؟ فرمود می‌خواهند خانه‌ام را بر من آتش بزنند، ابوبکر هم بر [[منبر]] نشسته و منع نمی‌کند، ثابت گفت: [[یا علی]] [[دست]] من از دست شما جدا نمی‌شود تا آنکه کشته شوم<ref>الامالی، شیخ مفید، ص۴۹-۵۰.</ref>.
از برخی [[روایات]] دانسته می‌شود که ثابت از [[دوستان]] و هواداران [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]] {{ع}} بوده است؛ از جمله [[روایت]] شده هنگامی که [[مردم]] با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند، [[علی]] {{ع}} و [[زبیر]] و [[مقداد]] وارد [[خانه]] زهرا {{ع}} شدند و [[دشمنان]] هر چه کردند آنها برای بیعت بیرون نیآمدند. [[عمر بن خطاب]] [[دستور]] داد که خانه را [[آتش]] بزنند. در این هنگام زبیر با [[شمشیر]] کشیده از خانه بیرون آمد، و ابوبکر گفت: "این سگ را بگیرید"، جمعیت به سوی زبیر حمله کردند، پای زبیر لغزید و به [[زمین]] افتاد و شمشیر از دستش رها شد. ابوبکر گفت: "شمشیر را به سنگ بزنید". آن [[قدر]] شمشیر را به سنگ زدند تا [[شکست]] و علی {{ع}} به طرف بالای [[مدینه]] می‌رفت که در [[راه]] به ثابت بن قیس برخورد کرد، پرسید یا ابا الحسن چطوری؟ فرمود می‌خواهند خانه‌ام را بر من آتش بزنند، ابوبکر هم بر [[منبر]] نشسته و منع نمی‌کند، ثابت گفت: [[یا علی]] دست من از دست شما جدا نمی‌شود تا آنکه کشته شوم<ref>الامالی، شیخ مفید، ص۴۹-۵۰.</ref>.


هم چنین پس از [[کشته شدن عثمان]]، هنگامی که مردم با علی {{ع}} بیعت کردند، اولین کسی که از [[انصار]] برخاست و سخن گفت. ثابت بن قیس، [[خطیب]] و سخنگوی ایشان بود. او در [[سخنرانی]] چنین گفت: "به [[خدا]] قسم، ‌ای [[امیر مؤمنان]] اگر آنان ([[خلفا]]) در [[حکومت]] و [[خلافت]] شما مقدم شدند ولی در [[دین]] بر شما مقدم نیستند. اگر دیروز از شما پیشی گرفتند، امروز شما این [[مقام]] را به دست گرفتی؛ [[منزلت]] شما پوشیده نماند و [[قدر]] شما مجهول نخواهد ماند و آنان در آن چه نمی‌دانستند در [[معرفت]] به تو محتاج بودند و تو با [[علمی]] که داری محتاج به هیچ کس نیستی"<ref>تاریخ یعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. و این مطلب بر معرفت او و به هم مقام و منزلت [[امیرالمؤمنین]] دلالت دارد<ref>معجم رجال الحدیث، خوئی، ج۳، ص۳۹۸.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[ثابت بن قیس بن شماس (مقاله)|مقاله «ثابت بن قیس بن شماس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۹۴-۱۹۵.</ref>
هم چنین پس از [[کشته شدن عثمان]]، هنگامی که مردم با علی {{ع}} بیعت کردند، اولین کسی که از [[انصار]] برخاست و سخن گفت. ثابت بن قیس، [[خطیب]] و سخنگوی ایشان بود. او در [[سخنرانی]] چنین گفت: "به [[خدا]] قسم، ‌ای [[امیر مؤمنان]] اگر آنان ([[خلفا]]) در [[حکومت]] و [[خلافت]] شما مقدم شدند ولی در [[دین]] بر شما مقدم نیستند. اگر دیروز از شما پیشی گرفتند، امروز شما این [[مقام]] را به دست گرفتی؛ [[منزلت]] شما پوشیده نماند و [[قدر]] شما مجهول نخواهد ماند و آنان در آن چه نمی‌دانستند در [[معرفت]] به تو محتاج بودند و تو با [[علمی]] که داری محتاج به هیچ کس نیستی"<ref>تاریخ یعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. و این مطلب بر معرفت او و به هم مقام و منزلت [[امیرالمؤمنین]] دلالت دارد<ref>معجم رجال الحدیث، خوئی، ج۳، ص۳۹۸.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[ثابت بن قیس بن شماس (مقاله)|مقاله «ثابت بن قیس بن شماس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۹۴-۱۹۵.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش